ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه
عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنى امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند.
ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود. آنان شب به کوفه رسیدند. در آن هنگام دارالاماره نیز بسته بود. به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز یازدهم سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند.
سرهاى دیگر شهیدان را پس از بریدن و شست و شو دادن ، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند و بدین وسیله به وى نزدیک شوند
اسارت اهل بیت علیه السلام
پس از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و ارسال سرهاى شهیدان به کوفه ، عمر بن سعد در روز یازدهم محرم ، بر کشته هاى خویش نماز گزارد و آنان را دفن نمود، ولى بدن مقدس شهیدان را در بیابان کربلا رها کرد. آنگاه دستور داد زنان ، کودکان و بازماندگان واقعه عاشورا را اسیر کرده و به کوفه ببرند. هنگام خروج از سرزمین کربلا به خواسته اسیران و یا به دستور عمر بن سعد جهت تازه کردن داغ اسیران و عزیز از دست دادگان ، آنان را از کنار پیکرهاى شهیدان عبور دادند.
چون کجاوه هاى بى محمل به قتلگاه رسیدند، اسیران مظلوم اهل بیت علیه السلام از فراز کجاوه ها خود را به زمین انداختند و به سوى شهیدان غرقه به خون خویش شتافتند.
هر کس بدن شهیدى را در برگرفت و بر او مویه و سوگوارى کرد و سپس از او خداحافظى نمود، ولى سوگوارى و گریستن سکینه بر پدرش امام حسین علیه السلام و نحوه خداحافظى اش ، سنگ خاره را آب مى کرد. هم چنین عمه اش زینب کبرى علیهاالسلام با اندوه و دل شکسته از شهیدان ، به ویژه بدن مقدس برادرش امام حسین علیه السلام خداحافظى کرد. این آخرین دیدار آنان با بدن عزیزانشان بود.
راوى گفت : به خدا سوگند فراموش نمى کنم زینب دختر على علیه السلام را آن هنگام که بر برادرش مویه مى کرد و با صداى غمگین و دلى داغدار، خطاب به جدش محمد مصطفى صلى الله علیه و آله مى گفت : اى محمد، کروبیان بر تو درود فرستادند! این حسین توست که با اعضاى پاره در خون خویش آغشته است . این دختران تواند که آنان را اسیر کرده اند. اى محمد، این حسین توست که به دست زادگان زنا کشته شده و پیکر مطهرش بر روى خاک افتاده است و باد صبا بر او خاک و غبار مى افشاند. اى محمد، این حسین توست که سرش را از قفا بریده اند و عمامه و رداى او را ربوده اند و...پس از آن اسیران را به کوفه و از کوفه به شام بردند تا بدین صورت ، قدرت نمایى کرده و پیروزى خود را به مردم بنمایانند، لیکن غافل از این که انقلاب امام حسین علیه السلام از دو بخش تشکیل یافته بود، بخشى که به وسیله امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش تا عصر عاشورا به پایان رسید و بخشى دیگر از سوى امام زین العابدین علیه السلام ، زینب کبرى علیهاالسلام و دیگر اسیران مى بایست اجرا شود.
بخش دوم نیز، همانند بخش اول بسیار موفقیت آمیز بود، زیرا حقانیت و مظلومیت اهل بیت علیه السلام و جنایت بنى امیه و عوامل ستم پیشه آنان ، از طریق اسیران با اطلاع ملت خواب زده رسید و آنان را از خواب غفلت بیدار و به وظایفشان آشنا کرد، بذر حقیقت جویى را در سراسر عالم اسلامى افشاند و همگان را براى احقاق حق و زدودن باطل فرا خواند.
این بخش از نهضت حسینى ، ماجراى مفصل و طولانى دارد که در نوشتار حاضر نمى گنجد و نیاز به نوشتار دیگرى دارد.
خاک سپارى شهیدان کربلا
همان طورى که گفتیم ، عمر بن سعد کشته هاى خویش را در روز یازدهم محرم ، دفن نمود و در حالى که کشته هاى اهل بیت علیه السلام و یاران ایشان بر زمین مانده بودند، کربلا را به قصد کوفه ترک کرد.
گروهى از طایفه بنى اسد که در ((غاضریه )) در نزدیک کربلا ساکن بودند در روز سیزدهم محرم وارد کربلا شده و بر شهیدان نمازگزاردند و آنان را دفع نمودند.
به این طریق که امام حسین علیه السلام را در همین مکانى که اکنون معروف است دفن کرده و على بن الحسین علیه السلام را در پایین پاى پدر به خاک سپردند و از براى سایر شهیدان در پایین پا قبر بزرگى حفر و همگى را در آن جا دفن نمودند، ولى حضرت عباس علیه السلام را در راه غاضریه (در محل فعلى حرم ) دفن کردند