قمى، در تفسیر خود از پدرش از سلیمان بن مسلم خشاب از عبداللّه بن جریح مکى از عطاء بن ابى ریاح از عبداللّه بن عباس نقل کرده است:
در حجة الوداع با پیامبر صلى الله علیه و آله حج نمودیم، پیامبر صلى الله علیه و آله درب کعبه را گرفته و با صورت خود به سوى ما توجه نموده و فرمود: شما را به علائم قیامت خبر ندهم؟
سلمان که آنجا نزدیکتر از همه به آن حضرت بود گفت: چرا یا رسول اللّه، فرمود:
از علائم قیامت، ضایع کردن نماز و پیروى از شهوات و میل به هواها و بزرگداشت مال و فروش دین به دنیاست.
آن گاه دل و اندرون مؤمن از آن منکراتى که مى بیند و نمى تواند تغییر دهد، هم چون نمک در آب گداخته و آب مى شود.
سلمان عرض کرد: یا رسول اللّه! این برنامه ها حتماً شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، در آن وقت فرماندهانى ستمگر و وزیرانى فاسق و عارفانى ظالم و امینانى خائن بر ایشان حکومت مى کنند.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، آن زمان بد، خوب و خوب، بد شده و خائن مورد امانت قرار گیرد و امین خیانت ورزد و دروغگو تصدیق و راستگو تکذیب مى شود.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این حتماً شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، آن زمان زن با شوهرش در تجارت شرکت مى کند و باران در تابستان مى بارد!
شرافتمندان به غضب مى آیند، فقیر اهانت مى شود، بازارها نزدیک مى شود، آن وقت این مى گوید چیزى نفروخته ام، آن مى گوید سودى نبردهام، مى بینى همه مذمّت خدا مى کنند.
سلمان گفت: یا رسول اللّه این شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، آن گاه زنان فرمانده و کنیزان طرف مشورت مىشوند، بچه ها روى منبر مى روند، دروغ زیبا و زکات ضرر و غنیمت وفىء مسلمانان تاراج مى شود، مرد بهپدر و مادر خود جفا و به دوستش نیکى مى کند و ستاره دنباله دار ظاهر مى شود.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، آن گاه طلاق زیاد مى شود و براى خدا حدى به پا نمى شود و به خدا ضررى نمى زند.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، قسم به آن که جانم به دست اوست، آن گاه زنان آوازه خوان و ملاهى زیاد مى شود و بدان امتم بر ایشان مسلط مى شوند.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، آن گاه ثروتمندان امتم براى تفریح به مکه مىروند و متوسطین ایشان براى تجارت و فقیران براى نشان دادن و شنواندن به مردم، آن گاه مردمى پیدا مى شوند که قرآن را براى غیر خدا یاد مىگیرند و آن را مزمار مىکنند، مردمى پیدا مىشوند که فقه دینى را براى غیر خدا یاد مىدهند، اولاد زنا بسیار مى شود، با قرآن تغنى و آوازهخوانى مى کنند و به دنیا افتخار و مباهات مى نمایند.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این مىشود؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، این در آن وقتى است که پرده حرامها دریده شود، گناهها کسب گردد، بدان بر نیکان مسلط شوند، دروغ زیاد و لجاجت پیدا و فقر رایج شود.
مردم در لباس به هم مباهات کنند، باران بىوقت بر ایشان ببارد، طبل و شیپورها را بپسندند، امر به معروف و نهى از منکر را انکار مىکنند، تا آنجا که مؤمن در آن وقت ذلیلترین مردم شود، میان عابدان و قاریانشان بدگویى پیدا مى شود و این ها در ملکوت آسمانها، پلید و نجس خوانده مى شوند.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این شدنى است؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، آن گاه ثروتمندان از فقر مى ترسند، به طورى که سائل از جمعه تاجمعه دیگر سؤال مى کند و کسى را نمى یابد که چیزى در دستش بگذارد.
سلمان گفت: یا رسول اللّه! این مىشود؟ فرمود: آرى سلمان، سوگند به آن که جانم به دست اوست، رویبضه سخن مىگوید؛ سلمان گفت: یا رسول اللّه رویبضه چیست، پدر و مادرم فدایت باد؟ فرمود: کسى که در امور مردم حرفى نمىزد حرف مىزند، سپس جز اندکى درنگ نکنند که زمین صدایى کند و هر دستهاى گمان کنند در ناحیه آن ها صدا کرده، سپس آنچه خدا خواهد درنگ مىکنند و در آن مدت زمین را مىشکافند و زمین پارههاى جگر خود «طلا و نقره» را بیرون مى افکند، سپس با دست خود به ستونها اشاره کرده فرمود: مانند این، آن روز طلا و نقره سودى ندارد این است معناى:
[فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها].
پس هنگامى که قیامت بر آنان فرا رسد.