سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواهان دنیا مباش ، خدا زشتیهاى آن را به تو خواهد نمود و بى خبر ممان که از تو بى خبر نخواهند بود . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حقیقت زهد

 

الْزُّهْدُ مِفْتاحُ بابِ الْآخِرَةِ وَالْبَراءَةُ مِنَ النّارِ

داستان زهد، داستان عجیبى است؛ زهد حقیقتى است که هر کس به آن آراسته شود، برنده خیر دنیا و آخرت شده است.

تحصیل زهد از مشکل‏ترین امورى است که انسان با آن روبروست و چون حاصل شود، به فرموده حضرت صادق علیه السلام: درب آخرت و تمام نعیمش به روى انسان باز شده و برات آزادى از آتش جهنم براى ابد به جهت انسان صادر گشته است!

زهد، صفت عاشق، خصلت عارف، رنگ عابد و نشان حقیقت بر پیشانى سالک است.

زاهد، انسانى وارسته و عبدى پیراسته و شخصیّتى ممتاز و نیرویى الهى و پروانه‏اى گرد شمع جمال و عاشقى بینا و مجاهدى تواناست.

حقیقت زهد را باید از زبان زاهدان حقیقى و عرفاى واقعى شنید، چرا که آن‏ها شیرینى این واقعیت را چشیده‏اند و از نسیم جان بخش این خصلت ملکوتى بهره برده‏اند، بیان حقیقت زهد، کار ما گرفتاران و اسیران بندهاى شهوات و طبایع نیست، ما را کجا رسد که به ترجمه عالى‏ترین خصلت وارستگان تاریخ برخیزیم و از آنان که از دوست نشان دارند، نشان در اختیار بگذاریم.

کسى کاندر صف گبران به بتخانه کمر بندد

برابر کى بود با آن که دل در خیر و شر بندد

ز دى هرگز نیارد یاد و از فردا ندارد غم‏

دل اندر دل فریب نقد و اندر ما حضر بندد

حقیقت بت‏پرست است آن که در خود هست پندارش‏

برست از بت‏پرستى چون در پندار در بندد

نه فرعونى شود آن کس که او دست قوى دارد

نه قارونى شود هر کس که دل در سیم و زر بندد

نه موسى‏اى شود هر کس که او گیرد عصا برکف‏

نه یعقوبى شود آن کس که دل اندر پسر بندد

بسا پیر مناجاتى که بر موکب فرو ماند

بسا رند خراباتى که زین بر شیر نر بندد

زمعنى بى‏خبر باشى چو از دعوى کمربندى‏

چه داند قدر معنى آن که از دعوى کمر بندد

به تخت و بخت چون نازى که روزى رخت بربندى‏

به تخت و بخت چون نازد کسى کاو رخت بربندد

غلام خاطر آنم که او همت قوى دارد

که دارد هر دو عالم را و دل در یک نظر بندد«1»

 

زهد، قبل از این که مرحله عملى باشد حقیقت قلبى است، به این معنى که هر کس به فرموده قرآن مجید، بود و نبود امور ظاهر براى وى مساوى باشد زاهد است.

چون به دست آوردن این حالت قلبى کارى بس مشکل و مدت مدیدى ریاضت مى‏خواهد و طالب مقدماتى چون علم و معرفت و بینایى و بصیرت و همنشینى با اولیاى خداست، از این نظر زهد را از اعلا منازل سالکان و از والاترین مقامات عارفان و از بهترین حالات سایران شمرده‏اند.

این حالت عالى قلبى، یعنى بى‏تفاوت بودن دل، در برابر بود و نبود ظاهر دنیا و زر و زینت آن، موجب راحت انسان و دور بودن از گناهان باطنى و ظاهرى است.

تمام روایات معتبر و محکم که در بهترین کتب حدیث نقل شده، وقتى مى‏خواهند زهد را معنا کنند به آیه بیست و سوّم سوره مبارکه حدید که ریشه زهد را قلبى مى‏داند، متوسل مى‏شوند؛ چرا که وقتى قلب داراى این حالت عالى باشد اگر همه دنیا به انسان رو کند. انسان آن را ملک خود نمى‏داند، بلکه گنجینه‏اى در خزانه حق مى‏نگرد که انسان براى صرف آن در راه خدا انتخاب شده و چون همه دنیا از دستش برود گویى هیچ پیش آمدى نکرده، چون چیزى که ملک خود نمى‏دانسته از برابر چشمش غایب شده و علّتى منطقى وجود ندارد که به خاطر غیبت و یا از دست رفتن غیر ملک باعث اسف گردد.

چیزى که از دست برود، اگر از دست رفتنش مخصوصاً به قضا و حکم الهى باشد و ذاتاً از دست رفتنش به قدر حق صورت گیرد، مگر تأسف قلب قدرت بازگرداندن آن را دارد؟ و مگر شادى و حرص در راه به دست آوردن از دست رفته، قدرت برگرداندن از دست رفته را دارد؟!

تأسف بر از دست رفته، موجب جزع و خروج از مدار صبر و علّت اعتراض و شکایت به دستگاه منظم آفرینش و به خصوص صاحب حکیم و عادل آن است‏ و این گونه جزع مقدمه‏اى براى مغضوب شدن انسان و مستحق شدن آدمى به عذاب الهى است.

فرح و خوشحالى نسبت به ظاهر دنیا و زر و زینت به دست آمده آن، موجب بد مستى و طغیان و تجاوز و به فرموده آیه شریفه تفاخر و تکاثر و علّت کبر و تکبر و خودبینى است که همه این خصلت‏ها، شیطانى و گرفتار آن منفور حق و از رحمت مطرود و مستحق لعنت حق و خزى دنیا و عذاب آخرت است و این غیر از فرح به نعمت است که موجب شکر و کمک و عون بر عبادت و طاعت است که دنیا را نعمت حق دیدن و از آن نعمت در راه صاحب نعمت استفاده کردن، غیر از دنیا را دنیا دیدن است، متن آیه شریفه چنین است:

[لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ] «2».

بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخورید، و بر آنچه به شما عطا کرده است، شادمان و دلخوش نشوید، و خدا هیچ گردنکش خودستا را [که به نعمت ها مغرور شده است‏] دوست ندارد.

با توجه به این آیه به خصوص دو کلمه «تأسوا و تفرحوا» معلوم مى‏شود که زهد در درجه اول و در مرحله حقیقت امرى قلبى است، چون قلب در روى آوردن دنیا خوشحال نشود و حالى به حالى نگردد و دچار فرح نشود، فرحى که عاقبتش تکبر و فخر و دورى از خداست و در از دست رفتن دنیا بدحال نگردد، آن حالتى که باعث جزع و فزع و بى‏صبرى و بى‏طاقتى و شکایت از دوست است، صاحب آن قلب زاهد است، روزِ داشتن و روزِ نداشتن زاهد است.

اما اگر قلبى در بود دنیا و زینت آن فرح موصل به کبر و فخر داشته باشد، وبه وقت از دست رفتن ظاهر دنیا به اسف دچار شود، صاحبش اهل دنیا و به دور از حقیقت است، چنین انسانى اگر دستش به تمام معنى از دنیا خالى باشد، ولى قلبش به امید روز به دست آمدن در فرح قرار داشته باشد، اهل دنیاست و اگر به وقت داشتن براى روز مبادا در اسف باشد، انسانى مادى و بیچاره است، چنانچه قلب با بودن ثروت مادى اگر اهل فرح به ثروت نباشد، صاحبش زاهد و مورد توجه خداست.

موسى بن جعفر علیه السلام در تاریکى زندان بغداد هیچ اسفى نداشت و سلیمان بر تخت حکومت فلسطین، ذره‏اى فرح در دلش نبود.

یوسف عزیز در قعر چاه و در زندان مصر تأسف نمى‏خورد و بر تخت سلطنت مصر دچار فرح نبود.

حضرت على علیه السلام آن یگانه تاریخ پس از مرگ پیامبر از خانه‏نشینى و به خاطر از دست رفتن حکومت ظاهرى اسف نداشت و روز حکومت، آن را بى‏ارزش‏تر از کفش پاره خود مى‏دانست و بر حکومت فرحناک نبود.

چون قلب، این گونه حرکت الهى و معنوى و ملکوتى پیدا کند، حقیقت زهد تحقق پیدا کرده و نور زهد در اعمال و حرکات و اخلاق و معاملات و معاشرت انسان تجلى خواهد کرد.

 

حد زهد در دنیا

عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ قالَ: قُلْتُ لِأبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام جُعِلْتُ فِداکَ فَما حَدُّ الزُّهْدِ فِى‏ الدُّنیا؟ فَقالَ: قَدْ حَدَّ اللّهُ فى کِتابِهِ‏ «3» فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: [لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ‏] «4».

حفص بن غیاث مى‏گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرضه داشتم: قربانت گردم حدّ زهد در دنیا چیست؟ فرمود: خداوند، حدّ زهد نسبت به دنیا را در کتابش بیان فرموده، در آیه‏اى که مى‏فرماید: تا بر از دست رفته حسرت نخورید و بر به دست آمده فرحناک نگردید.

قالَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام: إنَّ النّاسَ ثَلاثَةٌ: زاهِدٌ وَصابِرٌ وَراغِبٌ، فَأمَّا الزّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ الْأحْزانُ وَالْأفْراحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلا یَفْرَحُ بِشَى‏ءٍ مِنَ الدُّنیا وَلا یَأسى‏ عَلى‏ شَى‏ءٍ مِنْها فاتَهُ فَهُوَ مُستَرِیحٌ... «5».

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: مردم به سه دسته‏اند: زاهد و صابر و راغب، زاهد کسى است که غصه‏ها و خوشحالى‏ها را از قلب به در کرده، بر چیزى از دنیا که به دست مى‏آید خوشحال نمى‏شود و به خاطر چیزى که از دستش مى‏رود غصه‏دار نمى‏گردد و او راحت است.

راستى، اگر انسان بخواهد تأسف بخورد چرا بر یک سلسله امور کم ارزش و فانى و امانتى تأسف بخورد و اگر بخواهد خوشحال شود، چرا بر سنگ و خاک رنگارنگ و بر یک سلسله خوراکى و پوشاکى و بر جاه و مقام پوشالى و از دست رفتنى خوشحال شود؟ تأسف باید بر عمر از دست رفته، عمرى که به طاعت‏ و عبادت نگذشته، باشد، تا این تأسف عامل حرکت براى جبران مافات شود، خوشحالى باید خوشحالى بر ایمان و عمل صالح باشد که وسیله خیر دنیا و آخرت است.

آرى، در اتصال به حضرت محبوب شاد و بر فراق آن جمال مطلق رنجیده و ناراحت باشیم.

 

شناخت زهد

شناختن حقیقت زهد با مراجعه به آیات و آثار و معارف اسلامى، به خصوص آنچه از ائمه طاهرین علیهم السلام رسیده، کار مشکلى نیست و چه نیکوست انسان حقیقت این مسئله الهیه را بشناسد و از حضرت رب العزه، آراسته شدن به آن را بخواهد که هر کس آراسته به این حقیقت گردد، به عالى‏ترین درجه معنوى آراسته شده و باب خیر دنیا و آخرت را به روى خود باز کرده است.

زهد، یعنى بى‏رغبتى به ظاهر دنیا به خاطر به دست آوردن آخرت و درجه بالاترش یعنى بى‏رغبتى به ما سوى اللّه، جهت جلب رضا و خشنودى و رضوان حضرت حق.

زهد، به معناى ضایع کردن مال و حرام کردن حلال بر خود و از کسب و کار دست کشیدن نیست.

ضایع کردن مال حرام و حرام کردن حلال، ممنوع و بیکارى و بیعارى و کَلّ بر مردم شدن جایز نیست.

زهد، به معناى قناعت ورزیدن به حلال مالى و شهوانى و ساختن آخرتى آباد با حیات دنیاست.

زهد، یعنى تمام علایق را تابع علاقه حق قرار دادن و به معناى حکومت الهى قلب، بر ظاهر امور دنیایى است.

آن کس که در برابر متاع حیات مادى و آرایش ظاهر دنیا، فریب نمى‏خورد و مقام با عظمت خلافت اللهى را با مشتى خاک و با چند روز مقام و با قلیلى درهم و دینار معامله نمى‏کند زاهد است.

عرفان به واقعیت‏ها و معرفت به حقایق و بصیرت به امور ظاهر و باطن، مورث زهد است.

چون واقف شدى، عمر هزار ساله در برابر عمر ابد آخرت لحظه‏اى بیش نیست، به حقیقت زاهد خواهى شد.

چون آگاه شدى، آنچه هست رفتنى است و تنها وجود باقى خداست و هر تکیه‏گاهى موقتى است، تنها تکیه‏گاه ابدى حضرت رب العزه است، از ماسوى اللّه زاهد شده و تنها به حضرت او رغبت کنى، با توجه به این حقایق است که دنیا برایت مسجد و جمال محبوب برایت قبله و ذکر دائم برایت نماز و خدمت به خلق برایت عبادت مى‏گردد.

قدر خود بشناس و به آنچه باید واقف گردى واقف شو، در مقام کسب آگاهى و بصیرت و معرفت و عرفان برآى که در تمام وجود از نظر قوه و استعداد همتا ندارى و به این خاطر از میان تمام ممکنات و موجودات تو را به مقام نیابت و خلافت از خود برگزیده‏اند.

آرى، معرفت به حقایق، مقدمه حرکت به سوى حقایق و عشق به حقایق مقدمه آراسته شدن به واقعیت‏هاست که عارف: صابر، متقى، متوکل، عاشق، خاضع، خاشع، صامت، مجاهد، عابد، عالم، حلیم، حکیم و زاهد است و طى این همه راه در گرو حکمت نظرى و عملى است و آن دو عبارت از شناخت قرآن با کمک اهل قرآن و آراسته شدن به حقایق این کتاب است.

 

پرهیز از چهار عامل خطر

یکى از پیران معرفت را پرسیدند: عارف را چگونه باید که باشد؟

گفت: چنان باید که از میان خویش و آن خداوند خویش، چهار چیز بردارد:

یکى: ابلیس را و هر چه او خواهد و خواست وى معصیت بُوَد که اندر وى زوال ایمان بُوَد و اندر زوال ایمان دوزخ جاودان بود.

[کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ* فَکانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِی النَّارِ خالِدَیْنِ فِیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الظَّالِمِینَ‏] «6».

[داستان منافقان که کافران از اهل کتاب را با وعده‏هاى دروغ فریفتند] چون داستان شیطان است که به انسان گفت: کافر شو. هنگامى که کافر شد، گفت:

من از تو بیزارم، من از خدا که پروردگار جهانیان است، مى‏ترسم.*

سرانجامشان این شد که هر دو در آتش‏اند و در آن جاودانه‏اند و این است کیفر ستمکاران.

دوم: نفس و آنچه خواهد که نفس بدان کارى کند بد و بد کردارى را جاى آتش بود، چنان که گفت در قصه یوسف صدیق:

[وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ‏] «7».

من خود را از گناه تبرئه نمى‏کنم؛ زیرا نفس طغیان گر، بسیار به بدى فرمان‏ مى‏دهد مگر زمانى که پروردگارم رحم کند؛ زیرا پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.

سوم: هواى تن را و آنچه او خواهد و اندرین جهان هر که به راحت بود بدان جهان رنج برد چنان که گفت حق تعالى:

[أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ‏] «8».

آیا کسى که هواى [نفسش‏] را معبود خود گرفته دیدى؟

چهارم: دنیا را و آنچه او خواهد دست بازدارى که دنیا از تو خدمت خواهد و فراموشى آخرت خواهد، قوله تعالى:

[فَأَمَّا مَنْ طَغى‏* وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا* فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوى‏] «9».

و اما کسى که طغیان و سرکشى کرده* و زندگى دنیا را [بر زندگى ابد و جاوید آخرت‏] ترجیح داده،* پس بى‏تردید جایگاهش دوزخ است.

پس چون بنده عارف، این چیزها را از میان برداشت، حلاوت معرفت یافت، پس هر که با ابلیس صحبت کند از هاویه نرهد که با خداوند صحبت کند از این همه برهد.

 

نظر سالکان راه در مسئله زهد

در این مسئله بسیارى از حقیقت دانان و واقع بینان، نظریات پر ارزشى دارند، نقل نظر همه آنان از حوصله این نوشتار بیرون است، تنها تلفیقى از نظریات غزالى‏ از عامه و فیلسوف فقیه ملا محسن فیض کاشانى و اخلاقى بزرگ ملا مهدى نراقى و شهید مطهرى در توضیح بر زهد نقل مى‏شود.

جایى که در خانه دل، ضد حب دنیا، حبى که روى وجود را از حق برمى‏گرداند و رغبت و میل به سوى آن مى‏باشد، زهد است.

زهد این است که قلب از پى دنیا نفرستى و با جوارحت دو دستى به این پیره زال نچسبى و معامله‏ات با آن به اندازه ضرورت باشد. و به عبارت دیگر زهد اعراض قلبى از متاع دنیا و پاکیزه‏هاى آن از اموال و مناصب و سایر چیزهایى است که با مرگ از دستت مى‏رود. و به تقریر دیگر روى گرداندن از دنیا و روى آوردن به آخرت است، یا روى گرداندن از غیر خدا، براى رو کردن به خداست که این مرتبه بالاترین مرتبه زهد است.

کسى‏که از کل ما سوى اللّه حتى جنات دل ببرد و جز خدا عشقى نداشته باشد، زاهد مطلق است.

و هر کس به خاطر ترس از جهنم از لذات دنیا دست بردارد و به خاطر رسیدن به بهشت، اعراض از نعیم فانى، جز به اندازه ضرورت کند او نیز زاهد است، ولى زهدش در درجه زهد اول نیست.

البته زهد وقتى تحقق پیدا مى‏کند که انسان قدرت دست یافتن بر دنیا را داشته باشد و در عین قدرت به ترک برخیزد و باعث ترک هم، درک حقارت دنیا و پستى آن نسبت به خدا و دار آخرت باشد.

اگر ترک به خاطر عدم دست یافتن به دنیا باشد، یا غرض از ترک به چنگ آوردن آخرت نباشد، یا هدف از ترک خوش‏نامى و جلب قلوب یا شهرت به جوانمردى وجود و سخا، یا سبک بالى از کثرت مال و نجات از رنج و تعب حفظ ثروت باشد، این ترک، زهد نیست این ترک شرک و ریاکارى و نفاق و دورویى است.

ترک باید از نظر معنى به صورت اعراض و بى‏رغبتى قلب و از نظر ظاهر باید به صورت ساده زیستى و آسان گذراندن زندگى باشد.

برحسب تفسیر «نهج البلاغة» از زهد استفاده مى‏شود، زهد حالتى است روحى، زاهد از آن نظر که دلبستگى‏هاى معنوى و اخروى دارد، به مظاهر مادى زندگى بى‏اعتناست، این بى‏اعتنایى و بى‏توجهى، تنها در فکر و اندیشه و احساس و تعلق قلبى نیست و در مرحله ضمیر پایان نمى‏یابد.

زاهد، در زندگى عملى خویش سادگى و قناعت را پیشه مى‏سازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایى پرهیز مى‏نماید، زندگى زاهدانه آن نیست که شخص فقط در ناحیه اندیشه و ضمیر، وابستگى زیادى به امور مادى نداشته باشد، بلکه این است که زاهد عملًا از تنعم و تجمل و لذت‏گرایى پرهیز داشته باشد.

 

زهد یا رهبانیت‏

زهّاد جهان آن‏ها هستند که به حداقل تمتع و بهره‏گیرى از مادیات اکتفا کرده‏اند، امام على علیه السلام از آن جهت زاهد است که نه تنها دل به دنیا نداشت، بلکه عملًا نیز از تمتع و لذت‏گرایى ابا داشت و به اصطلاح تارک دنیا بود.

و این غیر از رهبانیتى است که اسلام و روح معنویت با آن مخالف است که رهبانیت، بدعت است و زهد حقیقت است.

رهبانیت، بریدن از مردم و رو آوردن به عبادت است، بر اساس این اندیشه که کار دنیا و آخرت از یکدیگر جدا است، دو نوع کار بیگانه از هم است، از دو کار یکى را باید انتخاب کرد، یا باید به عبادت و ریاضت پرداخت تا در آن جهان به کار آید و یا باید متوجه زندگى و معاش بود تا در این جهان به کار آید، این رهبانیت بر ضد زندگى و بر ضد جامعه‏گرایى است و مستلزم کناره‏گیرى از خلق و بریدن از مردم‏ و سلب هر گونه مسؤولیت و تعهد از خود است.

اما زهد اسلامى، در عین این که مستلزم انتخاب زندگى ساده و بى‏تکلف است و بر اساس پرهیز از تنعم و تجمل و لذت‏گرایى است، در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى قرار دارد و عین جامعه‏گرایى است، براى خوب از عهده مسؤولیت برآمدن است و از مسؤولیت‏ها و تعهدهاى اجتماعى سرچشمه مى‏گیرد.

در اسلام، مسئله جدا بودن حساب این جهان با آن جهان مطرح نیست، از نظر اسلام نه آن جهان و این جهان، از یکدیگر جدا و بیگانه هستند و نه کار این جهان با کار آن جهان بیگانه است.

ارتباط دو جهان با یکدیگر از قبیل ارتباط و باطن، شیئى واحد است، یعنى:

آنچه بر ضد مصلحت آن جهان است بر ضد مصلحت این جهان نیز هست و هر چه بر وفق مصالح عالیه زندگى این جهان است بر وفق مصالح عالیه آن جهان نیز هست، لهذا یک کار معین که بر وفق مصالح عالیه این جهان است، اگر از انگیزه‏هاى عالى و دیدهاى ما فوق طبیعى و هدف‏هاى ماوراى مادى خالى باشد، آن کار صرفاً دنیایى تلقى مى‏شود و به تعبیر قرآن به سوى خدا بالا نمى‏رود، اما اگر جنبه انسانى کار از هدف‏ها و انگیزه‏ها و دیدهاى برتر و بالاتر از زندگى محدود دنیایى بهره‏مند باشد، همان کار، کار آخرتى شمرده مى‏شود.

زهد اسلامى، چنان که گفتیم در متن زندگى قرار دارد، کیفیت خاص بخشیدن به زندگى است و از دخالت دادن پاره‏اى ارزش‏ها براى زندگى ناشى مى‏شود.

زهد، از روشن‏ترین صفات انبیا و اولیاست، پیامبرى مبعوث نگشت، مگر آن که به زهد سفارش داشت و اگر تقرب به حق و نجات روز قیامت بستگى به آن نداشت، هرگز بزرگان از انسان‏ها و اهل معرفت برخود سخت نمى‏گرفتند و بریده از شهوات و لذات دنیا زندگى نمى‏کردند!

بمیر اى حکیم از چنین زندگانى‏

ازین زندگانى چو مردى بمانى‏

از این زندگى زندگانى نخیزد

که گرگ است و ناید زگرگان شبانى‏

بر این خاکدان پر از گرگ تا کى‏

کنى چون سگان رایگان پاسبانى‏

از این مرگ صورت نگر تا نترسى‏

از این زندگى ترس کاکنون درآنى‏ «10»

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- سنایى غزنوى.

(2)- حدید (57): 23.

(3)- نور الثقلین: 5/ 248؛ تفسیر القمى: 2/ 146؛ بحار الأنوار: 75/ 193، باب 23، حدیث 7.

(4)- حدید (57): 23.

(5)- الکافى: 2/ 455، باب محاسبة العمل، حدیث 13؛ مجموعة ورام: 2/ 161؛ نور الثقلین: 5/ 248.

(6)- حشر (59): 16- 17.

(7)- یوسف (12): 53.

(8)- فرقان (25): 43.

(9)- نازعات (79): 37- 39.

(10)- سنایى غزنوى.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/5/25 :: ساعت 3:9 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 95
>> بازدید دیروز: 469
>> مجموع بازدیدها: 1328578
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب