سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هرگاه بنده ای را دوستبدارد و او اندکْ کار خیری انجام دهد، در برابر آن اندک، به اوپاداشِ بسیار می دهد و دادن پاداش بسیار در برابر کارِ اندک، براو سنگین نمی آید . [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آزادی در حیات معقول2

مفهوم آزادی

محمد تقی جعفری در تبیین مفهوم آزادی، سه واژه رهایی، آزادی و اختیار را به خدمت گرفته است و با تفکیک آنها از یکدیگر به تبیین این مفهوم فربه در فلسفه سیاسی می پردازد. در مرحله نخست، ایشان رهایی را «باز شدن قید از مسیر جریان اراده به طور نسبی» می داند. برای مثال شخصی که به تبعید و ماندن در مکانی محکوم شده است و حق خروج از آن محدوده را ندارد وقتی این ممنوعیت از وی برداشته شد این شخص رها می شود، اما در عین حال ممکن است محدودیت ها و قیدهای دیگری، آزادی ها و به ویژه آزادی های سیاسی را از او سلب کرده باشد.

شاید بتوان گفت این تلقی از آزادی، همان آزادی منفی است. آزادی منفی را در فارسی باید «رهایی» یا «آزادی از» ترجمه کنیم. آزادی از، یعنی آزاد بودن از یک رشته منع ها و زنجیرها و زورها. آزادی از، یعنی آزادی از بیگانگان، آزادی از سلطان جبار، آزادی از ارباب و آزادی از زنجیرهایی که بر دست و پای آدمی بسته شده است. کسی که در زندان و در تبعید است و طالب رهایی است، طالب «آزادی از» است. طالب آزادی منفی است. می گوید در زندان را باز کنید تا از زندان بیرون بروم. کسی که بنده است و طالب آزادی است، طالب آزادی منفی است. کسی که دست و پای او را به زنجیر بسته اند، می خواهد زنجیر را نفی کند.

در مرتبه دوم، برای تعریف آزادی، آن را به دو درجه تقسیم می کند: درجه یکم، آزادی طبیعی و محض و درجه دوم، آزادی تصعید شده. آزادی طبیعی محض عبارت است از توانایی انتخاب یک هدف از میان اشیایی که ممکن است به عنوان هدف منظور شود و یا انتخاب یک وسیله از میان اشیایی که ممکن است روش و ابزار تلقی شود. این درجه از آزادی برتر از حالت رهایی است که برداشته شدن قید و مانع از جریان اراده بود. اما آزادی تصعید شده عبارت از نظارت و سلطه شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار است. بر این اساس، هر اندازه نظارت یا سلطه شخصیت بر کار بیشتر شود، آزادی انسان در آن کار بیشتر خواهد بود. و در مقابل هر اندازه که نظارت و سلطه شخصیت بر کاری کم تر باشد، به همان نسبت آزادی انسان به نحو محسوسی کاهش می یابد.

این مرتبه از آزادی با حالت رهایی تفاوت های بسیاری دارد؛ زیرا انسان در این درجه از آزادی از شخصیت و توانایی خود در اجرای دو قطب مثبت و منفی کار یا ترک کاری بهره برداری گسترده ای می کند. این نوع از آزادی را می توان در شمار آزادی مثبت یا «آزادی در» و «آزادی برای» قرار داد و طبیعی است که از آزادی منفی بالاتر و ارزش مندتر و ضروری تر و سودمندتر است.

اگر آزادی منحصر به «آزادی از» یا منفی بشود، ناقص و ناتمام می ماند. آدمیان پس از کسب آزادی و دست یافتن به بعد منفی آن، نمی دانند با آن چه کنند و رفته رفته داشتن آزادی به پدید آمدن پاره ای نتایج ناگوار و هرج و مرج منتهی می شود. بنابراین، تا آزادی مثبت یا «آزادی در» و «آزادی برای» مکشوف آدمی نیفتد، «آزادی از» چندان سودمند نخواهد بود. آزادی مثبت پس از آزادی منفی فرا می رسد. وقتی موانع از جلو پای افراد برداشته شد، وقتی در زندان باز گردید، وقتی شرّ یک ارباب از سر برده ای کوتاه گشت، «آزادی منفی» محقق می شود و از اینجا به بعد نوبت آزادی مثبت یا آزادی در و برای فرا می رسد.

و اما اختیار در تعریف جعفری عبارت از اعمال نظارت و سلطه شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کاری یا ترک شایسته کاری با هدف گیری خیر است. این تبیین از اختیار و ذکر موءلفه اساسی «ترک شایسته کاری با هدف گیری خیر» با آنچه وی درباره مفهوم آزادی آورده نیز متفاوت است. بر همین اساس ایشان به سه تفاوت میان آزادی و اختیار اشاره می کند که عبارتند از:

یکم، قید «شایسته» و «هدف گیری خیر» آزادی را از اختیار تفکیک می کند؛ زیرا آزادی محض هیچ کاری با این ندارد که آنچه آزادانه انجام می گیرد، شایسته است یا ناشایسته و آیا از آن کار، هدف خیر منظور شده است یا نه. در صورتی که اختیار با دو قید مزبور عبارت است از توجیه آزادی و بهره برداری از آن در کار شایسته با هدف گیری خیر. در واقع این تمایز اختیار از آزادی یک تمایز ارزشی و متعالی است. زیرا اختیار در راستای ارزش های متعالی و آنچه شایسته و خیر است به کار گرفته می شود. در حالی که لزوماً آزادی این گونه نیست. آزادی و آزاد بودن، واجد هیچ نوع بار ارزشی مثبت یا منفی نیست.

دوم، آزادی، که عبارت است از نظارت و سلطه شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار یا خودداری از کار، فی نفسه (خود به خود) لذت بخش است؛ زیرا احساس آزادی همیشه محصول دو موضوع مطلوب حیات انسانی است: نخست، فقدان قید و بند و زنجیر در مسیر جریان اراده و دیگری، احساس توانایی انتخاب اهداف و وسایل از میان واقعیات بی شمار. چنین احساسی مانند احساس خود حیات است که لذیذترین حالت روانی را در انسان به وجود می آورد؛ در نتیجه این مسأله، پاره ای از صاحب نظران گفته اند بدون احساس آزادی، حیات ناقص است. در صورتی که اختیار نه تنها در جست وجوی لذت حیات طبیعی نیست، بلکه بدان جهت ارزشمند است که انجام دادن کار یا خودداری از یک کار در حال اختیار، شایستگی و هدف گیری خیر منظور می شود. از سوی دیگر، انجام دادن تکلیفی است که حتی به لحاظ طبیعی امکان دارد مشقت بار و ناگوار باشد.

البته می توان گفت این برداشت نیز درست است که، انجام تکلیف با هدف گیری خیر، با قطع نظر از نفع شخصی، موجب لذت معقول و ابتهاج والایی است که به هیچ وجه با لذت های طبیعی قابل مقایسه نیست. چنان که همین لذت معقول و ابتهاج هم، برای آن انسانی که به بلوغ فکری و ایمانی رسیده است، ارزش انجام تکلیف تلقی نمی گردد.

سوم، آن انسانی که می تواند کار شایسته یا خودداری شایسته از کاری را با هدف خیر انجام بدهد، اراده و تصمیم و اقدام چنین شخصی وارد منطقه ارزش های والا شده است؛ در صورتی که اگر کسی با آزادی محض خود کاری انجام می دهد یا از کاری خودداری می کند، یک منفعت و امتیاز طبیعی برای حیات طبیعی محض خود به دست آورده است. از این رو، هیچ یک از اراده و تصمیم و اقدام و کار، یا خودداری شخص از انجام کار، در حوزه ارزش های والا نیست. بنابراین اختیار دارای ابعاد ارزشی است که آزادی فاقد آن جنبه ها می باشد.

گرچه آیت الله جعفری اختیار را در جایگاه فراتر می نشاند، اما اینکه مفهوم فربه آزادی، که در شمار مهم ترین مفاهیم فلسفه سیاسی است، را یکسره در حیات طبیعی محض تفسیر و تحلیل می نماید، جای گفت وگو و مناقشه و تأمل فراوانی را برای خواننده باز می گذارد. به رغم نظر علامه، به هر حال نمی توان گفت آزادی یکسره فاقد ارزش است و آنچه اهمیت و برجستگی دارد همانا اختیار است و بس. آنچه که خود جعفری نیز بدان اعتقاد و باور دارد. جدایی افکندن میان سه واژه رهایی، آزادی و اختیار، نباید موجب شود ارزش بودن هر یک نادیده گرفته و کم رنگ شود.

به نظر می رسد ارزش بودن هر یک از مفاهیم رهایی، آزادی و اختیار می بایست در جای خود مورد توجه و تأمل قرار گیرد. آنچه جعفری در بحث اختیار مطرح می نماید، در حوزه آزادی مثبت و آزادی تصعید شده است. به ویژه با توجه به شرایطی که برای اختیار برمی شمرد و آن را برتر از آزادی و رهایی می نشاند. البته هدفی که در اختیار مورد توجه قرار گرفته است، با توجه به تفاوت های میان آزادی و اختیار، با آنچه در آزادی گفته شد مغایر نیست، بلکه، همان گونه که خود اذعان می دارد، نوع تکامل یافته و متعالی و تصعید شده آزادی است.

جعفری پس از اینکه به سه تفاوت مذکور میان آزادی و اختیار اشاره می نماید، دو شرط لازم برای آزادی را نیز مطرح می نماید. نخستین شرط لازم این است که آزادی چه به معنای طبیعی محض و چه به معنای تصعید شده، نباید مانع حرکت انسانی (به وسیله اندیشه و تعقل و وجدان ناب) به سوی اختیار و گردیدن های تکاملی باشد. به دیگر سخن، نباید احساس لذت بخش آزادی، انسان را از حکمت وجودی اش غافل سازد و بایستگی های او را در مسیر حیات معقول نادیده بگیرد. دو دیگر این است که آزادی در هیچ مرحله ای نباید مخلّ آزادی طبیعی محض و آزادی تصعید شده و اختیار دیگران، که بدون مزاحمت در شکوفایی مغز و روان آدمی به کار افتاده اند، باشد.

اما می توان در پی این مباحث این پرسش را طرح کرد که آزادی ای که جعفری از آن سخن می گوید ناشی از چیست؟ در پاسخ به این پرسش گرچه پاره ای آزادی و یا حتی جبر را به اراده انسان نسبت می دهند، اما محمد تقی جعفری آزادی را نه در اراده، بلکه در «نظارت من» می داند. در نگاه ایشان آزادی را نمی توان به اراده نسبت داد؛ زیرا اراده خود یک فعالیت درونی است که معلول فعالیت غریزه ای از غرایز و تابع انگیزه ها است. طرح این بحث و پاسخ جعفری به آن دقیقاً در راستای مباحثی است که در تعریف آزادی و به ویژه اختیار، که در مرحله ای بالاتر از آزادی قرار می گیرد، است.

نه تنها آزادی مبتنی بر اراده و ناشی از اراده نیست، بلکه اراده از ناحیه خود آزادی ندارد و آزادی اراده ناشی از «نظارت من» است. این بحث در مجموعه مکتوبات و سخنان جعفری در باره آزادی بیشترین اهمیت را دارا است. این اهمیت از آن رو است که به باور ایشان «من» بر تمام غرایز یا اغلب آنها می تواند حکم رانی داشته باشد. به این معنا که هم می تواند ناظر جریان فعالیت غرایز بوده و آن را تصدیق نماید و هم می تواند از جریان آنها جلوگیری به عمل آورد.

جعفری نکته های بسیار اساسی و مهمی را از بحث فوق نتیجه می گیرد. از جمله به بحث نسبت آزادی و مسوءولیت اشاره می کند و این دو را در کنار یکدیگر و ملازم هم می داند. احساس پشیمانی در کوتاهی کردن و یا خطا بودن کارهایی که انسان به گونه اختیاری و با نظارت و تسلط «من» انجام می دهد، و فقدان احساس پشیمانی در کارهایی که با اجبار به انجام آنها مبادرت می ورزد، خود نشان از همگامی این دو عنصر کلیدی در زندگی آدمی است. به این ترتیب از آن جا که آدمیان از آزادی برخوردارند، در برابر کارهایی که مبادرت به انجام آنها می کنند باید پاسخ گو باشند. اگر غیر از این بود، و در فقدان آزادی، دیگر جای پاسخ گویی و نیز پشیمانی از عملکرد نادرست و خطا نبود. در واقع احساس مسوءولیت در شمار دلایل آزادی و اختیار است. اگر انسان فاقد آزادی و اختیار باشد، مسوءولیت مفهومی نخواهد داشت. در شرایطی که کاری به سبب عوامل جبری از فردی سر بزند بازخواست و پاسخ گویی آن فرد لغو و بی معنا خواهد بود.

بر همین اساس می توان گفت اخلاق سویه دیگر مسوءولیت است و به گونه ای بسیار روشن بر آزادی تأخر می یابد. اگر انسان به اجبار به انجام فضائل اخلاقی دست بزند این اقدام هیچ ارزشی نخواهد داشت. اخلاق و ارزش ها و فضایل اخلاقی، وقتی ارزشمند است که انجام آنها با آزادی و اختیار و آگاهی از سوی افراد صورت گیرد و نه با اجبار و تحمیل و اکراه.

به نظر می رسد آزادی متعالی و مورد قبول و معقولی که جعفری برای آن استدلال می نماید، در بحث آزادی مثبت و منفی قابل تحلیل و استدلال باشد. به گونه ای جعفری در بحث آزادی وقتی از آزادی طبیعی محض و آزادی تصعید شده سخن به میان می آورد نوع مثبت آزادی را در همان مرحله نخست بر دو نوع طبقه بندی می نماید. آن گاه در بحثی با عنوان اختیار به نوع متعالی و برتر آزادی، که چیزی فراتر از آزادی مثبت نیست، اشاره کرده و دیدگاهی فلسفی و اسلامی را از آزادی ارائه می دهد. این دیدگاه علاوه بر جهات مثبت و منفی که می تواند بر آزادی تحمیل نماید، ویژگی های دیگری همچون امور شایسته با جهت گیری خیر را مطرح می نماید. به این ترتیب در نگاه جعفری اختیار وجه دیگری از آزادی می یابد و همان آزادی به ثمر رسیده است. وی از این نوع آزادی با عنوان «آزادی برین» یاد می کند.

فضاهای آزادی

محمدتقی جعفری در بحث آزادی، فضاهای مختلفی از آزادی را مورد سنجش و بررسی قرار داده است. این بحث از آن رو برای نوشته حاضر دارای اهمیت است که در پاره ای از انواع آزادی هایی که ایشان از آنها سخن به میان آورده است، به وضوح می توان رابطه آزادی و اخلاق و اولویت آزادی را مشاهده نمود. آزادی عقیده، آزادی اندیشه، آزادی بیان و تبلیغ، آزادی رفتار، آزادی از هر گونه بردگی و در نهایت آزادی سیاسی از جمله آزادی هایی است که جعفری از آنان گفت وگو کرده است. در ادامه به صورت کوتاه به هر کدام از این مباحث پرداخته می شود.

یکم. آزادی عقیده: مباحث آزادی عقیده در اندیشه و آثار جعفری در سه بعد مطرح شده است و ایشان موضع و منظر خود را درباره آزادی عقیده در این سه بعد تبیین می نماید. در نخستین مرحله به طرح پرسشی می پردازد که به اصل اعتقادورزی آدمی مربوط می شود: آیا انسان ها در اعتقادورزی و اعتقادنورزی آزادند یا خیر؟ پاسخ جعفری به پرسش مذکور مثبت است. البته به باور وی «محال است که انسان در این عالم بدون اعتقاد زندگی کند. حتی اگر کسی بخواهد در این دنیا بدون اعتقاد زندگی کند باز باید برای همین زندگی بی اعتقاد پشتیبانی داشته باشد، که این پشتیبان خود اعتقادی است.» از این رو گرچه ایشان در این مسأله رأی به آزادی می دهد، اما در همین حال معتقد است حتی شخصی که به نظر غیر معتقد به نظر می رسد نیز دارای اعتقاد است.زیرا اعتقادنورزیدن نیز نوعی اعتقاد درون خود به همراه دارد و مبتنی بر مفروضاتی است که مطابق اعتقادورزی است.

در بعد دوم نیز به طرح پرسشی دیگر می پردازد و آن اینکه آیا انسان ها آزادند که در همه عمر در حال پذیرش یک عقیده و رها کردن دیگر عقاید به سر برند؟ گرچه جعفری معتقد است بسیاری از انسان ها در طول زندگی خود کم تر اعتقادات خود را تغییر می دهند، اما به طور کلی پاسخ این پرسش هم مثبت است. حتی گاهی این تغییر در عقیده اگر ریشه در حقایق متعالی و برتر داشته باشد، نشانه رشد روحی فرد است. از این رو بعدی مثبت و ارزشی نیز می یابد و از آنجا که با خردورزی و منطق سلیم همراه گشته در مسیر حیات معقول است.

بعد سوم در تبیین آزادی عقیده درباره حقایقی است که آدمی به عنوان اعتقاد برای خود برمی گزیند. این حقایق در پنج موضوع منحصر است: یکم، حقایقی درباره اجزایی از جهان هستی، نظیر قانونمندی همه اجزای جهان آفرینش. دوم، حقایق مربوط به کل هستی، همانند هدف داری جهان آفرینش. سوم، حقایق مربوط به اجزایی از انسان آن چنان که هست، مانند شناسایی اجزای بدن. چهارم، حقایق مربوط به کل موجودیت آدمی، آن چنان که هست (فردی و اجتماعی) و قرار گرفتن او در امتداد زمان (گذشته، حال و آینده)، نظیر اینکه انسان قابلیت ترقی و اعتلا را دارد. پنجم، حقایقی درباره بایستگی ها و شایستگی های آدمی، همانند اینکه انسان با تهذیب نفس از نظر معنوی می تواند اعتلا بیابد.

از آنجا که موجودیت انسان بدون اعتقادات مذکور قابل تفسیر نیست، از این رو نباید با تمسک به آزادی عقیده بی اعتنایی به حقایق مذکور را تجویز کرد. زیرا در این صورت زندگی آدمی پوچ و غیر قابل تفسیر خواهد شد. این تفسیر از بحث، نشان دهنده این است که آزادی عقیده در اندیشه جعفری مطلق نیست. از این رو می توان گفت آزادی معقول در عقیده نه تنها مجاز، بلکه لازمه ضروری زندگی آدمی است و از سویی آزادی نامعقول در عقیده، مجاز شمرده نمی شود.

دوم. آزادی اندیشه: جعفری آزادی اندیشه را یک بحث بومی و از ویژگی های اساسی دین اسلام تلقی کرده است. دلیل این مدعا نیز، به نوشته ایشان، وجود آیات فراوان در قرآن است که انسان را به تفکر و تعقل و به جریان انداختن شعور و فهم واقعیات عالم هستی فرمان می دهد. باید گفت آزادی اندیشه در شمار ابزار ضروری و لازمی است که یک انسان می بایست از آن بهره گیرد. وی بر این باور است که «اگر تفکر پیرامون واقعیات مربوط به انسان و جهان آزاد نمی بود، هرگز خداوند دستور اندیشیدن درباره آنها را نمی داد.»

اما آزادی اندیشه نیز به طور مطلق از جانب جعفری پذیرفتنی نیست و در قالب حیات معقول، قابل تفسیر و بازخوانی است. آزادی اندیشه، به زعم وی، نباید منجر به سقوط یا بی اعتنایی به حیات معقول گردد و یا مزاحم فعالیت های مغزی و روانی و معنوی آدمی در حیات معقول شود. اندیشه می بایست در جهت حیات معقول به کار گرفته شود نه سانسور خود. اندیشیدن درباره عالم طبیعت و ابعاد طبیعی آدمی بدون هیچ قید و شرطی آزاد است، مگر در مواردی که نتایج آن به ضرر بشریت تمام شود.

به نظر می رسد آیت الله محمد تقی جعفری دست به تقیید گستره آزادی اندیشه زده است. زیرا اندیشیدن نیز چونان ژانوس دو چهره ای است که می تواند جنبه ها و افق های خیر و شر را به روی آدمی بگشاید. از قبل نمی توان تعیین نمود که در چه مرحله و یا مراحلی باید یا نباید اندیشه کرد. اندیشیدن، با کمی تسامح، به نوعی دست به قمار زدن است. قماری که حاصل آن از قبل روشن نیست. در واقع کسی که دشواری های اندیشیدن را بر خود هموار می کند، قصد دست یابی به نتایج صوابی را دارد و در این راه ممکن است به نتایجی دیگر برسد و از هدف دور گردد و یا اینکه به نتایج مثبت و متعالی دست یابد و به هدف نزدیک تر شود. و البته این تحرک و تلاش برای اندیشیدن شایسته و مطلوب و قابل ستایش و تقدیر است.

باید گفت، هیچ چیز از پیش روشن نیست و اندیشیدن در باب مسائل اساسی عالم هستی می تواند با کامیابی ها و ناکامی هایی برای انسان همراه گردد. کسی که نمی اندیشد خیال خود را راحت کرده و به یک زندگی روزمره، که مقلدانه و ناآگاهانه است، قناعت کرده است. باید اندیشید و از اندیشیدن نهراسید و به قله های رفیع دانش و هستی و معنویت گام نهاد. بعد اساسی آدمی در اندیشیدن و جست وجوگری و انتخاب گری او خلاصه می شود. در صورتی که این عنصر اساسی به عللی از آدمی سلب شود و یا اینکه خود از آن بهره نگیرد، خللی در حیات انسان ایجاد شده است که در تمام زندگی او تأثیر خواهد نهاد.

از گفته های فوق نباید نتیجه گرفته شود که علامه جعفری مخالف آزادی اندیشه است، که تمام مباحث جعفری از سر اندیشه ورزی و تأمل و خردمندانه است و در جهت بسط آزادی اندیشه است. بحث حاضر تنها ناظر به پاره ای از لوازم خردورزی است که به نظر می رسد حلقه مفقوده اندیشه علامه جعفری در بحث حاضر است.

سوم. آزادی بیان و تبلیغ: در بحث آزادی بیان و تبلیغ آیت الله جعفری در ابتدا به نفی آزادی مطلق پرداخته و آزادی بیان و تبلیغ را در گستره حیات معقول تبیین می نماید. به این ترتیب می توان گفت آزادی بیان معقول (یا آزادی معقول بیان) مجاز و آزادی بیان نامعقول (یا آزادی نامعقول بیان) ممنوع است و در راستای حیات معقول به کار انسان نمی آید و از این رو نمی توان از آن بهره مند گردید. از منظر ایشان از آنجا که آزادی بیان نامعقول دارای آثار و پیامدهای بسیار مخربی در جامعه است می باید محدود و ممنوع باشد و استفاده از آزادی بیان و تبلیغ می بایست قانون مند گردد. پاره ای از دلایل که چنین محدودیتی را ایجاد می کند عبارتند از:

یکم، موضوعیت پیدا کردن صرف بیان، قطع نظر از اینکه محتوای آن چیست. دوم، اینکه پاره ای از اشخاص که سخنان بی محتوا دارند و گمان می برند که آن سخنان برای همگان اهمیت دارد از روی دلسوزی آنها را برای مردم بیان می کنند. سوم، کسانی که عاشق مطرح کردن خود هستند، از طریق انتشار سخنان بی محتوا قصد طرح خود را دارند. چهارم، بیان مطالب جالب و تکان دهنده، بدون آنکه به اثر آن بر روی خواننده توجه و تأمل شود رواج می یابد.

گرچه جعفری در بحث آزادی بیان و در ابتدای آن به محدودیت ها و مقیدات آن توجه بسیاری مبذول داشته است، اما در همین حال ایشان ابراز بیان واقعیات مفید و موءثر به حال انسان ها در دو بعد مادی و معنوی را نه تنها جایز دانسته، بلکه بر این باور است که اگر کسی از بیان آنها خوداری ورزد، مجرم تلقی خواهد شد. برای آزادی بیان هنگامی محدودیت ایجاد می شود که اصول و ارزش های واقعی بشری را مختل سازد و مغزها را گمراه کند. در غیر این موارد می توان از آزادی بیان و تبلیغ به گونه ای فراگیر بهره مند گردید. ایشان البته طرح موضوع استفاده از آزادی بیان و تبلیغ به گونه گسترده و مطلق را نیز به دلیل فقدان اعتلای فکر بشر مجاز نمی داند:

«اگر اعتلای فکر بشری به حدی رسیده بود که هم بیان کننده، غیر از حق و واقعیت را ابراز نمی کرد و هم شنونده و مطالعه کننده و تحقیق کننده، در آن بیان از اطلاعات کافی و فکری نافذ برخوردار بود، هیچ مشکلی در آزادی بیان به طور مطلق وجود نمی داشت، ولی آیا واقعیت چنین است؟»

جعفری با تحقیق پیرامون آیات قرآن کریم، نکاتی را پیرامون آزادی بیان مطرح می کند که عبارتند از: یکم، ابراز واقعیات و حقایق از سوی کسانی که عالم به آن حقایق هستند واجب است؛ زیرا خداوند از عالمان پیمان گرفته تا دانش خود را اشاعه دهند. دوم، هر گونه معلوماتی که برای ابعاد مادی و معنوی بشر مفید باشد، باید بیان شود. سوم، همان گونه که خداوند از عالمان پیمان گرفته تا آنچه را که می دانند بیان کنند، از مردم نیز پیمان گرفته تا در تحصیل دانش و معرفت بکوشند. چهارم، نباید حکمت را به کسانی که شایستگی دریافت آن را ندارند تعلیم داد. همچنین نباید حکمت را از اشخاصی که لایق فراگیری آنها هستند دریغ داشت. پنجم، هر کس مسائل و حقایق را که به نفع مردم است بیان کند، پاداش خواهد داشت و در مقابل کسانی که حقایق را می دانند و بیان نمی کنند، به شدیدترین عذاب ها در قیامت دچار خواهند شد.

به هر حال جعفری برای اینکه انسجام مباحث خود را حفظ نماید این نوع آزادی را نیز در مجموعه حیات معقول جای داده و به تحلیل آن مبادرت ورزیده است. از این رو معتقد است باید از آزادی بیان معقول دفاع کرد. اما معقول و نامعقول بودن در ذات آزادی نهفته نیست، زیرا معنای آزادی، باز بودن و فراهم بودن مسیر انجام فعل و ترک فعل است، خواه آن فعل بار ارزشی داشته باشد یا فاقد بعد ارزشی باشد. در هر صورت آن نوع آزادی بیان و تبلیغ که به ضرر ابعاد مادی و معنوی آدمی باشد، آزادی نامعقول است و از این رو، به نوشته جعفری، نمی توان به آن اجازه بروز و ظهور داد.

از نظر ایشان آزادی معقول در بیان با در نظر گرفتن دو اصل باید مورد بهره برداری قرار گیرد: نخست اینکه، در عرصه علوم مربوط به جهان جمادات و نباتات و حیوانات و همه موضوعاتی که در گستره طبیعت ابعاد مادی دارند، هر گونه اندیشه و عقیده و بیان آزاد است. خواه شناخت آدمی در موضوع مورد بررسی قطعی باشد یا ظنی و یا احتمالی. دیگر اینکه اصل، در عرصه علوم انسانی و هستی شناسی کلی که مستقیم یا غیر مستقیم در تفسیر انسان در دو قلمرو «آن چنان که هست» و «آن چنان که باید» تأثیر می گذارد، نظارت و تحقیق انسان های آگاه و متخصص و عادل، اهمیت و ضرورت می یابد.

گذشته از مباحث فنی و دقیقی که جعفری به طرح آنها مبادرت ورزیده، به نظر می رسد گستره این نوع آزادی، همانند آزادی اندیشه، بسیار تنگ و مقید فرض شده است. در واقع محدودیت هایی که علامه جعفری برای آزادی بیان و تبلیغ ترسیم کرده است، امکان قابلیت اجرایی کم تری خواهند داشت. امروزه به دلیل گسترش رسانه های ارتباطی دیداری و شنیداری و سرعت انتشار انواع مباحث، به نظر می رسد که کم تر می توان از این نظریه دفاع کرد که همه مباحث مربوط به حوزه علوم انسانی از یک دایره تنگ و تاریک و در پاره ای از موارد احتمالاً نامطمئن و سلیقه ای عبور نماید و پس از اخذ مجوز به صحنه اجتماع پا گذارد. اساساً نه امکانات چنین اجازه ای می دهد و نه هزینه هایی که بر آن تحمیل می نماید امکان عملی شدن چنین ایده ای را به وجود می آورد.

از سویی به نظر می رسد بحث تقدم آزادی بر دانش نیز تا حد بسیار گسترده ای تحت الشعاع قرار گرفته و رونق دانش و اندیشه ورزی و نظریه پردازی کاهش خواهد یافت. اگر نتایج اندیشیدن، که در قالب گفتار و نوشتار ارائه می شود، از قبل حدس زده نشود، چگونه می توان قائل به محدودیت آزادی بیان شد. ضمن اینکه پاره ای از افراد با اعتقاد به اهمیت اندیشه و فکر خود، اگرچه به نوشته جعفری نادرست، دست به انتشار مطالب خود می زنند و قائل به اهمیت آن هستند و مباحث خود را بی محتوا و کم ارزش نمی دانند.

به هر حال تأملات علامه جعفری در این بحث بسیار متین و دقیق است، اما به نظر امکان عملی شدن آن بسیار دشوار می نماید. باید فضا و شرایط به گونه ای فراهم گردد که پژوهشگران و اصحاب دانش و معرفت به نشر آزادانه و فعالیت های علمی خود بپردازند و آزادانه نیز به اطلاعات و داده های تولیدی دیگران دست رسی داشته باشند. در چنین فضایی، علاوه بر ایجاد رقابت میان اندیشمندان و اصحاب دانش، تضارب آرا نیز شکل گرفته و دیدگاه های طرح شده تنقیح و اصلاح شده و مورد نقد و ارزیابی واقع می گردند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/6/17 :: ساعت 1:43 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 46
>> بازدید دیروز: 189
>> مجموع بازدیدها: 1331680
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب