رسالت هر پیامبری به گرفتن وحی تشریعی اوست که متن پیام و گوهر رسالت او خواهد بود و نزول هر پیامی به قدر ظرفیت وجودی گیرنده آن است. با توجه به این که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کامل ترین انسان ها و شریعتش آخرین مرحله برنامه الهی برای بشر است، قرآن کریم نسبت به دیگر کتاب های آسمانی از جامعیت برخوردار است. حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در بیان آنچه خداوند از میان پیامبران، فقط به او داده است، می فرماید:
اُوْتِیْتُ جَوامِعَ الْکَلِمِ؛(1) به من جوامع دانش (گنجینه های معرفت) داده شد.
قرآن کریم در مورد فضیلت برخی انبیا بر برخی دیگر می فرماید:
«تلکَ الرسلُ فضّلنا بعضَهم علی بعضٍ» (بقره: 253)؛ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیدیم.
و نیز در مورد برتری قرآن کریم بر کتاب های دیگر می فرماید:
«و اَنزلنا اِلیکَ الکتابَ بالحقِّ مُصدقا لِما بین یَدیهِ من الکتاب و مهیمنا علیهِ» (مائده: 48)؛ و ما این کتاب (قرآن) را بحق به سوی تو فرو فرستادیم، در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیشین و حاکم بر آن هاست.
این کتاب الهی متناسب با ویژگی های امّت آخرالزمان می باشد. قرآن در این زمینه می فرماید:
«و لقد اَنزلنا اِلیکم کتابا فیه ذکرُکم افلا تعقلونَ» (انبیاء: 10)؛ در حقیقت، ما کتابی به سوی شما نازل کردیم که شرف شما در آن است. آیا نمی اندیشید؟
گرچه برخی از مفسّران در تفسیر این آیه شریفه بر این باورند که «فیه ذکرکم» یعنی شرف شما در قرآن است اگر به آن عمل کنید،(2) اما چنان که علّامه طباطبائی نیز معتقد است، خدا در این آیه، بر امّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله منّت می گذارد و مراد از «ذکرکم» بیان لایق حال آن ها و آخرین مرحله از معارف حقیقی متعالی است که بشر لیاقت درک آن را دارد و آنچه از دین الهی در جامعه امکان اجرا دارد.(3)
بحث تفصیلی از جامعیت قرآن و پرداختن به تمام جوانب، عوامل و ملاک های آن مجال وسیعی را می طلبد. در این مقال پس از بیان آیات مربوط جامعیت قرآن و دسته بندی و ذکر اقوال اندیشمندان اسلامی، نظر مورد قبول و دلایل و تحلیل آن به اختصار، بیان می گردد. تذکر این نکته ضروری است که علی رغم توجه دانشمندان مسلمان به موضوع جامعیت قرآن از صدر اسلام تاکنون، تمام جوانب این مسأله مورد بحث تفصیلی و دقیق قرار نگرفته و پرونده آن همچنان برای تحقیق باز است. در سال 1378، کتابی به نام جامعیت قرآن از آقای سید محمدعلی ایازی منتشر شده است. هنگام مطالعه معلوم شد تمام محتوای این کتاب همان مطالبی است که در سال 1376 به نام جامعیت دین، در مجموعه مقالات کنگره مبانی فقهی حضرت امام خمینی قدس سره (4) چاپ شده است که نشان می دهد در نظر نویسنده محترم جامعیت دین همان جامعیت قرآن است. در حالی که درستی این مطلب متوقف به این است که ثابت شود: اولاً، تمام دین در قرآن آمده است و تمام محتوای قرآن دین است حال آن که این دو مبنای مهم نه تنها اثبات نشده، بلکه سخنی از آن به میان نیامده است. در صفحه 57 کتاب سؤال می شود قرآن تا چه حد به مسائل دین پرداخته است؟ و در صفحه 58 آمده است: آیا قرآن ارائه اطلاعاتش اعم از مسائل دینی و غیردینی است؟ این قبیل سؤالات نشان می دهد دین و قرآن مساوی هم نیستند. حال چگونه جامعیت این دو یکی می باشد، توضیح داده نشده است.
آیاتی که در بحث از جامعیت قرآن کریم مورد استناد قرار گرفته، عبارتند از:
آیه اول. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ» (انعام: 38)؛ و هیچ جنبنده ای در زمین و نه هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند، نیست، مگر آن که آن ها نیز گروه هایی مانند شما هستند. ما هیچ چیز را در کتاب (لوح محفوظ) فرو گذار نکرده ایم.
آیه دوّم. «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ» (انعام: 59)؛ و هیچ تر و خشکی نیست، مگر این که در کتابی روشن ثبت است.
آیه سوّم. «أَ فَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَکَماً وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ مُفَصَّلاً» (انعام: 114)؛ پس داوری جز خدا جوییم، با این که اوست که این کتاب را به تفصیل به سوی شما نازل کرده است؟
آیه چهارم. «ما کانَ حدیثا یُفتری و لکن تصدیقَ الّذی بین یدیهِ و تفصیلَ کلِّ شی ءٍ و هُدیً و رحمةً لقومٍ یُؤمنون» (یوسف: 111)؛ سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه (از کتاب هایی) است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیزی است و برای مردمی که ایمان می آورند، رهنمود و رحمت است.
آیه پنجم. «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هوءُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ» (نحل: 89)؛ و به یاد آور روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان برایشان برانگیزیم و تو را هم بر این امّت گواه آوریم، و این کتاب را، که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم.
میان مفسّران قرآن اختلاف است که آیا آیات 38، 59 و 114 سوره «انعام» مربوط به قلمرو بیانات قرآن کریم می باشند یا نه. و این اختلاف در مورد آیات 38 و 59 از این جا ناشی می شود که مراد از «کتاب» در این دو آیه، «قرآن کریم» است یا «لوح محفوظ» و «علم خدا»، که اگر مراد قرآن کریم باشد، هم مضمون با دو آیه 111 سوره «یوسف» و 89 سوره «نحل» خواهند بود.(5)
و اختلاف نظر در مورد آیه 114 سوره «انعام» ناشی از این است که «مفصلاً» را به معنای «روشن و غیر مختلط بودن احکام و معارف» آن بگیریم(6) و یا همانند مرحوم طبرسی به معنای «بیان کننده تمام مایحتاج بشر» بدانیم،(7) که در این صورت، این آیه نیز هم مضمون با آیات 89 سوره «نحل» و 111 سوره «یوسف» می شود.
اما نسبت به آیه 89 سوره «نحل» و آیه 111 سوره «یوسف»، اتفاق نظر وجود دارد که در باب قلمرو بیانات قرآن است.
اندیشمندان اسلامی و مفسّران قرآن کریم برداشت ها و تفاسیر گوناگونی از این آیات دارند که می توان آن ها را به چند گروه تقسیم کرد:
الف) یک گروه به نحوی اطلاق آیه را قبول دارند. این گروه نظرات گوناگونی ارائه داده اند؛ از جمله:
1 ظاهر اطلاق آیات مراد است؛ یعنی قرآن کریم تمام احکام و معارف و علوم را دربر دارد.
ابن مسعود می گوید: خداوند در قرآن کریم، همه علوم را نازل کرده و هر چیزی را برای ما بیان نموده است؛ زیرا می فرماید: «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیانَاً لِکُلِّ شَی ءٍ.»(نحل: 89)(8)
محی الدین عربی و ابو حامد غزّالی و جلال الدین سیوطی نیز معتقدند که قرآن کریم تمام علوم را دربر دارد و علوم اولین و آخرین از آن منشعب می شوند.(9) ابو حامد غزّالی می گوید: تمام علوم در افعال و صفات خداوند داخل بوده، در قرآن شرح ذات و صفات و افعال خداوند آمده است.(10)
2 قرآن کریم با اشارات بر همه چیز دلالت دارد. مرحوم علّامه طباطبائی معتقد است: قرآن با دلالت لفظی، امور مربوط به هدایت را مطرح می کند؛ چون کتاب هدایت می باشد و ممکن است با اشارات یا امر دیگری، بر همه چیز دلالت کند.(11)
3 قرآن کریم با داشتن باطن، که در روایات متعددی به آن اشاره شده و برخی از آن ها صحیح است،(12) بیانگر همه چیز است و افراد عادی به دلیل تیرگی دل و نداشتن لیاقت لازم، از رسیدن به تمام آن معارف عاجزند(13) و فقط پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اهل بیت علیهم السلام می توانند به تمام آن برسند. آقایان آیة اللّه جوادی آملی، دکتر صادقی و حجج اسلام رجبی و لاریجانی این نظر را پذیرفته اند. برای این نظر، به روایات نیز استشهاد شده است؛ مانند: «حقیقت قرآن را کسی که به آن خطاب شده است، می فهمد.»(14)
4 قرآن به اجمال بیانگر همه چیز است و تفصیلش برعهده پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اهل بیت علیهم السلام می باشد.(15)کسانی همچون شیخ طوسی و زمخشری بر این قول هستند.
ب) گروه دیگری از مفسّران و دانشمندان اسلامی اطلاق آیات را نپذیرفته، و به نحوی آن را قید زده اند. این گروه نیز نظرات گوناگونی دارند:
1 جامعیت قرآن مربوط به احکام دینی، یعنی حلال و حرام و اوامر و نواهی الهی، است. این دیدگاه به ابن عباس نسبت داده شده است.(16)
2 جامعیت قرآن در بیان امور مربوط به هدایت می باشد. بیش تر مفسّران و صاحب نظران عصر حاضر و برخی از مفسّران پیشین در باب قلمرو احکام و معارف قرآن، این قول را پذیرفته اند؛ مانند امین الاسلام در مجمع البیان، فخر رازی در تفسیر کبیر، سید محمود آلوسی در روح المعانی، ابوحیان اندلسی در بحر المحیط، سید قطب در فی ظلال القرآن، محمد عبده در المنار، ابن عاشور محمد بن طاهر در التحریر و التنویر، آیة الله مکارم شیرازی و آیة الله معرفت. این گروه از دانشمندان با توجه به قلمرو دین و هدف از نزول قرآن کریم، که آن را مربوط به امور هدایتی و دینی می دانند، اطلاق آیات و جامعیت را قید می زنند.(17)
3 جامعیت قرآن در بیان علوم و معارف مورد نیاز پیامبر و امام علیه السلام (نظر مختار): بدون شک، قرآنی که در دست ماست، با دلالت لفظی، تمام امور دینی وهدایتی را شامل نمی شود، تا چه رسد به این که همه چیز را در برداشته باشد؛ مثلاً، در روایات آمده است که 124 هزار پیامبر از سوی خداوند مبعوث شده اند،(18) اما نام و احوال تعداد اندکی از آن ها در قرآن کریم آمده است. قرآن کریم خود بر این مطلب اشاره دارد:
«و رُسلاً قَد قَصصناهم عَلیکَ مِن قبلُ و رُسلاً لم نقصصُهم علیک» (نساء: 164)؛ و پیامبرانی که آن ها را بر تو نقل کرده ایم و پیامبرانی را (نیز برانگیختیم) که ماجرای آن ها را بر تو حکایت نکرده ایم.
بنابراین، نمی توان پذیرفت که مراد از «کتاب» و «حدیث» در آیات مورد بحث، همین قرآن کریم با دلالت لفظی باشد و به اطلاق آیه نیز اخذ کرد. پس باید از اطلاق آیات دست برداشت، و یا پذیرفت که باطن قرآن یا قرآن موجود در لوح محفوظ مراد می باشد، و یا مراد بیان اجمالی یا دلالت غیر لفظی است.
به نظر می رسد باید تا حد امکان، تلاش شود ظاهر آیه حفظ گردد و اطلاق آن تقیید نشود، به ویژه با توجه به دلالت روایات متعدّد ائمّه اهل بیت علیهم السلام بر جامعیت قرآن نسبت به همه چیز، که برخی قابل اعتمادند،(19) مگر این که نتوان به هیچ وجه این اطلاق را حفظ کرد و مراد از «حدیث» و «کتاب»، قرآن نازل شده باشد.
بنابراین، برای اتخاذ موضع صحیح در مورد تفسیر آیات مربوط به جامعیت قرآن، مسائل متعددی از جمله مطالب ذیل، باید مورد بحث قرار گیرند: 1 مراد از «حدیث» در آیه 111 سوره «یوسف» و «کتاب» در آیه 89 سوره «نحل»، قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، یا قرآن موجود در لوح محفوظ و یا علم خداوند؟
2 جامعیت مورد نظر در این آیات کدام است؟
3 احکام و معارف جامع مورد نظر در این آیات، از ظاهر قرآن قابل استفاده است، یا از باطن آن؟
4 دلیل وجود بطن برای قرآن کدام است؟
5 آیا غیر از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اهل بیت علیهم السلام کسی می تواند به معانی بطنی جامع قرآن نایل شود؟
ما دو مسأله اول را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم که در ضمن آن، پاسخ سؤالات دیگر نیزروشن می شود.
چنان که پیش تر گفته شد، اتفاق نظر هست که مراد از «کتاب» در دو آیه 111 سوره «یوسف» و 89 سوره «نحل» قرآن عربی نازل شده و موجود در دست مسلمانان می باشد. و این اتفاق نظر صحیح است؛ زیرا در آیه 111 سوره «یوسف»، سخن از دروغ نبودن قرآن و تصدیق کتاب های دیگر الهی است که در آیات متعددی، این دو مطلب در مورد قرآن کریم آمده است.(20) در یک آیه، این دو وصف با هم آمده است، که می فرماید:
«و ما کانَ هذا القرآنُ اَن یفتری من دونِ اللّه و لکن تصدیقَ الّذی بین یدیهِ و تَفصیل الکتاب لا ریبَ فیهِ من ربِّ العالمینَ.» (یوسف: 37)
اما در آیه 89 سوره «نحل» نیز خود آیه دلالت دارد بر این که مراد از «کتاب»، قرآن نازل شده است، نه آنچه در «امّ الکتاب» یا «لوح محفوظ» می باشد؛ زیرا می فرماید: «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ.»
4. جامعیت قرآن به گستره علم حضرت صلی الله علیه و آله
پس از آن که ثابت شد مراد از «حدیث» و «کتاب» در آیات مورد بحث، همین قرآن کریم است، حال سؤال این است که آیا همه چیز در این قرآن، موجود است؟
ظاهر «تَفْصِیلَ کُلِّ شَی ءٍ» و «تِبْیانَاً لِکُلِّ شَی ءٍ» این است که قرآن کریم بیان کننده همه چیز است؛ زیرا «تفصیل» و «تبیان» به معنای «بیان» می باشند.(21) و معنای «کل شی ء» هم روشن است. شواهد و دلایلی نیز وجود دارند براین که نمی توان اطلاق آیات مورد بحث را، به امور معنوی، هدایتی و احکام مقیّد ساخت و این بیان ویژه خود پیامبر است که قرآن بر او نازل شده و ائمّه اهل بیت علیهم السلام نیز می توانند به ایشان برسند. این شواهد و دلایل
دو دسته اند: یکی دلایل و شواهدی که بی واسطه بر جامعیت قرآن دلالت دارند، و دیگری دلایل و شواهدی که با ضمیمه امور دیگر، بر این مسأله دلالت می کنند.
سیاق آیه 89 سوره «نحل»: می فرماید: «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هوءُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ.»
از این آیه استفاده می شود که مراد بیان جامع است؛ چون در آیه شریفه سخن از شهادت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به اعمال تمام امت هاست و این شهادت در صورتی ممکن است که آن حضرت به حقیقت تمام اعمال انسان ها آگاهی کامل داشته باشد(22) و این آگاهی فقط با اتصال به منبع الهی میسّر می شود. این که قرآن در ادامه می فرماید: «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیانَا لِکُلِّ شَی ءٍ»، گویی این بخش از آیه دلیل بر توانایی حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بر شهادت به اعمال تمام امّت هاست و می خواهد بگوید: به واسطه این کتابی بر که تو نازل شده و بیان هر چیز است، تو می توانی به حقیقت اعمال و نیت همه انسان ها آگاه شده و روز قیامت شهادت بدهی.
مضمون این آیه شریفه در مورد شهادت حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به تمام امت ها، در آیه دیگر نیز آمده است:
«فکیفَ اِذا جئنا مِن کلِّ امّةٍ شهیدا و جئنابِکَ علی هؤلاء شهیداً» (نساء: 41)؛ پس چگونه است حالشان آن گاه که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را بر آنان گواه گیریم؟
در آیه دیگر، علاوه بر شهادت حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله بنابه روایاتی که در تفسیر آن آمده، به شهادت ائمّه اهل بیت علیهم السلام نیز اشاره شده است:
«و کذلکَ جعلناکُم امّةً وسطا لِتکونوا شهداءَ علی النّاسِ و یکون الرسولُ علیکم شهیداً» (بقره: 143)؛ بدین گونه، شما را امّت میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.
علاوه بر این که از خود آیه استفاده می شود مراد از «امّت وسط» تمام امّت پیامبر صلی الله علیه و آله نیستند به علت این که این شهادت نیاز به آگاهی ویژه دارد،(23)روایات نیز دلالت دارند بر این که مراد از «امّت وسط»، ائمّه اهل بیت علیهم السلام هستند. حضرت امام باقر علیه السلام در تفسیر «امة وسطا» فرمود: ما امّت وسط و شاهدان خدا بر مردم هستیم.»(24)
این که در قرآن کریم آمده است:
«فسیریَ اللّهُ عملَکم و رسولُه و المؤمنون»؛ (توبه: 105)؛ به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست.
بر خلاف آنچه گفته شد دلالت ندارند؛ زیرا: اولاً، در روایت آمده است که امام صادق علیه السلام فرمودند:
«الْمُؤْمِنُونْ هُمْ الْأَئِمَة.»(25)
ممکن است منظور ایشان بیان مصداق انحصاری برای آیه باشد، نه یکی از مصادیق.
ثانیا، در این آیه شریفه (توبه: 105) سخنی از شهادت به میان نیامده و خطاب به عده خاصی است، و شاید مراد دیدن افعال منافقان و پی بردن به نفاق آن هاست، ولی آیات شهادت، به ویژه آیه 89 سوره «نحل» مربوط به قیامت و اعمال تمام مردم است.
ثالثا، بر فرض که برخی از مؤمنان بتوانند در قیامت شهادت بدهند، ولی شهادت آن ها بر برخی اعمال بعضی افراد است، نه تمام اعمال همه انسان ها که برای ائمّه اطهار علیهم السلام از آیات شهادت استفاده می شود.
این شهادت گرچه در قیامت صورت می گیرد، ولی تحمّل آن در دنیاست؛ زیرا قرآن کریم در حکایت از حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:
«تا وقتی در میانشان بودم، بر آنان گواه بودم. پس چون روح مرا گرفتی، تو خود بر آنان نگهبان بودی، و تو بر هر چیز گواهی.» (مائده: 117)
روایات: روایات متعددی از ائمّه اهل بیت علیهم السلام در مورد قلمرو قرآن کریم و تفسیر آیات مربوط به جامعیت آن در کتب روایی و تفسیری نقل شده که 19 روایت در تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه 89 سوره «نحل» آمده است(26) که 9 تای آن ها در اصول کافی نیز آمده و دست کم پنج تا از آن ها صحیح السند بوده و در مجموع، بر جامعیت قرآن دلالت دارند. این روایات را به سه دسته می توان تقسیم کرد:
دسته اول: روایاتی که فقط از آن ها استفاده می شود خبر گذشته و آینده، بیان همه چیز و یا خبر آسمان ها و زمین در قرآن کریم وجود دارد، ولی در هیچ کدام به عالمان آن اشاره نشده است. از میان 19 روایت موجود در نورالثقلین، روایت 175، 176، 187، 190 از این قسمند؛ مثلاً، در روایت 176 با سند صحیح از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است:
«خداوند بیان همه چیز را در قرآن نازل کرده است. قسم به خدا، چیزی که بندگان به آن نیاز دارند، فروگذار نشده است، تا کسی نگوید: "اگر فلان چیز در قرآن نازل می شد"، مگر اینکه خداوند آن را نازل کرده است.»
دسته دوم: روایاتی که اشاره دارند، همه چیز در کتاب و سنّت آمده است. روایات 178 و 184 که هر دو صحیح السندند از این قسم می باشند. در روایت 184 راوی می گوید: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: آیا واقعا همه چیز در کتاب و سنّت موجود است، یا مردم چنین می گویند؟
حضرت فرمودند: «بله، همه چیز در کتاب خدا و سنّت پیامبرش هست.»
در بحث آینده خواهد آمد که از قراین و دلایل نقلی می توان استفاده کرد که منبع سنّت نیز قرآن است.
دسته سوم: این دسته تعداد بیش تری از روایات را شامل می شود و به نحوی اشاره دارد که بیان همه چیز در قرآن کریم، به ویژه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اهل بیت علیهم السلام است. روایات 172، 173، 174، 177، 179، 180، 181، 182، 183، 185، 186، 187، 189، از این قسم بوده و روایات 182 و 183 صحیح السند هستند؛ مثلاً، در روایت 177 آمده است: هر چیزی که امّت به آن نیاز دارد خداوند در قرآن کریم فرو فرستاده و برای پیامبرش بیان فرموده است.
از این روایت استفاده می شود که جامعیت قرآن علاوه برنزول، نیاز به بیان هم دارد و این بیان مخصوص پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است.
از روایت 183 استفاده می شود ائمّه اهل بیت علیهم السلام نیز به معنای جامع قرآن آشنا هستند. با سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
«خبر گذشته و آینده و تفصیل (وقایع) حال در کتاب خداست و ما آن را می دانیم.عقول مردم به این معارف جامع قرآن نمی رسد.»
و در روایت 189 امام صادق علیه السلام می فرماید:
«اگر از آنچه در قرآن است، برای شما خبر دهم، تعجب می کنید.»
و در بخشی از روایت طولانی از امام کاظم علیه السلام در مورد علم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و انبیای الهی و ائمّه علیهم السلام که در اصول کافی و بصائر الدرجات نقل شده، آمده است:
«خدا در کتابش می فرماید: "و اگر قرآنی بود که کوه ها روان می شد یا زمین بدان قطعه قطعه می گردید یا مردگان به سخن در می آمدند."(رعد: 31) ما وارث آن قرآن هستیم. علاوه بر آنچه خدا برای پیامبران گذشته اجازه فرموده، (علومی که به آن ها داده است) همه این ها را خدا در قرآن برای ما مقرّر فرموده است. همانا خدا می فرماید: "هیچ نهانی در آسمان ها و زمین نیست، جز این که در کتابی آشکار است." (نحل: 75) و باز می فرماید: "پس این کتاب را بر بندگان خود، که آنان را برگزیده بودیم، به میراث دادیم." (فاطر: 32) و ماییم کسانی که خدای عزّوجل انتخابمان کرده و این کتاب را، که بیان همه چیز در آن است، به ارثمان داده است.»(27)
جامعیت علم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیت علیهم السلام : شواهد و دلایل نقلی و عقلی متعددی دلالت دارند بر این که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اهل بیت علیهم السلام از علوم گسترده ای برخوردارند که شامل تمام ممکنات می شود. از جمله آن دلایل عبارتند از:
.