در «نهج البلاغة»، به عالى ترین وجه ممکن، حضرت مولى الموحدین، امام العاشقین، محبوب العارفین، امیرالمؤمنین علیه السلام، اولیاى حق را معرفى کرده که در میان تمام حکمتهاى حکیمان، این حکمت از همه پرارزشتر و بهتر است، در این زمینه به ترجمه خطبه «نهج البلاغة» قناعت مىشود، امام عارفان در این خطبه عرفانى سى و سه علامت براى اولیا و عباد واقعى حق بیان مىکند:
1- از محبوبترین عباد حق، آن انسانى است که خداوند او را در شناختن خویشتن و ساختن آن یارى فرموده است.
2- لباس انسانى که محبوب خدا بوده و به شناخت و ساخت خویشتن توفیق یافته است، از اندوه و پوشاکى از بیم به خود پوشیده است.
3- نتیجه شناخت و ساخت خویشتن که انسان را به مقام والاى محبوبیت خداوندى نائل مىسازد، ظهور فروغ تابناک هدایت در درون اوست.
4- این محبوب خدا آماده قرار گرفتن در پیشگاه خدا در آن روز با عظمت است که قطعاً فرا خواهد رسید.
5- واقعیاتى را که براى او دور مىنماید، بخود نزدیک مىسازد.
6- شدائد رنگارنگ روزگاران را براى خود آسان ساخته است.
7- در این دنیا با بینایى نافذ مىنگرد.
8- به طور بسیار فراوان در ذکر خداوندى به سر مىبرد.
9- از آب حیات حق و حقیقت که گواراى جان است سیراب مىشود.
10- مدخلهاى ورود به آن آب حیات را بر خود هموار نموده است.
11- با اولین جرعهها از آن آب حیاتبخش، راه روشن و هموار را پیش مىگیرد.
12- لباسهاى گوناگون شهوات را از پیکره وجود خود مىکند.
13- و از هر گونه همّ و غم رها شده، جز یک هم و نگرانى مقدس که براى خود به تنهایى انتخاب نموده است.
14- او از صفت مهلک نابینایى نجات یافته است.
15- در حیات خود شرکتى با هواپرستان ندارد.
16- این محبوب خدا کلید گشاینده درهاى هدایت و قفل درهاى ضلالت و هلاکت است.
17- راهى را که باید سپرى کند، با بینایى شایسته تشخیص داده، مشعلهاى فروزان الهى را که سر راهش نصب شده است، شناخته و ناهموارى ها و فرو رفتن در فراز و نشیبهاى راهش را پشت سر مىگذارد.
18- این انسان رهرو کمال به محکمترین وسایل صعود به ارزشهاى انسانى و الهى چنگ زده است.
19- یقینى که درون او به وجود آمده است مانند نور خورشید است که به هر چیزى بتابد آن را روشن مىسازد.
20- نفس خویشتن را در با اهمیتترین امور، فقط براى خدا گمارده و در نتیجه عمل وى، در هر حادثهاى که با او ارتباط برقرار مىکند و به او وارد مىگردد، انعکاسکننده کمال او مىباشد و هر فرعى که براى او پیش آید با بهترین وجه به اصل آن برمىگرداند و بر آن تطبیق مىنماید.
21- این محبوب خدا چراغى است فروزان در ظلمت کده هاى دنیا و بازکننده مشتبهات و تاریکى ها.
22- او کلیدى است براى گشودن مشکلات.
23- راهنماى کاروانیان حیات است در زندگى.
24- سخنى که مى گوید آن را مى فهماند.
25- و در آن هنگام که موقعیت مقتضى سکوت است، ساکت مى شود و سالم مى ماند.
26- اخلاص به مقام ربوبى مىورزد و به درجه رفیعه مخلصان نائل مىگردد.
27- این محبوب خدا یکى از معادن دین الهى است.
28- او از عوامل نگهدارنده ارزشهاى انسانى در روى زمین است.
29- حق و حقیقت را توصیف مىنماید و خود به آن عمل مىکند.
30- عدالت را بر نفس خود الزام نموده و اولین عدل و دادگرى او منتفى ساختن هوا و هوسهاى پلید از نفس خویشتن است.
31- هیچگونه غایت و نهایتى براى خیر و کمال را رها نمىسازد، مگر این که وصول به آن را قصد کند.
32- چنان در جاذبه حق قرار گرفته است که به مجرد گمان و احتمال براى وصول به آن حرکت مىنماید.
33- مهار وجود خود را به کتاب خدا سپرده و آن کتاب الهى را براى خود رهبر و راهنما مىداند.
اى خداوندى که به تمام موجودات مهربانى! اى بنده نوازى که سائلى از دربارت محروم نشده! اى توانایى که به یک طرفة العین آنچه اراده کنى انجام دهى! به این خاکنشینان عنایتى کن، تا از ذلت جهل و گناه و عصیان و خطاکارى برهند.