سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انسان، به دین دوستش است . پس هریک از شمابنگرد که با چه کسی دوستی می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» انتظار مقدس در نهاد مقدس

 



در مقال? قبل برخی از کارکردهای مهم ازدواج را بیان کردیم و بیان شد که خانواد? مهدوی می تواند زمینه ساز تشکیل جامع? مهدوی باشد. چرا که جامعه متشکل از خانواده هاست و خانواده تشکیل شده از افرادِ آن خانواده. این مسیر به مانند طی کردن پله های نردبان می باشد که تا پله های ابتدایی را نگذرانی نمی توانی به پله های مابعد برسی. از این رو تشکیل خانواد? مهدوی از اهمیت خاصی برخوردار است و بدون آن نمی توان به پل? بعدی رسید.
اکنون که به ضرورت ازدواجی سالم و مهدوی پی بردیم، نوبت به آن رسیده است که شاخصه های همسران مهدوی را بررسی کنیم. تا با شناخت این شاخصه ها ازدواجی مهدوی و خانواده ای مهدوی شکل بگیرد.
در ابتدا باید بررسی کنیم که چه معیارهایی در انتخاب همسر وجود دارد و از چه راه هایی می توان همسر خوب را برگزید. بعد از بررسی ملاک های همسر مناسب، ویژگی هایی که همسران باید در خانواده ای مهدوی داشته باشند را بررسی خواهیم کرد.

چگونه یک همسر مهدوی انتخاب کنیم
برخی، آشنایی های قبل ازدواج را پیشنهاد می دهند. ایشان قائلند: دختر و پسر با یکدیگر رفت و آمد کنند تا با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند و بعد از آشنایی، ازدواج صورت گیرد. این عده معمولاً طرفدار روابط آزاد دختر و پسر هستند. اما این روش مورد تائید دین نیست. دلیل ما بر این مطلب، آیات[1] و روایات فراوانی است که در این زمینه وجود دارد. مانند روایتی که حضرت زهرا علیهاالسلام می فرمایند: «برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند»[2] و یا اظهار خوشحالی که حضرت زهرا علیهاالسلام از خود نشان دادند، آن زمان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کارهای بیرون از خانه را به عهد? حضرت علی علیه السلام و کارهای داخل خانه را به عهد? دخترشان گذاشتند[3] و... .
رابط? غیر اصولی دختر و پسر ضررهای جبران ناپذیری دارد. از آن جمله ضررها، این است که باعث از بین رفتن حیا می- باشد. در دین مبین اسلام حیا از جایگاه مهمی برخوردار است و به فرمود? امام صادق علیه السلام «کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.»[4] از بین رفتن حیا سرمنشاء بدی ها و زشتی هاست، امام علی علیه السلام می فرمایند: «حیا مانع انجام کارهای زشت و قبیح می شود.»[5]
همچنین این روش، از نظر اجتماعی نیز عواقب نابجایی در بر دارد. این گونه آشنائی ها گرچه به نام ازدواج صورت می گیرد، اما معمولاً به ازدواج ختم نمی شود بلکه وسیله ای می شود برای کامجوئی های نامشروع. و در این میان دخترخانمها هستند که بیشتر آسیب می بینند. علاوه بر این، پژوهش ها نشان داده که آن دسته ای هم که به ازدواج ختم می شود، بسیار در معرض ناکامی و طلاق و از هم گسیختگی هستند.
بنابراین، روش فوق شیوه ای مناسب برای انتخاب همسر نیست و مورد پشنهاد ما نخواهد بود. دختر و پسر مهدوی نیز تلاش می کنند از بهترین راه ها همسران مناسبی اختیار کنند. ایشان همواره در حفظ ایمان و پاکدامنی خویش می کوشند و از سپر حیا مدد می جویند، چرا که حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «ثمر? حیا؛ پاکدامنی است.»[6]
خانواده ای مهدوی می باشد که افراد در آن، حرکتی به سمت کمال طی کنند و در این حرکت هم زن برای مرد و هم مرد برای زن یاوری مناسب باشد. بنابراین باید در انتخاب همسر دقت شود تا شخصی انتخاب شود که همراه و همسفر خوبی در این مسیر محسوب گردد
روش اصولی برای شناخت روحیات و ویژگی های همسر مناسب:
1- ایمان و اخلاق فرد: از اولین راه های شناخت همسر مناسب، دقت در ایمان و تقوای شخص است که مورد سفارش قرار گرفته، چراکه یاوران امام مهدی علیه السلام باتقواترین افراد زمان هستند. به عبارت دیگر،‌ از با ارزش ترین ویژگی هایی که زوج های جوان می توانند بواسط? آنها همسری مناسب انتخاب کنند توجه به میزان ایمان، دینداری و اخلاق فرد مقابل است. توجه به این معیار مهم در قرآن کریم مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند می فرماید: «زنان ناپاک شایست? مردانی ناپاک، و مردان زشتکار نیز شایست? زنانی بدین وصف هستند. و زنان پاکبز? نیکو، لایق مردانی چنین و مردان پاکیز? نیکو، لایق زنانی اینگونه اند...»[7]
در بیانات اهل بیت علیهم السلام نیز تاکید زیادی وجود دارد که همسری دیندار برای خود برگزینید.[8] همچنین با اخلاقی نیکو محیط خانواده تبدیل به بهشت کوچکی می شود و در مقابل، با بی اخلاقی زندگی، جهنمی بیش نخواهد بود. امام علی علیه السلام می فرمایند: «با خوش اخلاقی زندگی نیکو و مطلوب می گردد.»[9] از این رو حضرت رضا علیه السلام سفارش می کنند که: «اگر خواستگار بداخلاق است دختر خود را به ازدواج او در نیاور.»[10]

خانه ای مخصوص امام زمان
2- اصالت خانوادگی: فرزندان آین? تربیت پدر و مادران هستند. فرزندانی که در خانواده ای معتدل و متناسب بزرگ شده اند از رفتاری با ثبات تر و معتدل تر برخوردارند. دین داری یا بی دینی اعضای خانواده، خوش خلقی، حسن رفتار، بدرفتاری و... در کیفیت شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی فرزندان به طور مستقیم دخالت دارد.
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که خطاب به اصحاب فرمودند: «با خانواده ای از فلان قوم و قبیله وصلت کنید؛ چراکه مردانشان عفیف و پاک دامن اند. در نتیجه زنان آنان نیز چنین شدند. با خانواد? فلان قوم ازدواج نکنید؛ چراکه مردانشان بی عفتی کردند و پاک دامن نبودند. در نتیجه زنانشان نیز بی عفت اند.»[11] این بیان پیامبر صلی الله علیه و آله صراحت دارد در توجه دادن افراد، به اصالت خانوادگی در هنگام ازدواج. البته در این زمینه استثنائاتی هم هست که باید به آنها توجه شود،[12] اما غالب اینگونه است.
3- تحقیق و بررسی: این مطلب درست است که نمی¬توان صد در صد به تحقیقات اعتماد کرد و شخصیت واقعی طرف را تشخیص داد. اما تحقیق، راهی اصولی است که می¬توان تا حد زیادی برای انسان راهگشا باشد. با تحقیقی مناسب و جمع¬آوریِ آراء افراد می توان به یک نتیج? کلی رسید. این تحقیق باید همه جانبه باشد یعنی در هم? محیط هایی که آن جوان بوده باید رفت و سوال مستقیم از افراد پرسید. محل¬هایی مانند محل تدریس، محل زندگی، محل کار، حتی محل ورزش اگر مکان مشخصی را برای ورزش و یا تفریح دارد. از دوستان، از فامیل و حتی از اساتید باید از وی پرسیده شود. چراکه هر کدام از این افراد در شرایط متفاوتی با شخص بوده¬اند پس جمیع آرای آن¬ها می¬تواند کمک شایانی در شناخت شخص کند.
4- گفتگویی در جهت شناخت: از دیگر وسایل برای شناخت، گفتگو است. این گفتگو با آن گفتگویی که اول بحث گفتیم متفاوت است؛ به دلیل واضح بودن تفاوت، اطال? کلام نمی کنیم. در گفتگوهای خواستگاری به شخصیت و احساسات طرف مقابل می توان پی برد. مثلا افراد خونسرد و آرام اشخاص خونگرم و پرتحرک را برای همسری ترجیح می دهند. ممکن است افرادی که به شدت احساساتی هستند تیپ منطقی و عقلانی را نپسندند و برعکس.
دختر و پسر مهدوی نیز تلاش می کنند از بهترین راه ها همسران مناسبی اختیار کنند. ایشان همواره در حفظ ایمان و پاکدامنی خویش می کوشند و از سپر حیا مدد می جویند، چرا که حضرت علی علیه السلام فرموده اند: «ثمر? حیا؛ پاکدامنی است»
5- بیان شروط: دو طرف می توانند شروط و انتظاراتی که نسبت به یکدیگر دارند را از هم بپرسند و بیان کنند. در این زمینه و در مورد این سوالات کارشناسان مذهبی مطالب زیادی بیان کرده اند. مخاطبان عزیز می توانند به کتب و فایل های صوتی که در این زمینه وجود دارد مراجعه کنند. البته می توان محورهای سوالات را اینگونه بیان کرد:
* میزان پایبندی هر یک از زن و مرد به احکام دین مبین اسلام.
* مدیریت خانواده و نقش هریک از زن و مرد در خانواده.
* شرایط مادی و نوع زندگی؛ تجملی یا ساده.
* نظر مرد و زن در مورد حجاب و میزان و نوع رفت و آمد با فامیل.
* ادام? تحصیل و یا شغل زن.
* در صورت بروز اختلاف، روش حل آن چگونه باشد.
* مراسم و تشریفات ازدواج چگونه باشد.
جواب به هریک از این سوالات می تواند راه مناسبی برای شناخت، و میزان ایمان و اعتقادات طرف مقابل باشد.

بهترین همراه و همسفر در مسیر کمال
خانواده محبوب ترین بنیانی است که در اسلام به آن سفارش شده، و به خصوص در آخرالزمان و درگیری با فتنه های آن دوران، خانواده نقش پررنگ تری پیدا می کند. خانواده ای مهدوی می باشد که افراد در آن، حرکتی به سمت کمال طی کنند و در این حرکت هم زن برای مرد و هم مرد برای زن یاوری مناسب باشد. بنابراین باید در انتخاب همسر دقت شود تا شخصی انتخاب شود که همراه و همسفر خوبی در این مسیر محسوب گردد.

در آرزوی سربازیِ امام زمان خویش
ای جوان منتظر! اکنون که به راه های شناخت همسری مناسب و باایمان پی بردی با روحیه ای پرنشاط به دنبال زندگی شاد و سعادتمندباش و در این راه با همسری شایسته و هم راهی باتقوا در پی کسب رضایت مولای خویش حجة ابن الحسن العسکری علیه السلام بکوش و همواره در طلب این باش که در پرتو زندگی پر از نور، آرزوی سربازی امام خویش کنی. به فرمود? امام صادق علیه السلام : «هرکس شاد می شود، که از اصحاب قائم باشد، باید منتظر او باشد و با پرهیزکاری و اخلاق پسندیده عمل نماید، در حالی که منتظر است.»[13]
در این مجال، سعی شد راه های انتخاب همسری مناسب که بتواند همراهی مهدوی برای جوان باشد را بیان کردیم، در آینده به وظایف خاص خانم و آقا اشاره خواهیم کرد تا در پرتو شناخت وظایف، بتوان بهترین خانواد? مهدوی را شکل داد.

