سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، خانه ای را که در آن عروسی است، دوست دارد . [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خصوصیات و ویژگی های وحی از منظر قرآن (3)

 

 

 

5. وحی، دریافت معارف الهی

 

آیات و عناوین و ویژگی هایی که برای وحی در قرآن آمده است و بخشی از آنها تا به حال مطرح شد. بیان گر این است که پیامبر در ارتباط ویژه خود، در عین حال که مواجهه و رو به رویی با عالم غیب دارد، اما اساس و محور کارش گرفتن پیام و معارف خاص است. وحی صرفاً رو به رویی، احساس و انفعال روحی نیست. مروری بر پاره ای از عناوین و آیات گذشته، مستند این ادعا می باشد، مانند:

تکلم الهی:

 

توضیح داده شد که آیه پنجاه و یک سوره ی شوری، از وحی به عنوان تکلم الهی یاد می کند و تکلم خداوند با پیامبر، عبارت است از: تفهیم و انتقال دادن آگاهی خاص به او.

تعلم الهی:

 

وحی از نظر قرآن، تعلیم خداوند و جبرئیل است: ( عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ) پس محور و هویت وحی را آموزش تشکیل می دهد. آموزش بینش ها و دستورالعمل ها و...

نزول معارف عالی:

 

در بحث نزول، بیان شد، تنزل یافتن حقایق از ام الکتاب، تنزل از علم الهی است؛ یعنی منبعی که حقایق به طور بسیط و مجرد در آن منعکس است. پس منبع وحی، خزانه ی علم الهی است که کسی را بر آن راهی نیست و وحی همین است که حقایق و معارف از همان کتاب مادر که دارای جای گاه بسیار والایی است « علی حکیم » تنزل پیدا می کند و در سطحی قرار می گیرد که برای همگان قابل فهم است. بنابراین، اساس وحی، دریافت معارف الهی است. وحی از مقوله علم است و تنها احساس و ذوق نیست.

نتیجه: هرگونه تحلیلی که وحی را صرفاً احساس و انفعال قلمداد کند و تبیین آن در قالب معارف وحیانی را مربوط به مرحله بعد از وحی بداند، که به دست خود پیامبر انجام می گیرد با وحیی که قرآن بر آن دلالت دارد، ناسازگار است.

 

6. وحی، موهبت خاص الهی

 

آیات قرآن بیان گر این است که: وحی امری است موهبتی، ارتباط با ملأ اعلی و دریافت پیام از علم بی کران الهی برای ارائه به مردم، اکتسابی و قانون مند نیست که با طی کردن ضوابط و راه های خاص، هر کس بتواند به آن برسد. وحی صرفاً بصیرت و آگاهی درونی نیست که هر کس با تحصیل تقوا و تهذیب نفس و پاک سازی به آن نائل شود، وحی انبیا پیام گیری خاصی است و نمی توان آن را صرفاً بصیرت و نورانیت دانست.

برخلاف آن چه پاره ای از روشن فکران تحت عنوان تجربه و مکاشفه، تحلیل می کنند که وحی امر جدا بافته ای نیست، باید گفت آن چه قرآن به عنوان وحی مطرح می کند، خود یک معجزه و کار خدایی است و بسته به اراده و مشیت خاص او دارد و لذا راه آن هرگز تعمیم ندارد و بر همگان باز نمی باشد. خداوند بهانه گیری بعضی از رهبران کفر را مطرح می کند که هرگاه معجزه و برهانی از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها ارائه می شد، به جای خضوع، می گفتند:

(... قَالُوا لَن نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَاأُوتِیَ رُسُلُ اللّهِ )؛ (1)

ما ایمان نمی آوریم مگر این که نظیر آن چه به فرستادگان الهی داده شده، به ما نیز داده شود.

یعنی به ما وحی گردد. ما نیز با عالم غیب مرتبط شده و مخاطب خداوند، گردیم. (2) چنان چه در سوره زخرف، نیز آمده است: « آنها می گفتند که چرا وحی بر مردی بزرگ از این دو شهر نازل نشد » خداوند در آیه فوق در پاسخ می گوید:

( اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ )

خدا می داند که رسالتش را کجا قرار دهد.

وحی چون عبارت است از: ارتباط با ملأ اعلی، متصل شدن طبیعت به ماوراء طبیعت و عالم ملکوت و پیام گیری از جهان غیب برای هدایت مردم، لذا تنها خدای عالم الغیب و الشهادة است که می داند در میان انسان های پاک، کدام یک دارای این استعداد هستند که در مواجهه مستقیم یا در ارتباط با فرشتگان وحی، واقعیت های عالم غیب را، که برخاسته از مکنون علم الهی است، دریافت کنند و به مردم برسانند. آگاهی و علم به این توانایی از محدوده ی علم انسان ها خارج است.

بنابر این، ارزیابی ها و فرمول هایی که بشر در این زمینه تشخیص می دهد، نمی تواند معیار رسیدن به این رسالت و مخاطب شدن خدا باشد و با عوامل و ضوابطی که در اختیار انسان هاست نمی توان این مقام را اکتساب کرد.

در سوره ابراهیم پس از مطرح شدن این اشکال که مخالفان به انبیا می گفتند: شما هم مانند ما بشر هستید یعنی در چارچوبه این عالم طبیعت زندگی می کنید پس چگونه مدعی نبوت و پیام گیری از طرف خدا هستید؟ آنان در جواب مأمور می شدند که چنین بگویند:

( إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَن یَشَاءُ )؛ (3)

ما همانند شما بشر هستیم ولی خداوند به هر کس از بندگانش که بخواهد منت می نهد. یعنی مقام و جایگاه مواجهه شدن با پیام الهی و سپس رساندن آن به مردم را خدا موهبت می کند. بنابراین، وحی فقط به مشیت خاص او مربوط می شود.

البته این گونه تعابیر به معنای نفی زمینه های خاص که باید پیامبر داشته باشد نیست. (4) پیامبران افراد شایسته ای هستند که خداوند آنها را برگزیده است:

( إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ )؛ (5)

« اصطفاء » به معنای گزینش و انتخاب قسمت خالص است و به لحاظ این که در ذیل آیه آمده است « علی العالمین » غیر از مفاد گزینش و انتخاب معنای برتری دادن را هم می رساند؛ (6) یعنی خداوند، آدم اولین خلیفه الهی، نوح پیامبر از انبیا اولوالعزم و آل ابراهیم مانند اسحق، اسرائیل، اسماعیل و پیامبر اسلام و خاندان عمران مثل عیسی را از بین جهانیان انتخاب و آنها را بر همگان برتری داد.

عنوان « اصطفاء » با پسوند « علی العالمین » بیان گر این است که اصولاً جایگاه نبوت و رسالت و واسطه بین خداوند و خلق واقع شدن، چیزی نیست که به صورت استعداد عمومی در اختیار انسان ها بوده و تعمیم داشته باشد تا بتوان با طی کردن راه های ویژه مثل ریاضت و تهذیب و کناره گیری و... به آن رسید. پیامبران افراد گزینش شده ای هستند که صلاحیت و استعداد دریافت معارف الهی را از عالم الوهیت و از خزانه ی علم خداوندی دارند، از این جهت است که آیه مذکور، نام این انبیا را می برد و از آنها به عنوان اصطفای الهی یاد می کند:

( وَتِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَن نَشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ * وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ کُلّاً هَدَیْنَا وَنُوحاً هَدَیْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَکَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ * وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَى وَعِیسَى وَإِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ * وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَیُونُسَ وَلُوطاً وَکُلّاً فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَیْنَاهُمْ وَهَدَیْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ )؛ (7)

اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم! درجات هر کس را بخواهیم بالا می بریم؛ پروردگار تو، حکیم و داناست.

و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم و نوح را ( نیز ) پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندانش داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را ( هدایت کردیم ) این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم!

و ( هم چنین ) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را [که] همه از صالحان بودند. و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را؛ و همه را بر جهانیان برتری دادیم. و از پدران و فرزندان و برادران آنها ( افرادی را برتری دادیم ) و برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم.

آیات فوق که در سوره انعام است بعد از بیان ارائه ملکوت به ابراهیم و نقل استدلال های قاطع حضرت در برابر ستاره پرستان و یادآوری این جهت که او با الهام های خاص الهی، از این احتجاج ها برخوردار گردید، غیر از نوح، نام هفده نفر از انبیا از نسل ابراهیم را ذکر کرده و می گوید ما همه آنان را هدایت کردیم. روشن است این هدایت، مستقیم و خاص است نه هدایتی که عموم مؤمنین از آن برخوردارند. در ادامه آیات آمده است:

( کُلّاً فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ... وَاجْتَبَیْنَاهُمْ وَهَدَیْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ )؛

ما اینها را بر جهانیان برتری دادیم... و آنها را برگزیدیم و به راه مستقیم رهنمون ساختیم.

راغب در توضیح واژه « اجتباء » می گوید:

اجتبای بنده به وسیله خداوند یعنی اختصاص دادن او بنده را به فیض خاص الهی، که در پرتو آن نعمت های ویژه ای بدون تلاش و اکتساب او حاصل گردد و این امر اختصاص به انبیا و کسانی که هم افق با آنها باشند، مانند صدیقین و شهدا دارد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از طرف خدا مأمور می شود که در مورد وحی بگوید:

( قُل لوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَلاَ أَدْرَاکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فُیکُمْ عُمُراً مِن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ )؛ (8)

بگو: اگر خدا می خواست من این آیات را بر شما نمی خواندم و خداوند از آن آگاهتان نمی کرد چه این که مدت ها پیش از این در میان شما زندگی نمودم ( و هرگز آیه ای نیاوردم ) آیا نمی فهمید؟!.

علامه ی طباطبائی می نویسد:

این آیه در رد کسانی است که پیشنهاد تعویض قرآن را می دادند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور می شود به آنها بگوید من هیچ اختیاری در باب وحی ندارم، سالیانی در بین شما بودم شما معاشرین من و من معاشرین شما، می دیدید که خبری از قرآن و وحی نبود اگر این مسئله به دست من بود زودتر از این ممکن بود شما را متوجه می ساختم. بنابراین نبوت و دریافت پیام الهی به دست من نیست این امر تنها به مشیت الهی بستگی دارد و تنها اراده اوست که به این امر تعلق گرفته است. (9)

آیه فوق اگرچه در مقام پاسخ گویی در خصوصِ قرآن و محتوای وحی است ولی به روشنی این نکته را می فهماند که به طور کلی وحی بشری، همگانی و قانون مند نیست که پیامبر با به وجود آوردن زمینه های آن خود ارتباط برقرار کند، عروج نماید و پیام بگیرد.

( وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآیَةٍ قَالُوا لَوْلاَ اجْتَبَیْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَایُوحَى إِلَیَّ مِن رَبِّی ) (10)

وقتی نزول آیات به تأخیر می افتد و مشرکان به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) طعنه می زنند و می گویند چرا از پیش خود آیاتی را تنظیم نمی کنی و ارائه نمی دهی. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور می شود که بگوید « من فقط آن چه را از پروردگار به من وحی می شود پیروی می کنم »، پس پاسخ این است که وحی هویت غیبی و ملکوتی دارد، محتوای وحی به خلاف آن چه شما طعنه می زنید، بشری نیست و صد در صد جنبه ی الهی دارد این نکته را نیز می فهماند که پیامبر در تحقق وحی و تقدیم و تأخیر آن نقشی ندارد تا از فاصله افتادن در ارائه آیات الهی جلوگیری کند و انقطاعی حاصل نگردد. اصل وحی، زمان آن، این که شب باشد یا روز، در حال استراحت باشد یا در حین اشتغال به عبادت یا جنگ و... هیچ کدام در اختیار پیامبر نیست.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گاهی مدت زیادی در انتظار وحی به سر می برد و طول می کشید تا به طور دفعی ارتباط برقرار گردد. چنان که آیه زیر دلالت دارد بر این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از نزول آیه چهره مبارک خود را به طرف آسمان می گردانید و در انتظار دریافت پیام به سر می برد و به دلایلی توقع داشت که تحولی در خصوص قبله مسلمین انجام گیرد:

( قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ )؛ (11)

در روایات هم آمده حضرت در تاریکی شب خارج شده و صورت خود را به افق بالا می دوخت و در انتظار به سر می برد تا این که صبح شد و نماز فجر را اقامه کرد و باز حالت انتظار ادامه یافت تا این که وقت نماز ظهر فرارسید، پس از این که حضرت دو رکعت از نماز ظهر را خواند جبرئیل آمد و آیه مذکور را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه داشت و بدین وسیله، فرمان تغییر قبله را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اعلام کرد و به منظور اجرای این دستورالعمل، در وسط نماز دست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را گرفت و او را به طرف کعبه گردانید. (12)

علامه طباطبائی می گوید: « این که در ابتدای آیه به پیامبر خطاب شده که روی خود را به طرف کعبه برگردان « فول وجهک » سپس به عموم مسلمین خطاب شده است که چنین کنند، این نکته را تأیید می کند که تغییر پیدا کردن حکم قبله و نزول این دستورالعمل در شرایطی انجام گرفته که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد مشغول خواندن نماز بوده است. (13)

در هر صورت آیه فوق مانند یک سری از آیات دیگر، بیان گر این است که نه تنها محتوای وحی، بلکه زمان و مکان آن نیز به مشیت خداوند تعلق داشته و همه امور وحی جنبه ی ملکوتی، الهی و ماوراء طبیعی دارد؛ به گونه ای که ممکن است پیامبر در وسط نماز مورد القاء پیام قرار گرفته و مأمور گردد بدون گذشت زمان دستوری را که ضمن وحی به او داده شده اجرا کند و بدین ترتیب همراه مسلمین یک نماز را به دو قبله بخواند. بر این اساس است که در برخی از کتاب های علوم قرآنی در تقسیم آیات درباره ی شرایط نزول، این عناوین آمده است:

« السفری، الحضری، النهاری، اللیلی، الصیفی، الشتائی، الفراشی، النومی،‌ الارضی، السمائی ». (14)

یعنی آیاتی که در مسافرت نازل شده یا در زمان حضور ( در محل ) روز نازل شده یا شب در تابستان یا زمستان، در محل استراحت در زمان خواب، آیات زمینی و آیاتی که در آسمان و در حین عروج پیامبر وحی شده است.

به هر جهت، آیات مذکور شاهد بر این است که وحی و نبوت موهبتی خاص است نه یک امر اکتسابی که همگان با ضوابط و فرمول های معینی بتوانند به آن دست یابند و به پیامبران اختصاص نداشته باشد؛ برخلاف آن چه امروز با مطرح کردن تجربه دینی و مکاشفات عارفانه می خواهند وحی را از اختصاصی بودن، بیرون آورده و تعمیم دهند. وحی پیام ویژه ای است از خداوند که خود یک خرق عادت و معجزه و با مشیت خاص الهی انجام می گیرد. علامه طباطبائی در بحث وحی بعد از مطرح ساختن این تحلیل که برخی ریشه و اساس نبوت را، نبوغ و سلامت فطرت شخص نبی می دانند می نویسد:

آن چه از انبیا که مدعی مقام نبوت بودند ( مانند حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و عیسی و موسی و ابراهیم و نوح و... ) منقول است و هم چنین آن چه در کتاب های آنها منعکس است معارفی است که خارج از سنخ طبیعت و عالم ماده و حواس می باشد. ارجاع دادن آنها به طبیعت، تأویلی است که هرگز قابل قبول نیست... وحی یک شعور باطنی است، خارج از حواس ظاهری و خرق عادت است، ولی از امور خارق العاده ای که با معجزه و خرق عادت دیگر و یا لوازم و آثاری که این پیام الهی به همراه دارد می توان به آن پی برد... بنابراین وحی یک شعور و آگاهی خاص است که خداوند در انسان های ویژه ( نه عموم ) قرار می دهد. (15)

نتیجه ای که از این ویژگی وحی گرفته می شود نفیِ هرگونه تحلیلی است که وحی را امر قانون مند معرفی کند؛ از قبیل اشراقات و الهام های متعارف که با مراقبت های خاص و به تناسب شرایط ویژه، زمینه دست یابی به آن برای همگان میسر است و از حالت اختصاصی آن به انسان های برگزیده ( پیامبران ) خارج می سازد.

 

7. وحی، ارتباط غیبی همراه با تبیین غیبی

 

در عین حال که وحی ارتباط درونی و نوعی تجلی الهی است که پیامبر حضوراً و شهوداً آن را مشاهده می کند ولی از آن جا که هدف از این ارتباط و دریافت هدایت انسان هاست لذا این دریافت در قالب مفاهیمی تجلی می کند که برای مردم ارائه و تبیین گردد، بنابراین چنان که اصل ارتباط و دریافت، الهی است. تبیین و تفسیر هم الهی می باشد و به غیب و مبدأ الهی اتکا دارد.

نمونه هایی از آیاتی که بر این مطلب دلالت دارد و در مباحث قبل، به تفصیل نقل کردیم،‌ عبارتند از این که در آیات مکرر آمده است:

« این کتاب - قرآن - آیات، نازل شده است از مبدأ حکیم حمید عزیز علیم » یا این که « تفصیل کتاب بدون تردید از ناحیه رب العالمین است » (16) و حتی تصریح شده است که: « پاسخ سؤال ها و اشکال های روزمره ای که از ناحیه کفار مطرح می شود به بهترین وجه از طرف پروردگار به پیامبر ارائه می شود ». (17)

بنابراین وحی انبیا در عین حال که شهودی و حضوری است همراه با آگاهی ها و آموزه های حصولی است.

 

8. همراهی فرشتگان در وحی

 

در وحیِ با واسطه، که فرشته القا کننده پیام است ( و در اقسام وحی توضیح آن خواهد آمد ) غیر از جبرئیل، گروهی از فرشتگان در انتقال پیام الهی دخالت دارند و براساس نظامی که بر کل عالم هستی حاکم است آنها مأمورانی اند که به اذن الله نقش واسطه گری را در محدوده های خاصی ایفا می کنند:

( یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُوا أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ )؛ (18)

خداوند با امر خود فرشتگان را به همراهی روح، بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل می کند ( و محتوای آن چه می آورند این است که ) مردم را با لا اله الا الله انذار کنید.

نکته ای که در این آیه به آن تصریح شده و اختلافی هم از نظر مفسران در آن نیست، این است که: در جریان وحی، فرشتگانی، همراه با روح، بر برگزیدگان الهی نازل می شوند و آنان مأموریت اشراق و القای به پیامبر را به عهده دارند. لذا باید گفت، در این ارتباط مرموز، جبرئیل تنها نیست، بلکه گروهی از فرشتگان نیز وساطت دارند. حال منظور از روح در این آیه جبرئیل باشد یا حقیقت ملکوتی دیگر از عالم مجردات و یا قرآن و به طور کلی پیام الهی (19)، خللی در آن چه که گفته شد ایجاد نمی کند.

در آیه دیگر می فرماید:

( وَالصَّافَّاتِ صَفّاً * فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً * فَالتَّالِیَاتِ ذِکْراً * إِنَّ إِلهَکُمْ لَوَاحِدٌ )؛ (20)

سوگند به صف بستگان که صف ( منظم و باشکوه ) بسته اند و آنها که به طور قوی بازدارنده هستند آنها که ذکر ( آیات الهی ) را تلاوت می کنند که معبود شما یگانه است.

آن چه ظاهر این آیات بر آن دلالت دارد و مشهور مفسران نیز به آن اعتراف کرده اند این است که « فَالتَّالِیَاتِ ذِکْراً » فرشتگان هستند که ذکر و پیام الهی را بر پیامبران تلاوت می کنند و با لحاظ این که این جمله با کلمه « فاء » عطف شده ( چنان که در جمله دوم نیز « فاء » آمده ) دلالت دارد بر این که تلاوت ذکر، مترتب بر اموری است که قبل از آن ذکر شده است. لذا این احتمال قوت دارد که هر سه جمله، اوصاف یک گروه و همه مربوط به فرشتگان وحی باشد. ضمناً بازدارندگی در جمله دوم « فَالزَّاجِرَاتِ » نیز می تواند نظر به نقش آنها در طرد و عقب راندن شیاطین از مسیر وحی داشته باشد. (21) در هر صورت جمله « فَالتَّالِیَاتِ ذِکْراً » بلکه مجموعه این چند آیه، دلالت دارد بر این که مجموعه ای از مأموران الهی در این ارتباط مرموز نقش دارند. آیات زیر هم مؤید مطلب فوق است:

( کَلاَّ إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ * فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ * مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ * بِأَیْدِی سَفَرَةٍ * کِرَامٍ بَرَرَةٍ )؛ (22)

هرگز چنین نیست که آنها می پندارند، این قرآن تذکر و یادآوری است و هرکسی بخواهد از آن پند می گیرد، در الواح پر ارزشی ثبت است؛ الواحی والاقدر و پاکیزه به دست سفیرانی است والا مقام و فرمان بردار و نیکوکار.

در آیات دیگر تصریح شده است که جبرئیل واسطه وحی و نازل شونده بر قلب پیامبر است. معلوم می شود فرشتگان کارگزارانی هستند که جبرئیل را در مأموریت خود همراهی می نمایند.

 

9. مصونیت کارگزاران وحی

 

تعبیراتی که در مورد جبرئیل و یا سایر فرشتگان وحی، در قرآن آمده، حاکی از این است که کارگزاران وحی در مسئولیتی که به عهده آنها قرار گرفته، توانایی و مصونیت کامل دارند و این مأموریت الهی را آن چنان که سزاوار است انجام می دهند. این عناوین عبارتند از:

روح القدس

 

( قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ )؛ (23)

بگو قرآن را روح القدس نازل کرده است

خداوند در رد کسانی که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به افترا می دادند، آیه فوق را نازل کرد.

« قدس » عبارت است از طهارت و پاکی؛ به عبارت دیگر، روح طاهر از آلودگی های مادی، از خطا،‌ ضلالت و انحراف.

روح الامین

 

( وَإِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ )؛ (24)

قرآن نازل شده پروردگار عالمیان است، آن را روح الامین نازل کرده است.

معرفی واسطه وحی به عنوان امین، بیان گر این است که او در مأموریتِ رساندن پیام الهی و ارتباط با پیامبر از تغییر دادن و تحریف و خطا و نسیان و هرگونه کم و زیادی منزه است و مأمور مورد اعتماد می باشد.

رسول کریم

 

( إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ * ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ )؛ (25)

این قرآن، کلام فرستاده ی بزرگواری است ( جبرئیل ) که صاحب قدرت است و نزد ( خداوند ) صاحبِ عرش، مقام والایی دارد. در آسمان ها مورد اطاعتِ ( فرشتگان ) و امین است.

در این آیات بعد از این که قرآن را گفتار رسول معرفی می کند ( که با توجه به آیات دیگر، منظور از رسول هم همان جبرئیل است ) این فرشته الهی را به پنج صفت معرفی می کند:

1. کریم:

 

کسی که دارای ارزش و اهمیت وجودی خاصی است.

2. ذی قوة:

 

صاحب قدرت و توان. کسی که می خواهد در برابر خداوند عظیم محل تجلی و دریافت پیام ها و در واقع علوم الهی قرار گیرد و سپس واسطه در انتقال و انعکاس آن از عالم الوهیت و ملکوت اعلی باشد. باید قدرت تحمل برخورد با عظمت و جلالت بی نهایت الهی را داشته و بتواند مأموریت خویش را عملی سازد و جبرئیل این توانایی را داراست: « ذی قوة ».

3. مکین:

 

جبرئیل نزد خداوندِ صاحب عرش ( آن که بر سراسر جهان هستی حاکمیت مطلق دارد ) دارای قرب و منزلت است. روشن است سفیر خداوند متعال باید از نظر او نیز شخص بزرگ و برجسته و دارای جایگاه عظیمی باشد.

4. مُطاع ثَمَّ:

 

این سفیر و رسول الهی ( جبرئیل ) در آن جا ( در آن عالم ملکوت ) در نزد خداوند مورد اطاعت است و فرمانروا می باشد؛ یعنی فرشتگانی آن جا هستند که جبرئیل بر آنها، فرماندهی می کند و آنان مجری دستورهای او هستند.

5. امین:

 

مورد اعتماد است. در کار وحی و مأموریت خود تخلفی ندارد و از انحراف و خطا و نسیان به دور است.

صفات یاد شده، گویای این است، جبرئیل که در رأس کارگزاران وحی قرار دارد، از مرحله بالایی از مصونیت، برخوردار می باشد و خداوند در حفظ آن چه به عنوان سعادت مردم از طریق انبیا ارسال می نماید، اهتمام زیادی دارد.

کرام برره

 

( کَلاَّ إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ * فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ * مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ * بِأَیْدِی سَفَرَةٍ * کِرَامٍ بَرَرَةٍ )؛ (26)

قرآن در صحیفه های با ارزش و والاقدر و پاکیزه به دست سفیرانی است ارجمند نیکوکار، مطیع و فرمانبردار.

در این آیات فرشتگان و حاملان وحی را ( که عوامل جبرئیل و مجریان فرمان او هستند ) مانند خود جبرئیل به کرامت و والامقامی و نیز به « بر » و نیکو بودن در عملی که به آنها واگذار شده است توصیف می کند، بنابر این همه کارگزاران وحی در پیش گاه خداوند از مقام و جایگاه بلندی برخوردارند و نتیجه این که، وحی و پیام الهی، از مصونیت برخودار است.

 

10. کارگزاران وحی، در قلمرو حاکمیت پروردگار

 

کارگزاران وحی تحت حاکمیت مطلقه و نظارت پروردگار هستند و در انجام رسالت خود صد در صد در قلمرو مشیت الهی به انجام مأموریت خود مبادرت می ورزند:

( وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ مَا بَیْنَ أَیْدِینَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَیْنَ ذلِکَ وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّاً * رَبُّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ... )؛ (27)

ما جز به فرمان پروردگار تو نازل نمی شویم، از آن اوست آن چه پیش روی ما و آن چه پشت سر ما و آن چه در میان این دو است. پروردگار تو فراموش کار نیست، اوست پروردگار ( و مالک ) آسمان ها و زمین و آن چه در میان این دو قرار دارد ( پس ) حال که چنین است ( و همه چیز از آن او و به فرمان او منتهی می گردد ) بر توست که تنها او را عبادت کنی و در راه عبادت او شکیبا باشی.

گرچه آیات قبل از این در مورد بهشتیان است و باز آیات پیش از آن نیز توصیف انبیا و برگزیدگان الهی است ولی لحن آیات فوق نشان می دهد که این جملات، گفتار فرشتگان در مورد وحی است؛ همان ها که بر پیامبر نازل می شوند و امر و نهی پروردگار را به حضرت انتقال می دهند.

در شأن نزول آیه فوق آمده است: « پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در یک نوبت به جبرئیل فرمود: چه چیز مانع می شود که بیشتر از آن چه هست به دیدار ما بیایی »، بعد از این سخن، آیات فوق نازل شد: « ما نازل نمی شویم مگر به امر پروردگار ».

در این دو آیه بر این نکته عنایت است که جبرئیل و فرشتگان وحی در نزول خود هیچ گونه استقلالی ندارند. گفتنی است که جمله « لَهُ مَا بَیْنَ أَیْدِینَا وَمَا خَلْفَنَا » به منزله علت برای جمله قبل است؛ یعنی این که فرشتگان وحی می گویند آمدنِ ما تنها به امر پروردگارت انجام می گیرد به این دلیل است که خداوند مالکیت و حاکمیت مطلقه بر ما دارد آینده « لَهُ مَا بَیْنَ أَیْدِینَا » و گذشته « وَمَا خَلْفَنَا » و حال حاضر، متعلق به اوست و خداوند از قلمرو حاکمیت خود که گذشته و حال و آینده باشد غفلت نمی کند.

این گونه آیات که محتوایش این است که خداوند حاکمیت مطلقه بر فرشتگان وحی دارد و آنها خود هیچ گونه استقلالی در این زمینه ندارند غیر از این که دلالت دارد وحی به پیامبر را قدرت و علم خداوند به وجود می آورد و وحی هویت غیبی دارد و مرهون مشیت الله می باشد، بر این مطلب نیز گواه است که در مرحله القا و انتقال پیام الهی از عالم الوهیت و وصول به قلب پیامبر، مصونیت کامل وجود دارد، زیرا همه در قلمرو سیطره خداوند انجام می گیرد؛ چنان که در آیات دیگر این مفاد با واژه « باذنه » ( اجازه او ) که اجازه تکوینی می باشد بیان شده است.

استناد وحی به خداوند و جبرئیل

 

شاید برخی بپرسند: خدا نازل کننده ی قرآن است یا جبرئیل؟ به عبارت دیگر،‌ جمع بین دو دسته از آیات چگونه است: آیاتی که وحی کننده را رسول معرفی می کند (28) یا قرآن را گفتار رسول کریم - جبرئیل - تلقی می نماید: ( إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ) (29) و یا نزول قرآن را به جبرئیل نسبت می دهد (30) و بسیاری از آیات دیگری که قرآن را نزول یافته از حکیم حمید (31)، عزیز حکیم (32)، عزیز علیم (33) و... اعلام می دارد.

جمع بین این دو استناد، یعنی نسبت دادن وحی به جبرئیل و فرشتگان در یک دسته از آیات و استناد به خداوند در آیات دیگر، همین است که: پیک وحی در عین حال که واسطه در انتقال و ارائه وحی می باشند، از خود استقلالی ندارند. فرشتگان از عوامل جبرئیل می باشند و او که همان روح الامین است « مطاع » می باشد؛ به عبارت دیگر، مقام فرماندهی فرشتگان دیگر را دارد. و روشن است این روابط، صرفاً رابطه و حاکمیت اعتباری نیست، چنان که خودِ جبرئیل هم دارای استقلال نمی باشد،‌ بلکه با اذن تکوینی خداوند در ارتباط مرموز وحی نقش خاصی ایفا می نماید. بر این اساس است که القای وحی توسط روح الامین و فرشتگان، تکلم و القای الهی می باشد. این امر، طبق سنت عمومی توحیدِ افعالی است که خداوند امور عالم را از طریق اسباب و عوامل، به انجام می رساند. واسطه ها هر یک در محدوده ی خاصی که برای آنها تعیین شده، با رخصت و اذن خدا، نقش خود را عملی می سازند، چنان که در آیات مربوط به گرفتن جان، همین دو نوع استناد آمده است: عنوان « توفی » و قبض جان، هم به فرشتگان نسبت داده شده (34) هم به ملک الموت. (35) در عین حال که خداوند « متوفی و ممیت » (36) خوانده شده است و قبض ارواح از افعال الهی به شمار آمده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. انعام، آیه ی 124.

2. البته باید توجه داشت که برای جمله « لَن نُؤْتَى مِثْلَ مَاأُوتِیَ رُسُلُ اللّهِ » دو تفسیر شده است. یکی این که ( مخالفان ) گفتند: ما در صورتی ایمان خواهیم آورد که پیامبر برای ما معجزاتی مانند انبیای گذشته بیاورد مثل عصای موسی یا زنده ساختن مردگان که از طرف عیسی انجام گرفت. تفسیر دیگر این است که ما تنها در صورتی ایمان خواهیم آورد که همانند انبیا به ما هم وحی شود، و سیاق آیه به خصوص با جوابی که مطرح شده، با تفسیر اخیر که در متن بر آن تکیه شده است هم آهنگ تر است. در تفسیر نورالثقلین نیز روایتی طبق این تفسیر آمده است.

3. ابراهیم، آیه ی 11.

4. می توان گفت این بخش از آیه ( وَلکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ) به تنهایی با همگانی بودن و باز بودن راه برای عموم منافاتی ندارد. چنان که می خوانیم ( یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ ) برخوردار ساختن افراد از حکمت بستگی به مشیت و موهبت الهی دارد ولی راه های رسیدن به آن برای همه بیان شده است که در راه وصول به آن می توانند تلاش کنند ولی در این جا با لحاظ آیات دیگر که نمونه هایی از آن در متن آمده است مشخص می گردد که مشیت الهی در وحی و نبوت مشیت ویژه ای است و هرگز تعمیم ندارد.

5. آل عمران، آیه ی 33.

6. المیزان، ج 3، ص 177.

7. انعام، آیات 83-87.

8. یونس، آیه ی 16.

9. المیزان، ج 10، ص 29.

10. اعراف، آیه ی 203.

11. بقره، آیه ی 144.

12. نورالثقلین، ج 1، ص 137.

13. المیزان، ج 1، ص 319.

14. الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 73-90.

15. المیزان، ج 2، ص 160-163.

16. یونس، آیه ی 37.

17. فرقان، آیه ی 31.

18. نحل، آیه ی 2.

19. طبق احتمال اول و دوم، « باء » در « بالروح » برای مصاحبه است؛ یعنی فرشتگان به همراهی روحی نازل می شوند ولی در احتمال اخیر حرف « باء » برای تعدیه است و مفاد آیه این است که فرشتگان روح ( پیام ) را نازل می کنند. روح المعانی، ج 14، ص 93 و المیزان، ج 12، ص 218.

20. صافات، آیات 1-4.

21. المیزان، ج 17، ص 126 ( در عین حال باید توجه داشت مقصود از صف بستگان و مأموریت آنها به خصوص در جمله اول و دوم در کتاب های تفسیری احتمالات و اقوال مختلفی آمده است)

22. عبس، آیات 11-16.

23. نحل، آیه ی 102.

24. شعراء، آیات 192-193.

25. تکویر، آیات 19-21.

26. عبس، آیات 11-16.

27. مریم، آیات 64-65.

28. شوری، آیه ی 51.

29. تکویر، آیه ی 19.

30. شعراء، آیه ی 193.

31. فصلت، آیه ی 43.

32. زمر، آیه ی 1.

33. غافر، آیه ی 2.

34. انعام، آیه ی 61.

35. سجده، آیه ی 11.

36. بقره، آیه ی 28 و انعام، آیه ی 61



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/11/29 :: ساعت 10:55 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 41
>> بازدید دیروز: 171
>> مجموع بازدیدها: 1324918
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب