سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید و آن را با بردباری و آرامش بیارایید [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» برخورد پیامبر با یاران‏ و اصحابش

پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله از یاران و اصحابش عیادت مى‏کرد و جویاى احوال آنان بود چنان که آنان او را عیادت مى‏کردند و جویاى حال او بودند.

او هنگام جدا شدن از آنان وداعشان مى‏کرد چنان که آنان او را وداع‏ مى‏کردند و هنگام برخورد با آنان به آغوششان مى‏گرفت چنان که آنان او را به آغوش مى‏گرفتند و رویشان را بوسه مى‏داد چنان که رویش را بوسه مى‏دادند و به آنان مى‏گفت: پدر و مادرم فدایتان! چنان که آنان به او مى‏گفتند پدران و مادرانمان فدایت.

اگر او را نیمه شب به میهمانى مى‏خواندند اجابت مى‏کرد. چون بر مرکب مى‏نشست نمى‏گذاشت کسى پیاده در خدمتش باشد، اگر مى‏توانست او را در ردیف خود سوار مى‏کرد و اگر نمى‏توانست به او مى‏گفت: تو پیش‏تر به فلان موضع که وعده‏گاه ماست برو من هم به دنبال مى‏رسم. چون بر کودکان مى‏گذشت به آنان سلام مى‏کرد «1».

 

رفع مشکل فراق‏ 

در روایت است که بردگانى از بحرین به محضر پیامبر صلى الله علیه و آله آمده، در مقابل او صف کشیده بودند. پیامبر در میانشان زنى را دید که مى‏گریست. فرمود:

چرا گریه مى‏کنى؟ گفت: پسرى داشتم که به بنى‏عبس فروختند، پیامبر صلى الله علیه و آله گفت: چه کسى او را فروخته؟ زن گفت: ابو أُسید انصارى.

پیامبر صلى الله علیه و آله به خشم آمده، [به ابو أُسید انصارى‏] گفت: سواره مى‏روى و چنانکه او را فروختى، باز مى‏گردانى! ابو أُسید به مرکب سوار شد و او را باز آورد «2».

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر که میان مادر و فرزند جدایى اندازد، خداى تعالى‏ در بهشت او را از دوستانش جدا کند «3».

باز فرموده بود: شب بر سر مرغان نروید و آنها را از آشیانه مرانید که شب براى آنها وقت امان و استراحت است.

 

اوج نرمى و خوش خلقى‏

ابن عباس مى‏گوید: اخلاق خوش پیامبر صلى الله علیه و آله در مرتبه‏اى قرار داشت که روزى در مسجد نشسته بود و اصحاب و یاران آماده به خدمت در حضورش بودند.

در این هنگام مردى بیابانى از در مسجد در آمد در حالى که شمشیرى حمایل داشت و سوسمارى در دامن، فریاد زد: اى محمّد! تو جادوگرى دروغگو! یاران در صدد برآمدند که او را به قتل رسانند. حضرت آنان را از این کار باز داشت و به آن بیابانى فرمود: برادر عرب که را مى‏خواهى؟ گفت:

محمّد جادوگر و دروغگو را! فرمود: محمّد منم ولى نه جادوگرم نه دروغگو بلکه فرستاده خدایم.

عرب گفت: سوگند به بت که اگر مسأله شخصیت و منزلتت در کار نبود این شمشیر را از خونت سیراب مى‏کردم و سوگند به لات تا این سوسمار به تو ایمان نیاورد، من به تو ایمان نمى‏آورم! آنگاه سوسمار را رها کرد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اى سوسمار! پاسخ داد: لبیک! فرمود: من کیستم؟ گفت: تو فرستاده خدایى.

با این پیش آمد دل مرد بیابانى به نور معرفت گشاده شد و با نیتى صادقانه به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله اقرار کرده، گفت: یا رسول اللّه! از در این مسجد درآمدم در حالى که در همه جهان هیچ کس نسبت به تو دشمن‏تر از من نبود، اکنون مى‏روم در حالى که هیچ کس را از خود به تو عاشق‏تر نمى‏یابم‏ «4».

 

تحمل مشقت و کشیدن بار امت‏

در روایت است: روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با یکى از یارانش به صحراى مدینه مى‏گذشت، دید پیرزنى بر سر چاه آبى آمده، مى‏خواهد آب بردارد ولى نمى‏تواند، حضرت نزد وى رفته، فرمود: پیرزن مى‏خواهى برایت از این چاه آب بکشم؟ پاسخ داد:

«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ...» «5».

اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده‏اید...

پیامبر صلى الله علیه و آله بر سر چاه آمد، دلو را کشید، مشک او را پر کرده، بر دوش خود نهاد و به پیرزن فرمود: پیش برو و راه خیمه‏ات را به من بنماى.

شخصى که همراه حضرت بود هرچه خواست مشک سنگین پر آب را از حضرت بگیرد و تا خیمه پیرزن بیاورد، حضرت نپذیرفت و فرمود: من به کشیدن بار امت و تحمل مشقت سزاوارترم.

پیرزن از پیش مى‏رفت و پیامبر صلى الله علیه و آله به دنبالش مشک آب را بر دوش مى‏کشید و به سوى خیمه مى‏آورد تا به در خیمه رسیدند، مشک را بر زمین نهاد و راه مدینه را در پیش گرفت.

پیرزن وارد خیمه شد و به فرزندانش گفت: برخیزید و این مشک را به‏ درون خیمه آورید، گفتند: مادر! این مشک سنگین را چگونه به اینجا آوردى؟ گفت: جوانمردى شیرین سخن، زیباروى، خوش خوى، نسبت به من بسیار مهربانى فرمود و این مشک را به دوش گرفت و به اینجا آورد.

گفتند: کجا رفت؟ گفت: همان است که در آن راه مى‏رود.

فرزندان دنبال آن بزرگوار رفتند، چون حضرت را شناختند به سوى خیمه دویده، گفتند: اى مادر! این جوانمرد همان کسى است که تو به او ایمان آورده‏اى و شب و روز مشتاق دیدار او هستى و پیوسته لاف محبّتش را مى‏زنى!!

پیرزن از خیمه بیرون دوید و فرزندانش نیز از پى او دویدند تا به حضرت رسیدند، به دست و پاى آن بزرگوار افتادند، پیرزن در حالى که به شدّت مى‏گریست گفت: یا رسول اللّه! تو را نشناختم که گستاخى کردم و نسبت به تو جسارت روا داشتم! چگونه از عهده این عذر برآیم؟ حضرت او را دلدارى داد و درباره او و فرزندانش دعاى خیر کرد و آنان را به مهربانى باز گرداند «6»!

 

هرگز سبب کدورت میان مردم نشوید

در روایت است که: روزى بدن مبارک پیامبر صلى الله علیه و آله را تب گرفت و آن روز نوبت قرار داشتن آن حضرت نزد حفصه بود.

عایشه قدحى از آش جو به کنیزکى داد و براى آن حضرت فرستاد. کنیزک هنگامى که قدح را به خانه حفصه آورد حفصه پرسید چیست؟ کنیزک گفت: آش جوى است که عایشه براى پیامبر صلى الله علیه و آله فرستاده است. حفصه به شدّت برآشفت و گفت عایشه به حق من تجاوز کرده است مگر پختن آش‏ جو از من برنمى‏آید؟ یا محبت من نسبت به پیامبر کمتر از اوست؟

سپس قدح را از کنیزک گرفته، بر زمین زد به طورى که قدح شکست و آش بر زمین ریخت.

پیامبر صلى الله علیه و آله پاره‏اى از قدح را که اندکى از آش جو در آن بود برداشت و تناول فرمود و به دنبال کنیزک آمد و گفت: اى کنیز! اگر عایشه پرسید پیامبر از این آش خورد بگو آرى و آنچه از حفصه دیدى و شنیدى به او مگو که سبب نزاع شود و کدورتى میان آن دو پدید آید که من دوست ندارم غبار ملالى به خاطر کسى بنشیند.

و بعد از این حادثه بود که آیه شریفه.

«وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ» «7».

«و یقیناً تو بر بلنداى سجایاى اخلاقى عظیمى قرار دارى».

نازل شد «8».

 

بزرگوارى و کرامت‏

روایت است که عکرمه فرزند ابوجهل روز فتح مکه به سوى یمن گریخت. جماعتى او را از کرم و بزرگوارى رسول خدا صلى الله علیه و آله و اینکه حضرت کسى را بر گذشته‏اش سرزنش نمى‏کند و نیز بر گناه و جرم گذشته کسى مؤاخذه نمى‏نماید خبر دادند؛ عکرمه بازگشت و ترسان به مسجد الحرام آمد.

پیامبر صلى الله علیه و آله چون او را دید از جاى برخاست و رداى مبارکش را براى او انداخت و میان دو چشمش را بوسه داد.

عکرمه گفت از نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله بیرون نرفتم مگر اینکه او را از خود و پدر و فرزندم دوست‏تر داشتم. عکرمه به دست پیامبر صلى الله علیه و آله مسلمان شد و اسلامش صادقانه بود و در یکى از جنگ‏ها شهید شد «9».

 

درخواست قیمت عادلانه‏

مردى بادیه‏نشین خدمت رسول اسلام صلى الله علیه و آله آمده، عرضه داشت که:

شترى چند آورده‏ام و مى‏خواهم به فروش رسانم ولى از نرخ آن در بازار مدینه بى‏خبرم، مى‏ترسم خریداران مرا بفریبند. چه مى‏شد اگر با من مى‏آمدى تا این شتران را در سایه بصیرت و آگاهى تو مى‏فروختم؟

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود شتران را نزدیک من آر و یک یک را بر من عرضه کن، او چنین کرد و رسول خدا صلى الله علیه و آله هر یک را قیمت گذارى فرمود.

بادیه‏نشین به بازار رفت و هر شترى را به قیمتى که پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده بود فروخت و باز آمد، به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت: مرا راهنمایى کردى و بیش از آنچه توقع داشتم سود بردم، اکنون چیزى از من قبول کن و آنچه مى‏خواهى از این مال من که از فروش شتران است برگیر، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: من چیزى نمى‏خواهم، بادیه‏نشین گفت: هدیه‏اى از من بپذیر، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

نیازى ندارم، بادیه‏نشین اصرار ورزید، حضرت فرمود: اکنون که اصرار مى‏ورزى ناقه‏اى براى من بیاور که شیر دهد به شرطى که او را از بچه‏اش جدا نکرده باشى‏ «10».

 

جمع کردن هیزم با من‏

پیامبر صلى الله علیه و آله با اصحاب در سفرى به سر مى‏بردند، به آنان فرمود که: براى غذا خوردن بزى را بکشند. مردى گفت: کشتن بز با من، یکى گفت: پوست کندنش با من، دیگرى گفت: پختنش با من، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: هیزم جمع کردنش با من.

یاران گفتند: یا رسول اللّه! شما به خود زحمت ندهید و رنج بر خود روا مدارید، ما هیزم را جمع مى‏کنیم، حضرت فرمود: مى‏دانم که شما در کار کردن کوتاهى نمى‏ورزید ولى خداى تعالى از اینکه بنده‏اش با جمعى باشد و با آنان در کار و فعالیت همراهى ننماید کراهت دارد «11».

 

جود و سخاوتى کریمانه‏

در روایت است: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله با جابر بن عبداللّه سوار بر شتر جابر به جایى مى‏رفتند. رسول خدا صلى الله علیه و آله به جابر فرمود: این شتر را به من بفروش، جابر گفت: پدر و مادرم فدایت شتر از شما، حضرت فرمود: نه، بفروش! جابر گفت: فروختم، رسول خدا صلى الله علیه و آله به بلال فرمود: بهاى شتر را به جابر بپرداز، جابر گفت: یا رسول اللّه! شتر را به که بسپارم؟ حضرت فرمود: شتر و بهایش هر دو ارزانى تو باد و خدا این داد و ستد را بر تو مبارک گرداند «12».

 

پی نوشت ها:

 

(1)- شرف النبى: 67.

(2)- دعائم الاسلام: 2/ 60، باب 14، حدیث 162؛ مستدرک الوسائل: 13/ 374، باب 10، حدیث 15639؛ شرف النبى: 68.

(3)- عوالى اللئالى: 2/ 249، باب 20، حدیث 20؛ مستدرک الوسائل: 13/ 375، باب 10، حدیث 15642.

(4)- منهج الصادقین: 9/ 370.

(5)- اسراء (17): 7.

(6)- منهج الصادقین 9/ 370، ذیل آیه شریفه‏ «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ» قلم (68): 4.

(7)- قلم (68): 4.

(8)- منهج الصادقین: 9/ 371.

(9)- شرف النبى: 74.

(10)- شرف النبى: 75.

(11)- شرف النبى: 79.

(21)- شرف النبى: 68.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 90/11/15 :: ساعت 12:6 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 306
>> بازدید دیروز: 221
>> مجموع بازدیدها: 1327440
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب