سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گشاده رویی، دامِ دوستی است . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» یاس کبود (شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام)

 




ویژگی منحصر به فرد

فاطمه علیهاالسلام را همه می شناسند؛ حتی غیر مسلمانان نیز از او به قداست یاد می کنند. مهربانی، شجاعت، عصمت، دانش، تقوا و در یک کلام، فضلیت ها با نام فاطمه گره خورده است. فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر خداست که در قرآن، مقام والایش بیان شده است، قلب و جان پیامبر صلی الله علیه و آله که تاریخ، سفارش های ایشان را به محبت او و فرزندانش ثبت کرده است. نام فاطمه علیهاالسلام ، با مظلومیت هم گره خورده است و سوم جمادی الثانی، سالروز شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بهترین فرصت برای گره زدن دل های شیدا بر گوهرهای حُسن اوست.

آغاز مظلومیت

داغ فراق پیامبر صلی الله علیه و آله برای جهان اسلام و به ویژه خانواده ایشان مصیبت بزرگی بود، به ویژه آنکه این مصیبت بزرگ، آزارهای سختی را در پی داشت که در طول تاریخ، گریبانگیر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله شد. این مصیبت ها آن قدر کمرشکن بود که زهرا علیهاالسلام زبان به شکوه گشود: «پدرجان! تنها و حیران مانده ام. صدایم خاموش شده و پشتم شکسته است. زندگی ام مکدّر گردیده و دنیا بر من تاریک شده است». اشعاری هم که منسوب به ایشان است، عظمت مصیبت را می رساند که: «مصیبت هایی بر من فرو ریخت که اگر بر روزهای روشن می ریخت، همه در سیاهی فرو رفته و شب می شدند».

گریه های زهرا علیهاالسلام

پنج نفر در دنیا به «بکّاء» یعنی بسیار گریه کننده معروف شده اند؛ آدم علیه السلام که در جدایی از بهشت می گریست. یعقوب علیه السلام که بر جدایی یوسف گریه می کرد. یوسف علیه السلام که در فراق یعقوب علیه السلام شبانه روز اشکش جاری بود. اما فاطمه علیهاالسلام آن قدر بر وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله گریست که اهل مدینه از گریه او ناراحت شدند و اعتراض کردند. از این رو، ایشان به مقبره شهدای اُحُد می رفت و آنجا گریه می کرد. بعد از او هم امام سجاد علیه السلام بر مصیبت پدرش امام حسین علیه السلام می گریست. به یقین زهرا فقط در فراق پدر خویش نمی گریست، بلکه پی آمدهای دردناک رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ، شکیب آن بانوی شکیبا را گرفته و پشت آن کوه صبر را خم کرده بود.

عیادت زنان مدینه

هنگامی که حضرت فاطمه علیهاالسلام در بستر شهادت قرار گرفت، زنان مدینه به عیادت او رفتند و جویای احوالش شدند. حضرت پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «به خدا سوگند از دنیای شما بیزارم و مردهای شما را دشمن می دارم... . کردار مردان شما زیانی آشکار است؛ چرا که آنها از ابوالحسن علی علیه السلام روی گردان شدند. سوگند به خدا روی گردانی آنها از علی علیه السلام ، به این دلیل است که شمشیر علی در میدان های نبرد، تیز و کوبنده بود. او باکی از مرگ نداشت... . آنها بر ما ستم کردند و دست از یاری ما کشیدند».

سخنان علی و فاطمه علیهماالسلام با یکدیگر

هنگامی که فاطمه علیهاالسلام احساس کرد زمان رحلتش نزدیک شده است، خطاب به علی علیه السلام گفت: «ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دروغ و خیانتی ندیدی و هیچ گاه با تو مخالفت نکردم». علی علیه السلام فرمود: «نه هرگز، تو آگاه ترین، نیکوکارترین و گرامی ترین شخص هستی و خوف تو در پیشگاه خدا بیشتر از آن است که تو را به خاطر مخالفت با من، سرزنش کنم. فراق تو برای من بسیار سخت است، ولی چه باید کرد که چاره ای از مرگ نیست. سوگند به خدا، مصیبت رسول خدا را بر من تازه کردی و فراق و فقدان تو برای من بسیار بزرگ و دشوار است.... این مصیبتی است که تسلیت و آرامش ندارد و حادثه ای جان سوز و جبران ناپذیر است». سپس ساعتی با هم گریه کردند.

لحظه غم انگیز شهادت

زمانی که وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیک شد، به اسماء بنت عُمَیس فرمود: «آبی بیاور تا وضوبگیرم». ایشان وضو گرفتند و به روایتی غسل هم کردند. سپس خود را معطّر ساخته و لباس های تازه ای پوشیدند و فرمودند: «ای اسماء! مقداری از آن کافور بهشتی را بالای سرم بگذار تا مرا با آن حنوط کنند». سپس پای خود را به سمت قبله دراز کرده، خوابیدند و پارچه ای بر روی خود کشیدند و فرمودند: «ای اسماء! ساعتی صبر کن و بعد از آن مرا صدا بزن، اگر جوابی ندادم، بدان که من به پدر خویش ملحق شده ام و علی علیه السلام را باخبر کن». اسماء بعد از ساعتی، چند مرتبه ایشان را صدا زد، ولی جوابی نشنید. سپس پارچه را از روی ایشان برداشت و دریافت که مرغ روحش به بهشت برین پرواز کرده است.

حسن و حسین علیهماالسلام درکنار بدن مادر

زمانی که اسماء از شهادت فاطمه علیهاالسلام آگاه شد، سراسیمه از خانه بیرون آمد و حسن و حسین علیهماالسلام را در بیرون خانه ملاقات کرد. آنها سراغ مادر خویش را گرفتند، ولی جوابی دریافت نکردند. از این رو، با عجله داخل خانه شدند و مادر را رو به قبله در حال خواب دیدند. حسین علیه السلام مادر را تکانی داد و دریافت که او از دنیا رفته است. پس رو به برادر کرد و گفت: «برادر جان! خدا به تو در مصیبت مادرمان اجر دهد». در این لحظه حسن علیه السلام خود را روی مادر انداخت. گاهی او را می بوسید و گاهی می گفت:« مادرم! با من سخن بگو قبل از آنکه روح از بدنم بیرون رود». حسین علیه السلام نیز پاهای مادرش را می بوسید و می گفت: «مادرم! من پسرت حسین هستم، پیش از آنکه قلبم شکافته شود با من سخن بگو».

امیرمؤمنان و خبر شهادت زهرا علیهاالسلام

اسماء به حسن و حسین علیهماالسلام گفت: « نزد پدر بروید و وفات مادرتان را به او خبر دهید». حسن و حسین علیهماالسلام از خانه بیرون آمدند، در حالی که فریاد می زدند: «آه ای محمد صلی الله علیه و آله ، ای احمد! امروز مصیبت فقدان تو برای ما تازه شد ؛ چرا که مادرمان از دنیا رفت». آن دو وارد مسجد شدند و خبر شهادت مادر را به علی علیه السلام رساندند. امیر مؤمنان از شنیدن این خبر آن چنان متأثر شد، که بی هوش بر زمین افتاد و تا وقتی آبی به صورتش نزده بودند، در همان حال بود. سپس با ندایی جان سوز فرمود: «ای دختر محمد! به چه کسی خود را تسلیت دهم. تا زنده بودی مصیبتم را با تو تسلیت می دادم، اکنون بعد از تو چگونه آرام گیرم».

وصیت نامه زهرا علیهاالسلام

امام علی علیه السلام با قامتی خمیده از درد فقدان زهرا علیهاالسلام ، کنار بدن پاکش حاضر شد. روانداز او را بلند کرد و نامه ای بالای سر فاطمه علیهاالسلام مشاهده کرد. آن را برداشت و خواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. این وصیت فاطمه علیهاالسلام دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله است: فاطمه گواهی می دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد صلی الله علیه و آله ، بنده و فرستاده خداست. بهشت و دوزخ حق است و تردیدی در بر پاشدن قیامت نیست و خداوند مردگان را از قبر بر می انگیزد. ای علی! من فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله هستم که خداوند مرا به ازدواج تو در آورد تا در دنیا و آخرت، از آن تو باشم. تو از دیگران به من شایسته تری. مرا شبانه حنوط کن، غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار و به هیچ کس خبر نده. تو را به خدا می سپارم و به فرزندانم تا روز قیامت درود می فرستم».

مدینه در سوگ فاطمه علیهاالسلام

هنگامی که خبر وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام در مدینه منتشر گردید، همگان ناله کنان به خانه علی علیه السلام آمدند و دسته دسته برای عرض تسلیت شرفیاب شدند. آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین علیهماالسلام مقابل ایشان نشسته بودند و گریه می کردند؛ به طوری که مردم از گریه آن دو، اشکشان جاری می شد. زینب وام کلثوم نیز اشکشان خشک نمی شد. مردم منتظر بودند تا بر بدن پاک زهرا علیهاالسلام نماز بخوانند. در این وقت ابوذر بیرون آمد و گفت: «بیرون آوردن جسم فاطمه علیهاالسلام تا شب به تأخیر افتاد». با این خبر، مردم از آنجا پراکنده شدند.

غسل و دفن شبانه

زمانی که شب فرا رسید، امیر مؤمنان علی علیه السلام بنا به وصیت زهرا علیهاالسلام ، به کمک اسماء بنت عمیس، بدون آنکه پیراهن او را از تن بیرون آورد، فاطمه را غسل داد و او را داخل تابوت نهاد. حضرت سپس به امام حسن علیه السلام فرمود: «به ابوذر خبر بده بیاید». او ابوذر را خبر کرد و با هم فاطمه علیهاالسلام را تا محل نماز حمل کردند. تشییع شبانه زهرا علیهاالسلام با حضور امام حسن، امام حسین، سلمان، ابوذر، مقداد و چند نفر از یاران ویژه حضرت انجام گرفت. آنان بر جسم حضرت زهرا علیهاالسلام نماز خواندند و شبانه او را به خاک سپردند. حضرت علی علیه السلام اطراف قبر حضرت زهرا علیهاالسلام هفت قبر دیگر ساخت تا قبر فاطمه علیهاالسلام شناخته نشود. به روایتی نیز چهل قبر دیگر را آب پاشید که معلوم نشود کدام تازه است و بنا به روایت سوم، قبر زهرا علیهاالسلام را مسطّح و هموار نمود تا مشخص نباشد.

اختلاف در محل قبر فاطمه علیهاالسلام

مزار شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام بر ما آشکار نیست. بعضی می گویند علی علیه السلام ، فاطمه علیهاالسلام را نزدیک قبور امامان بقیع دفن کرده است. بعضی هم معتقدند زهرا علیهاالسلام ، مابین قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و منبر آن حضرت به خاک سپرده شده است. برخی دیگر می گویند آن حضرت، در خانه خود دفن شده است.

مدینه! فاطمه تو هنوز هم تنهاست نشان غربتش از قبر بی نشان پیداست
پس از رسول بیان کن حکایت غم او دلیل عمر کم و ازدیاد ماتم او
چه شد که گفت علی جان! شبانه دفنم کن شبانه غسل بده، مخفیانه دفنم کن
مدینه! کاش کسی بود وقت تدفینش کمک کند به علی از برای تسکینش

محمد موحدیان

بالاترین سند مظلومیت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ، مخفی بودن قبر فاطمه علیهاالسلام است. سالانه، میلیون ها نفر مسلمان برای انجام اعمال حج به مکّه و مدینه سفر می کنند. آنها از خود می پرسند قبر فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله کجاست و چرا زهرا علیهاالسلام وصیت نمود او را شبانه دفن کنند؟

سخنان علی علیه السلام بعد از خاک سپاری

پس از آنکه امیر مؤمنان علی علیه السلام از خاک سپاری فاطمه علیهاالسلام فارغ شد، اشکش جاری گردید و رو به طرف قبر پیامبر کرد و فرمود: «سلام برتو ای رسول خدا! سلامی از طرف خودم و دخترت که هم اکنون در جوارت آرمیده و به سرعت به تو ملحق شده است. ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله صبرم از فراق دختر برگزیده ات کم شده و طاقتم از دست رفته است، ولی پس از روبه رو شدن با فاجعه سترگ رحلت تو، هر مصیبتی به من برسد کوچک خواهد بود. ... پیامبر خدا! امانتی که به من سپرده بودی، به تو برگردانده شد. اما اندوه من همیشگی است و شب هایم را با بیداری به سر می برم تا اینکه به تو بپیوندم».

برخورد شدید علی علیه السلام با اندیشه نبش قبر

زمانی که مردم مدینه از خاک سپاری زهرا علیهاالسلام آگاه شدند، صدای گریه شان بلند شد و همدیگر را سرزنش می کردند که: «پیامبر شما جز یک دختر در میانتان نگذاشت و هیچ یک در مراسم نماز و دفن او نبودید و قبر او را نمی شناسید». تعدادی از آنان گفتند: «چند تن از زنان با ایمان را بیاورید تا این قبرها را نبش کنیم و بر جنازه فاطمه نماز بخوانیم و قبرش را زیارت کنیم». علی علیه السلام از این تصمیم با خبر شد و با عصبانیت تمام، در حالی که چشمانش سرخ شده و رگ های گردنش نیز از عصبانیت پرخون گردیده بود، شمشیر به دست به قبرستان رفت و مردم را از نبش قبرها باز داشت.

نمونه ای از کلمات نورانی فاطمه علیهاالسلام

اگر روزه، زبان، گوش، چشم و دست و پای روزه دار را از ارتکاب اعمال ناپسند دور نکند، به چه دردش می خورد؟

آن زمان که زن در خانه خود می ماند (وبه امور زندگی و تربیت فرزند می پردازد) به خدا نزدیک تر است.

از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله و انفاق در راه خدا.

پاداش خوشرویی در برابر مؤمن، بهشت است و خوشرویی با دشمنِ انسان های ستیزه جو، انسان را از عذاب آتش باز می دارد.

کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا بفرستد، خداوند بزرگ، برترین مصلحت را به سوی او خواهد فرستاد.

سلامی به محضر زهرای مرضیه علیهاالسلام

سلام بر تو ای دختر رسول خدا،... سلام بر تو ای سرور زنان عالمیان، سلام بر تو ای همسر ولیّ خدا و بهترین خلق خدا بعد از پیامبرش، سلام بر تو ای مادر حسن و حسین علیهماالسلام ، ... سلام بر تو ای صدّیقه شهیده،... سلام بر تو ای با فضیلتِ پاک، سلام بر تو ای حوریه اِنسی،... خدا و فرشتگانش را گواه می گیرم که دوستِ دوستداران تو و دشمن دشمنان توام.

دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ باغ گلی را شبانه می گیرد
چه حکمت است که چون نام فاطمه آید برای گریه، دل من بهانه می گیرد


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/12/12 :: ساعت 1:39 عصر )
»» در آخرین سخنان دخت آفتاب آموزه های زندگی ساز

 




سخنان آخرین و سفارش های شیرین و یا غم آلود انسانهای آسمانی، صحیفه ای سبز و روشن است دایره المعارفی است درس آموز که طراوت و بالندگی خود را درتمامی عصرها و نسلها حفظ نموده نگاه آدمی را به فراسوی حوادث اوج می دهد.

پاره ای از این سخنان لبریز از آموزهای اخلاقی، کلامی، فقهی، ادبی و ... است که بسان مشعلی فروزان، راه راستی و درستی را برای همگان نمایان می سازد. گرچه فضای برخی از آنان، با غبار غم و موج ماتم همراه است اما به یقین فراز و فرود حوادث به همراه شیوه شیرین زندگی در بیان، ارائه الگوهای اطمینان بخش و هدایت آفرین در کلام و منطقی محکم و درست در گفتار، طلوعی روشن و تابناک در افق دیدگان آدمی می آفریند.

در این میان گنجینه سخنان پاک بانوی آفرینش، فاطمه زهرا(س) که در هفت گفتار ویک نوشتار از آن حضرت به دست ما رسیده است.

نمونه ای جاودان و روح افزا است که هر یک، کتاب معرفت همراه با آموزنده های زندگی ساز و درس آموز خواهد بود.

ما هم نگاهی نو به هشت نکته گرانسنگ این سخنان می افکنیم و یکایک آنان را درنهانخانه وجودمان می سپاریم:

1- ادب در کلام، احترام به شوهر

پاره ای از اندیشمندان «دبستان » را خلاصه «ادبستان » دانشمندان و آفرینش را مدرسه ای گسترده برای تربیت آموزی و ادب آفرینی شمرده اند.

ادب - که نگهداشتن حد هر چیزی است - شیوه همیشه پیشوایان معصوم بوده است و درگفتار و رفتار آنان تجلی می یافته است.

سلاله یاسین، فاطمه زهرا(س) در حالی که واپسین سخنان خود را با همسر ارجمندش درمیان می گذارد، بدون آن که طوفان حوادث غباری بر سخنان او بنشاند و یا بغض واندوه لحظه ای از ادب و احترام وی را بر باید، شوهر خویش را با کنیه خطاب نمودو عبارت: «یا اباالحسن » بر زبان راند.

چنانکه در عرب مرسوم بوده و هست، سخن گفتن با کسی همراه با بیان کنیه او نشان از نوعی احترام و دلدادگی دارد.

در سخنی دیگر رو به علی(ع) نموده، با عبارتی آهنگین و عشق افروز، دعایی ارزشمند برای نیکبختی دنیوی و اخروی همسر خود کرده و می فرماید:

«جزاک الله عنی خیر الجزاء یا بن عم رسول الله(ص ») پروردگار سبحان تو راپاداش دهد برترین پاداش ها ای پسر عموی رسول خدا - درود خداوند بر او و آل اوباد.

انتخاب واژه های زمردین و چینش ارزش آفرین در عبارت، بیانگر دقت و ژرف نگری دراستفاده های معنوی از هر یک از آنان است، چنانکه در «یابن عم » (پسرعمو) اشاره به ریشه ای دیرین در نسب پیامبر اسلام و علی(ع) دارد و عبارت «رسول خدا» درسخن حضرت زهرا اشاره به رسالت پیامبر و آثار روحی معنوی این واژه نسبت به ارزش قدسی آن حضرت و ولایتی که علی(ع) از رسول الله دارد، ناگفته های گفتنی بسیاری رابازگو می کند.

شایان توجه است که اگر دخت آفتاب جایگزین این عبارت را «ابی » (پدرم) قرارمی داد بدون شک این بار معنوی از آن احساس نمی شد و چنین تاثیری ژرف نمی گذاشت.

2- بیان حالت خود، تشریح لحظه ها

پس از شروعی شیرین و ادب آمیز، سخن زهرای مرضیه(س) با بیان حالت و چگونگی زندگانی آن حضرت جاذبه ای دیگر به خود گرفته است: «لم یبق لی الا رمق من الحیاه » برای من لحظه ای بیش از زندگانی نمانده است. بدیهی است در این لحظه روحیه ای خاص و لحظاتی حساس وجود داشته، درخشان ترین واژه ها بیان خواهد شد.

پس از آن به تشریح زمان خود پرداخته، می فرماید: «و حان زمان الرحیل والوداع » (زمان کوچ و خدا حافظی فرا رسیده است) هنگامه ای طاقت سوز و هنگامی درد افروز که توان از همگان می رباید، به ویژه زمانی که بانویی هجده ساله باصورتی نیلی، پهلویی شکسته و بازویی نشان دار از ماجرایی ستم آلود در بسترآرمیده باشد. سپس با عبارتی کوتاه ریزش رنج از بلندای کلمات بر پهنه وجود امام علی(ع) پدیدار می شود که:

فاستمع کلامی فانک لاتسمع بعد ذلک صوت فاطمه ابدا «(علی جان » سخنان مرا بشنوکه پس از این صدای فاطمه را نخواهی شنید، هیچگاه) گویی یکایک واژه ها در توفانی از غم و اندوه نمایان شده است و افزون بر توجه بخشیدن با کلمه «فاستمع » صدای مظلومیت و مهربانی در لابلای حروف به گوش جان می رسد.

3- شروع سخن، نخستین وصیت

مجموعه واژه هایی که در گفتارها از آن استفاده می کنیم; گاهی «امر» است که در آن از فراز اقتدار، آمرانه لب به سخن می گشاییم و دستور می دهیم، و زمانی «التماس » است که در «حضیض » نیاز و ناتوانی،خواسته خود را از ژرفای وجود طلب می نماییم و موقعی «خواهش » و یا «سفارش » که جلوه ای از برابری، دوستی و صمیمیت در آن نمایان است. گزینش کلماتی که چنین هاله ای از مفاهیم داشته باشند فضای عبارات و جملات را دگرگون می کنند و با اندک دقتی لازم، برداشت هایی ارجمند نصیب آدمی می نماید.

به سخنان یاس عصمت، حضرت زهرا(س) بر می گردیم و پس از تشریح لحظه ها و حالات او،عبارت آغازین آن بانو را می نگریم: اوصیک(وصیت و سفارش می کنم ...) چنانچه که می بینیم، گستره ادب، بزرگواری و صفا و صمیمیت در وجود حضرت چنین واژه پرمفهومی را بر شاخسار بیان بی بی نمایان ساخته است در حالی که به جای آن این واژه ها هیچگونه زشتی نداشت:

از تو می خواهم که ...

به تو می گویم که ...

باید چنین کنی ...

و ...

پس از این عبارت، نخستین وصیت آغاز می شود:

«اوصیک اولا ان تتزوج بعدی » (نخستین وصیت من به تو این است که پس از من ازدواج کنی) توگویی این عبارت کوتاه نسیمی صفا بخش بر تمامی بدبینی ها وبدگویی هاست که ازدواج شوهر را پس از رحلت همسر نشان از بی مهری و دوری از وفا ووفاداری می دانند. فلسفه ازدواج در کلامی پس از این عبارت بیان شده است که بدان می پردازیم اما پیش از آن، فاطمه زهرا(س) مورد ازدواج امام(ع) را تشریح می کندکه: ... بابنه اختی امامه فانها تکون لولدی مثلی (نخستین وصیت من به تو این است که پس از من با امامه; دختر خواهرم ازدواج کنی زیرا او همانند من به فرزندانم مهربان است) شیوه سخن گفتن و منطق در برخورد همراه با عطری آسمانی است که ابتدا شوهر خود را ترغیب به ازدواج نموده، سپس با دلیلی آرام بخش وگویا، علت پیشنهاد خود را به ازدواج با «امامه » توضیح می دهد. پس از این سخن فلسفه بیان خود را نسبت به ازدواج پس از خویش تشریح می کند:

فان الرجال لابد لهم من النساء

(همانا مردان برای زندگی خویش نیاز به زنان دارند)

و این خود، واقعیتی است که دست آفرینش به عنوان غریزه در نهاد آدمی نهاده است و پاک بانوی هستی با توجه ژرف بدان، نگاه همگان را به این نکته توجه می سازد.

4- مخفی بودن مراسم; استمرار مبارزه

پیکارهای عقیدتی و مبارزه های فکری فرهنگی، عرصه ای برتر از مکان و زمان دارد. از آغاز آفرینش تا پایان هستی بوده و خواهد بود و شعاعی فراتر از درگیری انسانها بر سر مقام و موقعیت و یا دارایی و دانایی خواهد داشت.

در این عرصه ارزشهای والای الهی و جلوه های جاودان انسان در توفان هواها وهوسها، غبار آلود می شود و گاه مسیر سعادت انسانها دگرگون می گردد.

حوادث غم آلود صدر اسلام و سراشیبی سقوط ارزشهای دینی در آن زمان، ماجرایی بودکه در غصب فدک جلوه گر شد اما تاثیری تلخ در راه هدایت افراد گذارد که تافرجام روزگار آثار آن باقی خواهد بود.

چنین بینش عرشی و عمیقی بود که دخت رسول الله را بر آن داشت پس از مبارزه ای رودررو و سنگین با غاصبان خلافت، این پیکار حق علیه باطل را پس از حیات خویش استمرار بخشد و برای همیشه فریادی علیه ضلالت و گمراهی و غصب و غارت فرود آورد.

فرازی از سخنان آن حضرت را می خوانیم:

اذا توفیت فلا تعلم احدا

«(علی جان » پس از وفات من، هیچ کس را آگاه مکن)

پس از آن برخی از محرمان ولایت و شیفتگان امامت را نام می برد تا در مراسم شرکت کنند:

الا ام سلمه و ام ایمن و فضه و من الرجال ابنی و العباس و سلمان و عماراو المقداد و اباذر و حذیفه (مگر ام سلمه و ام ایمن و فضه را از زنان و ازمردان دو فرزندم حسن و حسین(ع) و عباس و سلمان و عمار و مقداد و اباذر و حذیفه را خبر کن) گویی عمق ستم ستمکاران چنان فاجعه ای آفریده است که زهرای اندوهگین و ستمدیده را بر آن داشته، تاکیدی دیگر با بیانی صریح و شفاف نسبت به مقصودخود بیان نماید:

اوصیک ان لا یشهد احد جنازتی من هؤلاء الذین ظلمونی و اخذوا حقی فانهم عدوی و عدو رسول الله.

«(همسرم!» تو را وصیت می کنم که هیچ کس از آنان که به من ظلم و ستم کرده اندو حق مرا غصب نمودند، نباید در تشییع پیکرم شرکت کنند! زیرا آنان دشمنان من ودشمنان رسول خدا می باشند) و بار دیگر با واژه هایی گوناگون غم و اندوه خود وبغض فرو رفته در ژرفای وجود خویش را بیان می کند:

و لا تترک ان یصلی علی احد منهم و لا من اتباعهم.

(و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد) پس از این سخن،راه عمل به وصیت خود را تشریح می نماید که انجام مراسم به دور از دیدگان دشمنان خواهد بود:

و ادفنی فی اللیل اذا هداءت العیون و نامت الابصار (مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشد) و باز آن بانوی معصوم ومظلوم تصمیم به تصریح نام دشمنان می گیرد تا برای چندمین بار افزون بر بیان سخن خود و تاکید جملات، دوبار نیز نام دشمنان خود را بر زبان جاری کند که تا بیرق هستی در اهتزاز است وانسانهای اندیشمند و دین باور به وصایای وی می نگرند، آگاه باشند که با دلی لبریز از اندوه و نگاهی سرشار از اشک غم دنیا را ترک کرده است و از دست غاصبان راضی نبوده است. از اینرو می فرماید:

و لا تؤذنن بی احدا و لا تؤذنن بی ابابکر و عمر بحق محمد رسول الله(ص) ان لا یصلی علی ابوبکر و لا عمر هیچ کس را خبر نکن و ابابکر و عمر را نیز آگاه نساز و تو راسوگند می دهم به حق محمد(ص) که ابابکر و عمر بر پیکر من نماز نخوانند.

آری قسم دادن آن حضرت به حق محمد(ص) و اشاره به رسالت پدر خود در کلام، خبر ازتصمیم راسخ و قطعی فاطمه(س) در اعلان برائت از دشمنان بوده است و این برائت رابا رسالت پدر بیان می کند تا رنگ شخصی و یا خواسته های مادی به خود نگیرد وهمگان درس تبری از آن بیاموزند.

5- سفارش هنگام غسل; صحیفه عفاف

آخرین لبخند فاطمه(س) در دنیا، آن زمانی بودکه از پوشیده بودن پیکر خویش پس از رحلت آگاه شد، هنگامی که یکی از نزدیکان چگونگی پنهان سازی بدن را زیر پارچه ای که بر چندین قطعه چوب قرار دارد به آن حضرت نشان داد. پس از این لحظه آرامش بیشتر به آن بانو روی آورد و برای پس ازرحلت خود و هنگام غسل سخنی ارزشمند و جمله ای عفاف آفرین فرمود:

یا اسماء! اذا انامت فاغسلینی انت و علی بن ابیطالب و لاتدخلنی علی احدا ( ای اسماء! وقتی از دنیا رفتم تو و علی(ع) مرا غسل دهید و هیچ کس را در کنار جنازه من قرار ندهید) آنجا که بنیان تقوا، پاکدامنی و خویشتن داری در برابر گناه درژرفای وجود آدمی، قرار گیرد و عشق به عبادات و طاعات در اندیشه انسان آرام یابد، برای لحظه هایی که از نظر فقهی تکلیفی ندارد، نیز ناراحت و آشفته خاطرخواهد بود و این نشان از روشنی دل و دیده آن حضرت از باورهای پاک و آسمانی است و راهی هموار و نورانی برای پیروان پاک نیت و فاطمی سیرت خواهد بود تا گامهایی بیشتر در راه رسیدن به قله های قدس و تکامل بپیمایند.

6- پس از دفن و نیازهای ضروری انسان

اذا انا مت فتول غسلی و جهزنی و صل علی وانزلنی قبری و الحدنی و سو التراب علی و اجلس عند راسی قباله وجهی

وقتی وفات نمودم، علی جان! تو غسل و کفن مرا بعهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر گذاشته دفنم کن و خاک بر روی قبر من ریخته آن را صاف نما. بر بالینم وروبریم بنشین.

عباراتی غم بار و ماتم افروز از سخنان زهرا(س) را مرور نمودیم. سخنانی که در آن تنها به شوهر خود اجازه غسل و کفن و ورود در قبر می دهد و پس از آن چگونگی صورت ظاهری مرقد خویش و نشستن همسر خود را بیان می کند. این سخنان مقدمه ای برای وصایای بعدی آن بانو است که فرمود:

فاکثر من تلاوه القرآن و الدعا فانها ساعه یحتاج المیت فیها الی انس الاحیاء.

(«بر بالینم و روبروی من بنشین و» زیاد قرآن بخوان و دعا کن; زیرا در چنین لحظه هایی میت به انس گرفتن بازماندگان محتاج است)

آری: کتاب هدایت بخش انسانها«قرآن نازل » و دعاهایی که خوانده می شود،«قرآن صاعد» مائده هایی آسمانی است که در هر حال بویژه به هنگام لحظه ای آغازین ورود در قبر، ضرورتی دو چندان برای آدمی دارد زیرا چنین هنگامی، وقت تحولی سرنوشت ساز در روح و جسم انسان است وآنچه او را آرامش می بخشد و از اضطراب خاطر و نابسامانی روانی نجات می دهد; سکان سلامت بخش و راحتی آفرین یاد و نام خداست که در «قرآن و دعاها» تجلی چشمگیری دارد.

7- زیارت: نشان و فاداری و صمیمیت

در فرازی دیگر از سخنان سبز و جاودان دخت آفتاب می بینیم که بیانگر صفاتی ارزشمند برای همسران است:

اوصیک یا ابا الحسن ان لا تنسانی و تزورنی بعد مماتی (تو را وصیت می کنم علی جان که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت نمایی)

دنیا مزرعه اعمال آدمی است و هرآنچه از این سوی هستی به آن سوی حیات که اعمال صالح و کارهای خداگونه است فرستاده شود و این سیره حسنه استمرار یابد، شادی روان و راحتی روح بیشتری نصیب انسان می شود. در میان تمامی اعمال، یاد آوری انسان و زیارت مرقداو، ارزشی والا و نشان از صمیمیت و صفا بین افراد خانواده دارد. از اینرو پس ازوفات خدیجه(س) رسول خدا(ص) هماره به یاد همسر خود بود و باذبح قربانی، گوشت آن را برای دوستان همسر خود می فرستاد تا یاد و نام او جاویدان بماند و یا فاطمه زهرا(س) به زیارت قبر عموی خود حمزه می رفت.

8- دعاهای آخرین; واژه های عاطفه آفرین

در فراز پایانی وصیت نامه حضرت زهرا(س)

عباراتی عاطفه آفرین نسبت به فرزندان خود، سپردن همسر خویش به خداوند و سلام ودرود همیشگی به سادات و فرزندان تا روز قیامت عنوان شده است ...

انا استودعک الله تعالی و اوصیک فی ولدی خیرا ...«علی جان!» من شما را به خدا می سپارم ودرباره فرزندانم سفارش به نیکو کاری دارم.

و در وصیتی دیگر که به قلم حضرت نوشته شده است، می فرماید:

و استودعک الله و اقرا علی ولدی السلام الی یوم القیامه شما را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.

از مجموع سخنان آخرین بزرگ بانوی می توان نگاه گسترده، عشق و عاطفه و توجه به خداوند در تمامی لحظه ها و حالات را فرا گرفت.

امید آن که فرازهای گوناگون و درس آموز سخنان فاطمه زهرا(س) هماره در برابرآیینه نگاه ما باشد و نکته های اخلاقی، ادبی، اجتماعی، و عاطفی عبارات آن بی بی آویزه هوش مان قرار گیرد.

ان شاء الله



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/12/12 :: ساعت 1:38 عصر )
»» جوان خائف و مرد عابد

امام زین العابدین علیه السلام مى‏فرماید:
مردى با خانواده خود سوار کشتى شد در میان راه، دریا به حرکت آمد و کشتى شکست و از سرنشینان آن جز همسر آن مرد کسى نجات نیافت. زن بر تخته پاره‏اى قرار گرفت و موج دریا وى را به یکى از جزیره‏هاى اطراف دریا برد. در آن جزیره مرد راهزنى زندگى مى‏کرد که هر حرامى را مرتکب مى‏شد و به هر کار زشتى دست مى‏زد. ناگهان آن زن را بالاى سر خود دید به او گفت: آدمى‏زادى یا پرى؟ زن گفت: آدمم. آن مرد دیگر سخنى نگفت، برخاست و با زن درافتاد و قصد کرد با او درآمیزد. زن بر خود لرزید. راهزن سبب وحشت و ترس آن را پرسید. آن زن با دست اشاره کرد و گفت: از خدا مى‏ترسم. راهزن گفت: تاکنون چنین عملى مرتکب شده‏اى؟ زن پاسخ داد: به عزّتش سوگند، هرگز به چنین عملى دامن آلوده نکرده‏ام. مرد راهزن گفت: با این که تو مرتکب چنین عمل خلافى نشده‏اى از خدا مى‏ترسى، در حالى که من این کار را به زور به تو تحمیل مى‏کنم، به خدا قسم من براى ترس از حقّ سزاوارتر از تو هستم.
راهزن پس از این جرقّه بیدار کننده برخاست و در حالى که همّتى به جز توبه نداشت به نزد خاندان خود روان شد. در راه به راهبى برخورد و به عنوان رفیق راه با او همراه گشت، آفتاب هر دوى آنان را آزار مى‏داد، راهب به راهزن جوان گفت: دعا کن تا خدا به وسیله ابرى بر ما سایه افکند وگرنه آفتاب هر دوى ما را از پاى خواهد انداخت.
جوان گفت: من در پیشگاه خدا براى خود حسنه‏اى نمى‏بینم، تا جرأت کرده از حضرتش طلب عنایت کنم. راهب گفت: پس من دعا مى‏کنم و تو آمین بگو. جوان پذیرفت پس راهب دعا کرد و جوان آمین گفت. در همان لحظه ابرى بر آنان سایه انداخت و هر دو در سایه ابر بسیارى از راه را رفتند. تا به جایى رسیدند که باید از هم جدا مى‏شدند، همین که از یکدیگر جدا شدند ابر بالاى سر جوان قرار گرفت. راهب گفت: تو از من بهترى؛ زیرا دعا به خاطر تو به اجابت رسید، اینک داستانت را به من بگو. جوان ماجراى برخورد خود را با آن زن گفت. راهب به او گفت: به خاطر ترسى که از خدا به دل راه دادى تمام گناهانت بخشیده شد، سپس مواظب باش اینک بنگر که در آینده نسبت به خداوند چگونه خواهى بود



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:46 عصر )
»» تنبیه نفس‏

یکى از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله مى‏گوید:

در یکى از روزها که هوا بسیار گرم بود، من و گروهى از دوستان با رسول خدا صلى الله علیه و آله در سایه درختى نشسته بودیم. ناگهان جوانى از راه رسید، لباس‏هاى خود را از بدن بیرون آورده و با پشت و روى بدن و صورت خود بر ریگ‏هاى داغ بیابان غلتید و در حال غلتیدن مى‏گفت: اى نفس بچش؛ زیرا عذابى که نزد خداست، خیلى بزرگ‏تر از اعمال توست.

رسول خدا صلى الله علیه و آله این منظره را تماشا مى‏کرد، چون کار جوان تمام شد و لباس پوشید و قصد حرکت کرد، حضرت او را به حضور طلبید و فرمود: اى بنده خدا! کارى از تو دیدم که از کسى سراغ نداشتم، چه علّتى سبب این برنامه بود؟

عرض کرد: خوف از خدا. فرمود: حق خوف را به جاى آوردى، خداوند به سبب تو به اهل آسمان‏ها مباهات مى‏کند، سپس رو به یاران کرد و فرمود: هرکس در این محل حاضر است به نزد این مرد برود تا او برایش دعا کند. همه نزد او آمدند و او هم بدین‏گونه دعا کرد: خداوندا تمام برنامه‏هاى ما را در گردونه هدایت قرار ده و پرهیز از گناه را توشه ما کن و بهشت را نصیب ما فرموده و جایگاه ما قرار بده‏



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:45 عصر )
»» در کنار آتش سوزان‏

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

عابدى در بنى‏اسرائیل زنى را مهمان کرد و در آن شب نسبت به آن زن به قصد سوء نشست؛ امّا بى‏درنگ دست به آتش نزدیک کرد و از قصد خویش برگشت. دوباره نیّت سوء بر او غلبه کرد، باز دست به آتش برد، تا صبح همین برنامه را داشت. هنگام صبح به زن گفت: از خانه من بیرون شو که بد مهمانى بودى‏.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:45 عصر )
»» فاطمه علیهاالسلام ؛ فرشته زمینی 2

 

 

 

تعقیب نماز مغرب

حمد و سپاس خداوندی را سزاست که ستایشگران از عهده ستایش او، شمارشگران از عهده شمارش نعمت های او، و تلاش کنندگان از عهده ادای حق او برنمی آیند، و جز او معبودی نیست. او اول و آخر است. او ظاهر و باطن است. او زنده می کند و می میراند. او برتر از همه و صاحب فضل است و بقای او ابدی است. حمد مخصوص خداوندی است که عالمان، عمق علم او را درک نکرده اند، جاهلان، حلم او را اندک نشمارند و ستایشگران، به مدح او دست نمی یابند و توصیف کنندگان، در توصیف او عاجز و مخلوقات از دست یافتن به کمالات او ناتوان هستند.... سپاس خداوندی را سزاست که از رازهای نهانی آگاه است و بر آنچه بر دل ها خطور می کند داناست و راه فراری از قدرت او وجود ندارد.

پروردگارا! در حالی که به اجابتِ خواسته ام از طرف تو اطمینان دارم، حاجتم را از تو می خواهم و در حالی که می دانم سخنم را می شنوی، تو را می خوانم. پس دعایم را بشنو و امیدم را قطع مکن و مدح و ثنایم را رد منما و دعایم را بدون اجابت مگذار. به تحقیق من نیازمند رضای تو و محتاج بخشش تو هستم. حاجت هایم را از تو می خواهم و از رحمتت مأیوس نمی شوم و از غضب تو در هراسم.... خدایا! مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما. پرودگارا! مرا از فضل و رحمت خود محروم مکن.

تعقیب نماز عشاء

حمد مخصوص پروردگاری است که هر که او را یاد کند، فراموشش نمی کند و هر که او را بخواند، ناامیدش نمی سازد و هر که بر او توکل کند، او را کفایت می نماید....حمد از آن خداوندی است که بالا برنده درجات، نازل کننده آیات، گستراننده برکت ها، پوشاننده عیب ها، قبول کننده نیکی ها، بخشاینده لغزش ها، برطرف کننده رنج ها، فرو فرستنده برکات، اجابت کننده دعاها، زنده کننده مردگان و معبود همه ساکنان زمین و آسمان هاست.... خداوندا! از تو می خواهم به من یقین، هدایت، نور، علم و فهمی عنایت کنی تا به وسیله آنها احکام کتابت را برپا دارم، حلالت را روا و حرامت را ناروا دانم، واجباتت را انجام دهم و سنت پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله را اقامه کنم.

دعا برای دوستان

حضرت زهرا علیهاالسلام در دعایی برای شیعیان این گونه می فرماید: «به نام خدای بخشاینده بخشایشگر. حمد به خدایی اختصاص دارد که حزن و اندوه را از ما زدود. به درستی که پروردگار ما بسیار غفور و شکرگزار است؛ کسی که از فضل و کرم خود در بهشتمان ساکن گردانید تا در آن رنجی به ما نرسد. پروردگارا! تو آرزوی من و بالاتر از آرزوی من هستی. از تو می خواهم دوستدارانم و دوستداران فرزندانم را در آتش عذاب نکنی».

توسل به صدیقه طاهره علیهاالسلام

زیارت حضرت

زیارت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، در روز سوم جمادی الثانی، سالروز شهادت آن حضرت مطلوب و مناسب است. مرحوم سید بن طاووس این زیارت را برای ایشان آورده است: «سلام بر تو ای برترین بانوی جهان، سلام بر تو ای مادر حجت های الهی بر مردم و سلام بر تو ای ستمدیده ای که از حق او جلوگیری کردند. خدایا! بر بنده ات و دختر پیامبرت و همسر وصی پیامبرت درود فرست ؛ درودی که منزلت و مقامی به او دهد، برتر از منزلت بندگان گرامی ات از اهل آسمان ها و زمین».

صلوات بر فاطمه علیهاالسلام

یکی از یاران امام حسن عسکری علیه السلام می گوید: از آن حضرت خواستم چگونگی صلوات بر پیامبر و اوصیای آن بزرگوار را بر من بیاموزد. حضرت در بخش صلوات بر فاطمه علیهاالسلام فرمود: «خدایا! بر صدیقه طاهره، فاطمه، آن بانوی پاکیزه، محبوب پیامبرت و مادر دوستان و برگزیدگانت درود فرست؛ بانویی که او را برگزیدی و بر زنان جهان برتری دادی. خدایا! انتقام او را از کسانی که به او ستم کردند و احترامش را سبک شمردند بگیر و خونخواه فرزندانش باش. خدایا! چنان که او را بدین مقام رساندی که مادر امامان راهنما و همسر پرچمدار محشر و گرامی در عالم بالا قرار دادی، بر او و بر مادرش (خدیجه) درود فرست؛ درودی که بدان آبروی محمد صلی الله علیه و آله وسلم را گرامی بداری، و دیده فرزندانش را روشن گردانی. خدایا! در این ساعت، بهترین سلام مرا به آنان برسان».

سوگواری بر حضرت زهرا علیهاالسلام از نگاه عارفان

عارفان و عالمان اخلاق، به سوگواری حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار اهمیت می دهند. میرزا جواد ملکی تبریزی، استاد اخلاق امام خمینی رحمه الله در این باره می نویسد: «صحیح این است که سوم جمادی الثانی، روز شهادت سرور بانوان جهان است. پس لازم است شیعیان وفادار، این روز را از روزهای اندوه و مصیبت قرار دهند. این روز برای بستگان آن حضرت، دومین مصیبت بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود. امیرالمؤمنین بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، هیچ روزی را مصیبت بارتر و ناگوارتر از این روز ندید. از دست دادن حضرت زهرا علیهاالسلام برای امیرالمؤمنین به اندازه ای سخت بود که بر او گریه می کرد و از جدایی آن حضرت شکایت می نمود و می فرمود: «جان من در میان آه زندانی است. کاش جانم با آه و اندوه ها خارج می گردید. بعد از تو خیری در زندگی نیست و گریه ام از ترس این است که زندگی ام طولانی شود».

عالمان اخلاق و عزاداری برای حضرت

مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی از اساتید بزرگ اخلاق می نویسد: حضرت زهرا علیهاالسلام ، محبوب و یگانه پدرش رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود و پیامبر طوری با او رفتار می کرد که با هیچ کس چنین رفتاری را نداشت و می فرمود: «فاطمه پاره تن من است».

شیعیان در اظهار حزن و اندوه و اقامه مجالس سوگواری در روز وفات آن حضرت و ذکر مصیبت های او باید امیرالمومنین را سرمشق خود قرار دهند. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود:«از دست دادن فاطمه بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، دلیل بر این است که هیچ دوستی جاویدان نمی ماند و بعد از فقدان آنان، زندگی چگونه گوارا خواهد بود. قسم یاد می کنم که این چیزی است که اصلاً امکان ندارد. انسان می خواهد دوستش نمیرد، ولی این محال است». این مطلب ساده ای نیست که کسی مانند امام علی علیه السلام چنین سخنانی بگوید. عقل از درک این کلمات ناتوان است و این عبارات، عظمت مقام زهرا علیهاالسلام و فضل او را نزد خدا می رساند. اگر فضیلت فاطمه در بالاترین درجه ای نبود که جزع نمودن برای او کار نیکویی بود، به هیچ وجه این جزع فراوان از امیرمؤمنان علیه السلام دیده نمی شد.

آزادی از اسارت

آیت الله میرزا محمد رضا فقیه کرمانی از بزرگان شیعه، زمانی از مرحوم سید یحیی واعظ یزدی برای تبلیغ و مبارزه با منحرفان کرمان دعوت کرد و سید یحیی مردم را به انحراف آنان متوجه ساخت، منحرفان تصمیم به قتل سید یحیی گرفتند و ایشان را به باغی در خارج از شهر بردند. سید در باغ احساس خطر کرد و دید کسی هم از وضع او باخبر نیست. توسلی به حضرت زهرا علیهاالسلام کرد و نماز استغاثه آن حضرت را خواند. ناگهان صدای تکبیر و فریاد مسلمان ها بلند شد. باغ را محاصره و سید را آزاد کردند و با احترام به همراه میرزا محمد کرمانی به شهر آوردند. بعد از جریان معلوم شد که حضرت فاطمه علیهاالسلام در خواب مرحوم کرمانی آمده و برای فرزندش تقاضای کمک کرده است.

گشودن قفل

یکی از بزرگان می گوید: در اوقات تحصیل در نجف اشرف، روزی در ماه مبارک رمضان افطاری تهیه دیدم و در حجره را قفل کردم و رفتم و که پس از نماز مغرب و عشا باز گردم. نماز را خواندم و به مدرسه بازگشتم. خواستم در حجره را باز کنم، دیدم کلید در جیبم نیست. هر چه جست وجو کردم، کلید را نیافتم. به واسطه شدت گرسنگی و نیافتن کلید، سخت ناراحت بودم. از مدرسه بیرون آمدم و متحیرانه در مسیر خود تا حرم قدم می زدم. ناگاه مرحوم سید مرتضی کشمیری را دیدم. علت ناراحتی ام را پرسید، مطلب را گفتم. با من به مدرسه آمد و فرمود: می گویند نام مادر موسی را اگر کسی بداند و به قفل بسته بخواند، آن قفل باز می شود، آیا جدّه ما، فاطمه علیهاالسلام کمتر از اوست؟ پس دست در قفل نهاد و فرمود: یا فاطمه الزهرا علیهاالسلام ، ناگهان دیدم قفل باز شد.

سوز امین ولایت

یکی از ویژگی های علامه امینی رحمه الله نویسنده کتاب ارزشمند الغدیر، محبت و ارادت کامل او به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود. گریه ها و ناله های علامه در رثای اهل بیت علیهم السلام ، همگان را دگرگون می کرد. این حالت هنگامی بیشتر اوج می گرفت که از مصیبت فاطمه زهرا علیهاالسلام یاد می شد. در این حال چهره اش سرخ و گونه هایش افروخته می گشت. یکی از همراهانش می گوید: «علامه امینی رحمه الله در ایام عاشورا و فاطمیه، حالش متغیر می شد و با صدای بلند می گریست. کمتر کسی را دیدم که این گونه بگرید».

تضمین حضرت زهرا علیهاالسلام

مردان الهی که در مسیر خودسازی و تهذیب نفس گام برداشته اند و از طوبای برکت سلامت نفس و آرامش درون برخوردارند، بیماری را نیز برای خود خیر و نیکی می بینند. استاد بزرگ اخلاق، مرحوم آیت الله سید رضا بهاءالدینی رحمه الله که در اواخر عمر شریف خود از ناحیه پا در سختی و رنج به سر می برد، می فرمود: «چه خوب شد مریض شدم. این مریضی برای ما خیر بسیاری داشت.» آری، از جمله خیرات، تضمین حضرت زهرا علیهاالسلام بود. ایشان روزی فرموده بود: «اوایل نگران بودم که نکند خانواده برای بنده به زحمت بیفتد، ولی چندین نوبت مادرم حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: نگران نباش، باید صبر کنی، ما مواظب تو هستیم. فهمیدم که سختی و ناراحتی در پیش است و باید صبر کنم».

دهه فاطمیه

عالمانی که به راستی به درجات بالای علمی رسیده اند، خود معترف بودند که همه را به برکت عنایت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت او دارند. مفسر و فیلسوف معاصر، علامه طباطبایی می فرمود: «هر چه داریم از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داریم و همه آبروی خود را از محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم کسب کرده ایم.» آن عالم بزرگ به سبب محبت فراون به حضرت زهرا علیهاالسلام و عرض ادب به محضر آن حضرت، هر ساله ایام فاطمیه، ده روز در خانه اش اقامه عزا می کرد و همه بستگان و اعضای خانواده، حتی آنهایی که در شهرهای دیگر سکونت داشتند، مقید بودند در مجلس شرکت کنند. علامه معمولاً به تهران که می رفت، کمتر دید و بازدید می کرد، ولی وقتی می گفتند در همسایگی یا فلان محل، مجلس روضه و توسل به حضرت زهرا علیهاالسلام است، فوری در آن حاضر می شد.

یا فاطمة اغیثینی

یکی از رزمندگان می گوید: در یک عملیات مهم و شبانه بر ضد دشمن بعثی، هنگام پیشروی، به میدان مین برخوردیم، این برخورد برای ما ناگهانی بود. شرایط بسیار سخت و جانکاه بود. بنا شد بچه ها داوطلبانه روی مین ها بروند. فرمانده ما که هر چه از خوبی ها و دلاوری ها و ایمان و عشقش به فاطمه زهرا علیهاالسلام بگویم، کم گفته ام، گفت: «بچه ها چند دقیقه ای صبر کنید، شاید راه دیگری هم باشد». او این را گفت و دو رکعت نماز خواند. دوستان او همه می دانستند که نماز توسل به فاطمه زهرا علیهاالسلام می خواند. پس از نماز سر بر مهر گذاشت و «یا فاطمه اغیثینی» گفت و با حالتی پر سوز حضرت فاطمه علیهاالسلام را به کمک طلبید. شبی فراموش نشدنی بود. هر کدام از بچه ها را که می دیدی، در گوشه ای اشک می ریخت و دعا می کرد. او آن چنان غرق در توسل بود که حضور هیچ کس را احساس نمی کرد. به دلمان افتاده بود خبری می شود. ناگهان سر از سجده برداشت و فریاد زد: «بچه ها بیایید، بی بی راه را نشان داد، بی بی راه را نشان داد».

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از نگاه حضرت امام خمینی رحمه الله

سیره عملی امام در سوگواری بر حضرت زهرا علیهاالسلام

حضرت امام خمینی رحمه الله از همان ایام جوانی، به حضرت زهرا علیهاالسلام علاقه ای خاص نشان می دادند و سه روز در فاطمیه دوم برای جدّه شان مجلس روضه می گرفتند. ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا علیهاالسلام حساسیت ویژه ای داشتند و هنگامی که از حضرت زهرا علیهاالسلام و سید الشهداء نام برده می شد، بیش از همه گریان می شدند.

یکی از شاگردان امام می گوید: «ایشان در مدتی که در نجف اشرف بودند، در تمام شب های شهادت معصومان علیهم السلام در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام این برنامه سه شب ادامه داشت. گریه کردن و اشک ریختن امام بدون استثنا در همه این جلسات وجود داشت».

حقیقت ناشناخته

عظمت و منزلت حضرت زهرا علیهاالسلام تا به حال موضوع بسیاری از گفته ها و نوشته ها قرار گرفته است، ولی کمتر بیانی است که به پایه سخنان والا و پر ارج ذرّیه زهرا علیهاالسلام ، امام خمینی رحمه الله برسد. حتی می توان گفت در میان تمام سخنان ژرف و فرموده های حکمت آموز حضرت امام راحل رحمه الله نیر کمتر سخنی است که بر ژرفنای بیان ایشان درباره صدیقه طاهره نزدیک شده باشد. ایشان درباره حضرت زهرا علیهاالسلام می فرماید: «او حرکت معنوی خود را با قدرت الهی، با دست غیبی و با تربیت رسول الله شروع، و تمامی مراحل معنوی را طی کرده است تا به مرتبه ای رسیده که دست همه از او کوتاه گشته است».

مقام رفیع فاطمه علیهاالسلام

عارف مهربان جماران، حضرت امام خمینی رحمه الله به هنگام سخن گفتن از مقام والای فاطمه زهرا علیهاالسلام ، در آسمان معرفت آن حضرت بسیار اوج می گرفت. با این حال، همواره معترف بود که اندیشه و زبان بشری، از فهم و بیان حتی گوشه ای از مقام والای معنوی آن حضرت ناتوان است.

ایشان می فرماید: «من راجع به حضرت صدیقه خودم را قاصر می دانم که ذکری بکنم». ایشان در جای دیگری درباره مقام بلند آن حضرت می فرماید: «زنی که هر کسی با بینشی، درباره او گفتاری دارد و با این حال کسی از عهده ستایش او برنیامده است ؛ چرا که احادیثی که از خاندان وحی رسیده، به اندازه فهم مستمعان بوده است. دریا را در کوزه ای نتوان گنجاند و دیگران هر چه گفته اند، به مقدار فهم خودشان بوده است، نه به اندازه مرتبت او. پس بهتر آنکه از این وادی شگفت درگذریم».

الگویی جاودانه

حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها برای زنان، بلکه برای همه عالم اسوه ای حسنه است. امام خمینی رحمه الله می فرماید: «الگو، حضرت زهراست.ما باید از این خاندان سرمشق بگیریم، بانوان ما از بانوانشان و مردان ما از مردانشان، بلکه همه ما، از همه آنها. آنها زندگی خودشان را برای طرفداری از مظلومان و احیای سنت الهی وقف کردند. ما باید تبعیت کنیم و زندگی خود را برای آنها قرار دهیم. کسی که تاریخ اسلام را می داند، می داند که هر یک از این خاندان در مقابل کسانی که می خواستند مستضعفان را از بین ببرند، قیام کردند». حضرت امام در سفارشی ارزشمند به بانوان چنین فرمود: «در تهذیب اخلاق خود و وادار کردن دوستانتان به تهذیب اخلاق کوشش کنید؛... آن طوری که حضرت زهرا علیهاالسلام بود. همه باید به او اقتدا کنیم و همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریم. همان طوری که او بوده است، باشید و در علم و تقوا کوشش کنید».

ویژگی خاص فاطمه علیهاالسلام

امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: «بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار اندوهگین و بی تاب بود. از این رو، جبرئیل هر روز تا هنگام شهادتش به نزد او می آمد و او را تسلی می داد و آن حضرت را از جایگاه پیغمبر و آنچه بر فرزندان او خواهد گذشت و اخبار آینده، باخبر می کرد و حضرت علی علیه السلام آنها را در صحیفه ای به نام مصحف فاطمه علیهاالسلام می نوشت».

حضرت امام خمینی رحمه الله با ذکر این روایت می فرماید: «گمان ندارم غیر از طبقه اول از انبیای عظام، درباره کسی این طور وارد شده باشد.... مسئله فرود آمدن جبرئیل، یک مسئله ساده ای نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی امکان دارد بیاید. یک تناسب کامل بین روح آن کسی که جبرئیل بر او وارد می شود و مقام جبرئیل که روح اعظم است لازم است.....من این شرافت و فضیلت را از همه فضایل عظیمی که برای حضرت زهرا ذکر کرده اند، بالاتر می دانم... این فضیلت از مختصات حضرت صدیقه است».

خورشید تابان

حضرت زهرا علیهاالسلام با کمالات معنوی بی نظیر و اخلاق نیکو و منش و رفتار پسندیده خود، گوی سبقت را از همگان ربود و با ویژگی های ارزشمند خویش، جاهلیت عرب را به انزوا کشید. حضرت زهرا علیهاالسلام زنی بود که به فرموده امام خمینی رحمه الله ، افتخار خاندان وحی است و چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد؛ زنی که فضایل او، هم طراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و خاندان عصمت و طهارت بود.

صحیفه فاطمیه، افتخار شیعیان

حضرت امام خمینی رحمه الله در وصیت نامه خود، مصحف حضرت زهرا علیهاالسلام را از افتخارات شیعه معرفی می کند و چنین می نویسد: «ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که آن را قرآن صاعد می خوانند، از ائمه معصومین ماست. مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفه حسین بن علی و صحیفه سجادیه، این زبور آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ماست».

برترین تعقیبات نماز

حضرت امام خمینی رحمه الله تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام را از برترین تعقیبات نماز می دانست. ایشان در کتاب آداب الصلاة می نویسد: «از جمله تعقیبات شریفه، تسبیحات صدیقه طاهره است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به آن معظّمه تعلیم فرمود و آن افضل تعقیبات است. در حدیث است که اگر چیزی افضل از آن بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن را به فاطمه علیهاالسلام می آموخت».

فرزندان معنوی کوثر

در نگاه حضرت امام خمینی رحمه الله ، شهیدان انقلاب اسلامی، فرزندان معنوی حضرت زهرا علیهاالسلام هستند. ایشان در پیامی چنین می نویسد: «قلم و بیان من عاجز است که... از حماسه ها، رشادت ها، خیرات و برکات فرزندان معنوی کوثر، حضرت فاطمه علیهاالسلام سخن بگوید که همه این ها از هنر اسلام و اهل بیت و از برکات پیروی امام عاشورا سرچشمه گرفته است».

حضرت زهرا علیهاالسلام از نگاه مقام معظم رهبری

بعد از مقامات معنوی و مراتب روحانی فاطمه زهرا علیهاالسلام ـ که ما قادر نیستیم آنها را درست بفهمیم ـ خصوصیت عملی آن بزرگوار این بود که در همه شرایط، تسلیم محض حکم الهی و راه خدا بود. همین تسلیم محض بود که در طول تاریخ اسلام، از این بزرگوار یک مجاهد بی نظیر و یک پرچم مظلومیت و حقانیت به وجود آورد. تا امروز هم این پرچم برافراشته است و روز به روز مکانت آن موجود عالی قدر ـ که در بحبوحه جوانی، در عالی ترین مراتب فداکاری قدم گذاشت ـ افزوده شده و حقیقتاً مصداق «انا اعطیناک الکوثر»بوده است؛ همچنان که در روایات هست.

فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، معمای ناگشوده ذهن بشر و معارف بشری است.... وقتی به صف اولیا نگاه می کنید، قله هایی وجود دارد که نسبت آن قله ها به بقیه انسان های بزرگ عالم معنا، یک نسبت غیر قابل تصور و فوق العاده عظیمی است... و یکی از اینها، فاطمه زهرا علیهاالسلام است. او را فقط با پیامبر و امیرمؤمنین می شود مقایسه کرد.

در مقام تنزل وجود، آنجایی که عظمت های ملکوتی به واقعیت های عالم جسم و مُلک می پیوندد و این قالب های بشری، حاصل آن معنویت ها و روح ها می شود، آن وقت هر حرکت و اشاره و هر حرف از زبان آنها، یک سرمشق نورانی می شود.

این کافی نیست که ما بدانیم فاطمه زهرا علیهاالسلام در چه اوجی و با چه عظمتی در این عالَم بوده و در عالَم معنا و ملکوت خواهد بود. البته دانستنش برای ما یک معرفت است و اگر معرفت روشنی گیر کسی بیاید، خیلی قیمت دارد.... آن مقداری که ما درک می کنیم و می فهمیم، باید برای ما سرمشق حرکت و عمل باشد. باید هر حرف و کلمه و اشاره ای در زندگی این بزرگوار، برای ما یک سرمشق باشد. به محبت دورا دور و احساس محبت اکتفا نکنیم؛ این احساس را در زندگی پیاده نماییم.

اگر الگوی زن امروز زینب علیهاالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام باشد، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیت ها و انتخاب بهترین کارها، ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسان ها گذاشته است، همراه باشد.

روز سوم جمادی الثانی، شهادت سیده زنان عالم، فاطمه زهرا علیهاالسلام است. من ازملت ایران درخواست می کنم که در این روز، مغازه ها و محل کسبشان را تعطیل کنند و به فاطمه زهرا علیهاالسلام احترام بگذارند. ان شاء الله این روز را تعطیل کنید تا بتوانیم از برکات فاطمه زهرا علیهاالسلام بهره مند شویم.

خداوند با توجه به معرفت، خلوص، صبر و فداکاری حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، آن حضرت را مرکز فیوضات خود قرار داده است. ما که خود را محّب آن بانوی بزرگ اسلام می دانیم، باید در اطاعت، عبادت و جهاد، رهرو آن حضرت باشیم. ما محبت به آن حضرت را باید در عمل خود نشان دهیم.

سعی کنید پیروان صادق حضرت فاطمه علیهاالسلام باشید.

مادران ما اگر بخواهند پیروان صادق فاطمه علیهاالسلام باشند، باید در دامان خویش، یاران حسین علیه السلام و زینب علیهاالسلام را بپرورانند.

عمده ترین رمز بقای اسلام، از طریق اولاد زهرا علیهاالسلام باقی ماند.

خودسازی و تأثیر سازنده در محیط زندگی انسان ها، راهی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام پیمود و ما نیز به عنوان پیروان آن حضرت باید در همین راه حرکت کنیم.

تا دنیا دنیاست، خورشید درخشان زهرای اطهر علیهاالسلام خواهد درخشید.

فاطمه زهرا علیهاالسلام فرشته نجات انسان ها در طول تاریخ است.

جلوه های عرفانی و اخلاقی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام

مقام معنوی زهرا علیهاالسلام

جبرئیل از رسول الله صلی الله علیه و آله خواست سلام الهی را به فاطمه علیهاالسلام برساند. حضرت زهرا علیهاالسلام در جواب سلام الهی فرمود: «خداوند خود، سلام است و سلام از اوست و به سوی اوست».

یکی از عارفان در توضیح این عبارت حضرت چنین می گوید: با دقت در این سه جمله، می توان به شناخت والای آن حضرت در مورد حق تعالی پی برد؛ زیرا تا کسی به فنای خود راه نیافته و شهود توحیدی نداشته باشد، ممکن نیست مبادرت به این گونه جواب کند. از این رو، صدور این گونه کلمات، جز از معصوم ممکن نیست.

فاطمه علیهاالسلام لیلة القدر است

علامه حسن زاده آملی درباره کمالات حضرت زهرا علیهاالسلام می نویسد: امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت فاطمه علیهاالسلام لیلة القدر است». حدیث در تفسیر فرات کوفی ضمن سوره قدر روایت شده است. انسان نخستین بار از این حدیث به این مطلب منتقل می شود که قرآن در شب قدر نازل شده است و انسان کامل قرآن ناطق است، و حضرت فاطمه علیهاالسلام مادر یازده قرآن ناطق است. آن حضرت باید بدین مناسبت لیلة القدر باشد. علامه در جای دیگر می نویسد: حضرت فاطمه علیهاالسلام همان گونه که لیله القدر...است، اسمی از اسمای حُسنی و کلمه ای از کلمات عُلیای الهی است که خدای سبحان فرمود: «و لِلّه الاَْسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوُه بها» و حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «قسم به خدا، ما آن اسمای حسنای الهی هستیم که خدا عملی را از بندگانش بدون معرفت ما نمی پذیرد».

آثار بی اعتنایی به نماز

حضرت زهرا علیهاالسلام از پیغمبر پرسید: ای پدر! کسانی که نمازشان را سبک می شمارند، چه جزایی دارند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خداوند آنان را به پانزده خصلت مبتلا می کند: شش خصلت در دنیا: اینکه خدا برکت را از عمر و روزی اش برمی دارد؛ سیمای صالحان را از چهره اش می زداید؛ به هر عملی که انجام می دهد پاداشی داده نمی شود؛ دعایش به آسمان نمی رود و مستجاب نمی شود؛ و برای او در دعای نیکان نصیبی نیست. سه خصلت هنگام مرگ: خوار، گرسنه و تشنه می میرد. سه خصلت در قبر: خداوند فرشته ای می گمارد تا او را در گورش آشفته سازد؛ قبرش را بر او تنگ می کند؛ و آنجا برایش تاریک است. سه خصلت در قیامت: خدا فرشته ای می گمارد تا او را با صورت به روی زمین بکشد، در حالی که مردم به او می نگرند؛ بازخواست سختی می شود؛ و خدا به او نظر نمی کند و پاکش نمی سازد و عذابی دردناک دارد».


بندگی شایسته

اعمال عبادی انسان فقط ثواب های فردی ندارد، بلکه در زندگی روزمره او نیز تأثیر می گذارد. حضرت زهرا علیهاالسلام درباره اثر اخلاقی نماز فرمود: «خداوند نماز را برای دور کردن (انسان ها) از کبر و خودبرتربینی واجب کرد».آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «هر کس خالص ترین عبادت هایش را به خدا تقدیم دارد، خدای متعالی نیز برترین مصلحت ها را بر او فرو می فرستد».

نماز فاطمه علیهاالسلام

نماز، مهم ترین جایگاهی است که عاشقان خدا هنگام اقامه آن، از هر چه غیر خداست دل می کَنند و با معبود خویش به مناجات می پردازند. حضرت زهرا علیهاالسلام که قلبش از محبت الهی لبریز بود، نفس هایش در نماز از ترس خدای متعالی به شماره می افتاد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز درباره آن حضرت فرمود:

«دخترم فاطمه سرور زنان جهان از آغاز تا پایان است. هرگاه در محرابش در پیشگاه پروردگار بزرگ و شکوهمندش می ایستد، نورش برای فرشتگان آسمان جلوه می نماید. به فرشتگانش می گوید: ای فرشتگان من! به فاطمه بنگرید که در پیشگاه من ایستاده و از ترس من عضلاتش می لرزد و با دلش به عبادت من روی آورده است. شما را گواه می گیرم که پیروانش را از آتش ایمن ساختم».

زیارت شهدا

زیارت قبور شهیدان، از مستحباتی است که بدان بسیار سفارش شده است؛ زیرا این کار باعث زنده نگه داشتن یاد آن عزیزان می شود. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به این مسئله اهتمام فراوان داشت. امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله ... هرگز خوشحال و خندان دیده نشد. او در هر هفته دو بار، در روزهای دوشنبه و پنجشنبه به زیارت قبور شهدا می رفت و می گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم این طرف بود و مشرکان آن طرف بودند». امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر می فرماید: «حضرت فاطمه علیهاالسلام در کنار قبور شهیدان دعا می کرد و نماز می خواند تا اینکه از دنیا رفت». آن حضرت همچنین نزد قبر عموی پیامبر حمزه سید الشهداء می رفت و برای او رحمت و آمرزش می طلبید.

مصیبت های حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام

فراق مادر

شاید هیچ کدام از حوادث ناگوار کودکی حضرت زهرا علیهاالسلام ، به اندازه مرگ مادر برای آن حضرت غم انگیز نبود. او در فراق مادر چنان می سوخت و غمگین بود که خدا برای آرامش قلب کوچکش پیام تسلیت فرستاد. فاطمه علیهاالسلام دامان پدر را می گرفت و دور او می گشت و می پرسید: ای رسول خدا! مادرم کجاست؟ و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به وی پاسخی نمی داد تا اینکه جبرئیل آمد و عرض کرد: «یا رسول الله! پروردگارت امر می کند سلامش را به فاطمه برسانی و به او بگویی مادرش خدیجه اکنون در بهشت زیبا و پر طراوات خداست و همراه آسیه و مریم است». سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: «پروردگار عالم منبع رحمت است و رحمت از اوست و همه رحمت ها به او برمی گردد».

روزهای سیاه

به راستی مصیبت های حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، فراتر از آن است که قابل توصیف باشد. خود آن حضرت، مصیبت هایش را در قالب شعری هنگام زیارت قبر پدرش پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم این گونه می فرمود: «چه خواهد شد اگر کسی که بوی تربت احمد به مشام او رسیده است، هرگز، بوی مُشک و عنبر به مشامش نرسد. مصیبت هایی که بر من وارد شد، اگر بر روزها وارد می شد، به شب بدل می گشت».

در عزای پدر

فضّه، خادمه وفادار حضرت زهرا علیهاالسلام می گوید: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رحلت فرمود و حوادث پس از آن رخ داد، حضرت فاطمه علیهاالسلام هفت روز بر آن حضرت گریست و سپس روز هشتم نزدیک قبر ایشان آمد و ندا داد: «ای پدر! به راستی که اندوه من بر تو تازه شده. به خدا قسم دلم عاشق و مشتاق توست و به هیچ وجه از تو روی برنمی گرداند. هر روز اندوه هایم افزون می گردد و افسردگی و شکستگی ام از غم تو هرگز از من جدا نمی شود. به راستی هر کس با تو انس یافته، اگر در فراغت صبر و شکیبایی کند، واقعا سخت دل است. ای پدر! به واسطه رحلت تو، انوار دنیا از بین رفت و شکوفایی و زیبایی آن، که به حُسن تو شکوفا بود، افسرده شد و روزهای دنیا تیره گردید. پدر جان! تا ملاقات تو پیوسته بر تو عزادار خواهم ماند».

دو رکن علی علیه السلام

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش فرمود: جابر بن عبدالله انصاری گفت: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و آله سه روز قبل از رحلتش به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «سلام بر تو ای پدر دو ریحانه [و دو گل خوشبوی من]. تو را در مورد آن دو سفارش می کنم. به زودی دو رکن و پایه تو فرو می ریزند و بعد از من، خداوند جانشین من است،] و اگر من نیستم، خداوند هست]». هنگامی که رسول الله از دنیا رفت علی علیه السلام فرمود: این یکی از دو رکنی بود که رسول خدا خبر داده بود و وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام از دنیا رفت. فرمود: این رُکن دومی است که رسول الله صلی الله علیه و آله خبر داد.

آخرین سخنان فاطمه علیهاالسلام

حضرت زهرا علیهاالسلام در حال احتضار فرمود: سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا، خداوندا! مرا با پیامبرت قرار ده. خداوندا! مرا در رضوان و همسایگی و خانه ات که دارالسلام و ایمنی مطلق است قرار ده. سپس فرمود: آیا می بینید آنچه من می بینم؟ عرض شد چه می بینید؟ فرمود: این جمعیت های آسمان ها و این جبرئیل و این رسول خداست که می گوید: ای دختر عزیزم! بیا. آنچه در پیش روی توست، برایت بهتر است.

هاتف آسمانی

به راستی سخت ترین لحظات عمر امام علی علیه السلام وداع با فاطمه علیهاالسلام بود. آن حضرت آخرین دقایق را این گونه توصیف می کند: هنگامی که فاطمه را غسل دادم و کفن کردم، صدا زدم: ای ام کلثوم! ای زینب! ای فضّه! ای حسن! ای حسین! بیایید و با مادرتان وداع کنید که این زمان، زمان جدایی است و دیگر بار در بهشت با او ملاقات خواهید کرد. پس حسن و حسین علیهماالسلام آمدند، در حالی که می گفتند: «وای! ناراحتی ما به خاطر فقدان جدّمان محمد مصطفی و مادرمان فاطمه زهرا علیهاالسلام ، هیچ گاه از بین نخواهد رفت. ای مادر! هنگامی که با جدمان ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان و بگو ما بعد از تو در دنیا یتیم شدیم». امیرمؤمنان علیه السلام می گوید: خدا را گواه می گیرم که فاطمه علیهاالسلام دست هایش را دراز کرد و آن دو را به آرامی به سینه چسباند و گریست و ناله کرد، ولی ناگهان هاتفی از آسمان سرداد: «این دو را از روی فاطمه بردار. به خدا سوگند ملائکه آسمان ها را به گریه درآوردند...».

علی علیه السلام در سوگ زهرا علیهاالسلام

امام کاظم علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می کند: هنگامی که حضرت زهرا علیهاالسلام وفات کرد، علی بن ابن طالب علیه السلام در رثای او چنین سرود: «سرانجام هر دوستی، جدایی است، این جدایی ها در مقابل مرگ، ناچیز است. از اینکه من هر روز یاری را از دست می دهم، می توان فهمید که هیچ دوستی پایدار نخواهد بود. به زودی از یاد من رویگردان می شوی و دوستی ام را فراموش می کنی و دوست دیگری جایگزین من می شود».

بوستان بهشتی

درباره محل قبر حضرت زهرا علیهاالسلام سه دیدگاه وجود دارد: 1. قبرستان بقیع؛ 2. خانه آن حضرت؛ و میان قبر و منبر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم . امام صادق علیه السلام می فرماید: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «میان قبر و منبر من، باغی از باغ های بهشت است و منبر من بر دریچه ای از دریچه های بهشت قرار دارد». امام صادق علیه السلام در ادامه می افزاید: «زیرا قبر فاطمه علیهاالسلام میان قبر و منبر اوست و قبر او بوستانی از بوستان های بهشت است و دریچه ای از دریچه های بهشت به سوی آن باز می شود».

محل قبر

یکی از بزرگان درباره محل قبر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می گوید: «حق این است که قبر حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در بُقْعه رسول الله و در جوار آن حضرت (میان قبر و منبر) است، و آن محلی که در بقیع به نام فاطمه علیهاالسلام شهرت دارد، قبر فاطمه بنت اسد مادر امیرمؤمنان علی علیه السلام است». سید بن طاووس در کتاب خود می نویسد: یکی از یاران امام هادی علیه السلام در نامه ای به آن حضرت چنین نوشت: اگر صلاح می دانی، مرا از محل قبر مادرت فاطمه علیهاالسلام با خبر ساز؛ آیا در طیبه (کنار قبر پیامبر) است یا همان طور که مردم می گویند در بقیع؟ حضرت در پاسخ نوشت: «او در کنار جدم رسول خداست». همچنین امیرمؤمنان علیه السلام هنگام خاکسپاری حضرت فاطمه علیهاالسلام به صورت خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چنین فرمود: «سلام بر تو ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! سلام از من و از دخترت که در کنارت آرام گرفته است». این کلام امام علی علیه السلام ، بر محل قبر حضرت فاطمه علیهاالسلام اشاره دارد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:43 عصر )
»» فاطمه علیهاالسلام ؛ فرشته زمینی

 

 

 



بی تو...

بی تو تنهایی سخت است ای عشق من،ای تمام هستی من. بی تو بودن معنا ندارد. بی تو، چراغ زندگی ام خاموش است. بی تو، گذران قافله عمر دلگیر است. بی تو، زینب تنها می شود، حسین می میرد. بی تو، بیت الاحزان مدینه تنها می شود. بی تو، آسمان چگونه ببارد، زمین چگونه تاب بیاورد. بی تو، مدینه سر بر بالین کدام دوست نهد. بی تو، ستارگان خاموشند. بی تو، دیگر صدای ضجه و ناله نمی آید. زهرا جان! ریحانه رسول! بی تو، خورشید غمگنانه غروب می کند. ای بی همتا!... آسمان چگونه پهلویت را دید و نگریست، و زمین چگونه صورتت را دید و در هم نشکست. ای برترین بانو! عارفانه عروج کردی و چشم در چشم رسول دوختی. عاشقانه پر کشیدی و در آغوش برترین بشر آرام گرفتی!

کوثر قرآن

سرور بانوان دو عالم، حضرت صدیقه طاهره، زهرای مرضیّه، عطای خدای رحمان، کوثر پرثمر قرآن و همتای امیر مؤمنان است. آن حضرت در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، در مکه پا به عرصه گیتی نهاد و در دوران حضور پدرش در مکه، سختی های آن بزرگوار را در راه تبلیغ دین مبین اسلام دید و خود نیز سه سال از کودکی را در شرایط جانکاه و طاقت فرسای شعب ابی طالب گذراند. زهرا علیهاالسلام در آن هنگام فریاد کودکان را می شنید و خودش هم طعم گرسنگی را می چشید و از این رهگذر، درس شکیبایی و مقاومت را فرا می گرفت. ایشان به سبب ایثارگری فراوان در راه پدر، لقب «امّ ابیها»، را از آن خود کرد. در خردسالی مادرش خدیجه را از دست داد و قلب کوچکش فراق مادر را احساس کرد. ایشان از هیچ اقدامی برای یاری پدرش دریغ نمی ورزید و در سال سیزدهم بعثت، پس از هجرت پیغمبر به مدینه، با سن اندک خود، مسیر صدها کیلومتری مکه تا مدینه را پیمود و همراه امیرمؤمنان علی علیه السلام و دیگر زنان، خود را به آن حضرت رساند.

ادب زهرا علیهاالسلام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پس از رحلت حضرت خدیجه، با ام سلمه ازدواج کرد و فاطمه را به همسر وفادار خود سپرد تا از وی نگهداری کند. ام سلمه می گوید: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فاطمه را به من سپرد تا درتربیتش کوشش کنم. من هم از تربیت و راهنمایی او دریغ نداشتم، ولی به خدا سوگند، او از من باادب تر و داناتر بود.

برتر از مریم علیهاالسلام

امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیهاالسلام از آن جهت محدَّثه نامیده شده که فرشتگان از آسمان فرود می آمدند و مانند حضرت مریم به وی می گفتند: ای فاطمه «خدا تو را برگزید و پاکیزه گردانید و تو را بر زنان عالم برتری داد.» ای فاطمه «در پیشگاه پروردگارت فروتنی و سجده کن وبا رکوع کنندگان رکوع نما» و بدین ترتیب، وی با فرشتگان نیز سخن می گفت. شبی فاطمه علیهاالسلام به فرشتگان فرمود: مگر مریم، دختر عمران برگزیده و برتر از تمام زنان عالم نیست؟ آنها گفتند: مریم تنها سرور زنان عالم در زمان خود بود، ولی خدا تو را سرور زنان در زمان خودت و زمان مریم و نیز زنان اولین و آخرین قرار داده است.

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از نگاه معصومان

از نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

سلمان فارسی می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد، در بهشت در کنار من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد، در آتش جهنم خواهد بود. ای سلمان! دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحت ترین این جایگاه ها، عبارت است از مرگ و قبر و میزان و سنجش [اعمال] و محشر و [پل] صراط و حساب رسی. هر کس دخترم فاطمه از او راضی باشد، من هم از او خشنود می گردم و هر کس من از او خشنود باشم، خداوند از او خرسند خواهد بود. هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم می گیرم و هر کس من بر او خشم گیرم، خداوند بر او غضب می کند. ای سلمان! وای بر کسی که به فاطمه و به فرزندان و شیعیانش ظلم کند.

اگر همه خوبی ها و فضیلت ها در شخصیتی جمع گردد، آن شخص فاطمه است بلکه او بزرگ تر از این توصیف هاست. به درستی که دخترم فاطمه در بزرگواری و کرامت، بهترین فرد بر روی زمین است.

جُمَیع می گوید: همراه با عمه ام به نزد یکی از همسران پیغمبر رفتیم. از او پرسیدند: چه کسی نزد پیامبر از همه محبوب تر بود؟ گفت: فاطمه علیهاالسلام . پرسیدند: از مردان چه کسی؟ گفت: همسر فاطمه.

آخرین وصیت پیامبر

پیامبر گرامی اسلام در لحظات آخر عمر شریفش، در کنار وصیت های دیگر خود به امیرمؤمنان علیه السلام ، بر وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز تأکید کرد. امام کاظم علیه السلام می فرماید: به پدرم گفتم: پس از رفتن فرشتگان از حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چه اتفاقی افتاد؟ فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در این هنگام علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را طلبید و به ام سلمه فرمود: کنار در بایست و نگذار کسی نزدیک بیاید. سپس آن حضرت با یک دست، دست فاطمه را گرفت و مدت طولانی بر سینه گذاشت و با دست دیگرش دست علی علیه السلام را بر سینه نهاد. همه آنها گریه کردند. پس از آن، دست فاطمه علیهاالسلام را در دست علی علیه السلام قرار داد و به علی علیه السلام فرمود: «ای ابا الحسن! این (فاطمه) امانت خدا و رسولش محمد نزد توست. حق خدا و امر مرا در مورد فاطمه رعایت کن که چنین خواهی کرد. ای علی! سوگند به خدا فاطمه سرور زنان بهشت از پیشینیان و آیندگان است. سوگند به خدا این همان مریم کبراست. سوگند به خدا همواره آنچه از خدا برای فاطمه و شما خواستم، خواسته هایم را اجابت کرد. ای علی! آنچه را در شأن فاطمه سفارش کردم انجام بده. من اموری را به فاطمه سفارش کردم که جبرئیل به آن امر کرده بود».

بهترین خانه ها

دو نفر از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می گویند: پیغمبر آیه 36 سوره نور را قرائت کرد: «خانه هایی که خدا رخصت داده (قدر و منزلت) آنها والایی یابد و نامش در آنها یاد شود». مردی برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! اینها کدام خانه هاست؟ فرمود: «خانه پیامبران». دیگری برخاست و با اشاره به خانه علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام گفت: ای رسول خدا! آیا این خانه هم جزو آنهاست؟ فرمود: «آری، از بهترین آنهاست».

نام فاطمه علیهاالسلام

بیشتر امامان معصوم به سبب احترام و علاقه ای که به مادرشان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام داشتند، نام یکی از دختران خود را به یاد آن حضرت، فاطمه می گذاشتند. امیرمؤمنان علی علیه السلام ، امام حسن مجتبی علیه السلام ، امام سجاد علیه السلام ، امام جعفر صادق علیه السلام و امام جواد علیه السلام ، یک دختر خود را فاطمه نامیدند. امام حسین علیه السلام و امام موسی کاظم علیه السلام نیز یکی از دختران خود را فاطمه کبرا و دختر دیگر را فاطمه صغرا نام نهادند.

از نگاه امام علی علیه السلام

برترین بانو

امام علی علیه السلام نه فقط در زمان حیات حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بلکه پس از شهادت آن حضرت نیز نام ایشان را به بزرگی یاد می کرد و وجود حضرت را مایه افتخار خود می دانست. آن حضرت در یکی از نامه های خود در پاسخ به معاویه چنین می نویسد: «شما چگونه با ما برابرید، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از ما و دروغگوی رسوا (ابوجهل) از شما؛ حمزه از ما و ابوسفیان از شما؛ دو سرور جوانان اهل بهشت از ما و کودکان در آتش افکنده از شما؛ و بهترین زنان جهان (حضرت زهرا علیهاالسلام ) از ما و زن هیزم کش دوزخیان (همسر ابولهب و عمه معاویه) از شماست».

احترام به فرزندان فاطمه علیهاالسلام

امیرمؤمنان علی علیه السلام به سبب احترامی که برای حضرت فاطمه علیهاالسلام قائل بود، پس از بازگشت از جنگ صفین، در وصیتی درباره اموال شخصی خود، فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام را سرپرست تعیین فرمود و نوشت: «سرپرستی این اموال به عهده فرزندم حسن بن علی است.... اگر برای او حادثه ای رخ داد و حسین زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گیرد و کار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه (امام حسن و حسین علیهماالسلام ) از این اموال به همان مقدار سهم دارند که دیگر پسران علی خواهند داشت. من سرپرستیِ اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم تا خشنودی خدا و نزدیک شدن به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و بزرگداشت حرمت او و احترام پیوند خویشاوندی ایشان را فراهم آورم».

غربت فاطمه علیهاالسلام در دعای علی علیه السلام

کَفْعَمی، از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن نهم است. او کتاب دعایی به نام مصباح دارد که آن را از 240 منبع گرد آورده است. او می گوید: این کتاب را از منابع مورد اعتماد گرد آورده ام، چنانچه گذشت زمان، در اعتبار آن تأثیر نمی گذارد و از آن نمی کاهد. وی در این کتاب ارزشمند، دعایی از امیرمؤمنان علیه السلام آورده که حضرت در بخشی از این دعای باعظمت، مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام را در قالب مناجات و دعا بازگو می کند.

از نگاه امام حسن مجتبی علیه السلام

سخنانی که با یاد حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بر زبان فرزندان آن حضرت جاری شده است، نشان از بزرگی شخصیت ایشان دارد و آن بزرگواران، یکی از افتخارات خود را فرزندی حضرت زهرا علیهاالسلام می دانستند. زیاد، یکی از فرمانداران ستمگر معاویه، اهانت ها و گستاخی های بی شرمانه ای به ساحت مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام روا می داشت، ولی آن حضرت در پاسخ، فقط خود را فرزند زهرای پاک معرفی می کرد و زیاد را فرزند مادر بدکارش می دانست.

برخورد با دشمنان فاطمه علیهاالسلام

امام حسن مجتبی علیه السلام در زمان های گوناگون، با استدلال های محکم ،دشمنان مادرش، حضرت زهرا علیهاالسلام را رسوا می کرد. آن حضرت خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود: «تو بودی که فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را مجروح کردی. تو برای تحقیر رسول خدا و مخالفت با فرمان او، مرتکب این جنایت شدی؛ در حالی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده بود: ای فاطمه! «تو سرور زنان اهل بهشتی».

از نگاه امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام از کودکی به مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام علاقه فراوانی داشت و در کنار او آرام می گرفت. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در لحظات آخر عمر شریف خود، ضمن سفارش به امام علی علیه السلام برای رسیدگی به همه فرزندانش، امام حسین علیه السلام را مخصوص و جداگانه نام برد. امام حسین علیه السلام نیز پیش از خاکسپاری مادرش، خود را به پیکر پاک او انداخت و با چشمانی اشک آلود نجوا کرد: «وای بر ما! ناراحتی ما برای فقدان جدمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و مادرمان فاطمه زهرا علیهاالسلام هیچ گاه خاموش و برطرف نخواهد شد». امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید:«ناگهان ندایی آسمانی به گوش رسید که امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را از روی فاطمه علیهاالسلام بردار که به خدا سوگند فرشتگان آسمان ها را به گریه درآوردند».

رجز حماسی

یکی از پرشورترین یادآوری های امام حسین علیه السلام از مادر عزیزش، در لحظه بسیار حساس و سرنوشت ساز حرکت به سوی کربلاست. حضرت در آن هنگام، با زیباترین و شایسته ترین کلمات، پاکی، عصمت و بزرگی مادر خود، حضرت زهرا علیهاالسلام را بیان می دارد. آن حضرت همچنین در روز عاشورا که هر کسی بار رجزخوانی، افتخارات خود را بیان می کرد، افتخار خود را حضرت فاطمه علیهاالسلام دانست و فرمود: «فاطمه علیهاالسلام مادر من است که از سلاله رسول خداست».

از نگاه امام سجاد علیه السلام

امام سجاد علیه السلام در روایات خود، مظلومیت مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام را برای یارانش بازگو می فرمود و آنان را از ناگواری های آن حضرت آگاه می کرد. آن حضرت، از جمله راویان خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به شمار می آید. امام سجاد علیه السلام در خطبه آتشینی که مجلس یزید را بر هم زد، فاطمه زهرا علیهاالسلام را مایه مباهات خود معرفی کرد و فرمود: «سرور بانوان جهان، فاطمه بتول علیهاالسلام از ماست».

از نگاه امام محمد باقر علیه السلام

طلب شفا به نام زهرا علیهاالسلام

امام باقر علیه السلام هنگامی که در بستر بیماری می افتاد، آبی خنک می طلبید. سپس جرعه ای چند از آن می نوشید و بعد با صدای بلند و از ته دل، مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام را صدا می زد و می فرمود: «ای فاطمه! ای دختر محمد صلی الله علیه و آله ». علامه مجلسی می گوید: شاید آن حضرت با این ندا می خواست با واسطه قرار دادن حضرت زهرا علیهاالسلام از خدا شفا بگیرد.

نوشاخه نبوت

امام باقر علیه السلام درباره مقام معنوی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: «درخت نبوت، درختی است که ریشه آن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، شاخه آن امیرمؤمنان علیه السلام ، نوشاخه آن فاطمه علیهاالسلام میوه های آن حسن و حسین علیهماالسلام هستند. این درخت، کلید حکمت، معدن معرفت، جایگاه رسالت، مکان آمد و شد فرشتگان، موضع سرّ الهی و امانتی است که بر آسمان ها و زمین عرضه شده است».

از نگاه امام صادق علیه السلام

سَکونی، از یاران امام صادق علیه السلام نزد حضرت رفته و از دختر دار شدن خود، ایشان را با خبر کرد. وی می گوید: امام به من فرمود: چه نامی برایش انتخاب کرده ای؟ عرض کردم: فاطمه. آن گاه امام آه عمیقی از ته دل کشید و سه بار این نام را به یاد مادرش تکرار کرد و بعد به من فرمود: «حال که چنین نامی بر دخترت نهاده ای، مبادا او را بزنی. نام او نامی عزیز و محترم است. تو نیز همواره احترام نامش را داشته باش».

سوختن شمع

بانوی دو عالم، حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، تمام غم ها و دردها را در حمایت از ساحت مقدس ولایت به جان خرید و همچون شمعی در اندک زمان سوخت و آب شد. امام صادق علیه السلام در توصیف حال غم انگیز آن حضرت بعد از فراغ پدر گرامی اش چنین می فرماید: «بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت زهرا علیهاالسلام مدام در بستر افتاده بود. جسم ایشان ضعیف و ناتوان گشته و گوشت بدنشان آب شده بود».

دعای آزادی

بَشّار مَکاری، از یاران امام صادق علیه السلام می گوید: در کوفه به حضور حضرت رسیدم. طَبَقی از خرما نزد ایشان بود. فرمود: بیا و بخور. عرض کردم گوارا باد! قربانت گردم، در راه حادثه ای دیدم و گریه گلویم را گرفت. حضرت فرمود: چه حادثه ای دیده ای؟ گفتم: یکی از گماشتگان حکومت را دیدم که بر سر زنی می زد و او را به سوی زندان می برد و آن زن با صدای بلند می گفت: به خدا و رسولش پناه می برم. امام فرمود: چرا آن زن را می زد؟ عرض کردم: از مردم شنیدم که می گفتند پای آن زن لغزید و به زمین افتاد و گفت: «ای فاطمه! خدا ظالمان بر تو را از رحمت خود دور سازد.» گماشتگان حکومت دستگیرش کردند و زدند. امام صادق علیه السلام به محض شنیدن این سخن گریه کرد؛ به گونه ای که دستمال و محاسن شریفش از اشک تَر شد، سپس فرمود: «ای بشّار! با هم به مسجد سهله برویم و برای نجات آن بانو دعا کنیم و از خدا بخواهیم او را حفظ کند».

از نگاه امام کاظم علیه السلام

امام کاظم علیه السلام از پدرش روایت کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حال احتضار، انصار را خواست و به آنان فرمود: «ای گروه انصار! وقت جدایی فرا رسید. بدانید که درِ خانه فاطمه علیهاالسلام ، درِ خانه من و خانه او، خانه من است. هر که حرمت او را هتک کند، به خدا بی احترامی کرده است». عیسی از یاران امام کاظم علیه السلام می گوید: آن حضرت در این هنگام بقیه سخنش را قطع کرد و بسیار گریست و سه بار فرمود: «به خداقسم حرمت خدا را حفظ نکردند». امام کاظم علیهاالسلام در روایت دیگری فرمود: «فاطمه علیهاالسلام ، صدیقه شهیده است».

از نگاه امام رضا علیه السلام

دو نفر از یاران امام رضا علیه السلام می گویند: نزد آن حضرت رفتیم. ایشان در سجده بود و سجده اش طول کشید. هنگامی که سرش را بلند کرد، گفتیم: چرا سجده را طولانی کردید؟ فرمود: «هر که این دعا را در سجده شکر بخواند، همچون مجاهدان روز بدر در کنار رسول خدا پاداش دارد». گفتیم: آن دعا چیست؟ حضرت دعایی را خواند و در بخشی از آن، مظلومیت مادرش، حضرت زهرا علیهاالسلام را نیز بیان کرد.

سوگند به مادر

یکی از فضلای حوزه که مشکل بزرگی برایش پیش آمده بود، برای زیارت و توسل به امام رضا علیه السلام عازم حرم ایشان می شود. از قضا به علامه طباطبایی رحمه الله برمی خورد که ایشان هم قصد حرم کرده بودند. بی درنگ به طرفش می رود و با چشمی پر اشک و دلی پرسوز، از ایشان می خواهد دعایی به او بیاموزد که حاجتش روا شود. علامه می گوید: «وقتی وارد حرم می شوی، یکی از مؤثرترین و بهترین دعاها این است که حضرت را به مادرش زهرا علیهاالسلام قسم بدهی که حاجتت را از خدا بخواهد. چون حضرت به مادرش زهرا علیهاالسلام علاقه فراوانی دارد، سوگند دادن به مادرش بسیار مؤثر خواهد افتاد».

از نگاه امام جواد علیه السلام

نیابت از حضرت فاطمه علیهاالسلام

یکی از یاران امام جواد علیه السلام می گوید: به حضرت عرض کردم: تصمیم گرفته بودم به نیابت از شما و پدرتان طواف کنم. ولی به من گفتند: به نیابت از اوصیا طواف نمی کنند. حضرت فرمود: هر چه می توانی طواف کن، جایز است. سه سال بعد دوباره به حضرت عرض کردم: پیش تر از شما درباره طواف به نیابت شما و پدرتان اجازه گرفتم و طواف بسیار کردم. سپس چیزی بر دلم افتاد و به آن عمل کردم. پرسید: چه بود؟ گفتم: یک روز از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم طواف کردم. حضرت سه بار فرمود: درود خدا بر پیامبر. سپس روز دوم به نیابت از امیرمؤمنان علی علیه السلام ، روز سوم امام حسن علیه السلام ، روز چهارم امام حسین علیه السلام تا روز نهم به نیابت از پدرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و روز دهم به نیابت از شما سَرورم. اینان کسانی اند که به ولایتشان معتقدم. حضرت فرمود: در این صورت به دینی معتقدی که خدا، جز آن را از بندگانش نمی پذیرد. عرض کردم: گاهی هم از سوی مادرتان حضرت فاطمه علیهاالسلام طواف کرده ام. گاهی هم نه. حضرت فرمود: این را بیشتر انجام بده. این برترین کاری است که انجام می دهی، ان شاء اللّه.

زیارت روزانه

قلب امام نهم حضرت جواد علیه السلام از مهر و محبت مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام لبریز بود. آن حضرت هر روز ظهر در مدینه به مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می رفت و بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درود می فرستاد و مشام جان خویش را از یاد جد بزرگوارش معطر می ساخت. سپس به سراغ خانه مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام می رفت که در همان نزدیکی قبر پیامبر بود و در نهایت ادب و احترام، ابتدا کفش ها را از پا در می آورد و آن گاه با دلی سرشار از شور و اشتیاق، وارد آن خانه کوچک و نورانی می شد و در آنجا به نماز و دعا می پرداخت.

برتری حضرت زهرا علیهاالسلام

یاد حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام هیچ گاه در دل مبارک حضرت جواد الائمه علیه السلام فراموش نمی شد؛ به گونه ای که در ازدواج آن حضرت، این احترام وی به مادرش و برتر دانستن او از همه زنان عالم بیشتر نمایان می شود. امام جواد علیه السلام داماد خلیفه وقت، مأمون عباسی شده بود. به این سبب در وصلت با ام فضل، دختر خلیفه، انتظار می رفت هزاران درهم و دینار مهریه دختر خلیفه شود، ولی ایشان به دلیل علاقه و احترام فراوانی که برای مادرش قائل بود، حاضر نشد مهریه همسرش بیش از پانصد درهم، مساوی مهریه حضرت زهرا علیهاالسلام تعیین گردد.

از نگاه امام حسن عسکری و امام زمان(عج)

حجت بر امامان

پیشوایان معصوم علیهم السلام الگویی برای دیگر مردم هستند، ولی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با داشتن فضیلت های بیکران، حجت و الگویی برای امامان بوده است. امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «ما حجت های خدا بر بندگان هستیم و جدّه ما حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام حجت بر ماست».

امام زمان(عج) نیز در روایتی فرمود: «دختر رسول خدا علیهاالسلام برای من الگو و سرمشقی نیکوست».

خطبه حضرت فاطمه علیهاالسلام

خطبه در یک نگاه

خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام آن چنان متین، منظم و فصیح است که برخی گمان کرده اند به نوشته ای از پیش طراحی شده بیشتر شبیه است تا یک سخنرانی ناگهانی. ابن ابی الحدید معتزلی، در شرح نهج البلاغه، با ذکر سندی می نویسد:

عبد اللّه بن احمد از پدرش نقل می کند که در نزد زید شهید، پسر امام سجاد علیه السلام خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام را نقل کردم و به وی گفتم: برخی گمان می کنند این خطبه ساختگی بوده و آن را فاطمه زهرا علیهاالسلام ایراد نکرد، بلکه از آن ابی العیناء است ؛ زیرا این کلام، منظم، معیّن و یکنواخت است. زید گفت: من دیدم که بزرگان آل ابی طالب از پدرانشان آن را روایت می کنند و به فرزندان خویش یاد می دهند. بزرگان شیعه نیز آن را درس می دادند، پیش از آنکه حتی جدّ ابوالعینا پا به عرصه وجود گذارد.

خطبه ای ماندگار

خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه، از چنان عظمتی برخوردار بود که بیش از 24 نفر از شخصیت های قرن اول هجری همچون امیرمؤمنان علیه السلام ، حضرت زینب علیهاالسلام ، امام سجاد علیه السلام ، ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری و اَنَس بن مالک، از یاران پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را نقل کرده اند. در قرن دوم نیز بزرگانی مانند امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام ، زید پسر امام سجاد علیه السلام ، مُفَضّل، ابی نصر بَزَنْطی و دیگر یاران امامان آن را روایت کرده اند. این خطبه شریف در بیش از شصت کتاب مهم شیعه و اهل سنت آمده است و عالمانی همچون شیخ صدوق در علل الشرایع، سید بن طاووس در طرائف، طبرسی در احتجاج و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه آن را نقل کرده اند. تاکنون، افزون بر 112 جلد کتاب درباره این خطبه و محتوای آن نوشته شده است. محدث بزرگ، علامه مجلسی می نویسد: «این خطبه، از خطبه های مشهوری است که شیعه و سنی آن را با سندهای گوناگون نقل کرده اند».

خطبه از نگام مقام معظم رهبری

خطبه پر محتوای حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه، چنان عالی بود که همه بزرگان آن را ستوده اند. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید: «آن خطبه ای که فاطمه زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبه ای است که به گفته علامه مجلسی، بزرگان، فُصَحا، بُلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات این خطبه را معنا کنند. این سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام ، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج البلاغه و در حد سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام است. [آن خطبه] با بهترین و زیباترین عبارات و زبده ترین و گزیده ترین معانی [ایراد شده است]».

ستایش خدا

خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه، دربردارنده حقایق فراوانی در توحید و معارف است. آن حضرت در بخشی از سخنان خود فرمود: «خدا را بر آنچه ارزانی داشت، سپاسگزارم و بر اندیشه نیکو که در دل نهاد، شاکرم و بر نعمت های فراگیرش ثنا می گویم. نعمت هایی که از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوانی بخشید و احسانی که پیاپی پراکند. نعمت هایی که از شمار بیرون است و شکر و جبران آنها از توان افزون، و درک نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون است. بندگان را برای فزونی نعمت ها و استمرار عطایا به شکر خویش فراخواند. برای تکمیل و فزون بخشی نعمت ها، خلایق را به کثرت ستایش واداشت. گواهی می دهم که معبودی جز او نیست و یکتایی است بی شریک. روح این گواهی، دوستی بی آلایش است که دل های مشتاقان با آن درآمیخته و آثارش در افکار پرتو افکن شده است. خدایی که دیدگان را توانایی دیدن، زبان را یارای بیان و گمان ها را قدرت بر ادراک او نیست».

حکمت آفرینش

حکمت آفرینش، پرسشی است که از دیرباز، اندیشمندان را به خود متوجه ساخته است. حضرت زهرا علیهاالسلام در بخشی از خطبه فدکیه به این مسئله اشاره می کند و می فرماید: «خدای متعالی، همه چیز را از هستی به نیستی درآورد و آنها را بدون وجود الگو و نمونه ای ایجاد کرد. با یَدِ قدرت خود، همه را بالندگی داد و با اراده اش، به آفرینش موجودات دست یازید؛ بی آنکه به آفرینش آنها نیازمند باشد و از این صورتگری طرفی ببندد. او می خواست حکمتش را آشکار سازد، مردم را به فرمانبرداری اش هشیار کند و بندگان را به عبودیتش رهنمون گرداند. پس آن گاه پاداش را در اطاعت و کیفر را در نافرمانی نهاد تا بندگان را از خشم و عذاب خود برهاند و به سوی بهشت و کانون رحمتش سوق دهد».

دومین پایه اسلام

نبوت، دومین بخش از اصول دین است. حضرت فاطمه علیهاالسلام در دومین بخش از خطبه خود در مسجد مدینه فرمود: «گواهی می دهم پدرم، بنده و فرستاده خداست. او را برگزید پیش از آنکه برای هدایت مردم بفرستد... و این در آن هنگام بود که بندگان در پسِ پرده نیستی و در پهنه بیابان عدم، سرگردان بودند... پروردگار، محمد صلی الله علیه و آله وسلم را برانگیخت تا فرمانش را کامل و حکمش را نافد کند و آنچه را مقدر ساخته بود، به انجام رساند، پیامبر دید که هر گروه آیینی را پذیرا گشته اند؛ دسته ای بر گرد آتش در طوافند و گروهی در برابر بت به عبادت مشغولند و همگان یاد خدایی را که می شناسند، از خاطر زدوده اند. پس خدا، به نور محمد صلی الله علیه و آله بساط ظلمت را برچید و دل ها را از تیرگیِ کفر رهانید و ابرهای تیره و تار را از مقابل دیدگان به یکسو فکند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم برای هدایت مردم به پا خاست و... آنان را به آیین پابرجای اسلام رهنمون شد و به راه راست فرا خواند».

قرآن در کلام فاطمه علیهاالسلام

قرآن، کتاب خداست و راه رسیدن به سعادت ابدی در آن به روشنی نمایان است. زهرای مرضیّه در این باره در خطبه فدکیه، خطاب به مردم می فرماید: «شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام، حاملان دین و احکام، امینان خداوند بر خویش و پیام آوران او به سوی امت ها هستید. حقی از سوی خداوند بر عهده دارید و پیمانی را که با او بسته اید، پذیرفته اید. آنچه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم پس ازخود در میان شما باقی گذاشته، کتاب گویایِ خداوند است که نور آن فروزان و شعاعش درخشان می باشد. قرآن کتابی است که دلایلش روشن، لطایف و دقایقش آشکار و ظواهرش نورانی است. پیروانش پرافتخارند و جهانیان بدیشان غبطه می خورند. کتابی که پیروی از آن، راهگشای رحمت الهی و شنونده اش، رستگارِ دو سراست. در پرتو آن، دلیل های روشن الهی را می توان دید و نیز تفسیر احکام و واجبات او را دریافت».

بستر بیماری

هنگامی که حضرت فاطمه علیهاالسلام به بستر بیماری افتاده بود، زنان مهاجر و انصار برای عیادت ایشان جمع شدند و به حضرت گفتند ای دختر رسول خدا! حالتان چگونه است؟ حضرت زهرا علیهاالسلام پس از ستایش خدا و درود بر رسولش، فرمود: «به خدا سوگند صبح کردم، در حالی که از دنیای شما بیزارم و بغض مردان شما در دلم جای گرفته است». سپس فضایل حضرت علی علیه السلام را بازگو کرد. زنان مهاجر و انصار، گفته های حضرت زهرا علیهاالسلام را به مردان خود منتقل کردند. گروهی از آنان برای عذر خواهی نزد حضرت آمدند، ولی فاطمه علیهاالسلام به آنان فرمود: «از من دور شوید که بعد از عذر خواهی غیر صادقانه شما، دیگر عذری باقی نمانده است و پس از این تقصیر و [گناه [شما، امری کارساز نیست.»

دعاهای فاطمه زهرا علیهاالسلام

دعای روز سوم هر ماه

حضرت زهرا علیهاالسلام در روز سوم هر ماه، خدای متعالی را این چنین ستایش می کرد: «پاک و منزه است کسی که با نیرو و قدرت، جهان را منّور ساخت. پاک و منزه است کسی که در آسمان های هفتگانه مستور شده است و از این رو چشمی او را نمی بیند. پاک و منزه است کسی که بندگان را با مرگ ذلیل ساخت و با زندگی جاویدان، خود را عزیز و گرامی نمود. پاک و منزه است کسی که جاودان است و هر چیز جز او فانی می گردد. پاک و منزه است کسی که ثنا و ستایش را ویژه خود قرار داده واز آن خشنود شده است. پاک و منزه است خداوند زنده دانا، پاک و منزه است خداوند بردبار و بزرگوار. پاک و منزه است خداوند قدرتمند و مقدس، پاک و منزه است خداوند برتر والا. پاک و منزه است خداوند و حمد و ستایش مخصوص اوست».

برای اخلاق نیکو

حضرت زهرا علیهاالسلام با خواندن دعای زیر، در به دست آوردن اخلاق نیکو و کارهای پسندیده کوشا بود: «پروردگارا! به حق آنکه غیب ها را می دانی و بر تمامی موجودات توانایی، مرا زنده بدار تا آن هنگام که می دانی زندگی برایم نیکوست، و بمیران تا آن زمان که خیر و نیکی ام را در مرگم می دانی. خداوندا! اخلاص و ترس از خودت را در هنگام خشنودی و غضب و میانه روی را در زمان بی نیازی و فقر از تو خواستارم. از تو نعمتی را می خواهم که پایانی ندارد.

بارالها! خشنودی به قضا و حکم تو را می خواهم و زندگی نیکو بعد از مرگ را از تو درخواست می کنم. نیز شوق ملاقات تو را، بدون آنکه پریشان حالی و رنجی در آن باشد خواستارم. پروردگارا! ما را به زینت ایمان مزیّن فرما و هدایتگرانی قرار ده که مشمول هدایت تو قرار گرفته باشیم».

خیر جامع دنیا و آخرت

حضرت زهرا علیهاالسلام درخواست های جامع خود را برای دنیا و آخرت چنین بیان می فرمود: «پروردگارا! تا آن گاه که مرا زنده می داری، به آنچه داده ای قانعم گردان و عیوبم را بپوشان و مرا سلامت دار، و آن زمان که مرا می میرانی، مرا بیامرز و مشمول رحمت خود قرار ده. بارالها! مرا بر آنچه برایم مقّدر ساخته ای به رنج نینداز و آنچه را برایم مقدّر کرده ای آسان گردان. پروردگارا! پدر و مادر و هر که بر من حقی دارد به بهترین وجه پاداش ده. خداوندا! مرا تنها در آنچه برای آن خلقم کرده ای مشغول دار. ای مهربان ترین».

حاجات مهم

حضرت زهرا علیهاالسلام برای برآورده شدن نیازها و کارهای مهم خود، این دعا را می خواند: «ای آنکه بر حاجت های نیازمندان قادری! ای آنکه اسرار می دانی! ای برطرف کننده مشکلِ آنان که دچار مشکل شده اند! ای گشاینده غم آنان که دچار غم و اندوهند! ای لطف کننده به پیرمرد و ای روزی دهنده طفل کوچک! ای آنکه نیازی به تفسیر ندارد! بر محمد و خاندانش درود فرست». امام زین العابدین علیه السلام درباره این دعا می گوید: پدرم در روز عاشورا به من فرمود:«فرزندم! دعایی را به تو یاد می دهم که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را از جبرئیل آموخته و به فاطمه علیهاالسلام یاد داده بود. این دعا را در وقت حاجت بخوان و نیازهای خود را در پایان آن بیان کن».

دعای حضرت در تعقیب نماز ظهر

پاک و منزه است او که دارای عزّت والاست و مقامش بلند است. پاک و منزه است آنکه دارنده جلال و بزرگی است. پاک و منزه است همو که حکومت مطلق و جاوید برای اوست. حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به سبب نعمت هایش، به شناخت او و عمل برای او و توجه به سوی او و اطاعت اوامر او موفق گردیدم. او را سپاس می گزارم که مرا منکر آیات کتابش و متحیر در برابر کارش قرار نداد. او را ستایش می کنم که مرا به دین راستین هدایت نمود و مرا چنان کرد که چیزی جز او را نپرستم. خدایا! گفتار توبه کنندگان و عمل آنان، رستگاری مجاهدان و ثواب ایشان، یقین مؤمنان و توکّل آنان، و راحتی به هنگام مرگ و در امان بودن به هنگام حسابرسی را از تو خواستارم!

خدایا! از تو می خواهم مرگ را بهترین غایبی که در انتظار او هستم و بهترین چیزی که به آن روبه رو می گردم قرار دهی. هنگام مرگ و زمانی که مرا در خود فرو می برد و آن گاه که آخرین نفس ها در سینه ام می تپد و هنگامی که جان بر لبانم می رسد و در آن حال که از دنیا می روم و در آن ساعتی که هیچ اختیاری از خود ندارم و هیچ نفع و ضرر و هیچ سختی و آسایشی را نمی توانم برای خود فراهم سازم، در آن هنگام، نسیمی از رحمت خود و بهره ای از خشنودی و رضای خود به من عطا فرمایی، و پیش از آنکه جانم را بگیری و روحم را قبض نمایی و فرشته مرگ را بر من مسلط سازی، مژده ای از کرامت خود به من ارزانی کنی؛ بشارتی که فقط تو بر آن توانایی. بشارتی که قلبم را مطئمن کند و جانم را خشنود سازد و دیدگانم را نورانی کند و چهره ام را مسرور سازد و رنگ رخسارم را درخشندگی و جانم را آرامش بخشد. مژده ای که تمام اعضای بدنم را آسوده کند.

ای آنکه درهای اجابت را به روی دعا کنندگان باز گذاشته ای و موانع اجابت را برای امیدواران بر طرف ساخته ای، ای پوشاننده کارهای زشت و ای مداوا کننده قلب های مجروح و شکسته،... ای نهایت آرزوی من درمانده و مضطر و فقیر! مرا ببخشای و از من درگذر و جانم را از عواقب خطاها پاک گردان و آمادگی نیکو را برای مرگ به من ارزانی دار. ای بخشنده ترین بخشندگان و ای منتهای آرزوی حاجتمندان! تو مولای من هستی. حال که درهای دعا و نیایش را بر من گشودی، پس درهای قبول و اجابت را به روی من مبند. به رحمت بی کرانت، مرا از آتش دوزخ نجات ده و در غرفه های بهشت ساکن گردان. مرا سعادتمند و رستگار گردان و در زندگی سلامت عطا فرما. ای آنکه فضیلت و کمال و عزت و جلالت و بزرگی از آن توست، «یا ارحم الراحمین».

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:43 عصر )
»» نقش اهل بیت پیامبر در تبیین و پاسداری از حریم عقاید اسلامی

 

 


چکیده

اهل بیت با تفسیر و تبیین صحیح از آموزه های دینی و جلوگیری از کج اندیشیهای منحرفان، نقش مؤثری را در حفظ و بقاء تعالیم دین اسلام ایفا نموده اند. هر چند تعالیم ائمه معصومین(ع) بسیاری از زمینه های فکری، عملی،فردی و اجتماعی اسلام را در بر می گیرد، اما تأثیر آنان در شرح و بیان مسائل زیر بنایی و اصول اعتقادی اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر اساس منابع روایی و تاریخی علم ائمه از ناحیه ذات اقدس ربوبی بر آنان افاضه شده و با برخوردار بودن از ملکه عصمت، آموزه های آنان عاری از هرگونه خطا و اشتباه می باشد. با توجه به مسؤولیتی که بعنوان جانشینان بحق رسول گرامی اسلام(ص) در خویش احساس می کردند، از همان ابتدا با هرگونه انحراف و کج اندیشی در اصول و فروع دین برخورد نموده و سعی نمودند معارف حقیقی اسلام را به پیروان آن تعلیم نمایند. آنان با این اعتقاد که اصول کلی معارف دین در کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) موجود است، به بیان مصادیق و جزئیات آن پرداختند و با معرفی عقل و اندیشه آدمیان بعنوان حجّت باطنی برای احیاء و آمادگی آن در درک معارف دین کوشش نمودند.و با تدوین اصل اعتدال در امور اعتقادی، هرگونه انحراف از صراط مستقیم الهی را مساوی با گمراهی معرفی کردند. هرچند عقل را در شناخت خداوند از طریق آثار و نشانه های او توانا یافتند. اما این را گوشزد نمودند که درک کنه ذات حق تعالی امری غیرممکن و محال است. با تبیین حقیقت توحید ربوبی و بیان مراتب آن بر عینیّت صفات باذات تأکید ورزیدند. و از توصیف خدای سبحان بگونه ای که شایسته ذات ربوبی نیست منع نموده، از توصیف او با عناوین ذهنی که منجر به احاطه حضرت حق می گردد نهی نموده و به اقرار صفات حق تأکید ورزیدند. با یادآوری این که ایمان امری قلبی و درونی است، اما اقرار با زبان و عمل به ارکان دین را مؤثر در ایمان دانسته، آن را دارای مراتب و قابل شدت و ضعف و امری اختیاری معرفی نمودند. با بیان اینکه خداوند عالم به تمام جزئیات عالم هستی است و قدرت او تمام امور ممکن را در برمی گیرد، پاسخ برخی از شبهات را ارائه نموده و از محدود دانستن علم و قدرت حق منع کردند. اراده حق تعالی را در امور تکوینی، آفرینش او دانسته و در تشریعیات دستور به انجام فعل معرفی کردند. متکلم بودن خدای سبحان را صفت فعلی، و الفاظ و کلمات ایجاد شده توسط او را امری حادث دانستند. با عنایت به توانا بودن عقل انسان در درک خوبی و بدی، حق تعالی را از هرگونه عمل ناروایی منزّه دانستند و با تأکید بر مختار بودن انسان در افعال خویش به تدوین اصل «لاجبر و لا تفویض بل امرٌ بین الامرین» پرداختند. با تعیین جایگاه مسأله قضا و قدر تغییر در بعضی مراتب آن را روا دانستند و با تشریح نسخ در امور تشریعی اصل بداء را تدوین نموده و آن را یکی از اصول مهم اعتقادی معرفی نمودند، تا نشان دهند که دست خدا همواره در تغییر تقدیرات باز است و خداوند فعّال مایشاء است.

 

نقش اهل بیت پیامبر(ع) در تبیین و پاسداری از حریم عقاید اسلامی

تعالیم اسلامی را بطور کلی می توان در زیر سه عنوان جای داد. آموزه هایی که درباره اعتقادات انسانهاست یعنی اموری که اذعان و تصدیق باطنی را می طلبد، به بیان هدف همه این آموزه ها هدایت انسانها و استکمال آنها، و رساندن آنها به مقام انسانیّت و مقام خلیفه الهی و کمال مطلوب که هدف از خلقت آنها بوده، می باشد. اگر نگاهی گذرا به تعالیم انبیاء الهی در طول تاریخ و سیره عملی آنها بنمائیم به آسانی درمی یابیم که این اهداف را تعقیب می نمودند. البته هدایت انسانها از شؤون ربوبیّت خدای سبحان است، چون او ربّ موجودات جهان است، هدایت همه بدست اوست. «سبّح اسم ربّک الاعلی، الّذی خلق فسوّی. والذی قدّر فهدی»(1)منزه شمار نام پروردگار بلند مرتبه ات را، همان خدایی که آفرید و منظم کرد و همان که اندازه گیری کرد و هدایت نمود. «ربّنا الذی اعطی کلّ شی ءٍ خلقه ثمّ هدی»(2)پروردگار ما آن کسی است که همه چیز را خلق و سپس هدایت کرد. ولی پروردگار عالمیان راه و رسم زندگی موجودات و راه به کمال رسیدن آنها را برای هر کدام متناسب با مرتبه وجودی آنها تعیین نموده است. گروهی از موجودات، یعنی جمادات را در زنجیر نیرومند قانون آفرینش مجبور و مسخّر کرده و آنها ذرّه ای از مسیر تعیین شده تخطی نمی کنند، چون انحراف از مسیر مساوی با نابودی است. «و سخّر الشمس و القمر کلٌّ یجری لاجلٍ مسمّی»(3)و مسخر گردانید خورشید و ماه را هر یک از این ها تا وقت معینی به حرکت خویش ادامه می دهند. برای دسته ای دیگر از موجودات هدایت الهی از نوع الهام است و از این طریق راه کمال خویش را می پیمایند. «و اوحی ربّک الی النحل»(4) پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد. اما در مورد انسان ها هدایت از طریق وحی به وسیله فرشتگان مقرّب به پیامبران الهی نازل می شود و از این راه، رسم زندگی را به آنان می آموزد. و آن چه را آدمیان برای رسیدن به کمال معنوی بدان نیاز دارند، در اختیار آنان قرار می دهد. نظامی که خداوند برای انسان مقدّر نموده در فرهنگ قرآن «اسلام» نامیده شده. «انّ الدین عند اللّه الاسلام»(5)همانا دین نزد خدا اسلام است. حضرت حق در طول تاریخ بشریت «دین اسلام به معنای عام یعنی تسلیم بودن در برابر خدای سبحان» را در قالب های متناسب با هر عصر و زمانی بواسطه انبیاء به مردم ابلاغ کرده است. و حجّت را بر آنها تمام نموده است. تا این که در شکل نهایی و کامل آن را در قالب دین اسلام بمعنای خاص به حضرت محمّد بن عبداللّه (ص) آخرین فرستاده خدا اعطا نموده است. و در کنار آموزه های مستقیم وحیانی سیره علمی و عملی پیامبران همواره تکمیل کننده این طریق هدایت بوده است.

اما از آن جایی که انسان ناسپاس است، قدر این نعمت بزرگ هدایت الهی و سفیران او را ندانسته، نه تنها به پیام های الهی آنان گوش نمی دادند. بلکه به مبارزه با آن ها اقدام می نمودند. و همواره در طول تاریخ نزاع و جنگ بین حق و باطل جریان داشته است. البته عوامل و انگیزه های مختلفی منشأ مقاومت مردم در مقابل پذیرش دعوت انبیاء بوده است که بحث از آن ها ما را از هدف این نوشتار دور می کند. تازه بعد از اینکه گروهی از مردم با دیدن معجزات و نشانه های صدق پیامبران دعوت آنها را می پذیرفتند، شروع به بهانه جوئیها و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت دین خویش برمی آمدند. و گاهی نیز از روی جهل و نادانی دچار کج فهمی در معارف الهی می گردیدند. تازمانی که فرستادگان الهی در میان مردم حضور داشتند، این بد فهمی ها و انحرافات فکری با راهنمایی آنان اصلاح می گردید. اما وقتی بین پیامبران فاصله ای ایجاد می شد پیروان انبیاء گذشته گاه از روی عناد و دشمنی و زمانی از روی جهل و نادانی و یا برای رسیدن به خواسته های نفسانی، دست به تحریف و تغییر آموزه های انبیاء می نمودند. تا اینکه مصلحت اقتضا می نمود برای اصلاح آن انحرافات و بیان معارف عالیتر پیامبران بعدی ظهور نمایند و این سنّت الهی در طول تاریخ بشر بوده است تا اینکه نوبت به رسول خاتم می رسد. کلیات دستورات و قوانین و تعالیم مورد نیاز سعادت انسان ها تا روز قیامت در قالب آیات نورانی قرآن مجید در مدت بیست و سه سال بر روح پاک رسول گرامی اسلام نازل گردید و او نیز بدون هیچ گونه تغییری به مردم ابلاغ نمود و سنّت گفتاری و رفتاری او تبیین کننده و تکمیل کننده آموزه های این دین جاوید گردید. با وجود همه مخالفت ها، دشمنی ها و کارشکنی های انسان های جاهل، مکتب اسلام مسیر توسعه و کمال خود را در زمان حضور پیامبر اسلام طی نمود. و پیروان وارسته و با اخلاص نیز پیدا کرد، هرچند گروهی نیز برای رسیدن به آسایش و استفاده از امتیازات اسلام در ظاهر اسلام را پذیرفتند ولی در باطن کینه اسلام را در دل داشته و منتظر فرصت مناسب برای آشکار نمودن این عداوت بودند و این خطری بود که دین نوپای اسلام را تهدید می نمود. حال پرسش این است که دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی چه تدبیری برای جلوگیری از انحرافات اندیشیده است؟ باید دانست که حفظ و پاسداری از دین و شریعت گاهی از اصل ابلاغ آن مهمتر است.

پیامبر اسلام تا زمانی که در قید حیات بودند در کنار ابلاغ تعالیم اسلام با تحمل سختی ها و مشکلات فراوان به پاسداری از آموزه های آن پرداختند و از انحرافات فکری و عملی مسلمین جلوگیری نمودند. اما تنها به این اکتفا نکرده و برای صیانت از معارف دین برای بعد از خویش راهنمائیهای لازم را ارائه نمودند و گاه با عناوین عام مثل «اهل بیت» و «عترت» و گاه با اسم و مشخصات، جانشینان بعد از خویش را تعیین نمودند و جامعه اسلامی را به حال خویش وانگذاشتند. تا این رهبران الهی با تبیین و تفسیر صحیح آیات قرآن و سیره نبوی پاسداران این شریعت الهی باشند. و از کج اندیشیها جلوگیری نمایند. هرچند قلمرو حفاظت دینی آنان گسترده است و همه تعالیم اسلام را در بر می گیرد اما در این نوشتار تنها به نقش آنها در تبیین و حراست از اعتقادات صحیح اسلامی می پردازیم و اهمیت راهنمائیهای آنان در زمینه های احکام فردی و اجتماعی، فقهی و اخلاقی را به جایگاه مناسب آن ارجاع می دهیم.

بیان دو نکته:

1ـ در این نوشتار مباحث مفهوم و مصداق شناسی اهل بیت صورت نمی گیرد. بلکه به عنوان یک اصل پذیرفته شده، که با استفاده از آیات قرآن و روایات پیامبر اسلام(ص) که در جای خود ثابت شده است، منظور ما از اهل بیت در این مقال حضرت علی بن ابی طالب(ع) و فاطمه زهرا(س) دو فرزندشان امام حسن و امام حسین(ع) که مورد اتفاق شیعه و سنی است. و نه نفر از فرزندان امام حسین(ع) بعد از خمسه طیّبه به عنوان عترت رسول خدا و کشتی نجات و یکی از ثقلین با آنان رفتار می نمائیم بدلیل این که پیامبر اکرم(ص) در تفسیر آیه تطهیر «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»(6) همانا خداوند خواسته است تا پلیدی و گناه را از شما اهل بیت ببرد و شما را کاملاً پاک سازد.

فرمودند: «انا و اهل بیتی مطهرون من الذنوب»(7)من و خانواده ام از گناهان پاک هستیم و نیز می فرماید: «انا و علی و الحسن و الحسین و تسعة من ولدالحسین مطهرون معصومون»(8) من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین پاک و معصوم هستیم. بنابراین اهل بیت، پس از پیامبر اکرم(ص) دخت گرامی او حضرت فاطمه زهرا(س) و دوازده امام معصوم که اول آنها علی بن ابیطالب و آخرین آنها حضرت مهدی(عج) است، می باشند.

2ـ چون در این نوشته می خواهیم به بیانات و سیره عملی ائمه معصومین(ع) به عنوان مفسران و پاسداران عقاید اسلامی استناد کنیم، لازم است بدانیم که منابع علم آنان چیست؟ چنان که از روایاتی که در تفسیر بعضی از آیات بیان شده است و روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام نقل شده، و از اظهارات خود ائمه معصومین استفاده می شود علم اهل بیت، علم اکتسابی نیست، بلکه علمی خدادادی است و خدای سبحان به خاطر لیاقت و ظرفیّت وجودیشان و طهارت آنها به آنان افاضه نموده است، چون: «العلم نورٌ یقذفه اللّه فی قلب من یشاء» اینک نمونه هایی از این روایات را ذکر می کنیم.

شماری از روایات وجود دارند که بر این نکته تأکید می ورزند که تنها اهل بیت پیامبر حقایق قرآن، وجوه معانی و اهداف آن را آن گونه که باید می فهمند. از جمله پیامبر اکرم(ص) فرمودند «من عنده علم الکتاب؛ علی بن ابیطالب است»(9)و نیز علی (ع) فرمود: «انا هو الذی عنده علم الکتاب»(10) من همان کسی هستم که علم قرآن نزد اوست. و نیز امام حسین(ع) می فرماید: «نحن الذین عندنا علم الکتاب و بیان مافیه»(11) ما کسانی هستیم که علم قرآن و بیان آنچه در آن است نزد ما است. در حدیثی امام صادق(ع) می فرماید: «انّ اللّه علّم رسوله الحلال و الحرام و التأویل و علّم رسول اللّه علمه کلّه علیاً»(12) همانا خداوند به پیامبرش حلال و حرام و تأویل آیات قرآن را آموخت و رسول خدا همه علمش را به علی یاد داد. امام باقر(ع) تأکید می کند «اگر به رأی و هوس خود فتوی می دادیم هر آینه از هلاک شدگان بودیم. ما به آثار پیامبر برای مردم فتوی می دهیم و بر پایه علومی که نزد ماست و هر یک از دیگری به ارث می بریم ما این علوم را ذخیره می کنیم همانطور که مردم طلا و نقره خود را ذخیره می کنند.»(13)

امام علمش را از امام پیشین خود می گیرد و این علم میراثی است منحصر و مخصوص به خود آنها که در نهایت به علم الهی منتهی می شود. و روایات فراوانی شاهد بر این مدعا است که در منابع حدیثی ثبت و ضبط شده اند.(14)

بنابراین آنچه از آموزه های اسلام ثابت بشود که از یکی از اهل بیت صادر شده است، قطع آور و یقینی است و با اطمینان می توان بدان استناد نمود. دانشمندان شیعه در طول تاریخ زحمات زیادی را متحمل شده اند و سعی کرده اند احادیث صحیح اهل بیت را شناسایی نموده و آنها را از روایات جعلی و ساختگی جدا نمایند و لذا در زمان ما دسترسی به احادیث صحیح خیلی مشکل نیست.

با توجه به مباحث گذشته اینک به موضوع اصلی یعنی نقش اهل بیت در پاسداری از حریم و عقاید اسلامی می پردازیم. می توان گفت اهل بیت دارای یک مکتب اعتقادی خاصی بوده اند که بخشی از آن را به دیگران تعلیم داده اند. ابتدا اصول کلی این مکتب را بیان می کنیم و سپس به جزئیات می پردازیم.

الف: جایگاه کتاب و سنّت پیامبر در مکتب اهل بیت:

قرآن نخستین منبع معارف و احکام الهی است و همه اصول و مبادی هدایت و سعادت بشر در آن بیان شده است. ولی در فهم و تفسیر آن باید از سنّت پیامبر و بیان اهل بیت کمک گرفت. امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند تبارک و تعالی، همه آنچه را که بشر در مسیر هدایت به آن نیاز دارد، در قرآن بیان کرده است. یعنی اصل و اساس آن در کتاب الهی موجود است، گرچه عقل افراد از فهم آن ناتوان است.»(15) در حدیث دیگری سماعه از امام کاظم(ع) پرسید: آیا همه احکام در قرآن و سنّت پیامبر(ص) مطرح شده است، یا این که شما نیز از پیش خود درباره آن سخنی دارید؟ امام فرمود: «بل کلّ شی ءٍ فی کتاب اللّه و سنّة نبیه» بلکه همه چیز در کتاب خدا و سنّت پیامبر اوست.»(16)

پیامبر اکرم(ص) هم نیازهای علمی حوادث و وقایع زمان خویش را تأمین نموده است و هم دانش های لازم برای آینده را به علی(ع) آموخته و او نیز در اختیار امام بعدی قرار داده و آنچه از خود اهل بیت به مقتضای زمان و مکان بیان شده است با فرض عصمت گفتار و کردار آنان از خطا و لغزش، بیانگر حکم الهی است و به عنوان سنّت معصوم قابل پذیرش است.

ب: جایگاه عقل در مکتب اهل بیت:

عقل در مکتب اهل بیت جایگاه بلندی دارد. تا آنجا که از آن به عنوان حجّت باطنی خداوند در کنار حجّت ظاهری او یعنی پیامبران الهی و اوصیاء آنان معرفی شده است. امام کاظم(ع) در این باره می فرماید: «انّ للّه علی الناس حجتین: حجة ظاهرة و حجّة باطنةٌ، فاما الظاهرة فالرسل و الانبیاء و الائمة و اما الباطنة فالعقول»(17) خداوند دو حجت برای مردم قرار داده است یکی حجت ظاهر و آشکار که همان پیامبران و ائمه معصومین هستند و دیگری حجت باطنی که عقل انسانها است. در حدیثی امام صادق(ع) فرمودند: «فبالعقل عرف العباد خالقهم و انّهم مخلوقون و انّه المدبّر لهم و انّهم المدبرون...»(18) با عقل بندگان

در مکتب اهل بیت عقل ملاک برتری افراد میزان و مقیاس محاسبه آنان در قیامت است. یعنی آن کسی که از عقل و خرد بیشتری برخوردار است، مقامی برتر و مسؤولیتی سنگین تر از دیگران دارد. از امام باقر(ع) چنین روایت شده که فرمودند: «انّما یداق اللّه العباد فی الحساب یوم القیامة علی قدر ما آتاهم من العقول فی الدنیا»(19) دقّت و مناقشه در حساب بندگان در قیامت به میزان عقل و خرد آنها در دنیا است. و نیز امام صادق(ع) فرمود: «العقل دلیل المؤمن»(20).

در احادیث ائمه اهل بیت نه عقل به عنوان تنها راه شناخت معرفت دینی پذیرفته شده است و نه به طور کلی فاقد اعتبار و بی ارزش به شمار آمده است. بلکه برخی از معارف دینی مانند: اثبات وجود خدا، برخی از صفات جمال و جلال الهی، اثبات ضرورت بعثت انبیاء، دلالت معجزه بر راستگویی پیامبر و غیره جز از طریق عقل قابل اثبات نیست. ولی در فهم ملاکات احکام شرعی مخصوصاً در باب عبادات ـ نقش معرفت عقلی بسیار محدود است. به همین دلیل معارف وحیانی برای بشر ضرورت دارد و بسیاری از ملاکات احکام شرعی از طریق وحی بیان شده است.

ج: مکتب اهل بیت و اصل اعتدال

بارزترین ویژگی مکتب اهل بیت این است که بر اساس اصل اعتدال استوار است، چنان که امام علی(ع) وقتی خلافت ظاهری را در دست گرفت فرمود: «گرایش به راست و چپ (خروج از اعتدال) مایه گمراهی است و راه وسط، تنها جادّه حقیقت و رستگاری است، بقای قرآن و دستارودهای نبوت به آن است و دریچه ورود به سنّت نیز از آن و فرجام کار (سعادت و رستگاری اخروی) نیز به آن خواهد بود»(21) خروج از صراط مستقیم و طریق اعتدال، جز گمراهی نخواهد بود و ائمه اهل بیت نمونه های عینی صراط مستقیم بوده اند و به همین دلیل مخالفت با آنان عامل گمراهی و پیروی از آنان عامل رستگاری شمرده شده است.

پس از بیان مقدمات بحث و اشاره به اصول کلی مکتب اهل بیت اینک به بیان دیدگاههای آنان در زمینه اصول اعتقادی و پاسداری از حریم معتقدات اسلام و نقش آنان در بیان معارف حقیقی و جلوگیری از انحرافات فکری می پردازیم و از آنجایی که اصل توحید در اسلام مهمترین رکن اساسی دین است ابتدا به بیان نقاط برجسته دیدگاه خاندان وحی در مورد این اصل اعتقادی می پردازیم و سپس مسائل اعتقادی دیگری را می نگاریم.

 

عقل و شناخت خداوند

گروهی از مسلمین (معتزله) معتقدند که اصول اعتقادی را از طریق عقل و نقل باید شناخت البته عقل را در مرتبه نخست قرار می دهند و اصل حسن و قبح عقلی را یکی از اصول اساسی فکری دانسته و راه نقل را تکمیل کننده راه عقل می دانند و چنان که بین معرفت عقلی و نقلی تعارض بشود، عقل را مقدم داشته و دست به تأویل ادلّه نقلی می زنند و بطور کلی معتقدند آنچه با عقل قابل توجیه و تأویل نباشد نباید به آن معتقد شد. بدین جهت اصل «تأویل» یکی از اصول تفکّر معتزلی است و با یاری جستن از این اصل هرگونه تعارضی را بین عقل و نقل حل می کنند.

اما در مکتب اهل بیت در بهره گیری از عقل افراط نمی شود بلکه راه شناخت خداوند را بر عقل گشوده می داند و عقل می تواند انسان را در شناخت خداوند رهنمون گردد. ولی شناخت او را از حق تعالی محدود می دانند و معتقدند درک کنه ذات و صفات الهی در ظرفیّت عقل نمی گنجد. امام علی(ع) می فرماید: «لم یطلع العقول علی تحدید صفته و لم یحجبها عن واجب معرفته»(22) عقل را بر احاطه بر صفت الوهی آگاه نساخت و از معرفت واجب خود نیز محروم نکرد. بلکه می توان با استفاده از مفاهیم و قواعد عقلی به نوعی معرفت

حصولی نسبت به ذات و صفات الهی نایل گردید. ولی هرگز درک کنه ذات و صفات خداوند و احاطه بر کمالات وجودی او توانایی ندارد. در مورد اصل تأویل مکتب اهل بیت بر اصل ارجاع متشابهات به محکمات استوار است و هرگونه احتمال بدون آن که شاهدی از وحی داشته باشد پذیرفته نیست. بنابراین برای «تأویل» چارچوب و حدّ و مرز تعیین می کنند و هرگونه تأویلی را نمی پذیرند.(23)

نظریه اهل بیت در استفاده از عقل با دیدگاه اشاعره نیز متفاوت است چون آنها نیز در استفاده از عقل تفریط کرده اند و تقریباً عقل را برای استفاده در تبیین اصول اعتقادی از کار انداختند. بدلیل اینکه آنها در تعارض عقل با ظواهر دینی، ظواهر را مقدم داشتند و در نتیجه در بحث صفات ذات و صفات خبریه با عقاید معتزله مخالفت نمودند و اصل تحسین و تقبیح عقلی و متفرعات آن را نیز مردود دانستند و هیچ واجب عقلی را نپذیرفتند. این نمونه ای از اصل اعتدال در مکتب اهل بیت در استفاده از عقل برای شناخت خدا بود.

 

مراتب توحید

دانشمندان مسلمان توحید را در چهار مرتبه ذاتی، صفاتی،ربوبی و عبادی بیان کرده اند، که بعضی از این مراتب دارای فروعات دیگری نیز می باشند. و مذاهب اسلامی در تمامی مراتب آن به جز توحید صفاتی دیدگاه مشترک دارند بنابراین تنها از توحید صفاتی بحث می شود و دیدگاه مکتب اهل بیت بیان می گردد.

 

توحید صفاتی

توحید صفاتی بدین معناست که خداوند در حالی که به اوصاف کمالیه جمال و جلال مانند علم، قدرت، حیات و سمیع و بصیر متّصف است، از هرگونه کثرت و ترکیب به دور است. به عبارت دیگر، مقصود این است که صفات خدا عین ذات اوست وقتی گفته می شود خداوند عالم است به گونه ای نیست که ذات او جدا از علم او باشد بلکه ذات حق عین علم است. در مسأله توحید صفاتی بین علمای اهل سنّت اختلاف وجود دارد، معتزله توحید صفاتی را می پذیرند ولی ذات را نایب صفات می دانند. اشاعره توحید صفاتی را توجیه نموده و نفی می کنند.

 

معتزله و توحید صفاتی

معتزلیها می گویند: اگر صفات خدا را جدای از ذات او بدانیم از توحید دور شده و به تعدد چند قدیم قائل شده ایم و اعتقاد به صفات قدیم موجب شرک است. و اگر صفات خدا را حادث بدانیم خدا را محل حوادث دانسته ایم، در حالی که خداوند از پذیرش حوادث پاک و منزه است. بنابراین ذات خداوند در عین بساطت و وحدت نایب از صفات است، یعنی خداوند دارای وصفی به نام علم و قدرت نیست، اما ذات او دارای ویژگیهایی مانند حکمت و اتقان است.(24)

 

اشاعره و توحید صفاتی

اشاعره نیز برای اثبات عقیده خویش چنین استدلال می کنند که آنچه محال می باشد تعدد چند ذات و چند صفت قدیم است در صورتی که اگر یک ذات و چند صفت قدیم وجود داشته باشد هیچ گونه محالی لازم نمی آید. زیرا صفات بوسیله ذات واجب و بی نیاز می گردند و خودشان به طور مستقل واجب الوجود نیستند.(25)

 

توحید صفاتی در مکتب اهل بیت

از برجسته ترین و بارزترین مباحث مطرح شده در سخنان امام علی(ع) مسأله «نفی صفات» است حضرت در خطبه اول نهج البلاغه می فرماید: «اوّل الدین معرفته و کمال معرفته التصدیق به و کمال التصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه»(26)

در این سخن کمال توحید به اخلاص، و کمال اخلاص، به نفی صفات از حق تعالی دانسته شده است. و معلوم است که منظور حضرت نفی صفات زائد بر ذات است. بدلیل اینکه در ادامه کلام می فرماید: «لشهادة کلّ صفةٍ انّها غیر الموصوف و شهادة کلّ موصوفٍ انّه غیر الصفة»(27) زیرا هر صفتی دلالت می کند که با موصوف غیریت دارد و هر موصوفی دلالت می کند که با صفت غیریت دارد. و بعد می فرماید: «فمن وصف اللّه فقد قرنه و من قرنه فقدثنّاه و من ثنّاه فقد جزّأه...»(28) یعنی وصف آوردن برای حق، مستلزم تقارن میان صفت و موصوف است و تقارن مستلزم دو بودن، تجزیه و تحدید در حق تعالی است. ابن ابی الحدید گفته است این دلیل خود شاهدی است بر اینکه مقصود امام از نفی صفات، صفات زائد بر ذات حق بوده است و گرنه صفات ذات که عین حق تعالی باشند لوازمی چون افتراق و دو بودن و تحدید را در پی ندارند.(29)

در خطبه ای که امام رضا(ع) در مجلس مأمون ایراد فرمودند، همین فقره (نفی الصفات عنه) را با این بیان مستدل کردند که صفتیّت و موصوفیّت هر دو از نشانه های مخلوقیت هستند، بنابراین نه تنها «صفت» مخلوق است بلکه «موصوف» نیز مخلوق است و موصوف واقع شدن به معنای نیازمندی به خالق است.(30) در جای دیگر، امام رضا(ع) در پاسخ به پرسش فتح بن یزید جرجانی که از توحید سؤال نموده بود همان بیان امام علی(ع) را در پاسخ نگاشت و در استدلال بر ضرورت نفی صفات افزوده است.(31)

در مقابل باین روایات که حمل بر نفی صفات زائد بر ذات گردید در روایات فراوان دیگری از هل بیت تصریح شده است که هر صفتی که به عقل و وهم انسان در آید صفت مخلوق است.

و شایسته شأن الهی نیست. مثل این عبارت که از علی(ع) نقل شده است: «کلّ ما فی الخلق لایوجد فی خالقه و کلّ ما یمکن فیه یمتنع من صانعه»(32) بدین معنا که همه کمالات متصور بشر به صورت صفات الهی، از حقایق خلقی و امکانی گرفته شده و اثبات این صفات برای خدا ممتنع است. بر اساس این سخنان مطلق صفات از حق تعالی نفی شده است نه صفات زائد بر ذات. برخی معتقدند قرائنی وجود دارد که احتمال دوم را تأیید می کند.

اولاً: در هیچ یک از احادیث امام علی(ع) به عینیت ذات با صفات تصریح نشده است.

ثانیاً: امام علی(ع) با نفی صفات به حقیقت و معرفتی فراتر اشاره دارد، معرفتی که به سادگی به چنگ نمی افتد.(33)

 

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

1. قرآن کریم، سوره اعلی 3 ـ 1.

2. سوره طه، آیه 20.

3. سوره لقمان، آیه 29.

4. سوره النحل، آیه 68.

5. سوره آل عمران، آیه 19.

6. سوره احزاب، آیه 33.

7. بیهقی، ابی بکر احمدبن الحسین، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج 1، ص 170، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1405 ق.

8. قندوزی حنفی، حافظ سلیمان، ینابیع المودّة، 3/261/ج9،انتشارات شریف رضی، قم 1413 ق.

9. الحسکانی، الحافظ، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج 1، ص 40، و 422، مؤسسه طبع و نشر، تهران 1411 ق.

10. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، ص 216 ح 21، مکتبة آیة اللّه مرعشی نجفی قم، 1404 ق.

11. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 52، انتشارات علامّه، قم.

12. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 40/208/ح1، بیروت، 1403 ق.

13. بصائر الدرجات، ص 30، ح4.

14. روایات زیادی در موسوعه های حدیثی شیعه مثل «الکافی»،«تهذیب»،«استبصار»،«بحارالانوار» و غیر اینها وجود دارد و این موضوع یکی از پایه های مهم مذهب اهل بیت است.

15. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی کتاب فضل العلم، باب الرد الی الکتاب و السنه، ح 1 و 6.

16. همان حدیث 10.

17. همان، ج 1،کتاب العقل و الجهل، ح12.

18. همان حدیث، 35.

19. همان حدیث، 7.

20. همان حدیث، 24.

21. شیخ صدوق، التوحید، باب 7 ح 8 و باب 6 ح 10.

22. نهج البلاغه، خطبه 49.

23. علامه محمد حسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج14، ص 132، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1392 ق.

24. دکتر عبدالملک عبدالرحمن السعیدی، شرح النسفیه فی العقیدة الاسلامیه، ص 80، مکتبة دارالانبار، بغداد 1408 ق.

25. همان.

26. نهج البلاغه، خطبه 1.

27. همان.

28. همان.

29. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 74، دارالاحیاء التراث العربی، 1385 ق.

30. شیخ صدوق، التوحید، ص 35، موسسه نشر اسلامی، قم.

31. همان، ص 57.

32. همان، ص 40.

33. دانشنامه امام علی(ع) زیر نظر علی اکبر رشاد، ج 2، ص 85، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول 1380 ش



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:41 عصر )
»» رابطه ناگسستنی شیعه با قرآن

 

 

 


مطرح کردن این بحث از آن جهت است که در برخی سخنان کوته نظران و فاقداندیشه آزاد که ترجیح می دهند از اسلاف خود پیروی کنند،تهمت های ناروا که حاکی از حقد و کینه توزی دیرینه است یافت می شود.لذا ضرورت دفع تهمت ایجاب نمود تا اندکی درنگ کرده،موضع امتی بزرگ را که گناهی نداشته جز تمسک به ولای خاندان نبوت،روشن سازیم.آری گناهی جز عمل به وصیت پیامبر و اجابت قرآن کریم (1) نداشته اند!

برخی ناآگاهان به شیعه نسبت داده اند که مصحفی خاص خود دارند و آن را«المصحف الشیعی »می نامند! (2) در حالی که شیعه خود در طول حیات خویش چنین موضوعی را نشنیده است.گروهی از محققان متاخر در برابر این ادعا شدیدااعتراض کرده اند (3) ،که مهم ترین آنان گلدزیهر است.او علاقه خاص شیعه را نسبت به نص رسمی قرآن که در دست مسلمانان است،تشریح و تایید می کند (4). به منظورتوضیح بیش تر درباره علاقه شیعه به نص قرآن کنونی،ناگزیر از بیان مطالب زیرهستیم:

هرگاه تاریخ قرآن مجید و دوره هایی را که نسلا بعد نسل بر قرآن گذشته بررسی کنیم،در می یابیم که نص کنونی قرآن با وضع موجود،اصولا محصول کوشش های شیعه است و اینان هستند که در حفظ و ضبط قرآن تلاش کردند و در تنظیم آن به نحو احسن و شکل گذاری و زیبایی آن،از هیچ اقدامی فرو گذاری نکردند.درحقیقت،اگر قرآنی وجود داشته باشد که بتوان آن را«مصحف شیعی »نامید،همین مصحف موجود است و با توجه به نقش ائمه شیعه و قراء و حفاظ و هنرمندان شیعه در طول تاریخ نسبت به مصحف،باید قرآن را به شیعه منسوب کرد.

علی امیر المؤمنین علیه السلام اولین کسی است که اندیشه گرد آوری قرآن را،پس ازدر گذشت پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار کرد و هر چند قرآنی را که وی گرد آوری کرد نپذیرفتند،ولی اندیشه گرد آوری قرآن در همان زمان اثر خود را به جا گذاشت و نسبت به خودقرآن از نظر اصل جمع آوری آن بر دست دیگران اختلافی به وجود نیامد.

مصحف های مهمی که در آن زمان و پیش از توحید مصاحف تهیه شد و قرآن درآن ها جمع آوری گردید عبارتند از:مصحف های عبد الله بن مسعود،ابی بن کعب، ابو الدرداء و مقداد بن اسود.همگی اینان به ولای خاص نسبت به بیت والای نبوی شناخته شده اند.دیگر مصحف ها از اعتبار هم سنگ این مصاحف نبودند و صحف ابوبکر نیز به صورت کتاب منظم نشده بود.

اول کسی که توحید مصحف ها را در عهد عثمان مطرح کرد،حذیفة بن الیمان بود.چگونگی کار او در بخش های پیش گذشت.ابی بن کعب تصدی املای قرآن راموقع استنساخ مصحف ها بر عهده داشت و در اشکالات،نسبت به ضبط کلمات،به او مراجعه می کردند.

شکل گذاری مصحف و نقطه گذاری آن،به دست ابو الاسود الدؤلی و دو شاگرداو نصر بن عاصم و یحیی بن یعمر انجام گرفت.اولین کسی که در تحسین کتابت مصحف و زیبایی خط آن اقدام کرد،خالد بن ابی الهیاج،از اصحاب علی علیه السلام بود.

ضبط حرکات به شکل کنونی،کار استاد بزرگ خلیل بن احمد فراهیدی است.اواولین کسی است که «همزه و تشدید و روم و اشمام »را وضع کرد.که در مباحث گذشته به تفصیل گفته شد.تمامی افراد یاد شده از سرشناسان دانش مند شیعه اند.

شیعه بود که اصول قرائت را مورد تحقیق و بررسی قرار داد و قواعد آن را بنیان نهاد و با نهایت امانت و اخلاص،ابتکاراتی در فنون قرائت و تغییراتی در آن به کاربرد.

اگر نگوییم شش تن،دست کم چهار تن از قراء سبعه،شیعه بودند،علاوه بر آن که گروهی از ائمه قراء بزرگ از شیعیان به شمار می آیند.از آن جمله اند:ابن مسعود،ابی بن کعب،ابو الدرداء،مقداد،ابن عباس،ابو الاسود،علقمه،ابن سائب،سلمی،زر بن حبیش، سعید بن جبیر،نصر بن عاصم،یحیی بن یعمر،عاصم بن ابی النجود،حمران بن اعین،ابان بن تغلب،اعمش،ابو عمرو بن العلاء،حمزه، کسائی،ابن عیاش،حفص بن سلیمان و امثال اینان که از ائمه بزرگند و در مناطق و دوره های مختلف،درراس امر قرائت قرار داشته اند (5).

اما قرائت کنونی که قرائت حفص است،یک قرائت شیعی خالص است،که آن را حفص که از اصحاب امام صادق علیه السلام است (6) ،از شیخ خود عاصم روایت کرده است.

او نیز از بزرگان و معاریف شیعه به شمار می آمد (7) و قرائت را از شیخ خود،سلمی اخذ کرده است.سلمی خود از خواص علی علیه السلام بود که مستقیما قرائت را از علی علیه السلام فرا گرفت (8) و علی آن را از پیامبر صلی الله علیه و آله و پیامبر از خدای عز و جل اخذ کرده است.

 

پی نوشتها:

 

1- مانند:حدیث ثقلین و حدیث سفینه و آیه قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی شوری 42:23.

2- ر.ک:القرآن و علومه فی مصر،ص 81،تالیف دکتر عبد الله خورشید که این نسبت را تشریح کرده و با دلایل تاریخی،آن را رد کرده است.

3- ر.ک:مصطفی صادق رافعی تاریخ آداب العرب ج 2،ص 16-15.مقدمه حیات محمد صلی الله علیه و آله،از مویر،ص 36-35.تاریخ المساجد الاثریة،از حسن عبد الوهاب،ص 92.حاشیه فضائل القرآن،ابن کثیر،نوشته رشیدرضا،ص 48،شماره 2 و 3.

4- ر.ک:مذاهب التفسیر،ص 93،از گلدزیهر.

5- شرح حال آنان در بحث از«طبقات القراء»،ج 2،التمهید آمده است.

6- ر.ک:رجال شیخ طوسی،ص 176.

7- مؤلف نقض الفضائح،او را شیخ ابن شهر آشوب و ابو الفتوح رازی،بر شمرده است.

8- ر.ک:صدر،التاسیس،ص 346 قاضی،المجالس ج 1،ص 548.ابن قتیبه،او را در زمره اصحاب علی علیه السلام ودر زمره کسانی که از وی فقه آموخته اند،بر شمرده است.(المعارف،ص 230).برقی نیز در رجال خود،وی رااز خواص امام می داند.(التاسیس،ص 242).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:40 عصر )
»» ویژگی های سیره ی شریف نبوی

 

 

پیش درآمد

موضوع بحث ما در این مقاله، مرتبط با تعلیم و تربیت و مکتب اسلام است؛ وقتی سخن از دو عنوان ارزشمند و مرتبط با دو ارزش انسانی می کنیم این گونه معرفی می شوند که آنها مجموعه اصول، قواعد و ارزش های والایی هستند که همه مردم به آنها ایمان و بر آنها اتفاق نظر دارند و آنها را میزان و معیار قرار می دهند و همه تصرفات مادی و معنوی خود را با آنها می سنجند؛ انسان با این دو ارزش آفریده می شود و با الهام از قرآن و سنت نبوی و سیره و زندگی ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به آنها عمل می کند و بنابراین خیزش و ارتقای جوامع و ملتها، مرهون این ارزش های تربیتی و تعلیمی است تا امتی که در جهت جانشینی خدا بر روی زمین حرکت می کند حضور تمدنی خود را به نمایش بگذارد:
«و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» (سوره بقره - 143) (و بدین گونه شما را امتی میانه [قرار داده ایم] تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.)
اسلام با عقاید خود، منبع خیزش و اعتلاست و هویت امت و میراث عقیدتی، فرهنگی و تمدنی آن نیز برخاسته از اصول ثابت و کلیاتی است که با تغییر زمان و مکان، دگرگون نمی شوند، قرآن کریم نیز خود روشنگر همه چیز است: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین» (سوره النحل - 89) (و بر تو این کتاب - قرآن - را فروفرستادیم که بیانگر همه چیز و رهنمود و بخشایش و نوید بخشی برای مسلمانان است.) و به مسایل زندگی و از جمله ارزش ها و آموزه هایی که تجسم بخش خیر و فضیلتند می پردازد و در عین حال آیین واقعی و همه جانبه ای است که آیین اسلام، ثبات و استواری خود را از آن الهام می گیرد و بر انسان مسلمان است که شالوده های تربیتی و آموزشی خود را از این منبع، الهام گیرد و خالصانه و با یقین کامل به اعمال خود بپردازد؛ زیرا قرآن بیان و هدایت و پندی برای پرهیزکاران است و گویای همسویی و هماهنگی میان روح و جسم، عاطفه و عقل، دین و دنیا و کار و عبادت است.

قرآن؛ آیین تربیت اسلامی

در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درک جزئیات قرآن برای عموم مسلمانان، میسر نبود و بسیاری وقتها نیازمند پرسش و توضیح بیشتر برای فهم متون آیات قرآنی بودند. نقش اصلی در تفسیر آیات بر دوش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و طبیعی بود که پیامبر اکرم (ص) خود نقش پیشتاز در تفسیر را بر عهده داشته باشد؛ او اولین مفسری بود که به توضیح و تشریح آیات قرآنی هر یک، به آن نزدیک می ساخت و مشکلات و دشواری های موجود در فهم و درک متن قرآن را برای ایشان حل می کرد و احکام و مفاهیم مطرح در هر آیه را مشخص می فرمود؛ زیرا پیامبر اکرم به عنوان صاحب اصلی این رسالت و مهبط وحی الهی، از سوی پروردگار یکتا برای این مأموریت - همچون دیگر مأموریت های دعوت و رسالتی که بر عهده داشت - آماده و تدارک شده بود. خداوند متعال خود حفظ و بیان آنرا بر عهده گرفته بود: «ان علینا جمعه و قرآنه * فاذا قراناه قاتبع قرآنه * ثم ان علینا بیانه» (سوره القیامه: 19 - 17) (گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن نیز با ماست)، مسلمانان، در نقش پیشتاز و راهبری که پیامبر اکرم (ص) به عنوان اولین مفسر قرآن در کنار نقش پیشتاز خود در عرصه های به مورد اجرا گذاردن مفاهیم قرآن و دیدگاههای کلی آن نسبت به هستی و زندگی، هم عقیده اند. (1)
در بررسی دیدگاههای قرآن نسبت به انسان در می یابیم که انسان جانشین خدا بر روی زمین است: «و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه» (سوره بقره - 30) (و [به یاد آور] آنگاه که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می خواهم جانشینی در زمین بگمارم.)
انسان در این جانشینی، مورد اعتماد واقع شده و لذا باید به گونه ای متعادل و متوازنی و فارغ از افراط و تفریط، خود را بسازد و از آنجا باید متصف به صفات برجسته و والایی گردد و برای رسیدن به مراتب والایی و کمال و نزدیکی به ملکوت، متخلق به اخلاق الهی گردد که در حدیث نیز آمده است: به اخلاق پروردگار، متخلق شوید.» اخلاق خداوند کدام است؟ اخلاق خداوند عدل و احسان، شکیبایی و مدارا و راستی، بخشش و دانش، سخاوتمندی و دهش، عشق و امانت، نظم و انضباط، وفاداری و پایداری، تدبیر و حکمت و یاری حق و یاوری مؤمنان است. (2) ایمان جز با تزکیه و پاکی از رذایل اخلاقی و برخورداری از فضایل و اخلاق نیکویی که شالوده تربیت انسان است و باعث می شود و خو و سرشت راسخ و پایداری داشته باشد، کامل نمی گردد: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (مبعوث شده ام تا اخلاق والا را کامل گردانم.)

عناصر اصلی تعلیم و تربیت در فراخوان نبوی

تزکیه از جمله مهمترین و بزرگترین اهداف مورد نظر از بعثت انبیا و فرستادگی است که به عنوان مژده بخش و هشدار دهنده، از سوی خداوند گسیل شده اند: «هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (سوره جمعه - 2) (اوست که در میان [درس ناخواندگان] (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که برایشان آیاتش را می خواند و آنها را پاکیزه می گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.)، «و ما ارسلناک الا مبشرا و نذیرا» (سوره اسراء - 105) (... و تو را جز نوید بخش و بیم دهنده ای نفرستاده ایم.)
بنابراین، اسلام مردم را بدان بر می انگیزد تا برای رسیدن به حق، از خرد خود یاری بگیرند؛ آیاتی که به لزوم تأمل و اندیشه و اعمال فکر و نظر فرا می خوانند و اندیشمندان و صاحبان عقل را مورد خطاب قرار می دهند، فراوانند. واژه "الالباب" (به معنای مغزها - اندیشه ها) شانزده بار در قرآن تکرار شده است: «ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب» (سوره آل عمران - 190) (بی گمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است.) واژه "العقل" (خرد) و مشتقات آن، چهل و نه بار در قرآن تکرار شده است: «کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تعقلون» (سوره بقره - 242) (خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می دارد باشد که شما خرد ورزید.) و واژه "فکر" و مشتقات آن نیز هجده بار تکرار شده است: «فاقصص القصص لعلهم یتفکرون» (سوره اعراف - 176) (پس این داستانها را بازگوی باشد که آنان بیندیشند.) که خود نشانگر احترام اسلام به عقل و خرد و خردورزی و تشویق به اندیشیدن به منظور بنای انسان مسلمان توانا به مشارکت سازنده و فعال در آبادانی زمین طبق آیین خداوند و در چارچوب نظرگاههای کلی اسلام نسبت به انسان و جهان و زندگی و هستی است. درستی و سلامت ارزش ها و هدفها، مقدمات ضروری و اساسی برای تحقق اصلاحات متعادل و خردمندانه ای است که می تواند انسان مسلمان مسئولیت پذیر و توانا به دوش کشیدن بار خلافت الهی و آبادانی جهان طبق آیین خداوندی را تربیت کند و اینها همه در فضای رقابت آمیز سازنده و هدفمندی مبتنی بر آزادی رأی و بیان توسعه اصل گفت و گو و در هم آمیزی با دیگران، صورت می گیرد تا حرکت اندیشه ای در راستای عقل و خرد دیگران قرار گیرد تا به شرح و بسط و توضیح اندیشه های دیگر و بیان استدلال ها و نقاط قوت و ضعف یکدیگر بپردازند و همدیگر را در رفع این نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت، یاری رسانند.
به عنوان مثال، یک فرد مبلغ اسلامی به هنگام تدریس آموزه های اسلام باید از دیدگاههای دیگر نیز آگاه گردد و به مقایسه و ارزیابی آنها بپردازد تا به نقاط مشترک آنها وقوف یافته و همکاری های فیمابین را تحقق بخشد، اینها همه در چارچوب یک نظام اندیشه ای که خود حاصل مجموعه عوامل گوناگون و درهم تنیده ای است، صورت می گیرد و ارزش های تربیتی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری و فرمول بندی آنها، مشارکت دارد. نمی توان نظام اندیشه را از نظام اقدام و عمل، جدا ساخت؛ آنها هر دو باید در یک سو و مکمل یکدیگر باشند: «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون * کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون» (سوره الصف: 3 - 2) (ای مؤمنان چرا چیزی می گویید که خود انجام نمی دهید؟ نزد خداوند بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که خود انجام نمی دهید.) بنابراین، نظام اندیشه جدای از اندوخته های فرهنگی و تاریخی امت نیست.

آماج های آموزشی اسلام

آموزش، مهمترین بخش در اهداف اصلاحی تغییری و تکاملی است؛ این بخش همواره شاهد مشارکت و تأثیر بسزایی در تولید نسل پای بند به اصول و همجوش با محیط پیرامونی خود و پدیده های نوین آن بوده و زندگی سرشار از ثبات و پیشرفت و خیزش و امنیت برایش فراهم می آورد. انسان از سپیده دمان تاریخ همواره کوشیده تا شناخت ها و تجربیات سازنده خود را به نسل های بعدی انتقال دهد و برای اینکه بتواند این مأموریت خود را به نحو احسن انجام دهد، نیاز به شناخت راهها و شیوه های هرچه ساده تر و مؤثرتر در آموزش، افزایش یافته و منجر به پیدایش نظریات و ایده های عملی تربیتی - آموزشی در دورانهای مختلف تاریخی و در میان اغلب جوامع به منظور ایجاد آموزش فعال، گردیده است.
فراخوان نبوی نیز انسان را محور تربیت در نظر گرفته و او را به مبدأ نخست، پیوند داده و به او ارزش حقیقی اش را بخشیده و برای رهسپاری سوی مراتب کمال و رسیدن به درجات والایی و نیل به مراتب قرب الهی، پرورشش داده است. چون اعتقادش بر آنست که انسان می تواند با تزکیه و پرورش خود، خویشتن را بسازد و دگرگون کند، آیه «قد افلح من زکاها * و قد خاب من دساها»(سوره الشمس - 10 و 9) (بی گمان آنکه جان را پاکیزه داشت، رستگار شد × و آنکه آن را بیالود، نومیدی یافت.) بیانگر شناخت حقیقت این انسان در ابعاد وجودی و نیازهای ضروری است و راه های برخورد با زندگی را به وی ارایه داده است. مواضع پیامبران و فرستادگان در شرایط مختلف اجتماعی که با آن روبرو شدند نیز دربردارنده گفتمان اساسی برای انسان در فراخوان وی به الهام گیری از آیات قرآنی است که مستقیم و غیر مستقیم از حقیقت این انسان سخن می گویند و نمونه های عملی به وی ارایه می دهند تا او را به انسان نمونه تبدیل کنند و نظام اسلامی تعلیم و تربیت را فرا راهش قرار دهند تا در مکتب قرآن پرورش یابد و با شخصیتی ناب و متعادل و با دیدگاههای روشن و رفتاری عملی و برخوردی صادقانه با زندگی، فارغ التحصیل گردد.
فراخوان نبوی در برخورد با انسان بر ترسیم آیین متین اسلامی برای وی و شالوده محاسبه نفس و تزکیه آن، تکیه می کرد: «خویشتن را محاسبه کنید پیش از آنکه دیگران به حساب و کتاب شما رسیدگی کنند و خود را ارزیابی کنید پیش از آنکه دیگران ارزیابی کنند.» (3) و بر آنست که انسان با تمامی ابعاد معنوی و مادی خود وحدت تجزیه ناپذیری است و هر دو جنبه، به یکسان نیاز دارد؛ نه می تواند گرایش صرف مادی داشته باشد یا جنبه ای را بر جنبه دیگر، برتری بخشد و نه می تواند زمام همه چیز را به غرایزش تسلیم کند و روح و معنویت و والایی را به یکسو نهد؛ انسان را فراخوانده که از بکارگیری توان خود به شکلی مخالف احکام شرع، دوری جوید و در زندگی دنیایی خود از نعمت های الهی، بهترین بهره برداری ها را بعمل آورد. مکتب تربیتی پیامبر (ص)، مکتب جامع و کاملی است که با بهره گیری از اصول الهی، انسان را سوی کمال مطلوب و در همسویی و هماهنگی همه جانبه با فطرتی که خداوند مردم را بدان سرشته است، سوق می دهد. «تو با خرد خویش موزون گشته ای، آنرا با دانش پاک گردان.» (4)
لذا سازندگی خویشتن و توان سازندگی آن، از قواعد اساسی در تربیت اسلامی و اهداف پیامبران و فرستادگان الهی است؛ زیرا اخلاق از هر چیز مهمتر بوده و دین و رفتار آدمی بر آن استوار است.

شیوه های تربیت و تعلیم در آیین نبوی

به رغم تعدد و تنوع نظریات و دیدگاههای کاربردی تعلیم و تربیت در گذشته و حال، نتایج آنها هرگز به میزان تأثیری که پیامبر اکرم (ص) در جامعه خود بجای گذاشت نمی رسد. آن حضرت با تشویق و ترغیب فراگیری دانش و در تأیید این آیات قرآنی: «اقرا باسم ربک الذی خلق * خلق الانسان من علق * اقرا و ربک الاکرم * الذی علم بالقلم * علم الانسان ما لم یعلم» (سوره العلق: 5 - 1) (بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید × آدمی را از خونپاره ای فروبسته آفرید × بخوان و بدان که پروردگار تو گرامی ترین است × همان که با قلم آموزش داد × به انسان آنچه نمی دانست آموخت)، همواره بر این امر پای می فشرد و سخنانش در بردارنده اهمیت کسب دانش بود تا جایی که آنرا بر هر مسلمانی به صورت فریضه ای واجب، اعلام کرد: «طلب العلم فریضه» و نیز فرمود (ص): «دانش بر سه گونه است: آیه ای از قرآن، فریضه ای عادلانه و سنتی پابرجا و هر چیز جز آنها که فضل است.» (5)
از اینرو، ما همواره نیازمند جستجوی همیشگی در محتوای مواد آموزشی نهفته در کتاب های سیره و حدیث هستیم. شماری از پژوهشگران، ویژگی ها و خصوصیات آموزشی شخصیت پیامبر (ص) را مورد بررسی قرار داده و بدانها توجه کرده اند و پژوهش هایی درباره پیامبر (ص) با استفاده از سیره و سنت آن حضرت (ص) و به لحاظ توجه به دوران کودکی، تربیت زن و کشف استعدادها و راههای پرسش و بحث و نظر، مثل ها و داستانها و حل مشکلات، ارایه داده اند. پژوهشهای دیگری، به بیان شخصیت پیامبر اکرم (ص) و امتیازات خردمندانه ایشان و شیوه های آن حضرت (ص)، آموزش و راهنمایی ها و ارشاداتی که دانسته اند، پرداخته اند و ما نیز باید از شیوه های بکار گرفته شده پیامبر اکرم (ص) به منظور بهبود و ارتقای کیفی تدریس درسهای دینی خود، استفاده کنیم: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» (سوره احزاب - 21) (بی گمان برای شما در فرستاده خداوند، سرمشقی نیکوست.)
می بینیم که: «تربیت اسلامی، آیین معینی به خود گرفت که بر پایه تحمیل واقعیت و رابطه انسان با خداوند سبحان و آفریدگار جهان هستی و صحنه گردان همه این جهان و نیز رابطه انسان با روز رستاخیز و جزا، استوار گشته است؛ فشرده این آیین از این قرار است: «درک و فهم و عقل عموم مردم، به ندرت فراتر از محسوسات مادی می رود و به جهان ماوراء طبیعت می رسد؛ انسان نمی تواند جز با استفاده از تصورات و ذهنیت ها و معلومات ذهنی خویش که طی زندگی مادی و عقلی اش فراگرفته، به معنای خاصی دسترسی یابد، مردم به لحاظ این تصورات و معلومات و دانشی که دارند، دارای مراتب و درجات متفاوتی هستند که با توجه به فعالیت های مادی و عقلی آنها، گوناگون است.» (6) پیامبر اکرم (ص) همواره از ابزارهای مادی که برای مردم نزدیک و ملموس هستند، در بیان معانی دور از واقعیت های روزمره و زندگی جاری مردم، بهره می گرفت تا روند درک این مفاهیم و تصدیق ذهنی آنها را برای ایشان آسان سازد زیرا ادراک حسی [عینی] در کسب معرفت و شناخت نسبت به مفاهیم، و به دلیل نبود مشخصات مادی مستقیمی که بر آنها دلالت کنند، شیوه رایج در درک آنها بود.
پیامبر اکرم (ص) همچنین از ضرب المثل ها و مثالها در ابزارهای آموزشی خود بهره گرفت. این ضرب المثل ها ابزارهای لفظی برای توضیح آگاهی ها و اندیشه های غیر ملموس و نامحسوس به صورت مشابه از محیط و پیرامون فرد فراگیرنده است. از جمله این مثال ها، این فرموده از آن حضرت (ص) است: «مثال همنشین خوب و همنشین بد، همچون عطر فروش و دم آهنگری است؛ از عطر فروش چه عطر بخری یا نخری، بوی خوش او را می شنوی ولی دم آهنگر خانه یا لباست را می سوزاند یا بوی ناخوشایندی از آن می شنوی.» (7)
داستان نیز در احادیث شریف نبوی بی هیچ ابهامی، وارد شده است، موضوع آن نیز کامل روشن و فارغ از هرگونه شک و تردیدی است، هدف داستان را شنوندگان به سادگی و مستقیم، درک می کنند. داستان مبتنی بر حقایق ثابتی است که در زمان گذشته تحقق پذیرفته و به دور از خرافات و افسانه است؛ داستانهای پیامبران (قصص الانبیاء) و حوادث ملل گذشته از نمونه های آنست. موعظه و پند و اندرز نیز بخش بزرگی از احادیث شریف نبوی را شامل می شود که بیشتر در جهت رعایت محیط و شرایط انسان مسلمان، مطرح شده اند. در چنین جامعه ای که دعوت پیامبر اکرم (ص) با این ویژگی ها مردم را مورد خطاب قرار داده بود، بهترین و والاترین نوع تربیت اسلامی، رایج گشته بود؛ کوچکترها به بزرگترها احترام می گذاشتند و آنها را گرامی می داشتند و بزرگان نیز کودکان را مورد لطف و محبت خود قرار می دادند؛ ادب و اخلاق والا در آن رایج شده بود و جز تلاوت کتاب خدا و تشویق به کار نیکو و آنچه که انسان را به پروردگارش نزدیک سازد، چیزی شنیده نمی شد؛ خانه و خانواده اسلامی نیز بر شالوده های مستحکم و سرشار از محبت و الفت و عادات پسندیده و والا و سنت های نیکو قرار داشت و اعضای آن از جر و بحث و ایراد سخنان درشت به یکدیگر اجتناب می ورزیدند و کودکان نیز خوب و سالم و بدور از پیچیدگی و تعدد شخصیت، پرورش می یافتند.

خاتمه

پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در دانش و اخلاق و الگوی نیکو، خود بهترین سرمشق مردمان بود و رسالت فراگیر و کاملی را برای ایشان بر جای گذاشت که همانا این دین پاک و ایمانی است که آن حضرت (ص) و به رغم آنچه که بر سرش آمد، برای تمامی بشریت به ارمغان آورد؛ این رسالت، برای همیشه و فراتر از زمان و مکان، رسالت عدل و داد و محبت و تسامح و برابری و تربیت و دانش و سخن نیکو و رفتار درست، باقی خواهد ماند و خود، فراخوانی برای دست اندرکاران امور تربیتی برای الهام گیری و عمل به آن و مراجعه صادقانه و همه جانبه به آن برای دریافت این آیین غنی و سرشار به لحاظ اهداف و محتوا و روش ها و این امداد آسمانی است که ما را از گمراهی و تباهی، نجات می بخشد. ما باید کوشش کنیم آنرا به صورت آیین نامه های گویا و روشن و عملی و بیانگر هویت و اهداف و آماج های آن در زندگی، تبدیل کنیم تا این امت بتواند همچنان آن نسل مؤمن و مسلمانی را تولید کند که بتوان بر آن امیدها بست و در پرتو واقعیت هایی که امروزه آنها را زندگی می کنیم، حضور تمدنی خود را به اثبات رساند، چنانچه عناصر این رسالت آسمانی از جهان ما پنهان گردد یا یک عنصر از آنها نادیده گرفته شود، امت ما گرفتار رنج ها و تحمیل هایی می شود که فاصله ما را با اسلام هرچه بیشتر می سازد؛ ما مسلمانان باید بدان پای بندی بیشتر داشته باشیم و به صورت درستی آنرا نمایندگی کنیم و در برنامه های درسی و آموزشی خود بگنجانیم و به صورت دایمی با آن زندگی کنیم و آنرا مرجع امینی برای ابزارهای آموزشی خود در آموزش نونهالان و فرزندانمان قرار دهیم تا انواع اندیشه ها و آموزش های وارداتی بیگانه ای که هیچ سنخیتی با اصول دین ما ندارند، به مغز و اندیشه آنها نفوذ نکند و همچنان بر عشق به سیره عطر آگین نبوی که شأن انسان و نقش او در زندگی را اعتلا بخشید و ارزش او را بالا برد، باقی بمانیم.
آیین آموزشی که ما در پی آنیم، آن نظام همه جانبه و فراگیری است که ارزش ها و نیکی ها و معارف انسان را تحکیم می بخشد و آنها را تقدیم دانش آموز یا دانشجو می کند تا به مرتبه کمالش برساند و بتواند مأموریت خود را در زندگی به انجام رساند. هدفهای آموزشی برای تحکیم ارزش ها و اصول مطرح شده شرع در قرآن و سنت و در واقع ثوابت دینی و کلیاتی است که تحت تأثیر شرایط و زمینه ها قرار نمی گیرند. نتیجه آنکه برنامه های آموزشی ما در جهان اسلام باید این ارزش ها و اصول را به عنوان اهداف ثابت و روشن خود در نظر گیرند و آنها را در دل و جان خردسالان و دانش آموختگان غرس کنند و تمام تلاش خود را بکار گیرند تا این خردسالان، تجسم بخش این ارزش ها در زندگی عملی خود شوند و بدان عمل کنند و با واقعیت های عملی که مردم زندگی می کنند پیوند تنگاتنگی پیدا کنند.
خیزش ملت ها و اعتلای جوامع، مرهون این ارزش های تربیتی و آموزشی است. اسلام با عقاید آسان و ساده خود منبع این خیزش و اعتلاست زیرا هویت امت و میراث عقیدتی و تمدنی و فرهنگی آن همواره از اصول ثابتی نشئت می گیرد که خود از این عقاید سرچشمه گرفته اند و ما وظیفه داریم به آنها پای بند باشیم و در زندگی روزمره، آنها را بکار گیریم، زیرا دور شدن از آنها ما را در معرض تباهی و سلطه دیگران قرار می دهد و امتی که با دین و آیین و کتاب خود فاصله گیرد در خانه خود شکست می خورد و آرامش و نیروی خود را از دست می دهد و سرزمینش و کشورش آماج حملات دشمنان قرار می گیرد.

پی نوشت ها :
1. محمد باقر حکیم "علوم القرآن"، صفحات 252 - 251.
2. عبدالعظیم المهتدی البحرانی "من اخلاق الامام الحسین (ع)"، صفحه 24.
3. "سید محمدحسین طباطبایی"، "تفسیر المیزان"، جلد 19، صفحه 199.
4. سخنی از مولای متقیان علی بن ابی طالب (علیه السلام)، "علی بن محمد اللیثی الواسطی"، "عیون الحکم و المواعظ"، فصل شانزدهم، صفحه 172.
5. الشیخ الکلینی، "اصول کافی"، جلد اول، صفحه 30.
6. سید محمد باقر حکیم، "علوم القرآن"، صفحه 187.
7. محمد محمدی ری شهری، "میزان الحکمه"، جلد 4، صفحه 2839



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/12/11 :: ساعت 12:39 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 190
>> بازدید دیروز: 348
>> مجموع بازدیدها: 1325928
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب