سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» استناد به قرآن، در سیره امامان(ع)

)


 پیوندی پایان ناپذیر

 

بر اساس حدیث ثقلین بین قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام پیوندی ناگسستنی وجود دارد. قرآن سرچشمه معارف و مکارم بوده و تمامی دانش ها و ارزش های الهی بر آن استوار گردیده است. این کلام وحی با محتوای بلند و ملکوتی خود نیاز به تفسیر و توضیح دارد؛ چرا که همه آیات مفاهیم کاملاً آشکاری ندارند و در پناه الفاظ و معانی ظاهری قرآن، مقاصدی عمیق تر، وسیع تر و ژرفایی معنوی نهفته است. ائمّه هدی که به فرمان خداوند جانشینان راستین رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هستند، براساس لیاقت های ذاتی و کمالات ملکوتی با فراسوی این عالم ظاهر، ارتباط معنوی دارند. بنابراین، آن ستارگان درخشان در ورای تفسیر و توضیح آیات قرآن، راهنما و هادی مردم اند و آیات این کلام مقدّس را آن چنان که منظور خداوند است، تفسیر می کنند و اسرار و رموز آنها را تشریح می نمایند و بدین گونه گره از مشکلات می گشایند و گر افرادی غیر از معصوم قرآن را تبیین نمایند از حقیقت فاصله می گیرد و دچار تحریف، کذب و انحراف می شود.

پس از خاتم رسولان، «امام» قرآن را تشریح می نماید، جزئیات احکامش را بیان می کند و بدین گونه از موازین الهی صیانت می کند به نحوی که مردم می توانند به آن وجود مقدّس اعتماد کنند و در مشکلات و اختلافات به امام مراجعه کنند و با جان و دل بر دستورات و توصیه هایش گردن نهند. از این رو، در روایات معتبر از «امام» به عنوان ترجمان و بیانگر وحی الهی و قرآن ناطق نام برده شده است. به جهت همین پیوستگی قرآن و امامان است که رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در آخرین روزهای حیات دنیوی خطاب به مسلمانان فرمود:

«من میان شما دو امانت باقی می گذارم، کتاب خدا و عترت خودم، اگر به این دو درآویزید و چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد.»

این روایت در بسیاری از منابع روایی شیعه و سنّی آمده است و دانشمند بزرگ شیعه، مرحوم حامد حسین (متوفّای 1306 ق.) آن را از حدود دویست نفر از عالمان اهل تسنّن نقل کرده است. ائمّه دائماً با قرآن مأنوس بودند و طبق مفاهیم آن عمل می کردند. در نوشتار حاضر نمونه هایی از استناد امامان علیهم السلام به قرآن کریم از نظر خوانندگان خواهد گذشت.

 

1. حضرت علی علیه السلام

 

یکی از افراد خوارج، خطاب به امام گفت: ما این رویّه را پیش نگرفته ایم مگر برای رضای حقّ و ذخیره آخرت. حضرت علی علیه السلام این آیه از قرآن را برایشان خواند: «هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَلاً* الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا»(1)؛ آیا خبر دهم شما را به زیان کارترین مردمان از روی کردارشان؟ آنان که کوشش هایشان در زندگی دنیایی تباه شد و تصوّر می کردند کاری نیکو می نمایند.(2) آری خوارج اگرچه نماز می خواندند، روزه می گرفتند و قرآن تلاوت می نمودند ولی بر روی امام معصوم علیه السلام و جانشین پیامبر شمشیر کشیدند و تصور کردند راه درستی را پیش گرفته اند در حالی که احوال و اعمالشان همه خراب و ضایع گردید.

سوده، دختر عماره، با بانوان قبیله هَمْدان بعد از شهادت امیرمؤمنان علیه السلام نزد معاویه رفت و پس از مذمّت وی و اعوان و انصارش، مطالبی در مدح و منقبت علی علیه السلام بر زبان آورد و افزود: یک بار به محضر آن امام همام رفتم، پرسید: چه حاجت داری؟ عرض کردم: مردی که برای جمع آوری زکات و صدقات به سوی ما فرستاده شده، ستم می کند. آن حضرت گریست و گفت: خدایا! تو گواهی بر حال من که ایشان را امر نکرده ام که بربندگان تو ستم کنند و حقّ تو را فراموش نمایند. آنگاه بر ورقی این آیه را نوشت: بسم الله الرّحمن الرّحیم، «و قَدْ جَآءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَآءَهُمْ وَ لَا تُفْسِدُواْ فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحِهَا ذَ لِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»(3)؛ از سوی پروردگارتان نشانه ای روشن آمده است. پیمانه و ترازو را تمام ادا کنید و به مردم کم مفروشید و از آن پس که زمین به صلاح آمده است، در آن فساد مکنید که اگر ایمان آورده اید، این برایتان بهتر است.

در ادامه آمده بود: پس چون کتاب (نوشته) ما را بخوانی که این رقعه است، دست از عمل بردار و آنچه نزد توست از کرداری که کرده ای، نگاهدار تا وقتی کسی بیاید و آن را از تو بگیرد.

سُوده می افزاید: حضرت آن رقعه را به من داده در حالی که مهر نفرموده بود، آن را تحویل آن مرد جفا پیشه دادم، او دست از اعمال خود برداشت و معزول گردید.(4)

علی علیه السلام در جنگ صفّین در حالی که با قوای معاویه به قتال پرداخته بود، از آنجا که نبرد مذکور در ماه حرام صورت گرفته بود، ولی شروع کننده اش معاویه می باشد، حضرت در حال جنگ با دشمنان، این آیه را تلاوت می فرمود: «الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ وَاتَّقُواْ اللهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»(5)؛ این ماه حرام در مقابل آن ماه حرام و شکستن ماههای حرام را قصاص است، پس هرکس بر شما تعدّی کند، به همان اندازه بر او تعدّی کنید و از خدا بترسید و بدانید که او با پرهیزگاران است.(6)

 

2. امام حسن مجتبی علیه السلام

 

وقتی به آن حضرت عرض کردند: درباره شما، فتنه ای بزرگ روی بنمود. فرمود: نه، این گونه نمی باشد! در شأن من عزّت است، چنانچه خداوند می فرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤمِنِین»(7)؛ عزّت از آن خدا، پیامبرش و مؤمنان است.(8)

امام حسن علیه السلام به حبیب بن مسلمه که مشغول عبادت بود، ولی از معاویه پیروی می نمود، فرمود: تو از معاویه متابعت نمودی تا دنیای اندک و بی اعتبار را به دست آوری. اگر تو در مسایل دنیایی قیام کنی و در امر دین تقاعد نموده ای و اگر بدی کنی و نیک گویی، آن چنان است که حق تعالی فرموده است: «خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً»(9)؛ کاری شایسته و ناشایست به هم آمیختند. ولی بد کرده ای و بد گفته ای، پس تو آنی که خداوند می فرماید: «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قِلُوبِهِمْ ماکانُوا یَکْسِبُون»(10)؛ حقّا که کارهایی که کرده بودند، بر دل های آنان مسلّط شده است.(11)

چون امام با معاویه صلح نمود، در حضور مردم خطبه خواند و تأکید فرمود: صلاح در آن دیدم که با وی (فرزند سفیان) مصالحه نمایم تا جنگ و فتنه میان ما و او فرو نشیند و خون ها ریخته نشود، که حفظ دماء بهتر از خون ریختن است. و من این نکردم مگر برای صلاح و بقای شما: «وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّکُمْ وَ مَتَعٌ إِلَی حِینٍ»(12)؛ و نمی دانم شاید این، آزمایشی برای شما و بهره مندی تا هنگام فرا رسیدن مرگ باشد.(13)

 

3. امام حسین علیه السلام

 

میان راه مکّه و کوفه، عبدالله بن مطیع که از عراق بر می گشت، وقتی با امام حسین علیه السلام ملاقات نمود و متوجّه شد که امام به سوی کوفه می رود، خطاب به آن حضرت عرض نمود: به کوفه مرو که اگر آنجا بروی کشته می شوی. امام در پاسخ وی این آیه را تلاوت نمود: «قُل لَّن یُصِیبَنَآ إِلَّا مَا کَتَبَ اللهُ لَنَا هُوَ مَوْلَلنَا وَعَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(14)؛ بگو مصیبتی جز آنچه خدا برای ما مقدّر کرده است، به ما نمی رسد. او مولای ماست و اهل ایمان بر خداوند توکّل می نمایند.(15)

در منزل عذیب هِجانات (نزدیک قادسیه) خبر شهادت قیس بن مُسَهّر صیداوی را به امام دادند. چشمان امام به اشک نشست و این آیه را تلاوت فرمود: «فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ و وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبْدِیلاً»(16)؛ برخی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ گاه پیمان خود را دگرگون نساخته اند.(17)

در راه کربلا، امام از عبیدالله بن حرّ جُعْفی خواست تا به لشکر و اصحاب او بپیوندد، او قبول نکرد و گفت: اسب خوبی دارم، تقدیم می کنم. امام از وی روی برگردانید و این آیه را تلاوت نمود: «وَ مَا کُنت متخذ المضلّین عضداً»(18)؛ من هرگز گمراهان را حامی خود نمی گیرم.(19)

ظهر عاشورا هنگامی که قیس بن اشعث، تسلیم فرمان بنی امیه شد، آن حضرت فرمود: به خدا سوگند! همچون افراد زبون تسلیم نمی شوم و مانند بردگان فرمان پذیر نخواهم بود. آنگاه این دو آیه را تلاوت فرمود:

«وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَن تَرْجُمُونِ»(20)؛ و اگر بخواهید بر من سنگ زنید، به پروردگار خود و شما پناه می برم.

«إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُم مِّن کُلِ ّ مُتَکَبِّرٍ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ»(21)؛ من به پروردگار خود و شما، از هر متکبّری که به روز حساب ایمان ندارد، پناه می آورم.(22)

 

4. امام زین العابدین علیه السلام

 

امام سجّادعلیه السلام و سایر اسیران را در شام، در آستانه درب مسجد، نگه داشتند؛ در آن هنگام فردی سالخورده نزدیک آنان آمد و گفت: سپاس خداوندی که شما را کشت و مردم را از شوکت شما آسوده ساخت و یزید را بر شما مسلّط کرد. امام خطاب به وی فرمود: ای پیر! آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: آری. امام فرمود: آیا این آیه را خوانده ای که می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً اِلاَّ الموَدَّةَ فِی القُربی »(23)؛ گفت: خوانده ام. امام فرمود: ما «قُربی» هستیم. و افزود آیا آیه «وَ آتِ ذوی القُربی حَقَّه» را در سوره بنی اسرائیل خوانده ای؟ او گفت: آری. امام فرمود: ما «ذوی القربی» می باشیم. سپس فرمود: آیا این آیه را خوانده ای «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ و وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی »(24)؟ گفت: آری. امام فرمود: ما مصداق همان «قُربی » هستیم. آنگاه امام از وی پرسید: آیا آیه «إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»(25) را خوانده ای؟ آن پیر مرد پاسخ داد: خوانده ام. امام فرمود: ای پیر! ما اهل بیتی هستیم که خداوند آیه طهارت را به ما منحصر نموده است.

آنگاه آن مرد شامی لحظه ای ساکت و نادم ماند و گفت: خدایا! از آنچه به او گفتم و از بغضی که از این ها داشتم، به تو پناه می برم. خدایا! من از دشمن محمّد و آلش بیزارم.(26)

طاووس یمانی می گوید: وقتی وارد مسجد شدم، دیدم امام سجّادعلیه السلام در آنجا مشغول عبادت است، عرض کردم: شما را در حالتی دیدم که زیاد سوز و گداز داشتید و حال آن که سه مایه امیدواری برایتان وجود دارد: اوّل آن که فرزند رسول خدایی، دوم: مشمول شفاعت جدّت هستی، سوم: رحمت پروردگار شامل حالتان خواهد شد.

امام فرمود: فرزند فرستاده خدا بودن برایم امنیت به وجود نمی آورد. زیرا خداوند در قرآن می فرماید: «فَلا أَنْسَابَ بَینَهُم یومَئذٍ وَ لا یَتَسَاءَلُون»(27)؛ (روز قیامت) هیچ خویشاوندی یا میانشان نماند و هیچ از حال یکدیگر نپرسند. و اما شفاعت جدّم نیز همان گونه است که خداوند می فرماید: «وَلا یَشْفَعُونَ اِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی »(28)؛ و شفاعت نمی کند مگر کسانی را که خداوند رضایت دهد. و اما رحمت پروردگار: «اِنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَریبٌ مِنَ المُحسِنین»(29)؛ و رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است. ولی من نمی دانم که جزء محسنین هستم یانه؟(30)

ابن زیاد، مجلس بزمی تشکیل داد و اهل بیت امام حسین علیه السلام را در آن محفل حاضر نمود. سپس نگاهی به امام سجّادعلیه السلام کرد و گفت: تو کی هستی؟ فرمود: علی بن الحسین. گفت: مگر خدا، او را نکشت؟ امام پاسخ داد: برادری داشتم که نامش علی بود و شما او را کشتید و روز رستاخیز از این بابت بازخواست می شوید. عبیدالله بن زیاد گفت: نه، خداوند او را کشت. امام در جوابش این آیات را قرائت فرمود: «اللهُ یَتَوَفَّی الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا»(31)؛ «وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللهِ کِتَبًا مُّؤَجَّلاً»(32) که اشاره دارد به این واقعیت که اگر چه فرا رسیدن مرگ افراد به اذن خداوند است و قبض روح را خداوند انجام می دهد؛ ولی مرگ، عوامل دیگری می تواند داشته باشد.(33)

 

5. امام باقرعلیه السلام

 

امام پنجم علیه السلام به منظور ثابت نمودن مقام امامت در خردسالی به ائمّه، آیه ای را که در خصوص حضرت یحیی است، مورد استناد قرار می دهد: «یَیَحْیَی خُذِ الْکِتَبَ بِقُوَّةٍ وَ ءَاتَیْنَهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا»(34)؛ ای یحیی! کتاب (آسمانی) را با قوّت بگیر و ما فرمان نبوّت را در کودکی، به او دادیم.(35)

سالی امام باقرعلیه السلام و فرزندش حضرت صادق علیه السلام توسّط هشام بن عبدالملک به شام احضار گردیدند، درباریان به تیراندازی مشغول بودند و هشام اصرار ورزید که امام پنجم علیه السلام هم در این برنامه شرکت کند. حضرت کمان را برگرفت و تیر به زه آن نهاد که با پرتابش درست در وسط هدف قرار گرفت و تیرهای بعدی بر پیکان تیر اوّل فرود آمدند. هشام در ظاهر آفرین گفت ولی از همان زمان تصمیم به شهادت فروغ پنجم امامت گرفت. هشام خطاب به امام گفت: از آنگاه که خویش را شناختم تاکنون تیراندازی بدین زبردستی ندیده بودم و گمان نمی کنم کسی در روی زمین چون تو بر این کار توانا باشد! آیا فرزندت جعفر نیز می تواند چنین تیراندازی کند؟ امام فرمود: ما کمال و تمام را به ارث می بریم، همان کمال و تمامی که خداوند بر رسولش فرود آورد، آنجا که می فرماید: « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَمَ دِینًا»(36)؛ امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم.(37)

امام باقرعلیه السلام در مسجدالنّبی نشسته بود، در حالی که عدّه ای از مردم خراسان و دیگران در محضر حضرت بودند و از مناسک حج می پرسیدند. قتاده بن دعامه بصری هم وارد شد تا سؤالاتی از امام بپرسد و به قول خودش اگر امام حق گفت، قبول کند و گرنه آنجا را ترک گوید. در این میان، امام خطاب به وی فرمود: وای برتو ای قتاده! خداوند عزّوجلّ مخلوقاتی دارد که راهنمایان مردم اند، آنان نمونه های برجسته در روی زمین، مُجری فرامین الهی، نجبایی در حمل علم پروردگار، برگزیدگانی از قبل خلقت موجودات و سایه نشینان عرش الهی هستند. در این لحظه، قتاده در سکوت عمیقی فرو رفت. آنگاه گفت: سوگند به خدا! نزد فقها و بزرگانی از علما نشستم ولی این قدر طپش قلب پیدا نکردم که اکنون دچار آن هستم. امام باقرعلیه السلام فرمود: آیا می دانی اکنون نزد که نشسته ای؟ تو در محضر کسی هستی که: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ...»(38)؛

سپس امام فرمود: ما چنین ویژگی هایی داریم. قتاده گفت: سوگند به خدا! که راست می گویی، خداوند مرا فدای تو کند.(39)

ابی جارود گفت: امام باقرعلیه السلام به من فرمود: مخالفانِ ما در باره امام حسن و امام حسین علیهما السلام چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند: این دو، پسران رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نمی باشند. امام فرمود: به چه استدلال می کنند؟

گفتم: به فرموده خداوند در باره حضرت عیسی علیه السلام: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داود»، تا آنجا که فرمود: «وَ کُلٌّ مِنَ الصَّالحین». امام فرمود: ولی ما به این گفته پروردگار استناد می نماییم: «فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ»(40)؛ سپس امام از من پرسید: در این ارتباط چه می گویند؟ عرض کردم: می گویند: دختر از صُلب نیست. امام فرمود: سوگند به خداوند! از کتاب خدا برایتان ثابت می کنم که آن دو (حسن و حسین علیهما السلام)، از صلب رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هستند و جز کافر کسی منکر آن نمی باشد. عرض کردم: فدایتان شوم، کجای قرآن است؟ امام فرمود: آنجا که می فرماید: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَ تُکُمْ ... وَحَلَلئِلُ أَبْنَآلِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلَبِکُمْ»(41).

سپس به من فرمود: ای ابی جارود! از ایشان سؤال کن، آیا برای رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم جایز بود ازدواج با زنان پسرانشان؟ اگر بگویند آری جایز بود، که به خدا سوگند! دروغ است و اگر بگویند جایز نبود، پس قسم به پروردگار! آن دو پسران پیامبرند. زیرا که از صُلب او هستند و علّت حُرمت هم صُلب است.(42)

 

6. امام صادق علیه السلام

 

مفضّل بن عمر می گوید: ما جماعتی بودیم که بر درب خانه امام صادق علیه السلام تکلّم می نمودیم در ربوبیّت، که آن حضرت بیرون آمد و فرمود: نه یا خالد! نه یا مفضّل! نه یا سلیمان! نه یا نجم!: «بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لَا یَسْبِقُونَهُ و بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ ی یَعْمَلُونَ »(43)؛ بلکه آنان بندگانی گرامی هستند، در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند.

مفضّل بن عمر می افزاید: من با نفس خود گفتم سوگند به خدا! بعد از این در باب تو جز آنچه خود گویی، نگویم.(44)

مسعدة بن صدقه می گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا امر به معروف و نهی از منکر بر تمام مردم واجب است؟ فرمود: نه. عرض شد: به چه دلیل؟ فرمود: امر به معروف و نهی از منکر بر کسی واجب است که قدرت داشته باشد و او را اطاعت کنند و خود نیز خوب و بد را تشخیص دهد، نه بر شخص ناتوانی که خودش راه را نمی داند از کجا به کجا برود. در این صورت مردم را از راه راست منحرف می کند. دلیل بر این که بر تمام مردم واجب نیست، این آیه از قرآن است: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»(45)؛ باید از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند.(46)

امام صادق علیه السلام درباره افراد مسلمانی که حاکم ظالمی را دوست دارند، به این آیه استناد فرموده اند: «وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَتِ أُوْلَلِکَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ »(47).

ابن ابی یعفور که مخاطب امام بوده است، می گوید: عرض کردم: مگر منظور از این آیه کفّار نمی باشند به دلیل این که می فرمایند: «والّذین کفروا...». امام فرمود: مگر کفّار در حال کفر، نور دارند که از نور به سوی تاریکی برده شوند؟ همانا منظور اشخاصی هستند که به دلیل تمایل به پیشوایان ستمگری که از جانب خدا منصوب نشده اند، از نور اسلام به تاریکی های کفر کشیده شده اند. آتش بر آنها همراه با کفّار واجب شده است. از این رو، خداوند می فرماید: «اولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون».(48)

امام صادق علیه السلام از عبدالله بن حسن پرسید: چگونه شب را گذرانیدی؟ گفت: به خیر گذشت. اما کلامی گفت که شخص خشمگین می گوید. حضرت فرمود: یا اباعبدالله! آیا نمی دانی که صله رحم، حساب اعمال را سبک می کند؟ او گفت: شما چیزی بر زبان می آورید که من نمی دانم. امام فرمود: در این باره قرآن بخوانم؟ او پذیرفت. حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَآ أَمَرَ اللهُ بِهِ ی أَن یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ»(49)؛ آنان که آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده، پیوند می دهند و از پروردگارشان بیم دارند و از سختی بازخواست خداوند خوفناکند. عبدالله بن حسن گفت: از آن پس، کسی مرا ندید که قاطع رحم باشم.(50)

 

پی نوشت ها:

 

 

1. کهف / 103 و 104.

2. کشف الغمّه فی معرفة الائمّه، ج 1، ص 368.

3. اعراف / 85.

4. کشف الغمّه، ج 1، ص 231 و 232.

5. بقره / 193.

6. کشف الغمّه، ج 1، ص 336.

7. منافقون / 8.

8. کشف الغمّه، ج 2، ص 151.

9. توبه / 102.

10. مطفّفین / 14.

11. کشف الغمّه، ج 2، ص 151.

12. انبیاء / 111.

13. کشف الغمّه، ج 2، ص 146.

14. توبه / 50.

15. اخبارالطوال، دینوری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص 294.

16. احزاب / 23.

17. تاریخ طبری، ج 5، ص 405.

18. کهف / 51.

19. امالی، صدوق، مجلس سی ام، ص 154.

20. دخان / 20.

21. مؤمن (غافر) / 27.

22. این نکته در اغلب کتب مقاتل آمده است.

23. شوری / 23.

24. انفال / 41.

25. احزاب / 33.

26. الفتوح، ابن اعثم، ج 5، ص 242 و 243؛ اللهوف، ص 74؛ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 61.

27. مؤمنون / 101.

28. انبیاء / 28.

29. اعراف / 56.

30. کشف الغمّه، ج 2، ص 305.

31. زمر / 43.

32. آل عمران / 145.

33. مقتل خوارزمی، ج 2، ص 42.

34. مریم / 12.

35. اصول کافی، کلینی، ج 1، ص 382.

36. مائده / 3.

37. دلایل الامامه، طبری، ص 4.

38. نور / 36 و 37.

39. کافی، ج 6، ص 256.

40. آل عمران / 61.

41. نساء / 23.

42. الارشاد، شیخ مفید، ص 283.

43. انبیاء / 26 و 27.

44. کشف الغمّه، ج 2، ص 429.

45. آل عمران / 103.

46. اربعین، شیخ بهایی، ص 106.

47. بقره / 257.

48. بحارالانوار، ج 15، ص 129.

49. رعد / 21.

50. کشف الغمّه، ج 2، ص 382.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 94/3/17 :: ساعت 1:8 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 118
>> بازدید دیروز: 469
>> مجموع بازدیدها: 1361851
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب