شهید شیخ فضل الله نوری فرمود: روزى چند تن از دوستانم مرا به صرف نهار در اطراف امام زاده داود واقع در دل کوههاى مشرف به تهران و پشت به مازندران دعوت کردند.
دعوتشان را پذیرفتم و به آن منطقه رفتم، چند خیمه برپا بود، خیمهاى به عنوان آشپزخانه، خیمهاى براى پذیرائى از میهمانان و خیمهاى براى استراحت خادمان و خدمتگزاران.
در خیمه اى که ویژه ضیافت و پذیرائى از میهمانان بود قرار گرفتم. هنگامى که سفره غذا آماده شد، و میهمانان مهیاى صرف غذا گشتند؛ ناگهان اسبهاى قافله سر به چموشى برداشتند و با خیزش و پرش طناب خیمهها را از جا کنده و خیمهها را به چند متر آن طرفتر از جاى خود کشیده و خوابانیدند، و در نتیجه سفره غذا در فضاى آزاد قرار گرفت.
ناگهان کلاغى قوى از هوا به سوى سفره سرازیر شد و یک قرص نان به منقار گرفت و به پرواز درآمد، من که در این حادثه شعاع حکمت مىدیدم به یکى از اطرافیانم گفتم با اسبى تیزرو کلاغ را دنبال کن و ببین این قرص نان را کجا مىبرد.
پس از ساعتى با مردى که آثار زحمت و کار و کوشش از جبینش پیدا بود بازگشت و به آن مرد گفت: داستان خود را براى شیخ بیان کن.
مرد لب به سخن گشود و گفت: سه روز پیش از محل زندگىام که پشت این کوههاست جنسى را براى فروش در نزدیکى تهران با مرکب راهوارم حمل مىکردم، راهزنى در برابرم قرار گرفت، دست و پایم را بست، مرکبم را با بار برد، من دست و پا بسته در میان این کوه بدون این که بتوانم بنداز دست و پایم برگیرم تک و تنها ماندم، در این سه روز روزى یک بار کلاغى برایم قرص نانى مىآورد، و من با آن قرص نان سدّ جوع مىکنم!!
شیخ دستور داد مرکبى به او بدهند، و او را با پرداخت درهم و دینارى که بتواند مال به غارت رفتهاش را جبران کند دلشاد و مسرور نمایند.
مرد را با مرکبى ورزیده و کیسهاى پر از درهم و دینار به سوى خانهاش فرستادند و خودشان از جلوه رحمانیت حق که روزىبخش به همه موجودات زنده است و این مرد را در عین بسته بودن دست و پایش به وسیله کلاغى روزى مىرسانید شگفتزده شدند!
آرى حضرت رب به همه مخلوقات و به ویژه انسان با ربوبیتش که همراه با رحمت است توجه و نظر دارد، چنانکه از حضرت صادق (ع) روایت شده است:
«الرحمن بجمیع خلقه:» «1»
راهى عجیب براى نجات از حادثه
ذوالنون مصرى مىگوید: در خانه بودم که ناگهان اضطربى سخت قلبم را فرا گرفت، به صورتى که نمىتوانستم خود را حفظ کنم، و درونم را به آغوش امنیت قرار دهم، از خانه درآمدم و قدم زنان به حرکتم ادامه دادم تا نزدیک شط نیل رسیدم، عقرب قوى و بزرگى را دیدم که در آن ناحیه به سرعت مىدوید، او را دنبال کردم تا به کنار نیل رسید، در آنجا چشمم به قورباغهاى افتاد که کنار وادى متوقف است، عقرب به پشت قورباغه پرید و قورباغه وارد آب شد و شناکنان حرکت کرد، به قایقى سوار شدم و دنبال قورباغه رفتم، قورباغه به طرف دیگر رود رسید، عقرب از پشت او فرود آمد و به سرعت شروع به دویدن کرد، او را دنبال نمودم، جوانى را زیر درختى در حال خواب دیدم که افعى خطرناک زهردارى قصد گزیدن او را دارد، عقرب به روى افعى پرید و او را گزید، افعى هم به عقرب نیش زد و هر دو از بین رفتند و آن جوان در خواب رفته از خطر هر دو به سلامت ماند، «2» آرى به فرموده امام صادق (ع).
«الرحمن بجمیع خلقه:»
مؤمن و رحمت خدا
در روایت است جوانى در آستانه مرگ قرار گرفت، در حالى که زبانش از گفتن «لاالهالاالله» بسته شد، اطرافیانش نزد پیامبر آمدند و حضرت را از مشکلى که براى جوان پیش آمده بود خبر دادند، آن پیشواى رحمت کنار جوان آمد و شهادت به توحید را به او تلقین کرد، او دچار اضطراب مىشد، و از گفتن باز مىماند!
حضرت پرسید آیا نماز نخوانده، روزه نگرفته، زکات نپرداخته؟ گفتند: همه این امور را انجام داده است، فرمود آیا عاق پدر و مادر است؟ پاسخ دادند آرى! حضرت فرمود مادرش را بیاورید. مادرش که پیره زالى کور چشم بود آمد، حضرت فرمود: آیا از او گذشت نمىکنى؟ گفت: نه زیرا به من در حدى لطمه وارد نموده که چشمم از دست رفته!! حضرت فرمود: هیزم و آتش بیاورید، پیرزن گفت آتش براى چه مىخواهى؟ حضرت فرمود: مىخواهم او را در برابر تو به کیفر کارى با تو کرده بسوزانم!
پیرزن دو بار گفت: از او گذشتم، از او گذشتم، آیا من او را نه ماه در رحمم براى سوختن به آتش حمل کردم، آیا او را دو سال براى سوزانده شدن به آتش شیر دادم، یا رسول الله پس مهر مادرى کجاست؟
مادر با مهر اندکى که در دل نسبت به فرزند داشت، مهرى که جلوهاى ناچیز از مهر و رحمت حضرت رب است از جوانش گذشت و به همین سبب زبان فرزندش در آستانه ورود به جهان آخرت به گفتن «لاالهالاالله» باز شد، مهر و رحمت بىنهایت حق که چشمه نامحدود همه مهرهاست کجا اجازه مىدهد مؤمنى که شصت سال یا هفتاد سال یا کمتر یا بیشتر خدا را بندگى کرده، و اگر مرتکب گناهى شده به آغوش توبه درآمده به آتش قیامت بسوزد و از پاداش اعمالش محروم شود؟!! «3» در این زمینه بیش از پیش به عمق گفتار حضرت رضا (ع) در ضمن دعایش به پیشگاه حق پىمىبریم:
«رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما:» «4»
در اینجا مناسب است توجه همگان و به ویژه اهل خدا را به این نکته ظریف جلب کنم که چون بر اساس آیات قرآن مهر و رحمت حق بىنهایت و نسبت به کل شیئى فراگیر و نیز بر خشمش که در حقیقت عذاب اوست سبقت و پیشى دارد، باید به هنگام دعا از حضرتش مناسب با رحمتش از او درخواست حاجت کنند و در این زمینه به آیات و دعاهائى که از اهل بیت رسیده و در آنها به همه تعلیم دادهاند که از خدا چه بخواهید توجه و دقت کنند، زیرا از رحمت بىنهایت، اندک خواستن اسائه ادب به حضرت رحمن و رحیم است، و با ادب دعا تناسب ندارد.
براى نمونه به برخى عناوین خواستههائى که از پیشگاه رحمن و رحیم به وسیله عارفان عاشقش درخواست شده اشاره مىکنم.
پروردگارا ما را در زمره صالحان و شایستگان درآور، «5» پروردگارا از عالم بالا براى ما سفرهاى پر از نعمت نازل کن، «6» پروردگارا به ما خیر و خوبى دنیا و آخرت عنایت کن، «7» پروردگارا بر ما صبر و استقامت فرو ریز و قدمهایمان را در صراط مستقیمت و جهاد در راهت ثابت و استوار بدار، و بر کافران پیروز کن، «8» پروردگارا قلوب ما را پس از این که هدایتمان نمودى از انحراف و ضلالت، و میل به سوى باطل حفظ فرما، «9» پروردگارا گناهان ما را بیامرز، و زشتىهاى ما را بپوشان، و جان ما را در حالى که همراه با نیکان باشیم بگیر. «10» اعضا و جوارحم را براى به کار گرفتن در خدمتت نیروبخش، و دلم را براى عزیمت به سوى حضرتت قوى و محکم گردان، و کوشش در به دست آوردن خشیت از عظمتت را به من عطا فرما، و دوام در پیوستن به خدمتت را به من عنایت نما، تا با جسم و جان در میدانهاى پیشتازان به سویت به حرکت آیم، و در گروه شتابندگان به سویت بشتابم. و به سوى بارگاه قربت در زمره مشتاقان غرق شوق گردم، و همانند نزدیک شدن مخلصان به تو نزدیک شوم، چون ترس یقین کنندگان از تو بیم ورزم، و در جوار رحمتت با مؤمنان گردآیم. «11»
انوار معرفتت را براى ما کامل کن، و شیرینى عفو و گذشتت و لذت آمرزشت را به ما بچشان، و قلوب ما را روز لقاءت به وسیله تماشاى جلال و جمالت با دیده باطن شاد فرما، و عشق دنیا را چنانکه از دل شایستگان برگزیدهات و نیکان ویژه حرمیت بیرون بردى از دل ما بیرون بر، به مهربانیت اى مهربانترین مهربانان. «12» خدایا دورى گزیدن از خانه غرور را که خانه دنیاست روزى من کن و دل دادن به خانه جاودان را رزق من قرار ده، و پیش از فرا رسیدن مرگ استعداد براى آن را نصیب من فرما. «13» خدا فروتنى فروتنان واقعى را از تو درخواست دارم، و نیز اخلاص اهل یقین، و همراهى با نیکان، و شایستگى درک حقایق ایمانى، و بهره از هر نیکى و خوبى و سلامت از هر گناه، و مستوجب شدن به رحمتت و موجبات آمرزشت و رسیدن به بهشت و نجات از آتش را از تو خواهانم. «14» خدایا عقل کامل و مغز وزین و دل پاک و عمل بسیار و ادب شایان به من عنایت فرما. «15»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نورالثقلین ج 1، ص 16، حدیث 75.
(2)- تفسیر کبیر ج 1، ص 233.
(3)- تفسیر کبیر ج 1، ص 235.
(4)- نورالثقلین ج 1، ص 12، حدیث 55.
(5)- مائده 84.
(6)- مائده 114.
(7)- بقره 201.
(8)- بقره 250.
(9)- آل عمران 8.
(10)- آل عمران 193.
(1)- بخشى از دعاى کمیل. (12)- بخشى از مناجات زاهدان مفاتیح الجنان ص 215.
(13)- از دعائى زین العابدینع مفاتیح، ص 389.
(14)- از دعاهاى امیرالمؤمنین، مفاتیح ص 392.
(15)- از دعاهاى زینالعابدین در زهنگام زیارت امیرالمؤمنین.