خداوند مهربان براساس لطف و رحمتش آدم و همسرش را در چگونه استفاده کردن از بهشت معهود هدایت و راهنمائى کرد و آنان را به آنچه براى وجودشان منفعت داشت دلالت نمود و از آنچه به زیانشان بود بر حذر داشت، به آنان خطاب کرد نعمت هاى پاک و پاکیزه این مکان ملکوتى و مادى با همه وسعت و گستردگیاش بر شما مباح و حلال است و از هر کجاى آن که بخواهید تناول کنید و فراوان و گوارا بخورید و تنها به این درخت ویژه و خاص که خوردن میوهاش براى شما مناسب نیست نزدیک نشوید.
این معنا را همه فرزندان آدم اعم از مرد و زن باید توجه داشته باشند که حضرت حق در این دنیا که به منزله باغى مسکونى براى آنان است آنچه را حلال و مباح فرموده، از گوشت چهارپایان و طیور، و ماهیان دریا، و حبوبات و سبزیجات، دایرهاى بسیار گسترده، و وسعتى بیحساب، و فراوانى غیرقابل تصور دارد، که استفاده صحیح از این نعمتها از طریق کسب هاى مشروع با شرط مؤمن بودن سبب جلب منافع ابدى و سرمدى است، و آنچه را حرام نموده شمارش اندک و دایرهاش ضیق و تنگ است، و روى آوردن به حرام اندک با حلال و مباح گسترده و فراوان نمک به حرامى و کمال بى انصافى و نهایتاً جنگ با حضرت حق است.
نهى حضرت محبوب به صورت «لاتقربا» نزدیک نشوید براى این بود که نزدیک شدن به مایه عصیان و زمینه حرام، محرک هوا و هوس، و شعله ورکننده شهوات و حرص و آز است، وقتى انسان نزدیک برود ایمن از افتادن در دامن گناه نیست، و هرگاه نزدیک نشود به هوس نمى افتد و مصون از معصیت میشود.
با توجه به این که زمان سکونت گزیدن آدم و حواء در بهشت از مسئله نبوت و رسالت و احکام فقهى و حلال و حرام اصطلاحى و خلاصه تکلیف و مسئولیت سخنى در میان نبود و همه این مسائل پس از هبوط مطرح شد، چنان که از کلمه «هدى» در آیه
فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
استفاده میشود باید پذیرفت که نهى حضرت حق نسبت به نزدیک نشدن آن دو به آن درخت خاص نهى مولوى نبود که ارتکابش موجب کیفر آخرت و آتش دوزخ باشد، بلکه نهى حضرت حق ارشادى بود، از قبیل نهى طبیب که به بیمار میگوید کمتر بخور، که اگر بیمار توجه نکند سبب مرگ و هلاکت او نخواهد شد، بلکه بر بدنش اندکى فشار میآید و به زحمت میافتد ولى به سرعت رنج آن برطرف میشود، پس خوردن آدم از میوه آن درخت معصیت اصطلاحى نبود، و کیفرى به صورت کیفر مربوط به گناه اصطلاحى در پى نداشت.