سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل، سرچشمه حکمت است . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» داستان عزیر

عزیر نبى روزى وارد باغ خود شد، باغى آباد، سرسبز و خرم، درخت‏هاى بهم پیوسته، با گیاهانى مفید، لحظاتى محو تماشاى زیبائى باغ که محصول اراده و حکمت خدا بود شد، کوزه‏اى از افشره انگور و مقدارى نان و انجیر برداشت و با چارپاى خود به طرف خانه‏اش حرکت کرد.

در میان راه به فکر اسرار خلقت و نظام آفرینش و عظمت جهان هستى افتاد، آن چنان غرق اندیشه و فکر شد که به جاى راه خانه به بیراهه رفت، چون به خود آمد خود را در بیابانى دور از شهر و کاشانه دید، نگاهى به اطراف بیابان انداخت تا شاید علامت و نشانه‏اى بیابد و جهت آبادى را مشخص نماید.

در این جستجوگرى چشمش به خرابه‏هائى افتاد که از وجود قریه و منطقه و مردمى که در آن زندگى مى‏کردند حکایت داشت، حکایت از این که اینجا روزى ناظر جنب و جوش‏هائى بوده، مردمى در این دیار با هزاران آرزو و رفاه نسبى زندگى مى‏کردند، اینک همه در کام مرگ افتاده‏اند و از شهرشان جز خرابه و از خودشان جز استخوان‏هاى پوسیده بر جاى نمانده است.

عزیر به این اندیشه فرو رفت که نمى‏تواند از مطالعه و دقت در این خرابه‏ها و خرابى‏ها و این انسان‏هاى به کام مرگ فرو رفته صرف نظر کرده، چشم بپوشد.

افسار الاغش را بر میخى که بزمین کوبید بست سبد انجیر و نان و افشره انگور را کنار خود گذاشت، آنگاه با دلى آسوده و خیالى راحت به دیوارى نیمه خراب تکیه داد، سپس توسن اندیشه را به جولان انداخت و درباره کیفیت زنده شدن این استخوان‏ها و اجساد پوسیده به فکر فرو رفت، شگفتا این اجساد پس از آن که طعمه زمین شد، و اینک بازیچه باد و طوفان و سرما و گرما و برف و باران مى‏شود به چه صورت و بر اساس چه کیفیتى زنده مى‏شوند أَنَّى یُحْیِی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها؟!

من به اصل زنده شدن مردگان ایمان دارم، و به قدرت حق در این زمینه در مرحله یقینم، علاقه دارم کیفیت و چگونگى زنده شدن مردگان را ببینم از این جهت چگونگى را مى‏پرسم.

چیزى نگذشت که زانوهایش سست شد، و بدن دچار حالت رخوت گشت و پلک چشمش‏هایش روى هم افتاد و نهایتاً قبض روح شد و خود نیز مانند مردگان قریه به کام مرگ فرو رفت، و مرگ او به مدت صد سال کامل ادامه پیدا کرد فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ‏ در این صد سال کودکان منطقه زندگى عزیر بزرگ شدند و به پیرى رسیدند، سال‏خوردگان عمرشان تمام شد و به سراى باقى وارد شدند، قبیله‏ها و فامیل‏ها به چنگال مرگ دچار شده، از بین رفتند، خانه‏هائى ساخته شد سپس خراب گشته زیر و رو شدند، و عزیر هم‏چنان جسدى روى خاک بود و بند بند استخوان‏هایش از هم گسیخت.

تا روزى که خداوند اراده فرمود از این راز نهفته پرده بردارد بار دیگر در آن جسد افتاده بر خاک حیات و روح دمیده شد، و عزیر حیات دوباره یافت و زندگى را از سر گرفت، او همان عزیر صد سال پیش بود که اکنون بعد از مرگ به چرخه حیات وارد شده است، او تصور مى‏کرد از خواب برمى‏خیزد، به جستجوى مرکبش و افشره و عصاره انگورش و نان و انجیرش افتاد، خداوند به او خطاب فرمود: چه مدت در اینجا درنگ کرده‏اى؟ گفت: خیال مى‏کنم یک روز یا کمتر از یک روز درنگ کرده باشم، خداوند فرمود: نه چنین است تو صد سال است مرده‏اى باران‏هاى نرم و رگبار و طوفان و فصول سال تو را نوازش داده‏اند، اینک پس از گذشت صد سال، به قدرت من زنده شدى ولى طعام و آشامیدنى است دستخوش تغییر نشده، اینک با دقت به طعام و افشره انگورت بنگر که ابداً تغییر نیافته و مرور زمان نابودش نکرده است.

ولى مرکبت مرده و جسمش پوسیده و استخوان‏هایش از هم جدا شده و جز خاکى از آن نمانده است، من زنده شدن تو را براى مردم نشانه قدرت خود قرار مى‏دهم و هم اکنون با دقت عقلى به مرکبت بنگر که چگونه استخوان‏هاى پوسیده آن را جمع کرده و بر آن گوشت مى‏پوشانم و آنگاه در او حیات مى‏دمم تا با دیدن کیفیت زنده کردن مردگان به مسئله معاد و قیامت و بعث ایمانت افزود گردد و به اطمینان برسى عزیر هنگامى که زنده شدن مرکبش را دید، و حیات دوباره خودش را حس کرد، و ملاحظه کرد گذشت صد سال در طعام و شربتش تغییرى ایجاد نکرده است با همه وجود گفت: مى‏دانم که خداوند بر هر کارى تواناست.

سپس بارش را بر مرکب گذاشته، خود نیز سوار شد و به سوى شهر و دیارش حرکت کرد، ولى راه‏ها و کوچه‏ها و خانه‏ها و بند و باروى شهر را آن گونه که صد سال پیش دیده بود نیافت، وضع شهر تغییر کرده بود، و چهره گذشته شهر برایش صورت رؤیاى شیرینى به خود گرفته بود، سرانجام به در خانه خود رسید

پیره‏زالى را دید جلوى در ایستاده که عمر طولانى‏اش قدش را خمیده، و استخوان‏هایش را سست کرده و او هم چنان روزگار را پشت سر مى‏اندازد.

این پیره‏زال سالخورده و دیده از دست داده کینز عزیر است و آن روز که عزیر از او جدا شد وى دخترى در سن رشد و بلوغ بوده است.

عزیر پرسید: اینجا مسکن و منزل عزیر است؟ پیره‏زال آهى کشید و در حالى که اشک در دیدگانش غلطید گفت: آرى اینجا منزل عزیر است، آنگاه صدا به گریه برداشت و گفت عزیر سال‏هاست ناپدید شده و یادش از خاطره‏ها رفته، من تا امروز کسى را ندیدم که از او یاد کند، تو کیستى که به یادش سخن مى‏گوئى؟

گفت: این پیره‏زال من خودم عزیرم خداوند صد سال مرا میراند، اینک دوباره به من حیات بخشیده است، پیره‏زال مضطرب و هیجان زده شد، نخست به انکار برآمد، سپس گفت: عزیر مردى صالح و مستجاب الدعوة بود، حاجتى از خدا نمى‏خواست مگر این که برآورده مى‏شد، و براى بیمارى درخواست شفا نمى‏نمود مگر آن که به بهبودى و سلامت راه مى‏یافت، اینک اگر تو عزیرى از حضرت حق بخواه تا سلامت بدن و نور بینائى‏ام را به من باز گرداند، عزیر حاجت او را از خدا خواست در دم رویش نیکو و چشمش روشن گشت، از شادى و خوشحالى به پاى عزیر افتاد و به سرعت خود را به بنى‏اسرائیل که نواده‏ها و فرزندان عزیر در میانشان بودند رسانید، نوادگانى که میان هشتاد و پنجاه سال بودند و هیچ کدام از رونق و نیروى جوانى بهره نداشتند، در هر صورت پیرزال در میان آنان فریاد زد: عزیر که صد سال پیش ناپدید شده آمده است، و خداوند او را در عین جوانى و شادابى و برنائى و طراوت بازگردانده است.

چیزى نگذشت که عزیر خود به طرفشان آمد، در حالى که جوانى نیرومند و خوش‏اندام، قوى هیکل و خوش منظر بود به گونه‏اى که چشم بینندگان را از آن وضع خیره کرد، خواستند به نظر خود او را با دلائلى که داشتند آزمایش کنند، یکى گفت: اگر تو پدر مائى، بدان که پدرمان در شانه‏اش خالى بود که به آن شناخته مى‏شد، آنگاه لباس را از روى شانه عزیر کنار زدند، دیدند آن نشانه عیناً موجود است! باز براى این که اطمینان بیشترى پیدا کنند و شک و تردیدشان به کلى برطرف گردد بزرگترشان گفت ما از دیر زمان شنیده بودیم که بخت النصر بر بیت‏المقدس حمله برده و مردمش را قلع و قمع کرد، از جمله کارهاى زشتى که از او سر زد این بود که تورات را آتش زد و حتى یک نسخه از آن باقى نگذاشت و آن روز در دنیا کسى جز چند نفر تورات را از حفظ نداشتند و یکى از آنان را عزیر مى‏شمردند حال اگر تو عزیرى تورات را براى ما از حفظ بخوان.

عزیر مشغول خواندن تورات شد در حالى که یک آیه آن را از یاد نبرده بود و بلکه یک کلمه و حرفى را از آن اشتباه نداشت، اینجا بود که نوادگانش با او مصافحه نموده وى را تصدیق کردند، و عمر دوباره‏اش را تبریک گفتند، ولى عده‏اى از بنى‏اسرائیل نه این که به او ایمان نیاوردند بلکه بر کفر خود افزوده گفتند: عزیر پسر خداست!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 90/10/25 :: ساعت 10:12 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 10
>> بازدید دیروز: 469
>> مجموع بازدیدها: 1328493
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب