پيام
سلطان شادمهرعقيلي
94/8/6
نگارستان خيال
*خورشيد گريخت... اندام زرينش را در وراي افقي خونرنگ فروبرد; و ماه با ديدگاني فرو افتاده در کاسه اي از سرشک خون، سربرآورد..*