سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسى از شما نگوید خدایا از فتنه به تو پناه مى‏برم چه هیچ کس نیست جز که در فتنه‏اى است ، لیکن آن که پناه خواهد از فتنه‏هاى گمراه کننده پناهد که خداى سبحان فرماید : « بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است » ، و معنى آن این است که خدا آنان را به مالها و فرزندان مى‏آزماید تا ناخشنود از روزى وى ، و خشنود از آنرا آشکار نماید ، و هر چند خدا داناتر از آنهاست بدانها ، لیکن براى آنکه کارهایى که مستحق ثواب است از آنچه مستحق عقاب است پدید آید ، چه بعضى پسران را دوست دارند و دختران را ناپسند مى‏شمارند ، و بعضى افزایش مال را پسندند و از کاهش آن ناخرسندند . [ و این از تفسیرهاى شگفت است که از او شنیده شده . ] [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آثار منفى جنبش ملى گرایى

آدمى زمانى مى پنداشت که بر اکسیر حیات دست یافته است, این تصور هنگامى بود که جمعیت ها به سوى تبلورِ ملى شتافته, در عرصه داعیه هاى ملى گرایى به رقابت پرداختند. هر جمعى, حتى به بهاى نفى امت هاى دیگر و مجد و عظمت آنان در تاریخ و فرهنگ و علوم, مدعیِ شکوه و مجدِ ملیتِ خویش بود. به تدریج جهان به سوى کشمکش و تعارض میان ملت ها پیش رفت, و جنگ جهانى اول و در پى آن, جنگ جهانى دوم, که در تاریخ بشر بى نظیر بود, واقع شد. بى دلیل نیست که در عصرِ ملى گرایى بمب هاى هسته اى و هیدروژنى اختراع مى شوند که کره خاکى را به فروپاشى و نابودى تهدید مى کنند, این ملى گرایى است که بشریت را در دو دوره پى در پى به فروپاشى و تجزیه کشانده و این خود به نزاع منجر گردیده و نزاع نیز به اختراع سلاح ها و وسایل تخریب انجامیده است. ملى گرایى به فروپاشى جامعه بشرى مى انجامد همان گونه که آن بمب ها به نابودى اجسام منجر مى شود, و این دو در فروپاشى و تفرقه و شدت نابود سازى همسان اند.
به منظور بیان تفصیلى آثار منفیِ جنبش ملى گرایى, باید این آثار را در دو بخش عام, که شامل کل بشریت است, و خاص که مربوط به جهان اسلام است, بررسى کنیم.

آثار منفى جنبش ملى گرایى در عرصه جهانى
این آثار را مى توانیم ضمن موضوعات ذیل بررسى کنیم:
1ـ ملى گرایى الگویى سرزمینى
ییکى از نتایج عصر نهضت این بود که اروپا از دین به عنوان برترین الگو سرپیچید و به جاى آن به مجموعه اى از ارزش هاى محدود و نسبى, ایمان آورد. در پیشاپیش آن الگوها, ملى گرایى بود که بازگشت گرایى نهضت اروپایى آن را تبلور ساخت, زیرا این نهضت انسان را به پرستش بت هاى روزگار طفولیت این تمدن بازگرداند و حال آن که آدمى این مرحله ابتدایى را به برکت تلاش هاى انبیا(ع) پشت سر نهاده بود و به رشد خویش در توحید نایل آمده بود.
شایسته است در این جا به طرح مسئله الگوهاى برتر بپردازیم. چنین پنداشته شده که این مسئله قضیه اى انتزاعى است و رابطه اى با واقعیتِ خارجى زندگى ندارد, حال آن که چنین نیست. به یقین, ایمان به الگوهایى معین در زندگى بر حیات روحى و عقلى و اخلاقى و در نتیجه حیات اجتماعى آدمى تأثیر دارد, زیرا ویژگى هاى آن الگوها بر فرد مؤمن به آن ها باز مى تابد و او را سلباً و ایجاباً هم رنگ خود مى سازد. از این جا است که آدمى با مسئله الگوها هم چون بحران سرنوشت در حیات خود مواجه بوده است, همان گونه که ادیان آسمانى هم آهنگ با این واقعیت پیروزى را از آن توحید در مقابل شرک دانسته اند, چرا که در این زمینه میان الگوها تفاوت وجود دارد, الگویى که شایسته است آدمى از آن پیروى کند و حاوى ویژگى هاى الگوى حقیقى لازم براى انسان است, و الگوهاى پوچ و ساختگى که خاصیت آن ها به تأخیر انداختن حرکت آدمى به سوى تکامل و خلاقیت است.
خاستگاه اصلى در این امر در احساس نیاز به سوى (مطلق) و پیروى از آن هم چون نیازى فطرى و طبیعى است, و از ویژگى هایِ مطلق, به حرکت درآوردن آدمى و شکوفا کردن نیروها و توان هاى خلاّقِ او است. انسان نمى تواند با قرار دادن (نسبى) به جاى (مطلق) بر آن نیاز فایق آید, زیرا (نسبى) ساخته وجود انسان است و در نتیجه حاوى ویژگى هاى آدمى با همه نواقص آن است, پس چیزى جز تکرار محدودیت و امراض آدمى و در نتیجه سبب جمود موجود انسانى نیست. براساس این اندیشه در مى یابیم که ملى گرایى الگویى برگرفته از انسان است و مبتلا به همه نواقص و ویژگى هاى منفیِ او است. از این رو مى بینیم که ملى گرایى آمیخته با خود خواهى آدمى و تعصب و تکبر و غرور و محدودیت او است و این ها همه شرور و رذایلى هستند که انسانِ غربى به حکم دورى اش از مطلق به تقدیس آن ها پرداخته است.1
خلاصه این که ملى گرایى سبب حرمان آدمى از دست آوردهاى ارتباط با مطلق گردیده است و به جاى آن او را با بحران هاى ناشى از ارتباط با محدود گرفتار ساخته است از این رو است که خداى تعالى فرموده است: (لا تجعل مع اللّه الها آخر فتقعد مذموماً مخذولاً)2
شهید سید محمد باقر صدر مى گوید: (… هر الگوى محدود و نسبى هرگاه در مرحله اى مورد توجه آدمى قرار گیرد و انسان از آن براى خود مطلقى بسازد و بر این اساس مرتبط با آن گردد در مرحله رشد ذهنى تبدیل به قیدى بر ذهن مى گردد همان ذهنى که آن را آفریده است و این مقتضاى محدود و نسبى بودن آن [الگو] است.)3
برتراند راسل مى نویسد: (حبّ وطن به تنهایى نمى تواند الگوى برتر باشد, زیرا فاقدِ قوه نوآورى و ابداع است.)4

2ـ ملى گرایى و اخلاق
از آن جا که ملى گرایى الگویى محدود و نسبى است, به جریانى مقابل اخلاق بدل مى شود, زیرا اخلاق جز در چهارچوب الگوهاى مطلق زاده نمى شود. از بحث هاى قبل هم روشن شد که ملى گرایى آمیزه اى از ویژگى هاى پست بشرى هم چون خود محورى, تعصب, کبر و غرور است و هنگامى که الگوهاى آدمى در حدود قلمروهاى جغرافیایى او محدود گردد, به آن جا مى رسد که اخلاق را با مفهومى نژادپرستانه مطرح مى کند و در این صورت, فضیلت همان است که مصلحت میهنى و ملى مى طلبد و رذیلت آن است که با این مصلحت متعارض باشد, هرچند آن مصلحت و راه هاى تحقق آن نامشروع باشد. فولیز مى گوید: (هیچ کس عظمت کشور خود را آرزو نمى کند مگر آن که آرزوى شکست و انحطاط دیگران را دارد).5 برتراند راسل مى نویسد: (احساس ملى همراه با عنصر پنهان یا آشکار دشمنى نسبت به غیر است).6 و یکى از مستشرقان هلندى اظهار مى دارد که: (ملى گرایى به خدایى [بدل شده است] که همه اصول حق و عدل و خیر را به قربان گاه خود مى برد.)7
و استاد (جود) درباره مجد و شرف ملى چنین شرح مى دهد:(مجد و عظمت ملى تنها به این معنا است که ملت از چنان توانى برخوردار باشد که بتواند به وسیله آن امیال و خواسته هاى خود را در صورت نیاز بر دیگران تحمیل کند… پس شرف به قول (مستر بلدون), عبارت است از: نیرویى که ملت را به عظمت و افتخار برساند و انظار را به سوى آن جلب کند و افکار را به خود مشغول سازد, و معلوم است که چنین نیرویى که ملت را به این مرتبه از شرف برساند تنها بر بمب هاى آتشین و مخرب و ویران کننده و بر وفادارى جوانان و میهن دوستى آنان توقف دارد; جوانانى که علاقه مند به فرو ریختن آن بمب ها بر سر مردم و سرزمین هاى دیگرند… پس به عقیده من چنین ملتى به همان میزانى که از شرف برخوردار است! باید وحشى و تربیت نشده تلقى شود….)8
والتر لاکور مى گوید: (از ویژگى هاى اصلى ملى گرایى خودخواهى و کم انگارى شأن دیگران, و فقدان روحیه انتقادپذیرى و عدم احساس مسئولیت و عدم رعایت جانب انصاف است. از این رو ملى گرایى به تدریج واقع بینى را از دست مى دهد و پندار خیالى را بر جامعه حاکم مى کند.)9
جان هرمان راندال مى گوید: (فاشیست هاى ایتالیایى نخستین کسانى بودند که از نو به صراحت به خود محورى مقدس براى دولت ملى مباهات مى کردند.)10

3ـ ملى گرایى جنبشى مادى
ملى گرایى مذهبى وضعى است که الگوهاى خود را از ضروریات محیطى مى گیرد, و از این رو با تفکر مادى هم آهنگى کامل دارد و حامل ویژگى هاى آن در عرصه هاى سیاسى, اجتماعى و فرهنگى است. و از نشانه هاى مادى بودن آن تناقضش با اخلاق و ارائه تفسیرى عرفى از زندگى اجتماعى است.

4ـ ملى گرایى منشأ جنگ ها
نویسندگان و اندیش مندان متفق اند که ملى گرایى در وراى جنگ هاى دو قرن نوزدهم و بیستم قرار دارد. در قرن نوزدهم ملى گرایى موجب بروز معرکه ها و ایجاد مستعمره ها گردید سپس منشأ توسعه طلبى و تعارض منافع میان دولت هاى مختلف, به تعبیر یکى از مورخان جامعه شناس, شد.11
فرانسیس کوکر, اندیشه مند غربى, مى گوید: (بسیارى از ملى گرایان در قرن نوزدهم در پى احساسات ملى گرایانه افراطى به این باور رسیدند که ملت هاى پیشرفته که از تاریخ و میراث عظیمى برخوردارند و داراى برترى هاى نژادى و ملى و میهنى هستند, سزاوار نیست که توانایى ها و قدرت خود را در داخل مرزهاشان محصور کنند, زیرا وظیفه ملى و میهنى تنها منحصر به دفاع از حاکمیت کشور و حفظ استقلال آن نیست, بلکه یک رسالت جهانى وجود دارد که بر آن ها بسط نفوذ سیاسى و گسترش تمدن ملى شان را بر همه کشورهاى عقب مانده ایجاب مى کند, هر چند این امر مستلزم به کارگیرى زور و خشونت باشد, و این مقتضاى مصلحت است.)12
دکتر (هات), یکى از پیشگامان ملى گرایى در قرن نوزدهم, چنین مى گوید: (اکتفا به حفظ حاکمیت کشور همه چیز نیست, زیرا روى گردانى از رقابت اقتصادى ـ سیاسى جهانى به معناى عدم ایفاى کامل وظیفه در پاسدارى از عظمت و شکوه تاریخى کشور است. پس عدم اقدام به توسعه طلبى به معناى در معرض آسیب قراردادن غرور ملى و نهایتاً مرگ در معرکه تنازع بقا میان کشورها است, و البته اقتدار و خطرپذیرى و روحیه تهاجمى داشتن ضامن استمرار و حفظ غرور ملى ما است.)13
ملى گرایى در قرن بیستم به اوج خود رسید و در اثر آن جهان ـ غیر از جنگ هاى منطقه اى و محدود ـ در دو جنگ جهانى فرو رفت, در این باره (لویس ل.اشنایدر) مى گوید: (شدت رقابت میان دولت هاى ملى روز به روز فزونى یافته و تحت تأثیر وجود مصالح انفعالى مغایر با گذشته, موجود بشرى به فراموش کردن این مطلب گراییده است که همه آدمیان در اصل یکسان هستند و واقعیت این است که ضرورت هاى تکامل ملى غلبه هر دولت را بر دولت دیگر ضرورى ساخته است و این احساس, صلح و آرامش را از همه دولت ها گرفته است.)14
و نیز مى گوید: (خون میلیون ها انسانى که بر زمین ریخته شد و ثروت هاى عظیم ملت هایى که به غارت رفت و فجایع انسانى که واقع شد همه و همه جهان را در کارش به شگفت فرو برد و این هنگامى بود که ملت آلمان احساس ها و ویژگى هاى انسانى خود را از دست داد.)15

5ـ تعمیم غیر منطقى
از آثار سوء ملى گرایى این است که آدمى را به استبداد و تعمیم غیرمنطقى سوق مى دهد; تعمیمى که حاوى سه نوع خطا است: یکى خطا در تعمیم دادن صفات مثبتى که براى این یا آن ملت ادعا مى شود بر همه افراد آن, حال آن که ملت جمعیت بسیارى است که افراد متنوعى را در برمى گیرد که خوب و بد, با هوش و کودن همه را با هم دارد.
دوم: خطاى در تعمیم دادن ادعاى ویژگى هاى مثبت به نحوى که فرد هر صفت مثبتى را به ملیت خویش نسبت مى دهد و هر صفت منفى اى را از آن دور مى پندارد, حال آن که هر ملتى و هر امتى داراى برخى صفات مثبت و پاره اى صفات منفى است. و غیر از معصومان تاریخ نمونه اى از انسان منزه از هرگونه نقص را یاد نمى آورد.
خطاى سوم در تعمیم دادن ویژگى هاى مثبت بر گستره تاریخ ملى است, به طورى که در روش هاى تعلیم و تربیتى در نظام هاى ملى گرا تأکید بر ارائه تصویرى از تاریخ ملى است که آن را الگوى آرمان ها و اقتدار و ابتکار معرفى کند.
این به آن معنا نیست که ملى گرایان منکر نسبیت ملیت هاشان هستند یا آن که مدعى ویژگى هاى مطلق براى آن ها در بُعد نظرى باشند, زیرا نسبیت واقعیتى بشرى است که قابل انکار نیست, لیکن احساس متعصبانه ملى گرایى باعث مى شود که آدمى به ملیت خویش آن گونه بنگرد که گویا استثنایى در عرصه حیات بشرى است و حالتى مطلق دارد.
شعارهاى (آلمان برتر از همه است), (ایتالیا از همه برتر است) و شعارهایى از این دست که بسیارى از ملى گرایان اروپایى تا همین اواخر سر مى دادند, چیزى غیر از تعبیرهایى عملى از همان مطلق پندارى ملیت ها نبوده است, درست همانند حقیقت مطلق الهى که از آن به (یداللّه فوق ایدیهم) یا (کلمة اللّه هى العلیا) تعبیر مى شود.

6ـ انحطاط اندیشه
احساس ملى و میهنى, احساسى انفعالى است که منشأ آن عاطفه توجیه نشده است, از این رو در بحران ها و جنگ هاى ملى و میهنى به شدت بروز مى یابد و در زمان هاى صلح فروکش مى کند وضعیف مى شود, و تأکید بر این بُعد در آدمى به غلبه دادن عاطفه بر عقل مى انجامد.
تقى الدین نبهانى مى گوید: (هر گاه اندیشه منحط گردد میان مردمان علقه وطنى نمایان مى شود و این به حکم هم زیستى آنان در سرزمینى واحد و پیوند آنان به آن سرزمین است, پس غریزه بقا آنان را به دفاع از خویش برمى انگیزد و این ضعیف ترین پیوند ها و منحط ترین آن ها است و در چرنده و پرنده نیز, همانند آدمى, موجود است. این علقه همواره نمودى عاطفى دارد و مستلزم حالت خصومت با اجنبى است که با مهاجمه با او یا استیلاى بر آن همراه است. و در حالت مصونیت کشور از دشمنى و هجوم اجنبى دیگر خاصیتى ندارد و نقش آن هنگام دفع اجنبى و پس از اخراج او از کشور پایان مى پذیرد, از این رو است که این علقه, علقه اى انحطاط پذیر است. هنگامى که اندیشه محدود و مضیّق باشد علقه ملى میان مردمان, هم چون علقه اى خانوادگى اما در شکلى گسترده تر, نمایان مى گردد. این از آن رو است که غریزه بقا در آدمى ریشه دار است, و این در انسان گرفتار انحطاط فکرى حس برترى طلبى و سلطه جویى را پدید مى آورد….)16
وى علقه ملى ـ میهنى را به سه دلیل فاسد مى داند: (نخست این که علقه اى منحط و بى فایده است, زیرا انسان را در حال سیر در راه تعالى, به انسان وابسته مى سازد و دوم این که رابطه اى عاطفى است که از غریزه بقا با دفاع از خویش ناشى مى شود و رابطه عاطفى در معرض تغییر و تبدیل است و شایسته دلبستگى نیست….)17
(هربرت لوتى) (1744ـ1804) هم مى گوید: (ملى گرایى مذهبى است که بر قسمى از جزمیات تکیه دارد که فاقد توجیه علمى و عقلى است و کسى جز پیروان آن به اصالتش اعتقاد ندارد.)18
لویس ل. اشنایدر مى گوید: (در طى قرن نوزدهم تردید در عقل به تدریج بر آدمیان غالب شد و احساس گرایى (رومانتیسم) در برابر گرایش عقلى در اندیشه نمایان گردید, و با ملى گرایى در آمیخت و احساس گرایانِ ملى گرا به جاى روى کرد به عقل و اندیشه به دل و روح و خون گراییدند و از آن وحى و الهام گرفتند…. و اعتقاد پیدا کردند که نیروى خرد در برابر این نیروهاى زیست شناختى هم چون غرایز, ناتوان است… و این اندیشه جمعیت هاى بسیارى از مردمان را به خود متمایل ساخت که بعدها به قائدان و ساحران و غوغا سالارانى تبدیل شدند که به خون مى اندیشیدند… قرن بیستم بهترین گواه بر این دورى جستن از عقل و گرایش به خرافات و افسانه ها است و مى توان این دگرگونى را به بهترین وجه شناخت آن گاه که به استفاده از شیوه هاى روان شناختى براى توصیف انحطاط عقلى و فکرى روى آوریم.)19
در واقع ملى گرایى تبلور یکى از مبارزه جویى هایى است که نهضت اروپایى در برابر عقل و خردگرایى مطرح کرده است و نقش منفى آن در این روى کرد با تلاش هاى علمى و فلسفى مختلف کامل مى گردد; تلاش هایى که هدفش وابسته کردن آدمى به هویت و موجودیت مادى آن است و بازگرداندن وجود معنوى اش به تجاهل نسبت به برخى اجزاى آن هم چون روح, و تفسیر برخى دیگر از اجزاى این وجود معنوى بر مبنایى مادى همان گونه که نسبت به عقل چنین کردند.

7ـ فساد ملى گرایى در عرصه علمى
نظام هاى ملى گرا تمایل دارند که به کودکان و دانش آموزان در مراحل مختلف تحصیل تلقین کنند که به عظیم ترین ملت تعلق دارند. ادعاى مجد و عظمت هم معمولاً مستلزم مبالغه در بزرگ شمارى خویش با تحقیر دیگران است, چیزى که به بروز منازعاتى فرهنگى میان ملیت ها در عرصه تاریخ علمى و فکرى انجامیده است.
ویل دورانت مى گوید: (ملى گرایى در قرن نوزدهم ظهور کرد و وجدان مورخان را فاسد گردانید.)20
روبرت م. ماکیور درباره آثار منفى ملى گرایى در عرصه علمى چنین مى گوید: (این پیشرفت [پیشرفت علمى] بهترین و سریع ترین است در صورتى که آدمیان درکى ژرف تر از خویش داشته باشند وخود را عالم, مهندس, مخترع, فن آور و همراه با همه مردمان در جریان پیشرفتى واحد و فعال در راه مصلحتى واحد ببینند, نه آن که خود را با وصف بریتانیایى, فرانسوى, ژاپنى, آلمانى و امریکایى و مانند آن بیابند. انسان ها, با چنین درک عمیقى, اعضاى یک نظام جهانى خواهند شد که تابع قانون است و درک و احساس آنان نسبت به امنیت در سایه این نظام نیرومندتر از درک و شعورشان نسبت به آن در سایه هویت هاى ملى خاص است, هویت هایى که اکنون موجب تفرق آدمیان گردیده و نمى تواند امنیت و صلح مورد نیاز انسان را فراهم سازد.)21
ییکى از نتایج منفیِ جنبش ملى گرایى در عرصه علمى همان چیزى است که برتراند راسلِ فیلسوف و ریاضى دان را بر آن داشته است تا به ایجاد جامعه اى جهانى دعوت کند, جامعه اى که (درهایش را به روى همه ملیت ها و همه ادیان و تمامیِ آراى سیاسى, جز آن ها که منکر همکارى جهانى هستند, مى گشاید… و هر زن و مردى که آمادگى علمى دارد مى تواند به آن وارد شود, بنابراین رنگ زرد یا تیره یا سیاه او مانع ورود او نمى شود.)22
در نظر ایشان جریان ملى گرایى به تاریخ علوم زیان وارد کرده است و مى گوید: (ملت هاى بزرگ همگى, با درجات متفاوت, تاریخ را ساخته و به تغییر و تعدیل آن پرداخته اند.)23

8 ـ بیمارى نژادپرستى
از بحث هاى گذشته روشن شد که نژاد پرستى با ملى گرایى ملازمه دارد, و تفکیک میان این دو ممکن نیست, این امرى است که مورد تأیید جنبش ملى گرایى در جهان, به ویژه در مرحله جدید آن است که شاهد ظهور نازیسم در آلمان و سیاست جدایى و تبعیض نژادى در امریکا و در جنوب آفریقا بوده است. علاوه بر این که استعمار, که از بارزترین نشانه هاى تاریخ جدید است, پدیده اى نژادپرستانه تلقى مى شود که ناشى از جنبش ملى گرایى در جهان بوده است. درست است که دشمنى و مخاصمه پدیده اى کهن در تاریخ بشرى است و استعمار در واقع یکى از اَشکال آن است, لیکن مخاصمه صورت هاى مختلفى دارد: گاهى مستند به انگیزه هاى دینى است و زمانى برخاسته از عوامل اجتماعى یا اقتصادى است, و گاه ناشى از اسباب ملى گرایى نژاد پرستانه است. استعمار هم پدیده اى مخاصمه آمیز بر پایه این نوع اخیر است. این چیزى است که از فقره (ملى گرایى منبع جنگ ها) در این مقاله به روشنى نمایان مى گردد. و اگر جنگ جهانى دوم با شکست آلمان نازى پایان نمى یافت نژاد پرستى به افتخارى براى ملى گرایان بدل مى شد. اما هزیمت آلمان, نژاد پرستى را به ننگى تبدیل کرد که همه از آن تبرى مى جوین
د و آن را از خویش دفع مى کنند, در نتیجه ملى گراهاى هر قومى به کوشش درآمده اند تا اثبات کنند که حرکت آنان حرکتى انسانى و مغایر با نژاد پرستى است. و این گرایش بیشتر در ملى گرایى هاى جدید, همچون ملى گرایى عربى, مورد تأکید است. هر کس به مطالعه ادبیات این حرکت ملى گراى عربى بپردازد خواهد دید که گرایش ها و شخصیت هاى مختلفِ آن بر این امر تأکید فراوان دارند که ملى گرایى عربى حرکتى انسانى و باز است و تعصب و نژاد پرستى را نمى شناسد. اما حقیقت این است که ملى گرایى از آن جا که بر حس خود برتر بینى و تأکید بر آن استوار است و کم انگارى و تحقیر شأن ملل دیگر را به دنبال دارد, به شکلى ضرورى به احساس برترى طلبى نژادى مى انجامد, البته این احساس در ملى گرایى هاى جدید و ضعیفى که در عین نیرومندى پنهان است, ملى گرایى هاى که, به منظور مقاومت در برابر ملى گرایى هاى دیگر مخالف با آنان در صورت دفاع از اخلاق و انسانیت, به تأکید بر جنبه انسانى مى پردازند. اما هرگاه جریان هاى ملى گرا خود را برخوردار از وسایل تعدى و استیلاى بر دیگران ببینند, این احساس به فعل بدل خواهد شد. از همین رو است که برخى از جنبش هاى ملى گرا
رفتارى دوگانه دارند; یعنى آن گاه که با ملت هاى بزرگ استعمارى روبه رو مى شوند به اخلاق و انسانیت متوسل مى شوند, ولى در روابط خود با ملت هاى کوچک تر به احساس برترى طلبى نژادى, آن هم به شکلى شگفت انگیز, که حاکى از روابط میان وحوشِ جنگل است, روى مى آورند. و این از نشانه هاى انحطاط احساس ملى گرایى است که از حس و انفعال و نه از عقل و تفکر, سرچشمه مى گیرد.
در پرتو نگرش اسلامى مى توان ملى گرایى را به دو نوع تقسیم کرد: ملى گرایى مثبت و آن, نوعى است که بر پایه اى جهانى استوار است و تارهاى آن در قالبى جهانى و گسترده تنیده شده است به طورى که نسبت به آن جزئى از یک کل را تشکیل مى دهد. دیگرى ملى گراییِ منفى است که به دور از این قالب شکل مى گیرد و براساس تمرّد از آن قالب استوار شده است. فرق میان این دو آن است که هرگاه نگرش به انسان از ویژگى هاى اصلى او نشأت بگیرد و به ویژگى هاى ثانوى و عارضى منتهى شود, آدمى را نخست در قالب انسانى قرار مى دهد و از آن قالب به قالب محلى و ملى مى آید, و چنین نگرشى مبنایى براى ملى گرایى مثبت مى شود, زیرا به انسان, به لحاظ اصل, نگرشى جهانى دارد. و اما هرگاه نگرش به شکل معکوس باشد و از ویژگى هاى ثانوى و عارضى آدمى آغاز گردد و انسان را نخست در قالبى محلى و ملى قرار دهد و از آن دریچه به قالب انسانى و ویژگى هاى اصلى او بنگرد, چنین نگرشى مبناى ملى گرایى منفى است. این از خصیصه هاى حقوق طبیعى است که حکم مى کند ابتدا به اشیا نگریسته شود و از بداهت طبیعى آن ها و تکیه بر آن به غایت طبیعى آن ها پى برد. پس ملى گرایى در صورتى مثبت

خواهد بود که هم آهنگ و هم راه با حقوق طبیعى باشد, و در صورت تخلف از آن به پدیده اى منفى بدل مى شود. ملى گرایى جدید از نوع دوم است.
پس از آن که نگرش جهانى مسیحیت, در پى تحول مؤثر در شخصیت انسان اروپایى, تضعیف شد ملى گرایى به جاى آن نمایان گردید و تناقض میان آن دو شدت یافت آن گاه که ملى گرایى جانشین به ایجاد مبنایى مادى براى خود کوشید که نقطه مقابل مبناى الهى مسیحیت بود, و چون مسیحیت در آن زمان در سیر قهقرایى و انحطاط به سر مى برد و جامعه به آن به دیده کراهت و اجتناب مى نگریست ملى گرایى توانست عرصه اجتماعى را به سوى خود جلب کند و به شکلِ جاى گزینى در نظام اجتماعى و شایسته حیات به جاى کلیسا ظاهر شود.
به این ترتیب اروپا به خداى کلیسا پشت کرد و از ملى گرایى به عنوان معبودى تازه استقبال کرد, و طبیعى بود که این خدایى نژاد پرست باشد که اروپا را بر غیر آن ترجیح مى دهد, و این ترجیح از آن رو است که اروپا چون مبتکر این حرکت است برترى دارد و دیگر این که این ملى گرایى ریشه در نژاد پرستى دارد. و براى آن که نژاد پرستى توأم با تفکر مادى است. به همین سبب اروپا با سرعت برق آسایى از ملى گرایى به سوى نژاد پرستى رفت و هر انسانى حامل ریشه نژادى خاصى گردید که مدعى ویژگى هاى کمال است و قداست هاى گوناگونى را براى آن نژاد قائل است و در پیش گاه آن نذرها و قربانى هایى تقدیم مى کند به طورى که تصور مى رود انسان قرن نوزدهم و بیستم به پرستش بت و توتم ها بازگشته است!

دوم ـ آثار منفى جنبش ملى گرایى در دنیاى اسلام
علاوه بر آثار منفى کلى ناشى از ملى گرایى دنیاى اسلام شاهد آثار منفى ویژه اى بوده است که جریان ملى گرایى در زندگى مسلمانان به بار آورده است. این آثار را مى توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1ـ دوگانگى تمدن
پیش از عصر استعمار جهان اسلام در انسجام و یک پارچگى به سر مى برد و به عقاید خویش اعتماد داشت. درست است که مظاهر انحراف از اسلام بر حیات دنیاى اسلام حاکم بود اما این عرصه از اندیشه رقیب و مزاحم اسلام خالى بود و مسلمان بر این باور بود که راه درست تنها در دین او متجلّى است و در صورت دور شدن از آن خود را گناه کار مى دید. تا آن که موج غرب گرایى پدید آمد موجى که تفکّرى را در عرض اسلام پیش روى مسلمان مى نمایاند و هجمه هاى تشکیک و شبهه انگیزى پیرامون تحقق پذیرى اسلام و توانایى اش در اداره زندگى معاصر تدارک مى دید. موج غرب گرایى به دلایل و عوامل متعدّدى ـ که اکنون مجال ذکر آن ها نیست ـ در ارائه غرب به عنوان الگویى به جاى اسلام و برانگیختن تردیدها و شبهه ها در ذهن فرد مسلمان درباره دین و عقیده اش, تا اندازه اى به موفقیت دست یافت و ملى گرایى یکى از عناصرى بود که مسلمان تحت تأثیر الگوى غربى به آن ایمان آورد.
این الگو گاهى به عنوان مبنا و مفهوم تازه حیات مورد ارزیابى قرار مى گیرد و گاهى به عنوان تجربه اى که برپایى آن در جامعه اسلامى مورد نظر است, جامعه اى که الگوها و ارزش ها و مفاهیمى مغایر با آن الگو دارد, آن چه اکنون براى ما داراى اهمیّت است مطالعه اى از نوع دوم است. امّا با قطع نظر از ارزیابى عینى مفاهیم و اندیشه هاى غرب در زندگى, ما عقیده داریم که روند انتقال این مفاهیم و افکار به جامعه اسلامى که به ارزش ها و الگوها و مفاهیم انسانى و اجتماعى مخالف ایمان دارد و تلاش براى اجراى آن الگو در این جامعه حاوى خطرى بزرگ نسبت به بناى اجتماعى, روحى و فرهنگى براى فرد و جامعه است.
به یقین اسلام على رغم شرایط و اوضاع و احوال تاریخى و اجتماعى و سیاسى هم چنان نیرویى معنوى, فرهنگى و اجتماعى جاودان و مؤثر در زندگى انسان مسلمان است, و ارزش هاى اسلامى بر احساس و شعور و عاطفه او حاکم است و مسلمان به اسلام به عنوان مبناى حیات اجتماعى و فرهنگى خویش مى نگرد.
در پرتوى این حقیقت درمى یابیم که شأن روند غرب گرایى ایجاد نیرویى مخالف است که علیه نیروى اسلامى در جامعه عمل مى کند و اگر این روند با وسایل سیاسى, تبلیغاتى, نظامى و حقوقى تحمیل گردد به اختلال توازن در زندگى روحى و فرهنگى و اجتماعى خواهد انجامید در نتیجه نخبگانى ظهور خواهند کرد که مؤید غرب گرایى هستند و نخبگانى دیگر به تأیید اسلام مى پردازند و دسته اى دیگر به اختلاط این دو مى کوشند و در سطح مردمِ عوام مفاهیم و نظرات در هم مى آمیزد و روشى دوگانه برون مى آید که به لحاظ نظرى به ارزش هاى اسلام گرایش دارد و در عمل تابع مفاهیم غربى است و در اضطراب روحى و فکرى شدید به سر مى برد. طبیعى است که این نمودها موجب بروز ضعف در حیات امّت و کاستى توانایى هاى آن مى شود. به همین سبب ساختار اجتماعى توان و کارآیى خود را از دست مى دهد, چرا که میان دو گرایش معکوس توزیع مى شود و برایند نیروهاى آن ها صفر مى گردد. ملى گرایى یکى از ارکان جریان غرب گرایى است و نقش منفى خود را در این حوزه ایفا مى کند.

2ـ پراکندگى ملّى
پس از سقوط دولت عثمانى مسلمانان به ملیّت هاى متعدّدى تقسیم شدند و شعار وحدت ملى به جاى شعار وحدت اسلامى ظاهر شد. در آن هنگام ملى گرایان ترویج مى کردند که ملیّت بهتر از دین مى تواند قالبى وحدت آفرین را متجلى سازد, زیرا دین جامعه واحد را به مسلمان و مسیحى تقسیم مى کند سپس هر یک از این دو قسم را به مذاهب متعدّدى منقسم مى سازد. این سخن, مغالطه اى آشکار است, چون اسلام دایره اى بشرى و جغرافیایى دارد که به مراتب از دایره شمول هر ملیّتى از ملیّت هاى مسلمانان گسترده تر است. بر تعدّد مذهبى مى توان به وسایلى متعدد غالب آمد به ویژه آن که این تعدد جز در سایه شرایط تاریخى و سیاسى عارضى سبب انقسام و نزاع نگردیده است. در اکثر جوامع اسلامى اهل کتاب اقلیتى ناچیز را تشکیل مى دهند و معقول نیست که به خاطر این اقلیت وحدت اسلامى در جامعه اسلامى تعطیل شود.
البته مشکل ناشى از ملى گرایى تنها در ضعف نیروى اسلامى و تقسیم آن به تعدادى ملیّت تجلى نمى یابد بلکه در هر کشور اسلامى نیز که ملیّت هاى متعددى وجود دارند متجلى مى گردد براى مثال در عراق ملیّت هاى عرب, کُرد و ترکمن حضور دارند و در ایران شش ملیّتِ اصلى زندگى مى کنند, شمال آفریقا بین عرب و بربر تقسیم مى شود, در ترکیه کردها در کنار ترک ها به سر مى برند و به این ترتیب در هر یک از این کشورها مشکل ملیّت وجود دارد, زیرا اقلیت هاى ملى به حکومت مرکزى به دیده شکلى از حکومت امپراتورى مى نگرند, و آیا حکومت ملى عربى در کشورى که از سه ملیّت تشکیل مى شود یا حکومت ملى ـ فارسى در روزگار رژیم شاهنشاهى, در کشورى که از شش ملیت تشکیل مى شود معنایى جز این دارد؟ امرى که با ظهور قالب وحدت آفرین جدید دفع گردیده است قالب میهنى است امّا حقیقت آن است که با الگوى جدید به عوامل تجزیه و پراکندگى افزوده شده است. پس علاوه بر این که انقسامات موجود حاصل ضرب تعداد ملیت ها در تعداد کشورها است فرد متحیر گردیده است که کدام جهت استحقاق وفادارى او را دارد: میهنى یا ملى؟ همان گونه که این وضع ده ها مشکل سرزمینى را میان مسلمانان پدیدآورده است.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 87/9/30 :: ساعت 11:50 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 79
>> مجموع بازدیدها: 1324435
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب