از منظر ائمه هدی
علی(علیه السلام) فرمودهاند: و صوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب؛ (21) و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر مجازات خدا، آن حضرت در حکمت عبادات میفرمایند: خداوند بندگانش را با نماز، زکات و تلاش در روزه داری حفظ کرده است تا اعضاء و جوارحش آرام و دیدگانش خاشع و جان و روان او فروتن و دلهایشان متواضع باشد. کبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد چرا که در سجده بهترین جای صورت را به خاک مالیدن فروتنی آورد و گذاردن اعضای پر ارزش بر زمین اظهار کوچکی کردن است و روزه گرفتن و چسبیدن شکم به پشت عامل فروتنی است... به آثار عبادات بنگرید که چگونه شاخههای درخت کبر را در هم میشکند. (22) امام مؤمنان تأکید فرمودهاند: زکاة البدن الصیام؛ (23) زکات بدن روزه داری است. آن حضرت روزه را آزمونی برای میزان اخلاص بندگان معرفی کردهاند. (24)
از امام باقر(علیه السّلام) روایت شده است که پیامبر به جابربن عبداللّه فرمود: این ماه رمضان است که هر که روزاش را روزه بدارد و پارهای از شبش را به عبادات بایستد و شکم و اندامش را از حرام بازدارد و زبانش را نگاه دارد، از گناهان خود بیرون میرود چنان که از ماه بیرون میرود، جابر گفت چه نیکوست این سخن که فرمودید، حضرت افزود ولی چه سخت است این شرطهایی که کردهام. (25)
امام سجاد(علیه السّلام) در فراز دعایی که هنگام دخول ماه مبارک رمضان زمزمه فرمودهاند، گفتهاند: ستایش خدایی را که از آن طرف بهشت رضوان یکی را ماه خود یعنی ماه رمضان قرار داد، ماه روزه داری که ویژه اسلام است و روزه دار را پاک میکند و بندگان را از آلودگیها میرهاند، ماه قیام اهل ایمان است و خدا در آن برای هدایت مردم و برهان اهل ایمان و تمییز
حق از باطل، قرآن عظیم الشأن نازل کرد و بدین جهتها فضیلت و شرافت این ماه را بر سایر ماهها پدیدار ساخت و به واسطه شرف و برتری و احترامات فراوان از آن جمله اموری که در غیر این ماه حلال است، حرام گردید و برای روزه این ماه وقت تمام ماه (از سپیده صبح تا مغرب) معین شده و ایزد متعال ابداً تقدیم و تأخیر آن را اجازه نفرموده، دیگر آن که شبی از شبهای این ماه را بر هزار ماه برتری بخشیده و آن را شب قدر نام نهاده است که فرشتگان عالم بالا و روح اعظم به امر پروردگار جهان برای تعیین و تقدیر و تمامی امور قضای الهی با سلام و تحیّت و برکت تا طلوع فجر صبح از آسمان بر آن کس که مشیت ازلی خدا خواسته است فرود آمدند تا حکم مبرم و قضای حتمی الهی را انجام دهند. (26)
امام صادق(علیه السّلام) فرمودهاند: بدون شک روزه، تنها دست کشیدن از طعام و آشامیدنی نیست و برای آن شرطی است که تنها با رعایت آن، روزه متحقق میگردد و آن نگاهبانی معنوی و درونی است، پس هنگامی که روزه دارید زبان خود را از دروغ نگاه دارید و دیدگان را از ناروا فرو پوشید... ای روزهدار چنان باش که در راه خدا از آن چه غیر اوست بیزاری جستهای و با روزهای کامل از آن چه خدایت نهی کرده در آشکار و نهان به سوی او تقرّب یافتهای و خشیت خدا را آن چنان که حق اوست در آشکار و نهان پیشه ساخته و جانت را در روزه داری به پیشگاه خداوند به طور کامل تقدیم داشتهای و دلت را برای او از هر چیز فارغ کرده و بر آن چه خدایت فرمان داده و به انجام آن فراخوانده برگماردهای. پس چون این اعمال را کامل به جای آوری روزه دار حقیقی خواهی بود و آن چه را که خدایت فرموده بنا نمودهای اما اگر از این اعمال بکاهی به همان مقدار از فضل و ثواب روزهات کاستهای به راستی روزه صرفاً دست کشیدن از خوراک و آشامیدنی نیست بلکه خداوند آن را مانعی در برابر رفتار و گفتاری که روزه را باطل میکند قرار داده است، چه کم اند روزه دارند و چه بسیارند آنان که گرسنگی بر خود روا میدارند. (27)
شیخ طوسی با سند خود از محمد بن فضل بغدادی نقل میکند که گفت: به امام هادی(علیه السّلام) نوشتم فدایت شوم ماه رمضان میآید و در دل انسان هوای زیارت امام حسین(علیه السّلام) و زیارت پدر بزرگوار تو در بغداد (کاظمین) میافتد، آیا در وطن خود بماند و روزه بگیرد تا ماه رمضان به پایان برسد یا در این ماه مسافرت کند و افطار نماید؟ امام در پاسخ نوشت: ماه رمضان از آن چنان فضیلت و اجری برخوردار است که هیچ ماهی ندارد پس چون فرا رسید به آن عمل بشود. (28)
امام حسن عسکری(علیه السّلام) فرمودهاند: هر کس ده ماه رمضان بطور متوالی روزه بگیرد وارد بهشت گردد. (29)
حکمت روزه
چند نفر یهودی به محضر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمدند و یکی از آنان مسایلی از آن حضرت پرسیداز جمله عرضه داشت: برای چه خداوند عزّ و جلّ سی روز، روزه بر امت تو واجب کرده ولی بر امم گذشته بیش از سی روز فرض و لازم قرار داده بود؟ نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: وقتی جناب آدم از شجره نهی شده تناول کرد و آن چه خورده بود سی روز در شکمش باقی ماند پس حق تعالی بر ذریهاش واجب کرد که سی روز گرسنه و تشنه باشند و آن چه را که در بین این سی روز (خوردن و آشامیدن در شبها) میخورند و در خوراکیها مجازند تفضلی است از جانب حق تعالی و همین حکم بر جناب آدم نیز ثابت بود. باری حق عزّ و جلّ حکم مزبور را بر امّت من واجب گردانید. (30)
ناگفته نماند که روزه از احکام انسان ساز است و پی بردن به فلسفه کامل آن همچون سایر احکام الهی برای انسان عادی امکانپذیر نخواهد بود، دانش محدود بشر نمیتواند راهگشای همه اسرار نهفته باشد و اندیشه خود را به سوی کشف تمام مجهولات رهنمون نماید اما انسان مؤمن معتقد و خردمند میداند که خداوند خیر محض است و جز خوبی و سعادت برای بندگانش نمیخواهد پس اگر به چیزی فرمان میدهد برای انسان مزایایی دارد و بشر را به کمال و فضیلتی میرساند و هرچه را نهی میفرماید برای جوامع بشری زیان بخش بوده و بر مصالح مادی و معنوی آدمی لطمه میزند، در عین حال میتوان ابعادی از حکمت روزه را روشن کرد چنانچه در بالا به نمونهای بر اساس روایت معتبری اشاره کردیم و اگر ما به تمامی جنبههای فلسفه روزه پینبردیم به هیچ وجه این حالت بهانهای برای سرپیچی از امر الهی نمیباشد.
روزه یک عبادت جامع است یعنی بدن، قلب و روح را پاک میسازد، در تمام عبادات دستورات دینی یکی از این بعدها مطرح شده اما روزه همه را شامل میشود به همین دلیل رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودهاند روزه قلب عبادات است، روزه آدمی را به یاد آخرت میاندازد و انسان را متوجه سرای جاوید و فرجام خویش میسازد زیرا وقتی آدمی بر خلاف غریزه تنازع بقاء و شهوات حیوانی و تمایلات نفسانی دمی چند از پرورش بدن و رسیدگی به خواهشهای خود چشم پوشی کرد متوجه میشود عمر خویش را نباید در این دنیا صرف خوردن، خفتن و شهوترانی بکند و به فکر تدارک توشه آخرت خواهد بود، به علاوه خالی بودن شکم بشر را متوجه معارف و احکام میکند. سعدی سروده است:
اندرون از طعام خالیدار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت
آن که پری از طعام تا بینی
یکی از عرفا هم چه نیکو گفته است:
این دهان بسته دهانی باز شد
که خورنده دانههای راز شد
جوع مرخاصان حق را دادهاند
تا شوند از جوع شیر زورمند
علمای روان شناس هم تصریح نمودهاند اعراض از خواهشهای مادی و بدنی، جاذبههای روحی و معنوی را تقویت میکند.
زندگی انسان در این دنیا گاهی مقرراتی را برهم میزند و آدمی را برده خویش میسازد یکی از قیودی که جوامع انسانی را اسیر میکند و طوق بندگی بر گردن آنان میافکند، غذا خوردن در ساعاتی خاص است و چنان مردم را به اسارت وا میدارد که میگویند اگر فلان سفره با تزئینات نباشد و در ساعتی خاص مهیا نگردد، چه میشود. روزه انسان را این گونه پرورش میدهد که بر وجودش مسلم گردد این تمایلات درونی برای خوردن و عافیتطلبی ظالمانه است و اراده انسان را در اختیار میگیرد و اگر روزی ترتیب غذایی او بهم بخورد، عنان نفس را از دست میدهد، باید این زنجیر اسارت را با روزه پاره کرد که یک قوت روحی پدید آید و آدم را به عالم علوی سیر دهد.
روان شناسان ثابت کردهاند هرچند انسان درباره موضوعی زحمت بکشد، بیشتر آن را دوست میدارد و بدان علاقه افزونتری دارد و بهترین مثال در این مورد اشتیاق مادر است که نسبت به کودک خود ابراز میدارد و او هرچه بیشتر برای فرزندش رنج و بیداری در شب را تحمّل میکند وی را بیش از گذشته دوست دارد و کودکانی که دور از مادر در پرورشگاهها و نزد دایگان بزرگ میشوند چندان مورد توجه مادر خود نمیباشند. هر دستور دینی که اجرا شود ایمان انسان را پایدارتر مینماید و آنان که در عبادات ثابتترند بیشتر نفس خود را وادار به آداب بندگی کردهاند، روزه برای این مقصود حداکثر استفاده را میبخشد چرا که روزهداری به زحمت نفس نیاز دارد و انسانی که مدتی این سختیها را تحمّل کرده است به دلیل این که روح و دل را صفا و صیقل داده است در اواخر ماه رمضان به جای خستگی و افسردگی و ناتوانی یک نوع وجد و شعفی را در اعماق وجود خود احساس میکند روزه یک آزمایش به ناراحتی هم هست، خداوند متعال در این سرای فانی به بشر اجازه زندگی اختیاری داده است که هم میتواند در آن کار خوب انجام دهد و از این رهگذر مقام خود را بالاتر از فرشتگان نماید و هم مختار است که به شرارت و شقاوت و خلاف رویکرد نشان دهد و به آن جا تنزل یابد که حتی از چهارپایان هم پستتر گردد.
بنابراین کردار انسان در این جهان یک نوع آزمون است، گاهی امتحان به خوشیها و امکانات فراوان و نعمتهای گوناگون است و دراین حال خداوند مراقب اعمال این فرد است که آیا شکر نعمت را به جای میآورد و این عطاها و نشاهای لطف بی کرانش را کجاها مصرف میگردد، در راه حق و یا باطل، یک وقت هم هست که پروردگار بندهاش را به اموری آزمایش میکند که با یک کاستی و محرومیّت و تحمّل زجر و مشقت روبروست و در این حال آن شخص باید صبر پیشه کند، گرسنگی را تحمّل نماید و از برخی خواهشهای نفسانی چشم بپوشد و لذتها را ترک کند و این امتحان دوم در روزه داری کاملاً قابل مشاهده است.
یک حکمت دیگر هم این است که انسان در موقع خوشیها و راحتطلبیها خداوند را فراموش میکند و هنگام گرفتاری و سختیها به یاد خالق میافتد، البته آنان که دل را به نور ایمان روشن کردهاند در هیچ شرایطی ارتباط معنوی و ملکوتی خود را با آسمان قطع نمیکنند ولی اکثر مردم در خوشگذرانیها و راحتطلبیها ذکر حق را به بوته فراموشی میسپارند، روزه برای این گونه افراد دارویی بسیار درمان کننده است، زیرا در حالت روزه انسان خود را محتاج میبیند که به سوی برآورنده حاجات توجّه کند این است که رمضان را ماه عبادت خواندهاند و ماهی است که نفس آدمی بیش از همیشه یاد خدا را در دل میپروراند.
مادری که بنا به برخی ضرورتها از فرزندش فاصله میگیرد، با وجود گرفتاری گاهی کودک را نزد خود میآورد و با وی انس میگیرد و میکوشد او را با زندگی خود آشنا و مأنوس سازد اگر مادر چنین نکند و سالها کودکش نزد دایه باشد و یا در مکانی تحت نظارت مربیان قرار گیرد سرشت آن طفل به محیط زندگی دایه و کودکستان انس میگیرد و همان تربیت را که در آن محیط میبیند فرا میگیرد و نسبت به والدین و تربیت خانوادگی بیگانه میشود.
انسان در این دنیا از خدای خویش بر اثر برخی حجابها و نسیانها فاصله گرفته است و از اصل خویش دور افتاده است. روزه یک شرایط معنوی ویژهای فراهم میکند که حداقل برای مدت معینی انسان را متوجه ملکوت و جهان والا میکند و او را از این فرودگاه فانی به سوی آسمانها و عالم قدس و ملکوت سیر میدهد و به او هشدار میدهد مبادا این فضیلتها و معنویتها را فراموش کند، در عین این آشنایی روزه مانع از آن نیست که این انسان از برخی امکانات دنیا بهره گیرد، بنابراین یکی از حکمتهای مهم روزه این است که میتواند انسان روزهدار را متوجه مبدأ و تربیت حقیقی خویش کند به علاوه روزه جسم و روح را بهم متصل میکند و هر دو را متوجه حقایقی مینماید، خداوند در این ماه به بندگان نزدیکتر است و به همین دلیل توبهها را میپذیرد و گناهان را میبخشد و از فضل خویش بندگان را برخوردار میسازد.
پیامبران، ائمه هدی، دانشمندان اخلاق و عرفان و حکماء مدام به مردم نوید میدهند که اگر کمی از توجه به دنیا کم کنید خواهید دید لذتهای بسیاری وجود دارد که حظّ جهان در برابرش اندک است امّا گوش شنوا در میان مردم وجود ندارد یا حداقل درصد آنان که به این فراخوانی ندای مثبت میدهند ناچیز میباشد و عموم اقشار جامعه غالباً، در لذتهای مادی غرقاند و چنان وجودشان مسخّر این امور است که به آنان اجازه نمیدهد حقایق دیگری را مشاهده کنند و نمونهای از مسرّت روحانی را درک نمایند، برای چشانیدن این مسرّتها به مردم باید وسایلی باشد که خواهی نخواهی آنان را برای مدتی معین از عالم ماده دور کرده و دری از عالم معنا بر رویشان بگشاید. بهترین این وسایل روزه است که طعم لذت معنوی را به همه میفهماند و به مردمی که تصور میکردند لذت منحصر به خوردن، خوابیدن و شهوت رانی است میآموزد که تنها فقدان و نقصان این لذائذ حظّ آدمی را کم نمیکند بلکه نفس را برای قبول لذتهای جدید و جاویدان مهیّا میکند. پس از این که آدمی نمونه مسرّت را چشید و معتقد شد که این حالات همان گونه که انبیاء و اولیاء فرمودهاند درجات مهمی دارند، روش خود را عوض میکنند و دیگر تمام تلاش خود را صرف تنپروری، عافیتطلبی و آرایش دنیایی نمیسازند.
کودکی را در نظر بگیرید که تا کنون مزه شیرینی حلوا را نچشیده است و هرچه والدین از مزایای این ماده شیرین میگویند نمیتواند بفهمد بالأخره حلوا چیست و احتمالاً از خوردن آن هم اجتناب میورزد امّا مادرش به هر ترتیبی شده مقداری حلوا به دهنش میگذارد و او چون دید آن چه گفتهاند صحّت دارد دیگر نیاز نیست که با اصرار و اجبار دیگران حلوا بخورد، بلکه خود دنبالش دویده و از همان غذایی که ابتدا نمیخورد، میخواهد بیشتر و فراوانتر تناول کند. اصولاً ترک لذتهای بدنی و دنیایی خود با لذت معنوی توأم است:
اگر لذت ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس لذت نخوانی
بنابراین روزه برای انسان اموری را فراهم میکند که از مسرّتهای دنیوی بالاتر است ممکن است برخی این تردید را مطرح کنند که مؤمنان پس از پایان ماه رمضان غالباً شادمان هستند که از روزه گرفتن نجات یافتهاند، در جواب آنان باید گفت: این همان نفس حیوانی است که میخواهد به لذتهای دنیا اکتفا کند و از لذات آخرتی غافل بماند. در برابر این تردید یک نکته دیگر مطرح است که اشاره به آن جالب خواهد بود: یک انسان روزهدار که گرسنه و تشنه است و ساعتها و روزها خود را از برخی امکانات و خواهشهای نفسانی محروم کرده، هیچگاه وقتی یک آدم روزه خوار را مشاهده میکند به هیچ عنوان از دیدنش احساس حسادت نمیکند که چرا از شرایط او محروم است، بر عکس یک خوشحالی و شادمانی معنوی را در وجود خود میبیند این مسرّت از جسم و تمایلات مادی او که نیست زیرا بدنش در رنج و سختی است بلکه این روح و سرشت اوست که احساس لذّت میکند که خداوند چنین توفیقی را نصیب او کرده و این سعادت جاوید را برایش در نظر گرفته است. (31)
فضل بن شاذان از حضرت امام رضا(علیه السّلام) درباره علت وجوب روزه سؤال کرد، حضرت فرمود: مسلمانان مأمور شدهاند روزه بگیرند تا درد گرسنگی و عطش را درک کنند و به فقر آخرت راهنمایی شوند، روزه داری که خود را محتاج خدا ببیند پاداشش افزوده میشود، با روزه گرفتن هوای نفسانی کنترل میگردد و روزه برای روزهدار اندرز گوی خوبی است و او را برای انجام واجبات تشویق مینماید. (32)
پى نوشت ها:
1. تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید، خواجه عبداللّه انصاری، ذیل تفسیر آیات 185 و 187 سوره بقره.
2. قاموس کتاب مقدس، ص 427.
3. نک: تورات، فصل نهم، ش 9.
4. انجیل متی، باب چهارم، ش اول و دوم.
5. قاموس کتاب مقدس، ص 428.
6. سوره بقره، آیه 185.
7. دائرةالمعارف تشیع، ج 8، ص 372.
8. سوره بقره، آیات 183 تا 187 و نیز آیه 196، سوره نساء، آیه 92، مادله، آیه 4، مائده، آیه 95، احزاب، آیه 35، مریم، آیه 26 (بنگرید به المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، وضعه فواد عبدالباقی، ص 417).
9. قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج 4، ص 165، فرهنگ اصطلاحات قرآنی، یوسف حریری.
10. از جمله بنگرید به تحریر الوسیله، ج 1، ص 278، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 132.
11. چنان که در آیه 41 آل عمران و آیه دهم سوره مریم آمده است.
12. سوره مریم، آیه 26.
13. نک: وسایل الشیعه فی تحصیل مسایل الشریعه، شیخ حرّ عاملی، کتاب الصوم.
14. جامع العادات، مولی مهدی نراقی، فصل 109(درجات روزه)، ص 476ـ475؛ مصباح الشریعه، باب بیستم و مستدرک الوسایل، ج اول، ص590 ـ 589.
15. بحار الانوار، ج96، ص255.
16. همان، ص255.
17. همان.
18. همان، ج40، ص54.
19. همان، ج96، ص 340ـ342.
20. متن کامل این خطبه در بحارالانوار، ج96 و اقبال الاعمال سید بن طاووس آمده است.
21. نهج البلاغه، خطبه110.
22. همان، خطبه 192.
23. همان، حکمت 136.
24. همان، حکمت 252.
25. مفاتیح الجنان، بخش اعمال ماه رمضان.
26. صحیفه سجّادیّه، دعای 44، با استفاده از ترجمه حکیم میرزا مهدی الهی قمشهای.
27. وسایل الشیعه، کتاب الصوم، ج 7، ص 117ـ119.
28. تهذیب الاحکام، ج 2، ص110، حدیث 14، بحارالانوار، ج 100، ص 115، حدیث23.
29. خصال، شیخ صدوق، ص 445، حدیث 42؛ وسایل الشیعه، ج 7، ص 176.
30. علل الشرایع، شیخ صدوق، جلد سوم، باب 110
31. روزه از نظر دین و طب، ص 25ـ 23.
32. عیون اخبار الرضا(علیه السّلام)، شیخ صدوق، ص353ـ352.