سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر دانشمند همه آنچه را که می گفت، نیکو و درست بود، شاید از عجب وخودپسندی دیوانه می شد . دانشمند آن است که درستیهایش فراوان باشد . [امام حسین علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دوران جوانى‏ رسول خدا (ص)

 

«دوران جوانى رسول خدا در سه مرحله سپرى شد: چوپانى، تجارت، خدمت به خلق.

در روایت است که پیامبر فرمود:

ما مِنْ نبىٍّ إلّاوَقَدْ رَعى‏ الْغَنَمَ قیلَ وَأَنْتَ یا رَسُول اللَّه، فقال: انا رَعَیْتُها لِأهْلِ مَکَّةَ بالْقَراریط. «1»

هیچ پیغمبرى نیست مگر این که شبانى گوسپند کرده است، گفتند: اى رسول خدا! حتّى شما؟ فرمود: آرى و من هم براى اهل مکّه در «قراریط» گوسپند چرانى کرده‏ام.

از ابوسلمة بن عبدالرحمن روایت شده که گروهى میوه‏هاى درخت اراک را به حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله آوردند، فرمود:

بر شما باد که سیاه‏ترها را جمع کنید و من وقتى چوپان گوسپندان بودم چنان مى‏کردم. گفتند: مگر شما هم گوسپند مى‏چرانده‏اى؟ فرمود: آرى، و هیچ پیامبرى نیست مگر این که گوسپند چرانده است. «2» او در سن حدود بیست و چهار سالگى گله‏اى از گوسپندان را همچون موساى کلیم به پیش مى‏انداخت و خود به دنبالشان راه به صحرا و کوهساران مى‏برد.

چوپانى گوسپندان را پیشه خود ساخته بود، تا روزى هم این گله گم کرده راه و بدبخت را که از شش طرف در چنگ گرگ‏هاى شهوت و غضب و ظلم و دروغ و مناهى و ملاهى گرفتار بودند از خطر برهاند و به صراط مستقیم حق هدایت نماید.

 

ملاقات محمد صلى الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام براى تجارت‏

 محمّد صلى الله علیه و آله خانه عمویش ابوطالب به سر مى‏برد و براى مردم چوپانى مى‏کرد تا یک روز ...

دیگر در این کار هم سودى نیست چه باید کرد؟ محمّد چشمان پر مهرش را بر روى عموى نازنینش دوخت و گفت: آیا چه کارى مى‏توانم انجام بدهم؟

- آن کار که اجداد تو داشتند: تجارت، آرى، تجارت اى عزیز دل من. سپس به وى پیشنهاد کرد، خدیجه از بزرگترین ثروتمندان شهر است و دامنه تجارت او به مصر و حبشه کشیده شده، دنبال مرد امینى مى‏گردد که برنامه تجارت خود را به عهده او بگذارد، فرزندم خود را به او معرّفى کن.

مناعت و بلندى و عظمت روح پیامبر، مانع از آن بود که مستقیماً بدون هیچ سابقه و درخواستى پیش خدیجه برود و پیشنهاد خود را مطرح سازد، به همین خاطر به عموى خود گفت: شاید خود او دنبال من بفرستد. اتفاقاً چنین هم شد، خدیجه کسى را دنبال محمّد صلى الله علیه و آله فرستاد و حضرت را براى مذاکره دعوت کرد.

چون به خانه خدیجه آمد به او گفت: چیزى که مرا شیفته تو نموده است همان راستگویى، امانتدارى و اخلاق پسندیده تو است و من حاضرم دو برابر آنچه به دیگران مى‏دهم به تو تقدیم نمایم و دو غلام خود را با تو همراه مى‏کنم تا در تمام امور فرمانبر تو باشند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله جریان ملاقات با خدیجه را با عموى بزرگوارش ابوطالب علیه السلام در میان گذارد، وى در جواب برادرزاده‏اش گفت: این برنامه وسیله‏اى است براى زندگى که خداوند براى تو مقرّر فرموده است.

کاروان قریش آماده رفتن شد، کالاى تجارتى خدیجه هم با کاروان بود، در این هنگام خدیجه شترى راهوار و مقدارى اجناس گران‏بها در اختیار وکیل خود گذارد و ضمناً به دو غلام خود دستور داد که در تمام مراحل کمال ادب را به جا آورند و هر چه او انجام داد اعتراض ننمایند و در هر حال مطیع او باشند.

کاروان به مقصد رسید و همگى در این مسافرت سود بردند، ولى محمّد از همه بیشتر و چیزهایى نیز براى فروش در بازار تِهامه خرید.

کاروان پس از پیروزى کامل راه مکّه را پیش گرفت. محمّد در این سفر براى بار دوم از دیار عاد و ثمود گذشت، سکوت مرگبارى که در محیط زندگى آن قوم سرکش حکمفرما بود، او را بیشتر به عوالم دیگر متوجّه ساخت. علاوه بر این، خاطرات سفر سابق تجدید شد، به یاد روزى افتاد که همراه عموى خود همین بیابان‏ها را پشت سر مى‏گذاشت. کاروان به مکّه نزدیک شد، میسره رو به رسول خدا نمود و گفت: چه بهتر شما پیش از ما وارد مکّه شوید و خدیجه را از جریان تجارت و سود بى سابقه‏اى که امسال نصیب ما گشته آگاه سازید. پیامبر صلى الله علیه و آله در حالى که خدیجه در غرفه خود نشسته بود وارد مکّه شد، خدیجه به استقبال او دوید و او را وارد غرفه نمود. پیامبر با بیان شیرین خود جریان سفر تجارتى را شرح داد. چیزى نگذشت که میسره وارد شد و آنچه را در این سفر دیده بود- که تمام آنها بر عظمت و معنویت‏ محمّد امین صلى الله علیه و آله گواهى مى‏داد- براى خدیجه تعریف کرد.

از جمله وقتى به بُصْرى‏ رسیدیم من و محمّد زیر درختى فرود آمدیم، راهبى به نام نسطورا در آن جا بود، گفت: زیر این درخت هرگز غیر از پیامبر فرود نمى‏آید، سپس از من پرسید آیا در چشمان این جوان سرخى دیده مى‏شود؟ گفتم: آرى، گفت: او پیامبر و خاتم انبیاست.

از جمله در وقت داد و ستد با تاجرى بر سر موضوعى اختلاف پیدا کرد، آن مرد گفت: به لات و عُزّى‏ سوگند بخور تا من سخن تو را بپذیرم، امین در پاسخ او گفت:

پست‏ترین و مبغوض‏ترین موجودات پیش من همان لات و عزّى است که تو آنها را مى‏پرستى.» «3»

 

پیامبر و حِلْف الفضول‏

«بیست سال قبل از بعثت، مردى در ماه ذوالقعده وارد مکّه شد و متاعى در دست داشت، عاص بن وائل آن را خرید و پولى که متعهّد شده بود بپردازد نپرداخت. میان آنان مشاجره شد. آن مرد دید قریش در کنار کعبه نشسته‏اند. در برابر آنان ناله زد، اشعارى سرود، قلوب مردانى که در عروقشان غیرت در جریان بود تکان داد، از آن میان زبیر بن عبدالمطّلب برخاست و عدّه‏اى نیز با او همصدا شده در خانه عبداللَّه بن جدعان انجمن کردند و با هم پیمان بستند و هم قسم شدند که دست به اتّحاد و اتّفاق بزنند و تا آن جا که امکانات اجازه مى‏دهد حقوق مظلوم را از ظالم بگیرند.

مراسم پیمان تمام شد، از آن جا برخاستند و به سوى عاص بن وائل آمدند و متاعى را که خریده و عوض آن را نداده بود از وى گرفته به صاحبش تحویل دادند.

محمّد صلى الله علیه و آله در این پیمان که حیات مظلومان را بیمه مى‏کرد شرکت جست و خود درباره عظمت این پیمان جمله‏هایى فرموده است از جمله:

«در خانه عبداللَّه جدعان شاهد پیمانى شدم که اگر امروز هم (أیّام بعثت) مرا به آن پیمان بخوانند اجابت مى‏کنم. من حاضر نیستم پیمان خود را بشکنم اگر چه در برابر آن گران‏بهاترین نعمت را در اختیارم بگذارند».

ورود محمّد به حوزه این پیمان و سعى و کوششى که در خدمت به مظلومان و محرومان داشت آن چنان به آن ارزش بخشید و آن را تحت عنوان «حِلْف الفضول» چنان محکم و استوار ساخت که نسل آینده نیز خود را موظّف مى‏دید به مفاد آن عمل نماید.

گواه مطلب جریانى است که در دوران فرماندارى ولید بن عُتبه برادر زاده معاویة بن ابى سفیان که از طرف او حاکم مدینه بود اتّفاق افتاد.

سالار شهیدان حضرت حسین علیه السلام که در سراسر عمر خود زیر بار ستم نرفت بر سر مالى با حاکم مدینه که همواره به قدرت هاى محلّى و مرکزى تکیه کرده اجحاف مى‏نمود اختلاف پیدا کرد. امام براى درهم شکستن اساس ستم و آشنا نمودن دیگران به حقّ خود، رو به فرماندار مدینه کرد و گفت:

به خدا سوگند! هر گاه بر من اجحاف کنى دست به قبضه شمشیر مى‏برم و در مسجد رسول خدا مى‏ایستم و مردم را به آن پیمانى که پدران و نیاکان آنها بنیان گذار آن بودند دعوت مى‏نمایم. از آن میان عبداللَّه بن زبیر برخاست و همین جمله را تکرار کرد و ضمناً افزود: نهضت مى‏کنیم و حقّ او را مى‏گیریم و یا این که در این راه کشته مى‏شویم.

دعوت حسین علیه السلام کم‏کم به گوش همه افراد غیور مانند مِسوَر بن مَخرَمه و عبدالرحمان بن عثمان رسید و تمام لبّیک گویان به آستان مقدّس حسینى شتافتند و در نتیجه فرماندار از جریان وحشت کرد و دست از اجحاف برداشت.» «4»


پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 61/ 117، باب 2.

(2)- الاستذکار: 8/ 504؛ التمهید: 24/ 345.

(3)- فروغ ابدیّت: 183- 188، برگرفته از بحث «از شبانى تا تجارت»؛ ترجمه نهایة الإرب: 102؛ بحار الأنوار: 15/ 18.

(4)- فروغ ابدیت به نقل از سیره حلبى: 1/ 155- 157.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( یکشنبه 91/4/11 :: ساعت 12:46 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 325
>> بازدید دیروز: 274
>> مجموع بازدیدها: 1326337
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب