عمر در روز های آخر حیاتش گفت : این عده را به شما سفارش مى کنم که بعد از من شورا تشکیل دهند: على، عثمان ، عبدالرحمن بن عوف ، سعد وقاص ، زبیر و طلحه . سپس به مشورت بپردازند و یکى را از میان خود انتخاب کنند. وقتى او را به خلافت رساندند، همه او را یارى کنید و مدد نمایید.
آنگاه شش نفر مزبور را فرا خواند و به ایشان گفت : اگر من مُردم ، باید به جاى من صهیب نماز بگزارد و شما باید سه روز سرگرم مشورت باشید، در روز چهارم باید حتماً یکى از شما خلیفه باشد.
به ابو طلحه انصارى نیز دستور داد تا پنجاه نفر از مردان انصار را انتخاب کند و با صهیب مراقب این شش نفر باشند تا کار آنها در انتخاب سه روز بعد از مرگ او به انجام رسد. و امر کرد در آن سه روز صهیب با مردم نماز بخواند. آن شش نفر هم باید به خانه اى در آیند و صهیب با ابو طلحه انصارى و نفرات وى با شمشیر کشیده در بیرون ، مراقب شورا باشند!
سپس به وى سفارش کرد که اگر پنج نفر درباره یکى توافق کردند، و یک نفر مخالفت کرد، سرش را با شمشیر به دو نیم کن . و چنانچه چهار نفر توافق کردند، و دو تن مخالفت نمودند، سر هر دو را بزن . و اگر دو دسته سه نفرى شدند، خلیفه در دسته اى است که عبدالرحمن بن عوف در میان ایشان است !!!
سه نفر دیگر را چنانکه مخالفت نمودند بکشید! اگر سه روز گذشت و بر یکى از خود توافق نکردند، گردن هر شش نفر را بزنید! و بگذارید خود مسلمانان شورا کنند و هر کس را خواستند براى خود انتخاب نمایند. این خلاصه دستور تشکیل شورا از جانب عمر بود که به تواتر به ما رسیده است.
اولا معلوم نیست عمر به چه دلیلی دستور به تشکیل همچین شورای پر از خشونتی می دهد. طبق کدام آیه و کدام روایت ؟ البته علی الظاهر این نحو شورا از سنتهای زمان جاهلیت بوده است!
ثانیا: همانطور که معلوم است دستور عمر به تشکیل شورا صوری بوده است. و در حقیقت قصد عمر از تشکیل آن انتخاب عثمان به عنوان خلیفه بوده. و این مطلبی است که مولا علی علیه السلام به آن اشاره می کنند:
وقتى امیرالمؤ منین على - علیه السّلام – دستور عمر به تشکیل شورا را شنیدند فرموند: خلافت از ما منحرف شد.
عمویش عباس - چنانکه در کامل ابن اثیر و تاریخ طبرى و غیره است - پرسید از کجا دانستى ؟
فرمود: عثمان را با من مقرون کرد و گفت خلیفه با دسته اکثریت است و اگر دو دسته سه نفرى شدند خلیفه با دسته اى است که عبدالرحمن بن عوف در میان ایشان باشد. سعد وقاص هم هرگز با عمویش عبدالرحمن مخالفت نخواهد کرد. عبدالرحمن نیز داماد عثمان است و با هم اختلاف نخواهند داشت . اگر دو نفر دیگر با من باشند هم سودى به حال من ندارد!
همچنین مولا امیرالمومنین علیه السلام در خطبه شقشقیه راجع به تشکیل این شورا توسط عمر می فرمایند:
"...تا زمان او (عمر) هم سپری شد، و امر حکومت را به شورایی سپرد که به گمانش من هم (با این منزلت خدایی) یکی از آنانم. خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایسگی مورد شک بودم که امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟! ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یکی به خاطر کینهاش به من رای نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل کرد، و مسائلی دیگر که ذکرش مناسب نیست. تا سومی به حکومت رسید که برنامهای جز انباشتن شکم و تخلیه آن نداشت.