قرآن مجید امید به کرم حق را از کسانى صحیح مىداند که ایمان را به حلیه عمل و جهاد و کوشش در راه حق بیارایند.
[إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ] «1».
یقیناً کسانى که ایمان آورده، و آنان که هجرت کرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا امید دارند؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
و هم چنین در روایتى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است:
ألْکَیِّسُ مَنْ دانَ نَفْسَهُ وَعَمِلَ لِما بَعْدَ الْمَوْتِ، وَالْأحْمَقُ مَنِ اتَّبَعَ نَفْسَهُ هَواها وَتَمَنَّى عَلَى اللّهِ «2»:
زرنگ و زیرک کسى است که از خود حساب بکشد و براى پس از مرگ عمل کند و نادان فردى است که نفسش پیرو هوا باشد و بدون عمل بر خداوند امید ببندد.
امید شیطانى
این گونه امید، امیدى شیطانى است که ابلیس براى گول زدن افراد نادان اختراع کرده و از این راه آنان را به انواع معاصى به امید آمرزش پاى بند مىکند و نمىگذارد به معالجه خود برخاسته و از چاه عمیق آلودگى نجات پیدا کنند.
به یکى از معصومان علیهم السلام گفتند:
گروهى مىگویند: به خداوند امیدواریم، اما به عمل صالح روى ندارند، پاسخ داد: هیهات، هیهات، این است آرزوى بیجا و امید بیهوده و حالى شیطانى، کسى که به چیزى مثل عفو و کرم حق امید دارد باید آن را به وسیله عمل طلب کند و هر کس از چیزى مانند عذاب خدا در وحشت است باید با ترک گناه از آن بگریزد، تکیه بر آرزوى بدون عمل، سرمایه بىخرد و احمق است «3»!!
مغروران چون به برزخ برسند و تمام پردهها از پیش چشمشان برداشته شود، فریاد برآرند: الهى! دیدیم و شنیدیم، ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح بجاى آریم، ما اکنون فهمیدیم که ثواب آخرت و اجر و مزد آن به زلف عمل صالح گره خورده و به این حقیقت واقف شدیم که:
[وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى] «4».
و این که براى انسان جز آنچه تلاش کرده [هیچ نصیب و بهرهاى] نیست.
باید بدانیم که نقطه امید صحیح مربوط به بعد از عمل، یا در رابطه با وقت توبه و ترک تمام گناهان است، آرى، کسى که واجبات حق را ادا کرده و از گناه خوددارى نموده، یا کسى که با جرّقه الهى بیدار شده و به تمام معنا توبه کرده و از هر گناهى که به آن آلوده بوده دست برداشته، چنین کسى باید امید به رحمت حق داشته باشد، آیات و روایات هم، امید این دو گروه را صحیح مىداند.
در طول تاریخ قومى بودند که بر تمام عبادتها مواظبت داشتند و امرى از اوامر حضرت دوست را از دست نمىگذاشتند، دلهاشان از خوف مقام حضرت حق مالامال بود، طول روز و شب را در طاعت حق بودند، در تقوا و ترس از عذاب پافشارى داشتند، از بند شهوتهاى غلط آزاد مىزیستند، در خلوت شب غرق در گریه بودند و پس از این همه جهد و کوشش و پاکى و خلوص امید به رحمت حق داشتند، سزاوار است که ما از این بزرگواران که در رأس آنها انبیا و امامان و اولیاى حق بودند پیروى کنیم، نه مانند گروهى که خود را از عذاب در امان دانسته و خوش و خرّم روزگار مىگذرانند، اطمینان عجیبى به نجات خود دارند و بر خویش با آن همه آلودگى نمىترسند، از همه طرف آلوده به گناهند و همانند ماهى دریا در دنیا غرقند و به تمام معنى از حضرت حق اعراض دارند، آن گاه مىگویند: به رحمت و کرم حق امیدواریم، اینان تصور مىکنند آنچه درباره کرم و رحمت حق مىدانند، انبیا نمىدانند تا به مردم خبر دهند!!
آه آه! اینان کجا و صالحان از عبّاد خدا کجا، آنان که تمام عمر را به پاکى و درستى و فضیلت گذراندند و مصداق این روایت بسیار مهم بودند که در جوامع حدیث آمده:
ألْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ، وَالشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ «5».
خیرى از آنان فوت نمىشد و به احدى و به جاندارى از آنان ضرر و زیان نمىرسید!
بیایید از آنچه در رابطه با خدا نیست به خدا پناه ببریم و از تنبلى و سستى در عمل بپرهیزیم و راه خود را از راه شیاطین و شیطان صفتان و مغروران و متکبران جدا کنیم و از حضرت دوست بخواهیم که توفیق آراسته شدن به ایمان واقعى و عمل صالح به همه عنایت بفرماید که طى طریق سخت و سلوک خالصانه مشکل و راه دور و مرگ برابر و میزان سنجش برپا و دیوان محاسبات الهى باز و آتش پیش رو و بهشت در انتظار آن کسانى است که اهل ایمان و عمل صالحند.
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: أللّهُمَّ إنّى أعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لایَنْفَعُ وقَلْبٍ لایَخْشَعُ، وَنَفْسٍ لا یَشْبَعُ، وَدُعاءٍ لایُسْمَعُ «6»!
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوندا! به وجود مقدس تو پناه مىبرم از دانشى که سود نداشته باشد و قلبى که آراسته به خشوع نباشد، و نفسى که از مادیت سیر نشود و دعایى که مستجاب نشود.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بقره (2): 218.
(2)- مجموعة ورام: 1/ 215.
(3)- الکافى: 2/ 68، حدیث 6.
(4)- نجم (53): 39.
(5)- الخصال: 2/ 433، حدیث 17؛ علل الشرایع: 1/ 115، باب 96، حدیث 11؛ بحار الأنوار: 66/ 395، باب 38، حدیث 78.
(6)- کنز الفوائد: 1/ 385؛ بحار الأنوار: 83/ 18، باب 38، حدیث 15