عن عائشة قالت ما غرت على امرأة إلا دون ما غرت على ماریة وذلک أنها کانت جمیلة من النساء ... وأعجب بها رسول الله صلى الله علیه وسلم وکان أنزلها أول ما قدم بها فی بیت لحارثة بن النعمان فکانت جارتنا فکان رسول الله عامة النهار واللیل عندها حتى فرغنا لها فجزعت فحولها إلى العالیة فکان یختلف إلیها هناک فکان ذلک أشد علینا ثم رزق الله منها الولد وحرمنا منه. از عائشه نقل شده است که من بر هیچ زنی حسادت نکردم؛ مگر این که کمتر از حسادت من نسبت به ماریه بود؛ زیرا او زن زیبائی بود( اهل سنت در اینجا خصوصیات ظاهری آن حضرت را نیز نقل کردهاند ، اما ما به خاطر حفظ حرمت رسول خدا از ذکر این مطالب ، خودداری میکنیم) و رسول خدا (ص) از او خوشش میآمد. نخستین بار که به نزد او رفت ، در خانه حارثة بن نعمان بود و به همین سبب همسایه ما شد ؛ رسول خدا روز و شب در کنار او بود تا اینکه ما تمام تلاش خود را بر ضد او به کار بردیم ! به همین سبب او دچار اندوه شد ؛ رسول خدا (ص) او را به عالیه بردند ؛ و شب و روز به نزد او میرفتند ؛ این مطلب برای ما سختتر از قبل شد ! سپس خداوند از او فرزندی به رسول خدا (ص) داد و ما از این فرزند محروم ماندیم ! الطبقات الکبرى، ج 8 ص 212ـ213، ناشر: دار صادر – بیروت؛ المنتخب من کتاب أزواج النبی صلى الله علیه وسلم ، ج 1 ص 57، تحقیق : سکینة الشهابی ، ناشر : مؤسسة الرسالة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1403هـ .