سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسادت دوست، ناشی از نادرستی دوستی است . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» پرتوى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)2

اخلاق و سیره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)

رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است.
در عظمت آن حضرت همین بس که خداوند متعال در قرآن مجید او را با تعبیر «یا ایّها الرّسول» و «یا ایّها النّبى» مورد خطاب قرار مىدهد و او را به عنوان انسانى الگو براى تمام جهانیان معرّفى مىنماید: «لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; «در] سیره و سخن[ پیامبر خدا براى شما الگوى نیکویى است.»او به حقّ داراى اخلاقى کامل و جامعِ تمام فضایل و کمالات انسانى بود.
خدایش او را چنین مىستاید: «إِنّک لَعَلى خُلُق عَظیم»; «اى پیامبر تو داراى بهترین اخلاق هستى.» «وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»; «اگر تندخو و سخت دل مىبودى مردم از اطرافت پراکنده مىشدند.» از این رو، یکى از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.
در طول زندگانى او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.
در مقام نیایش همیشه مىگفت: «خدایا از بیکارگى و تنبلى و زبونى به تو پناه مىبرم.»، و مسلمانان را به کار کردن تحریض مىنمود.
او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت مىکرد و در تجارت به دروغ و تدلیس، متوسّل نمىشد و هیچ گاه در معامله سختگیرى نمىکرد و با کسى مجادله و لجاجت نمىنمود و کار خود را به گردن دیگرى نمىانداخت.
او صدق گفتار و اداى امانت را قوام زندگى مىدانست و مىفرمود: این دو در همه تعالیم پیغمبران تأکید و تأیید شده است.
در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند.
مىفرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یارى نما! اصحاب گفتند: معنى یارى کردن مظلوم را دانستیم، ولى ظالم را چگونه یارى کنیم؟ فرمود: دستش را بگیرید تا نتواند به کسى ستم کند!خواننده گرامى! از آنجا که ما در روزگار تباهى اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر مىبریم، مناسب است که در اینجا سیماىِ صمیمى پیامبرانِ الهى را عموماً و چهره تابناک و حقیقتِ انسانىِ محمّد پیامبر اسلام را خصوصاً در تابلوىِ تاریخىِ مستند و شکوهمندى بیابیم که به حقّ در عصر ما برترین تصویر انسانىِ نزدیک به حقیقت از آن حضرات است.
منشور سه بُعدى تاریخ، سه چهره را نشان مىدهد: قیصران، فیلسوفان و پیامبران.
پیامبران «سیمایى دوست داشتنى دارند، در رفتارشان صداقت و صمیمیّت بیشتر از اُبّهت و قدرت پیداست، از پیشانیشان پرتو مرموزى که چشمها را خیره مىدارد ساطع است ، پرتویى که همچون «لبخندِ سپیده دم» محسوس است امّا همچون راز غیب مجهول.
ساده ترین نگاهها آن را به سادگى مىبینند امّا پیچیده ترین نبوغها به دشوارى مىتوانند یافت.
روحهایى که در برابر زیبایى و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشنایى و رمز شگفت آن را همچون گرماى یک «عشق»، برق یک «امّید» و لطیفه پیدا و پنهان زیبایى حس مىکنند و آن را در پرتو مرموز سیمایشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنین دامن گستر آوایشان، عطر مستىبخش اندیشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سکوتشان و زندگى کردنشان مىبینند، مىیابند و لمس مىکنند.
و به روانى و شگفتى، «الهام» در درونشان جریان مىیابد و از آن پُر، سرشار و لبریز مىشوند.
و این است که هر گاه بر بلندى قلّه تاریخ برآییم انسانها را همیشه و همه جا در پى این چهره هاى ساده امّا شگفت مىبینیم که «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهیم، نوح، موسى و عیسى، پیامبران بزرگِ تاریخ این چنین بوده اند ، امّا محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)که خاتم الانبیا است چگونه است؟«در برابر کسانى که با وى به مشاجره برمىخاستند وى تنها به خواندن آیاتى از قرآن اکتفا مىکرد و یا عقیده خویش را با سبکى ساده و طبیعى بیان مىکرد و به جدل نمىپرداخت.
زندگىاش، پارسایان و زاهدان را به یاد مىآورد.
گرسنگى را بسیار دوست مىداشت و شکیباییش را بر آن مىآزمود.
گاه خود را چندان گرسنه مىداشت که بر شکمش سنگ مىبست تا آزارِ آن را اندکى تخفیف دهد.
در برابر کسانى که او را مىآزردند چنان گذشت مىکرد و بدى را به مِهر پاسخ مىداد که آنان را شرمنده مىساخت.
هر روز، از کنار کوچه اى که مىگذشت، یهودىاى طشت خاکسترى گرم از بام خانه بر سرش مىریخت و او بىآنکه خشمگین شود، به آرامى رد مىشد و گوشه اى مىایستاد و پس از پاک کردن سر و رو و لباسش به راه مىافتاد.
روز دیگر با آنکه مىدانست باز این کار تکرار خواهد شد مسیر خود را عوض نمىکرد.
یک روز که از آنجا مىگذشت با کمال تعجّب از طشت خاکستر خبرى نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه اى گفت: رفیق ما امروز به سراغ ما نیامد! گفتند: بیمار است.
گفت: باید به عیادتش رفت.
بیمار در چهره محمّد که به عیادتش آمده بود چنان صمیمیّت و محبّت صادقانه اى احساس کرد که گویى سالها است با وى سابقه دیرین دوستى و آشنایى دارد.
مرد یهودى در برابر چنین چشمه زلال و جوشانى از صفا و مهربانى و خیر، یکباره احساس کرد که روحش شسته شد و لکّه هاى شومِ بدپسندى و آزارپرستى و میل به کجى و خیانت از ضمیرش پاک گردید.
چنان متواضع بود که عرب خودخواه و مغرور و متکبّر را به اعجاب وامىداشت.
زندگىاش، رفتارش و خصوصیّات اخلاقىاش محبّت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندى اندیشه و زیبایى روح را الهام مىداد.
سادگى رفتارش و نرمخویى و فروتنىاش از صلابت شخصیّت و جذبه معنویتش نمىکاست.
هر دلى در برابرش به خضوع مىنشست و هر غرورى از شکستن در پاى عظمتِ زیبا و خوبِ او سیراب مىشد.
در هر جمعى برترى او بر همه نمایان بود.»

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:41 عصر )
»» پرتوى از سیره و سیماى محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)1

حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)، فرزند عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، در مکّه به دنیا آمد.
پیش از ولادت، پدرش عبداللّه درگذشته بود.
محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) شش سال داشت که مادرش آمنه را نیز از دست داد.
او تا هشت سالگى زیر سرپرستى جدّش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ جدّش در خانه عمویش ابوطالب سُکنا گزید.
رفتار و کردار او در خانه ابوطالب، نظر همگان را به سوى خود جلب کرد و دیرى نگذشت که مهرش در دلها جاى گرفت.
او برخلافِ کودکانِ همسالش که موهایى ژولیده و چشمانى آلوده داشتند، مانند بزرگسالان موهایش را مرتّب مىکرد و سر و صورتِ خود را تمیز نگه مىداشت.
او به چیزهاى خوراکى هرگز حریص نبود، کودکان همسالش، چنان که رسم اطفال است، با دستپاچگى و شتابزدگى غذا مىخوردند و گاهى لقمه از دست یکدیگر مىربودند، ولى او به غذاى اندک اکتفا و از حرص ورزى در غذا خوددارى مىکرد.
در همه احوال، متانت بیش از حدِّ سنّ و سالِ خویش از خود نشان مىداد.
بعضى روزها همین که از خواب برمىخاست، به سر چاه زمزم مىرفت و از آب آن جرعهاى چند مىنوشید و چون به وقت چاشت به صرف غذا دعوتش مىنمودند، مىگفت: احساس گرسنگى نمىکنم.
او نه در کودکى و نه در بزرگسالى، هیچ گاه از گرسنگى و تشنگى سخن به زبان نمىآورد.
عموى مهربانش ابوطالب او را همیشه در کنار بستر خود مىخوابانید.
همو گوید: من هرگز کلمهاى دروغ از او نشنیدم و کار ناشایسته و خنده بیجا از او ندیدم.
او به بازیچههاى کودکان رغبت نمىکرد و گوشه گیرى و تنهایى را دوست مىداشت و در همه حال متواضع بود.
آن حضرت در سیزده سالگى، ابوطالب را در سفر شام، همراهى کرد.
در همین سفر بود که شخصیّت، عظمت، بزرگوارى و امانتدارى خود را نشان داد.
بیست و پنج سال داشت که با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد.
محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) در میان مردم مکّه به امانتدارى و صداقت مشهور گشت تا آنجا که همه، او را محمّد امین مىخواندند.
در همین سنّ و سال بود که با نصب حجرالاسود و جلوگیرى از فتنه و آشوب قبایلى، کاردانى و تدبیر خویش را ثابت کرد و با شرکت در انجمن جوانمردان مکّه (= حلفالفضول) انسان دوستى خود را به اثبات رساند.
پاکى و درستکارى و پرهیز از شرک و بتپرستى و بىاعتنایى به مظاهر دنیوى و اندیشیدن در نظام آفرینش، او را کاملاً از دیگران متمایز ساخته بود.
آن حضرت در چهل سالگى به پیامبرى برانگیخته شد و دعوتش تا سه سال مخفیانه بود.
پس از این مدّت، به حکم آیه «وَ أَنـْذِرْ عَشیرَتَکَ الاَْقـْرَبینَ»; یعنى: «خویشاوندان نزدیک خود را هشدار ده!»، رسالت خویش را آشکار ساخت و از بستگان خود آغاز کرد و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک و بتپرستى را به گوشِ مردم رساند.
از همین جا بود که سران قریش، مخالفت با او را آغاز کردند و به آزار آن حضرت پرداختند.
حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) در مدّت سیزده سال در مکّه، با همه آزارها و شکنجه هاى سرمایه داران مشرک مکّه و همدستان آنان، مقاومت کرد و از مواضع الهى خویش هرگز عقب نشینى ننمود.
پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه، ناچار به هجرت شد.
پس از هجرت به مدینه زمینه نسبتاً مناسبى براى تبلیغ اسلام فراهم شد، هر چند که در طىّ این ده سال نیز کفّار، مشرکان، منافقان و قبایل یهود، مزاحمت هاى بسیارى براى او ایجاد کردند.
در سال دهم هجرت، پس از انجام مراسم حجّ و ترک مکّه و ابلاغ امامت على بن ابىطالب(علیه السلام) در غدیر خم و اتمام رسالت بزرگ خویش، در بیست و هشت صفر سال یازدهم هجرى، رحلت فرمود.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:40 عصر )
»» اهل بیت (علیهم السلام) و ایثار2

گذشت از مجرمان

عبیداللّه بن حرّ جعفى که هر لحظه چون بت عیّار به شکلى درمى آمد ، لحظه اى با حق بود و گاهى با باطل و گاه هم بى طرف ! در جنگ صفین با اینکه اهل عراق بود به کمک معاویه شتافت و تمام دوران جنگ بر ضد امیرمؤمنان (علیه السلام)در خدمت دشمن ردیف اوّل اهل بیت ، معاویه فرزند نامشروع ابوسفیان بود .

او پس از پایان جنگ به خیال اینکه در عراق نمى تواند ادامه زندگى دهد همراه معاویه به شام رفت و در آنجا با حقوقى که از معاویه مى گرفت سرگرم زندگى شد .

در عراق شهرت یافت که عبیداللّه بن حرّ در جنگ کشته شده ، همسرش پس از اطمینان و یقین به این موضوع و به دنبال پایان امور شرعى با عکرمة بن الخبیص ازدواج کرد .

عبیداللّه که سخت به همسرش علاقه داشت از شنیدن این خبر چنان ناراحت شد که تصمیم گرفت به کوفه باز گردد و چنانچه ممکن باشد ، همسرش را از شوهر دوم جدا کند و به خانه خود برگرداند .

معاویه وى را از رفتن به کوفه ترسانید و به او گفت : رفتنت همان و گرفتار شمشیر انتقام على شدنت همان ! ولى عبیداللّه در پاسخش گفت : من به سوى عدالت و به جانب کلید حلّ مشکلات مى روم و از رفتنم ترس و واهمه اى ندارم . اخلاق على ، اخلاق تو نیست ; اخلاق على اخلاق الهى و ملکوتى است و او فریادرس دادخواهان است .

او به کوفه آمد ، ابتدا به شوهر همسرش مراجعه کرد ولى شوهر زن از رها کردن آن زن به شدّت امتناع ورزید و با کمال جرأت و جسارت عبیداللّه را از نزد خود راند ، عبیداللّه که دید تاب مقاومت در برابر او را ندارد روانه مسجد کوفه شد تا حلّ مشکل را از على (علیه السلام) بخواهد .

او به مسجد آمد ، گروهى انبوه را گرداگرد خورشید هدایت و محبت دید ، صبر کرد تا کار همه با على به پایان برسد آنگاه در محضر على نشست و با کمال آرامش طرح شکایت کرد ، حضرت فرمود : تو همان نیستى که در جنگ صفین بر ضدّ من معاویه را یارى دادى و به روى اهل ایمان شمشیر کشیدى ؟ گفت : على جان ! من براى محاکمه شدن اینجا نیامده ام ، من براى درمان دردم به محضرت شتافته ام ، مشکل مرا حل کن و همسرم را به من باز گردان !

حضرت به غلامش فرمان داد آن مرد را احضار کند ، غلام ، همسر زن را به محضر حضرتش آورد ، امام از وى خواست که آن زن را رها کند تا به شوهر اولش باز گردد ، عرضه داشت : زن از من حملى در رحم دارد ، حضرت فرمان داد خانه اى اجاره کنند و آن زن را به آن خانه انتقال دهند و یک پرستار به خرج امیرمؤمنان تا زمان وضع حمل ، از او پرستارى کند سپس با رعایت امور شرعى به عبیداللّه برگردد.

در روش اهل بیت (علیهم السلام) و سیره آن بزرگواران گذشت و اغماض و نادیده گرفتن جفا و خطا به عنوان جوانمردى و مردانگى مورد توجه است .

 

 

 

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود :

مُرُوَّتُنا أَهْلَ البیتِ ، العَفُوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَإِعْطاءُ مَنْ حَرَمَنا.(4)

جوانمردى و مردانگى ما اهل بیت گذشت نسبت به کسى است که بر ما ستم روا داشته و نیز عطا و بخشش به کسى است که از ما دریغ ورزیده است .

و این حقیقت را تنها به زبان اعلام نمى کردند بلکه در عمل و رفتار هم پیشه خود داشتند .

حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) مى فرماید : زنى یهودى گوشت گوسپندى را مسموم کرده ، نزد پیامبر آورد تا حضرت با خوردن آن از پاى درآید ، حضرت به او فرمود : چه چیز تو را به این کار وا داشت ؟ زن یهودى گفت : با خود گفتم : اگر او فرستاده خداست ، این گوشت مسموم به او زیانى نمى رساند و اگر پادشاه است ، مردم را از حکومتش آسوده مى کنم ، پیامبر (صلى الله علیه وآله) پس از شنیدن این سخن از او درگذشت!

ابن أبى الحدید در شرح نهج البلاغة در وصف امیرمؤمنان (علیه السلام) مى گوید : در بردبارى و گذشت از مجرم ، بردبارترین مردم و نسبت به مجرمان ، باگذشت ترین ایشان بود و درستى این سخن از جنگ جمل پیداست ، آنگاه که به مروان بن حکم که دشمن ترین و کینه توزترین دشمن او بود دست یافت از او درگذشت! !

 

مرا به حسن و حسین (علیهما السلام) ببخش

رسول بزرگوار اسلام (صلى الله علیه وآله) درباره مجرمى حکم کرد که هرکس او را هرجا یافت دستگیر کند تا به سزایش برسد .

مجرم فرارى براى در امان ماندن از جریمه ، خانه به خانه پنهان مى شد و خود را از چشم مردم دور نگاه مى داشت ولى ادامه این وضع برایش طاقت فرسا شد .

روزى از روزنه درى که پشت آن پنهان بود کوچه را تماشا مى کرد ناگهان دید حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السلام) ـ که در آن وقت دو کودک خردسال بودند ـ در حال عبور از کوچه اند ، در را باز کرد و هر دو را روى دوش نهاد و به سوى مسجد پیامبر (صلى الله علیه وآله) حرکت کرد ، زمانى که وارد مسجد شد پیامبر (صلى الله علیه وآله)بالاى منبر بود ، فریاد برداشت : یا رسول اللّه ! من این دو را شفیع خود نموده ام به حق هر دو بزرگوار از من درگذر و حضرت با کمال بردبارى و مهربانى از وى گذشتند!

------------------------------------------------

1 – بحار الانوار:93/159.

2 – وسائل الشیعه:6/289.

3 – الاستبصار:2/141.

4 – تحف العقول/38.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:37 عصر )
»» اهل بیت (علیهم السلام) و ایثار1

ایثار و گذشت و دیگران را بر خود ترجیح دادن صفتى است ذاتى اهل بیت (علیهم السلام) و در جاىْ جاىِ حیات و زندگى فرد فرد این خاندان به روشنى خورشید ، هویدا و پیداست تا جایى که هیچ مستحقى و نیازمندى و حتى غیر نیازمند به آنان مراجعه نکرد جز اینکه با دستانى پر و کیسه اى مالامال از جنس و پول برگشت .

رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود :

 إنّا لَنُعْطِى غَیْرَ الْمُسْتَحِقِّ حَذَرَاً مِنْ رَدّ الْمُسْتَحِقِّ .(1)

ما از بیم آنکه مستحق و نیازمند را رد نکرده باشیم به غیر مستحق هم مى بخشیم !

ابوحمزه ثمالى مى گوید : شنیدم حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) به کنیزش مى فرمود : بر در خانه من نیازمندى و تهیدستى نگذرد مگر آنکه او را اطعام کنید و من همانجا به حضرت گفتم : هرکس چیزى مى خواهد و به سوى انسان دست دراز مى کند مستحق نیست ، امام (علیه السلام) فرمود :

أخَافُ أن یَکُونَ بَعضُ مَن یَسأَلُنَا مُحِقّاً فَلاَ نُطْعِمُهُ وَنَرُدَّهُ ، فَیَنزِلُ بِنَا أهلَ البَیتِ مَا نَزَلَ بِیَعقُوبَ !(2)

مى ترسم برخى از کسانى که درخواست کمک مى کنند مستحق باشند و ما او را اطعام نکرده ، باز گردانیم و آنگاه بر ما اهل بیت آن نازل شود که بر یعقوب نازل شد .

این بخشش و ایثار گاهى به گونه اى بود که همه دارایى آنان را فرا مى گرفت .

حضرت امام صادق (علیه السلام) مى فرماید :

إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلیٍّ قَاسَمَ رَبَّهُ ثَلاثَ مَرّات ، حَتَّى نَعلا وَنَعلا وَثَوْبَاً وَثَوْبَاً وَدِینَاراً وَدِینَاراً.(3)

حسن بن على سه بار هر آنچه از کفش و جامه و دینار داشت با خدا تقسیم کرد .

 

 

 

ایثارى کم نظیر

حسن بن بصرى مى گوید : روزى حضرت امام حسین (علیه السلام) به بستان خود نزدیک شد و غلامش را دید که نشسته و نان مى خورد . امام زیر درخت خرمایى نشستند و با دقت او را نگریستند ، دیدند غلام از هر قرص نان نیمى خود مى خورد و نیمى دیگر را براى سگ مى اندازد و در پایان کار هم دست به دعا برداشته ، گفت : خدایا ! من و سرورم را بیامرز و به او برکت بخش ، چنان که به پدر و مادر او برکت دادى ، به مهربانى ات اى مهربان ترین مهربانان .

در این هنگام امام برخاست و او را با نام صدا کرد و فرمود : اى صافى ! غلام وحشت زده از جاى برخاست و گفت : سرورم ! و اى سرور همه مؤمنان ! من شما را ندیدم ، مرا ببخش .

امام فرمود : مرا حلال کن ، زیرا بدون اجازه وارد بستانت شدم !

صافى گفت : به خاطر فضیلت و سرورى و کرم خود چنین سخنى را مى گویى !

امام فرمود : دیدم نیمى از نان را خود مى خورى و نیم دیگر را به سگ مى دهى ، چرا ؟

غلام گفت : سرورم هنگامى که من نان مى خوردم این سگ به من مى نگریست و من از نگاهش شرم کردم ، از این گذشته این هم سگ شماست که بستانتان را در برابر دشمنان مى پاید و من هم برده شمایم و هر دو رزق رسیده از شما را مى خوردیم .

امام (علیه السلام) گریست و فرمود : تو در راه خدا آزادى و با رضایت خاطر هزار دینار به تو مى بخشم !

غلام گفت : اگر مرا آزاد کنید باز هم دوست دارم عهده دار بستان شما باشم .

امام فرمود : مرد هرگاه سخنى بر زبان جارى مى کند ، شایسته است که آن را با عمل خود ثابت کند و من پیش از این گفتم : بدون اجازه تو به بستانت وارد شدم و سخن خود را با عمل ثابت کردم و باغ را با هر آنچه در آن است به تو بخشیدم !

غلام گفت : اگر شما بستانت را به من بخشیدى من هم آن را وقف اطرافیان و شیعیان شما کردم.

 

ایثار در سخت ترین شرایط

نکته اى که بس تأمل برانگیز است اینکه : اهل بیت (علیهم السلام) ایثار و بخشش را حتى در سخت ترین شرایط زندگى از دست نمى دادند ، چنان که نقل کرده اند : تهیدستى در روز عاشورا وقتى شنید جماعتى قابل توجه در وادى نینوا گرد آمده اند ، به راه افتاد تا خود را به آنان رسانید ، حضرت امام حسین از حال او پرسید ؟ گفت : نیازمندم و شنیده ام مردمى بسیار در این محل گرد آمده اند ، با خود گفتم : شاید از این گروه خیرى به من رسد ، حضرت فرمود : همین جا بایست و پیش تر نرو ، آنگاه به خیمه باز گشت و آنچه لازمه کمک بود در پارچه اى پیچید و به آن تهیدست داد و او نیز گرفت و شادمان بازگشت! !

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:36 عصر )
»» هفتمین آفتاب عالم تاب امامت حضرت موسی بن جعفر(ع)

کلام نور:

 

اصلاح و گذشت
«یُنادى مُناد یَوْمَ القِیمَةِ: أَلا مَنْ کانَ لَهُ عَلَى اللّهِ أَجْرٌ فَلْیَقُمْ، فَلا یَقُومُ إِلاّ مَنْ عَفَى وَ أَصْلَحَ، فَأَجْرُهُ عَلَى اللّهِ.»:
ندا کننده اى در روز قیامت ندا مىکند:آگاه باشید، هر که را بر خدا مزدى است برخیزد، و برنمىخیزد، مگر کسى که گذشت کرده و اصلاح بین مردم نموده باشد، پس پاداشش با خدا خواهد بود.

بهترین صدقه
«عَوْنُکَ لِلضَّعیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.»:
کمک کردنت به ناتوان از بهترین صدقه است.

 گناهان تازه، بلاهاى تازه
«کُلَّما أَحْدَثَ الناسُ مِنَ الذُّنُوبِ مالَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاء ما لَمْ یَکُونُوا یَعُدُّونَ.»:
هر گاه مردم گناهان تازه کنند که نمىکردند، خداوند بلاهایى تازه به آنها دهد که به حساب نمىآوردند.

کلید بصیرت
«تَفَقَّهُوا فى دینِ اللّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصیرَةِ، وَ تَمامُ الْعِبادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنازِلِ الرَّفیعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلیلَةِ فِى الدّینِ وَ الدُّنْیا، وَ فَضْلُ الْفَقیهِ عَلَى الْعابِدِ کَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْکَواکِبِ، وَ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ فى دینِهِ لَمْ یَرْضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً.»:
در دین خدا دنبال فهم عمیق باشید، زیرا که فهم عمیقِ دین، کلید بصیرت و بینایى و کمال عبادت و سبب تحصیل درجات بلند و مراتب بزرگ در امور دین و دنیاست.
و برترى فقیه بر عابد، مانند برترى آفتاب است بر کواکب، و کسى که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملى را از او نپسندد.

دنیا، بهترین وسیله
«إِجْعَلُوا لاَِنْفُسِکُمْ حَظًّا مِنَ الدُّنْیا بِإِعْطائِها ما تَشْتَهى مِنَ الْحَلالِ وَ ما لا یَثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ ما لا سَرَفَ فیهِ، وَ اسْتَعینُوا بِذلِکَ عَلى أُمُورِ الدّینِ، فَإِنَّهُ رُوِىَ «لَیْسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ دُنْیاهُ لِدینِهِ أَوْ تَرَکَ دینَهُ لِدُنْیاهُ».»:
براى خود بهره اى از دنیا برگیرید و آنچه خواهش حلال باشد و رخنه در جوانمردى ایجاد نکند و اسراف نباشد منظور دارید، و به این وسیله براى انجام امور دین یارى جویید. زیرا که روایت شده است: «از ما نیست کسى که دنیایش را براى دینش ترک گوید یا دینش را براى دنیایش رها سازد.»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:35 عصر )
»» صله رحم، عبادتی اجتماعی

از جمله مسائلی که در این ایام با توجه به فرا رسیدن سال جدید مورد توجه همه مردم است ، بحث صله رحم است که به بهانه سالروز ولادت امام هفتم شیعیان ، حضرت موسی بن جعفر(ع) به ذکر روایتی از آن حضرت در این باره  می پردازیم.

امام موسی بن جعفر(ع) می فرمایند:

«مَنْ زارَ أَخاهُ الْمُؤْمِنَ لِلّهِ لا لِغَیْرِهِ، لِیَطْلُبَ بِهِ ثَوابَ اللّهِ وَ تَنَجُّزَ ما وَعَدَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ وَکَّلَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سَبْعینَ أَلْفِ مَلَک مِنْ حینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ حَتّى یَعُودَ إِلَیْهِ یُنادُونَهُ: أَلا طِبْتَ وَ طابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ، تَبَوَّأْتَ مِنَ الْجَنَّةِ مَنْزِلاً»(1)

هر کس ـ فقط براى خدا نه چیز دیگر ـ به دیدن برادر مؤمنش رود تا به پاداش و وعده هاى الهى برسد، خداوند متعال، از وقت خروجش از منزل تا برگشتن او، هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که همه ندایش کنند: هان! پاک و خوش باش و بهشت برایت پاکیزه باد که در آن جاى گرفتى.

طبق این فرمایش، مهمترین چیزی که در برخوردهای اجتماعی به خصوص دید و بازدیدهای بستگان(صله رحم) باید محوریت داشته باشد، توجه به خواست پروردگار و دستور الهی بر این مطلب است یعنی توجه به عبادت بودن این کار که در قرآن کریم و کلام معصومین(ع) به آن سفارشات عدیده ای شده است.

 زیارت اقوام و خویشان و رفت و آمد با آنان و گره گشایى از مشکلات ایشان و شاد کردن قلوب آنها بدون خلوص نیت  محقق نمی شود چرا که به فرموده مرحوم فیض کاشانی «صله رحم یعنی زیارت ارحام،  رفع کمبودهاى مادى، حل مشکلات اقتصادى، کمک به کار و کسب، و ازدواج پسران و دختران آنان و ...» و توفیق در این امور مهم – که هر یک عبادتی عظیم است- با غرض ورزیهای شخصی سازگاری ندارد.

گاهی به دیدار اقوام رفتن، تنها برای بستن دهان عده ای و یا به جهت مفاخره و ابراز فضل و کمال مادی و ظاهری صورت می گیرد که هر یک از این مقاصد شیطانی می تواند به تنهایی اساس و بنیان ارزشی این عبادت را منهدم سازد.

 

جهم بن حمید گوید به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم.

یَکُـونُ لِیَ الْقَرابَـةُ عَـلى غَـیْرِ اَمْـرى اَلَـهُمْ عَـلَیَّ حَـقٌّ ؟ قـالَ نَـعَمْ حَقُّ الرَّحِمِ لا یَقْطَعُهُ شَىْءٌ وَ اِذا کانُوا عَلى اَمْرِکَ کانَ لَهُمْ حَقّانِ؛حَقُّ الرَّحِمِ وَ حَقُّ الاِْسْلامِ.(2)

براى من نزدیکى هست که بر غیر دین من است. آیا بر من حقى دارند، فرمود : حق رحم را چیزى قطع نمى کند، اگر همدین تو بود دو حق داشت : حق رحم و حق اسلام.

 

 

 

 

 

 

 

حل معضلات اقتصادی

گذشته از دیدار با بستگان که فی نفسه مورد توجه است، تلاش برای رفع کمبودهای مادی آنان نیز باید مد نظر باشد. اگر طبق دستورات اسلام عمل شود و هر صاحب مکنتی در حیطه خانوادگی خود به رفع مشکلات بپردازد، تحقق جامعه بدون فقر امری میسور و سهل خواهد بود. رفع کمبود اقتصادى ارحام با حفظ آبرو و هویت و کرامتشان بهره معنوی عظیمی برای افراد دارد.

و مثل الَّذین ینفقون اموالهمُ ابتغاء مرضات الله و تثبیتاً من انفسهم کمثل جنَّة برَبوة اصابها وابل فآتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطلٌّ و الله بما تعملون بصیرٌ.(3)

و مثل آنان که مال خود را در راه به دست آوردن رضاى حق انفاق مى کنند، و با کمال اطمینان، دل به لطف حق شاد دارند، مانند بوستانى است که در جاى بلندى باشد، و بارانهاى زیادى به موقع بر آن ببارد، و حاصلى دو برابر دهد، و اگر باران بسیار نیاید، اندک اندک بارد تا به ثمر رسد، خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.

          

 

 

ترحم در حق خویشان

حل مشکلات خویشان، یکی از اهداف اسلام در توجه دادن مومنان به صله رحم است ولی گاهی ممکن است نتوان از پس مشکل برآمد، در این صورت نباید همراهی روحی و همدلی را فراموش کرد که در دستگاه الهی، حتی رقت قلب برای خویشان ارزشمند است.

شیخ صدوق به سند معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) روایت مى کند :

یونس در شکم ماهى در مناجات و انابه و ناله بود، صداى او را به روح قارون که دچار خسف یعنى زمین گرفتگى شده بود، و به عذاب حق مبتلا بود رساندند، پرسید صداى کیست فرشته موکل بر عذاب گفت صداى پیامبرى از بنى اسرائیل است، اجازه خواست با او چند کلمه صحبت کند، به او اجازه دادند، از حال هارون و موسى پرسید، یونس پاسخ داد من در زمانى غیر زمان آنها هستم ولى هر دوى آنان از دنیا رفته اند، قارون گریه کرد، خداوند خطاب فرمود : به خاطر این رقّتى که نسبت به اقوامش نشان داد، در عذابش تخفیف بدهید!!

 

صله رحم به اندک چیز

رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :

صِلْ رَحِمَـکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء وَ اَفْـضَلُ ما یُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الاَْذى عَنْها.(4)

صله رحم کن، اگر چه به شربتى از آب باشد، و برترین مرحله صله رحم خوددارى از آزار اوست.

 

ارحام از کم محلى، تحقیر شدن، تهمت خوردن و تکبر آزار روحى مى بینند و خوددارى از آزار آنان از افضل مراحل صله رحم است.

و نیز فرمود :

صِلُوا اَرْحامَکُمْ فِى الدُّنْیا وَ لَوْ بِسَلام.(5)

در دنیا صله رحم کنید گرچه به یک سلام باشد.

------------------------------------------

1- کافی : 2/178-179.

2- بحار، ج 74، ص 131.

3- بقره/265.

4- بحار، ج 74، ص 103.

6- بحار، ج 74، ص 104



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:34 عصر )
»» دختری در کربلا

حضرت رقیه(س) کوچکترین دختر امام حسین(ع) است که درباره اینکه از کدام همسر آن حضرت متولد شده است بحث هایی مطرح است. غالبا چنین مطرح میشود که مادر ایشان، شهربانو دختر پادشاه ایران بوده که در واقعه شکست امپراطور ایران در برابر سپاه اسلام - در زمان خلیفه دوم - همراه اسیران ایرانی به مدینه آورده شد و طی جریاناتی به عقد سید الشهداء(ع) در آمد و حضرت رقیه(س) از این زن فاضله متولد شد. مشروح این داستان در برخی کتب چون ناسخ التواریخ(1) آمده است . اما برخی محققین چون استاد انصاریان این قضیه را با توجه به اینکه داستان پیروزی سپاه اسلام بر ایرانیان در زمان خلیفه دوم بوده و تناسبی بین سن امام حسین(ع) و دختر پادشاه ایران نمی توان تصور کرد، این انتساب را بعید میدانند.

طبق برخی دیگر از نقلها مادر حضرت رقیه(س) ام اسحاق همسر امام حسن(ع) است که زنی صاحب فضیلت  بوده و طبق وصیت امام حسن(ع) پس از شهادتشان به عقد امام حسین(ع) در آمدند.(2)

 

شبهه در وجود حضرت رقیه(س)

گاهی درمورد وجود حضرت رقیه (س) شبهات و تردیدهایی مطرح می شود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده و یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم می خورد که با توجه به آن نمی توان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت. در پاسخ باید گفت :

عدم ذکر نام «رقیه» در برخی منابع تاریخی نمی تواند دلیل بر خرافه بودن این شخصیت باشد؛ چرا که وجود نامهای اشتهاری(کنیه و لقب) در کنار نام اصلی افراد از رسومات رایج عرب است و همان گونه که عده ای معتقدند، حضرت رقیه(س) همان فاطمه صغری است که نامش در بسیاری از تواریخ ذکر شده است. علاوه بر اینکه بر نام «رقیه» در کتاب شریف لهوف سید بن طاووس و نیز سایر کتب تصریح شده است. مرحوم شیخ علی فلسفی در کتاب « حضرت رقیه (س)» می گوید در بیش از بیست کتاب، نام ایشان را رقیه دیده است.

در کتاب معالی السبطین حائری آمده است : « کانت للحسین(ع) بنت صغیره ....تسمی رقیه و کان لها ثلاث سنین»(3).

تعبیر« تسمی رقیه» نشان دهنده این مطلب است که «رقیه» نام اصلی ایشان نبوده بلکه به این اسم معروف بوده است.

ابن ابی مخنف نیز در مقتل الحسین درباره وداع حسین بن علی(ع) می نویسد : « ثم نادی یا ام کلثوم و یا زینب و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا صفیه...»(4).

در کتاب احقاق الحق نیز آمده است:« ثم نادی یا ام کلثوم یا سکینه یا رقیه یا عاتکه یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام...»(5)

 

 

خرابه ای به شرافت رسیده تا ملکوت

از محکم ترین دلایل وجودی حضرت رقیه (س)، وجود بارگاه ملکوتی آن نازدانه سیدالشهداء(ع) در شهر شام(در کشور سوریه) است که به گفته بزرگان و اهل معرفت ، نمی تواند ساختگی و دروغ باشد. ممکن نیست خداوند به یک خرافه، این همه جلالت و عظمت و کرامت عنایت کند.  

عبدالوهاب بن احمد شافعی مصری معروف به شعرانی در کتاب «المنن» می نویسد: « نزدیک مسجد جامع دمشق، بقعه و مرقدی است که به مرقد رقیه بنت الحسین معروف است. به روی سنگی که در درگاه آن واقع است چنین نوشته شده است:« هذا البیت بقعه شرفت بآل النبی(ص) و بنت الحسین الشهید رقیه(س)»(6).

در کتاب منتخب التواریخ نیز آمده است که مزاری که در خرابه شام است منسوب به مزار رقیه بنت الحسین است.

از دیگر وقایعی که دلیلی محکم بر صحت استناد این مزار شریف به حضرت رقیه (س) است داستان آب گرفتگی مزار مطهر ایشان در حدود سال 1280 هجری است که طی آن سید بزرگواری بنام سید ابراهیم دمشقی از نوادگان سید مرتضی علم الهدی از جانب حضرت، ماموریت پیدا میکند تا آب گرفتگی قبر مطهر را چاره کند و ایشان نیز بعد از صلاح اندیشی با بزرگان و اهل علم به این امر مبادرت می کند و با بدن  و کفن سالم حضرت مواجه می شود که در میان آب است . پس از آن قبر مطهر را تعمیر و مرمت می کنند.

نتیجه سخن آنکه وجود حضرت رقیه (س) را نمی توان انکار کرد و آنچه پیرامون آن حضرت مطرح می شود نباید به راهی برای خدشه دار شدن منزلت آن حضرت در میان ارادتمندان اهل بیت(ع) تبدیل شود. در هر صورت به کراماتی که از آن حضرت در طول سالیان متوالی متوجه شیعیان شده است را نمی توان به چشم بی توجهی نگریست.

----------------------------------

1 – ناسخ التواریخ : 4/236-237.

2 – کشف الغمه : 2/216.  

3 – معالی السبطین : 2 / 161، 170.

4 – مقتل الحسین : 84.

5- احقاق الحق: 11/633.

6 – کتاب المنن: باب دهم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:30 عصر )
»» اتحاد، شرط پیروزی مسلمانان

آنچه در اوان پیدایش اسلام به تقویت شالوده این دین الهی انجامید حفظ اتحاد و پرهیز از تفرقه بود که دستورات صریح رسول خدا(ص) و ترغیب مسلمانان به همدلی را می توان از مهمترین عوامل تشکیل حکومت قدرتمند اسلامی دانست که فتوحاتی همچون غلبه بر امپراطوری روم و ایران را به دنبال داشت.

هرچند حرکتهای شیطانی عده ای مسلمان نمای دنیا طلب در طول حیات پیامبر اکرم(ص) و بیشتر پس از رحلت ایشان به این اقتدار و همدلی مسلمانان ضرباتی مهلک زد ولی همچنان باید همدلی را رمز موفقیت مسلمانان دانست.

شیعیان بیشتر با این مسئله آشنا هستند که ارزش اتحاد و حفظ اساس اسلام به قدری زیاد است که امامان آنها در مدت حیات پر مشقت خویش، تمام ناملایمات حکام جور را تحمل می کردند و سختی ها را به جان می خریدند ولی راضی نمی شدند کوچکترین تهدیدی متوجه اسلام عزیز شود. چنانکه امیر المومنین(ع) با توجه به همین امر بیست و پنج سال گوشه نشینی را تحمل نمود. اما زمانی که کار به تباهی اسلام انجامید و حکمرانی چون یزید بر سر کار آمد و به وارونه سازی اسلام کمر بست وقت جانبازی سیدالشهداء(ع) شد و ندای " وعلی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید" سر داد.

شیطنت های امروزه دشمنان اسلام چنین اقتضا می کند که مسلمانان با حفظ اتحاد خود و با تکیه بر مشترکاتشان - که بیش از اختلافاتشان است - به تشکیل جبهه ای مستحکم در برابر دشمنان قسم خورده خود بپردازند؛ چرا که دشمنان آنها به چیزی کمتر از محو اسلام و مسلمان راضی نمی شوند "وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ"(بقره/217) . و مشرکان همواره با شما می  جنگند تا شما را اگر بتوانند از دینتان برگردانند .

توهین به ساحت مقدس رسول خدا(ص) که قلم از بیانش شرم دارد و هتک حرمت مضجع شریف عسکریین(ع) که جهان اسلام را ماتم زده و قلب صاحب عصر(عج) را به درد آورد، تنها گوشه ای از خباثت دشمنان اسلام را نشان می دهد که هرچند داغ آن التیام پذیر نیست ولی می تواند به زنگ خطری برای جهان اسلام تبدیل شود – چنان که شد- تا قدرتمندان و مراکز ثقل کشورهای اسلامی دست در دست هر کافری نگذارند و به کابوس ذلت جهان اسلام در برابر کفر خاتمه دهند که " الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه ؛ اسلام برتری می یابد ولی مورد برتری قرار نمی گیرد".

از حرکتهای اخیر مسلمانان مانند تظاهرات مشترک شیعیان و اهل تسنن در کانادا و حرکتهای مشترک دانشجویان شیعه و سنی در کشور خودمان و نیز راهپیمایی ده هزار نفری مسلمانان در لندن و صدها و هزاران حرکت دیگر،  می توان بوی اتحاد را استشمام کرد، یعنی همان چیزی که دشمنان ما را به هراس می اندازد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/12 :: ساعت 4:28 عصر )
»» صبر، هدیه الهی به مؤمنان3

صبر، سرّ موفقیت

اسرار موفقیت بر دو نوع است :

یکى محیط ، یعنى مقتضیات اوضاع و احوال .

دوم، استقامت و پافشارى در کار که شرط کمال است .

مبازه براى تغییر دادن عادات واخلاق و آداب و رسوم زندگى مرهون اصطکاک و برخوردهاى جسمى و روحى است . زندگى مسلماً محرومیت­ها و موفقیت­هایى دارد ، شخصى که مى خواهد از نردبان ترقى صعود کند تا از پله اول قطع علاقه نکند به مرحله دوم نمى رسد .

آرى ، باید خستگى و فرسودگى را بر خود تحمل کند تا به اوج عزّت و فضیلت برسد و این است معناى صبر و استقامت .

کسى که مى خواهد مبارزه با فساد اخلاقى کند باید از عادات دیرینه تعلیمى خانوادگى اگر مخالف با شؤون انسانیت است بگذرد ، آنگاه به طریق صلاح و صواب رهسپار شود و از عادات زشت خوددارى نماید تا به فضایل آشنایى و انس بگیرد ، بدون شک بهبود حال و تهذیب نفس سختى و ریاضت دارد ، در این راه باید مبارزه کرد و در راه مبارزه استقامت و شکیبایى به خرج داد ، و این است مفهوم واقعى صبر و شکیبایى .

لقمان حکیم می­گوید: میوه شیرین ایمان در اجراى برنامه هاى عالى انسانى اراده اى قوى و آهنین داشت ، او در برابر حوادث طبیعى از قبیل مرگ عزیزان ، از دست رفتن مال خود را نمى باخت و شکیبایى پیشه مى داشت ، و در برابر محرمات چون کوه از خود پایدارى نشان مى داد و در اتمام اعمال نیک بر نیروى صبر و اراده متکى بود ، از این رو نام مقدّسش را در صفحات تاریخ ثابت و ابدى مى بینیم و زمان نیز براى نگاهدارى یادش استقامت خواهد کرد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 – بقره : 157.                                                  2 - کافی:2/87.

3 ـ کافى : 2 / 89 ، باب الصبر ، حدیث 6 ; مشکاة الانوار : 21 ، الفصل الخامس ، فى الصبر .

4 ـ کافى : 2 / 89 ، باب الصبر ، حدیث 7 ; بحار الانوار : 68 / 72 ، باب 62 ، حدیث 4 .

5 ـ بقره ( 2 ) : 155 ـ 157 .                                   6 ـ رعد ( 13 ) : 23 ـ 24 .
7 ـ نحل ( 16 ) : 96 .                                           8 ـ کنز العمال : حدیث 6522 .
9 ـ نهج البلاغه : 699 ، نامه ى 53 ; تحف العقول : 142 ; بحار الأنوار : 74 / 259 ، باب 10 ، حدیث 1 .
10 ـ غرر الحکم : 70 ، الصبر على الحق ، حدیث 993 .
11 ـ کافى : 2 / 91 ، باب الصبر ، حدیث 14 ; وسائل الشیعه : 15 / 237 ، باب 19 ، حدیث 20371 .


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/10 :: ساعت 12:4 عصر )
»» صبر، هدیه الهی به مؤمنان2

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند :

مَنْ یَتَصَبَّرْ یُصَبِّرْهُ اللهُ وَمَنْ یَسْتَعْفِفْ یُعِفَّهُ اللهُ وَمَنْ یَسْتَغْنِ یُغْنِهِ اللهُ وَما اُعْطِىَ عَبْدٌ عَطاءً هُوَ خَیْرٌ وَاَوْسَعُ مِنَ الصَّبْرِ(8) .

کسى که خود را در گردونه شکیبایى قرار دهد ، خداوند او را به شکیبایى وا مى دارد ، و هرکس خود را به عرصه گاه عفت و پارسایى بکشد ، خداوند او را به پارسایى بیندازد ، و هرکس از خدا بى نیازى بخواهد ، خداوند او را بى نیاز کند . به هیچ بنده­ای بهتر و گسترده تر از صبر چیزى عطا نشده است.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند :

 اَلْحَقُّ ثَقِیلٌ ، وَقَدْ یُخَفِّفُهُ اللهُ عَلى اَقْوام طَلَبُوا الْعاقِبَةَ فَصَبَرُوا نُفُوسَهُمْ ، وَوَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللهِ لِمَنْ صَبَرُوا ، اِحْتَسِبْ فَکُنْ مِنْهُمْ وَاسْتَعِنْ بِاللهِ(9) .

حق سنگین است ، ولی خداوند آن را بر اقوامى که به دنبال عاقبت به خیرى هستند و خود را به صبر و شکیبایى وا مى دارند سبک مى نماید ، آرى حق را براى آنان که اعتماد به درستى وعده خدا براى صبر کنندگان دارند خفیف و آسان مى گرداند . براى خداوند کار نیک انجام بده ، و واقعیات را به حساب بیاور ، در نتیجه از صابران باش و از خدا کمک بخواه .

 و نیز آن حضرت فرمودند :

 اِصْبِرْ عَلى مَرارَةِ الْحَقِّ ، وَاِیّاکَ اَنْ تَنْخَدِعَ بِحَلاوَةِ الْباطِلِ(10) .

بر تلخى حق صبر کن ، و بر حذر باش از اینکه تن به فریب شیرینى باطل دهى .

مردى از اهل کوهستان از حضرت صادق (علیه السلام) نسبت به مسأله اى نظرخواهى کرد ، حضرت بر خلاف آنچه که آن مرد دوست داشت نظر داد ، امام در چهره او کراهت و بى میلى دید ، به او فرمودند : اى مرد ! بر حق شکیبا باش ، همانا احدى براى حق صبر ننموده مگر اینکه خداوند به چیزى او را عوض داده که براى او بهتر بوده .

از حضرت باقر (علیه السلام) روایت شده :

اَلصَّبْرُ صَبْرانِ : صَبْرٌ عَلَى الْبَلاءِ حَسَنٌ جَمیلٌ ، وَأَفْضَلُ الصَّبْرَیْنِ الْوَرَعُ عَنِ الْمَحارِمِ(11) .

صبر دو صبر است : صبر بر بلا و حادثه که نیکو و زیباست ، و بهترین دو صبر ، خوددارى از محرمات است .

 راستى صبر در همه امور براى اینکه دین و ایمان و عمل و اخلاق انسان سالم بماند ، و عاقبت خوشى نصیب انسان شود ، چه زینت نیکویى و حال پرقیمتى براى آدمى است .

واجب است تائب از گناه با تمرین و ریاضت ، آراسته به صبر شود ، و بر پاک ماندن از گناه اصرار ورزد تا براى همیشه از شر هواى نفس و وساوس شیطانى و معصیت و آلودگى آسوده شود ، که بدون صبر ساختمان توبه برجا نمى ماند ، و رحمت حق بر انسان تداوم نمى یابد .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/10/10 :: ساعت 12:0 عصر )
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 154
>> بازدید دیروز: 132
>> مجموع بازدیدها: 1331410
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب