چکیده :
فلسفه عزاداری و تذکر برای امام حسین (ع) که به توصیه ائمه اطهار سال به سال باید تجدید شود به خاطر آن است که یک درس تاریخ بسیار بزرگ بگیرد ، و برای این که این درس را مورد استفاده خودش قرار دهد ، اول باید آن درس را بفهمد و برای خود حل کند و در این تحقیق امیدوارم با عنایت امام حسین (ع) این درس را بفهم .
پیشگفتار
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنی سر انگشت و صفحه بشماری
مهمترین حادثه در حیات سومین اختر ولایت جانبازی و فداکاری و شهادت وی و فرزندان و یاران عزیزش در دشت کربلا است . حادثه ای که عقل ها را تکان داد و تمام حادثه ها را در برابر خود به دست فراموشی سپرده پیوسته در صفحات تاریخ باقی و پایدار است . حادثه ای که پیام های عظیم و فراوانی به ما آموزش می دهد که قلم از نوشتن آن عاجز و زبان از گفتن قاصر می شود ، ولی وظیفه ما این است ، آنچه در توان داریم ، به اشاعه فرهنگ عاشورا بپردازیم. همانطور که ایران عزیز ما ، شاخصه اش عاشورا است . روزی که همه مردم ، سیاه پوش ، با چهره غم زده و چشمان اشکبار به خیابان ها و میدان ها می آیند و با صدای زنجیر و سنج و طبل و شیپور عاشورا را فریاد می کنند . .. در روز عاشورای سال 61 هجری است اسلامی ساکت و رخوت زد و منزوی بودند ، آنها خود سپاه ستم بودند و بر روی امام حسین (ع) و یاران و خانواده او تیغ کشیدند . بر پیکر شهیدان اسب تازیدند ، سر های شهیدان را بر نیزه زدند و در شهرها گرداندند . نه حسرتی خوردند و نه اندوهی ، حتی شادمانی هم کردند . دعبل خزاعی (1) عمق و اوج این فاجعه را به روشنی و تلخی به تصویر کرده است :
راس بن بنت محمد و وصیه
یا للرجال علی قناه یرفع
والمسلمون بمنظر و بسمع
لا جازع من ذا و لا متخشع
سر پیامبر (ص) و جانشین او ، ای مردم بر نیزه بلند است .
و مسلمانان می بینند و می شنوند ، اما کسی ناله ای نمی کند و افسوس نمی خورد . و در یک کلام ، من فقط جمع آوری کننده ، مطالب از کتابهای مختلف هستم و امیداورم مورد قبول آن امام رئوف قرار گیرد .
ولادت امام حسین (ع)
در ولادت امام حسین (ع) کلمات علماء و محدثین و مورخین شیعه و سی دچار اختلاف گردیده که در چه روزی و در چه ماهی و در چه سالی بوده است ؟ سوم شعبان ، یا پنجم آن ، یا پنجم جمادی الاولی سال چهارم هجرت یا آخر ربیع الاول سال سوم چنانچه آن را شیخ طوسی « در تذهیب » و شهید در « دروس » و بهائی در « توضیح المقاصد اختیار کرده اند و موافق روایتی است که ثقه الاسلام کلینی عطر الله مرقد از امام ششم (ع) روایت کرده است که فرمود : میان حسن و حسین یک طهر بود و فاصله ولادت آن شش ماه و ده روز است ، و منظورش اقل طهر است که ده روز است ولادت امام مجتبی نیمه ماه رمضان سال بدر ( دوم هجرت ) است ؛ ونیز روایت شده که میان حسن و حسین (ع) یک طهر نبود و مدت حمل امام حسین (ع) همان شش ماه بود و در مناقب ابن آشوب از کتاب انوار است که خدای تعالی پیغمبر خود را به حمل و ولادت امام حسین (ع) تهینت فرمود و به قتل او تعزیت ، و فاطمه آن را دانست و ناگوارش آمد و این آیه نازل گشت « مادرش او را به ناگواری آبستن داشته و ناگوارش فرو گذاشته ، و آبستنی و شیر خوارگی اش سی ماه بوده است .»(2) آبستنی زنان نه ماه است و نوزادی شش ماه نزاده است که زیست کند جز عیسی و حسین.(3) صدوق (ره ) به سند خود از صفیه دختر عبدالمطلب رضوان الله علیها روایت کرده است که : چون حسین (ع) از شکم مادر به زمین آمد و من متولی آن بودم ، پیغمبر (ص) فرمود : ای عمه ، فرزندم را نزدم آور ، عرض کردم: هنوز پاکیزه اش نکردم فرمود : تو او را پاکیزه کنی ؟ خدای تعالی او را نظیف و پاک کرده است . در روایت دیگر است که او را به پیغمبر دادم و او زبان را در کامش نهاد و حسین زبان رسول خدا را به مکیدن گرفت و من حس می کردم که از رسول خدا (ص) جز شیر و عسل به وی نمی خوراند . شیخ طوسی در « مصباح » آورده که به قاسم بن ابی العلاء همدانی وکیل امام دهم نامه رسید که : مولای ما حسین بن علی (ع) روز پنجشنبه سوم شعبان بزاد ، آن روز را روزه دار و این دعا را بخوان : بار خدایا ، من از تو خواهش دارم به حق ان که در این روز زاده است ، و در ضمن این دعا است که فطرس به گهواره اش پناهنده شد و ما پس از وی به قبرش پناهنده شده ایم .(4) سید در « لهوف » گفته : در آسمان ، فرشته ای نماند جز آنکه نزد پیغمبر فرود آمد و همه به وی درود گفتند و درباره ی حسین (ع) او را تسلیت دادند و ثواب آنچه عطا شود و به گزارش دادند و تربیت حسین (ع) را به او نمودند و پیغمبر می فرمود : بار خدایا واگذار کسی که او را وانهد و بکش آن که او را بکشد و او را به مرادش برساند . (5)و در کتاب شیعه در اسلام نوشته « علامه فقید سید محمد حسن طباطبائی » درباره ولادت امام سوم چنین می فرماید : امام حسین (سید الشهداء ) فرزند دوم علی (ع) از فاطمه (س) دختر پیغمبر اکرم (س) که در سال چهارم متولد شده است . آن حضرت پس از شهادت برادر بزرگوار خود امام حسن مجتبی (ع) به امر خدا و طبق وصیت وی ، به امامت رسید .(6) صبحگاه روز سوم شعبان سال چهارم هجرت ، دومین فرزند علی و فاطمه (س) در مدینه در خانه علی (ع) کنار مسجد النبی دیده به جهان گشود و خانه زهرای اطهر(س) به نور جمال این نو گل باغ نبوت و ولایت و چراغ فروزان آسمان رسالت و امامت ، معطر و روشن شد . پیامبر (ص) به خانه فاطمه (س) آمد و فرمود : نوزاد را نزدش ببرید « اسما که افتخار کنیزی در خانه ی فاطمه (س) را داشت (7) نوزداش را به پارچه ای سفید پیچید و به حضور رسول خدا (ص) برد . پیامبر (ص) او را در آغوش گرفت و کام او را با آب دهان مبارکش برداشت . و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت . روز اول یا هفتمین روز بود که جبرئیل از طرف خدا بر پیامبر (ص) نازل شد و پس از سلام عرض کرد : « این کودک را به نام پسر کوچک هارون ( برادر موسی (ع) « شبیر» که به عربی حسین است بگذار ، زیرا علی (ع) نسبت به تو همچون هارون نسبت به موسی (ع) است ، با این فرق که بعد از تو پیامبری نخواهد آمد . »
به این ترتیب نام حسین برای این فرزند دوم علی (ع) و فاطمه (س) گذاشته شد . طبق بعضی از روایات ، مدت حمل امام حسین (ع) شش ماه بود . روز هفتم ولادتش فاطمه الزهرا (س) گوسفندی را برای فرزندش به عنوان«عتیقه» کشت و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سرش نقره صدقه داد .(8) از سلمان نقل شده رسول خدا (ص) فرمود:« هارون برادر موسی» (ع) دو فرزندش را شبر و شبیر نام نهاد و من دو فرزندم را حسن و حسین( که عربی شبر و شبیر است ) نهادم . » (9)
نجات فطرس ( فرشته)
در خرائج راوندی نقل شده ، هنگامی که امام حسین (ع) متولد شد ، خداوند به جبرئیل فرمانداد با گروه بسیار از فرشتگان به حضور پیامبر (ص) آیند و تبریک بگویند ، جبرئیل در حین فرود از آسمان به زمین فرشته ای به نام « فطرس» را دید در جزیره ای افتاده ، علتش این بوده که خداوند او را مامور کاری ساخته و او در آن کار ، کندی کرده و در نتیجه به کیفر شکسته شدن گرفتار شده بود ، فطرس به جبرئیل عرض کرد به کجا می روید ؟ جبرئیل گفت : به سوی محمد (ص) فطرس عرض کرد : مرا نیز با خود حمل کن و نزد آن حضرت ببر شاید برایم دعا کند. جبرئیل خواسته او را پذیرفت و با هم همراه فرشتگان دیگر به حضور پیامبر (ص) رسیدند و تبریک گفتند ، جبرئیل ماجرای فطرس را به عرض رساند ، پیامبر (ص) فرمود: « به او بگو پیکرش را به این نوزاد حسین (ع) بمالد . » فطرس همین کار را کرد و همان دم ، خداوند فطرس را تندرست کرده به حال اول برگرداند ، سپس فطرس همراه جبرئیل به سوی آسمان پر گشود . (10)در روایت دیگر آمده : پیامبر (ص) از درگاه خدا خواست تا به خاطر حسین (ع) فطرس را آزاد کند ، خداوند دعایش را مستجاب کرد ، فطرس به مرکز سکونت خود بازگشت و بین فرشتگان افتخار می کرد و می گفت من مثلی و انا عتاقه الحسین بن علی وفاطمه وجده احمد کیست مثل من؟ من آزاد شده حسین(ع)فرزند علی(ع)وفاطمه(س)وجد حسن(ع)حضرت احمد(ص) هستم.(11) علامه مجلسی می نویسد:ام سلمه(یکی از همسران پیامبر(ص)گفت:لباس بهشتی برای حسین(ع)آوردند پیامبر(ص) به او پوشانید وفرمود: « این لباس ، هدیه ای است که پروردگارم به حسین (ع) اهدا نموده که تار پودش را ، پر جبرئیل و فرشتگان تشکیل می دهد و به حسینم می پوشانم و او را به این لباس می آرایم که بسیار دوستش دارم . »(12)آورده اند که : حسین ( ع) از فاطمه و زن دیگر شیر نخورده و همیشه او را نزد پیغمبر (ص) می آوردند و ابهام خود را در دهانش می نهاد و آن را برای کفایت دو سه روز می مکید و گوشت حسین (ع) از گوشت و خوان پیغمبر روئید . (13)ابن شهر آشوب روایت کرده که « هنگام ولادت امام حسین (ع) فاطمه (س) مریض شد و شیر در پستان مبارکش خشک گردید ، رسول خدا (ص) مرضعی طلب کرد یافت نشد ، پس خود آن حضرت تشریف آورد به حجره فاطمه (س) و انگشت ابهام خویش را در دهان حسین می گذاشت و او می مکید ! بعضی گفته اند که زبان مبارک را در دهان حسین(ع) می گذاشت و او را زقه می داد ، چنان که مرغ جوجه ی خود را زقه می دهد تا چهل شبانه روز ، رزق حسین (ع) را حق تعالی از زبان پیغمبر (ص) گردانیده بود ، پس رویید گوشت حسین (ع) از گوشت پیغمبر (ص) و روایات به این مضمون بسیار است.» (14)و در علل الشرایع روایت شده که « حال امام حسین (ع) در شیر خوردن بدین منوال بود تا آنکه رویید گوشت او از گوشت پیغمبر (ص) و شیر نیاشامید از فاطمه (س) و نه از غیر فاطمه. » (15) شیخ کلینی در کافی از حضرت صادق (ع) روایت کرده که « حسین (ع) از فاطمه (س) و از زنی دیگر شیر نیاشامید ، او را به خدمت پیغمبر (ص) می بردند ، حضرت ابهام مبارک را در دهان او می گذاشت و او می مکید و این مکیدن او را دو روز سه روز کافی بود . پس گوشت و خون حسین(ع) از گوشت و خون حضرت رسول (ص) پیدا شد و هیچ فرزندی جز عیسی بن مریم (ع) و حسین بن علی (ع) شش ماهه از مادر متولد نشد که بماند ، و در بعضی روایات به جای عیسی ، یحیی نام برده شد .
تاکید پیامبر (ص) بر مقام والای امام حسن (ع) و امام حسین (ع)
1-علاقه شدید پیامبر (ص) به امام حسن و امام حسین (ع)
اسامه بن زید می گوید : شبی به خاطر نیازی به در خانه پیامبر (ص) رفتم ، در را زدم ، پیامبر (ص) از خانه بیرن آمد ، چیزی در دست و آغوشش دیدم و لی ندانستم چیست ؟ پس از رفع نیاز ، پرسیدم آن چیست ؟ ناگهان حسن و حسین (ع) را در آغوشش یافتم و شنیدم سه بار فرمود هذا ابنای و ابنا ابنتی ، اللهم انک تعلم انی احبهما فاحبهما این دو ، پسران من و پسران دخترم هستند ، خدایا تو می دانی که این دو را دوست دارم ، پس این دو را دوست بدار. (16)در روایت دیگر می خوانیم پیامبر (ص) دست حسن و حسین (ع) را گرفته بود و فرمود : « کسی که مرا و این دو را و پدر ورمادر این دو را دوست بدارد ، در روز قیامت در درجه من همراه من است .» (17)انس بن مالک می گوید :« حالکم قطر ، اجازه حضور به محضر پیامبر (ص) یافت ، پیامبر (ص) به او اجازه داد و آن روز آن حضرت در خانه ام سلمه ( یکی از همسران پیامبر (ص) ) بود ، پیامبر (ص) به امه سلمه فرمود : در را ببند ، کسی وارد نشود ، در این لحظه که ام سلمه می خواست در را ببندد ، حسین (ع) در را گشود و وارد شد و به دوش رسول خدا (ص) می پرید ، پیامبر (ص) او را می بویید و می بوسید .حاکم قطر به پیامبر (ص) عرض کرد :« آیا این کودک را دوست داری ؛ فرمود «آری ، امتم او را می کشند و اگر بخواهی مکان شهادتش را نشان می دهم ...) (18)
2- زیبایی حسین (ع)
طاووس یمانی نقل می کند : وقتی که امام حسین (ع) در مکان تاریکی می نشست ، مردم به وسیله شعاع پیشانی و گلویش ، او را می دیدند چرا که رسول خدا (ص) بسیاری از اوقات پیشانی و گلوی او را می بوسید . (19)
3- رسول خدا (ص) معلم امام حسین (ع)
امام حسین (ع) هنوز زبان باز نکرده بود ، رسول خدا (ص) برای انجام نماز مستحبی ایستاد ، حسین (ع) در کنارش بود ، رسول خدا (ص) گفت « الله اکبر » ولی حسین (ع) نتوانست بگوید ، این کار شش بار تکرار شد بار هفتم وقتی که رسول خدا (ص) گفت « الله اکبر » حسین (ع) زبان گشود و گفت : « الله اکبر » امام صادق (ع) فرمود : از این رو گفتن هفت تکبیر در آغاز نماز سنت ( مستحبی ) گردید . (20)به این ترتیب نخستین کلام حسین (ع) هنگام گشودن زبان « الله اکبر » بود و تا آخر پای « الله اکبر » ایستاد و خون پاکش را برای اعلای کلمه « الله اکبر » ایثار کرد و در ضمن این درس را از این حدیث می آموزیم که کودکان را در همان آغاز با نا مخدا آموزش دهیم و نسبت به کودکان مهربانی کنیم ، چرا که مهربانی نقش مهمی در پرورش سالم روحی و جسمی کودک دارد . چنانکه سعدی می گوید :
درس معلم ار بود زمزمه مجتبی
جمله به مکتب آورد طفل گریز پای او
4- بزرگان اهل بهشت
رسول خدا (ص) فرمود : « ما خاندان عبدالمطلب بزرگان اهل به بهشت هستیم ( یعنی ) من و علی و جعفر دو پسر ابوطالب و حمزه پسر عبدالمطلب و حسن و حسین ( علیهما السلام ) و در نقل دیگر ، نام حضرت مهدی (ع) نیز آمده است . (21)
5-امام حسن و حسین ( علیهما السلام ) فرزندان پیامبرند
طبق روایات بسیار ، حسن و حسین (علیهماالسلام ) به عنوان پسران پیامبر (ص) خوانده شده اند و معمولاً نسل هر کسی از ناحیه پسر ادامه می یابد ؛ ولی نسل پیامبر اسلام (ص) از ناحیه ی دخترش فاطمه استمرار یافت .در این باره به این روایت توجه کنید : جابر انصاری می گوید : « من و عباس ( عموی پیامبر ) در حضور پیامبر (ص) نشسته بودیم ، ناگهان علی (ع) آمد و سلام کرد ، پیامبر (ص) جواب سلامش را داد و برخاست او را در آغوش گرفت و بین دو چشمش را بوسید و در جانب راست او را نشاند.» عباس به پیامبر (ص) عرض کرد :« آیا علی (ع) را دوست داری ؟ فرمود : ای عمو سوگند به خدا علی محبویترین مخلوقات نزد من است ، خداوند نسل هر پیامبری را از صلب خودش قرار داد و نسل مرا از صلب این شخص .»(22)
6-سلام خدا بر پدر دو دسته گل خوشبو
روزی پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود : « سلام خدا بر تو ای پدر دو دسته گل خوشبو ، در مورد این دو دسته گل خودم ( حسن و حسین ) در دنیا به تو سفارش می کنم . »(23)
7-دو گوشواره عرش خدا
پیامبر (ص) فرمود : در روز قیامت ، عرش خدا به تمام زینت ها آراسته می شود ، امام حسن (ع) بر بالای یکی از منبرها و امام حسین (ع) بر بالای منبر دیگر قرار می گیرد ، خداوند عرش را با وجود این دو بزرگواران تزیین می نماید ، همچانکه دو گوشواره زن را زینت می بخشد .(24) و در تعبیر دیگر رسول خدا (ص) با صراحت فرمود : حسن و حسین (ع) دو گوشواره عرش خدایند .(25) با توجه به اینکه عرض از تمام آسمان ها و زمین و هر چه در جهان هستی غیر از خدا هست بزرگتر می باشد و مرکز مدیریت همه جهان هستی است .
8- حسن و حسین ( علیهما السلام ) بهتر از همه
پیامبر (ص) فرمود « حسن و حسین بهتر از همه انسان های روی زمین بعد از من و بعد از علی و مادرشان هستند و مادرشان بهترین زنان زمین است . (26)
9- حسن و حسین علیهما السلام دو عروه الوثقی دین
رسول خدا (ص) فرمود : هر کس که بخواهد به عروه الوثقی ( دستگیره محکم دین ) تمسک کند آن گونه که خداوند در قران ( آیه 256 سوره بقره ) فرمود(27): ولایت و دوستی علی و حسن و حسین (ع) را بپذیرید ، چرا که خداوند بزرگ حسن و حسین (ع) را بر فراز عرش ، دوست دارد . (28)
10- عالیترین پیوند معنوی پیامبر (ص) با حسین (ع)
پیامبر ( ص ) فرمود : « حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسینا»حسین از من است و من نیز از حسینم کسی که حسین را دوست بدارد خداوند او را دوست می دارد . (29)نیز فرمود : « در جانب راست عرش خدا نوشته شده : « ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه » حسین چراغ روشنی بخش هدایت و کشتی نجات است . (30)
پیشگویی و اندوه پیامبر (ص) از شهادت حسین (ع)
ابن عباس می گوید : روزی پیامبر (ص) در محلی نشسته بود ، در این هنگام امام حسن مجتبی (ع) نزد پیامبر (ص) آمد ، پیامبر (ص) تا او را دید ، بی اختیار سر شک اشک از دیدگانش جاری شد و حسن (ع) را روی زانوی راستش نشاند . سپس فاطمه (س) آمد ، حضرت تا او را دید ، اشکش جاری شد ، فرمود : دخترم پیش بیا ، او آمد در مقابل آن حضرت نشست سپس علی (ع) آمد ، پیامبر (ص) تا او را دید ، اشک در چشمش حلقه زد ، فرمود : برادرم ! پیش بیا ، حضرت علی (ع) پیش آمد و آن حضرت را در طرف راستش نشاند . بعضی از اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند : چرا شما هر یک از آنها را دیدید گریستید ؟ حضرت در پاسخ فرمود : « سوگند به خدایی که مرا برگزید و از همه جهانیان برتری بخشید ، و من و اینها گرامیترین خلق خدا هستیم و هیچ کسی برایم محبوبتر از اینها نیست ، سپس ماجرای شهادت هر یک را شرح داد تا به حسین (ع) رسید فرمود : اما حسین از من است ، او فرزند و پسر من و بهترین خلق بعد از برادرش حسن است ، او امام مسلمانان و خلیفه پروردگار جهان و پناه بی پناهان و دادرس مظلومان و مایه رحمت خدا بر همه ی خلایق است .»او سرور جوانان اهل بهشت و باب نجات امت می باشد ، امر او امر من و اطاعت او ، اطاعت از من است ، کسی که از او پیروی کند از من پیروی نموده و کسی که از فرمان او سر پیچی نماید ، از من نیست ، من وقتی که او را دیدم به یاد مصایبی افتادم که بعد از من به او وارد می شود . ... گویی او را می بینم که تیری به بدنش می رسد و از پشت اسبش بر زمین می افتد ، سپس همچون گوسفند او را مظلومانه ذبح می کنند . در این هنگام رسول خدا (ص ) گریه کرد و همه حاضران صدا به گریه بلند کردند . سپس فرمود : خدایا ، از آنچه که بعد از من ، نسبت به اهل بیتم روا می دارند به تو شکایت می کنم ، آنگاه حضرت برخاست و به خانه اش رفت.(31)
مقام حسین (ع) در بهشت
انس بن مالک می گوید : روزی مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و درباره ی علی (ع) سوالی کرد ، حضرت فرمود : آیا از علی می پرسی ، روز قیامت ، حضرت علی (ع) ، سوار بر شتری از شترهای بهشتی شده که پاها او از زبرجد سبز و چشمان او از یاقوت سرخ و کوهان او از مشک خوشبو است ، پرچم حمد در دست اوست که آن پرچم ، چهل قسمت می باشد و بین زمین و آسمان را پر کرده است . حمزه (سید الشهدا) در طرف راست آن ، جعفر طیار در طرف چپ آن ، حضرت فاطمه پشت سر آن ، حسن و حسین در دو طرف آن ( بین حمزه و جعفر ) قرار دارند ، منادی حق فریاد می زند کجایند علاقه مندان به این گروه ، کجایند دشمنانشان ؟ این علی (ع) فرزند ابوطالب است که نامه عملش را به دست راست گرفته تا به بهشت روانه گردد . (32)ابوهریره می گوید : پیامبر (ص) را دیدم حسن و حسین ( علیهماالسلام ) را بر شانه های خود نشاند ، و نزد ما می آید وقتی به ما رسید فرمود : « هر کس این دو را دوست بدارد ، مرا دوست داشته و هر کس با آن دشمنی کند با من دشمنی کرده است .» (33)درباره سیمای امام حسین (ع) نقل می کند که او در ظاهر و باطن شبیه ترین مردم به رسول خدا (ص) بود .
و پیامبر (ص) در گفتاری فرمد : » این حسین است او را بشناسید ، سوگند به کسی که جانم در دست قدرت او است حسین اهل بهشت است و دوستان او و دوستان او نیز در بهشتند . (34)