سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنگدستى بزرگتر مرگ است . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام)پایه گذارعرفان دراسلام

چند تن از عارفان و مورخین اسلامی می گویند که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در محضر درس پدرش حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) عرفان هم تحصیل می کرده است .
شیخ عطار نویسنده کتاب ( تذکره الاولیاء ) از این دسته است در صورتی که عرفان در قرن اول هجری وجود نداشته و اگر موجود بوده یاری به شکل مکتب در نیامده بود . شاید اندیشه های عرفانی در آن قرن موجود بوده و بعضی از متفکرین اسلامی آن را به زبان می آورده اند .
اما در قرن اول هجری هیچ مکتب عرفانی وجود نداشته که در آن یک نوع بخخصوص از عرفان مورد بحث قرار بگیرد و یک پیر یا مراد یا غوث ، عده ای از مریدان را دور خود داشته باشد و عرفان را به آنها بیاموزد . دیگر این که عرفان نوعی از تجلی افکار بوده که با درس کلاسیک ، رابطه ای نداشته و مراد یا قطب ، به مریدان خود درس نمی داده و از آنها عمل می خواسته است و می گفته که درس عشق را به وسیله قلم و کاغذ و دفتر نمی توان آموخت ( بشوی اوراق اگر همدرس مائی - که درس عشق در دفتر نباشد ) .
عرفان از قرن دوم هجری بوجود آمد یا این که در آن قرن دارای مکتب شد و قبل از آن مکتب نداشته است . میدانیم که تذکره الاولیاء یکی از کتب مشهور و در نظر بعضی از فضلاء از کتب معتبر دنیای اسلامی است. اما در آن کتاب خبرهائی نقل شده که نادرست بودن آن قابل تردید نیست و یکی از آن اخبار این است که ( با یزید بسطامی ) عارف معروف مدتی در محضر حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به سر می برده و شاگرد او بوده و عرفان را از وی می آموخته است .
بنابرگفته تذکره الاولیاء با یزید بسطامی بعد از این که علوم را فرا گرفت و وارد عرفان شد برای اینکه عارف کامل بشود لازم دانست که به خدمت عرفای بزرگ جهان برسد . لذا از بسطام خارج شد و مدت سی سال با تحمل گرسنگی و محرومیت های دیگر به خدمت عارفان بزرگ رسید در آن مدت ، محضر یکصد و سیزده عارف را ادراک کرد که آخرین آنها حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بود.
هر روز با یزید بسطامی به حضور حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) می رسید و به دقت گوش فرا می داد و گفته های او را بخاطر می سپرد و چشم از وی بر نمی داشت .
یک روز حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به او گفت : با یزید آن کتاب را که در طاق ( طاقچه ) بالای سر تو می باشد بردار و به من بده . با یزید گفت : کدام طاق ( طاقچه ) را می گوئی ؟ حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) گفت : تو مدتی است که به اینجا می آئی و آیا هنوز طاق را ندیده ای ؟ با یزید بسطامی گفت : من در اینجا ، غیر از تو کسی را نمی دیدم چون برای دیدن تو آمده ام . حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بعد از شنیدن این گفته گفت : ای با یزید دوره تعلیم تو به پایان رسیده و به تو اجازه میدهم که به بسطام مراجعت نمائی و در آنجا مشغول ارشاد خلق باشی .
شاید نویسنده کتاب تذکره الاولیاء با عقیده به اینکه این روایت صحیح می باشد آنرا نوشته ولی چون با کرونولوژی ( یعنی لزوم منظم بودن وقایع از لحاظ تاریخ وقوع ) وفق نمی دهد ، نادرست است و اگر نویسنده کتاب تذکره الاولیاء آنرا جعل نکرده باشد دیگری جعل کرده و نویسنده بدون تحقیق آنرا نقل نموده است . چون حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در نیمه اول قرن دوم هجری تدریس می کرد و تاریخ وفات او هم سال 148 هجری است . لیکن با یزید بسطامی در قرن سوم هجری می زیسته و تاریخ وفات او را 261 هجری نوشته اند. راجع به تاریخ فوت بایزید بسطامی اختلاف وجود دارد . اما بدون تردید او در قرن سوم هجری می زیسته و لذا نمی توانسته به خدمت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) برسد . اما نمی توان منکر وجود تعالیم عرفانی در دروس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) شد .
وجود عرفان ، در دروس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) قیافه معنوی او را در نظر ما جالب توجه تر می کند و نشان می دهد که ذوق حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) تجلی های گوناگون داشته است. از قرن دوم هجری که عرفان دوره اسلامی در شرق بوجود آمد تا امروز ، چیزی بود و هست که از عرصه تخیل و اندیشه و در خود فرو رفتن تجاوز نمی کرد و نمی کند .
گر چه آثار عرفان ، در عارف ، بر اعمال وی پرتو می اندازد و او را خوش خلق و مهربان و نوع پرور می نماید اما خود عرفان یک سلول معنوی است و با علوم مادی و تجربی رابطه ندارد . در صورتی که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) یک دانشمند تجربی بود و اولین کسی است که در اسلام ، تئوری را با عمل توأم کرد و یک نظریه فیزیکی و شیمیائی را نمی پذیرفت مگر اینکه خود او ، از راه آزمایش به صحت آن نظریه پی برده باشد.
یک دانشمند تجربی از نوع دانشمندان فیزیکی و شیمیائی امروزی که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در دنیای اسلام از آنها بود و به عرفان توجه ندارد . چون عرفان چیزی است که با آزمایش فیزیکی و شیمیائی نمی توان آنرا سنجید و حالی است که به دست نمی آید مگر بعد از مدتی طولانی با تلقین به نفس .
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) که اولین دانشمند واقعی فیزیکی و شیمیائی در دنیای اسلامی بوده ، به قاعده ، نبایستی علاقه به عرفان داشته باشد . ولی طوری علاقمند به عرفان بوده که ( ز مخشری ) دانشمند معروف در کتاب مشهورش ( ربیع الابرار ) بعد از یک تجلیل فوق العاده از پایه علمی حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) او را پیش قدم میداند .
نویسنده کتاب تذکره الاولیاء هم که میدانیم ( عطار ) عارف معروف است حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) را از پیشقدمان اولیه عرفان میداند . اما ارزش نوشته زمخشری از لحاظ تاریخی بیش از ارزش نوشته عطار می باشد . چون علاوه بر اینکه بعضی از روایات تذکره الاولیاء از لحاظ تاریخ وقوع منظم نیست ، نویسنده آن کتاب در حال جذبه مشغول نویسندگی بوده است . او عاشق عارفان بوده و بدون اینکه متوجه باشد ، در مورد بعضی از آنها غلو کرده است . از این جهت می گوئیم که متوجه غلو خود نبوده که هر گاه متوجه می گردید غلو نمی کرد برای اینکه می دانست که مبالغه از ارزش کلام می کاهد و اگر در تاریخ مبالغه راه پیدا کند ، نمی توان آنرا تاریخ دانست . قلمی که در دست زمخشری بود قلم یک مورخ به شمار می آمد و قلم نویسنده کتاب تذکره الاولیاء را بایستی قلم یک عاشق به شمار آورد .
در هر حال عده ای از مورخین و عرفان اسلامی عقیده دارند که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) اولین عارف دنیای اسلامی یا جزو اولین عرفای جهان اسلامی بوده است . آیا چون حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) اولین عارف یا جزو عرفای اولیه دنیای اسلامی بوده دانشجویانی هم که مسلمان نبوده اند اجازه داشتند که در محضر درس وی حضور به هم رسانند و از علوم او استفاده کنند ؟ زیرا در چند مأخذ گفته شده که در محضر درس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) دانشجویانی که مذهب صائبی داشته اند نیز حضور به هم می رسانیدند . دراین کلمه حرف(ب)مقدم برهمزه میباشدودرقرآن مجید(صابئین)ذکرشده است "));">
صابئین قومی بودند که دین اکثر آنها حد وسط بین دین یهودی و مسیحی بود و موحد بشمار می آمدند . یک عده از صابئین هم مشرک بودند و بعد از اینکه اسلام وسعت گرفت ، آن دسته که مشرک بودند خود را موحد جلوه دادند تا اینکه بتوانند با مسلمین زندگی کنند زیرا می دانیم که مسلمانها فرقه های موحد را که به آنها ( اهل کتاب ) می گفتند آزار نمی کردند . مرکز سکونت صابئین در حران واقع در مغرب بین النهرین جنوبی بود که در تواریخ قدیم اروپا به اسم کاره خوانده می شد . کاره یعنی برنده "));">
آن دسته از صابئین که خدای یگانه را می پرستیدند رسم داشتند که بعد از تولد نوزاد او را در آب غسل می دادند و نام بر او می نهادند یعنی تعمید می کردند .
بعضی از محققین اروپائی که نظریه آنها در کتاب دائرة المعارف اسلامی منعکس گردیده عقیده دارند که کلمه صابئی از ریشه صبع ( حروف - صاد - با - عین ) گرفته شده یعنی در آب فرو رفتن یا غسل زیرا پیروان گیش صابئی نوزادان را هنگام تعمید در آب فرو می بردند و بر اثر مرور زمان حرف عین از کلمه صابئی افتاده و به این شکل می بینیم در آمده است . همان محققین اروپائی می گویند که صابئین ( یحیی ) معروف به معمد ( تعمید دهنده ) را پیغمبر خود می دانستند .
نویسنده کتاب تذکره الاولیاء میگوید : که تمام فرقه ها از محضر درس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) استفاده می کردند .
شیخ ابوالحسن خرقانی میگوید : مسلمان و کافر در محضر درس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) حضور بهم میرسانیدند و از خوان فضلش بهره مند می شدند .
ما نمی دانیم که آیا چون حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) یک عادف بوده ، اجازه میداده که دانشجویان غیر مسلمان در محضر درس او حضور بهم رسانند یا اینکه چون دارای نظر عمیم بوده و علم را برای همه می خواسته موافقت می کرده که هر کس که طالب علم است در محضر او درس بخواند ولو مسلمان نباشد .
آنچه مسلم است این که بین شاگردان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) عده ای بودند که کیش صابئی داشتند و بعضی از محققین اروپائی که نظریه شان در کتاب دائره المعارف اسلامی منعکس گردیده گفته اند که ( جابر بن حیان ) از شاگردان معروف حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) دارای کیش صابئی بوده است .
دانشجویان صابئی که درمحضر حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) حضور می یافته اند افرادی با هوش بودند و برای تحصیل علم تن به زحمت می دادند و همه آنها در علم پیشرفت کردند و محضر درس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) برای صابئی ها دانشگاهی شد که علم و فرهنگ صابئی را پایه گذاری کرد . وقتی تاریخ قوم صابئی را در دوره ماقبل حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) با دوره ما بعد آن ، مقایسه می کنیم می بینیم که مانند مقایسه ظلمت با نور است .
قبل از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) صابئی ها یک قوم بدوی و عقب افتاده بودند که اطلاعاتشان از حدود اطلاعات بدوی ها تجاوز نمی کرد . حتی آن دسته از صابئی ها که موحد به شمار می آمدند اطلاعاتشان بیش از قبائل صحرا نشین آن دوره نبود . اما بعد از دوره حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) قوم صائبی دارای فرهنگ شد ، و دانشمندانی برجسته در آن قوم بوجود آمدند که در طب و فیزیک و شیمی و مهندسی شهرت جهانی پیدا کردند و امروز ما اسم آنها را در دائره المعارف ها می خوانیم .
دانشکده حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) سبب شد که قوم عقب افتاده صابئی مبدل به یک قوم متمدن شود و از آن جامعه متمدن دانشمندان و ادابائی برخیزند که آثارشان مورد استفاده دنیا قرار بگیرد و نیز دانشکده حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) سبب گردید که قوم صابئی باقی بماند . قومی که خود را نمی شناسد و از تاریخ خویش بدون اطلاع است . و مردان برجسته و فرهنگ نداشته که شاخص آن قوم بشوند ، از بین می رود . اما قومی که تاریخ دارد و خود را می شناسد و مردانی برجسته در دنیا شاخص او شده اند و فرهنگ دارد از بین نمی رود همانگونه که صابئیان از بین نرفتند و هنوز موجودیت دارند . گر چه شماره آنها بقدر گذشته نیست اما هنوز قسمتی از آنها در همان منطقه که در قدیم محل سکونتشان بوده بسر می برند .
شیخ ابوالحسن خرقانی هم مثل زمخشری و عطار نیشابوری ( و طبیعی است که عطار بعد از شیخ ابوالحسن خرقانی آمد ) برای حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) خیلی قابل احترام است و او را پیشوای عارفان در دنیای اسلامی میداند .
شیخ ابوالحسن خرقانی را می توان یک محقق تاریخی هم دانست برای اینکه راجع بریشه عرفان تحقیق کرده و متوجه شده که عرفان در گذشته یعنی قبل از اسلام هم در شرق وجود داشته ولی نتوانسته ریشه های عرفان قبل از اسلام در ایران پیدا کند برای اینکه شیخ ابوالحسن خرقانی توجهی به کیش زردشتی نداشته است و برای پیدا کردن ریشه های عرفان در ایران قبل از اسلام بایستی کیش زردشتی را هم در نظر گرفت .
امروز ما می دانیم عرفان قبل از اسلام در ایران دارای چند ریشه بوده و بین آنها دو ریشه بیش از دیگران اهمیت داشته یکی عرفانی که از کیش زردشتی منبعث شد و دیگری عرفانی که از مکتب اسکندریه به ایران رسید .
شیخ ابوالحسن خرقانی نتوانسته بوجود ریشه کیش زردشتی پی ببرد برای اینکه توجهی به آن کیش نداشته است در صورتی که در نیمه دوم قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم هجری که دوره زندگی شیخ خرقانی می باشد در قسمت هائی از ایران مردم هنوز به زبان پهلوی ساسانی صحبت می کردند ولی دین اسلام داشتند و یک قسمت از کسانی که به زبان پهلوی صحبت می کردند نزدیک زادگاه شیخ بسر می بردند و بعید بوده که شیخ خرقانی آنها را ندیده و زبانشان را نشنیده باشد . او ادیان یهودی و مسیحی را خوب می شناخته اما از چگونگی کیش زردشتی بدون اطلاع بوده معهذا تحقیق او راجع به عرفان قبل از اسلام جالب توجه است .
تحقیقات وسیع دانشمندان شرق شناس فرانسوی از قرن هفدهم میلادی تا امروز و ترجمه کتابهای قدیم هندی و در رأس آنها کتب ( ودا ) ثابت میکند که در ادوار باستانی بین ایران و هند ، یک رابطه فکری و فرهنگی وسیع وجود داشته و فرهنگ دو کشور تحت تأثیر آن روابط قرار گرفته است .
از قرن هفدهم به بعد دانشمندان شرق شناس اروپائی می دانستند که دین زردشتی از اندیشه های هندی هم مایه گرفته و بدون تردید ، عرفان زردشتی به نسبت زیاد از افکار هندی برخوردار شده ولی دین زردشتی غیر از دین هندی است و ثنویت دین زردشتی با تثلیث دین هندی فرق دارد . زردشت هر کس و از اهل هر جا که بوده بعد از ادراک افکار هندی از تثلیث هندیان پرهیز نموده و اساس دین خود را بر پایه ثنویت استوار کرده برای اینکه میدانسته اساس دنیا بر اضداد گذاشته شده و همه چیز دارای دو قطب مثبت و منفی است .
اگر شیخ ابوالحسن خرقانی می توانست ضمن مطالعه در عرفان در دوره قبل از اسلام و بین عرفان زردشتی و عرفان مکتب اسکندریه فرق بگذارد می فهمید که عرفان زردشتی از ثنویت مایه گرفته است اما عرفانی که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) پایه گذار آن شدیک عرفان توحیدی است و اثری از دوگانگی و به طریق اولی سه گانگی در آن وجود ندارد و بدون اغراق ، عالی ترین اندیشه بشری برای تزکیه و تکامل روح است و آنقدر عالی می باشد که نه در دوره حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) مردم عادی بدان دست یافتند نه در دوره های بعد که عرفان دارای مکتب های متعدد شد ، و پیوسته عرفانی که پایه گذار آن حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) شد چیزی بود و هست مافوق منطقه دسترسی افراد عادی . عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نه دارای نثلیث هندی و مسیحی می باشد نه دارای ثبویت زردشتی نه دارای مبالغه بعضی از عرفان دوره های بعد .
وقتی مکتب های عرفانی در دوره های بعد بوجود آمد برخی از بانیان آن مکتب ها در اندیشه عرفانی طوری دچار مبالغه شدند که متهم به کفر گردیدند و دیده شد که بر اثر مبالغه آنان حتی بعضی از پیروانشان از آنها رو برگردانیدند و شطح و طامه در زندگی عرفانی بعضی از آنها به جائی رسید که خود را برابر با خداوند دانستند و بی جهت نبود که زمخشری دانشمند معروف از آنها ( البته غیر از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) و پیروانش ) نفرت داشت . شطح یعنی حرفهای بی پایه زدن وطامه یعنی مافوق کون ومکان می دید "));">
و یکی از فضلای اخیر ایران به اسم مرتضی فرهنگ می گفت از عرفان بعضی از عرفا جز سنگ بزرگ که علامت نزدن باشد ندیده ام ولی خود مرتضی فرهنگ هم دارای ذوق عرفانی بود و در بعضی از نوشته هایش از عرفان دفاع کرده است. اما عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) چون دور از مبالغه بوده و نه فقط از طرف عرفای شیعه مذهب پیروی شده بلکه عده ای از عارفان که اهل سنت و جماعت بودند درس عرفان را از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) آموختند و دویست سال بعد از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در بغداد مرکز خلفای عباسی ، عارفان سنی از عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) پیروی می کردند در صورتی که بانی عرفان در اسلام بدست یکی از خلفای عباسی به قتل رسیده بود .
عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) عبارت است از توکل به خداوند و احکام وی را به موقع اجرا گذاشتن بدون اینکه از امور دنیوی غفلت کنند و در نتیجه نظم زندگی خود را از بین ببرند :
عطار نیشابوری که در تذکره الاولیاء می نویسد که بایزید بسطامی مدت سی سال در بیابانها برای ادارک حضور عرفای بزرگ راه پیمود و رنج گرسنگی را تحمل کرد تا اینکه به حضور حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) رسیده متوجه نبود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) میل نداشت که بایزید بسطامی به کلی پشت پا به زندگی دنیوی بزند و مدت سی سال گرسنگی را تحمل نماید .
اگر روایت رفتن بایزید بسطامی نزد حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) صحت میداشت باین عرفان آن مرد را مورد نکوهش قرار می داد و به او می گفت چرا مدت سی سال در بیابانها به سر بردی و وظیفه خود را نسبت به زن و فرزندان مهمل گذاشتی چون عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) با ترک دنیا موافق نیست و می گوید هر کس باید امور دنیوی خود را به موازات امور اخروی منظم نماید .
در عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بر خلاف آنچه بعد از او بانیان مکتب های متعدد عرفان گفتند مسئله رسیدن بخداوند وجود ندارد . حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نمی گویند که آدمی به خداوند خواهد رسید مگر در حدود آنچه قرآن گفته است.
در قرآن گفته شده که انسان از خداوند است و بسوی او رجعت خواهد کرد اما این گفته به آن معنی نیست که انسان خدا خواهد شد . انسان که مخلوق است پیوسته مخلوق خواهد ماند و هرگز خالق نخواهد گردید ولی بعد از مرگ چون بسوی خدا رجعت می نماید به او نزدیک تر خواهد گردید .
بعد از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) مکتب های عرفانی از ( انا لله و انا الیه راجعون ) این طور نتیجه گرفتند :
آدمی که بعد از مرگ به خدا می پیوندد و خدا می شود برای چه در زمان حیات خدا نشود ؟ از عقیده خدا شدن آدمی بعد از مرگ ، این نظریه پیدا شد که پس از مردن چون آدمی خدا شده زنده جاوید است و از همه چیز آگاه ، و اوضاع این دنیا را به خوبی می بیند و خویشاوندان را مشاهده می کند و می تواند مشکلات خویشاوندان را رفع نماید عقیده به زنده ماندن انسان بعد از مرگ منحصر به مسلمین نیست و این عقیده در تمام ادیان قدیمی وجود داشته است. ما نمی توانیم غیر از دو کیش در گذشته دینی را پیدا کنیم که در آن عقیده به زنده ماندن انسان بعد از مرگ وجود نداشته باشد . حتی پیروان ادیانی که بعد از مرگ ، جسد مرده را می سوزانیدند و خاکستر وی را در رودخانه می ریختند عقیده داشتند که آن مرده در دنیای دیگر زنده است. فقط پیروان کیش مانوی و مذهب باطنی که فرقه ای از مذهب اسماعیلی بود ، می گفتند که انسان بعد از مرگ به کلی فانی میشود و پیروان این دو کیش به معاد عقیده نداشتند .
اما بعد از حسن صباح دعاة باطنی متوجه شدند که پیروان آنها بایستی به معاد و زندگی بعد از مرگ و دریافت پاداش یا کیفر دیدن در دنیای دیگر عقیده داشته باشند تا اینکه یک پلیس باطنی و وجدانی با هر کس باشد و او را از ارتکاب کارهای بد ممانعت نماید . از این رو که بگذرند در تمام ادیان برای اینکه پلیس وجدانی و باطنی وجود داشته باشد نوعی از معاد را پذیرفته اند .
در بعضی از آنها مثل مصر قدیم زندگی بعد از مرگ برای دریافت پاداش یا دیدن کیفر بلافاصله بعد از مرگ جسمی شروع می شده است. در بعضی دیگر بین مرگ در این دنیا ، و دریافت پاداش یا دیدن کیفر در دنیای دیگر فاصله ای وجود داشته یا دارد . حتی در طوایف وحشی هم عقیده به زندگی بعد از مرگ وجود دارد و افراد آن طوائف هم نمی توانند قبول کنند که بعد از مرگ انسان دیگر زنده نباشد .
دکتر ( لای وینک استون ) کاشف سرچشمه های رود نیل در قرن نوزدهم میلادی که شرح مفصل اکتشافات و سیاحت نامه خود را به انجمن جغرافیائی پادشاهی انگلستان اهداء کرده در مدت متمادی سکونت در افریقای مرکزی در هر قبیله که بسر برده متوجه شده که مردم آن قبیله عقیده به زندگی اجداد مرده خود دارند و بعضی از آن قبایل نظریه و اراده اجداد را در امور زندگی خود مؤثر می دانند و یک قسمت از جادوگران قبایل آفریقائی ، نظریه و تصمیم اجداد را برای سیاه پوستان تعیین میکردند .
از آنچه ( لای وینک استون ) در افریقای مرکزی دید و شنید و دیگران در مناطق دیگر مشاهده کردند اینطور فهمیده می شود که هر قدر قبیله ای از لحاظ تمدن عقب تر باشد عقیده به زندگی بعد از مرگ در آن قوی تر است . این بدان مفهوم نیست که در اقوامی که از تمدن پیشرفته برخوردارند عقیده به زندگی بعد از مرگ وجود ندشته باشد و امروز یک آمریکائی و یک فرانسوی هم معتقد به زندگی بعد از مرگ است ولی عقیده او با عقیده سیاه پوست از قبایل آفریقای مرکزی در این خصوص فرق دارد و آن سیاه پوست معتقد می باشد که پس از مرگ زندگی او کوچکترین تفاوت با زندگی وی در این دنیا نخواهد داشت . در صورتی که یک آمریکائی یا فرانسوی فکر نمی کند که در زندگی بعد از مرگ مثل این دنیا غذا بخورد و لباس بپوشد و برای تماشای فیلم به سینما برود . به همین جهت بعضی از متفکرین گفته اند که زندگی بعد از مرگ از معتقدات فطری بشر می باشد و گر چه از پدیده های زیست شناسی و نظام وظائف الاعضا سرچشمه نگرفته که مثل گرسنگی و تشنگی غیر قابل اجتناب به نظر برسد .
معهذا چون عقیده به زندگی بعد از مرگ در قدیم ترین دوره ای که از روی آثار باستانی می شناسیم وجود داشته و این عقیده در طول ده ها و شاید صدها هزار سال ، از اسلاف باخلاف منتقل گردیده ، طوری استقرار یافته که جزو فطریات آدمی گردیده و فقط کسی ممکن است که عقیده به زندگی بعد از مرگ نداشته باشد که هرگز در اجتماع زندگی نکرده ، افکار و عقاید یک جامعه وحشی یا متمدن به گوشش نخورده باشد .
اساس معاد در تمام مذاهبی که عقیده به معاد دارد بر پایه همین عقیده فطری انسان به زندگی بعد از مرگ گذاشته شده است. هر مذهب که عقیده به معاد داشته از این عقیده فطری به نوعی برای ایجاد پلیس وجدانی و باطنی بین مردم استفاده کرده است.
در مصر قدیم اگر کسی چیزی را از دیگری بسرقت می برد علاوه بر اینکه در این دنیا طبق قوانین جاری مجازات می شد در دنیای ( مغرب ) یعنی دنیای دیگر پیوسته در تاریکی بسر میبرد . و هرگز روشنائی خورشید به او نمی تابید و نمی توانست از نور چراغ هم استفاده نماید . در مصر قدیم تمام شهرها ( مثل امروز ) کنار رود نیل بود و تمام قبرستان ها در مغرب رود نیل قرار داشت و به همین جهت دنیای بعد از مرگ را دنیای مغرب می خواندند . "));">
در مذهب زردشتی در دنیای دیگر آدمی بایستی از پل چنوند ( بروزن دربند - م ) عبور کند و اگر در این دنیا مرتکب گناه شده باشد نمی تواند از پل عبور نماید و سقوط می کند .
مکتب هائی عرفانی در شرق از عقیده فطری و مذهبی مسلمین به زندگی بعد از مرگ استفاده کردند و برای پرورش روح پیروان خود یک زمینه مساعد ، و می توان گفت که یک جاده هموار یافتند . ضرورت نداشت که آنها پرورش روح پیرامون خود را از درس مقدماتی شروع کنند و مدتی سعی نمایند تا اینکه به مرید بفهمانند که آدمی بعد از مرگ زنده می ماند و او را تشویق نمایند که سعی کند در زندگی بعد از مرگ به عالی ترین مرتبه برسد . این کار پایه اول عرفان بود اما عارفان از پایان قرن دوم هجری از این مرتبه بالاتر رفتند و اساس عرفان را بر این نهادن که آدمی در همین دنیا به بالاترین مرتبه برسد و آنچه این فکر را بوجود آورد همان عقیده به زندگی بعد از مرگ بود .
می توانیم بگوئیم که اگر مسلمین یا اقوام دیگر عقیده به زندگی بعد از مرگ نداشتند عرفان بوجود نمی آمد برای اینکه زمینه ای برای تولد نداشت ، عارفان گفتند اینک که آدمی بدون تردید بعد از مرگ زنده می ماند و مرگ غیر از تغییر کسوت ( تغییر لباس ) نیست چرا انسان در همین دنیا به اعلاترین مرتبه تکامل روحی نرسد و نود را به ملکوت نرساند و صبر کند تا اینکه بعد از مرگ به اعلاترین مرتبه تکامل برسد ؟ هدف نهائی در مکتب های متعدد عرفان این بوده است که انسان در زندگی همین دنیا ، خود را به ملکوت برساند و وقتی مفهوم عرفان را بشکافیم باین نتیجه می رسیم که هدف عرفان این است که انسان در همین دنیا و قبل از مرگ خود را به مرتبه خدائی برساند ولی در عرفان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) این موضوع وجود ندارد و او نگفته که انسان باید در همین زندگی دنیوی به مرحله خدائی برسد . این عقیده مولود مکتب های عرفان بعد از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) است و دو چیز این عقیده را در مکاتب عرفانی بوجود آورد یکی اینکه آدمی بعد از مرگ زنده می ماند و دوم وحدت وجود .
نظریه وحدت وجود که بعد از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) یکی از دو پایه بزرگ مکتب های عرفانی در شرق شد بدون شک مبدأ شرقی دارد و از هند و ایران سرچشمه گرفته و آنگاه از شرق به اروپا رفته و در آنجا طرفدارانی پیدا کرده است .
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) عقیده بوحدت وجود نداشت و مخلوق را غیر از خالق میدانست . آنها که طرفدار وحدت وجود بودند می گفتند بین خدا و آنچه بوجود آورده ، تفاوتی نیست مگر از حیث وجه یعنی از لحاظ شکل و لباس و هر چه هست ، اعم از جامد و گیاه و جاندار ، همان خدا است برای اینکه در آغاز جز خدا نبود و چون جهان آغاز و انجام ندارد اینک هم جز خدا ، وجود ندارد و چون غیر از خدا موجود نبود و نیست خداوند ناگزیر ، مصالح ساختمان جماد و گیاه و جاندار را از خود برداشته است و لذا بین خداوند و آنچه آفریده از لحاظ ماهیت تفاوت وجود ندارد

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/3/12 :: ساعت 1:0 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 83
>> بازدید دیروز: 233
>> مجموع بازدیدها: 1331207
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب