کسى که میخواهد به عبادت و بندگى برخیزد، براى این که عبادتش از ارزش لازم برخوردار گردد، و به قبولى حضرت حق برسد، لازم است شرایط ظاهرى و باطنى عبادات را که در کتابهاى مهم روایتى مانند فروع کافى، من لایحضر، وسائل، جامع احادیث الشیعه، بحار، و حجة البیضاء به تفصیل بیان شده و از جمله آنها لقمه حلال و پاک، طهارت ظاهر و باطن، و اخلاص و خلوص است رعایت نماید و حضرت حق را در همه موارد عبادت مراقب و مواظب خود ببیند، و در طول عبادت یک لحظه از حضرت او غافل نماند.
رسول بزرگوار اسلام میفرماید:
«اعبدالله کانک تراه فان کنت لاتراه فانه یراک:» «1»
خدا را عبادت کن چنان که او را میبینى، پس اگر تو او را نمیبینى یقین داشته باش که حضرت او تو را و ظاهر و پنهان عبادتت را میبیند.
اخلاص در عمل حقیقى است که عمل را در بالاترین مرتبه ارزش میکشاند، و آن را به قبولى حضرت دوست میرساند.
پیامبراسلام از جبرئیل روایت میکند که حضرت حق فرمود:
«الاخلاص سرّ من اسرارى، استودعته قلب من احببت من عبادى:» «2»
اخلاص رازى از رازهاى من است، آن را در قلب بندهاى از بندگانم که او را دوست دارم میگذارم.
رسول خدا میفرماید:
«اخلص قلبک، یکفیک القلیل من العمل:» «3»
نیت خود را درهر عبادتى خالص گردان، عمل اندک در کنار اخلاص تو را براى رسیدن به خوشنودى حق و بهشت الهى کافى است.
«ما اخلص عبدالله اربعین صباحا الاجرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه:» «4»
بندهاى براى خدا چهل روز در همه عبادات و امورش اخلاص نمیورزد مگر این که چشمههاى حکمت از قلبش بر زبانش جارى میشود.
امیرالمؤمین (ع) میفرماید:
«طوبى لمن اخلص لله عمله و علمه وحبه و بغضه و اخذه و ترکه و کلامه و صمة و فعله و قوله:» «5»
خوشا به حال کسى که عملش و علمش و دوستیاش و دشمنیاش و گرفتنش و رهاکردنش و سخنش و سکوتش و کارش و گفتارش را براى خدا خالص نماید.
حضرت صادق (ع) میفرماید:
«من قال لااله الاالله مخلصاً دخل الجنة و اخلاصه ان یحجزه لااله الاالله عما حرم الله:» «6»
کسى که «لااله الاالله» را براساس اخلاص بگوید وارد بهشت میشود و اخلاصش به این است که «لااله الاالله» او را از آنچه خدا حرام کرده باز دارد.
رسول خدا میفرماید:
«السکینة زینة العبادة:» «7»
آرامش و وقار زینت عبادت است.
عبادات عام
بسیارى از امور پسندیده، و حالات مثبت، و کارهائى که به سود مردم انجام میگیرد در فرهنگ پاک حق عبادت شمرده شده و برآن پاداش و ثواب و اجر و مزد اخروى مترتب است.
رسول حق، در این زمینه میفرماید:
«النظر الى العالم عبادة، والنظر الى الامام المقسط عبادة و النظر الى الوالدین برأفة عبادة، والنظر الى الاخ توده فى الله عزوجل عبادة:» «8»
نگاه به عالم ربانى عبادت است، و نظر به پیشواى عادل عبادت است، و نگاه به پدرومادر از روى مهربانى عبادت است و نظر به برادر دینى که او را به خاطر خدا دوست دارى عبادت است.
در روایتى وارد شده است:
«العبودیة خمسة اشیاء: خلأ البطن، وقراءة القرآن، وقیام اللیل، والتضرع عندالصبح، والبکاء من خشیة الله:» «9»
عبادت پنج چیز است، خالى بودن شکم از حرام و پرخورى، قرائت قرآن، بیدارى نیمه شب براى تهجد، ندبه و زارى به هنگام صبح، و گریه از خشیت خدا.
از حضرت حق در حدیث قدسى آمده:
«المصلى یناجینى، والمنفق یقرضنى فى الغنى، و الصائم یتقرب الى:» «10»
نمازگزار با من راز و نیاز میکند، و انفاق کننده در بینیازى به من قرض میدهد، و رزوه دار به من نزدیک میشود.
«یا عبادى الصدیقین تنعموا بعبادتى فى الدنیا فانکم بها تتنعمون فى الآخرة:» «11»
اى بندگان صدیق من، به عبادت و بندگیام در دنیا بهره ببرید تا به وسیله آن در آخرت به نعمتهاى ابدى ام متنعم گردید.
«یابن آدم اذکرنى بعدالعزاة ساعة و بعدالعصر ساعة اکفک مااهمکّ:» «12»
فرزند آدم مرا ساعتى پس از صبح و ساعتى بعدازعصر به یادآور تا آنچه تو را به اندوه و غم میاندازد از تو برطرف کنم.
«یابن عمران! هب لى من قلبک الخشوع و من بدنک الخضوع و من عینک الدموع ثم ادعنى فى ظلم اللیل فانک تجدنى قربیاً مجیباً:» «13»
اى موسى از قلبت به پیشگاه من خشوع آور، و از بدنت فروتنى نشان ده، و از دو چشمت اشک بریز، سپس در تاریکیهاى شب مرا بخوان، یقیناً مرا نزدیک و اجابت کننده خواهى یافت.
رسول خدا فرمود:
کسى که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد خدا میان او و آتش دوزخ خندقى قرار میدهد، یا مانعى که طول آن پانصد سال راه است و خدا هنگام افطارش میگوید:
«لقد وجب حقک على، و وجب لک محبتى و ولایتى، اشهدکم یا ملائکتى انى قد غفرت له ماتقدم من ذنبه و ماتأخر:» «14»
حق پاداش و مزدت برمن واجب شد، و محبت و ولایتم نسبت به تو ضرورى گشتاى فرشتگان شاهد باشید که من گناهان گذشته و آیندهاش را آمرزیده ام.
از حضرت رضا (ع) روایت شده است:
«لیس العبادة کثرة الصلاة والصوم انما العبادة التفکر فى امرالله عزوجل:» «15»
عبادت نماز و روزه بسیار نیست عبادت اندیشه در برنامههاى خداى عزوجل است.
امام صادق از پدرانش از رسول اسلام روایت میکند:
«العبادة سبعون جزء افضلها جزء طلب الحلال:» «16»
عبادت هفتاد جزء است برترین جزء آن طلب حلال است.
حضرت سجاد (ع) میفرماید:
«لاعبادة الابتفقه:» «17»
عبادت جز به فهم حقایق نیست.
حضرت حق شب معراج به رسول اسلام خطاب فرمود:
«یا احمد هل تدرى متى یکون العبد عابداً قال لایارب قال: اذ اجتمع فیه سبع خصال: ورع، یحجزه عن المحارم، وصمت یکفه عما لایغنیه، و خوف یزداد کل یوم من بکائه، و حیاء یستحیى منى فى الخلاء، و اکل مالابدمنه و یبغض الدنیا لبغضى لها و یحب الاخیارلحبى ایاهم:» «18»
اى احمد آیا میدانى چه زمانى عبد در عبادت و بندگى است؟ عرضه داشت یا رب نمیدانم حضرت حق فرمود: هنگامى که هفت خصلت در او جمع شود: تقوائى که او را از افتادن در محرمات باز دارد، و سکوتى که او را از آنچه مورد نیازش نیست مانع گردد، و بیمى که هر روز بر گریهاش در پیشگاه من بیفزاید، و حیائى که در خلوت از من حیا نماید، و خوردن حلالى که از آن ناچار است، و دشمنى با مجموعه هوا و هوسها که از آن تعبیر به دنیاى مذموم میشود به خاطر دشمنى و کینهاى که من به آن دارم و دوست داشتن نیکان چون من آنان را دوست دارم.
چنانچه بخواهم به آنچه در فرهنگ الهى تحت عنوان عبادت از آن یاد شده اشاره کنم مثنوى هفتادمن شود، آنچه ذکر شد نمونهاى از مسائلى بود که از آنها به عنوان عبادت یاد شده است.
پارهاى از عبادات در فرهنگ سعادت بخش الهى به مرحلهاى که از آن تعبیر به برترین عبادت شده است: از حضرت باقر (ع) روایت شده:
«ان اشد العبادة الورع:» «19»
یقیناً قوى ترین عبادت تقوا و پرهیزکارى است.
از حضرت صادق (ع) نقل شده:
«افضل العبادة ادمان التفکر فى الله و فى قدرته:» «20»
برترین عبادت تداوم دادن اندیشه در خدا و در قدرت اوست.
از رسول اکرم روایاتى در این زمینه نقل شده از جمله:
«افضل العبادة الفقه:» «21»
برترین عبادت فهم واقعیات است.
«افضل العبادة قول لااله الاالله ولاحول ولاقوة الابالله و خیرالدعا الاستغفار:» «22»
برترین عبادت گفتن «لااله الاالله ولاحول ولاقوة الابالله» است، و بهترین دعا درخواست آمرزش از خداست.
از امیرالمؤمین (ع) در این زمینه روایاتى نقل شده است از جمله:
«افضل العبادة العفاف:» «23»
برترین عبادت پارسائى و پاکدامنى است.
«افضل العبادة غلبة العادة:» «24»
برترین عبادت پیروزى بر عادت ناپسند است.
«افضل العبادة الزهادة:»
برترین عبادت عدم دلبستگى به امور مادى و منقطع بودن از حرام است.
«افضل العبادة الفکر:»
برترین عبادت اندیشه در حقایق است.
«اعلى العبادة اخلاص العمل:»
بالاترین عبادت اخلاص ورزیدن در عمل است.
«غض الطرف عن محارم الله افضل العبادة:»
از حضرت باقر (ع) در این باب روایاتى نقل شده است از جمله:
«ما عبدالله بشیئ افضل من عفة بطن و فرج:» «25»
خدا به چیزى برتر از پاک نگاه داشتن شکم و شهوت از حرام عبادت نشده است.
«افضل العبادة العلم بالله و التواضع له:» «26»
برترین عبادت معرفت و شناخت خدا و فروتنى براى اوست.
«والله ما عبدالله بشیئى افضل من الصمت و المشئى الى بیته:» «27»
به خدا سوگند خدا به چیزى برتر از سکوت و رفتن به سوى خانهاش عبادت نشده است.
پیامبر شب معراج از حضرت حق پرسید؟
«یارب ایالاعمال افضل؟ فقال الله عزوجل: لیس شیئ عندى افضل من التوکل على و الرضى ما قسمت ...» «28»
پروردگارا از میان اعمال کدامشان برتر است؟ خداى عزوجل فرمود: چیزى نزد من برتر از توکل و اعتماد برمن، و خوشنودى به چیزى که از حلال میان بندگانم تقسیم کرده ام نیست.
در روایت بسیار مهمى نقل شده که زنى به نام ام انس به محضر پیامبراسلام (علیهما السلام) گفت: اى رسول خدا مرا موعظه و وصیت کنید، حضرت فرمود:
«اهجرى المعاصى فانها افضل الهجرة، وحافظى على الفرائض فانها افضل الجهاد، و اکثرى من ذکرالله فانک لاتأتین الله عزوجل بشیئ غداً احب الى الله من کثرة ذکره:» «29»
از همه گناهان دورى کن که دورى از گناهان برترین هجرت است، و بر واجبات محافظت نما زیرا محافظت بر واجبات برترین جهاد است، و بسیار به یاد خدا باش، زیرا فرداى قیامت به چیزى نزد خدا محبوب تر از بسیارى یاد خدا نمیآئى.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار، ج 77، ص 74.
(2)- کلمة الله، 234- بحار، ج 70، ص 249.
(3)- بحار، ج 73، ص 175.
(4)- بحار، ج 70، ص 242.
(5)- بحار، ج 70، ص 229.
(6)- بحار، ج 1، ص 359.
(7)- بحار، ج 77، ص 131.
(8)- بحار، ج 74، ص 73.
(9)- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 294.
(10)- کلمة الله 258.
(11)- کلمة الله 257.
(12)- کلمة الله 263.
(13)- کلمة الله 271.
(14)- کلمة الله 277.
(15)- نورالثقلین، ج 1، ص 33.
(16)- نورالثقلین، ج 1، ص 34.
(17)- نورالثقلین، ج 1، ص 34.
(18)- بحار، ج 77.
(19)- نورالثقلین، ج 1، ص 33.
(20)- نورالثقلین، ج 1، ص 33.
(21)- خصال، ج 1، ص 29.
(22)- بحار، ج 3، ص 195.
(23)- بحار، ح 71، ص 269.
(24)- غرر الحکم.
(25)- بحار، ج 71، ص 368.
(26)- بحار، ج 78، ص 247.
(27)- بحار، ج 71، ص 278.
(28)- ارشاد القلوب.
(29)- میزان الحکمه، ج 10، ص 468