پی نوشت:
[1] نور/31.
[2] بحارالانوار، ج43، ص54
[3] همان، ج14، ص123
[4] کافی، جلد2، ص106
[5] غررالحکم، ص257
[6] همان
[7] نور/26
[8] مراجعه شود به این روایات؛ کافی، ج5، ص332. همان، ص341. کنزالعمال، ج21، ص216. بحارالانوار، ج103، ص235.
[9] عیون الحکم و المواعظ، ص188
[10] مستدرک الوسائل، ج14، ص192
[11] کافی، جلد5، ص554
[12] استثنائات همیشه وجود دارند، مانند پسر نوح و یا جعفر کذّاب
[13] الغیبه نعمانی، ص200، ح16



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/1/18 :: ساعت 12:11 عصر )
»» زن و دانش، روایات و سیره معصومان(ع)

 

 

تأکیدی که اسلام بر علم آموزی بانوان داشته است، موضوع اصلی این مقاله می باشد. در بیان این موضوع بخشی از رهنمودهای دینی را در همین زمینه در قسمت قبل آوردیم. به اختصار نیز از بانوانی نام بردیم که در خانواده اهل بیت دارای دانش و معرفت دینی بودند. از مسؤولیت همسران و پدران و مادران نیز در این باره نوشتیم. آنچه در این قسمت می خوانید شرحی بر این بعد از شخصیت حضرت فاطمه(س) می باشد. موضوع آموزش زنان توسط معصومان(ع) مسأله دیگری است که در سومین قسمت مقاله خواهد آمد.

 

فاطمه(س) برترین زن جوینده

 

حضرت فاطمه(س) بانویی است که کلام و عملش برای همگان در تاریخ، حجت است. آن گاه که میلیاردها زن مسلمان از عصر رسالت تا زمان قیامت، در میان انبوه تئوریها و دستورالعمل ها گم گشته، ره از بیراهه تشخیص نداده اند، به توصیه رسول این دین با مراجعه به ثقلین، اندیشه را روشن می سازند و با گامی استوار بدون هر گونه تردیدی قدم در راه می نهند. راهی که نهایتی جز فلاح و سرور جاودانه ندارد.

این قرن اوج مباحث مربوط به زنان و افراط و تفریطهای بسیاری است که در این زمینه مطرح می گردد و در این میانه، زن مسلمان سرمست از لذت کشف راه هدایت، استوار قدم برداشته و ره می پیماید.

 

فاطمه(س) در مقوله علم آموختن 

 

معلمی جاهلان نمودن، چه دستورالعملی دارد؟

1ـ این بانو چنان شیفته دانش است که 

 

پس از فقدان پدر دلبندش، دل نگرانی بزرگ خود را خطاب به سلمان چنین بیان می کند:

... انی کنت جالسة بالامس فی هذا المجلس و باب الدار مغلق و انا افکر فی انقطاع الوحی عنا و انصراف الملائکة عن منزلنا ...

فاطمه(س) رنج عظیم خود را انقطاع وحی و انفصال از علم الهی بر می شمرد.

 

2ـ آن حضرت سخت مشتاق فراگیری

 

علم است لذا خداوند به جبرئیل فرمان می دهد تا بی واسطه حقیقتی را به فاطمه بیاموزد.

الف) امام صادق(ع) بیان می کند که مادرم فاطمه(س) نمازی داشت که جبرئیل امین به او تعلیم داده بود. (کان لامی فاطمة(ع) صلاة تصلیها علمها جبرئیل(ع) ...).(1)

ب) مجموعه علومی بر فاطمه(س) عرضه شد که خدا استاد بوده و فاطمه دانشجو. جبرئیل خادم خدا در رساندن علم به فاطمه(س) و امیرالمؤمنین علی(ع) کاتب آنچه فاطمه تعلیم می گرفت.(2) محصول این تکاپوی علمی، کتابی بس ارجمند شد با نام «مصحف». اندوخته علمی مصحف آن چنان گسترده است که با گذر زمان و رشد علوم بشری باز هم همواره مرجعی علمی برای بزرگترین اندیشمندان جهان، (امامان معصوم(ع)) تا به آخر حیات بشر، می باشد. لذا امانتی گشت که بین آنان دست به دست انتقال می یافت و چه بسا گره های کور علمی که با مراجعه به آن باز می گردید.(3)

محتوای آن بر ما نوآموزان این مکتب علمی عظیم، بس مجهول است. هر چند خود، اشارتی نموده اند:

«علم معرفت انسانها و هدایت و ضلالتشان، علم کهکشانها، علم جغرافیای زمین، علم تاریخ بشری، علم ادیان آسمانی، علم آینده بشریت و اساسا علم گذشته و آینده.»

(فیه خبر سماء سماء ... اسماء البلدان وصفة کل بلد فی شرق الارض و غربها ... صفة القرون الاولی و قصصهم و من ولی من الطواغیت و مدة ملکهم و عددهم و اسماء الائمة و صفتهم ... وصفة اهل الجنة و من یدخلها و عدد من یدخل النار و اسماء هولاء ... علم التورات کما انزلت و علم الانجیل کما انزل و علم الزبور ... فیه خبر ما یکون الی یوم القیامة).(4)

به دلیل گستردگی دانش اندوخته در مصحف است که حضرت علی(ع) با افتخار بیان می دارد به همسر من کتابی عطا شده است که جز خدا و پیامبر(ص) هرگز کسی از این میزان دانش بهره نبرده است: لقد اعطیت زوجتی مصحفا فیه من العلم ما لم یسبقهها الیه احد خاصة من اللّه و رسوله).(5)

ج) برهان آشکار بر آنکه چه بسیار مواردی که روح گسترده فاطمه توان آن داشت تا بدون واسطه بشری، از ملک بیاموزد. چه آنکه مطابق کلام امام صادق(ع) ملائک مکرر با او سخن می گفتند و به همین جهت، او محدثه نام یافت: انما سمیت فاطمة علیهاالسلام محدثة ... فتحدثهم و یحدثونها؛(6) فاطمه با ملائک سخن می گفت و آنان با فاطمه.

 

3ـ فاطمه آن کسی که همواره می کوشد تا

 

معارف بلندی را که خداوند به پدر بزرگوارش عطا نموده دریابد و پدر نیز شوق آن دارد که این دانشجوی مستعد، محروم از هیچ علمی نماند.

الف) علی(ع) آن دروازه شهر علم چگونگی آموزش اقسام علوم توسط پیامبر را به خود و فاطمه چنین توصیف می کند: هر روز و هر شب با پیامبر خلوتی داشتم که اوقات آموزش من توسط پیامبر(ص) بود. همگان می دانستند که در این خلوت اجازه حضور ندارند لذا اصحاب و نیز همسران پیامبر(ص) در این اوقات ما را تنها می گذاشتند. در این تدریس خصوصی، همسرم فاطمه نیز حضور می یافت:

و قد کنت انا ادخل علی رسول اللّه (ص) کل یوم دخله و کل لیلة دخله فیخلینی فیها ادور معه حیث دار و قد علم اصحاب رسول اللّه (ص) انه لم یکن یصنع ذلک باحد غیری فربما کان فی بیتی یأتینی رسول اللّه اکثر من ذلک فی بیتی و کنت اذا دخلت علیه ببعض منازله اخلانی و اقام عنی نساءه فلا یبقی عنده و اذا اتانی للخلوة معی فی منزلی لم تقم عنی فاطمة و لا احد من بنی و کنت اذا ابتدأت اجابنی و اذا سکت عنه و فنیت مسائلی ابتدأنی ...(7)

بعد علمی شخصیت حضرت زهرا(س) متأسفانه به طور خاص چندان مورد توجه قرار نگرفته است، هر چند در روایات به آن تأکید خاص شده است.

ـ پیامبر(ص) در وصف این زن و شوهر جوان فرموده اند: انا میزان العلم و علی کفتاه ... و فاطمة علاقته؛(8) من ترازوی علم می باشم، علی دو کفه ترازوی آن است و فاطمه بند آن می باشد.

ـ امام صادق(ع) نیز اشاره ای به مرتبت علمی این دو زوج دانشمند می نماید؛ آن گاه که می فرماید: فاطمه و علی دو دریای عمیق علم هستند: علی و فاطمة بحران من العلم عمیقان.(9)

علی(ع) و فاطمه(س) دو زوج دانشمند می باشند که قدر و منزلت دانش را به خوبی درک می کنند. علی(ع) در جمع مسلمین به زن

دانشمند خود افتخار می کند که «صاحب مصحف» است.(10)

و فاطمه به علم همسر خویش مباهات می کند آن گاه که پیامبر(ص) در واپسین ایام عمر به دختر خویش گوید: «زوجک من اعظم المسلمین حلما و اکثرهم علما و اقدمهم سلما ما انا زوجتک و لکن اللّه زوجک منه»؛ همسر تو در بسیاری حلم، زیادت علم، و تقدم در اسلام از بزرگترین مسلمانان است. و بدان که من تو را به ازدواج او در نیاوردم بلکه خداوند شوهری با این خصوصیات را نصیب تو ساخته است.

پس از آنکه رسول خدا(ص) اشاره می نماید که علی به واسطه حلم و علم و ایمان خود، کفو و همتای تو بود لذا پس از رد خواستگارهای فراوان، تو به اراده الهی به عقد علی(ع) در آمدی (فضحکت فاطمة فاستبشرت) فاطمه(س) شادمان و خندان گردید.(11)

ـ در بیانی دیگر در توضیح علم فاطمه(س) امام صادق(ع) در تفسیر آیه «اللّه نور السماوات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فی زجاجة» می فرماید: «فاطمة کوکب دری من نساء العالمین» «یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة یکاد زیتها یضی ء» «یکاد العلم ینبع منها»(12)سرچشمه علم فاطمه می باشد.

ب) پیامبر(ص) جهت تعلیم دختر مستعد خویش لحظات را غنیمت می شمرد لذا زمانی که فاطمه(س) جهت بازگویی رنج دل خویش نزد پدر می آید رسول خدا(ص) نوشته ای به دختر خود داده به او می گوید: (تعلمین ما فیها) آموزه های درون آن را بیاموز. آن نوشتار مشتمل بر دستوراتی در زمینه نوع روابط اجتماعی مطلوب مؤمنان می باشد. «مؤمن به خدا و معاد، همسایگان از او آزار نمی بینند، مهمان را تکریم می کند و آن گاه که مهر سکوت می شکند جز خیر بر زبان نمی راند.»(13)

ج) پیامبر(ص) روح دختر جوان خود را دارای چنان وسعتی می یابد که او را از معارف بلندی که در عروج خود دریافته آگاه می سازد. فاطمه(س) گوید آن گاه که پدر سرّ معراج خود را با من در میان گذاشت، بیان کرد که چگونه بر سر در منازل بهشتی جایگاه محمد(ص) و علی(ع) ثبت شده و شیعه علی(ع) مدح و تحسین گردیده است.(14)

به بیانی دیگر شناخت هویت حقیقی گروههای اجتماعی مختلف و ... بخش دیگری از مکاشفات معراج را پیامبر(ص) با دختر خویش چنین در میان می نهد که: «کائنات شهادت بر وحدانیت خدا، رسالت نبی و ولایت علی می دهند.»(15)

ـ امام سجاد(ع) در سخنی خطاب به فرزند خود امام باقر(ع)، اشاره به ذخایر گرانبهایی از علوم پیامبر(ص) می کند که از تمام گنجینه های دنیوی ارزشمندتر بوده و نزد معصومین(ع) به ارث می رسیده است. در توضیح این گنج گران قیمت، آن حضرت می فرماید: «هو سرّ اتی به جبرئیل الی النبی(ص) فعلمه علیا و ابنته فاطمة»؛(16) این ذخیره ارزشمند سرّی می باشد که جبرئیل به پیامبر عرضه کرد و آن حضرت به علی و فاطمه تعلیم داد.

ـ رسول خدا بارها معارف بلندی در زمینه معرفت اللّه در قالب دعا به فاطمه تعلیم می دهد.(17)

ـ نبی اکرم(ص) بارها نکاتی اخلاقی به دختر خود می آموزد. از زشتی بخل می گوید،(18) از توجه به ایام و بهره گیری از برکت اوقات ارزشمند سخن می راند.(19) و ارزش آزاد کردن بردگان را به دخت خویش می آموزد.(20) و ...

ـ گاه پیامبر(ص) با فاطمه از آنچه در مقوله علوم سیاسی می گنجد می گوید. اینکه رهبر آینده جهان با مشرکین بر سر قرآن و با منافقان که طغیانگران و عهدشکنان و اهل فسق باشند، بر سر تأویل قرآن مبارزه خواهد نمود.(21)

ـ در سخنی دیگر پیامبر(ص) با فاطمه از عاقبت اهل حق و اهل باطل به تفصیل سخن می گوید.(22)

ـ و در کلامی نیز رسول خدا(ص) اموری چند از مبحث ولایت را به فاطمه تعلیم می دهد.(23)

ـ در مواردی نیز این پدر به جگرگوشه خویش مسایل بهداشتی را می آموزد از جمله آنکه اگر کسی با دست آلوده و کثیف به بستر خواب رود و به بیماری مبتلا شود کسی جز خود را نباید ملامت کند.(24)

 

4ـ ارزش علم نزد زهرا(س) چنان است

 

که علم نگاشته شده بر صفحه ای، را که امانت پدر می باشد معادل دو جگرگوشه اش حسن و حسین (علیهماالسلام) می داند:(25)... فانها تعدل عندی حسنا و حسینا.

 

5ـ چه بسا فاطمه در پی پدر، می کوشد تا

 

علمی بر علوم خویش بیفزاید لذا می پرسد و جواب می گیرد. از جمله آنکه بیان شده که آن بانو از پدر پرسید: یا ابتاه! ما لمن تهاون بصلاته من الرجال و النساء؟؛ پدرجان مردان و زنانی که در امر نماز خویش سستی می کنند چه عاقبتی دارند؟ و پدر در جواب بیان می دارد که خداوند این گونه مردان و زنان را به پانزده بلا گرفتار می نماید و به دختر خویش این ابتلائات را توضیح می دهد.(26)

6ـ علم فاطمه(س) گستردگی فراوان دارد

 

تا بدان حد که آثاری از دانش پزشکی را نیز در

رفتار او می یابیم. بسیار نقل شده که آن گاه که در جنگ احد پیامبر(ص) مجروح گشت آنکه به مداوای آن حضرت پرداخت فاطمه جوان بود که وقتی مشاهده کرد خونریزی آن حضرت قطع نمی شود، قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را بر روی زخم پاشید و بدین وسیله خونریزی قطع شد. این عمل مطابق با آن چیزی است که در علم پزشکی آمده است که خاکستر حاصل از سوختن حصیر به انعقاد خون کمک می نماید.(27)

 

فاطمه(س) برترین بانوی استاد

 

بشر عصر فاطمه(س) تاب دریافت علم او را نداشت. آنان مردمی هستند که وقتی شوی فاطمه، خطاب به آنها گوید: طلب کنید تا آموزش دهم؛ علم من به میزانی است که از هر چه پرسش کنید جواب خواهم داد؛ از آن دریای علم، تنها پرسش از تعداد موهای خود کنند. در این هنگامه، فاطمه می کوشد تا بدان جا که ممکن است به دیگران بیاموزد.

نمونه هایی از این استادی او هنوز در حافظه تاریخ به یادگار مانده است.

 

1ـ فاطمه آنچه از پدر آموخته، به دیگران

 

می آموزد لذا بخشی از دانش پیامبر(ص) را باید در کلام فاطمه بازیافت. احادیثی که این بانو از پدر نقل می نماید چون:

ـ کلام پیامبر(ص) در تفسیر آیه «و علی الاعراف رجال یعرفون کلاً بسیماهم»(28)

ـ بیان سخن عارفانه رسول خدا(ص) را آن گاه که به مسجد وارد و یا خارج می شد. هنگام ورود «اللهم اغفرلی ذنوبی و افتح لی ابواب رحتمک» و زمان خروج: «اللهم اغفر لی ذنوبی و افتح لی ابواب فضلک».(29)

این بانو منش پیامبر(ص) را برای ما چنین بازگو می نماید:

آن گاه که با غبار و کدورت دنیا پای در آستانه خانه خدا می نهیم از او رحمتش را در پذیرش طالب باشیم و آن زمان که مهربانی اش وجودمان را منزه ساخت و در طلب تداوم حیات از منزلگه او بیرون شدیم طالب زیادت در نعمات اخروی و دنیویش باشیم.

ـ احادیث فراوان دیگری که آن حضرت از پدر گرامی خویش نقل نموده اند و در این مقال فرصت طرح همه آنان وجود ندارد.

 

2ـ بسیاری از تعالیم حضرت زهرا(س)

 

سرچشمه از علم شخصی او دارد. به عنوان نمونه خطبه عمیق آن حضرت معروف به خطبه فدک که سرشار از معارفی بلند است. به این خطبه از زوایای مختلف می توان نگریست و کسب دانش نمود. ابعادی از کلام او، آن چیزی است که با عنوان علم کلام، فلسفه اخلاق، فلسفه فقه و ... بیان می شود. آن بانو در سخنرانی خود، به مردم متذکر می گردد که در هر حکم الهی چه مصالح عظیمی نهفته است.

ـ ایمان، طهارت از آلودگی چند گونگی وجود است و شرک. (الایمان تطهیرا لکم من الشرک)

ـ نماز پاک کننده خودبزرگ بینی افراد و تکبرشان و علت، تا هر فرد خود را در جایگاه حقیقی خویش ببیند. (الصلاة تنزیها لکم عن الکبر)

ـ زکات موجب توسعه اقتصادی جامعه (الزکاة تزییدا فی الرزق)

ـ روزه سبب تثبیت خلوص جسم و روان آدمی (الصیام تثبیتا للاخلاص)

ـ حج علت استحکام دین. هم آدمیان بر اعتقاد خویش استوار گردند و هم روابط بین ملل اسلامی مستحکم می شود (الحج تشییدا للدین)

ـ عدل موجب امنیت روانی جامعه می گردد (العدل تسکینا للقلوب)

ـ اطاعت از رهبری سبب نظم اجتماع می گردد (طاعتنا نظاما للملة)

ـ اطاعت وحدت ملی ایجاد می کند و جهاد عزت (امامتنا امانا للفرقة و الجهاد عزا للاسلام)

ـ صبر، سعه صدر و پایداری بر عمل به قوانین الهی، کمک می کند تا فرد و جامعه به الگوی ایده ال خود دست یابند (الصبر معونة علی الاستجابة)

ـ اصلاحات، به واسطه امر به معروف حاصل می گردد (الامر بالمعروف مصلحة للعامة)

ـ نیکی به پدر و مادر، بی مهری غیر را می زداید. هم مهر الهی را جلب می نماید و هم مهر دیگران را در ایام نیاز خویش (بر الوالدین وقایة من السخط)

ـ صله رحم، موجب گسترش کمی جامعه شده و طول عمر افراد را نیز افزایش می دهد. (صلة الارحام منماة للعدد و زیادة فی العمر)

ـ قصاص امنیت اجتماعی ایجاد می نماید (القصاص حقنا للدماء) و ...

در ادامه این خطبه مفصل، حکم وجوب وفاء به نذر، حرمت کم فروشی، شرابخواری، تهمت، دزدی و شرک با کلامی حکیمانه بیان شده است.(30)

در این خطبه مبانی قوانین جامعه اسلامی به دقت طرح می گردد. این دیگر وظیفه آموزنده این مکتب است تا با موشکافی و دقت نظر، فروع این مبانی را دریافته و در نظر و عمل بدان ملتزم گردد و مبلّغ آن در جهان باشد.

همان گونه که در تمامی قوانین محصول فکر بشری، ابتدا قوانین اساسی مطرح می گردد قوانینی چون قانون اساسی داخلی کشورها و یا قوانین اصلی مجامع بین المللی در مقوله هایی چون حقوق بشر، حقوق کودک، حقوق زنان و ... پس از آن بر اساس ساختار آن قانون اساسی، صدها دستورالعمل جزیی با عنوان قانون مدنی، قانون کار، قانون مطبوعات و ... وضع می گردد.

3ـ در زمره آنان که فاطمه استادی آنها را نمود، نام زنان و مردانی هنوز بر جای مانده است زنانی چون: اسماء دختر عمیس، زینب دختر ابی رافع، خدمتکارشان فضه و دختران آن حضرت زینب و ام کلثوم و مردانی چون: حکم بن ابی نعیم، جابر بن عبداللّه انصاری، سلمان فارسی، سهل بن سعد انصاری، ابن عباس و پسران آن حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع).

گستره آنچه فاطمه می آموزد بسیار است؛ همان گونه که خطبه او در مسجد نیز ابعاد گوناگون داشت. گاه سخن از اعمال فردی است، گاه روابط اجتماعی. او هم از عبادت سخن گوید، هم از سیاست و ... این بانوی استاد:

ـ به سلمان فارسی از معرفت اللّه و ظرایف مباحث عرفانی می آموزد.

ـ به دخترش ام کلثوم تعیین رهبر جامعه اسلامی و حزب او را و اینکه شیعه علی رستگارانند.

ـ به فرزندش حسین(ع)، زشتی بخل و زیبایی سخاوت و کرم را.

ـ به سهل بن سعد انصاری تشخیص رهبران آینده جامعه اسلامی و به زبانی دیگر حساس ترین مسأله سیاسی آن دوران را.

