سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بی انصافی کند، کسی با او دوست نشود . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» الهی نامه


الهی
به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده !

 الهی
راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر .

 الهی
« یا من یعفو عن الکثیر و یعطی الکثیر بالقلیل » . از زحمت کثرتم و ارهان و رحمت وحدتم ده !

 الهی
سالیانی می پنداشتم که ما حافظ دین توایم . « استغفرک الهم » . در این لیله الرغائب هزار و سیصد ونود فهمیدم که دین تو حافظ ماست . « احمدک اللهم » !

 الهی
چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است . و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است . 

 الهی
ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای . و ما همه هیچکاره ایم و تنها تو کاره ای .

 الهی
از پای تا فرقم . در نور تو غرقم . « یا نور السموات والارض ، انعمت فزد ! »

 الهی
شأن این کلمه کوچک که به این علو و عظمت است ، پس « یا علی یا عظیم » شأن متکلم این همه کلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود ؟

 الهی
وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم !

 الهی
چون تو حاضری چه جویم ، و چون تو ناظری چه گویم .

 الهی
چگونه گویم که نشناختمت که شناختمت ، و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت .

 الهی
چون عوامل طاحونه ، چشم بسته و تن خسته ام ؛ راه بسیار می روم و مسافتی نمی پیمایم . وای من اگر دستم نگیری و رهای ام ندهی !

 الهی
خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مد است ؛ « یا باسط » بسطم ده ، و « یا قابض » قبضم کن ! 

 ( حضرت علامه حسن زاده آملی)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 85/6/21 :: ساعت 9:0 صبح )
»» تولدقاتل امام زمان(عج)

استاد فاطمی نیا: آیت الله بهجت قویاً موضوع خواب تولد قاتل امام زمان(عج) را رد کردند



۲۰ شهریور ماه ۱۳۸۵    ساعت : ۵۶ , ۱۶ 
استاد فاطمی نیا گفت: آیت الله العظمی بهجت قویاً موضوع  خواب تولد قاتل امام زمان(عج) را رد نمودند.

 استاد فاطمی نیا از نزدیکان و شاگردان آیت الله العظمی بهجت طی سخنرانی در مسجد آیت الله انگجی تبریز  ضمن حمله به شایعاتی که در صدد خدشه دار ساختن اصل مهدویت است، اظهار داشتند بنده اخیرا در دیداری که با ایشان داشتم مسئله خواب را پرسیدم و آیت الله العظمی بهجت قویاً موضوع خواب تولد قاتل امام زمان(عج) را رد نمودند.

وی در این سخنرانی از مردم خواست تا به شایعات یاوه گویان اهمیتی ندهند.

اخیرا تعدادی از موسسات فرهنگی با چاپ موضوعاتی در مورد علائم ظهور این چنین نقل قول نموده بودند که  چندی قبل ایت الله بهجت درحین وضو گرفتن بیهوش می شوند که پس از بهوش آمدن علت را جویا می شوند که در جواب می فرمایند در همین لحظه قاتل امام زمان(علیه السلام)  در اصفهان متولد شده است!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 85/6/21 :: ساعت 8:41 صبح )
»» خیلی جالب (مقایسه عمر زمین با عمر یک انسان)

 


فقط تصور کنید که بتوانیم سن زمین را که غیر قابل تصور است، فشرده کنیم و هر صد میلیون سال آن را یک سال در نظر بگیریم!
در اینصورت کره زمین مانند فرد 46 ساله خواهد بود!
هیچ اطلاعی در مورد هفت سال اول این فرد وجود ندارد و در باره‌ی سال‌های میانی زندگی او نیز اطلاعات کم و بیش پراکنده‌ای داریم
اما این را می‌دانیم که در سن 42 سالگی، گیاهان و جنگل‌ها پدیدار شده و شروع به رشد و نمو کرده‌اند. اثری از دایناسورها و خزندگان عظیم الجثه تا همین یکسال پیش نبود! یعنی زمین آن‌ها را در سن 45 سالگی به چشم خود دید و تقریبا 8 ماه پیش پستانداران را به دنیا آورد.
در اوایل هفته‌ی پیش میمون‌های آدم‌نما به آدم‌های میمون‌نما تبدیل شدند! و آخر هفته گذشته دوران یخ سراسر زمین را فرا گرفت.
انسان جدید فقط حدود 4 ساعت روی زمین بوده و طی همین یک ساعت گذشته کشاورزی را کشف کرده است
بیش از یک دقیقه از عمر انقلاب صنعتی نمی‌گذرد و
حال ببینید انسان در این یک دقیقه چه بلائی بر سر این بیچاره‌ی 46 ساله آورده است‌
او طی 40 دقیقه‌ی بیولوژیکی، از این بهشت یک آشغالدانی کامل ساخته است.
او خودش را به نسبت‌های سرسام‌آوری زیاد کرده، و نسل 500 خانواده از جانداران را منقرض کرده است!سوخت‌های این سیاره را مال خود کرده و همه را به یغما برده است!
و الان مثل کودکی معصوم و بی تقصیر! ایستاده و به این حمله‌ی برق آسا نگاه می‌کند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 85/6/20 :: ساعت 5:14 عصر )
»» جملات کوتاه ولی خواندنی

1.اگر چه به تنهایی در قلب بیابانی دور افتاده از زیبایی بخوانی گوشی شنوا خواهی یافت.

2.خواننده واقعی کسی است که سکوتمان رابخواند.

3.می گویندبلبل وقتی می خواهد آوای عشق سردهددر سینه خود خاری فرو می کند.برای ما نیز چنین است.جز این چگونه می توانیم بخوانیم؟

4.ما معمولا برای کودکانمان لالایی می خوانیم تا خودمان به خواب رویم.

5.شیطان همان روزی که تو متولد شدی مرد.دیگر نباید برای دیدار فرشته ای از دوزخ بگذری...

6.بسیاری از زنان قلب مردان را به عاریه می گیرندوکمتر زنی است که مالک آن شود

7.مردی که اشتباهات کوچک زنی را نبخشاید هرگز نمی تواند از فضایل بزرگ او لذت ببرد.

8.فرق بین ثروتمندترین و فقیرترین انسانها یک روز گرسنگی و یک ساعت تشنگی است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 85/6/20 :: ساعت 12:31 عصر )
»» غزلی از دیوان شمس

میر خرابات تویی ای نگار 

وز تو خرابات چنین بی‌قرار 

 

جمله خرابات خراب تواند 

جملهء اسرار ز توست آشکار 

  

جان و جهان! جان مرا دست گیر 

چشم جهان! حرف مرا گوش دار 

 

خاک کفت چشم مرا توتیاست 

وعدهء تو گوش مرا گوشوار 

  

خمر کهن بر سر عشاق ریز 

صورت نو در دل مستان نگار 

 

ساغر بازیچهء فانی ببر 

ساغر مردانهء ما را بیار 

 

آتش می بر سر پرهیز ریز 

وای بر آن زاهد پرهیزکار 

 

حق چو شراب ازلی دردهد 

مرد خورد باده حق مردوار 

 

پرورش جان به سقاهم بود 

از می و از ساغر پروردگار

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 85/6/20 :: ساعت 9:45 صبح )
»» لباسی به سپیدی اخلاص

به نام حضرت دوست

 

ازدواج میتواند نقطه عطفی در زندگی هر فرد باشد

میتواند پایه گذار یک زندگی توحیدی باشد!

زندگی که پایه های آن بر روی زمین نهاده شده

 و سقف آن در آسمانهای بیکران

و خدا را بارها و بارها شاکرم

که در حرکت به سویش

همراه و همسفری

پیش رویم قرار داد که نه تنها

سدّ حرکت نبود بلکه خود همچون،

جویباری بود زلال که از چشمه های معرفت الهی جاری شده بود

و به سوی اقیانوس رحمتش در حرکت بود.

راهنمای حرکتم شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 85/6/19 :: ساعت 12:17 عصر )
»» مولانا وموسیقی 3

مولانا و موسیقی (قسمت سوم)

سماع؛ رهایی از تعلقات


و اما سماع؛ ره آورد شمس برای مولانا و توصیه اکیدش به وی. این سماع، که فوق العاده نزد مولانا ارزشمند بوده، چیست و ارمغانش چه می باشد؟

مولانا ابیات بسیاری را در مقنوی و دیوان غزلیات خود، در مورد سماع دارد و حتی چند غزل هم با ردیف سماع سروده است:

سماع از بهر جان بی قرار است             سبک برجه چه جای انتظار است

***
سماع آرام جام زندگانیست                  کسی داند که او را جانِ جانست

***

بیا، بیا که تویی جانِ جانِ جانِ سماع         بیا که سرو روانی به بوستان سماع
برون ز هر دو جهانی چو در سماع آیی        برون ز هر دو جهانست این جهان سماع
اگرچه به بام بلند است بام هفتم چرخ        گذشته است از این بام، نردبان سماع
بزیر پای بکوبید هر چه غیر ویست              سماع از آنِ شما و شما از آنِ سماع

در مثنوی شریف نیز، ضمن داستان هجرت ابراهیم ادهم از ملک خراسان، می گوید:

پس عذای عاشقان آمد سماع       که در او باشد خیال اجتماع
قوتی گیرد خیالاتِ ضمیر              بل که صورت گردد از بانگ و صفیر

از این رو، مولانا سماع را غذای روح عاشقان می داند و محرک خیال وصل و جمعیت خاطر. منظور از خیال اجتماع(اجتماع خیال) و یا جمعیت خاطر اینست که سالک، خاطر خود را از ما سوی الله منقطع کند و تنها در یاد حضرت حق متمرکز شود (نقطه مقابلِ پریشانی خاطر و خیال). جمعیت خاطر سبب می شود که قوای جسمی و روحی انسانِ سالک ذخیره شود. چرا که پریشان خاطری و افکار مشوش، همچون رخنه ای است که ذخایر جسمانی و روانی آدمی از آن طریق به هدر می رود.

رقص که در طی سماع، صورتی از وجد و هیجان صوفیانه را نشان می دهد، در نظر مولانا، نوعی رهیدگی از جسم و خرسندی در هوای عشق حضرت دوست محسوب می شود:

در هوای عشق حق رقصان شوند              همچو قرص بدر بی نقصان شوند
***

دانی سماع، چه بود؟ قول بلی شنیدن
از خویشتن بریدن، با وصل او رسیدن
دانی سماع، چه بود؟ بی خود شدن ز هستی
اندر فنای مطلق، ذوق بقا چشیدن

***

مولانا در دفتر سوم مثنوی، ضمن بیان داستان خورندگان پیل بچه، می گوید:

رقص آن جا کن که خود رابشکنی           پنبه را از ریش شهوت برکنی
رقص و جولان بر سرمیدان کنند              رقص، اندر خون خود، مردان کنند
چون رهند از دست خود، دستی زنند       چون جهند از نقص خود، رقصی کنند
مطربانشان از درون کف می زنند             بحرها در شورشان کف می زنند
تو نبینی، لیک بهر گوششان                  برگها بر شاخ ها هم کف زنان
تو نبینی برگها را کف زدن                     گوش دل می باید، نه این گوش بدن

و بنابراین معتقد است که سماع و رقص خالصانه، انسان را از بار شهوات مزاحم و انانیت می رهاند.
و همچنین از آنرو که عشق را در همه هستی جاری و ساری می داند، هستی را یکسره در رقص و سماعی شکوهمند می داند.

رقص مولانا، به تعبیر دکتر زرین کوب، یک دعای مجسم و یک نماز بی خودانه بود؛ ریاضت نفس و مراقبت قلبی. در نظر مولانا، انسان با التزام به سماع، از اتصال به خودی و تعلقات آن می رهد و بدین ترتیب سماع در نظر وی هم پایه عبادت، اهمیت داشت.
معروف است که روزی یاران مولانا پیرامون مطالب کتاب «فتوحات مکیه» محی الدین ابن عربی گرم مباحثه بودند که زکی قوال (از مغنیان مجلس سماع مولانا) ترانه گویان درآمد. مولانا در دم گفت: «حالیا فتوحات زکی به از فتوحات مکی است». و به سماع برخاست. و بدین گونه، پرداختن به تغنی را بر مباحث ملال انگیز کلامی و نظری ارجح می شمرد.

البته بایستی به این نکته توجه داشت که صوفیه و اکابر آن اعتقاد دارند که سماع بر هر فردی جایز نیست؛ شمس تبریزی سماع را بر «خامان» حرام می داند. امام محمد غزالی نیز سماع را به سه قسم تقسیم کرده و دو قسم آن را که موجب غفلت و پیدایش صفات ناپسند است مردود شمرده و تنها یک قسم آن را جایز می داند.
خود مولانا نیز همراهی خود با این عقیده، صمن ابیات زیر، مساله «اهلیت سماع» را بیان می کند:

بر سماع راست هر کس چیر نیست         لقمه هر مرغکی انجیر نیست
خاصه مرغی، مردة پوسیده ای               پرخیالی، اعمیی بی دیده ای

در پایان به این نکته اشاره می شود که حرکات مربوط به رقص (در سماع) را متضمن رمز احوال و اسرار روحانی تلقی می کرده اند، به این صورت که:
«چرخ زدن» را اشارت به شهود حق در جمیع جهات
 «جهیدن» را اشارت به غلبه شوق به عالم علوی
«پاکوفتن» را اشارت به پامال کردن نفس اماره
و «دست افشاندن» را اشارت به دستیابی به وصال محبوب می دیدند.


منابع مورد استفاده در این نوشتار:
دیوان غزلیات شمس
شرح جامع مثنوی(جلد 3 و 4) استاد کریم زمانی
بحر در کوزه، دکتر عبدالحسین زرین کوب
پله پله تا ملاقات خدا، دکتر عبدالحسین زرین کوب
از نی نامه، دکتر قمر آریان
مقاله«نگاهی کوتاه بر تاریخچه موسیقی»نوشته بهنام راهوار



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 85/6/19 :: ساعت 9:39 صبح )
»» مقایسه شریعتی و سروش

  مقایسه ى شریعتى وسروش

محمود نکوروح

  در یکى دوشماره اخیر مجله آفتاب در مطالبى بعنوان -ما و غرب- بحثها یى در رابطه با شریعتى و سروش مطرح گردید که براى نسل جوان که امروز دوره ى خاصى‏ را میگذراند شاید قابل توجه باشد مخصوصا که شریعتى را معلم انقلاب نامیده اند و سروش را ) باقبض و بسط تئوریک شریعت ( راهگشاى نوعى لیبرالیسم فرهنگى و سیاسى معرفى کرده اند و با خاطره بدى که مردم ایران بخاطر تبلیغات ضدانقلاب و در ضمن عملکرد بد بخشى از نهادهاى انقلابى ‏دارند ناآگاهانه نتیجه اى منفى و ناعادلانه متوجه شریعتى میگردد که فراتر از انتقاد به نظرات اوست درعین حال که انقلاب ایران نیاز به نگاهى دوباره‏ بعداز 25 سال،  و همچنین بررسى علل جامعه  شناختى خود دارد که براى بعد میگذاریم اگر چه این نکته قابل ذکراست که هیچ روشنفکر و مصلحى انقلاب را تجویز نمیکند چه انقلاب یک عکس العمل است و نه عمل، آنچه قابل ذکر است مقایسه  این دو ، که یکى از زاویه فرد فرهَنگى -  Anthropologie-culturel - به مسئله مینگرد -سروش -و یکى از زاویه - فرد اجتماعى -Antheropologie social- شریعتى- که اولى بیشتر تحت تاثیر مولانا و اسلام عرفانى ‏است  و دومى اگرچه تحت تاثیر  اسلام و عرفان است ولى از - سارتر و فلاسفه و....غرب . هم غافل نمیماند که البته نظرات هر کدام میتوانند امروز مورد نقد هم باشند زیرا که ما هنوز ازدوره بحران‏ گذار خارج نشده ایم‏ و افراد جدیدى چه  بسا در این موارد ارایه طریق کنند ، درضمن  ما در جامعه شناسى بیشتر با نگرش علمى با فرد روبرو میشویم در صورتیکه در حوزه فرهنگ  با انسان آرمانى روبرو هستیم که در فرهنگ عرفانى ما سروکارمان با-نفى- است از نفى قدرت تا نفى ‏خود  و دنیا که‏ وارستگى  و عزلت از آن برمیاید که حاصل دوره اى از تاریخ مردم ایران است  و عکس العملى‏ در برابر تهاجمات اقوام و قبایل اطراف ایران بوده است در صورتیکه در فرد اجتماعى ‏سروکارما  با کنشگر اجتماعى، اقتصادى  و فرهنگى و سیاسى و...است که حاصل دوران مدرن و انسان خودبنیاد و کنش مند است که قیمومیت هیچکس را نمیپذیرد، دموکراسى و ایدئولوژى هاى عدالتخواهانه محصول چنین روندى است، از بعد فلسفى این دیدگاه مبتنى بر -نفى نفى- است که ایدالیسم مدرن را که بابرنامه پیوند میخورد در برنامه هاى احزاب سیاسى میتوان مشاهده کرد ، افراط در اولى -به صوفیگرى و پشمینه پوشى‏ و جامعه گریزى‏ و خود باختگى در برابر مراد منجر میشود و درتاریخ ما شده است -که امروز بقولى براى نسل جوان سم است-1، و افراط در دومى به دگماتیسم و توتالیتاریسم در بعضى کشورها البته منتهى گردیده است بهمین دلیل بهانه تبلیغاتى خوبى عده اى براى وحشت مردم ناآگاه پیداکرده اند، در صورتیکه نفى ایدئولوژى ها خود نوعى ایئولوژى است 2. در ضمن ایدئولوژى از ساخت جامعه ‏و ضرورتها  برمیاید  و فلسفه بافى و دلیل تراشى از ساخت روانى فرد3، درعین حال که - ایدئولوژى ممکن است ملى باشد، طبقاتى باشد، مذهبى باشد، و حتى انسانى باشد4، ولى  امروز بعد از تجارب فراوان معلوم شده که ایدئولوژى درعین ایدآلیستیک و آرمانى بودن باید رآلیستیک و علمى باشد یعنى درجهت اصلاح واقعیات موجود باشد، و بقولى -ایدالیسم رالیسم5، -خداپرستان  سوسیالیست  که شریعتى هم از این بستر فکرى برآمد سعى میکردند از سپیده دمان ظهور خود هر دو را با هم تلفیق کنند  در عین حال باید توجه داشت که اینک هر کدام ‏این  نگرش ها نماینده ى یک جریان فکرى در جامعه ما شده اند که در آینده میتواند سبب ساز تحولاتى درجهت مردمسالارى ‏در کشور ما باشد  که مثبت است‏ و ما  همانند بسیارى کشورهاى توسعه یافته سروکارمان با دو نوع جریان فکرى و برنامه - لیبرال دموکراسى وسوسیال دموکراسى - با تلاش نسل جدید و تحصیلکرده  خواهدبود.  باید توجه داشت که امروز بقول بسیارى فلاسفه قدیم و جدید، هر ایده و اندیشه اى بازتاب شرایط اجتماعى آن دوران است. اگر شریعتى معلم  انقلاب لقب گرفت نظرش انقلاب فرهنگى بود که در کتاب کویرگفت -انقلاب بدون آگاهى فاجعه است- براى شناخت او و خط فکرى اش باید بزمینه هاى فکرى اولیه او رجوع کرد، او اولین ترجمه خارجى خود را تحت تاثیر محمد نخشب نظریه پرداز خداپرستان سوسیالیست و تشویق پدر خود که او هم تحت تاثیر این اندیشه در دوران هجوم ایدئولوزى هاى وارداتى قرار گرفته بود باکتاب -سوسیالیست خداپرست - درباره زندگى ابوذر غفارى از صحابه پیامبر اسلام که به  قلم یکى از نویسندهاى عرب بود انجام داد ازاین بستر بود که روشنفکر متعهد برمیآمد و اسلام را ایدئولوزیزه میکرد، ولى باید ابتدا دید ایدئولوزى چیست ؟ ایدئولوژى توتالیتر وبسته همانند مارکسیسم درشوروى و ایدئولوژى باز چون سوسیال دموکراسی هاى اروپایى است 6، درنیم قرن قبل وقتى محمدنخشب درحزب مردم ایران در یک سخنرانى اعلام کرد که سوسیالیسم و دموکراسى دو جلوه از یک حقیقت واحد یعنى حکومت مردم برمردم است - این همان سوسیال دموکراسى نوع مدرن در آنزمان بود که امروز در بسیارى کشورها شاهدیم ، اگر کودتاى 28 مرداد پیش نیامده بود این نسل به  آرمانشهر خود شاید به نسبتى دست یافته بود. این ایدئولوژى ضد ایدئولوژى توتالیتر مارکس، استالین، لنین که به دیکتاتورى پرولتاریا نظرداشت بود، اسطوره پرولتاریا بخاطر خداپرستى در اندیشه نخشب مطرح نبود بلکه او به -انسان- که او را در کمال اخلاقى -خدا -آرمانى میکرد نظرش معطوف بود بنابراین به سوسیالیستهاى اخلاق گرا هم معروف شدند، واخلاق یعنى مسئولیت، نمونه نظریات اینان را در قرن نوزدهم از ماکس آدلر در اطریش و در فرانسه  از ژان ژورس و بعضى نظریه پردازان سوسیالیست داریم که احزاب سو سیال دموکرات‏ برنامه هاشان متاثر از نظرات اینهاست، البته حزب توده و رادیو مسکو اینها را ایدآلیست مینامیدند در حالیکه امروز معلوم شده که مارکس هم درنهایت ایدالیست بوده است 7 . این‏ جریان  - آزادى را روح تاریخ معرفى میکرد و برآن پاى میفشرد  8، -حقوق بشر را تنها در فرهنگ و سیاست خلاصه نمیکرد بلکه به تامین حقوق مادى و اجتماعى و برابرى فرصت ها آنرا تسرى میداد در زمانیکه بعد از جنگ جهانى دوم قحطى در ایرا ن هر روز بسیار قربانى میگرفت و تنها درآمد کشور نفت بود که بشگه اى درحدود 14 سنت انگلستان بما بامنت میداد و بقول دکتر مصدق درایران دولت میاورد و میبرد، سوسیالیسم مردم ایران محصول چنین شرایطى بود  و البته همراه با تعهد اجتماعى در برابر جامعه خرافات زده و کنش پذیر و تقدیرگرایى که هیچ انگیزه اى را براى حیات ارایه  نمیداد همه چى خبر از نیستى و مرگ میداد هدفها همه اخروى بود تا جاییکه براى خودکشى هم جا تنگ بود - خودکشى هدایت در پاریس -  آرمان شهر اینان در این شرایط - سوسیال دموکراسى -بود  که به نسل جوان انگیزه میداد نسلی که با پدران خود چون امروز هزاران ‏سال  فاصله داشت پدران بى انگیزه  و کنش پذیر در برابر مظالم خارجى و داخلى که همه چیز را کار خارجیها میدانستند حتى ملى شدن نفت را، همه چیز در حال فروپاشى بود مارکسیسم و استالینیسم افیون روشنفکرا ن شده بود و خرافات و ورد و جادو ببهانه دین افیون توده ها گردیده، چه باید کردها فراوان بود ولى همه به امید کمک خارجى، هیچکس روى مردم ایران حساب نمیکرد، تنها این ایدئولوژى بومى بود که به نسل جوان انگیزه میداد رییس کمیته مرکزى این جریان از طرف دکتر مصدق به ریاست بازرسى کل شهرداریهاى ایران که مرکز فساد درباریان و سازماندهى اجامر و اوباش براى بهم زدن تظاهرات گروههاى سیاسى بود منصوب شد، حسین راضى-چه امروز پیامبر گونگى ‏روشنفکران کم کم بپایان رسیده است و هر روشنفکرى  باید یکى دو تا تخصص  داشته باشد9. تا در اجرا  هم بتواند کمکى بدولت ملى و مردمى‏بکند. با عینک امروز، دیروز را دیدن اشتباه است، این خلاء انگیز ه و هدف  امروز هم بخاطر نبود آرمان و ایدئولوژى محسوس است و عده اى ناآگاهانه در آن میدمند و خطر همین جاست. سروش محصول  ناکامى یک نسل انقلابى و دینى است و شریعتى محصول ناکامى  یک نسل پر ازامید که تمام آرزوهایش با یک کودتا ى ننگین برباد رفت، کودتایى که آمریکا و انگلیس وحتى روسها و بخشى از روحانیت  ولومپن هاى شهرى و فواحش و دربار پهلوى درآن همگام بودند. وتاسف  آنکه هردوى این اندیشه ورزان‏ مجبور  به مهاجرت شدند. امروز عده‏ اى به ایدئولوژیزه  کردن‏ دین  اسلام انتقاد دارند لازم بتذکراست که اسلام‏ علیرغم‏ سایر  ادیان توحیدى در برابر نابرابریهاى اجتماعى بى تفاوت نیست  و آیه هاى فراوانى در رابطه با قسط و برابرى و ناس دارد که عناصر اصلى هر ایدئولوژى است در رابطه ‏با آزادى آیه -فبشر عبادى الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه - راهگشاى جوامع اسلامى ‏در جهت دمکراتیزه ‏کردن چامعه میتوانست باشد  6 و در رابطه با عدالت اقتصادى قسط را ارائه میدهد و درارتباط با کاروتولید) لیس لاالانسان الا ماسعى( و...زیرا که اسلام همه اش احکام نیست‏ و در درجه  نخست تقوى و اخلاق است، علت ناکام ماندن جوامع اسلامى در درجه اول جهل است مخصوصا جهل بباورهاى دینى و حقوق اجتماعى و سیاسى خود و... و تلاش نسل شریعتى پالایش و پیرایش باورها بود که گروهى ازآن سوء استفاده میکردند ومانع اصلى رشد وتوسعه بودند تلاش این نسل آن بود  تا سوسیالیسم و دموکراسى را ازبستر باورها بیرون کشد نسلی که خود را باور داشت و نگاهش به خارج مرزها نبود امرى که هنوز هم نیاز امروزماست اگر چه نسل شریعتى نیم قرن پیش پیام آور آن بود، و در عمل طرح طب ملى را در دولت موقت توسط شهید دکتر  سامى بعنوان اولین گام ارایه کرد. امروز بخاطر نسبى گرایى فرهنگى برهرگونه مطلقیت ایده و قطعیت عقیده و اندیشه درحوزه ى اجتماعى قلم بطلان میکشند10،زیرا که اینک سروکار ما باخرد خود  بنیاد است امرى که هنوز اقلیتى از جامعه ما بدان تن نمیدهند و خیال میکنند برداشتها واستنباط تشان قطعى است  اگر روزى افلاطون هم برقطعیت ایده هاى خود باورداشت و بر حکومت نخبگان پاى میفشرد بخاطر مدیریت شهر -  cite - بود که مجموعه اى کوچک بود ولى امروز سروکارما با شهرهاى بزرگ است که نیاز به مدیریت جمعى و علمى دارد و دیگر با تفکر توجیهى نمیتوانیم هر بحران و بن بستى را توجیه کنیم و یا تماشاگر مشکلات باشیم باید با یک انقلاب در دیدگاهها تفکر انتقادى را جایگزین این تفکر بنماییم امرى که شریعتى  و سروش در مسیر آن همگون‏ در زمان  خود عمل کردند و به همین دلیل مورد خشم و غضب قدرتمداران قرارگرفتند کارى که بنام مدرنیته بومى میتواند مورد توجه‏ نسل  جوان باشد اگرچه گامهاى آغازین است. در جهان توسعه یافته گذار از کنش گر انقلابى و رمانتیک به کنشگر رآلیست و اصلاح طلب مدت دوسه قرن ‏بطول  انجامید ولى در ایران چنانکه شواهد نشان میدهد بیش ازدوران کنونى یعنى یک قرن ادامه نخواهد یافت مخصوصا که رشد ارتباطات و کوچک شدن جهان چنین اجازه اى بهیچ ملتى نمیدهد درعین ‏آنکه تضادهاى اجتماعى در ایران امروز راه حلى جز دموکراسى و مردمسالارى باقى نخواهد گذاشت. اختلاف دیدگاه سروش و شریعتى متعلق به دو حوزه اندیشه در تمام جوامع جهانى تاریخ معاصراست که نماینده یکى اینک- هابرماس -که نظرش به لیبرال دموکراسى معطوف است و نماینده دیگرى -آلن تورن -است که اگرمتوجه - سوژه- و فاعل شناس هم است سوژه ایست که از بستر تعارضات اجتماعى سربرمیآورد یعنى - آکتورسوسیال -11، این روند حاصل‏ یک  دوره ى طولانى است در ایران این سوژه از بستر جامعه اى پر از تضاد و تناقض برآمده و حاصل چندین جنبش اجتماعى است که هنوز در آغاز راه است همان چیزیکه -آلن تورن -در آمریکاى لاتین و شیلى بدان رسید و نخشب و شریعتى و سامى ، درپنجاه-شصت سال قبل در تعارض میان -کویر و مرداب -و یا دعواى میان‏ روستا و شهر-و یا فراتررفته درجنگ سنت و مدرنیته بدان راه یافتند و به خاطر حل این تعارض،اولى‏ به تحصیل حقوق‏ و مدیریت ، دومى به تحصیل جامعه شناسى ،  و سومى به فراگیرى، روانشناسى پرداخت چون جامعه ما نیاز به راه حلهاى علمى درحوزه ى فرد و جامعه داشت و دیگر با کلام و شعار مسایلش حل نمیشد چه ما هنوز سروکارمان با جامعه توده وار، بافرهنگ مرید و مرادى، که یا منفعل بود و یا درجستجوى مراد و کاریسما میگشت بود، به صحنه کشیدن چنین جامعه  اى و تبدیل شان به کنشگر اجتماعى کارى بود کارستان و....درحالیکه درکشورهاى توسعه یافته امروز سروکار ما با انسان خود بنیاد است که -سوژه -میگردد و اما هابرماس سرخورده از ایدئولوژى هاى توتالیتر -مارکسیسم و استالینیسم و فاشیسم‏ چون  بسیارى از مارکسیستها- و فارغ از دردهاى اجتماعى و فرهنگى کشورهاى‏غارت  شده ى ‏جهان  سوم، به لیبرال دموکراسى متوجه شد که نوع افراطى آن در آمریکاست که نوعى فاشیسم ارتباطاتى به اعتراف دوست و دشمن در آن حاکم است و تعداد انبوه  بى خانمانهاى این کشور درگوشه و کنار و خیابانهاى این  سرزمین زبانزد هر بیننده و گردشگر است. البته  ممکن است لیبرالیسم ‏براى‏عده اى ‏ازهموطنان ما جاذبه داشته باشد که جزو حقوق فرهنگى هرکسى است که  قبلا براى تعادل اجتماعى باید بخاطر اقتصاد نفتى و دلال گونه به حقوق اقتصادى آنانکه زیرخط فقر قرارمیگیرند فکرى کرد که با چنین توجهى ما با نوعى نظام سوسیال لیبرال مواجه می شویم و از فسادهاى اجتماعى ممانعت بعمل میاوریم که از بعد تئوریک  متناقض است -12،  راه حل  براى جوامعى مثل ما  در همان دو دیدگاه فوق الذکر است که البته در عمل و اجرا به راى ‏مردم  و یا نمایندگانشان  موکول است در دنیاى امروز لیبرال دموکراسى متعلق به جوامعى  است که درآن طبقه متوسط بطور گسترده وجوددارد ولى در کشور ما که فاصله دارا و ندار زیاد و آمار محرومین زیر خط فقر بالاست و در حوزه ى آموزش و پرورش و بهداشت و بیمه هاى درمانى تنها توسط دولت شاید پاسخگو باشد دخالت دولت درحوزه هاى فوق -حتى طبق قانون‏ اساسى  که اینها باید مجانى بوده -ضرورى است. در هر صورت جامعه استبدادزده و مصرف کننده ما درحوزه ى اندیشه و تکنیک هر دو نیاز به انسانهایى خلاق ‏و آفریننده دارد که  خلیفه اللهى انسان براین مبناست که این امرهم  جز درفضاى آزاد و امن میسر نیست. که البته مخالفینى هم دارد که منافعشان درهرج و مرج و نابسامانى است اگر چه ادعاهاشان غیر از این است. در خاتمه مشکل مان را با بیتى از خواجه شیراز بپایان میبرم.

 سا قى به جام عدل بده باده تا گدا                   غیرت نیاوردکه جهان پر بلا کند

پاورقى ها:

 1- ازعبد الکریم  سروش درسخنرانى دانشگاه شهید بهشتى تحت عنوان عقل و آزادى درتاریخ 1370 نقل از روزنامه سلام  

 2- از H;kar از  کتاب بحران ایدئولوژى، محمودنکوروح - انتشارات چاپخش

 3- نقل از پل باران -کتاب اقتصاد سیاسى -ترجمه  کاوه آزاد منش ص 421

4- ازشریعتى درکتاب ایدئولوژى وجهان بینى  ص 66 و  67

5- از ویسمن - فیلسوف آلمانى معاصر در مرکز مطالعات عالى علوم اجتماعى EHESS پاریس.

6- در مورد ایدئولوژى ‏به  کتابهاى ایدئولوژى چیست از  ژان بشلر ترجمه اسدى و ایدئولوژى از-جان پلامنانس ترجمه فولادوند و یا اسلام چگونه ایدئولوژى شد ? کتاب درجستجوى هویتى تازه- محمودنکوروح انتشارات چاپخش رجوع کنید.    

7- از مارسل گوشه فیلسوف سیاسى در مرکز علوم اجتماعى -پاریس  

8- نقل از روزنامه مردم ایران و مجله براى ترقى ایران ارگان تئوریک نهضت خداپرستان سوسیالیست    

9- پایان پیام آورى روشنفکران از لوموند دیپلماتیک 1999پاریس    

10- ازادگارمورین در مجله 2002 Magazin Literai  پاریس  درمقاله  عدم قطعیت

11- از آلن تورن در گفتگو با فرهاد خسروخاور گزیده  از - ماهنامه علوم انسانى- آوریل  و مه 2003 -شماره 40 - پاریس -درمقاله -درجستجوى خویشتن - -La  quete de soi’ un chemin de croix ?از --12   gills marchand  -از مارسل گوشه در مرکز مطالعات علوم اجتماعى.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 85/6/19 :: ساعت 9:36 صبح )
»» مولانا و موسیقی(بخش دوم)

مولانا و موسیقی(بخش دوم)

مولانا و موسیقی(بخش دوم)

موسیقی و جایگاه آن نزد مولانا


آشنایی مولانا با موسیقی، به دوران نوجوانی وی برمی گردد؛ آن هنگام که وی همراه خانواده، از بلخ به عراق هجرت مهاجرت می کردند. در این سفر، او با موسیقی کاروانی آشنا گشت و نیز از هر شهر که می گذشتند، با موسیقی محلی آن دیار آشنا می شد. به تعبیر دکتر زرین کوب: « آهنگ حدی که شتربان می خواند و نغمه نی که قوال کاروان می نواخت، او را با لحن ها و گوشه های ناشناخته دنیای موسیقی آشنا می کرد.»
مولانا اما تا پیش از دیدار شمس، چندان به موسیقی نمی پرداخت. تا اینکه شمس بر وی طلوع کرد و او را به سماع خواند؛ کاری که او پیش از آن هرگز انجام نداده بود.
نزد مولانا (مولانای پس از دیدار با شمس) موسیقی از جایگاه و اعتبار ویژه ای برخوردار بود. مولانا مانند بسیاری از حکمای اسلامی، موسیقی را طنین گردش افلاک می دانست. در واقع مولانا با  نظریه فیثاغورث در باب موسیقی موافق بود و عقیده داشت که اصول موسیقی از نغمات کواکب و افلاک اخذ شده است. همانطور که ضمن داستان ابراهیم ادهم(دفتر چهارم مثنوی) می گوید:

پس حکیمان گفته اند این لحن ها
از دوار چرخ بگرفتیم ما
بانگ گردش های چرخ است اینکه خلق
می سرایندش به طنبور و به حلق

چنین معروف است که فیثاغورث با ذکاوت قلبی و روشن بینی خود، نغمه های افلاک را می شنیده و سپس اصول موسیقی را بر اساس آن استخراج کرده است. در واقع او موسیقی را، که پیش از آن نیز وجود داشته، با ریاضیات درآمیخت و قواعد و اصول دقیقی برای آن تنظیم کرد. خود فیثاغورث می گوید:«من صدای اصطکاک افلاک را شنیدم و از آن علم موسیقی را نوشتم. »

همچنین مولانا بر این عقیده بوده است که تاثیر نغمات و اصوات موزون بر روان آدمی از آنروست که نغمات آسمانی و ملکوتی جهان پیشین را در ما می انگیزد. چرا که به اعتقاد مولانا، روح آدمی پیش از آنکه به جهان فرودین هبوط کند، در عالم لطیف الهی سیر می کرده و نغمات آسمانی را می شنیده است. بنابراین موسیقی زمینی، تذکار و یادآور موسیقی آسمانی است.

لیک بد مقصودش از بانگ رباب
همچو مشتاقان، خیال آن خطاب
ناله سرنا و تهدید دهل
چیزکی ماند بدان ناقور کل

***
مؤمنان گویند کآثار بهشت
نغز گردانید هر آواز زشت
ما همه اجزای آدم بوده ایم
در بهشت، آن لحن ها بشنوده ایم
گرچه برما ریخت آب و گل شکی
یادمان آمد از آنها چیزکی

اما علی رغم اینکه موسیقی این جهانی را یادآور موسیقی آن جهانی می دانسته، با این حال به تفاوت این دو نوع موسیقی اشاره دارد و می گوید:

گرچه برما ریخت آب و گل شکی
یادمان آمد از آنها چیزکی
لیک چون آمیخت با خاک کرب
کی دهند این زیر واین بم، آن طرب؟
آب چون آمیخت با بول وکمیز
گشت زآمیزش، مزاجش تلخ و تیز
چیزکی از آب هستش در جسد
بول گیرش، آتشی را می کشد
گر نجس شد آب، این طبعش بماند
کآتش غم را به طبع خود نشاند

موسیقی و عشق


مولانا عقیده داشت که هیچ زبانی توان تعریف عشق را ندارد، مگر نوا و موسیقی:

هر چه گویم عشق را شرح و بیان              چون به عشق آیم، خجل گردم از آن‏
گر چه تفسیر زبان روشن‏گر است              لیک عشق بی‏زبان روشن‏تر است‏
چون قلم اندر نوشتن می‏شتافت               چون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت‏
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت          شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت‏

***
نی حدیث راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون می کند

مولانا از ناله نی، حدیث راه عشق را می شنود و از صدای رباب، ناله عاشقی را که از دوست و محبوب دور افتاده است:

هیچ می دانی چه می گوید رباب؟            زاشک چشم و از جگرهای کباب؟
پوستی ام  دور مانده من ز گوشت            چون ننالم در فراق و در عذاب؟
ما غریبان فراقیم، ای شهان!                   بشنوید از ما، «الی الله المآب»

و اشاره می کند به اینکه آتش عشق با موسیقی تیزتر شود:

آتش عشق از نواها گشت تیز
همچنان که آتش آن جوز ریز


مولانا در بیان مطلب فوق، حکایت شخص تشنه ای را می آورد ک هبر سر درخت گردویی که در زیر آن نهری پر آب قرار داشت، نشسته و گردوها را به درون نهر می اندازد تا نوای برآمده از آن را گوش کند و عطش روحش را فرو بنشاند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 85/6/19 :: ساعت 8:56 صبح )
»» بیاد سید خلیل عالی نژاد

بیاد سید خلیل عالی نژاد

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود ولیک به خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود

از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من

آری به یمن لطف شما خاک زر شود

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست

سرها بر آستانه او خاک در شود

حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

 

حافظ

 

خلیل

کمی درباره ی او:

سید خلیل عالی نژاد در سال ۱۳۳۶ در صحنه کرمانشاه متولد شد. پدرش مرحوم سید شاهمراد ، تنبور می نواخت اما سید خلیل مشق تنبور را به تشویق مادر با سید نادر طاهری و بعد از دو سال نزد سید امرالله شاه ابراهیمی رفت تا آموخته ها را تکمیل کند. و از درویش امیر حیاتی نیز در امر نوازند گی این ساز بهره بسیار برد.

ساز تنبور در منطقه کرمانشاه و به خصوص در صحنه ، خاص محافل ذکر است و نماد برکت و الهیت . خانه ای نیست در صحنه که تنبور،  در آن نواخته نشود یا حداقل به اعتبار این  مقام ، بر دیوار خانه آویزان نباشد . به همین اعتباراست که "ندا الحق " نام گرفته و در کنار ساز دف ، جایگاه معنوی یافته است . تا آنجا که بی طهارت وجود دست به ساز نمی برند و شان مجلس را برای ساز کردن نغمه ، اصل واساس می دانند.

از سال ۱۳۵۵ نیز به  محضر استاد عابدین خادمی راه یافت و از گنجینه پنهان در سینه آن مرحوم بهره مند شد و همزمان سرپرستی گروه تنبور نوازان صحنه - که توسط استاد شاه ابراهیمی تاسیس شده بود - را بر عهده گرفت .

در اواخر دهه پنجاه استاد عالی نژاد در رشته موسیقی دانشکده هنر دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. همچنین استاد بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران تسلط داشت.

سید خلیل صدای گرمی داشت و آواز را از مکتب مرحوم استاد میرزا حسین خادمی آموخته بود و تا پایان عمر این استاد گرانقدر ، به آموختن از محضرش مشغول بود . او از مرحوم صوفی نادر نادری نواختن دف را آموخت و تار را از کیخسرو پور ناظری . نواختن تارش به شیوه نوازندگی مکتب برومند نزدیک بود. پرده گیریها و مضرابهای شمرده و جمله بندی های پخته سه تارش ساز مرحوم یوسف فروتن را به یاد می آورد.

استاد عالی نژاد علاوه بر نوازندگی تنبور ، در ساخت این ساز نیز مهارت داشت . اوایل با مهر شیدا و بعد ها با نام قلندر سازهایش را ممهور می کرد

اوایل دهه شصت گروه" تنبور شمس" به سرپرستی  پورناظری  تشکیل شد و عالی نژاد به جمع  گروه پیوست . حاصل همکاری با تنبور شمس ، تکنوازی و   جواب آواز ماندگار سید خلیل در کاست "صدای سخن عشق " بود که با صدای شهرام ناظری  در همان سالها منتشر شد.

در اواسط دهه شصت سید خلیل خود "گروه بابا طاهر" را تشکیل داد و با اعضای همدل بابا طاهر ، اجراهای به یاد ماندی را به روی صحنه برد که بعدها نوار ویدیوئی آن کنسرت ها با نام "زمزمه قلندری" ، دست به دست می گشت و منزل به منزل مشتاقان می رفت .

اواخر دهه شصت به خواست  استاد مرحوم عبادی ، برای شرکت در مراسم خاکسپاری آن فقید ، به تهران آمد و ماندگار شد . سالهای ماند گاری  در تهران منجر به تالیف کتاب " تنبور از دیر باز تا کنون " و همچنین ضبط آثاری همچون "آئین سرمستان " با ساز و صدای استاد  سید خلیل عالی نژاد و "شکرانه" که تکنوازی استاد می باشد وکاست "ثنای علی (ع)"  منجر شد.

سالهای ماندگاری در تهران سالهای ملال آور زندگی او نیز محسوب می شود تا آنجا که رنج غربت را به جلای وطن خرید و برای همیشه به سوئد مهاجرت کرد.

سید که هنوز گل وجوش نشکفته بود و زندگی هنرش به قدر توان به ثمر ننشسته بود سرانجام در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۸۰ دور از این دیار در شهر گوتنبرگ سوئد به قتل  رسید و پیکر بی جانش را در شعله های آتش سوزاندند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( پنج شنبه 85/6/16 :: ساعت 2:31 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 181
>> بازدید دیروز: 171
>> مجموع بازدیدها: 1325058
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب