آخرین حجت خدا، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و بانویی از نوادگان شمعون، حواری عیسی مسیح علیه السلام در پانزدهم شعبان چشم به جهان گشود تا رحمت و لطف الهی از چشمه سار وجود او در جهان جاری شود و حضورش بنیان استواری هستی باشد. او به امر خدا و به حکمت حکیمانه اش برای درامان ماندن از آزار دشمنان و نیز به دلیل آنچه ما از آن ناآگاهیم، از نظرها غایب شد تا روزی که شرایط ظهورش حاصل شود، از پس پرده های غیبت بیرون آید و با دم الهی اش، روح تازه ای به کالبد خسته خلقت بدمد، دین خدا را زنده سازد و حکومت الهی را بر سرتاسر جهان برقرار کند. به امید آمدنش دست به دعا برمی داریم و از خدا می خواهیم تا آن روز، ما را از راه او دور نسازد و از معرفت او بی نصیب مگذارد.
انسان، مسافر جاده زمان است و باید که راه سفر را بپیماید. حال اگر راهنما غایب است و دست ما از دامنش کوتاه؛ چاره، نشستن و نرفتن نیست. باید رفت و راه کمال را پیمود، هرچند راه یافتن سخت تر می شود و خطر به بی راهه افتادن بیشتر، ولی نشستن و فروماندن، چاره نیست. باید دوران غیبت را شناخت، معرفت امام را به دست آورد و از وظایف و بایدها و نبایدها آگاه شد. به جای نشستن، باید بیشتر کوشید. بی گمان، آن خورشید غایب از نظر نیز ما را رها نمی کند.
هرگز تلخی و دردناکیِ خار گل ها را در پوست دستت تجربه کرده ای؟ تصور کن که بخواهی خارهای شاخه پر از خار مغیلان را با کشیدن دست بر شاخه جدا کنی و شاخه را صاف کنی. سخت است، ولی چه بسیار سختی ها که ارزش تحمل کردن را دارد. امام صادق علیه السلام ، دین داری در دوران غیبت امام را، به صاف کردن شاخه ای از خار مغیلان با دست تشبیه کرده است و می فرماید: «کدام یک از شما خارهای مغیلان را چنگ زده است؟در هنگام غیبت باید که بندگان خدا از خدا بترسند و دین خود را از دست ندهند».
دین داشتن و بر اصول دینی پایدار ماندن، آسان نیست. آن هم در میان این سیل بنیان کن فتنه ها و هجمه های بی امان فرهنگ های بیگانه. امروز دین داری شهامت می خواهد، جرئت می طلبد، اراده قوی لازم دارد، خودباوری و اعتماد به نفس می خواهد. آن که در عرصه دین و ایمان قدم نهد، کوهی است در برابر این سیلاب فتنه و فریب ها و این دوران باقی است تا به آزمون های آن، پایدارترین ها و ثابت قدم ترین ها بمانند. گویا بناست آدمیان غربال شوند و پاک ترین ها جدا گردند. امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: «گشایش و ظهور تحقق نمی پذیرد مگر اینکه آزمایش شوید، باز هم آزمایش شوید و باز هم آزمایش شوید تا پلیدی ها برطرف شود و پاکی ها بماند.» گویی قرار است پاک ترین ها برای بهاری ترین روزهای جهان بمانند.
«خدایا! برادران مرا به من بنما.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جمع یاران چنین دعا می کند و آن گاه در پاسخ آنها که می پرسند: «مگر ما برادران تو نیستیم»، می فرماید:«نه! شما یاران من هستید. برادران من مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان می آورند با آنکه مرا ندیده اند. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن شاخ پر تیغ با دست و نگاه داشتن پاره ای از آتش در دست دشوارتر است. آنها چراغ های شب تارند که پروردگار آنها را از هر فتنه تیره و تاری نجات می دهد.» به راستی، کدام مقام و لذت است که در برتری با این سعادت برابری کند؟ کاش ما قدر فرصت هامان را بیشتر می دانستیم.
یاران امام موعود را می شناسی؟ هرگز اندیشیده ای که شاید کسی از میان ما هم یکی از یاران آن حضرت باشد؟ هیچ آرزو کرده ای که کاش روزی پیام دعوت آن امام غایب از نظر برای ما هم می آمد و ما را هم از شمار یاران خود می نوشت؟ تحقق این آرزوی شیرین ناممکن نیست. سخت است و تلاش می خواهد، ولی شدنی است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «هرکس مشتاق است از یاران قائم ما باشد، باید منتظر ظهور او باشد، پرهیزکاری پیشه کند، دارای اخلاق نیکو باشد و بدین گونه انتظار آن روز را بکشد».
آیا وقتی کشتی در دریای توفانی گرفتار شود و راه ناپدید شود و راهنما غایب باشد، کسی هست که بتوان به او امید بست. فریادرسی هست که ریسمان نجات بیفکند و از هلاکت آدمی جلوگیری کند. امروز کشتی امت اسلامی در شب ظلمانی غیبت، گرفتار امواج فتنه ها و توفان گمراهی هاست. راهنما، غایب است و خطر در کمین. تنها اوست که می تواند از این ورطه رهایی ات بخشد تا در دام گمراهی نیفتی و در گرداب گناه گرفتار نشوی. امام صادق علیه السلام می فرماید: «در چنین زمانی جز آن کس که دعای غریق بخواند، کسی نجات نمی یابد.» پس دلت را صاف کن، او را صدا بزن و دعای غریق را چنان که او فرموده است، بخوان: «یاالله، یا رحمان و یا رحیم، یا مقَلِّب القلوب، ثَبِّت قلبی علی دینِک».
دوران، دوران غیبت است و خورشید وجود امام در پس ابرهای غیبت نهان است. لطفش جاری و نورش ساری است؛ هرچند بسیاری از ما به ندیدنش چنان عادت کرده ایم که گاه یادمان می رود که آسمان هستی را خورشید هست و این ابرهای غیبت، رفتنی اند. در این میان، یکی از مهم ترین و اساسی ترین وظایف شیعیان در عصر غیبت، شناخت امام و به دست آوردن آگاهی و معرفت از آن مقام مقدس است تا آن جا که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، مرگ کسی را که امام زمان خویش را نشناسند، مرگ زمان جاهلیت می داند. به یقین، مقصود از این شناخت، شناختی کامل و درست از آن حضرت و از سیره و منش ایشان است، به گونه ای که این شناخت،چون چراغی روشن، راه را بر شبهه ها ببندد و از افتادن در گرداب شک و تردید در امانمان دارد.
امام صادق علیه السلام در بیان نشانه های آخرالزمان و وظیفه شیعیان در برابر آن می فرماید: «آن گاه که حق از میان برود، ستم همه جا را فراگیرد، قرآن از روی هوای نفس توجیه شود؛ فساد آشکار گردد؛ حرف مؤمن پذیرفته نشود؛ کوچک ترها، بزرگ ترها را مسخره کنند؛ امر به معروف بی ارزش شود؛ رباخواری آشکار گردد و رباخوار سرزنش نشود و آن گاه که مردم در ارتکاب گناهان جری شوند و مؤمن جز با قلب خود، قدرت بر نکوهش اعمال زشت ندارد و اوقات نماز سبک شمرده شود و مردم به دنیا روی آورند و خلاصه آن گاه که دیدی حق به کنار نهاده شده است، خود را نگاه دار و نجات از این مهلکه ها را از خدا بخواه و بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی گرداند».
در انتظارِ آمدن موعود، دل را جامه پاک می پوشانیم و درون را هر روز پاکیزه تر می سازیم. پرهیزکاری، تقوا، دوری از گناه و پرهیز از حرام الهی، وظیفه ای است که آن امام عزیز، منتظرش را بدان امر کرده و راه روشنی است که آن امام غایب از نظر بِدان توصیه فرموده است. آن حضرت در یکی از نامه های خویش به شیخ مفید رحمه الله ، از دانشمندان بزرگ شیعه می نویسد: «تقوا پیشه کنید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و آزمون را که به شما روی آورده است، از ما بخواهید.» آن گاه حضرت ادامه می دهد: «هرکس از شما باید به آنچه به وسیله دوستی ما به آن تقرب می جست، عمل کند و از آنچه مقام او را پست می گرداند و مورد رضای ما نیست، دوری کند؛ زیرا خداوند به طور ناگهانی انسان را برمی انگیزاند، آن هم در وقتی که توبه، سودی به حال او ندارد و پشیمانی، او را از کیفر نجات نمی دهد».
منتظریم و غافل از اینکه این انتظار، پا به پای خطاهایمان طولانی تر و سخت تر می شود. از دوری اش اشک می ریزیم و روز آمدنش را که روز نجات انسان و روز امنیت و آزادی و گشایش است، انتظار می کشیم، ولی خود با گناهانمان و دنیاپرستی هامان، تحقق آن وعده شیرین را دورتر می سازیم. کار را بر خود سخت می کنیم و دل مهربان آن عزیز را آزاده می سازیم تا آن جا که خود آن حضرت در نامه ای به یکی از عالمان بزرگ شیعه، شیخ مفید رحمه الله ، کردار ناشایست و گناهانی را که از دوستدارانش سر می زند، یکی از سبب های طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار بر می شمارد. پس اگر منتظر واقعی هستیم، باید که راه را بگشاییم و با پرهیزکاری و دوری از آنچه مورد رضای الهی نیست، ظهورش را نزدیک تر سازیم.
گشایش، یعنی رهایی از تاریکی و جهل؛ آزاد شدن روح بلند آدمی از بند جلوه های دنیایی؛ پاره کردن زنجیرهای خواهش های نفسانی و بال و پر دادن به روح برای پرواز تا مرزهای الهی شدن. پاک شدن و الهی شدن نیز یعنی مهیا شدن برای آمدن موعود؛ یعنی انتظار راستین و مگر جز این است که مهیا شدن برای وصال دوست، دل بریدن است از غیر او و دست کشیدن از هر چه غیر از رضای اوست؟
این فرموده امام سجاد علیه السلام است که می فرماید: «انتظار گشایش، خود، بزرگ ترین گشایش و رهایی است.» این بدان معناست که مهیاشدن برای آمدن موعود، یعنی چنان که او دوست می دارد، بودن و این خود نجات دنیا و آخرت است.
روزی که او ظهور کند، همه ما فراخوانده خواهیم شد و او با ندای مهدوی اش فریاد خواهد زد: «ای مردم! ما از خدا و از هر کسی از شما مردم که دعوت ما را بپذیرد و در صف یارانمان درآید، یاری می طلبیم.» همه ما که سال های سال در حسرت یاری جد بزرگوارش، امام حسین علیه السلام اشک ریخته و عزاداری کرده ایم، باز با ندای «هل من ناصر» حجت خدا فراخوانده خواهیم شد. کاش امروز نگاهی به دلمان بیندازیم و ببینیم آیا آن قدر پاک و آسمانی هست که لایق همراهی با حجت خدا باشد و آن قدر آگاه و آشنا هست که در شک و تردید و دودلی نماند؟ نکند بندهای دنیاپرستی پای دلمان را بسته باشد و نتوانیم در یاری حق قدم برداریم؟
همیشه در همه رویدادهای بزرگ تاریخ، بانوانی نقش آفرین بوده اند که حماسه شجاعت و اراده شان، مردانگی آموخته است. در قیام جهانی مهدی موعود علیه السلام نیز آن گاه که دوستداران او از گوشه گوشه جهان گرد آیند، زنانی حماسه ساز، باایمان و نمونه، به یاری اش می شتابند و در این قیام بزرگ سهیم می شوند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود: «313 تن نزد امام موعود می آیند که با آنان پنجاه زن نیز هست و این جماعت در مکه گرد می آیند.» این گروه، نخستین یاران خاص آن حضرت هستند که پس از آنان، دسته دسته مردمانی از زن و مرد، به آن حضرت خواهند پیوست. زهی سعادت آنان که کمال را درمی یابند!
مهربان است و غریب. هرچند غایب است و هنوز رخصت ظهور از خدا نگرفته است، ولی در پسِ پرده های غیبت نیز تاب به خطا رفتن و به هلاک افتادنمان را ندارد. پس برایمان دعا می کند، خدا را می خواند و هدایت ما را از او می خواهد و ما غافل و بی خبر، در حلقه روزمرگی ها و خطاهامان گرفتاریم. گویی هرگز به دل مهربان او نیندیشیده ایم که چه طور از خطاکاری های ما اندوهناک می شود. آن مهربان در نامه ای به یکی از علمای بزرگ شیعه می فرماید: «ما از لغزش هایی که از بعضی دوستداران ما سر می زند، از وقتی که برخی از آنان میل به کارهای ناشایسته ای کرده اند که نیکان گذشته از آنها پرهیز می کردند، آگاهیم. گویا دوستداران ما نمی دانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. اگر جز این بود، از هر سو گرفتاری به شما روی می آورد و دشمنانتان، شما را از میان می بردند».
کیست که تو را باور نکند؟ به راستی، خدا با آن همه لطف و رحمتش و با آن همه ظرافت در نعمت هایش، چگونه ممکن است نعمت وجود راهنما را به آدمی عطا نکند و او را در راه زندگی، بی راهنما رها کند؟ حال آنکه حضور پرخیر و برکت تو، هم برای حفظ شریعت و دین و در امان ماندن آن از تحریف و تغییر و هم برای حفظ تکوین و آرام گرفتن و سکون زمین لازم است. زمینی که به فرموده امام صادق علیه السلام «اگر بدون امام باقی بماند، اهلش را در خود فرو می برد.»
حضور تو، ضرورتی است تا زمین به تو آرام گیرد و نور هدایتت هرچند از پشت ابرهای غیبت، هادی و راهنمای ما باشد و امر الهی به واسطه وجود تو جریان گیرد و رحمت او از دریچه وجودت جاری شود. پس بتاب ای خورشید امامت و از لطف وجودت، جهان آفرینش را زنده بدار!
او خواهد آمد و به امر الهی و به مدد او، دولت کریمه اش را برقرار خواهد کرد. درست در سخت ترین زمستان های سرد و تاریک خلقت، او بهار را خواهد آورد. این بشارت رسول خداست که می فرماید: «شما را به مهدی بشارت باد! مردی از قریش، از بین امت من، در زمانی که مردم با هم به مخالفت و ستیز برخیزند و زلزله ها روی دهد، او زمین را از عدالت و برابری پر می سازد، چنان که از جور و ستم پر شده باشد. آسمانیان و ساکنان زمین از او خشنود می شوند. او مال را به درستی و برابری بین مردم تقسیم می کند و دل های امت محمد را از بی نیازی می آکند و عدالت او همگان را در بر می گیرد.» در آن روزهای بهاری، طلوع خورشید حال و هوای دیگری خواهد داشت. پس عاجزانه خدا را به رحمتش می خوانیم که «اللهم عَجِّل فی فرج مولانا صاحب الزمان».
تو را ندیدن سخت است و از آن سخت تر، تو را فراموش کردن.
مردم میان دو انتظار، اختیار دارند: انتظار وعده های دروغ و انتظار موعود.
هرکه امروز تو را فریاد نزند، فردا باید که سنگستان هجر را تیشه بردارد و فرهاد باشد.
بعدِ عمری انتظار، فردا که تو بیایی، خجلت دست های خالی ام را کجا ببرم؟
در ناله و گلایه گاه آن قدر فریاد می زنم که صدای مهربانی تو به گوشم نمی رسد.
در زمستان سرد و یخ زده غیبتت، جوانه امید به یاد تو زنده مانده است. کجاست پرتوهای گرم خورشید وجودت که مرا برویاند؟
کتاب مهدی موعود، ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار از علامه مجلسی است که به توصیه آیت الله بروجردی و به قلم روان علی دوانی ترجمه شده است. این کتاب، مجموعه ای پرمحتوا و ارزشمند از تعداد بسیاری از احادیث مربوط به آن حضرت است. مترجم در پاورقی ها، اطلاعات بسیاری درباره مسائل روز و شبهه ها آورده است.
سیمای حضرت مهدی(عج) در قرآن نوشته علامه سیدهاشم حسینی بحرانی و ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی است. در این کتابِ 450 صفحه ای، آیاتی از قرآن که تفسیر آن به حضرت مهدی(عج) برمی گردد، معرفی و در تفسیر آن، از روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام بهره گرفته شده است.
امام مهدی(عج) نوشته رسول رضوی، کاری است از مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه. در این کتاب، افزون بر اطلاعات مربوط به آن حضرت، به بسیاری از شبهه ها و اشکال های مربوط به این موضوع هم اشاره و پاسخ داده شده است.
دادگستر جهان از آیت الله ابراهیم امینی، مجموعه پرسش و پاسخ هایی است درباره موضوع مهدویت که در انتشارات شفق به چاپ رسیده است.
امامت و مهدویت نوشته آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، کتابی است ساده، روان و قابل استفاده که جلد سوم آن درباره موضوع مهدویت است. این کتاب در مؤسسه انتشارات حضرت معصومه علیهاالسلام چاپ شده است.