سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که گناه بر او دست یافت روى پیروزى ندید ، و آن که بدى بر وى چیره گشت مغلوب گردید . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حس‏گرائى و ظاهربینى بنى‏اسرائیل2

 

 

«قل هل ننبئکم بالاخرین اعمالا الذین ضل سعیهم فى الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا، اولئک الذین کفروا بآیات ربهم و لقائه فحبطت اعمالهم فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا، ذلک جزاءهم جهنم، بما کفروا و اتخذوا.»

بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم از جهت عمل و فعالیت آگاه کنم؟ آن مردم کسانى هستند که کوششان در زندگى دنیا تباه شده و به هدر رفته در حالى که خیال مى‏کنند خوب و درست عمل مى‏نمایند، اینان کسانى هستند که آیات پروردگارشان و دیدار قیامت و محاسبه اعمال را به وسیله او منکر شدند و در نتیجه اعمالشان تباه و بى‏اثر است و چون همه کوششان بر باد رفته روز قیامت میزانى براى آن برپا نمى‏کنیم، این است وضع و حال زیانکاران به سبب آن که کفر ورزیدند و آیات من و پیامبرانم را به مسخره گرفتند!

اینان به این خاطر به چنین وضع خطرزا و مهلکى دچارند که خود را از یاد برده‏اند که انسان هستند، و مملوک حضرت رب‏العزه مى‏باشند، و مقامشان مقام خلافت‏اللهى است و از نظر استعداد و شخصیت ذاتى از همه موجودات برترند و دنیا و متاعش و شکم و شهوت و بدن و اعضایش ابزارى براى رشد و کمال آنان به کمک هدایت الهى و آئین و فرهنگ خدائى است.

آنان بر اثر این خود فراموشى خود را بنى‏آدم نمى‏دانند آدم ابوالبشرى که به عنوان خلیفة الله در زمین قرار داده شد، و ظرف علم الاسماء حضرت محبوب بود، و در ملکوت اعلا مسجود فرشتگان قرارش دادند، بلکه خود را بر اساس بافته‏هاى داروین یهودى که با هزینه‏هاى سنگین صهیونیست به باورشان دادند بنى‏میمون مى‏دانند و اصل و ریشه‏اى به عنوان انسانیت براى خویش قائل نیستند.

آنان بر اثر این خود فراموشى اساس همه امور را و محور همه جهات زندگى را، و ستون خیمه حیات را به تعلیم درکایم یهودى که با هزینه‏هاى بى‏دریغانه صهیونیست به باورشان دادند اقتصاد مى‏دانند و کار و پول را ملاک و اصل‏ مى‏شناسند، و حرکات و اعمال خود و اخلاق و سیاست و جنگ و حکومت را بر اساس اقتصاد و دلار نظام مى‏دهند.

آنان بر اثر این خود فراموشى، محور همه لذت‏ها و اصل همه خوشى‏ها و عشرت‏ها را بر اساس تعالیم فروید یهودى که با هزینه‏هاى سخاوت‏مندانه صهیونیست به عنوان دانشى اصیل به باورشان دادند غریزه جنسى و عریانى و فرو رفتن در شهوات و خوش بودن به وسیله اسافل اعضا به هر شکلى که بخواهند مى‏دانند، و پس از هشت ساعت کار براى تجدید قوا و تامین شهوات و غرائز با دوستان مرد و زنشان ساندویچى را به نیش مى‏کشند، و گوشت پخته هر حیوان نجس العینى چون خوک و سگ و مار و بوزینه و خرچنگ و سوسمار را به شکم مى‏ریزند، و به جاى آب این نعمت بزرگ الهى و سید همه نعمت‏ها آب جو و مشروبى نجس و موادى همراه با الکل را عربده جویان مى‏نوشند و سپس در هم مى‏لولند و هر گناه زشتى را مرتکب مى‏شوند و هیچ توجهى هم به عواقب سوء اینگونه زندگى که محصولاتش از هم پاشیدن نظام خانواده، و هم‏جنس بازى، و زناى محصنه و غیر محصنه و تجاوز جنسى به حیوانات و حتى به فرزندان خودشان مى‏باشد ندارند، و به ذهنشان هم خطور نمى‏دهند که اینگونه غرق بودن در مادیات و دلباختگى به لذائذ حسى و زندگى را در همین امور خلاصه کردن سبب انواع بیمارى‏هاى جسمى و روانى و عامل عقب ماندگى ذهنى و بى‏میلى به تحصیل، و علت پوک شدن بناى جامعه و نهایتاً فرو ریختن ساختمان تمدن و نابودى حیات و زندگى و بر باد رفتن سرمایه انسانیت است.

اینان در دنیاى خود فراموشى که خودیت انسانى را از دست داده، و ارزش‏هاى اعتقادى و اخلاقى را در فضاى بسیار تاریک خود فراموشى لگدکوب کرده‏اند و از خودیت خویش جز انسانى حیوان‏نما و حیوان صفت و موجودى‏

مسخ شده باقى نگذاشته‏اند و به خودپرستى که در حقیقت همین خودیت مسخ شده است نیز مشغول‏اند و خود و هر کس را در حول و حوش خود و حیطه تصرف خویش دارند قربانى تبهکارى خود مى‏نمایند و از این شکل زندگى هم لذت برده و احساس خوشى مى‏کنند!!

شارح نهج‏البلاغه علامه جعفرى که براى تربیت نفوس دغدغه عجیب داشت و این فقیر کراراً دلسوزى او را نسبت به انسان‏هاى این زمان و پس از آن حس کرده بودم و بارها نزد من از اوضاع اسفناک انسان در غرب و شرق شکایت داشت در شرح نهج‏البلاغه در ضمن توضیح مباحثه و گفتگوى عالم نحوى و ملاح کشتى اوضاع خطرناک و خطرزاى این گرفتاران به بیمارى خودپرستى را توضیح مى‏دهد:

«شاید به جرئت بتوان گفت که: در میان انواع جنایات نتوان جنایتى را پیدا کرد که در عین حال که دیگران را از هستى ساقط مى‏نماید و خود جنایت‏کار را قربانى تبهکارى خود مى‏سازد، لذیذ و خوش آیند تلقى شود مگر خودپرستى که به جهت پایمال کردن همه اصول و ارزش‏هاى انسانى، تمامى سطوح و ابعاد خویشتن را مسموم و متورم مى‏سازد.

آن یکى نحوى به کشتى در نشست، و در جاى خود قرار گرفت و کشتى تدیجاً ساحل را پشت سر گذاشته و سطح پهناور دریا را پیش گرفت.

درست است که سپهر لاجوردین با ستاره‏هاى زرینش و دریا با آن شکوه و دیدگاه بى‏کرانه‏اش دو تماشاگهى بس عظیم‏اند که مى‏توانند انسان آگاه را به درون خود رهسپار سازند و در آن فضاى بى‏کران تماشاگهى عظیم‏تر از هر دو را در دیدگاه او قرار بدهند اما براى چه کسى؟ براى کسى که در پشت گردنش کورک در نیاورده باشد، که نتواند سر بلند کرده و به بالا بنگرد، و براى کسى که از حرفه‏ زندگى‏اش حجابى ضخیم که تار و پودش از خودپرستى‏ها رشته شده است، در برابر دیدگانش قرار نگیرد که مانع دیدن جز خود محدودش بوده باشد، براى این گونه اشخاص چه آسمانى! و کدامین دریائى و کدامین درونى؟!

مرد نحوى به جاى تفکرات والا درباره بیکرانگى‏هاى فضا و آسمان و دریا و به جاى اندیشه درباره قطراتى که دریا را تشکیل داده‏اند و خواه روزى به شکل بخار در آیند و جزئى از ابرها گردند و فضاها را براى انجام قانون هستى درنوردند، و یا جزئى از جویبارى شوند و روئیدنى‏ها را سیراب نمایند و نهایتاً مشغول کارى بس بزرگ هستند، و به جاى تامل و تحسین کشتیبان که عمرى را در آموزش دریانوردى و تلاش در دریاها و گلاویزى با خطرات مرگبار سپرى کرده و امروز با کمال دقت و جدیت و اهتمام انسان‏هائى را در پهنه بسیار وسیع دریا به مقصد مى‏برد، آرى به جاى این همه تفکرات که فقط سراغ مغز انسان‏هاى بیدار را مى‏گیرند، نخست نگاه‏هاى سطحى به دریا و امواج کوچک و بزرگ و فضا و آسمان انداخت، و تا حدودى با چشمانى محروم از دیدن، آنها را لمس کرد و به طور مبهم و ناچیز آنها را به رسمیت شناخت و در صدد بر آمد که لطف فرموده بپذیرد که «آسمان لاجوردین محیر العقول هست»! «دریا هم هست»! «ستارگان بى‏شمار فضائى هم وجود دارند»! «ضمناً کشتیبان هم که او و افرادى دیگر از انسان‏ها را به مقصد مى‏برد هستند»! و پیش از آن که آن همه «هست‏ها» او را به خود جلب کنند و از دیدگاه آن خودپرست اهمیتى پیدا کنند ناگهان به یاد خویشتن افتاد، یعنى هستى خویشتن در دیدگاهش قرار گرفت و نخست اثبات خود را براى خویشتن آغاز کرد! مگر من نیستم؟! آرى من هستم، چه فایده از این که همه کائنات عالم هستى موجودیت مرا پذیرفته‏اند و وجود من یکى از معلومات خداوندى است در حالى که این کشتیبان و کشتى نشینان نمى‏دانند که‏ «من هستم» و «من کیستم» که در این کشتى براى مدتى تا وصول به مقصد با آنان دمساز گشته‏ام، لذا هنوز کشتى راهى را سپرى نکرده بود که مرد نحوى براى اثبات وجود خویشتن به هیجان در آمد و رو به کشتیبان نمود آن خودپرست، کشتیبان با همه قواى مغزى و اراده‏ى بارور شده که متوجه کشتى و کشتى‏نشینان و پدیده‏هاى دریائى و مشغول کار و کوشش خود بود از مرد نحوى صدائى ناآشنا بگوشش رسید که گفت هیچ از نحو خواندى؟ گفت لا شاید هم اصلا بیچاره کشتیبان نفهیمد که معناى نحو چیست؟ او با کمال صداقت و صراحت گفت: نه من نحو نخوانده‏ام و آنگاه چند لحظه در فکر فرو رفت و با خویشتن چنین گفت: نحو، نحو چیست؟ چون نمى‏توانست بیش از چند لحظه فکر خود را با ضرورت تمرکز قواى دفاعى براى کار کشتى‏رانى خود مشغول سازد، لذا فوراً اختیار ذهن خود را به دست گرفت و مشغول کار اصلى خود گشت که ناگهان بانگ شومى از نحوى شنید که با کبر و نخوت تهوع آورى- گفت نیم عمر و شد بر فنا بینوا کشتیبان! مرد نحوى براى اثبات وجود خویشتن از راه علم نحو، نیم عمر وى را بر باد فنا داد در اینجا شما چه فکر مى‏کنید؟! اگر کشتیبان مردى بود که نحو خوانده و از علوم ادبى اطلاعات مفیدى داشت و در پاسخ نحوى میگفت: آرى پیش از آن که اقدام به آموزش دریانوردى و کشتیبانى نمایم از الکتاب سیبویه گرفته تا الفیه ابن‏مالک را نزد جلال الدین سیوطى خوانده و خوشبختانه همه آنچه را که خوانده‏ام هم اکنون در حفظ دارم آیا فکر مى‏کنید مرد نحوى مى‏گفت: آفرین، سپاس خداى را که در سفر دریا با انسانى رویاروى شده‏ام که در عین حال که با فن کشتیبانى خدماتى براى مردم انجام مى‏دهد در علم شریف نحو هم عالم و صاحب نظر است؟!

نه بلکه مرد نحوى که در مقابل خود، انسانى مساوى یا برتر از خود را میدید فوراً به مغزش فشار مى‏آورد که یکى از مسائل مشکل نحو را بیاد آورد و کشتیبان را با طرح آن مسئله به زانو اندازد مثلًا مى‏گفت:

حالا که تو نحو خوانده‏اى بگو ببینم: در پاسخ آن مسئله زنبوریه باید اذا هو هى بخوانیم یا اذا هو ایاها؟ همان مسئله‏اى که سیبویه را به دیار عدم فرستاد.

اگر در این مورد هم کشتیبان پاسخ صحیحى مى‏داد و مى‏گفت: باید اذا هو هى بخوانیم چنان که در قرآن مجید آمده است: فَإِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعى‏ مرد نحوى توانائى دیدن وجود کشتیبان را به کلى از دست مى‏داد و پیش از آن که در گرداب مهلکى که فضا و دریا براى او تهیه دیده بود دست از جان بشوید خود را به دریا مى‏انداخت و از شکنجه دیدن قیافه کشتیبان که به خوبى «هستى خود» را اثبات کرده بود راحت مى‏گشت!

آرى قانون نحس خودپرستى همین است که به ابراز هستى خویشتن قناعت نمى‏ورزد و نمى‏گوید: من نحو خوانده‏ام پس هستم، که هیچ منافاتى با این ندارد که کشتیبان هم بگوید: من کشتى مى‏رانم پس هستم، و آن یکى بیل مى‏زند پس هست، و آن دیگرى هم به وسیله علم و معرفت آیات الهى را در این دنیا مى‏خواند پس او هم موجود است.

ولى چنان که بر همه روشن است در آن هنگام که یکى از وسائل زندگى جاى هدف اعلاى «حیات معقول» آدمى را بگیرد شناخت این که ضرب در جمله ضرب زید عمر فعل ماضى مفرد و مذکر و غایب و زید فاعل و عمر و مفعول آن است، تفسیر عالم هستى را به عهده مى‏گیرد و براى حیات آدمى معنا مى‏بخشد. کشتیبان از شنیدن این بانگ دلخراش که چون نحو نخوانده‏اى پس نیم عمرت بر فناست ضربه شدیدى خورد، زیرا تا آن روز چنین جمله‏اى را نه از عقل و وجدانش شنیده بود و نه از پیامبران الهى و اوصیاء و اولیا چنین هدفى براى حیات سراغ گرفته بود، و نه از قوانین عالم وجود که هستى او را در خود جاى داده و در آهنگ بزرگى که در آن قوانین نواخته مى‏شود شرکت داده‏اند.

ضربه‏اى که بر کشتیبان خورده بود، شکننده و یأس‏آور بود در نتیجه- دل شکسته گشت کشتیبان زتاب شگفتا! نکند این مرد نحوى راست مى‏گوید که چون من نحو نخوانده‏ام نیمى از عمرم بر باد فنا رفته است؟ اما این یک اندیشه باطل است که ذهنم را در این پهنه اقیانوس به خود مشغول داشته است زیرا براى اعلان بطلان و فناى یک لحظه از زندگى که جلوه‏گاه عظمت خداوندى است، ندائى از وجدان و عقل و منطقى بالاتر از منطقى این مرد نحوى مورد نیاز است مردى که همه هستى و عظمت‏ها و قوانین و ارزش‏ها و هدف اعلاى آن را در تنظیم قالب‏هاى قراردادى الفاظ مى‏جوید و نمى‏داند که:

او چو خود را در سخن آغشته است

از حکایت او حکایت گشته است.

ججضربه «نیم عمر تو شد بر فنا» که نحوى بر او وارد کرده و دل او را شکسته بود لحظاتى چند کشتیبان را در خود فرو برد، و او جز سکوت در برابر امواج طوفانى آن خود پرست چاره‏اى ندید، چونان سکوت و آرامشى که وى همواره مى‏بایست در برابر امواج طوفانى دریا از خود نشان دهد دریغا! که طوفان دریا جسم آدمى را به بازى مى‏گیرد، ولى طوفان درون خود پرستان ارواح انسان‏ها را شکنجه مى‏دهد، او مى‏توانست پاسخى قانع کننده به مرد نحوى بگوید لیک ضربه سئوال تندتر از آن بود که با گفتگو منتفى گردد. لیک آن دم گشت خاموش از جواب و به جاى مرد نحوى خویشتن را مخاطب قرار داد که‏

بنشینم و صبر پیش گیرم

دنباله کار خویش گیرم ‏

وانگهى اگر من در اینجا براى خاموش کردن شعله‏هاى آتش خودپرستى این مرد حقیر و کوته‏بین به نزاع و جدال بپردازم و او را به خطائى که در اثبات هستى خود و نفى هستى دیگران مرتکب شده است آگاه سازم، شاید کشتى زمام از دست من برباید و در نتیجه این مناقشه و بگو مگو که به برکت «نحو خوانده‏ام پس هستم و تو نخوانده‏اى پس نیستى» به راه افتاده است کشتى و کشتى نشینان و حتى خود من که کشتیبانم و بالاتر از همه این مرد نحوى را که با علم به فعل و فاعل به هدف اعلاى حیات خود رسیده است به کام مرگ بسپارد پس بهتر این است که:

بنشینم و صبر پیش گیرم

دنباله کار خویش گیرم جهیچ سئوالى در این دنیا بى‏پاسخ نخواهد ماند، اگر عامل طرح سئوال واقع جوئى و واقع‏یابى باشد حکمت و عنایت خداوندى بر این است کهچون تو مى‏خواهى خدا خواهد چنین جججج‏

حق برآرد آرزوى متقین جو به هر وسیله و مشکلى باشد خداوند به وسیله معلمان و مربیان و آیات الهى خود، انسان واقع جو را به مقصد خود خواهد رساند اگر چه با فهماندن این حقیقت به او باشد که در مسیر واقع جوئى قرار گرفتن، خود گامى بزرگ در حقیقت است و اگر سئوال براى زدن ضربه و آزار روحى یک انسان مطرح شود چنان که مرد نحوى مرتکب شد و نیم عمر کشتیبان را بدان جهت که نحو نخوانده بود به باد فنا سپرد، اگر انسان دل شکسته و رنجدیده از آن سئوال غرض‏آلود نتواند پاسخ آن را با زبان بدهد، دیر یا زود قانون پایدار انتقام از ستمکاران که این جهان کوه است و فعل ما ندا ‏

سوى ما آید نداها را صدا

شارح امین آن است، از راه میرسد و پاسخ عملى را با ضربه شکننده‏تر از سئوال غرض‏آلود بر هستى او مى‏کوبد لذا آن کشتى مقدار زیاد راه نرفته بود که- باد کشتى را به گردابى فکند- کشتى در آن گرداب به دور خود چرخیدن گرفت، از این پهلو به آن پهلو، گاهى بالا و گاهى پائین، هر لحضه به کام گرداب که بدون سر و صدا درس یموت النحوى را مى‏خواند نزدیک‏تر مى‏گشت.

دیوار زندگى کشتى نشینان که تا لحظاتى قبل اگر گرگ هم بودند اکنون همه آنان میش شده بودند شکاف برداشته بود، هیچ کس سخن دیگرى را نمى‏نشیند، نگاه‏ها تمرکز خود را از دست داده بودند، هر لحظه به سرعت چرخیدن کشتى به دور خود افزوده مى‏گشت، نوبت پاسخ کشتیبان به آن مرد نحوى فرا رسیده بود ولى آن نحوى بینوا با سکوتى مرگبار و اضطرابى که کم‏کم حواسش را از کار کردن باز مى‏داشت در مرز زندگى و مرگ به وسیله کشتى به دور خود مى‏پیچید که گفت کشتیبان بدان نحوى بلند- اى مرد نحوى اى آشنا با نحو و بیگانه از خویشتن، اى برباد دهنده نیمى از عمر من، اى خلاصه کننده همه دانستنى‏ها و کردارها در نحو و قواعد آن هیچ میدانى شنا کردن بگو آیا شنا کردن را مى‏دانى، آیا میتوانى با علم شناگرى هستى خود را از این گرداب مهلک نجات بدهى؟ آماده باش، چنان که همه کشتى نشینان و خود من هم آماده مى‏شویم به خود بیا و دست از کشتى بردار، لباس‏هایت را تا آنجا که بتوانى سبک کن و چشم از بار و توشه‏اى که با خود آورده‏اى بپوش، حرکت کن، برخیز، آیا شناگرى میدانى؟ مرد نحوى بدون مراعات قوانین نحو و صرف و معانى و بیان و بدیع و اشتقاق و عروض و قافیه و فقه‏اللغه و غیر ذلک.

گفت نى از من تو سباحى مجو- نه اى کشتیبان عزیز که واقعاً از زندگى خود بهترین بهره‏ها را برده‏اى، اى کشتیبان عزیز که حتى یک لحظه از عمرت را به باد فنا نداده‏اى من شناگرى نمى‏دانم آیا راهى، چاره‏اى دارى براى من ارائه کن؟! اگر از این گرداب مرگ و غرقاب فنا نجات پیدا کنم، براى همیشه هستى خود را مرهون تو خواهم بود اکنون چه کنم و چه خواهد شد؟!

کشتیبان کشتى آرام نمى‏گیرد و تدریجاً امواج طوفانى پیرامون گرداب وارد کشتى مى‏شوند بگو اى کشتیبان عزیز چه کنم؟

کشتیبان که بنا به فتواى مرد نحوى نیم عمرش بخاطر نخواندن نحو بر باد فنا رفته بود با صدائى رسا

گفت کل عمرت اى نحوى فناست ‏

زان که کشتى غرق در گرداب‏هاست جاگر نیمى از عمر من بجهت نخواندن نحو فانى شده است اکنون کل عمر تو اى نحوى به جهت جهل تو به شنا و شناگرى به پایانش رسیده است. اگر در یکى از آن روزهاى گذشته لحظه‏اى از عشق به آشنائى با مسائل و قواعد نحو که فقط وسیله خوبى براى ابراز معانى است به خود مى‏آمدى و عقل خود را باز مى‏یافتى و با تحریک این احتمال که شاید روزى گذارت به دریا خواهد افتاد علم شناگرى مى‏آموختى و تمرین مى‏کردى نه تنها حکم به فناى عمر انسان‏هائى که نحو نمى‏دانند نمى‏کردى بلکه امروز که گرداب براى فرو بردن تو کام باز کرده است حیات خود را از مرگ نجات مى‏دادى ولى هیهات که آب از سر گذشته و پیک اجل از در درآمده است» «7»

آرى غرق شدن در مادیات و دلباخته شدن به حسیّات به تدریج انسان را در گرداب خود فراموشى و خود پرستى قرار مى‏دهد و معبودانى هم چون گوساله سامرى چون علم و دلار و قدرت و ... در قلب انسان به جاى خدا مى‏نشاند و از درون انسان را به پوچى و پوکى مى‏برد و زمینه افتادن او را در چاه هلاکت و تیره بختى فراهم مى‏آورد و دنیا و آخرت و وجود خود انسان را بر باد مى‏دهد و براى آدمى چیزى جز حسرت و اندوه و پشیمانى و خزى دنیا و عذاب آخرت باقى مى‏گذارد و روزى انسان را بیدار مى‏کند که آن بیدارى براى او کمترین سودى ندارد!

گذشت و عفو حق‏

راستى چه عجیب و شگفت‏آور است عظمت عفو و گذشت حق، ملتى را از چنگال ظالمانه فرعونیان و شکنجه‏هاى سخت آنان و قتل فرزندانشان و به بیگارى گرفتن زنانشان نجات داده، و با عنایت ویژه‏اش از میان امواج رود نیل بدون این که کمترین آسیبى به کسى برسد به سلامت به منطقه امن آورده، و این ملت از این همه نعمت چشم پوشیده و ظالمانه به بدترین انتخاب تن داده به این صورت که از خداى رحمان دست برداشته، و از الطاف و کرامات او غفلت ورزیده و به جاى او گوساله‏اى را که مجسمه‏اى بیش نیست و اندکى باد در او صدا ایجاد مى‏کند به عنوان معبود برگزیده و آن را پرستش و بندگى مى‏کند و قیافه کریه مادى‏گرى و حس‏گرائى و اقناع آروزها و شهوات بیجاى خود را نشان مى‏دهد و در حالى که به خاطر انتخاب گوساله آن هم در برابر حضرت رب‏العزه و آلوده شدن به شرک که ظلم عظیم است باید به سخت‏ترین عذاب دنیا و آخرت دچار شود ولى از سوى حضرت حق با انجام مقدماتى که به صلاح آنان بود مورد عفو و گذشت قرار مى‏گیرد تا پس از این عفو عملًا به شکر آن همه نعمت برخیزد و در راه سپاسگزارى قدم بگذارد! مسئله شکر که از اهم مسائل الهى و حقیقتى واجب بر همه بندگان است به خواست حضرت حق در آیات بعد به طور مفصل مورد بحث و تحقیق قرار خواهد گرفت.

کتاب و فرقان‏

منظور از کتاب که پس از پایان مواعده چهل شب به حضرت موسى عطا شد قطعا تورات است که حاوى همه مسائل لازم براى هدایت بنى‏اسرائیل بود.

قرآن مجید به طور مکرر تورات نازل شده بر موسى را که بخش اعظمى از آیاتش تا زمان ظهور اسلام دست نخورده باقى ماند بود و در آن آیات بشارت به ظهور رسول اسلام موج میزد مورد تصدیق قرار داد و راه هر گونه عذر و بهانه‏اى را در ایمان نیاوردن به پیامبر اسلام به روى یهود بست.

حضرت حق که نازل کننده توارت بر موسى است تورات را حاوى هدایت و نور مى‏داند و آن را تا زمان مسیح که زمان نزول انجیل بود ملاک داورى همه پیامبران پس از موسى در شئون زندگى مردم مى‏داند.

إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدىً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا: «8»

بى‏تردید ما تورات را که در آن هدایت و نور است نازل کردیم، پیامبرانى که تا زمان مسیح تسلیم تورات بودند بر اساس آن در میان یهود داورى مى‏کردند.

قرآن مجید به منافع عمل به کتاب‏هاى آسمانى اشاره مى‏کند آنجا که مى‏فرماید:

وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ: «9»

اگر آنان به تورات و انجیل و قرآن عمل مى‏کردند بى‏تردید از برکات آسمان و زمین بهره‏مند مى‏شدند.

عمل به تورات و انجیل با بشارت‏هائى که هر دو کتاب به رسالت پیامبر اسلام داده بودند به این بود که همه یهود و همه نصرانى‏ها نسبت به قرآن مجید که کامل‏تر از هر دو کتاب و آخرین کتاب آسمانى بود ایمان مى‏آوردند تا با ایمان به قرآن به حقیقت به تورات و انجیل عمل مى‏شد ولى متأسفانه احبار و رهبان و سردمداران یهود و نصرانیت از ایمان به قرآن امتناع کردند و زیر مجموعه‏هاى خود را نیز از ایمان آوردن به قرآن منع کردند و در نتیجه نه به تورات عمل کردند و نه به انجیل و علاوه بر آن به تکذیب قرآن هم برخاستند و سد راه آیندگان هم در ایمان به قرآن شدند و جهان را به وضعى که در این زمان دارد که هر گونه فسادى در آن موج مى‏زند و زور قدرت ناحق به دست حکومت‏هاى مسیحى و پول و اقتصاد در جهان و حکومت نامشروع اسرائیل در سرزمین غصب شده فلسطین به دست صهیونیسم است دچار کردند.

قرآن مجید ملت یهود و جامعه نصرانى را بدون عمل به تورات و انجیل که آیاتش آنان را به ایمان آوردن به قرآن و پذیرفتن رسالت پیامبر دلالت مى‏کند و بدون عمل به قرآن بى‏ارزش و بى‏مایه مى‏داند، و مسلک آنان را صحیح و درست نمى‏داند.

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ... «10»

بگو: اى اهل کتاب شما هیچ ارزشى ندارید و بر مسلک صحیح و درستى نیستید تا زمانى که به تورات و انجیل و قرآنى که از سوى پروردگارتان نازل شده عمل کنید.

فرقان را اهل تفسیر و تحقیق و عالمان علم لغت و ادب به چند صورت معنا کرده‏اند:

دلیل قانع کننده و قطعى، «11» شکافتن دریا براى بنى‏اسرائیل‏ «12» تورات کتاب آسمانى حق، «13» معجزات موسى که از همه پیامبران به خاطر رام کردن دل یهود نسبت به فرهنگ حق بیشتر بود مانند اژدها شدن عصا، تابش نور سپید از سر انگشتان موسى، مسلط کردن طوفان و ملخ و شپش و قورباقه به فرعونیان و آلوده کردن همه متاع و وسایلشان به خون‏ «14» که همه آنها فاصل بین حق و باطل و مایه تمیز کار درست از نادرست، و صدق از کذب، و کفر از ایمان، و معجزه از سحر بود، تورات و معجزات موسى حجت حق را بر ملت یهود تمام و کامل کرد و راه هر عذر و بهانه‏اى را در ایمان به خدا و قیامت و موسى و پیامبران پس از او بست ولى این ملت لجوج و معاند و سنگدل قدر نعمت‏هاى مادى و معنوى خدا را ندانستند، و از موسى و فرهنگ الهى‏اش استقبال ننمودند و او را و برادرش را به شکنجه‏هاى عظیم روحى دچار کردند که آیات بعد به گوشه‏اى از ستم‏ها و جنایات و لجاجت‏هاى آنان چه در زمان موسى و چه در زمان مسیح و چه در زمان پیامبران میان موسى و مسیح و به ویژه در زمان ظهور اسلام نسبت به پیامبر اشاره مى‏کند.

آنان به جاى اینکه به وسیله تورات و فرقان هدایت الهى را که فلسفه نزول تورات و تجلى فرقان بود بپذیرند، لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ‏ و از آثار و برکات هدایت در همه شئون زندگى در دنیا و برزخ و قیامت بهره‏مند شوند، و سعادت و خوشبختى ابدى خود را تأمین نمایند، بر اثر بیمارى خطرناک مادى‏گرى و دلبستگى به امور حسى، و غرق بودن در آمال و آرزوها و خیالات خام راه گمراهى و ضلالت را برگزیدند و مهر شقاوت و تیره‏بختى را بر پیشانى حیات خود زدند، و خزى دنیا و عذاب ابدى را براى خود خریدند!!

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

(1)- اعراف 138- 141.

(2)- طه 88.

(3)- المیزان ج 1 ص 280.

(4)- تفسیر نهج‏البلاغه جعفرى ج 14 ص 226.

(5)- انبیاء 105.

(6)- مائده 33.

(7)- تفسیر نهج‏البلاغه ج 14، ص 226.

(8)- مائده 44.

(9)- مائده 66.

(10)- مائده 68.

(11)- فرهنگ نوین.

(12)- مختصر نهج البیان.

(13)- اغلب مفسرین.

(14)- اعراف 133.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/5/31 :: ساعت 10:18 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 292
>> بازدید دیروز: 196
>> مجموع بازدیدها: 1325365
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب