سید علیمحمد شیرازی پسر میرزا رضای شیرازی مردی شیرازی بود. وی مدتی در بوشهر شاگرد تجارتخانه داییش بود. در 21 سالگی جهت زیارت به عراق سفر نموده ودر شهر کربلا با سید کاظم رشتی پیشوای مکتب شیخیه چند بار ملاقات نمود پس از 11 ماه به ایران بازگشت و به تجارت مشغول شد.
در سال 1790 در ایران ، شیخ احمد احسایی مذهب جدیدی را در زیر مجموعه شیعه بنیان نهاد که به شیخیه معروف است. پیروان او که شیخی نامیده میشدند ، منتظر قیام مهدی موعود بودند. بعد از مرگ شیخ احمد احسایی ، رهبری مذهب شیخیه به یکی از شاگردان او به نام سید کاظم رشتی(1793 - 1843 میلادی) واگذار شد.
سید کاظم رشتی قبل از مرگ، به شاگردانش سفارش کرد تا دنبال قائم موعود بگردند. او میگفت که قائم موعود به زودی ظهور خواهد کرد. در میان شاگردانش فردی بود به نام ملا حسین بشرویهای که برای پیدا کردن مهدی موعود دست به دعا برداشت و چهل روز ، روزه گرفت و در نهایت به سمت شیراز حرکت کرد و در آنجا به سید علی محمّد شیرازی برخورد.
هنگامی که ملا حسین (در تاریخ23 می 1844) به شیراز رسید، با مرد جوانی که عمامه سبز رنگ به نشانه? سیادت بر سر داشت، برخورد کرد. آن مرد بیگانه، ملاحسین را به منزلش دعوت نمود. بعد از اینکه آن جوان از ملاحسین پرسید در شیراز چه کار دارد، او پاسخ داد که برای یافتن قائم موعود آمدهاست. سپس آن جوان از ملاحسین پرسید که آیا نشانهای برای شناختن او داری؟
ملا حسین نیز در پاسخ گفت: «آری، ... حضرت موعود از خاندان نبوّت و رسالت است، از اولاد حضرت فاطمه زهرا علیها سلامالله است. سن مبارکش وقتیکه ظاهر میشود کمتر از ?? و متجاوز از ?? سال نیست. دارای علم الهی است، قامتش متوسط است از شرب دخان بر کنار و از عیوب و نواقص جسمانی منزّه و مبرّا است.»
سپس میزبان جوان (همان سید علی محمد باب) به او گفت: نگاه کن، این نشانهها را در من میبینی ؟ بعد از آن ملاحسین بشرویهای چند نشانه? دیگر را از سید علی محمد شیرازی درخواست کرد (از جمله تفسیر سوره? یوسف) و در نهایت به او ایمان آورد. بدین ترتیب ملا حسین بشرویهای اولین مومن به باب یعنی اولین حرف از حروف حی (حواریون باب) شد.
سید علی محمد باب در آن هنگام به ملا حسین گفت که از این پس لقب من بابالله و لقب تو باب الباب است.[2]
سید علی محمد باب در سال 1844میلادی، در حالی که دست خود را بر خانه? کعبه گذاشته بود، اعلام کرد: «اِنّی انا قائِمُ الّذی کُنتُم بِهِ تَنتَظِرون» (همانا من قائمی هستم که انتظارش را میکشید). این اعلام او مورد توجه مخصوص والیان سُنی قرار نگرفت. اینها همه در حالی بود که قبلاً این ادعا را به ملاحسین بشرویهای (اولین مومن به سید علی محمد باب) اعلام کرده بود.
در نظر روحانیون شیعه نیز این ادعا نه تنها یک امر کفر آمیز ، بلکه حمله به اسلام نیز تلقی میشد و میشود. زیرا به اعتقاد آنها ، حضرت محمد آخرین فرستاده? الهی است و آنچه تا واپسین روز ، برای رفع نیازهای بشری لازم است ، در اسلام موجود است.[3]