ـ برای حکم بن ابی نعیم از تدبیر اسلام جهت آزادی بردگان سخن می گوید.

ـ به مردی توصیه به رعایت حقوق افراد جامعه خصوصا همسایه، در کلام و رفتار می نماید و او را تشویق به حلم، عفاف، نیکی، حیاء می نماید و از ناسزاگویی، تکبر و تقاضای مکرر از دیگران و ... بر حذر می دارد.

ـ به مرد دیگری که نگران از وضعیت خویش، همسرش را واسطه می نماید تا بپرسد آیا از شیعیان آنان محسوب می شود یا خیر، می فرماید: ملاک تشخیص تشیع، عمل به اوامر و نواهی ما می باشد.

ـ گاه نیز در قالب دعا، عظیم ترین مباحث عرفانی و اخلاقی را به دیگران تعلیم می دهد.(31)

به نمونه ای از این ادعیه اشاره می شود.

ـ حضرت زهرا(س) به همگان آموزش می دهد خدای را به علم غیبش و قدرت بر خلقش بخوانند تا مادامی که زندگی فرد قرین خیر است خواهان آن باشند ورنه، طالب مرگ.

می آموزد از خدا، اخلاص، خشیت در حال رضایت و غضب، اعتدال در وقت نیاز و بی نیازی، نعمت بی پایان، مایه امید مداوم و رضاء به قضاء الهی بطلبند.

و در نهایت، عظیم ترین مراحل کمال، نظر به وجه اللّه و شوق لقاء اللّه را طالب باشند.(32)

نکات عرفانی نهفته در ادعیه این استاد، دارای معانی بس ژرف می باشد. به فرازی از دعای او توجه کنیم: ... اللهم فرغنی لما خلقتنی له و لا تشغلنی بما تکفلت لی به ... اللهم ذلل نفسی فی نفسی و عظم شأنک فی نفسی(33) و یا: بسم اللّه النور ... نور النور ... نور علی نور ... هو مدبر الامور ... الذی خلق النور من النور ...الحمد للّه الذی هو بالعز مذکور و بالفخر مشهور و علی السراء و الضراء مشکور.(34)...

 

4ـ فاطمه(س) دریای علم است و مشتاق

 

آنکه به جاهلان بیاموزد. او دست پرورده آن کسی است که علی(ع) او را پزشک دوره گرد نامید. این بانو می کوشد تا زنان عصر خود را تشویق به علم آموزی کند. هر چند فقط اندکی از زنان به این سعی وافر فاطمه، لبیک می گویند.

به عنوان نمونه می توان به زنی اشاره کرد که ده بار پشت سر هم جهت سؤال از مجهولات خود نزد آن حضرت می آید و هر بار جواب پرسش خود می شنود تا اینکه از مراجعات مکرر خود شرمسار می گردد. فاطمه(س) بانویی است که فرزندان کوچک او لحظه به لحظه نیاز به مراقبت و کمک مادر دارند و زنی که حضور طولانی همسرش در میدان رزم، سنگینی مسؤولیتهای مختلف خانه را بر دوش او گذارده، پس حتما آمد و رفتهای او آن حضرت را سخت آزرده است.

فاطمه(س) متوجه شرم زن می شود. برای آنکه به او تفهیم نماید که آموختن و آموزش چه ارزشمند است برای او مثال می آورد: آیا اگر فردی بار سنگین را به مقصد رساند و در مقابل پاداش بسیار زیادی دریافت دارد این زحمت بر او سنگین می آید؟

آن گاه آن حضرت اضافه می کند: هر چه پرسش داری از من بپرس و بدان که ارزش آنچه به تو یاد می دهم بسیار عظیم است. ایشان در ادامه، حدیثی از پدر بزرگوار خویش نقل فرمودند که در آن بیان شده بود «بر وجود علما در قیامت به میزان علم خودشان و به میزان علومی که به سایرین انتقال داده اند، میلیونها لباس نور می پوشانند و تار نخی از این پوششها ارزشمندتر از بهترین چیزی است که در آسمان یا زمین یافت شود. چرا که لباس دنیوی در معرض کدورت است و پوشش اخروی سراپا نور است.»(35)

توجه به این نکته ضروری است که هنگام بیان این حدیث، هم استاد زن است و هم دانشجو زن.

در موقعیتی دیگر فاطمه(س) ناظر بحث دو زن می باشد؛ یکی از آنان از مخالفین اعتقادات اسلامی و دیگری زن مؤمنی است که به دلیل ضعف در استدلال، در آستانه شکست قرار گرفته است. آن حضرت شیوه دقیق استدلال، را به زن مؤمن می آموزد. این بار او حقانیت اعتقاد خویش را اثبات می نماید و از این امر شاد می شود. حضرت فاطمه(س) با دیدن شادی زن مؤمن به او می گوید شادی و سرور ملائک بسیار بیشتر از شادی تو است و حزن شیطان نیز از آنکه در بحث شکست خورد عظیم تر است. آن گاه آن حضرت می فرماید: همواره چنین است که هر که در مناظره، فرد مؤمنی را که از توان کمتری برخوردار است یاری نماید خداوند میلیونها برابر نعماتی که تا کنون در بهشت برای او مهیا نموده به او عطا خواهد کرد.(36)

این امر قابل تأمل است که در نقل مذکور مناظره کنندگان زن می باشند و استادی که شیوه مناظره و استدلال را به مؤمنی آموزش می دهد نیز یک زن است.ادامه دارد.

 


 

1 ـ بحار، ج88.

2 ـ کافی، ج1، ص241.

3 ـ دلائل الامامه، ص27، بصائر الدرجات، ص161.

4 ـ مسند فاطمه الزهراء علیها السلام، عزیزاللّه عطاردی، ص290 و 291.

5 ـ بصائر، ص200؛ بحارالانوار، ج39، ص343.

6 ـ علل الشرایع، ج1، ص174.

7 ـ بحار، ج36، ص275 ـ الغیبه نعمانی، ص36، 37.

8 ـ بحار، ج23، ص106.

9 ـ خصال، ج1، ص34، بحار، ج24، ص98.

10 ـ بصائر الدرجات، ص200.

11 ـ بحار، ج36، ص369.

12 ـ بحار، ج23، ص312.

13 ـ کافی، ج2، ص367.

14 ـ بحار، ج68، ص76.

15 ـ تفسیر فرات، ص31.

16 ـ بحار، ج73، ص172.

17 ـ دلائل الامامه، ص605؛ مسند فاطمه علیهاالسلام، ص532 و 537 موارد بسیار زیبا و عمیقی را ذکر کرده است.

18 ـ دلائل الامامه، ص4.

19 ـ معانی الاخبار، ص399.

20 ـ امالی طوسی، ج2، ص4.

21 ـ تفسیر علی بن ابراهیم، ج2، ص338 ـ 336.

22 ـ مسند فاطمه علیهاالسلام، ص528 مطالب عمیقی را بازگو می کند. تفسیر فرات، ص172 ـ 171، کشف الغمه، ج1، ص173.

23 ـ بحار، ج36، ص264؛ الیقین، ص188 ـ 189.

24 ـ کشف الغمه، ج1، ص173.

25 ـ دلائل الامامه، ص1.

26 ـ بحار، ج80، ص21.

27 ـ طبقات کبری، ج2، ص48؛ المعجم الکبیر، ج6، ص123 و 162؛ الجامع الصحیح، ص411؛ صحیح بخاری، ج3، ص226.

28 ـ بحار، ج36، ص351.

29 ـ امالی طوسی، ج2، ص15.

30 ـ تفصیل خطبه در الاحتجاج، ج1، ص141، 131؛ دلائل الامامه، ص33 ـ 33؛ شرح نهج البلاغه، ابن الحدید، ج16، ص211.

31 ـ این آموزشها را می توان در مجموعه روایاتی که از آن حضرت نقل شده است مورد بررسی قرار داد، از جمله در بحارالانوار و یا در کتبی چون مسند فاطمه الزهرا علیهاالسلام اثر شیخ عزیزاللّه عطاردی.

32 ـ بحار، ج94، ص225، اللهم بعلمک الغیب و قدرتک علی الخلق احینی ما علمت الحیاة خیرا لی و توفنی اذا کانت الوفاة خیرا لی. اللهم انی اسألک کلمة الاخلاص و خشیتک فی الرضا و الغضب و القصد فی الغنی و الفقر و اسألک قرة عین لا تنقطع ... و اسألک النظر الی وجهک و الشوق الی لقائک ...

33 ـ مهج الدعوات، ص141.

34 ـ همان، ص7.

35 ـ بحار، ج2، ص3.

36 ـ بحار، ج8، ص180، اجتماع، ج1، ص11.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/1/18 :: ساعت 12:9 عصر )
»» خورشید و ماه نشانه ای از قدرت خدا

 

 

 

خورشید و ماه با حرکت حساب شده خود و نظم بخشیدن به سایر سیارات و تاثیر در همه موجودات، نشانی از آفریننده حکیم و قادر مطلق هستند .

در شماره گذشته با یکی دیگر از آیاتی که با تعبیر «و من آیاته » شروع شده، آشنا شدیم و آن، آیه 37 سوره فصلت بود که در آن به چهار پدیده مهم و حیاتی در منظومه خاکی ما اشاره شده است و آنها عبارتند از روز و شب و خورشید و ماه . درباره دوتای اولی مطالبی بیان شد و اینک ادامه مطلب:

خورشید منبع انرژی و برکات بی شمار برای سیاره خاکی ما به شمار می رود نور و حرارت و روشنایی روز و رویش گیاهان و حتی زندگی بشر بدون پرتو حیات بخش خورشید نمی تواند وجود داشته باشد .

به عبارت دیگر: انرژیهای گوناگونی که بشر امروزه مورد استفاده خود قرار می دهد از جمله نیروگاه های اتمی و انرژی الکتریک که در اکثر موارد زندگی، ما شاهد آن هستیم و با زندگی روزمره ما عجین گشته، و جهان را به سوی تمدن پیش می برد، در واقع نشات گرفته از خورشید است . دانشمند روسی «تیمیر یازف » معتقد است:

«غذا از آن جهت منبع نیروی حیات است که کنسروی از اشعه خورشید می باشد» (1).

خورشید و ماه چیست؟

خورشید یکی از ثوابت است که زمین و سیارات دیگر دور آن می گردند و از آن کسب نور می کنند . حجم آن 1310000 برابر حجم زمین و فاصله اش تا زمین 149 میلیون کیلومتر و نزدیکترین ثوابت به زمین می باشد (2).

خورشید کره ای بزرگ و گازی شکل مرکب از گازهائی ملتهب است که اشعه نورانی و گرما، به سراسر جهان گسیل می دارد و قطرش یک میلیون و چهار صد هزار کیلومتر است . قرص خورشید و ماه گرچه در نظر ما یکسان می نماید، ولی خورشید 109 برابر بزرگتر از کره زمین است (3).

ماه نیز یکی از کرات آسمانی است که به دور زمین می گردد و روشنی بخش شبهای تار و ظلمانی و چراغ راهنمای مسافران و فواید دیگری نیز دارد که با جزر و مد خود می آفریند . البته می دانیم که نور ماه، انعکاس نور خورشید در نیمه ای از این کره است .

اهمیت خورشید و ماه

میلیونها سال است انسان مشاهده می کند که کره زمین به دور خورشید و ماه به دور زمین می چرخد و لحظه ای از مسیر خود تخلف نکرده، و اوقات شب و روز و ماه و سال را تنظیم کرده، و پس و پیش نمی شود، لذا انسان برنامه زندگی خود را براساس گردش این دو، تحت نظم و حساب درآورده و برای خود مبدا تاریخ قرار داده و بر اساس همان نظم و ترتیب روز و شب و ماه و سال، کارهای فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را تنظیم می کند . چنانکه خداوند متعال در آیه 96 سوره انعام می فرماید:

«خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داد» (4).

«او است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید و هرکدام از اینها در مداری در حرکتند» (5).

«نه خورشید را سزا است که به ماه رسد، نه شب بر روز پیشی می گیرد، و هرکدام در مسیر خود شناورند» (6).

خورشید و ماه در زندگی منظومه ما، از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر روزی سیارات از نور خورشید محروم گردند و همه جا تاریک و ظلمانی شده، همه گیاهان از رویش باز خواهند ایستاد .

«آماسویچ » می نویسد:

«آب دریاها و اقیانوسها که در اثر حرارت خورشید تبخیر شده و رودخانه ها و آبشارهای زیبا را به وجود می آورد، اگر روزی خورشید نباشد و دیگر تولید انرژی تعطیل شود، بشر از تمامی این نعمتها محروم مانده و زندگی او فلج خواهد شد . حتی انرژی الکتریک که همگان با آن سرو کار دارند، صورت دیگری از انرژی خورشید است » (7).

همچنین وزش باد (که در شماره دوم سال 43 این مجله، از نگارنده به فواید آن اشاره شد)، چیزی جز گرم شدن ناموزون قسمتهای مختلف سطح زمین به وسیله اشعه خورشید نمی باشد .

آماسویچ باز در اهمیت خورشید می نویسد:

«آدمیان از قدیم الایام به اهمیت خورشید پی برده بودند و شگفت انگیز نیست که پیشینیان خورشید را یکی از خدایان می شمردند و معابد با شکوه برای نیایش او برپا می ساختند و به درگاهش راز و نیاز می کردند و آن را خدای خدایان می دانستند ولی بعدها آدمی به نیروی دانش و خرد دریافت که نیروئی ما فوق الطبیعه در خورشید وجود ندارد، بلکه آن نیز در زمره اختران عادی است که در کیهان نظیر آن بسیار یافت می شود و نیروبخش آن یک نیروی مافوق الطبیعه می باشد» (8).

چنانکه گفته شد، به خاطر این همه فواید بی شماری که خورشید و ماه در سیارات از جمله منظومه خاکی ما دارد، در روزگار قدیم، گروهی در مقابل این دو پدیده مهم و حیاتی و پرفروغ آسمانی سر فرود آورده و آنها را پرستش می نمودند از این رو آفریننده هستی پس از اشاره به تسخیر درآوردن خورشید و ماه و قرار دادن آنها و منافعشان در اختیار بشر، و بیان آن در آیات متعدد قرآن، انسان را راهنمائی کرده می فرماید با مشاهده اینهمه فایده از اینها نباید از آفریننده آنها غافل باشید و به دنبال مخلوق بروید، بلکه خالق آنها را ستایش کنید . لذا قرآن مجید در مقابل افراد غافل از خالق این پدیده ها می فرماید:

«برای خورشید و ماه سجده نکنید، بلکه برای آفریننده آنها سجده کنید» (9).

یعنی چرا به موجوداتی سجده می کنید که اسیر قوانین آفرینش اند و دستخوش انواع تغییرات . اگر می خواهید سجده کنید به کسی سجده کنید که آنها را مسخر شما گردانیده و منافع آنها را در اختیار شما گذاشته است . چنانکه می فرماید:

«نظمی که خورشید و ماه دارد، به خودی خود نیست، بلکه خداوند آنها را به تسخیر و خدمت بشر درآورده است » (10).

چنانکه قهرمان توحید، حضرت ابراهیم علیه السلام نیز هنگام دعوت مردم به توحید، وقتی که جمع شدن پرده های تاریک شب و سر برآوردن خورشید از افق و گستردن نور خود بر کوه و دشت را با چشم حقیقت بین خود دید، صدا زد این خدای من است (11) ولی با غروب و پنهان شدن قرص خورشید، فرمود: «من از همه این معبودهای ساختگی که شریک خدا قرار داده اند، بیزارم » (12).

خداوند متعال در واقع با مطرح کردن این چهار پدیده و فواید آنها می خواهد به بشر بفهماند که پدیده های به این مهمی که شما خیال می کنید معبود شماست، نظم و حرکت آنها به فرمان آفریننده آنها و حاکی از وحدت و قدرت خالق مدیر و مدبر می باشد که هیچ کدام نمی توانند از فرمان آفریننده خود سرپیچی نمایند، چرا که جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و با عنایت و مشیت الهی نگهداری می شود و اگر لحظه ای عنایت الهی از جهان گرفته شود، نیست و نابود می گردد . کل جهان هستی به صورت مجموعه ای هماهنگ است و هدفهای حکیمانه در خلقت جهان و انسان در کار است و تحت تدبیر و مدیریت عالیه الهی قرار دارد و سنتهای ربوبی بر آن حاکم است . نقش علت العلل را آفریدگار (خالق) و پروردگار (رب) دارد که پس از خلقت نیز، به عنوان مدبر الامور، به تدبیر امور می پردازد اگر خلقت از آن اوست، هدایت جهان نیز پس از خلقت به عهده اوست .

پی نوشت:

1) آماسویچ، ساختمان خورشید، ترجمه روح الله عباسی و هوشنگ کریمی، ص 18 .

2) فرهنگ عمید .

3) آماسویچ، ساختمان خورشید، ص 18 .

4) والشمس والقمر حسبانا ...» .

5) و هو الذی خلق اللیل و النهار و الشمس و القمر کل فی فلک یسبحون » آیه 33 سوره انبیاء .

6) کل فی فلک یسبحون » یس: 40 .

7) ساختمان خورشید، ص 18 .

8) همان، ص 18 و 19 .

9) لا تسجدوا للشمس و لا للقمر واسجدوا لله الذی خلقهن ...» فصلت: ذیل 37 .

10) و سخر لکم الشمس و القمر دائبین و سخر لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر ...» ابراهیم: 33 و نحل: 12 .

11) البته اینکه واقعا حضرت ابراهیم این سخن را از روی اعتقاد می گفت یا برای تفهیم به مردم آن عصر، مفسران اختلاف نظر دارند . ولی اکثر دانشمندان و مفسران معتقدند که به خاطر تفهیم و استدلال در برابر ستاره پرستان و خورشید پرستان بود که در حال مناظره با آنان بوده است . و الا حضرت ابراهیم مسلما موحد بوده و قهرمان توحید است .

12) فلما را الشمس بازغة قال هذا ربی هذا اکبر فلما افلت قال یا قوم انی بری ء مما یشرکون » انعام: 78 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/1/18 :: ساعت 12:8 عصر )
»» جاذبه شگرف قرآن

 

 

مستشرق بلغاری دکتر توفیان تیوفانوفا - استاد دانشگاه صوفیا و عضو انجمن مستشرقان آمریکایی و عضو اتحادیه مستشرقان اروپایی - تأکید کرد که وی به طور کامل اسلام را پذیرفت، چون اسلام دین حقی است که میان بشر مساوات ایجاد می کند و همه حقوق انسانی را حفظ می کند و ارکان صلح و امنیت را در همه جوامع بشری محکم و استوار می سازد.

وی در گفتگو بیان کرد که بیش از 12 سال برای انجام ترجمه صحیح قرآن کریم به زبان بلغاری عمر صرف کرد و پس از اتمام آن و این که معانی و مفاهیم قرآن کریم را به خوبی شناخت و با تأمل در آموزه های اسلام و تمدّن و فرهنگ غنی، که دستاوردهای آن دین بود، آن را به عنوان دین پذیرفت. به نظر وی، تمدّن اسلامی در میان تمدن های همه جهان، پیشرفته ترین تمدّن به شمار می رود.

وی اظهار داشت که پنج سال است مسلمان شده... و در سال 1999 میلادی فریضه ی حج را انجام داده و به خاطر پذیرش اسلام، مخالفتی از سوی خانواده اش ندیده است. وی، تنها فرد مسلمان در خانواده اش است، همسر و دخترش همچنان بر دین مسیحیت (ارتودکس) باقی ماندند.

 همان گونه که می دانید برخی از مستشرقان، اسلام را با میل و رغبت پذیرفتند، همانند اندیشمند «معاصر» آقای رژه گارودی و آقای هوفمان و دیگران، و برخی دیگر بر دین خودشان باقی ماندند و از اسلام دفاع کردند مثل مستشرق مجارستانی آقای روبرت سیمون و مستشرق اسپانیایی آقای سیمون هایک، اینک بفرمایید که انگیزه هایی که شما را به پذیرش اسلام وا داشته، چیست؟

حقیقتاً من دیر زمانی است که اسلام و زبان عربی را آموختم، در رشته زبان عربی دانشگاه بغداد فارغ التحصیل شدم و سپس برای آموختن زبان عربی و ادبیات آن به دانشگاه قاهره رفتم و در آموزشگاه استشراق در روسیه به مدرک دکتری دست یافتم و اینک به عنوان استاد دروس اسلامی در دانشگاه صوفیا در بلغارستان مشغول فعّالیت هستم و نیز استاد آموزشگاه اسلامی و عضو انجمن مستشرقان آمریکایی و نیز عضو مؤسسّه ی انگلیسی تحقیقات خاورمیانه و عضو اتحادیه ی مستشرقان اروپایی می باشم. و این مسئولیتها مرا وادار ساخت که تعدادی از کتابهایم را در موضوع تمدّن اسلامی منتشر کنم.

بعضی از مستشرقان غیر واقع بین، به اسلام طعنه می زنند و به معارف قرآن کریم ایراد می گیرند آنان گفتند: قرآن سخن بشر است نه کلام الهی، همچنین نسبت به آیات مکی و مدنی خرده گیری کردند و حقیقت وحی را منکر شدند و تهمت هایی را به صورت شبهه در مراکز علمی پخش کردند. من و هر مستشرق واقع گرا این روش مطالعه شرق شناسی را رد می کند. استشراق به طور کلی برای اسلام و مسلمانان ناهنجار و شرّ به شمار نمی رود، گرچه خیلی اشتباهات در ترجمه های مفاهیم قرآن کریم وجود دارد، که عده ای از مستشرقان آن را فراهم ساخته اند لیکن ما باید میان اشتباه عمدی و غیر عمدی فرق بگذاریم.

پس آنان که - ناخودآگاه - مرتکب اشتباه می شوند، بر می گردد به این که تسلّط کامل به زبان عربی ندارند. و نیز اشتباه آنان نتیجه عدم فهم درست معانی آیات قرآن کریم است. من هم احتمال دارد در بعضی از آموزش هایم اشتباه بکنم لیکن این اشتباهات عمدی نیست. آنچه که من دوست دارم در اینجا توضیح دهم این است که هر مستشرقی در شناخت اسلام و تمدّن اسلامی سهمی دارد، و هر مستشرقی در این زمینه، تخصّص ویژه ی خودش را دارد. خدای را سپاسگزارم که توانستم واژه ها و معانی قرآنی را به زبان بلغاری ترجمه کنم، با این ویژگی که مستلزم به فهم دقیق معنی، سبک و سیاق متن بودم، و این ویژگی همان چیزی است که دارالافتاء بلغارستان بر آن اعتماد کرد و ترجمه ی مرا میان مؤسسات اسلامی، به ویژه مساجد و نیز میان مسلمانان به طور گسترده پخش کرده است.

 عدهّ ای از مستشرقان غیر واقع بین اسلام و حکومتی که مسلمانان در آغاز دوران اسلام ایجاد کرده اند، خرده گیری می کنند و می گویند: اسلام خطر جدیدی است که جهان را تهدید می کند شما نسبت به سخن آنان چه می فرمایید؟

اسلام برای غیر مسلمانان خطری به شمار نمی رود ما در برابر حقایق مهمّی قرار داریم و یکی از نکات اساسی آن این است که اروپا از ره آوردهای تمدن اسلامی و دستاوردهای فرهنگی، علمی و تمدّنی بهره گرفت و به ویژه در زمینه ی پزشکی، داروسازی، ریاضیات، نجوم و غیر اینها از موفقیت های علمی دیگر که مسلمانان نسبت به دیگران پیشقدم بوده اند. حقیقتی که جز کینه توزان آن را انکار نمی کنند، این است که تمدّن معاصر اروپایی بر پایه ی تمدّن اسلامی استوار است پس ریشه ی تمدّن غرب، اسلام و مسلمانانند. وقتی ما به آموزه های استشراقی غیر واقع گرا نگاه کنیم، بسیاری از طعن ها و گمانه های باطل را می بینیم، که مستشرقان در آموزه های خود تکرار می کنند اسلام بردگی را روا می شمارد و زن مسلمان مظلوم و زیر دست است و نمی تواند به حقوق و آزادی اش همانند زن غربی دست یابد، و نیز مرد در سایه ی تعالیم اسلام از آزادی های گسترده برخوردار است از جمله: حق گزینش چند همسر است یکی دیگر از طعنه ها این است که اسلام از یک سو آزادی عقیده را مطرح می کند و می گوید: لا اکراه فی الدین... ولی از سوی دیگر اگر مسلمانی دست از اسلام بردارد و دین دیگر را بپذیرد، حکم قتل او صادر می شود.

 شما چگونه این افتراهای مستشرقان را رد می کنید و پاسخ می دهید؟

 چند کتاب نشر دادم که در آن به این نوع افتراهات و شبهات پاسخ داده شده. تألیفاتم حاوی بسیاری از حقایقی است که اسلام منادی آن است، مانند این که هر فرد آزاد است که عقیده ای که به آن ایمان دارد، انتخاب کند، چون عقیده، پذیرش درونی است که اجبار در آن فایده ای ندارد، و هر مؤمنی به طور کامل حق دارد که شعایر دینی را انجام دهد و مطابق شریعتش با آزادی و صراحت، عمل کند و حتی پیروان ادیان دیگر در سایه ی حکومت اسلامی صدر اسلام و حتی امروزه آزادی کامل داشته اند. و دولت اسلامی همه ی امکانات زندگیِ همراه با صلح و صفا را برای آنان فراهم آورد.

امّا آنچه که بعضی از مستشرقان نسبت به حکم قتل مرتد و کسی که از دین اسلام خارج شد اظهار داشته اند، به آنها می گویم: در نظام غربی برای بعضی از خیانت های بزرگ، کیفر شدیدی دیده می شود، مرتد در اسلام کسی است که امور ثابت قطعی در اسلام را انکار می کند، پس کیفر در اینجا، تنها برای مسأله ای همانند ارتداد نیست بلکه کیفر برای توطئه ی دینی است که مرتد در حق جامعه ای که در آن زندگی می کند به کار گرفته است، عقوبتی که به خاطر رها کردن دین اسلام برای وی در نظر گرفته شده است.

امّا نسبت به مطالبی که مستشرقان درباره ی طرف داری اسلام از بردگی مطرح می کنند... باید گفت که من در خلال تحقیقات عمیقم نسبت به اسلام و نیز کنار کار ترجمه ی قرآن کریم به زبان بلغاری و تلاش های مداوم در فهم درست اسلام...، آیه ای از قرآن کریم را نمی یابم که بردگی را امضا کرده باشد بلکه آیات زیادی آزادی بردگان را به صراحت دلالت دارد علاوه بر این که اسلام آزادی بردگان را از ویژگی های اعمال عبادی قرار داده است «به عنوان مثال» یکی از مصارف زکات، آزادی بردگان است و نیز در اسلام کفّاره حنث «شکستن» قسم و قتل خطائی و ظهار آزادی برده است، بلکه بسیاری از احادیث نبوی به آزاد ساختن بردگان تشویق می کنند. پس اسلام به طور ویژه تلاش می کند تا برده داری و به بردگی گرفتن را خاتمه بخشد. بر اساس مطالعاتم غرب نقش طولانی در ایجاد بازار جهانی برای خرید و فروش بردگان داشت و تردیدی نیست که سیاهان آمریکایی، از نوادگان آفریقایی ها، به زور به عنوان برده آمریکا بُرده شدند و نوادگان آنها از نتایج اختلاف نژادی رنج می بردند.

به کسانی که می گویند: زن در سایه ی اسلام همواره ضعیف شمرده شده و آزادانه به حقوقش دست نیافته است، می گویم: این دیدگاه، اشتباهی بزرگ و خالی از حقیقت است که هیچ پایه ای ندارد، اگر به اسلام بنگریم به خوبی در می یابیم که زن مسلمان به همه حقوقش دست یافته. بلکه نسبت به زنان غربی در وضعیت بهتر قرار دارد. زن مسلمان، حقّ ِ مالکیت، خرید و فروش، رهن، وصیّت و وقف و... دارد و زن در اسلام همانند مرد در امور مختلف نقش دارد.

همچنین زن در اسلام، در مسأله ی ازدواج، با هر مردی که وی او را پسندیده است، اختیار دارد «در حقیقت حرفِ اول از آنِ اوست» و نمی توان زن را به ازدواج با مردی که دوست ندارد، مجبور ساخت. همچنین زن از حقِ ارث از پدر و مادر و شوهر برخوردار است و کوتاه سخن آن که زن مسلمان از سهم فراوان آزادی که اسلام برای وی قایل است، برخوردار می باشد.

 پس از پذیرش اسلام از سوی شما؛ دیدگاه مؤسسّات استشراق نسبت به شما چگونه است؟ بعد از آن که مسلمان شدید، نسبت به این مؤسسّات و روش های «فکری و کاری» مستشرقان چه نظری دارید؟

 چنان که پیش از این گفتم که برخی از مستشرقان با پخش شبهات نسبت به تعالیم قرآنی و آموزه های پیامبر اسلام (ص) و نیز صحّت وحی الهی به اسلام ایراد می گیرند. آنان ادعّا می کنند که قرآن کریم وحی الهی نیست بلکه کلام بشر است و نیز ادعّاهای دروغین دیگر. تردیدی نیست که این نوع دیدگاه استشراقی، دیدگاه اشتباهی است که نتیجه آن دشمنی تاریخی غرب است که از دوران طولانی گذشته سرچشمه گرفته است. من به عنوان مستشرقی که تحقیقات و آموزه های صحیح مرا به پذیرش اسلام وادار ساخت و از آن جهت که با روش استشراقی معانی اسلام و مسلمانان آشنا هستم، از تعالیم دین اسلام آن چنان که آموختم و پذیرفتم، دفاع می کنم من به روش واقع بینی در تحقیقات اسلامی ملتزم هستم و شکی نیست که روش استشراقی غیر واقعی، زاده حرکت استعماری و تبلیغی مسیحیت است که هدف آن مشوّه ساختن چهره ی اسلام و پخش اشتباهات عمدی درباره ی اسلام می باشد.

روش استشراقی واقع گرایی، با هدف علمی روشن ارتباط دارد هدف آن، فراگیری اسلام و شناخت حقایق آن و فراگیری میراث اسلامی و تأکید بر نقش تمدّن و فرهنگ اسلامی در پیشرفت جوامع بشری است. شکی نیست که دیدگاه من نسبت به مؤسسّات استشراقی غیر واقع گرا آن است که از هر آنچه که از این مؤسسّات نشر می یابد، باید پرهیز کرد و اسلام من، مرا وادار می کند که در برابر هر یک از این آموزه های استشراقی ضدّ اسلامی و مسلمانان دفاع کنم. اما دیدگاه مؤسسّات استشراقی نسبت به من، پس از آن که مسلمان شدم تغییری پیدا نکرده است؛ و همچنان در بسیاری از انجمن های استشراقی در غرب عضویت دارم.

آیا ممکن است با مهم ترین گرفتاری در زمینه ی مسایل اعتقادی در بلغارستان آشنا شویم؟ وضعیت مسلمانان در آنجا چگونه است؟

 مستشرق بلغارستانی دکتر توفیان نوفا می گوید: وقتی از نقشه اعتقادی «و جمعیت مذهبی» در بلغارستان سخن می گوییم باید دقت و صراحت را مدّنظر قرار دهیم جمعیّت بلغارستان در حال حاضر به بیش از هشتاد میلیون نفر می رسد جمعیت مسلمانان 3/12 درصد است در حالی که جمعیت مسیحیان 7/83 درصد از مجموع مردم بلغارستان است - با توجه به برخی تردیدها در دقیق بودن این سرشماری - باید گفت که بلغارستان از نژادهای گوناگون تشکیل شده اند که بر اساس نژادی و گرایش های اعتقادی قابل تقسیم اند. و مسلمانان بلغارستانی در زمان برپایی حکومت اسلامی توسط دولت عثمانی اسلام را پذیرفتند - لیکن وابسته به ترک ها نیستند و به زبان ترکی سخن نمی گویند. آنان در مرزبندی هویّتشان دچار مشکل اند. ناگفته نماند که فشار حکومت های بلغارستانی در برخی از زمان ها به ویژه در زمان گذر مراحل تاریخی مختلف سبب نشد که مسلمانان دست از اسلام بردارند و به مسیحیت گرایش پیدا کنند.

تحقیقات علمی ثابت کرد که آن دسته از مسلمانان بلغارستانی که با نام «بوماق» شناخته می شوند، وقتی در محیط مسیحی بلغارستانی زندگی می کنند، ترجیح می دهند که خود را وابسته ترک ها به شمار آورند از سوی دیگر کسانی که در منطقه ترک نشین زندگی می کنند ترجیح می دهند که خود را بلغارستانی بنامند. گاهی برخی از افراد به خاطر این که خودشان را به یکی از دو گروه بلغاری یا ترک منتسب کنند بر آن اند - که در حالات استثنایی و ویژه - تغییر عقیده دهند، از اسلام به مسیحیت برگردند یا از مسیحیت دست کشند و مسلمان گردند. چنان که گروه دیگری از «بوماق» - با قطع نظر از ترک ها و بلغاری ها - آشکارا و صریح اعلام می کنند که آنان مسلمانان بلغارستانی اند و هر کوششی که از آنان جهت تغییر وابستگی عقیدتی یا نژادی به خرج داده شود منجر به ناآرامی و آشوب در جامعه ی بلغارستان خواهد شد.

عامل نهفته در ورای این شکاف که جامعه بلغارستانی در عقیده و نژاد از آن رنج می برد چیست؟

 شکی نیست که در کنار کشمکشی که میان مسیحیت و اسلام در قاره ی اروپا وجود دارد، درگیری مذهبی، جزئی جداناپذیر از تاریخ بلغارستان و کیان مردم بلغاری قلمداد شد و تردیدی نیست که وضعیت موجود در این منطقه ی از جهان ارتباط تنگاتنگ دارد با آنچه که ساکنان بلغارستانی از رویدادهای گذشته به ارث برده اند چنان که ملاحظات سیاسی در امور مذهبی دخالت داشته و به رغم همه این مسائل، در جامعه ی بلغاری نوعی از همزیستی بدین نحو که هر دسته از این گروه ها در دین، زبان، تمدّن و تقلید از دیگران و غیره وضعیت استقلالی دارند البته این مسأله در چارچوب وحدت جامعه ی بلغارستانی است جز این که به صورت عمومی آنچه که در بلغارستان مطرح است این که مسلمان یعنی کسی که ترک است، حتّی در بلغارستان از «اسلام» به عنوان «دین ترک» تعبیر می شود و بلغارستانی یعنی کسی که مسیحی است لیکن «بوماق» با ویژگی های مخصوص به خود که با بقیه ی افراد جامعه بلغارستانی متفاوت اند.

 همه می دانیم که مسلمانان در بلغارستان از حماقت تلاش های کمونیستی که آنان - حتی مردگان آنها را مجبور به تغییر عقیده کرده است، رنج می بردند، آنان مجبور شدند که به کشورهای مجاور دیگر - به ویژه ترکیه - کوچ کنند، به نظر شما آیا بخشی از این تلاش ها هم اکنون هم برای مسلمانان در بلغارستان وجود دارد؟

 تردیدی نیست که انگیزه ی دینی برای جامعه ی بلغارستانی اهمیّت زیادی دارد، جز این که در بلغارستان وابستگی نژادی بر وابستگی مذهبی مقدّم است و ما در اوضاع اخیر ملاحظه می کنیم که تعداد مؤمنان - چه مسلمان یا مسیحی - زیاد شدند جز این که واقعیت موجود در بلغارستان بر این نکته تأکید دارد که مؤمنان در عقائدشان عمیق نیستند و فقط در چارچوب مراسم دینی به احکام مذهبی ملتزم اند و به اطلاعات کمِ مذهبی بسنده می کنند و دین را به صورت اختیاری نه اجباری پذیرفتند و همه ی این امور به واسطه ی حکومت کمونیستی است که مدّتی از زمان (آن کشور) را اداره می کرد. حکومت کمونیستی مردم را از انجام شعایر دینی به صورت صحیح منع کرده بود و اینک حتی بعد از گذشت چهارده سال از فروپاشی کامل نظام کمونیستی، آثار آن را همچنان شاهدیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 94/1/18 :: ساعت 12:7 عصر )
»» سرقت‏

فضل بن شاذان که از بزرگان اصحاب ائمه و از دانشمندان مشهور شیعه است، نقل مى‏کند که حضرت رضا علیه السلام سرقت را از گناهان کبیره شمرده است‏ .

و در روایت اعمش آمده که حضرت صادق علیه السلام از قول نبى اکرم صلى الله علیه و آله نقل کرده است: زنا نمى‏کند کسى که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد و هم چنین دزدى نمى‏کند شخص دزد، در حالى که ایمان داشته باشد .

آرى! بنابراین روایت، زناکار و سارق، از ایمان به خدا و روز قیامت بهره‏اى ندارند.

روایات و حرام‏خوارى‏

مسئله عذاب خوردن مال دزدى را باید در باب حرام خوارى جستجو کرد،اتفاقاً در این زمینه روایاتى وارد شده که انسان از خواندن آنها بر خود مى‏لرزد!!

1- رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:

«خداوند را در بیت المقدس ملکى است که هر شب ندا مى‏کند: هر کس حرام بخورد از او واجب و مستحبى پذیرفته نیست».

2- و نیز فرمود:

«کسى که جامه‏اى را به ده درهم بخرد و در آن ده درهم، درهمى از حرام باشد، مادامى که بر تن اوست، نمازش قبول نیست».

3- و نیز فرمود:

«هر کس از به دست آوردن مال از هر کجا و هر راهى پروا نداشته باشد، خداوند از درافکندن او در جهنم از هر راهى باشد پروا ندارد».

4- همچنین فرمود:

«هر گوشتى که بر بدن انسان از حرام بروید، آتش به آن سزاوارتر است».

5- و نیز حضرت فرمود:

«کسى که از راه گناه مال به دست آورد و با آن کمک به خویشاوند کند، یا صدقه داده و انفاق کند، خداوند همه را جمع کرده و با او به آتش جهنم‏ افکند».

6- امام باقر علیه السلام مى‏گوید:

«پیامبر فرمود: ترسناک‏ترین برنامه‏اى که بعد از خود بر امتم مى‏ترسم سه چیز است: به دست آوردن مال از راه حرام، شهوت‏رانى و ربا».

7- امام باقر علیه السلام فرمود:

«کسى که غیر از حلال مالى کسب کند، سپس حج برود وقتى تلبیه مى‏گوید خطاب مى‏رسد: لالَبَّیْکَ وَلا سَعْدَیْکَ، اما اگر از حلال باشد خداوند به او خوش آمد مى‏گوید».

8- امام پنجم مى‏فرماید:

«آثار مال حرام در نسل انسان آشکار مى‏گردد».

در روایاتى که آمده است:

«هیچ عبادتى از حرام‏خور قبول نمى‏شود، باز دقت کنید، آنگاه به روایاتى که عذاب بى‏نماز، روزه خوار، بى‏حج، و... مراجعه کنید ببینید وقتى عبادات حرام‏خور قبول نشود، مثل کسى است که اصلًا عبادت نکرده، و چنین کسى در قیامت به چه عذاب‏هایى دچار خواهد شد!!».



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/1/15 :: ساعت 10:23 صبح )
»» حکایت سه مرد گنهکار در قرآن‏

در ذیل آیه شریفه:

[وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ‏].

و [نیز رحمتش‏] شامل حال آن سه نفرى [بود] که [با بهانه تراشىِ واهى از شرکت در جنگ‏] بازمانده بودند [و همه مسلمانان به دستور پیامبر با آنان قطع رابطه کردند] تا جایى که زمین با همه وسعت و فراخى‏اش بر آنان تنگ شد و [از شدت غصه، اندوه و عذاب وجدان‏] دل‏هایشان هم در تنگى و مضیقه قرار گرفت، و دانستند که هیچ پناهگاهى از خدا جز به سوى او نیست؛ پس خدا به رحمتش بر آنان توجه کرد تا توبه کنند؛ زیرا خدا بسیار توبه‏پذیر و مهربان است.

در شأن نزول این آیه داستان سه نفر متخلّف از جهاد را مى‏خوانیم که از عمل بسیار بد خود سخت پشیمان شدند و خداى مهربان پس از توبه و انابه، از کردار زشت آنان درگذشت.

آن سه نفر از مردم مدینه و از طایفه انصار به نامهاى: کعب بن مالک، فزارة بن ربیع و هلال بن امیّه بودند.

داستان آنان با کمى اختلاف که در بعضى از تفاسیر دیده مى‏شود بدین قرار است:

جنگى به نام «تبوک» براى مسلمانان پیش آمد. در آن جنگ به مسلمانان خیلى سخت گذشت و به فرموده قرآن در آیه 119 سوره توبه براى مسلمانان ساعت عسرت و هنگامه سختى بود، جابر بن عبداللّه مى‏گوید:

ما در این جنگ گرفتار سه نوع سختى شدیم، سختى زاد و توشه، کمبود آب، گرسنگى و تشنگى چهارپایان و پیاده ماندن مردم. رهبر اسلام به فرمان خداوند ازمردم براى شرکت در آن جهاد مقدّس دعوت کرد. منافقان و در مدینه و اطراف آن مشغول تبلیغات سوء شدند و براى سست کردن اراده مسلمانان از شرکت در جنگ، به فعالیّت پرداختند و گفتند: این چه بساطى است که هر ماه و هر هفته باید به جهاد رفت و مال و جان به هدر داد، این چه آیینى است که ما را از زندگى بازداشته و راحتى را از ما سلب کرده است.

تبلیغات آنان در عدّه‏اى از مردم اثر گذاشت و ایشان بدون عذر شرعى از شرکت در آن جهاد مقدّس خوددارى کردند. و اگر پیامبر بزرگ صلى الله علیه و آله با تبلیغات غلط آنان و خوددارى آن سه چهره مشهور مبارزه نمى‏کرد در آینده، سنّت ناپسندى گذاشته مى‏شد و هر کسى به کمترین بهانه‏اى از شرکت در جنگ فرار مى‏کرد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از بازگشت از جهاد، مورد استقبال مردمى که از شرکت در جهاد معذور بودند قرار گرفت. آن سه نفر هم که به بهانه جمع کردن میوه و انجام کارهاى عقب افتاده، در واقع به خاطر سستى و تنبلى در جهاد شرکت نداشتند به استقبال آمدند. رسول خدا صلى الله علیه و آله دستور اکید دادند که احدى از مسلمانان حق معاشرت و رفت و آمد با آنان را ندارد؟!

تمام مردم مدینه علیه آنان بسیج شدند. فروشندگان به آنان جنس نفروختند، معاشران‏ از معاشرت با آنان پرهیز کردند، دوستان نسبت به آنان آهنگ جدایى زدند، زن و فرزند نیز از ایشان روى گرداندند. حتّى زنان آنان به مسجد آمدند و به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرضه داشتند: چنانچه خداوند به ما اجازه معاشرت با آنان را نمى‏دهد، ما را طلاق بگویید.

پیامبر صلى الله علیه و آله رضایت به جدایى ندادند، ولى فرمودند: ترک معاشرت را نسبت به آنان ادامه دهید.

راستى زمین با همه وسعتش بر آنان تنگ شد و از این بى‏توجّهى جانشان به لب آمد.

آرى، آنان گناهى بزرگ مرتکب شده بودند، گناه تخلّف از فرمان حق و خوددارى از شرکت در جهاد با کفر.

چون وضع را بدین صورت دیدند، از شهر و دیار دست کشیده و رهسپار بیابان شدند.

چهل شبانه روز گریستند و در آن مدّت همسرانشان به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله وسائل لازم را براى آنان مى‏بردند. پس از آن همه گریه و زارى و عذر آوردن به پیشگاه حق، خبرى از عفو و مغفرت نشنیدند. «کعب» دو رفیق خود را صدا زد و گفت: علّت عدم پذیرش توبه ما دوستى ما با یکدیگر است حال که همه از ما بریده‏اند بیایید ما هم از یکدیگر کناره گرفته و هریک به بدبختى و روسیاهى خود در پیشگاه حق بنالیم. بدین‏گونه عمل کردند.

سرانجام خداى مهربان آیه 118 سوره توبه را نازل نمود پیامبر عزیز صلى الله علیه و آله مردم را مأمور بازگرداندن آنان کرد و خود، در جلوى مسجد به انتظار آنان قرار گرفت. مردم با احترام ایشان را وارد مدینه کردند، چون چشم پیامبر صلى الله علیه و آله به «کعب» افتاد او را در آغوش محبّت گرفت و فرمود: اى کعب! در تمام مدّت عمرت ساعتى به ارزش و قیمتِ ساعت قبولى توبه‏ات وجود ندارد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/1/15 :: ساعت 10:21 صبح )
»» توبه «وحشى»

در «مجمع البیان» در ذیل آیه:

[إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ]*.

مسلماً خدا این که به او شرک ورزیده شود نمى‏آمرزد، و غیر آن را براى هر کس که بخواهد مى‏آمرزد. و هر که به خدا شرک بیاورد، مسلماً گناه بزرگى را مرتکب شده است.

آمده است:

وحشى و یارانش پس از به شهادت رساندن «حمزه» عموى پیامبر به مکّه فرار کردند، سرانجام از عمل خود پشیمان شدند، نامه‏اى به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نوشتند که ما بر کرده خود پشیمانیم و علاقه‏مندیم به آیین اسلام رو کنیم؛ ولى یکى از آیات قرآن مانع ماست آنجا که مى‏فرماید:

[وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ‏].

و آنان که معبود دیگرى را با خدا نمى‏پرستند، و کسى را که خدا خونش را حرام کرده است، جز به حق نمى‏کشند، و زنا نمى‏کنند.

چون ما مرتکب گناهِ شرک و قتل و زنا شده‏ایم، امید به رحمت نداریم.

در جواب نامه وحشى این آیه نازل شد:

[إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ‏].

مگر آنان که توبه کنند و ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند که خدا بدى‏هایشان را به خوبى‏ها تبدیل مى‏کند.

پیامبر صلى الله علیه و آله شخصى را مأمور کرد تا به مکّه رفته و این آیه را براى وحشى و یارانش بخواند. پس از آن که از آیه مورد نظر با خبر شدند گفتند: این شرطى شدید و تکلیفى دشوار است، ما مى‏ترسیم از عمل کننده‏هاى این آیه نشویم.

حق تعالى این آیه را فرستاد:

[إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ]*.

مسلماً خدا این که به او شرک ورزیده شود نمى‏آمرزد، و غیر آن را براى هر کس که بخواهد مى‏آمرزد.

چون پیامبر صلى الله علیه و آله این آیه را فرستاد گفتند: مى‏ترسیم از گروه‏ [لِمَنْ یَشاءُ]* (براى کسى که بخواهد) نباشیم.

در این هنگام این آیه نازل شد:

[قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‏].

بگو: اى بندگان من که [با ارتکاب گناه‏] بر خود زیاده روى کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را مى‏آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است‏ .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/1/15 :: ساعت 10:19 صبح )
»» گنهکار امیدوار

روایت است:

در ایام «مالک بن دینار» مردى بود که تمام عمر خود را در خرابات به سر برده و روى به خیر نیاورد و اندیشه نیکى بر او نگذشت. نیکان روزگار از او حذر کردند، تا وقتى که فرشته مرگ دست مطالبه به دامن عمرش دراز کرد. او چون دریافت وقت مرگ فرا رسیده‏ نظر در جراید اعمال خود کرد، نقطه امیدى در آن ندید. به جویبار عمر نگریست شاخى که دست امید بر آن توان زد نیافت، آهى از عمق جان کشید و به سوى ربّ الارباب روى کرد و گفت:

«یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ ارْحَمْ مَنْ لَیْسَ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ» «1».

این را گفت و جان داد.

اهل شهر به مرگ او شادى کردند و بر جنازه او به شادى گذشتند، او را به بیرون شهر برده به مزبله انداختند و خاک و خاشاک بر جنازه‏اش ریختند.

مالک بن دینار را در خواب گفتند: فلانى درگذشته و به مزبله‏اش افکنده‏اند، برخیز او را از آنجا بردار غسل بده و در مقبره نیکان دفن کن. گفت: پروردگارا! او در میان خلق به بدکارى معروف بود؛ مگر چه چیز به درگاه کبریاى تو آورده که سزاى چنین کرامتى شده است؟

جواب آمد: چون به حالت جان دادن رسید که نامه عمل خود را نظر کرد و چون همه را خطا دید، مُفلسانه به درگاه ما نالید و عاجزانه به بارگاه ما نظر کرد، چون دست بر دامن فضل ما زد، بر دردمندى او رحم کردیم و چنان او را بخشیدم که انگار گناهى نداشته بود، از عذاب نجاتش دادیم و به نعمت‏هاى پایدارش رساندیم، کدام درد زده به درگاه ما نالید که او را شفا ندادیم؟ و کدام غمگین از ما خلاصى طلبید که خلعت شادکامى بر او نپوشاندیم؟!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/1/15 :: ساعت 10:17 صبح )
»» نباش کفن دزد

«معمّر» از «زُهیر» روایت کند:

روزى یکى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله در حالى که مى‏گریست به محضر آن جناب آمد، شدّت گریه او به حدّى بود که رسول اکرم صلى الله علیه و آله از او سؤال کرد چرا گریه مى‏کنى؟

عرض کرد: جوانى بر در ایستاده و چنان گریه مى‏کند که مرا نیز به گریه درآورده است.

فرمود: او را به نزد من آورید. رسول خدا صلى الله علیه و آله به او فرمود: چرا گریه مى‏کنى؟ گفت: از گناه خود و خشم الهى مى‏ترسم، فرمود: موحّدى یا مشرک؟ عرض کرد: موحّد، فرمود: گریه مکن که خداوند تو را مى‏آمرزد، اگر چه گناهانت همانند هفت آسمان و هفت زمین باشد؟!

عرض کرد: گناهم از آن عظیم‏تر است. رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: گناه عظیم را خداى کریم بیامرزد، سپس فرمود: مگر گناهت چیست؟ عرض کرد: از آن شرمنده‏ام؛ زیرا از عرش عظیم‏تر و از کرسى سنگین‏تر است؟! فرمود: گناه تو بزرگتر است یا خدا؟ عرضه داشت: خدا، فرمود: اى جوان! خداى عظیم گناه بزرگ را مى‏آمرزد، این چه گناهى است که تو را به نومیدى کشانده است؟ گفت: نبّاش بودم و هفت سال گور مردگان را مى‏شکافتم و کفن آنان را مى‏ربودم، روزى دخترى از انصار مُرد، من گورش را شکافته و کفنش را باز کردم سپس شهوت به من غلبه کرد و بر آن گناه بزرگ واداشت، پس از انجام گناه گویى ندایى شنیدم که مى‏گفت: اى جوان! واى بر تو، از حساب روز قیامت اندیشه نکردى که مرا برهنه گذاشتى و این رسوایى به من نمودى؟ پیش خدا و رسول اسلام صلى الله علیه و آله چه خواهى گفت؟ چون نبىّ اکرم صلى الله علیه و آله این موضوع را شنید فرمود: این فاسق را بیرون کنید که کسى به دوزخ نزدیکتر از او نیست. آن جوان از مسجد بیرون آمد و روى به بیابان نهاد و روز و شب زارى کرد. یک روز عرضه داشت: الهى به حق پیامبران برگزیده‏ات توبه مرا بپذیر و از من درگذر. اگر توبه من قبول است آن را به رسولت خبر ده و الّا آتشى در من انداز تا نابود شوم. جبرئیل نازل شد و به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفت: خداى متعال مى‏فرماید: من توبه آن جوان را قبول کردم و از جمیع گناهان او گذشتم. او را بطلب و آتش سینه او را خاموش کن و مرهم مغفرت بر جراحتش بگذار .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/1/15 :: ساعت 10:16 صبح )
»» توبه مرد شراب‏خوار

مردى که در شراب‏خوارى افراط داشت، روزى دوستان شراب‏خوار را دعوت کرد و براى عیش و نوش بیشتر، چهار درهم به غلام خود داد و گفت: با این مبلغ مقدارى میوه بخر. غلام در حال عبور به درب خانه «منصور بن عمار» رسید. منصور براى نیازمندى مستحق، پول طلب مى‏کرد و مى‏گفت: هرکس به این فقیر چهار درهم بدهد، برایش چهار برنامه از خدا مى‏طلبم، غلام هر چهار درهم را به آن مستحق داد. منصور به غلام گفت:

چه مى‏خواهى؟ گفت: اربابى دارم، علاقه‏مندم از دست او رها شوم. دیگر این که خداوند مالى روزى من کند تا با او زندگى خود را اداره کنم. سوم این که خداوند ارباب معصیت‏کار مرا ببخشد. چهارم پروردگار بزرگ من و ارباب من و تو و این قوم را مورد رحمت خود قرار دهد. منصور هر چهار برنامه را از خداى مهربان درخواست کرد وقتى غلام به منزل اربابش بازگشت، ارباب به او گفت: چرا دیر آمدى؟ داستان را گفت، مولایش پرسید: به چه دعا مى‏کردى؟ گفت: اوّل آزادى خود را خواستم، ارباب گفت: در راه خدا آزادى. گفت: دوّم براى خود مالى خواستم تا با آن زندگى خود را اداره کنم، ارباب گفت: چهار هزار درهم از مال من براى تو. گفت: سوّم خواستم خدا از سر تقصیرات تو بگذرد و توفیق توبه به تو عنایت کند، ارباب گفت: توبه کردم. چهارم: خواستم من و تو و منصور بن عمار و مردم را بیامرزد، مولایش گفت: آه که من مستحق این برنامه چهارم نیستم. چون شب رسید و به بستر خواب رفت در خواب شنید گوینده‏اى مى‏گوید: اى مرد! آنچه وظیفه تو بود انجام دادى، آیا در وجود من که خداى مهربان هستم مى‏بینى آنچه مربوط به خدایى من است انجام ندهم؟ من تو را و غلامت، منصور بن عمّار و مردم را بخشیدم‏.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 94/1/15 :: ساعت 10:15 صبح )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 39
>> بازدید دیروز: 529
>> مجموع بازدیدها: 1328053
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


























































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب