از جمله امور مورد اختلاف میان پژوهشگران، محل دفن حضرت زینب کبری(س) است. با بررسی کتابها و نظریات مختلف، به این نتیجه رسیدیم که:
الف) بیشتر نظریات، بر اساس تحقیقات ناقص است و نمی توان به نتیجه گیری آنها اعتماد کرد.
ب) بعضی نویسندگان مصری و شامی از ابتدای تحقیق بنا دارند ثابت کنند زینب کبری(س) در وطن آنها مدفون است و چنین بنایی در نتیجه گیری آنها تأثیر گذاشته است.
ج) بسیاری از محققان، بدون مراجعه به منابع اصلی و دست اول، به گفته واسطه ها اعتماد می کنند؛ در حالی که با مراجعه به منابع اصلی متوجه شدیم بسیاری از نسبتها نادرست است و گاه صدر یا ذیل مهمی دارند که از قلم افتاده است. همچنین گاه به نسخه ای خطی استناد می کنند که معلوم نیست وجود خارجی داشته باشد. بنابر این به هیچ یک از نقلهای واسطه نباید اعتماد کرد.
د) برخی محققان وقتی وارد بحث می شوند وظیفه خود می دانند که جایی را به عنوان مزار حضرت تعیین کنند و لذا به ناچار یک طرف را می گیرند و هر طور شده ثابت می کنند که در فلان جا مدفون است؛ در حالی که لزومی ندارد محققِ بی طرف، محل دفن را تعیین کند.
گسترده ترین تحقیقی که در مورد مدفن زینب کبری یافتیم کتاب «مرقد العقیله زینب»،(1) تألیف محمد حسنین سابقی است که نویسنده به این نتیجه رسیده که مزار آن حضرت در دمشق است. اما لغزشهای مهمی در این کتاب دیده می شود که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره می کنیم. امید است توفیق نصیب شود و در مقاله ای جداگانه به نقد و بررسی این کتاب بپردازیم.
مصر
کهن ترین نوشته ها
جهت بررسی مرقد زینب کبری در مصر، منابع را به ترتیب تألیف، مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) کتاب اخبار الزینبات
قدیمی ترین کتابی که ادعا شده مدفن زینب کبری(س) را ذکر کرده، کتاب اخبار الزینبات، تألیف ابوالحسین یحیی بن حسن معروف به عُبیدِلی(214 ـ 277ق) است و در آن، زنان صحابی و زنان اهل بیت که نامشان «زینب» است، معرفی شده اند. این کتاب اولین بار توسط سید حسن محمد قاسم مصری به ضمیمه کتاب «سیده زینب» در سال 1333ق چاپ شد. براساس گفته او نسخه خطی آن را از شام یافته و متن کامل را در کتاب مذکور آورده است. همچنین مستقلاً به اهتمام سید محمد جواد مرعشی نجفی چاپ شد.
طبق روایات «اخبار الزینبات»، زینب کبری در مدینه مردم را به قیام علیه حکومت دعوت می کرد و وقتی خبر به یزید رسید، دستور داد او را از مردم دور کنند. لذا به حضرت اعلام کردند که از مدینه خارج شود و هر جا که خواست سکنی گزیند. حضرت نیز مصر را انتخاب و در خانه مَسلمة بن مخلد(م62ق) ساکن شد. پس از یازده ماه و پانزده روز در سال 62ق وفات یافت و در خانه مسلمه مدفون گردید. در اخبارالزینبات می خوانیم:
«بالسند المرفوع إلی رقیة بنت عقبة بن نافع الفهری قالت: کنت فی من استقبل زینب بنت علی لمّا قَدِمَتْ مصر بعد المصیبة. فتقدّم إلیها مسلمة بن مخلد و عبدالله بن الحارث و أبوعمیرة المزنی فعزّاها مسلمة و بکی فبکت و بکی الحاضرون. و قالت: هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون.
ثم احتملها إلی داره بالحمراء. فأقامت به أحدعشر شهراً و خمسة عشر یوماً و توفّیت و شهدت جنازتها و صلّی علیها مسلمة بن مخلد فی جمع بالجامع و رجعوا بها فدفنوها بالحمراء بمخدعها من الدار بوصیتها.
حدثنی إسماعیل بن محمد البصری ـ عابد مصر و نزیلها ـ قال: حدثنی حمزة المکفوف قال: أخبرنی الشریف أبوعبدالله القرشی قال: سمعت هند بنت أبیرافع بن عبیدالله بن رقیة بنت عقبة بن نافع الفهری تقول:
توفّیت زینب بنت علی عشیة یوم الأحد لخمسة عشر یوماً مضت من رجب سنة 62 من الهجرة و شهدتُ جنازتها و دفنتْ بمخدعها بدار مسلمة المستجّدة بالحمراء القصوی حیث بساتین عبدالله بن عبدالرحمن ابن عوف الزهری؛(2)
رقیه دختر عقبه می گوید: هنگامی که زینب دختر علی[(ع) [بعد از مصیبت کربلا به مصر آمد، من در میان استقبال کنندگان از او بودم. مسلمة بن مخلد و عبداللّه بن حارث و ابوعمیرة مزنی پیش رفتند و مسلمه تعزیت گفت و آن دو و حاضران گریستند. سپس حضرت زینب این آیه را تلاوت فرمود: «هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون.»
سپس مسلمه حضرت را به خانه اش در حمراء برد. زینب کبری به مدت یازده ماه و پانزده روز در آنجا ماند تا اینکه وفات یافت. من در تشییع جنازه حاضر بودم. مسلمه در مسجد جامع بر او نماز خواند و بدن را به حمراء باز گرداندند و طبق وصیتش در استراحتگاه او در همان خانه دفن کردند.
هند دختر ابورافع می گوید: زینب دختر علی[(ع)] در یکشنبه شب، پانزدهم رجب سال 62 هجری از دنیا رفت. من در تشییع جنازه او حاضر بودم و در استراحتگاهش در خانه مسلمه در حمراء در باغهای عبدالرحمان بن عوف زهری مدفون گردید.»
ایرادات متعددی بر کتاب اخبار الزینبات وارد است که اعتبار آن را زیر سؤال می برد و جعلی بودن آن را تقویت می کند. برخی شواهد که از این امر حکایت می کند عبارتند از:
چه شد این خبر مهم از دیگر معاصران عبیدلی مخفی ماند؟! محمد بن ربیع جیزی که پدرش از اصحاب امام شافعی(م204ق) بوده نام بیش از صد صحابی را که وارد مصر شدند، در کتابش آورده(3) اما نامی از حضرت زینب نبرده است. اگر چنین بود، نام آن حضرت در صدر واردین به مصر قرار می گرفت. چنین خبری از مورّخان بزرگ پس از این دوره نیز مخفی ماند. چه شد که حتی خلفای فاطمی نیز از این امر با خبر نشدند و به مرقد حضرت توجه نکردند؟!
در حالی ادعا شده که مسلمة بن مخلد به استقبال زینب کبری رفت و به او تسلیت گفت و سپس او را به خانه اش برد و ... که مسلمه از زمره دشمنان امیرالموءمنین(ع) به شمار می رفت.(4) معاویه در نامه ای او را به خونخواهی عثمان دعوت کرد و او هم دعوت معاویه را اجابت کرد.(5) در زمان حکومت معاویه از سوی او و پس از او از سوی یزید والی مصر بود(6) و پس از مرگ معاویه برای یزید در مصر بیعت گرفت.(7)
با توجه به سابقه مسلمة بن مخلد و اینکه او در زمان ورود زینب کبری به مصر ـ به فرض صحت آن ـ از سوی یزید والی مصر بود، چگونه ممکن است از حضرت به گونه ای پذیرایی کند که او را در خانه اش به مدت یک سال ساکن کند و حضرت هم بپذیرد؟!
از اینها گذشته مسلمه از افراد برجسته است و شرح حال او در منابع مضبوط است و سکونت یک ساله شخصیتی مثل زینب کبری در خانه او امر مهمی است که اگر اتفاق می افتاد عادتاً ثبت می شد در حالی که چنین نیست. به عنوان نمونه در «النجوم الزاهره»، جلد 1، از صفحه 132 تا 157 شرح حال مفصل مسلمه آمده اما اشاره ای به قضیه استقبال او از زینب کبری در آن نیست. همچنین این اتفاق از دید نویسندگان شرح حال زینب کبری دور نمی ماند.
متن تعداد زیادی از روایات آن با روایات طبقات کبری تألیف محمد بن سعد همانند است و اختلافات جزئی ویرایشی با هم دارند؛ در حالی که سند آنها از ابتدا تا انتها مختلف است. روشن است که عادتاً محال است دو نفر گزارش واقعه ای را بنویسند، اما الفاظ آنها همانند باشد.
از اینها گذشته عبیدلی نسابه معروفی است که نخستین تألیف در انساب را دارد و شرح حالهای فراوانی از او در منابع متعدد آمده است. تا پیش از چاپ اخبار الزینبات در سال 1333ق، در هیچ کتابی نام آن نیامده است و حتی ننوشته اند که او در باره معرفی زینبها کتابی تدوین کرده است. اما پس از سال 1333 نام آن در کتابها راه یافت.
نگارنده در حال تدوین مقاله ای در مورد این کتاب است و با شواهدی دیگر نیز نشان خواهد داد که آن ساخته و پرداخته افرادی در صد سال اخیر است و هدف آنها این بوده که ثابت کنند مرقد زینب کبری در مصر است.
چاپ این کتاب، سبب شد عده ای از صاحب نظران بر این عقیده شوند که آن حضرت در مصر مدفون است.(8)
ب) کتاب سیده زینب
بنا به ادعای حسن محمد قاسم مصری در کتاب «سیده زینب»، ابوعبدالله محمد کوهینی فاسی اندلسی در محرم 369ق طی سفر به مصر، مزار زینب کبری را زیارت کرد. وی می نویسد:
«دخلنا مشهد زینب بنت علی فوجدناه داخل دار کبیرة و هو فی طرفها البحری لیشرف علی الخلیج. فنزلنا إلیه بدرج و عاینّا الضریح فوجدنا علیه دربوزاً قیل لنا: إنه من القماری و استبعدنا ذلک و لکن شممنا رائحة طیّبة و رأینا علی الضریح قبة بناءها من الجص و رأینا فی صدر الحجرة ثلاثة محاریب أطولها الذی فی الوسط و علی ذلک منقوش غایة فی الإتقان یعلو باب الحجرة زلیجة قرأنا فیها بعد البسملة:
إن المساجد لله فلا تدعوا مع الله أحداً. هذا ما أمر به عبدالله و ولیّه أبوتمیم أمیرالموءمنین الإمام العزیز بالله ـ صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین وأبناءه المکرمین ـ بعمارة هذا المشهد علی مقام السیدة الطاهرة بنت الزهراء البتول زینب بنت الإمام علی بن أبیطالب ـ صلوات الله علیها و علی آبائها الطاهرین و أبنائها المکرمین؛(9)
وارد زیارتگاه زینب دختر علی(ع) شدیم که در خانه ای بزرگ در کنار دریا قرار داشت. از پله ها پایین رفتیم و ضریحی با نرده در اطراف آن دیدیم. به ما گفتند: ضریح از درخت عود قماری است، اما باور نکردیم و از بوی خوشش استشمام کردیم. بالای ضریح گنبدی گچی دیدیم. در یک طرف، سه محراب قرار گرفته بود که بلندترین آنها در وسط واقع شده بود و بر بالای در حجره، پس از «بسم الله» این عبارات را دیدیم:
مساجد برای خداست و دیگری را با خدا نخوانید. بنده و دوست خدا ابوتمیم امیرالموءمنین امام عزیز بالله، دستور ساخت این زیارتگاه را بر مزار بانوی پاک، دختر زهرای بتول(س)، زینب دختر امام علی بن ابی طالب(ع) صادر کرده است.»
بنا به نوشته محمد زکی ابراهیم(10) نسخه خطی این سفرنامه در کتابخانه عارف بک در مدینه نگهداری می شود. به فرض که بپذیریم گزارش سفر محمد کوهینی در نسخه ای خطی وجود داشته باشد، این اشکال مهم باقی می ماند که چرا مرقدی با این عظمت از دید دیگر مورخان و سیّاحان در عصر او و پس از او مخفی مانده است؟!
ج) الطبقات الکبری
عبدالوهاب شعرانی(م973ق) به استناد گفته شیخش علی مجذوب نوشته است که شخص مدفون در مصر زینب کبری است.(11)
شعرانی به جز گفته علی مجذوب، سند دیگری نشان نداده است. علی مجذوب از مشایخ صوفیّه است که سواد خواندن و نوشتن نداشت و ادعا شده که محل کشفیات او لوح محفوظ است!(12) نیازی به توضیح ندارد که چگونه می توان به این گونه ادعاها اعتنا کرد؟!
به نظر می رسد نخستین نوشته مکتوب در مورد اینکه مدفن زینب کبری در مصر است، کتاب الطبقات الکبری در قرن دهم است و سپس به کتابها راه یافت.
شواهدی بر نبود مرقد زینب کبری(س) در مصر
الف) انکار ورود فرزندان بلافصل امام علی(ع) به مصر
بعضی مورخان مصری یادآور شده اند که هیچ کدام از فرزندان صلبی امام علی(ع) به مصر نرفته اند؛ از جمله:
ـ نورالدین علی بن احمد سخاوی که ابن زیات(م814ق) از مشایخ اوست، می نویسد:
«قیل: إنها(سکینة بنت زین العابدین بن الحسین بن علی) أول علویة قدمت إلی مصر؛(13)
می گویند: سکینه دختر امام زین العابدین(ع) اولین علوی است که وارد مصر شد.»
علی مبارک پاشا نیز از سخاوی چنین نقل می کند:
«إن المنقول عن السلف إنه لم یمت أحد من أولاد الإمام علی لصلبه بمصر؛(14)
از پیشینیان نقل شده که هیچ کدام از فرزندان بی واسطه امام علی(ع) در مصر از دنیا نرفته اند.»
اگر مزار زینب کبری در زمان تدوین این کتاب در مصر بود، سخاوی چنین قولی را رد می کرد. ظاهراً در زمان تدوین این کتاب هنوز مزار معروف در مصر را به زینب کبری نسبت نداده بودند و الا در این باره توضیحی می داد.
ـ ابن دقماق(م792ق) و مقریزی(م845ق) نخستین علوی را که وارد مصر شد، محمد بن علی بن محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب دانسته اند که در سال 145ق و در زمان حکومت یزید بن حاتم مهلبی بوده است.(15)
ـ شمس الدین محمد بن ناصرالدین مصری معروف به ابن زیات(م814ق) از حسن بن ابراهیم زولاق(م387ق) نقل می کند:
«إن أول من دخل مصر من ولد علی ـ کرم الله وجهه ـ سکینة بنت الحسین بن علی ـ رضی الله عنهم؛(16)
اولین شخص از فرزندان علی(کرّم الله وجهه) که وارد مصر شد، سکینه دختر علی بن حسین بود.»
ـ ابن زیات می نویسد:
«لم أر أحداً من أرباب التاریخ صحّح مشهداً بغیر القرافة من مشاهد أولاد علی بن أبیطالب ـ رضی الله عنه ـ إلا المشهد النفیسی لأنها أقامت به فی أیام حیاتها و حفرت قبرها بیدها ـ رضی الله عنها؛(17)
در میان مورّخان کسی را نیافتم که در میان زیارتگاههای فرزندان علی بن ابی طالب(رض) در غیر قرافه مزاری را تأیید کند، مگر مزار سیده نفیسه؛ زیرا او در آنجا سکونت داشت و قبر خود را به دست خویش حفر کرد.»
ب) عدم اعتنای خلفای فاطمی
فاطمیها در مصر به قبور اهل بیت(ع) توجه زیادی داشتند و به احیای آنها اقدام می کردند. خلفای فاطمی روز عاشورا را گرامی می داشتند و تنها در مزار این علویات تجمع کرده به نوحه سرایی می پرداختند: زیارتگاه سیده نفیسه، کلثم دختر محمد بن جعفر صادق و زینب دختر یحیی متوج بن حسن انور.
اگر مزار زینب کبری در مصر بود، چگونه پذیرفتنی است که مورد توجه خلفای فاطمی نباشد؟! کمترین آشنایی با آنان نشان می دهد که چنین امری غیر ممکن است.(18)
ج) عدم ذکر مرقد در منابع مورد انتظار
اگر مزار آن حضرت در مصر بود مسلماً افراد زیر در کتابشان ذکر می کردند:(19)
ـ محمد بن ربیع جیزی پدرش از اصحاب شافعی(م204ق) بوده است. او کتابی داشته که در آن نام حدود صد و پنجاه صحابی را که وارد مصر شدند، آورده است. سیوطی تمام آن اسامی را در «حسن المحاضره فی تاریخ مصر و القاهره» ذکر کرده و با تحقیقی که خود نیز انجام داده، تعداد آنها را به سیصد تن رسانده و همه آنها را آورده. در میان آنها نامی از حضرت زینب نیست.(20)
ـ مجدالدین بن ناسخ مصری(م ح 800) کتاب «مصباح الدیاجی و غوث الراجی» را در مزارات مصر نوشت. نسخه خطی آن در کتابخانه تیموری در قاهره به شماره 84 موجود است. در این کتاب آمده که قبر سیده زینب در قناطر السباع مصر است و یادآور شده که آن از قبور رؤیا(21) است.(22)
از این مطلب به دست نمی آید در زمان تألیف کتاب فوق، مرقد زینب کبری در مصر مشهور بوده است؛ زیرا نام پدر یا مادر او ذکر نشده است و می دانیم زینبهای متعدد در مصر مدفونند.
ـ ابن زیات(م814ق) کتاب «الکواکب السیاره» را در زیارتگاههای مصر نوشت و در آن از زینبهای متعدد نام برده است؛ اما نامی از زینب کبری در آن نیست.
ـ ابراهیم بن علی مخزومی(م891ق) کتاب «الفضائل الباهره فی محاسن مصر و القاهره» را تدوین کرد و در آن، توجه مردم به ضریح سیده نفیسه آمده؛ اما خبری از ضریح زینب کبری نیست.
ـ شمس الدین محمد سخاوی مصری(م902ق) کتابی در مورد زینب کبری نگاشت؛ اما ذکری از وجود مزار آن حضرت در مصر نیست. حتی علی پاشا مبارک در «الخطط التوفیقیه، ج5، ص11» از او نقل کرده که هیچ کدام از فرزندان بی واسطه امام علی(ع) در مصر از دنیا نرفته اند.
ـ سیوطی(م911ق) در «حسن المحاضره» به تفصیل به مزارات مصر پرداخته است و نیز کتاب «الزرنبیة فی سلالة الزینبیة» را نگاشت که در هیچ کدام اشاره ای به مدفن حضرت در مصر نیست.
ـ محمد بن علی بن میسر(م677ق) به تفصیل تاریخ مصر را نوشته است؛ اما در آن، مرقد زینب کبری در مصر مضبوط نیست.
ـ ابوالحسن علی بن ابی بکر هروی(م611ق) از گردشگرانی است که در مصر به سیاحت پرداخت و در کتاب «الاشارات فی معرفة الزیارات» نام مزارات مصر را ذکر کرده؛ اما از مرقد زینب کبری نام نبرده است.
ـ محمد بن احمد بن جبیر(م614ق) در مصر سیاحت کرد و نام مشاهد آنجا را بدون ذکر مرقد زینب کبری، در سفرنامه اش ضبط کرد.
ـ ابن شاهین ظاهری(م873ق) در کتاب «زبدة کشف السالک»، صفحه 36، مشاهد و قبور صحابه و بزرگان مصر را نوشته؛ اما از زینب کبری در این کتاب خبری نیست.
- جمال الدین ابوالمحاسن یوسف بن تغری(م704ق) در «النجوم الزاهره فی اخبار ملوک مصر و القاهره» از ورود سیده نفیسه به مصر سخن گفته اما ذکری از زینب کبری به میان نیاورده است.
ـ ابن دقماق ابراهیم بن محمد(م792ق) در «الانتصار لواسطة عقد الامصار» به تفصیل در مورد اماکن مصر نوشت؛ اما نه تنها مرقد زینب کبری را ذکر نکرده بلکه می نویسد: علی بن محمد بن عبدالله بن حسن مثنی نخستین علوی است که در سال 145 وارد مصر شد.
ـ یاقوت بن عبدالله حموی(م624ق) به مصر رفت و مزارات معروف آنجا را ضبط کرد؛ اما از مرقد زینب کبری خبر نداده است.
ـ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن بطوطه(م777ق) در مصر به سیاحت پرداخت و مزارات را در سفرنامه اش آورد به جز زیارتگاه زینب کبری.
نتیجه:
از آنچه گذشت به دست می آید که نمی توان به ادعای دفن زینب کبری در مصر اعتماد کرد. زنان علوی و غیر علوی به نام زینب در مصر فراوانند و نیز عادت خاص و عام است که سادات را به پیامبر(ص) و امیرالموءمنین(ع) نسبت می دهند، هرچند واسطه در بین است. چه بسا این امر سبب شده مزار معروف در مصر به زینب کبری نسبت داده شود.
در خور توجه است که علی پاشا مبارک(م1311ق) متن کتبیه های بارگاه زینب کبری در مصر را آورده است. یکی از کتیبه ها که در سال 1173 نوشته شده، چنین است:
«هذا المقام الهاشمیة النبویة السیدة زینب بنت فاطمة الزهراء المصطفویة بضعة سید الأنام خیر البریة. تاریخ انتقالها سنة خمس و مأة من الهجرة النبویة ـ علیهم تسلیمات رحمانیة؛(23)
اینجا مقام هاشمیه نبویه سیده زینب دختر فاطمه زهرا پاره تن سرور مردم و بهترین انسانها است. تاریخ انتقال او سال 105 هجری است.»
روشن است که زینب کبری در سال 105 حیات نداشت تا به مصر برود. این نوشته می تواند یکی از نشانه های این باشد که مدفون در مصر زینب دیگری از اهل بیت است.