سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستاورد دانش، بی رغبتی به دنیاست . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» رؤیت خدا به چشم دل‏

در صورتى که ظاهر به آداب شریعت آراسته شود و باطن، به نور معرفت و اخلاق حسنه و ایمان کامل منوّر گردد، چشم دل براى حقایق باز مى‏گردد و هر قلبى به تناسب قدرت و قوّتش به تماشاى جلال و جمال و عظمت و جبروت موفّق مى‏شود.

تعبیر دیگر رؤیت، یقین است؛ یعنى انسان به جایى مى‏رسد که درِ هر گونه شکّ و شبهه و ریب و تردیدى به روى دل، بسته خواهد شد و قلب نسبت به حقیقت به مرحله‏اى مى‏رسد، آن گونه که چشم سر، اشیا و عناصر را مى‏بیند.

در این زمینه به دو روایت زیر که در کتاب با عظمت «التوحید» آمده، توجّه کنید:

عَنْ عَبْدِاللّهِ بْنِ سِنانٍ، عَنْ أبیهِ، قالَ: حَضَرْتُ أبا جَعْفَرٍ علیه السلام فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنَ الْخَوارِجِ فَقَالَ لَهُ: یا أبا جَعْفَرٍ أىَّ شَىْ‏ءٍ تَعْبُدُ؟ قال: اللّهَ، قالَ: رَأَیْتَهُ؟ قالَ: لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ، وَلکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الْإیمانِ، لایُعرَفُ بِالْقِیاسِ، وَلایُدْرَکُ بِالْحَواسِّ، ولا یُشَبَّهُ بِالنّاسِ، مَوصُوْفٌ بِالْآیاتِ، مَعْرُوفٌ بِالْعَلاماتِ، لایَجُورُ فِى‏ حُکْمِهِ ذلِکَ اللّهُ لاإِلهَ إلّا هُوَ. قالَ: فَخَرَجَ الرَّجُلُ و هُوَ یَقولُ: اللّهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ. «1»

عبداللّه بن سنان از پدرش حکایت مى‏کند: به محضر مقدّس حضرت باقر علیه السلام مشرّف شدم، مردى از خوارج بر آن جناب وارد شد و عرضه داشت: چه چیزى را عبادت مى‏کنى؟ حضرت فرمود: خدا را؛ گفت: او را دیده‏اى؟ امام پاسخ داد؛ دیده‏هاى سر او را نمى‏بیند؛ دیدار او از طریق قلب میسّر است، آنهم قلبى که به واقعیّات و حقایق ایمانى آراسته باشد. وجود مقدّس او با قیاس به موجودات و قدرت حواسّ و تشبیه جنابش به ناس شناخته نمى‏شود؛ به آثار و نشانه‏هاى وصف شده؛ به علاماتى که در پهنه آفرینش است و به بساطى که از آن تعبیر به گردونه خلقت مى‏کنند، شناخته شده؛ او در حکومتش جائر نیست؛ آرى، خدائى که جز او خدائى وجود ندارد اوست.

خارجى در حالى که از خانه حضرت خارج مى‏شد، زبانش به این آیه گویا بود:

اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «2»

خدا داناتر است که مقام رسالت را در کجا قرار دهد.

عن أبى عَبْدِ اللّهِ علیه السلام قالَ: جاءَ حِبْرٌ إلى أمیرِالْمُؤْمِنینَ علیه السلام فَقالَ: یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ! هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ حَینَ عَبَدْتَهُ؟ فَقالَ: وَیْلَکَ ما کُنْتُ اعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ. قالَ: وَکَیْفُ رَأَیْتَهُ؟ قالَ: وَیْلَکَ لاتُدْرِکُهُ الْعُیُونُ فى مُشاهَدَةِ الْابْصَارِ، وَلکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الْإیمانِ. «3»

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: دانشمندى از بزرگان یهود خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: خدایت را به وقت عبادت دیده‏اى؟ فرمود: واى بر تو! خدایى را که ندیدم عبادت نکردم. پرسید: چگونه او را دیدى؟ فرمود:

چه خیال کردى؟ حضرت او با چشم سر دیده نمى‏شود؛ این قلب صاف و پاک است که با قدرت حقایق ایمانیّه وجود مقدّس او را مشاهده مى‏کند.

به این نکته ظریف نیز باید توجّه داشت که هر قلبى را در توجّه به حضرت او و درک حقایق ایمانى، ظرفیّتى است که برابر آن ظرفیّت، قبول کننده نورِ جمال است؛ چنانچه بیش از قدرت قلب طلب شود، به آن طلب پاسخ ندهند که پاسخ به طلبِ خارج از توان و قوّت قلب، مساوى به باد رفتن هستى است، چنانکه «تفسیر المیزان» در آیه 143 سوره مبارکه اعراف، به این معنا به طور صریح اشاره کرده است. «4»

 

موسى و مسئله رؤیت‏

وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى‏ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمّا تَجَلّى‏ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً فَلَمّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ» «5»

زمانى که موسى به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با وى سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! جمال با کمال ذات بى‏نهایتت را [به قلب من‏] بنماى تا تو را [به رؤیت ویژه باطنى‏] بنگرم. خدا فرمود: هرگز مرا نخواهى دید، ولى به این کوه بنگر اگر [پس از جلوه من‏] بر جاى خود ثابت و برقرار ماند، تو هم مرا خواهى دید. چون پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را متلاشى نمود و موسى بى‏هوش شد، پس هنگامى که به هوش آمد گفت: تو منزّهى [از این که مشاهده شوى،] به سویت بازگشتم و من [در میان مردم این روزگار] نخستین باور کننده [این حقیقت که هرگز دیده نمى‏شوى‏] هستم.

البتّه اگر مسأله رؤیت و نظر انداختن را عرضه به فهم مردم عوام کنیم، بدون درنگ آن را حمل بر رؤیت و نظر انداختن به چشم مى‏کنند، ولى این حمل صحیح نیست؛ زیرا ما شک نداشته و نخواهیم داشت در این که رؤیت: عبارت است از این که جهاز بینایى به کار افتد و از صورت جسم مبصّر، صورتى به شکل و رنگ آن برداشته و در ذهن رسم کند.

خلاصه این که عملى که ما آن را دیدن مى‏خوانیم، عملى است طبیعى و محتاج به مادّه جسمى در مبصّر و باصر هر دو؛ و حال آن که به طور ضرورت و بداهت از روش تعلیمى قرآن بر مى‏آید که هیچ موجودى به هیچ وجهى از وجوه، شباهت با خداى سبحان ندارد، پس از نظر قرآن کریم، خداى سبحان جسم و جسمانى نیست و هیچ مکان و جهت و زمانى، او را در خود نمى‏گنجاند و هیچ صورت و شکلى مانند و مشابه او و لو به وجهى از وجوه یافت نمى‏شود؛ و معلوم است کسى که وضعش اینچنین باشد ابصار و دیدن به آن معنایى که ما براى آن قائلیم به وى متعلّق نمى‏شود و هیچ صورت ذهنیّه‏اى منطبق با او نمى‏گردد، نه در دنیا و نه در آخرت.

پس هدف موسى بن عمران هم از تقاضایى که کرد این نبوده، چون چنین درخواستى لایق مقام رفیع شخصى مثل او که یکى از پنج پیامبر اولواالعزم است، نبوده و موقف خطیرى که وى داشته با چنین جهالت و غفلتى سازگار نیست. آرى، تمنّاى این که خداوند در عین این که منزّه از حرکت و زمان و مکان و نواقص مادّیّت‏ است. خود را به انسان نشان دهد و به چشم انسان قدرتى دهد که بتواند او را ببیند، به شوخى شبیه‏تر است تا به یک پیشنهاد جدّى.

بنابراین به طور مسلّم اگر موسى علیه السلام، در آیه مورد بحث، تقاضاى دیدن خداى را کرده، غرضش از دیدن غیر این دیدن بصرى و معمولى بوده و قهراً جوابى هم که خداى تعالى به وى داده نفى دیدنى است غیر از این دیدن؛ چه این نحو دیدن امرى نیست که سؤال و جواب بردار باشد، موسى آن را تقاضا کند و خداوند دست رد به سینه‏اش بزند.

مراد از این رؤیت با توجّه به آیاتى که اثبات رؤیت مى‏کند و آیاتى که نفى رؤیت مى‏نماید و جمع بین این دو دسته آیات، قطعى‏ترین و روشن‏ترین مراحل علم است، و تعبیر به رؤیت براى مبالغه در روشنى و قطعیّت آن است.

به عبارت روشن‏تر: در میانه معلومات ما معلوماتى است که اطلاق رؤیت بر آنها مى‏شود و آن معلومات به علم حضورى ما است. مثلًا مى‏گوییم: من خود را مى‏بینم که منم؛ و مى‏بینم که نسبت به فلان امر ارادت و نسبت به آن دیگرى کراهت دارم؛ و مى‏بینم که فلان چیز را دوست و فلان امر را دشمن دارم و مى‏بینم نسبت به فلان برنامه امیدوار و آرزومندم. معناى این دیدن‏ها این است که من ذات خود را چنین مى‏یابم و آن را بدون این که چیزى بین من و آن حایل باشد چنین یافتم و من خود ذاتم را یافتم که نسبت به فلان امر ارادت و محبّت دارد و فلان مرحله را کراهت و بغض مى‏ورزد، امید و آرزو دارد و ...

این امور نه به حواسّ محسوسند و نه به فکر، بلکه درک آنها از این باب است که براى ذات انسان حاضرند و درک آنها احتیاجى به استعمال فکر و یا حواسّ ندارد.

خلاصه امر این که: مقصودمان این است که من خود، ارادت، کراهت، حبّ و بغض و حقیقت و واقعیّت این امور را در نفس خود مى‏یابم، نه این که از چیزى دیگر پى به وجود آنها برده و به وجود آنها استدلال مى‏کنم.

تعبیر از این گونه معلومات به رؤیت، تعبیرى است شایع. این معنا که روشن شد اینک مى‏گوییم: هر جا که خداى تعالى گفتگو از دیده شدنش کرده در همان جا خصوصیّاتى ذکر شده که از آن خصوصیّات مى‏فهمیم مراد از دیده شدن خداى تعالى، همین قسم از علمى است که خود ما هم آن را رؤیت و دیدن مى‏نامیم. مثلًا در آیه:

أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى‏ کُلِّ شَىْ‏ءٍ شَهِیدٌ* أَلَا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِن لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِکُلِّ شَىْ‏ءٍ مُحِیطٌ» «6»

آیا کافى نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل‏] بر همه چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بى‏نیاز است و غیر او مخلوق و از هر جهت نیازمند به اوست.]* آگاه باش! که آنان نسبت به دیدار [قیامت و محاسبه اعمال به وسیله‏] پروردگارشان در تردیدند. [و] آگاه باش! که یقیناً او به همه چیز [با قدرت و دانش بى‏نهایتش‏] احاطه دارد.

که یکى از آیات مثبته رؤیت است، قبل از اثبات رؤیت، نخست اثبات کرده که خدا نزد هر چیزى حاضر و مشهود است و حضورش به چیزى و یا به جهتى معیّن و به مکانى مخصوص اختصاص نداشته، بلکه نزد هر چیزى شاهد و حاضر و بر هر چیزى محیط است، به طورى که اگر به فرض محال، کسى بتواند او را ببیند مى‏تواند او را در وجدان خودش و در نفس خود و در ظاهر هر چیز و در باطن آن ببیند.

این است معناى دیدن خدا و لقاى او، نه دیدن به چشم و ملاقات به جسم که جز با روبه‏رو شدن حسّى و جسمانى و متعیّن بودن مکان و زمان دیدار کننده و دیده شونده صورت نمى‏بندد.

در هر صورت خداوند متعال در قرآن، رؤیتى را اثبات کرده که غیر از رؤیت‏ بصرى و حسّى است، بلکه یک نوع درک و شعورى است که با آن، حقیقت و ذات هر چیزى درک مى‏شود، بدون این که چشم و یا فکر در آن به کار رود؛ شعورى اثبات کرده که آدمى با آن شعور به وجود پروردگار خود پى برده و معتقد مى‏شود، غیر آن اعتقادى که از راه فکر و استخدام دلیل به وجود پروردگار خود پیدا مى‏کند، بلکه پروردگار خود را به وجدان و بدون هیچ ستر و پرده‏اى درک مى‏کند و اگر نکند به خاطر این است که به خود مشغول شده و دستخوش گناهانى شده است که به ارتکاب آنها برخاسته. و این درک نکردن هم غفلت از یک امر موجود و مشهود است، نه این که علم به کلّى از بین رفته باشد. در هیچ جاى قرآن هم آیه‏اى که دلالت کند بر زوال علم، دیده نمى‏شود بلکه همه جا از این جهل، به غفلت تعبیر شده که معنایش اشتغال به علمى دیگر و در نتیجه از یاد بردن اوست، نه این که علم به وجود او به کلّى از بین رفته باشد.

البتّه به طورى که از قرآن مجید استفاده مى‏شود، این علم که از آن به رؤیت و لقا تعبیر شده تنها براى صالحان از بندگانش، آنهم در روز قیامت دست مى‏دهد، همچنان که فرمود:

وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ* إِلَى‏ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» «7»

در آن روز چهره‏هایى شاداب است؛* [با دیده دل‏] به پروردگارش نظر مى‏کند.

آرى، قیامت ظرف و مکان چنین تشرّفى است، نه دنیا که آدمى در آن مشغول و پابند به پروریدن تن خویش و یکسره در پى تحصیل حوایج طبیعى خویشتن است.

دنیا محل سلوک و پیمودن راه لقاى خدا و به دست آوردن علم ضرورى به آیات اوست و تا به عالم دیگر منتقل نشود به ملاقات پروردگارش نایل نمى‏شود.

بنابر آنچه گذشت موسى علیه السلام در جمله:

رَبِّ أرِنى أنْظُرْ إلَیْکَ» «8»

پروردگارا! جمال با کمال ذات بى‏نهایتت را [به قلب من‏] بنماى تا تو را [به رؤیت ویژه باطنى‏] بنگرم.

از پروردگار متعال درخواست کرده که او را علم ضرورى به مقام پروردگارش ارزانى بدارد، چون خداى تعالى قبلًا به وى علم نظرى (پى بردن از آیات و موجودات او به خود او) ارزانى داشته بود؛ از این هم بیشتر و بالاتر او را براى رسالت و تکلّم که همان علم به خدا از طریق سمع است برگزیده بود؛ موسى مى‏خواست از طریق رؤیت که همان کمال علم ضرورى است نیز به او علم پیدا کند.

و قهراً وقتى مسأله رؤیت خدا به آن معنا که گفته شد در چند جاى قرآن براى روز قیامت اثبات شد، نفى ابدى آن در جمله‏ لن ترانى‏ راجع به دنیا خواهد بود و معنایش این مى‏شود: تا وقتى انسان در قید حیات دنیوى و به حکم اجبار سرگرم اداره جسم و تن خویش و برآوردن حوایج ضرورى آن است هرگز به چنین تشریفى مشرّف نمى‏شود، تا آن که به طور کلّى و به تمام معناى کلمه، از بدنش و از توابع بدنش منقطع گردد، یعنى بمیرد؛ و تو اى موسى! هرگز توانایى دیدن من و علم ضرورى مرا در دنیا ندارى، مگر این که بمیرى و به ملاقات من آیى؛ آن وقت است که آن علم ضرورى را که درخواست مى‏کنى نسبت به من خواهى یافت.

مؤیّد این که گفتیم در این جا، برگشت نفى رؤیت به نفى طاقت و قدرت بر آن است، جمله‏ وَلکِنِ انْظُرْ است که در آن نشان دادن خود را به موسى، تشبیه کرده به نشان دادن خودش را به کوه و فرموده: ظهور و تجلّى من براى کوه عیناً مانند

ظهورى است که من براى تو کنم؛ اگر کوه با آن عظمت و استحکامش، توانست به حال خود بماند تو نیز مى‏توانى تجلّى پروردگارت را تحمّل کنى.

بنابراین جمله‏ وَلکِنِ انْظُرْ إلَى الْجَبَلِ‏، استدلال بر محال بودن تجلّى نیست، به شهادت این که براى کوه تجلّى کرد، بلکه غرض از آن نشان دادن و فهماندن این معناست که موسى قدرت و استطاعت تجلّى را ندارد و اگر تجلّى خدا واقع شود او در جاى خود قرار نمى‏گیرد؛ و خواسته است به وى بفهماند اگرتجلّى کنم وجودت به کلّى از بین مى‏رود، همان طورى که دیدى کوه از بین رفت. «9» آرى، دیده دیده‏داران، درعین ظهورت تاب دیدنت را ندارد که این جا جاى دیدن با چشم سر نیست و گمان و خیال بیداران با همه قوّت و قدرتى که دارد از بیان اوصافت عاجز است!

وصف هر چیزى در گرو تصوّر حقیقت ومفهوم واقعى آن چیز است، در صورت عدم تصوّر حقیقت شیئى، فقط مى‏توان از طریق آثار و جلوات آن حقیقت، به آن حقیقت اشاره کرد.

مسئله بیان اوصاف و اسماى حقّ براى مهمانان عالم خاک، مسئله‏اى بس مشکل و حقیقتى بس پیچیده است. ما اگر بخواهیم جناب حقّ را وصف کنیم باید بگوییم: به وصفت بر مى‏خیزم آن چنان که خود به وصف خود دست زدى. و تازه این وصف هم گویى همراه با گدایى از حقایقى است که از خود او گرفته شده و حقیقت ذاتىِ آن حقایق، برما معلوم نیست، باید به همان اوصافى که به آنها خودش را وصف کرده وصفش کنیم، تا از مرحله دنیا بگذریم و درآخرت به شرف تجلّى آن مفاهیم در قلوبمان مشرّف شویم. و تازه هر کس به همین اندازه هم با او آشنا شود سرمایه عظیمى کسب کرده و به حقایقى بس گران دست یافته و به کنار چشمه حقیقت رسیده و به اندازه تشنگى خویش از آن ماء عَذْب، سیراب شده است و اگر اینچنین نبود عقل‏ها به کار نمى‏افتاد و قفسه کتابخانه‏هاى جهان از قدیمى‏ترین دوران تا به امروز، از این همه کتاب حکمت و فلسفه و عرفان والهیّات پر نمى‏شد.

ما وقتى به وصف بسیار پر ارزش وصف کنندگان مراجعه مى‏کنیم و به معارف پرقیمتى که درهزاران کتاب عارفانه و عاشقانه ثبت است نظر مى‏اندازیم و ما حصل این همه تعریف و توصیف را با قرآن مجید مى‏سنجیم و به این حقیقت و واقعیّتى که حضرت سجّاد علیه السلام اشاره فرموده، واقف مى‏شویم.

«عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أوْهامُ الْواصِفینَ»

گمان و خیال بسیار پرقدرت عالمان، حکیمان، عارفان، عاشقان، زنده دلان، بیداران و همانان که سینه پاکشان تجلّى‏گاه محبّت و دانش توست، از وصف عاجز است که موجود ضعیف و محدود و ناتوان و مسکین و فقیر و نیازمند چگونه از عهده وصف ذات بى نهایت در بى‏نهایت برآید!

آرى، آن وصفى که جامع و مانع است همان است که از پیشگاه ربوبى خودت نسبت به خودت، رسیده است.

اگر کسى بخواهد او را بشناسد و در مقام توصیف و تعریف او برآید و به اندازه ظرفیّت این دنیا نسبت به جناب او عارف گردد، باید به آیات قرآن حکیم و دعاهاى وارده از ائمّه معصومین علیهم السلام مراجعه کند و سال‏ها با بال اندیشه و عشق در فضاى ملکوتى آن حقایق به پرواز آید و تن و جان به مدار ریاضت‏ها ببرد و از تمام محرّمات ظاهریّه و باطنیّه بپرهیزد و به حقایق اصولیّه و فروعیّه آراسته گردد، تا شاهد مقصود را آنهم در حدّ قدرت و ظرفیّت خود در آغوش بگیرد!

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- الکافى: 1/ 97، حدیث 5؛ التوحید، شیخ صدوق: 108، حدیث 5.

(2)- انعام (6): 124.

(3) الکافى: 1/ 97، حدیث 6؛ التوحید، شیخ صدوق: 109، حدیث 6.

(4) ترجمه تفسیر المیزان: 8/ 329.

(5) اعراف (7): 143.

(6)- فصّلت (41): 53- 54.

(7)- قیامت (75): 22- 23.

(8)- اعراف (7): 143.

(9)- ترجمه تفسیر المیزان: 8/ 333، برگرفته شده و تلخیص شده از مطالب کتاب مذکور مى‏باشد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 90/12/1 :: ساعت 1:57 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 65
>> بازدید دیروز: 117
>> مجموع بازدیدها: 1326777
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب