سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا خرد را نزد کسى به ودیعت ننهاد ، جز که روزى او را بدان نجات داد . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» برنامه تربیتی استاد شیخ محمد جواد انصاری همدانی

روش تربیتی

بعد از تحول درونی که در سنین جوانی برای آیت الله انصاری رخ داد و بارقه رحمت الهی از عالم ملکوت قلب او را نوازش کرد یکسره دامن خود را از غیر خدا برچید، با همتی بالا با ریاضت های شرعی به تزکیه و تهذیب نفس پرداخت سپس به موطن خود همدان رجوع کرد و یکسره خود را وقف تربیت و تزکیه نفوس مستعد کرد.

حضرت آیت الله انصاری به تمام تازه‌ واردین در هر لباس و موقعیتی راه می‌داد، با یک نگاه کنه و حقیقت افراد را می‌فهمید و مستعدین آنان را انتخاب می‌کرد شاگردان ایشان عموماً نقل می‌کردند که ما عکس افراد را که نشان ایشان می‌دادیم تشخیص می‌دادند که به درد سیر وسلوک می‌خورد یا نه،
رسول اکرم(ص) فرمودند:

« إن لله تعالی عباداً یعرفون الناس بالتّوسّم: به راستی که خدای تعالی را بندگانی است که به سیما، مردم را بشناسند. »

و بارها وقتی عکس کسی را نشان آقا می‌دادیم می‌فرمود:

« صاحب این عکس آدم خوبی است ولی اگر در جهت سیر وسلوک قرار بگیرد چون استقامت ندارد از میان راه بیرون می‌رود و آن صفای اولش را هم از دست می‌دهد و بارها برای این منظور این تشبیه جالب را می‌کردند که: تخم مرغ به تنهایی خودش هم خوب است و هم قابل استفاده و با آن می‌شود غذاهای مختلفی طبخ کرد ولی اگر آن را زیر پای مرغ گذاشتند باید تا آخر بماند تا تبدیل به جوجه شود و تکامل خودش را به دست آورد و اگر در نیمه راه آن را بردارند، هم خوب بودن اولش را از دست می‌دهد و هم چنان فاسد شده که بوی تعفنش آزار دهنده ‌است، حال اگر این انسان باشد که صاحب اراده و نفس هم می‌باشد اگر از نیمه راه ‌برگردد، خطرات زیادی می‌آفریند.

 روی این جهت افرادی را بر می‌گزیدند که استقامت این راه را داشته باشند.
آنچه را که آیت الله انصاری شدیداً با آن مخالف بودند و آن را دورکننده آدم از راه می‌دانست سلک تصوف و درویشی بود و می‌فرمود:

« من اکثر اینها را بررسی کردم و دیدم برنامه‌ای مغایر با شریعت اسلام دارند.»

حضرت آیت الله انصاری از اندک توجهی که به دراویش و تصوف بشود منع می‌کردند و هر وقت بزرگان و رؤسای سلسله‌های مختلف برای استفاده به محضر ایشان می‌آمدند اول سعی می‌کردند آنها را راهنمایی و ارشاد کنند و اگر قبول نمی‌کردند از آنان دوری می‌گزیدند و به آنان می‌فرمودند که:

« توبه شما آنست که هر کس را در مسیر خود آورده‌اید او را به طریق صحیح اهل بیت عصمت(ع) برگردانید. »
باری دأب و روش تربیتی ایشان همان راه و شیوه مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی بود، یعنی التزام کامل به شرع اسلام و اینکه سالک تنها از طریق شرع است که می‌تواند به جایی برسد، حاصل حرفش این بود که:

« بدون عمل به احکام شرع، سالک راه به جایی نمی‌برد. »

یکی از سران دراویش خدمت آقا می‌رسند که شهید محراب آیت الله دستغیب(ره) هم حضور داشته‌اند و اصرار می‌کنند که آقا به ایشان دستورالعملی بدهند، آقا می‌فرماید:

« طریق همان طریق محمد و آل محمد(ع) است که در احادیث شریف ذکر شده ‌است و من چیزی از خودم اضافه نمی‌کنم ولی وقتی جناب درویش خیلی اصرار کردند آقا فرمودند: لعنت خدا بر من، اگر چیزی را از خودم اضافه کنم من فقط یک جمله می‌گویم که اگر انسان خودش را اصلاح کند و غلّ و غش نداشته باشد و طریقه اهل بیت عصمت(ع) را بگیرد، و در این راه به یکی از اولیاء خدا وصل بشود زودتر به نتیجه می‌رسد، عمده کار دست خودت می‌باشد. »


مکتب عشق و محبت

اغلب به سکوت می گذارند و به ذکر خفی و معاملات پنهانی با پروردگار خویش مشغول است. گمنام است و افراد کمی دور و بر اویند، تا این که آیت الله نجابت خدمت ایشان می رسد و کم کم افراد دیگری را با ایشان آشنا می کند. مراوداتش بیشتر می شود و جلساتش منسجم تر. و این در حدود سال 1330 هـ.ش. بود.
و سیره او در جذب شاگردان، عشق و محبّت و لطافت اخلاق بود، چنان که آیت الله سید مهدی دستغیب می فرمودند:

« من فریفته اخلاقشون شدم. »

خود، اهل محبّت بود و طریق او نیز همین.

استاد کریم محمود حقیقی می گوید:
« طریق ایشان طریق حبّ و عشق بود. چشم هایش از محبت شعله می کشید طوری که آدم نمی تونست به آن نگاه کنه. »

آقای اسلامیه برای ما در این باره خاطره ای تعریف می کنند:
« من جوانی را دوست داشتم و دلم می خواست خدمت آقای انصاری برسد ولی او اصلاً در این باغ ها نبود. یک بار پاکتی به او دادم و گفتم ببر خدمت آقای انصاری. او فکر کرد که من استخاره می خوام، و رفته بود منزلشون. مرحوم آقا یک نگاهی به او می کنه و او را داخل می بره و به او خیلی محبت می کنه.
بعد با هم آمده بودند بیرون و تا یک مسیری با هم حرکت می کنند. بعد از اینکه جوان دوباره آمد پیش من، دیدم که اصلاً حالت عادی ندارد با این که هیچ سابقه ای هم در این مسیر نداشت و شاید از نظر احکام هم خیلی مسائلش دقیق نبود، ولی اسیر محبت آقای انصاری شده بود و خود آقا به من فرمودند بیاوریدش در جلسات. و به این ترتیب او به حلقه راه یافت.

افراد، با محبت جذب می شدند و همین در درجه اول باعث می شد که آن ها گناه و معصیت را کنار بگذارند و بعد دستور می دادند که به واجبات و احکام مقید باشند طوری افراد را تربیت می کردند که اعمالشان را با شوق انجام می دادند نه کسالت، و همین شوق و محبت آن ها را پیش می برد. به خصوص در تیپ جوان خیلی موثر و کاری بود. »

این سیره کلی جذب او بود و آغوشش برای آنان که صاف و بی غلّ و غشّ بودند و طلب معنوی داشتند باز بود.
 

سکوت، تخلیه و تفکر

شاگردانش تعریف می کردند که:
سکوتش حیرت زا بود. و این یکی از برنامه های جلسات بود. سکوت... تخلیه... تفکر... آری باید تمام اوهام و خیالات بیرون می ریخت.
 باید خالی می شدیم، باید غلّ و غشّ ها بیرون می رفت. و سکوت بهترین فریاد بر این غریبه های حریم دل بود. در بعضی جلسات که بعد از نماز مغرب و عشاء تشکیل می شد، یک ساعت، یک ساعت و نیم سکوت بود. شاید از حال نمازش بود. در نماز سیر میکرد و مستی آن سیر، او را تا مدت ها در عالم بی خودی می برد.
 ما نمی فهمیدیم در آن سکوت او تا کجاها می رود، اما جذباتش ما را می گرفت. آن هم چه گرفتنی!
و در آن سکوت باید صاف می شدیم، صافِ صاف، تا زمینه ای فراهم شود برای پذیرش و آمادگی قلب. کار او اوّل صیقل دادن بود و بعد سیر دادن. چرا که قلبی که مملو از مشغولیات و دنیا خواهی هاست چگونه پذیرای نور و روشنایی گردد؟

خویش را صافی کن از اوصاف خود
تا ببینی ذات پاک صاف خود

جلسات هفتگی

در هفته دو نوع جلسه داشتند یک نوع جلسات خصوصی بود که شب‌های دوشنبه و چهارشنبه و جمعه بود که رفقای خصوصی در آن جمع می‌شدند و یک جلسه عمومی داشتند که یکشنبه‌ها در منزل عبد صالح خدا جناب آقای حاج غلامحسین سبزواری که از تجار محترم و معروف همدان بودند برگزار می‌شد که تعداد بیشتری از جمله کسبه هم شرکت می‌کردند در جلسات عمومی ابتداء قدری قرآن تلاوت می‌شد و سپس آیت الله انصاری صحبت می‌فرمودند و بعد از آن مرثیه سرایی و مداحی می‌شد.

بیشتر آقا از کتاب مصباح الشریعه و یا ارشاد القلوب دیلمی و خزینه الجواهر آیت الله نهاوندی مطالبی نقل می‌کردند، صحبتهای او غالباً پیرامون احوالات اولیاء خدا و چگونگی تحولات روحی آنان بود. اما در جلسات خصوصی بیشتر با سکوت می‌گذشت، قدری قرآن تلاوت می‌شد و آقا کم صحبت می‌کردند و آیت الله انصاری از درون افراد را ملتهب می‌کردند و حرکت می‌دادند.
می‌فرمود:
« سکوت بود اما بهشت بود. »

ویژگی جلسات

آیت الله حاج صدرالدین حائری شیرازی می‌فرمودند:

« مجلس ایشان، مجلسی بود روحانی و گاهی مجلس ساعتها با سکوت می‌گذشت، ولی سکوت، سکوت آموزنده بود، هر کس در حد خودش در آن مجلس بهره می‌گرفت. تذکرات ایشان جذاب بود و فوق‌العاده مؤثر، چه در جلسات عمومی و چه در جلسات خصوصی.

همه شاگردان ایشان اظهار می‌کردند که وقتی از جلسه ایشان بیرون می‌آمدیم حالت التهاب عجیبی داشتیم و عبادات را دیگر به عنوان تکلیف نمی‌دانستیم بلکه با حالت عشق و التهاب و شوق عجیبی انجام می‌دادیم.

علم او آموختنی نبود بلکه لدّنی بود، و خود حقایق را به قلب می رساند. اثر جلساتش این بود که حضور خدا را پر رنگ می کرد. معّیت خدا را حس می کردیم و گاهی آن قدر احساس فرح می کردیم که گویی در آسمان ها بودیم.
در جلسات ایشان از مباحث غامض عرفانی و اصطلاحات آن چنانی خبری نبود. او، خود، غرق خدا بود. و ویژگی جلساتشان هم این بود.

انسان ها را متحول می کرد، و این تحول از آن جا بود که انسان را متوجه حقیقت خدا می کرد.
جلساتشان خیلی عجیب بود، غالباً افراد با تحول و انقلاب درونی بیرون می رفتند و گاهی در تمام مدت اشک می ریختیم. و هر چه صاف تر، تأثیر آن بیشتر. بعد از جلسه شارژ بودیم. انگار تمام مشکلات بر طرف می شد.

جناب حجة الاسلام و المسلمین سید صادق طهرانی فرزند علامه سیدمحمدحسین طهرانی اظهار می‌داشتند که:

« وقتی حضرت آیت الله انصاری به تهران تشریف آورده بودند و به منزل دامادشان مهندس تناوش در باغ صبا، رفته بودند هر شب آنجا جلسه بود و مرحوم والدم علامه طهرانی مرا با اینکه شش سال بیشتر نداشتم با خود می‌برد، آنقدر آن جلسات با حرارت و گرم و پر از صفا بود، با اینکه بچه خردسالی بودم ولی وقتی از جلسه به منزل برمی‌گشتیم دقیقه شماری می‌کردم که فردا شب زودتر برسد و با پدرم در آن جلسه شرکت کنیم از بس که آیت الله انصاری نفس گرمی داشتند. جذبه الهی به قلبش نهاده شده بود و همین جذبه را با یک نگاه به دیگران می‌زد. »

 
 
مراقبت دقیق از حال شاگردان

حضرت آیت الله انصاری از شاگردان و دوستان سلوکش مراقبت تام داشت، رفتار و کردار آنها را همیشه تحت نظر داشت و سخنان او در جلسات عمدتاً ناظر به حالالت درونی دوستانش بود. یکبار در جلسه این حدیث معروف را بیان می‌کردند که:

صراط سه هزار سال راه سربالایی دارد، سه هزار سال سرازیری و ...،
بعد از جلسه فرمود: منظورم راه سلوک بود که این همه مشکلات را دارد و سخنانم ناظر به حال این سید { شهید دستغیب(ره)} بود.

استاد کریم محمود حقیقی می گوید: در ماجرایی یادم می آید که شخصی از ایشون گله کرد که شما به فکر ما نیستید و مرحوم آقا جواب دادند:

« یادت هست فلان روز در کوچه با کارد به شما حمله شد و جان سالم به در بردی؟ آن جا ما بودیم که مانع شدیم که کارد به تو نخورد و در سینه ات فرو نرود. »


آقای علی محمود حقیقی میگفتند:
« یک بار یکی از شاگردان می گفت به من ذکری دادند که یک اربعین آنرا انجام دهم، روز سی ام یا سی و پنجم بود که فرمودند: کافیه! اثر خودش را کرد. در حالی که من خودم اصلاً متوجه نمی شدم و اثری نمی دیدم. بعد از حدود ده روز اثرات رو خودم متوجه شدم. یعنی اثراتی که متوجه روح است را در آن مرتبه عالی متوجه می شدند، قبل از این که خود شاگرد آن را درک کنه. »

و آقای احمد انصاری می گوید:
« ایشان قبل از تحولشان تا مقام استادی در علوم فقهی پیش رفتند. وقتی ورق برگشت و زندگیشان خط مشی عرفانی پیدا کرد، دیگر او خودش را صاحب اختیار هیچ چیزی نمی دانست و خودش را تماماً، در اختیار خدا قرار داده بود. همه را با آغوش باز می پذیرفت، می گفت:

زندگی من وقف دوستانم است. »

اخلاص در نیّت

ایشان نه تنها توصیه به اصلاح اعمال داشتند، بلکه روی نیّت ها هم خیلی دقیق بودند و می فرمودند:

« نیتتان را هم باید درست کنید. »


حاج احمد انصاری می گوید:
« پدرم خودش را صاحب اختیار هیچ چیز نمی دانست و می گفت زندگی من وقف دوستانم است. هرکس می آمد با آغوش باز پذیرایش بود. اما گاهی که متوجه می شدند افراد با اغراض دیگری سراغشان می روند جوابشان نمی دادند. یکی دو مرتبه کسانی آمدند که نیتهای خاصی داشتند و دنبال قدرتهای دیگری بودند بعد ابوی به آن ها فرمود:

« این کارها را نکنید! شما دارید هم وقت خودتان را تلف می کنید، هم وقت مرا!»

و آن ها بعد از آن ماجرا جلسه را ترک کردند و دیگر نیامدند.
اما افرادی را که با خلوص نیت می آمدند، خوب پذیرا بود و با حلم و بردباری و صبر و ثبات، دوستان را کنترل می کرد، به آن ها موانع یا پیشرفت هایشان را تذکر می داد و مواظب تک تک آن ها بود.

سالک باید خودش زحمت بکشد

ایشان یک بار حکایتی تعریف کرد و بعد از آن فرمود:

« با این وصفی که دوستان می آیند، فایده ای نداره اگر می خوای بیایی باید درست بیایی »

آیت اللّه سید مهدی دستغیب از صحبت های آقای انصاری برایمان می گوید:
« یک بار با آقای نجابت در خدمتشان بودیم، آقای نجابت در عالم رؤیا چیزی دیده بودند و آن را نقل کرده و گفتند: دیشب خواب دیدم شما روی قله کوهی هستید و من هم داشتم وسط های این کوه میآمدم بالا، جای پا نبود، جای درست نبود و به سختی می آمدم. آقای انصاری فرمود:

« دیدی چقدر مشکل! این راه عشق است، یعنی باید همه چیز را فدا کنی خودت را هم باید فدا کنی، تا برسی! آدم تا از خودش نگذره محاله برسه. تا وقتی انسان خود پرسته محال خدا پرست بشه، و این عشق است که راه را هموار می کند. »

میگفت یا نیایید یا اگر می آیید درست بیایید. نفس او خیلی عیب ها و زشتی ها را می زدود، ولی اصل بر این بود که سالک باید خودش مجاهده کند. می فرمود:

« من کاره ای نیستم به قدری که خودت برای خودت زحمت می کشی، می رسی.»

« وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى؛ وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى:
و اینکه براى انسان بهره‏اى جز سعى و کوشش او نیست‏؛ و اینکه تلاش او بزودى دیده مى‏شود. سوره نجم/40و39 »

تصرفات ولیّ خدا، انقلاب درونی

از خصوصیات مهم آیت الله انصاری که شاید بتوان گفت خصوصیت منحصر به فرد ایشان است، تصّرفات فوق‌العاده‌ای بود که ایشان در وضع روحی و تربیتی افراد و شاگردان می‌کردند و بحق می‌توان گفت آیتی از مقلب‌القلوب بود، تمام کسانی که خدمت ایشان رسیده‌اند اظهار می‌کردند تا کسی با ایشان حشر و نشر نداشت متوجه نمی‌شد تصرف ولی خدا یعنی چه و هرکس یکبار از روی صدق و صفا خدمت ایشان می‌رسید چنان او را از درون ملتهب و منقلب می‌ساخت که این حالت تا آخر عمر گرچه دیگران خدمت آقا نمی‌رسید با او بود، ایشان بارها با یک توجه، افراد را بدون اینکه خود هم متوجه باشند منقلب می‌کرد.

گذشتن از هوای نفس و انانیت

سه شب در هفته جلسه بود که بعضی از آنها خصوصی برگزار می شد.
در جلسات یک شنبه این آیه را زیاد می خواندند:

« وَ اَمّا مَن خافَ مَقامَ رِبّهِ وَ نهی النَفّسَ عَنِ الَهوی:
و هر کس از حضور در پیشگاه عزّ ربوبی بترسید و خداپرست شد و از هوای نفس دوری جست. نازعات/40 »

مخالفت با هوای نفس را دستور اکید برای سالک می دانستند، می فرمودند:

« هر جا که نفست به چیزی خیلی تمایل داشت، باید ترک کنی تا جایی که ذره ای مخالف راه هدایت، عمل نکنی و برسی به مرحله ای که از نفس گذشته باشی. آن جا دیگر هیچ نمی ماند جز خدا. »

و این آیه را می خواندند:

« وَ ما أ ُبَرِّیءُ نَفسی اِنَ النَفّس لَامارَة با لسُوءِ إلّا ما رَحِمَ رَبیّ :
و من نفس خود را مبرا نمی کنم زیرا نفس اماره انسان را به کارهای زشت وا
می دارد جز آنکه خدا به لطف خود بنده را نگه دارد. یوسف/53 »

می فرمودند:

« باید خیلی مواظبت کرد که اعمال از روی هوای نفس نباشد. عبادتی که می کنی هوای نفس نباشد، صحبتی که می کنی برای خود معرفی کردن نباشد. این جا می آیی برای هوای نفس نباشد، و باید استاد ببینی تا تشخیص این هوای نفس و انانیت و نفسانیت آسان تر شود. »

و در این میان امان از تخم مرغ نیم پزها!

این اصطلاح آقای انصاری بود برای کسانی که می آیند، ولی درست نمی آیند. و دست آخر مثل تخم مرغی می شوند که به جوجه تبدیل نشده فاسد می شوند.
و آن چیز که فاسد می شود را نه زمینیان تحمل می کنند و نه آسمانیان تاب می آورند!
و راه مبتلا نشدن و ایمن ماندن همان کنترل هوای نفس و خود سری هاست، و قدم اول آن که آن ها را بیابی که شناخت، نیمی از درمان است.

بزرگی می گفت در نجف مشغول زیارت بودم، یک طلبه ای آمد و گفت آقای میرزای شیرازی دیشب فوت کرد برای تشییع جنازه تشریف بیاورید.
همین طور که داشتم زیارت می کردم احساس کردم یک شعفی در وجودم حاصل شد، نشستم و به خود گفتم:
 این چه مرضی بود تو جونت؟ یک روحانی بزرگ فوت کرده و در تو شعف حاصل شده بیچاره؟! نفسم را خوب کاوش کردم و دیدم حسابش این است که بعد از ایشان کس دیگری نیست که جانشین بشود جز من. بعد چمدانش را جمع کرده و از شهر فرار می کند.

این صاعقه ای نیست که دامن گیر آن ها شده باشد بلکه دامی است دائمی که حریف می طلبد، و بی چاره آن ها که مصداق این آیه می شوند و لبیک گو برای شیطان:

« و من أعرضَ عن ذکری فَان له معیشة ضَنکاً:
و هر کسی از یاد من اعراض کند، همانا در دنیا معیشتش تنگ شود. طه/124 »

و زمانی کار به این شومی می انجامد که نفسانیت و انانیت حائل ره و مانع مقصد شود و انسان بجای خداپرستی، خودپرست شود و حاظر نشود در برابر تعالیم آسمانی و آسمانیان سر تسلیم فرود آورد و براستی

« ...وَ ویلُ لَهم مّما یکسِبون. بقره/79 »


تشخیص رضای خدا و هوای نفس؟

فرزند ارشد ایشان در این مورد توضیح میدهند:
« از ایشان سؤال کردند: چطور تشخیص بدهیم که عملمان برای رضای خداست یا هوای نفس؟
 و آن گاه جواب دادند:

در اوائل امر یک مشخصاتی داره، ولی در وسط و آخر تشخیص دشوارتره! در اوائل وقتی آدم کاری را برای رضای خدا انجام میده، یک بهجت و انبساط درونی بهش دست می ده و اون بهجت علامت قبول اعمال است، مثل این که انسان دست فقیری رو می گیره و بعد در نمازی که می خونه، یک حالت توجهی به انسان دست می ده. اون حالت بهجت و انبساط علامت قبولی است. و بعد می فرمودند: اما به این ها خیلی دلخوش نکنید این ها نقل و کشمش راهه.
این اصطلاح را خیلی تکرار می کردند: این ها نقل و کشمش راهه!

گاهی با بعضی روحانیون یا واعظانی که به خدمتشان می رسیدند جور دیگری صحبت می کردند.
یکبار به یکی از آن ها خیلی پرخاش کردند و فرمودند:

تا کی میخوای برای تعّین و تشخّص خودت کار کنی؟ فکر می کنی چند سال دیگه زنده ای؟
زیاد تذکر می دادند و می گفتند از انانّیت و خودخواهی و خودبزرگ بینی و خود گنده بینی بپرهیزید، این دام بسیار بزرگی است از طرف شیطان، فکر نکنید اگر امروز می آیند دست شما را می بوسند فردا هم همین طور است! امروز هست، فردا نیست.
نه به این کرنش های امروز، دل خوش باشید، و نه از ذمّ های فردا، دلتنگ. »

 

تشخیص مدعیان دروغین سیر وسلوک؟

جناب مرحوم حاج غلامحسین سبزواری از محرمان اسرار آیت الله انصاری روزی از آقا سؤال کردند:
« چگونه بین افرادی که ادعای رسیدن به مقامات سیر وسلوک می‌کنند تمیز بدهیم که کدام راست می‌گویند و کدام دروغ ؟ »
آقا جواب می‌دهند:

« دو نشانه دارد: اول اینکه این افراد خلاف شرع نمی‌کنند و دوم اینکه نشستن در مجالس آنها التهاب درونی ایجاد می‌کند. »


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 86/11/21 :: ساعت 4:57 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 124
>> بازدید دیروز: 233
>> مجموع بازدیدها: 1331248
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب