سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس که در آسمان و زمین است، حتی ماهیان دریا، برای جویای دانش آمرزش می طلبند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شب نیمه شعبان هیچ دعای رد نمی شود!

 

این شب برترین شبها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بر بندگان جاری می‏سازد و از منّت خویش گناهان آنان را می‏بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبی است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‏ای را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند.

در آستانه یک شب ر?یایی هستیم ، و همین که در این شب ما هم زنده ایم و می توانیم در فضای نورانیش تنفسی بکنیم نعمتی است که بسیار جای تشکر دارد ، امشب شب نیمه شعبان است ، خیابان ها چراغانی است همه جا شربت و شیرینی پخش می کنند ،

یک جوّ شادی و امید شهر را در برگرفته است . و این جنب و جوش فقط در زمین نیست آسمانیان هم در رفت و آمد و هلهله اند ، یک اتفاق عظیم در حال وقوع است ،  آخرین امید پیامبران و فرستادگان الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج) متولد می شود.

 امشب خداوند متعال درهای آسمان را می گشاید و بار عام می دهد برای همه بندگانش ، خوب و بد همه را فرا می خواند که بیاید و خیر دنیا و آخرت  را با خود ببرید.  

دوستان عزیز اگر مدت هاست که منتظر یک فرصت مناسب بوده اید که بنشینید و تمام آرزوها و حاجاتتان را با خدای خوبمان مطرح کنید و نتیجه بگیرید امشب بهترین فرصت است این شب چنان با اهیمت است که آن را هم ردیف و هم پای شبهای قدر می دانند.

 

فضیلت شب نیمه شعبان در روایات

شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرئیل به بالین من آمد و گفت: ای محمد چگونه در این شب خوابیده‏ای؟ پرسیدم: ای جبرئیل مگر امشب چه شبی است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز ای محمد، پس مرا از جایم بلند کرد و به سوی بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن امشب درهای آسمان گشوده می‏شوند، درهای رحمت باز می‏گردند و همه درهای خشنودی، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزی، نیکی و بخشایش نیز گشوده می‏شوند.

هر کس در این شب صدمرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جاری سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگی (لا اله الا اللّه) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانی که بر بندگانش دارد، همه گناهانی را که او انجام داده بیامرزد و درخواستهای دنیوی و اخروی او را برآورده سازد، چه درخواستهایی که بر خداوند اظهار کرده و چه درخواستهایی که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است

... ای محمد، هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگی او ، یاد بزرگی او(تکبیر)، راز و نیاز با او (دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهای مستحب و آمرزش خواهی (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام می‏دهد، خواهد بخشید...( ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ص 212 المجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج98، ص413)  

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارشان فرموده اند که :

این شب برترین شبها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بر بندگان جاری می‏سازد و از منّت خویش گناهان آنان را می‏بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبی است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده‏ای را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. این شب، شبی است که خداوند آن را برای ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را برای پیامبر ما، صلّی‏اللّه‏علیه‏وآله، قرار داده است. پس بر دعا و ثنای بر خداوند تعالی بکوشید، که هر کس در این شب صدمرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جاری سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگی (لا اله الا اللّه) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانی که بر بندگانش دارد، همه گناهانی را که او انجام داده بیامرزد و درخواستهای دنیوی و اخروی او را برآورده سازد، چه درخواستهایی که بر خداوند اظهار کرده و چه درخواستهایی که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است...( ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ص209؛ المجلسی، محمد باقر، همان، ج94، ص85، ح5؛ الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، همان ج2، ص424، ح1.) 

 

دعای مخصوص شب نیمه شعبان

کمیل بن زیاد از یاران امام علی، علیه‏السّلام، چنین روایت می‏کند که:

در مسجد بصره در نزد مولایم امیرالم?منین نشسته بودم و گروهی از یاران آن حضرت نیز حضور داشتند، در این میان یکی از ایشان پرسید: معنای این سخن خداوند که: «فیها یفرق کل أمر حکیم»4 ؛ در آن شب هر امری با حکمت معین و ممتاز می‏گردد، چیست؟ حضرت فرمودند:

«قسم به کسی که جان علی در دست او همه امور نیک و بدی که بر بندگان جاری می‏شود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم می‏شود. هیچ بنده‏ای نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای خصر بخواند، مگر آنکه دعای او اجابت شود.» پس از آنکه امام از ما جدا شد، شبانه به مزلش رفتم. امام پرسید: چه شده است ای کمیل؟ گفتم ای امیرم?منان آمده‏ام تا دعای خصر را به من بیاموزی، فرمود:

بنشین ای کمیل! هنگامی که این دعا را حفظ کردی خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یاری و کفایت می‏کند و تو را روزی می‏دهد، و از آمرزش او برخوردار می‏شوی، ای کمیل! به خاطر زمان طولانی که تو با ما همراه بوده‏ای بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود...( ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ص220) این دعا همان دعایی است که امروزه آن را با نام «دعای کمیل» می‏شناسیم. 

 

اعمال شب نیمه شعبان

براى این شب چند عمل وارد شده است:

1- غسل، که باعث تخفیف گناهان مى‌شود.

2- احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است که هر کس این شب را احیا دارد؛

نمیرد دل او در روزى که دل‌ها بمیرند.

3- زیارت امام حسین علیه السلام است که افضل اعمال این شب و باعث آمرزشگناهان است و هر کس بخواهد با او مصافحه کند روح صد و بیست و چهار هزار پیغمبر زیارت کند آن حضرت را در این شب و اَقَلِّ زیارت آن حضرت آن است که به بامى برآید و به جانب راست و چپ نظر کند پس سر به جانب آسمان بلند کند و زیارت کند آن حضرت را به این کلمات: "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ." و هر کس در هر کجا باشد در هر وقت که آن حضرت را به این کیفیت زیارت کند امید است که ثواب حجّ و عُمره براى او نوشته شود.

دوستان عزیز اگر مدت هاست که منتظر یک فرصت مناسب بوده اید که بنشینید و تمام آرزوها و حاجاتتان را با خدای خوبمان مطرح کنید و نتیجه بگیرید امشب بهترین فرصت است این شب چنان با اهیمت است که آن را هم ردیف و هم پای شبهای قدر می دانند

2- احیاء این شب به نماز، دعا و استغفار.

3- زیارت امام حسین علیه السلام که افضل اعمال این شب و باعث آمرزش گناهان است و به شرح زیر می باشد:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الزَّکِیُّ أُودِعُکَ شَهَادَةً مِنِّی لَکَ تُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ فِی یَوْمِ شَفَاعَتِکَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجَاءِ حَیَاتِکَ حَیِیَتْ قُلُوبُ شِیعَتِکَ وَ بِضِیَاءِ نُورِکَ اهْتَدَی الطَّالِبُونَ إِلَیْکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ نُورُ اللَّهِ الَّذِی لَمْ یُطْفَأْ وَ لا یُطْفَأُ أَبَدا وَ أَنَّکَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی لَمْ یَهْلِکْ وَ لا یُهْلَکُ أَبَدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ هَذِهِ التُّرْبَةَ تُرْبَتُکَ وَ هَذَا الْحَرَمَ حَرَمُکَ وَ هَذَا الْمَصْرَعَ مَصْرَعُ بَدَنِکَ لا ذَلِیلَ وَ اللَّهِ مُعِزُّکَ وَ لا مَغْلُوبَ وَ اللَّهِ نَاصِرُکَ هَذِهِ شَهَادَةٌ لِی عِنْدَکَ إِلَی یَوْمِ قَبْضِ رُوحِی بِحَضْرَتِکَ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»

4- خواندن دعایی که شیخ و سید نقل کرده اند و با "اللهم بحق لیلتنا و مولودها" شروع می شود و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَیْهِ است.

5- خواندن صد مرتبه آیه مبارکه « أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ _62/ نمل»

6- خواندن دعای کمیل

7- قرآن به سر گرفتن

8- خواندن دعایی از مولایمان حضرت حجت (عج) که با " اللهم صل علی محمد سید المرسلین و خاتم النبییین و حجه رب" شروع می شود. (کتاب مفاتیح الجنان ) 

 

یک رفاقت تازه :

امشب یک زمان مناسب هست برای عذر خواهی از آقا امام زمان (عج) برای تمام لحظاتی که با گناه کردن هایمان دل ایشان را به درد آوردیم ، فرصت مناسبی است برای آغاز یک رفاقت جدید با ایشان ، برای حذف نباید ها از زندگیمان ، (آقا از ماهواره ، موزیک هایی که رایانه و تلفن های همراه ما را پر کرده اند عکس ها و فیلم هایی که انبار کرده ایم ،خوششان نمی آید چه خوب است در ازای عیدی های با ارزشی که خداوند متعال به واسطه ایشان به ما می دهند ما هم دور بریزیم همه این زباله های مخرب را ، و ترس ها و یأس ها و هوس های درونیمان را همه را با هم بسوازنیم به شکرانه نعمت شیعه بودنمان ، صاحب داشتنمان و در آغوش رحمت بودنمان. )

 

نکته پایانی:

عزیزان یادمان باشد این فرصت ها همه از رحمت و کرم بی نهایت خداوند متعال است که با این همه کوتاهی و قصور ما ، همچنان با بهانه های مختلف بندگانش را مورد عفو و رحمت خود قرار می دهد ، اما بهره هایی را که در این شب نورانی قرار داده است به برکت جان عالم هستی حضرت مهدی علیه السلام است ، شبی آنقدر با برکت که فرموده اند دعا در آن رد نمی شود، پس بیایم در این محمل استجابت سرلوحه دعاهای خود را دعا برای فرج حضرتش قرار دهیم و اشک هایمان را در تمنای آمدنش بچکانیم باشد که دیده همه ما به جمالش نورانیش منور گردد. إن شاء الله تعالی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/3/24 :: ساعت 7:59 صبح )
»» شادی اصیل در منطق زیبای انتظار

 

 انتظار

"انتظار" روایت اشتیاق به زندگی است، شوق رسیدن به زیبایی ها و التزام به خوبی ها که زیر سایه ی صاحب انتظار، امام مهدی علیه السلام، این زیبایی ها و نیکی ها به گونه ای تفسیر می یابد که به زندگی شخص منتظر ،جان تازه ای می بخشد.

انتظار به معنای صحیح آن، پیوندی ناگسستنی با فطرت آدمی دارد و از آنجا که منطق انتظار، یک منطق هویت بخش و دارای اصالت است، ملزومات آن مانند شادی نیز باید از چنان قوام و اصالتی برخودار باشد که شایستگی زندگی یار امام عصر بودن را داشته باشد.

 

نیاز بشر امروز

شادی مثل هر امر بدیهی دیگر، نیاز طبیعی بشر است که مانند بقیه ی نیازها به دنبال پاسخ به آن می باشد. قرار گرفتن در عصر زندگی بی روح ماشینی که شاید "عصر خستگی ها و شلوغی ها" نام مناسبی برای آن باشد، ضرورت تأمین این نیاز فطری و روحی را بیشتر نمایان می سازد.

شکی نیست که همه ما به طور فطری طالب حالات مطلوب، مطبوع و خوشایند هستیم و شادی همان مطلوب است و بیشتر از تعریف نیاز به تحلیل دارد.[1]

شادی مفهومی کلی است که سیطره ی آن مفاهیمی چون فرح، نشاط، بهجت، سرور، انبساط خاطر، را شامل می شود که با توجه به گستره معنایی که دارد می توان آن را در دو بُعد بررسی نمود که گاهی نیز با یکدیگر، همپوشانی دارند.

 

شادی درونی

احساس خوشایندی که در دنیای درون فرد شکل می گیرد و حس رضایت مندی به او می دهد. نتیجه این رضایت همان شعفی است که جان را به وجد می آورد. بهجت، انبساط خاطر و سرور،دارای چنین معنایی هستند.

در فرهنگ دینی، شادی، همان سرور است، رسیدن به اوصاف پنهانی و قلبی و دست یابی به منفعتی که مصلحت دین و دنیای شخص را تضمین می کند.[2]

شادی همان انبساط درونی است که انسان همواره با رسیدن به مطلوب و برآورده شدن مقصود به طور حضوری آن را در خود احساس و درک می کند و معمولا با تبسم همراه است.[3]

روح کمال طلب انسان به دنبال رسیدن به هر آن چیزی است که موجب انبساط خاطر او با تحقق آرزوها و امیالش شود. در جغرافیای انتظار و یاری امام زمان (عج) این مسرت و بهجت به بالاترین شکل خود تحقق می یابد و شادی و شادکامی جزء جدایی ناپذیر از زندگی منتظران امام عصر (عج) است

 

عوامل شادی درونی در زندگی مهدوی

این گروه از عوامل مربوط به احیای ارزش ها ست که نتیجه آن، آرامش توأم با شادمانی است .

1. تجربه های معنوی روزانه: شعفی که در تجارب معنوی ایجاد می شود غیر قابل توصیف ترین هیجان های مثبت است که جان انسان را شیرین می کند.

راه یابی به حریم با عظمت امام عصر (عج) ایجاب می کند که اعمال عبادی مستمری در برنامه ی روزانه منتظر وجود داشته باشد تا روح او را به چنان زلالی برساند که  تحمل پیوند با روح و جان عالم خلقت، یعنی امام عصر (عج) را داشته باشد.

از آنجا که ماهیت تکالیف دینی با نظام آفرینش همسو است و این همراهی را می توان در کشفیات علمی یافت، دریافت هایی که حقیقت دینداری را شیرین تر و گواراتر می کند. در این راستا، گریزی بر رابطه نماز و سحرخیزی در دایره دانش پزشکی می زنیم.

فرایند های جسمی و روانی انسان ارتباط تنگاتنگ با تغییرات ناقل های عصبی دارد. ناقل های عصبی مواد شیمیایی بسیار ریزی هستند که هر گونه تغییری در آن ها موجب تحولی در جسم و روان می شود. "دوپامین" یکی از این ناقل هاست که منجر به ایجاد شادی در انسان می شود و کاهش آن ایجاد ناراحتی و نومیدی در فرد می کند، که در صورت خوابیدن فرد در ابتدای شب و سحر خیزی، مقدار لازم دوپامین ترشح، و شادی مورد نیاز تامین می شود. از دیگر مواد شیمیایی داخل بدن که به طور غیر ارادی سبب شادی انسان می شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد، ماده ای به نام "کورتیزول" است که میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی به شدت افزایش می یابد و در صورت بیداری در این ساعات، خوشی سرمست کننده ای نصیب او می شود که بی شک در تمام طول روز تاثیرگذار است.

در دیدگاه معنویت گرای اسلام و به خصوص جهان بینی مبتنی بر اختیار شیعه، انسان می تواند خود، رأسا و مقتدرانه در برقراری عدل در وجود خود ( با ایجاد تعادل ناقل های عصبی ) یعنی زدودن انحرافات از زندگی خود، قیام کند و بدون از دست دادن فرصت، صفات نامطلوب را با ملاک ارزش گذاری دین، یک به یک، از سر راهش بردارد و به آرامش ابدی، نائل شود.  دین به انسان ابزارهای توانمندی  مثل نماز و دعابخشیده است که تعادل ناقل های عصبی را به بهترین و مطلوب ترین شکل ممکن دربدن انسان، برقرار می سازند .[4]

زنگ نماز قانونی؛ شرکت در نماز جماعت کاملا اختیاری است 

بنابراین علت تاکید متون دینی بر بیداری صبحگاهی مشخص می شود، در زندگی مهدوی نماز به طور کلی و خصوصا نماز امام زمان (عج) می تواند به عنوان واکسن پیشگیری و درمان افسردگی به شمار آید.

2. پرهیز از گناه: برای شخصی که وجودش وابستگی با امام عصر (عج) پیدا کرده بگونه ای که امام را مالک بر جسم و جان خویش می بیند، به خوبی این درک ایجاد شده است که گناه، باعث رنجش امام و مانعی برای ظهور ایشان خواهد بود.بنابراین با پرهیزکاری، وجود امام را خرسند می سازد که این رضایت و خشنودی در وجود خود او نیز جاری می شود.

3. تقویت حسّ دیگردوستی: دیگرخواهی با توجه به اهداف حکومت جهانی امام عصر (عج) از ویژگی های شخص منتطر است. که از نمودهای آن می توان به دعای عهد اشاره نمود که منتظر حضرت، هر  صبح در عهدی تازه، فارغ از مکان و زمان به نیابت از مومنین عالم به حضرتش درود و صلوات می فرستد و دامنه نیک خواهی را به اندازه عالم امکان، وسعت می دهد.

4. توانمندی در تعریف هدفی والا: رسیدن به کمال بندگی همانطور که آیه شریفه  اذعان دارد :

" و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون"[5] .منتظر امام زمان عج زندگی را فرصتی برای دست یابی به سعادت می داند و لحظه های عمر خویش را برای رسیدن به این ابتهاج ابدی سرمایه گذاری می کند.

5. توانمندی در خودیابی: خود آگاهی و یافتن جایگاه وجودی خود در عالم خلقت از مبانی مهم انسان شناسی است.

اینکه چه سطح از عوامل شادی آفرین می تواند باعث اغنای فرد منتظر شود، رشد فکری و عظمت روح او را نشان می دهد.

 

شادی بیرونی

این بخش از شادی ها در ظاهر فرد بروز می کند و انفعالاتی است که دیگران نیز به وضوح بازتاب آن را می بینند، مانند رفتارهای مبین شادی.

عوامل شادی بیرونی در زندگی مهدوی

1. کار، فعالیت، ورزش: انتظار با پویایی گره خورده است و تنبلی و کسالت با منتظر بودن قابل جمع نیست،

از مشخصه های یاران امام منتظَر، برخورداری از قدرت و توان جسمی مناسب است.

امام صادق علیه السلام درباره ی آمادگی جسمانی یاران امام زمان (عج) می فرمایند: هر کدام از یاران مهدی (عج) دارای قدرت 40 مرد هستند، دل های آنان از پاره های پولاد محکم تر است. [6]

انتظار به معنای صحیح آن، پیوندی ناگسستنی با فطرت آدمی دارد و از آنجا که منطق انتظار، یک منطق هویت بخش و دارای اصالت است، ملزومات آن مانند شادی نیز باید از چنان قوام و اصالتی برخودار باشد که شایستگی زندگی یار امام عصر بودن را داشته باشد

2. مسافرت: اسلام برای مسائل عینی و حسی  و تاثیر آن در تربیت اهمیت زیادی قائل است از جمله ی آن ها مسافرت است که ره آورد دور شدن از محیط محدود زندگی، بهره مندی از جاذبه های سفر و اندوخته هایی است که از تجربیات فرهنگ های متفاوت و زیبایی بین ظیر طبیعت ایجاد می شود و فشارهای روانی که در اثر تکرار ها و عادت های زندگی بوجود آمده، را از بین می برد یا تاثیر منفی آن را کم می نماید. بدین ترتیب باعث بالارفتن حسن تدبیر و تصمیم گیری شده،  احساس رضایت مندی ، در فرد افزایش می دهد.

3. استعمال بوی خوش: استفاده از بوی خوش سیره معصومین علیهم السلام بوده و تاکید زیادی بر آن داشته اند. ایجاد احساس خوشایند  و تاثیر مثبت بر جسم از جمله ی فوائد استفاده از بوی خوش است. بوی خوش قلب را محکم می کند و بر توان می افزاید.[7]

4. آراستگی ظاهر: آراستگی از جمله  شاخصه هایی است که شخصیت فرد منتظر را می سازد و نشانه ی دینداری شمرده شده و دارای آثاز وضعی است. جامه ی پاکیزه، غم و اندوه را از بین می برد.[8]

به هر حال، روح کمال طلب انسان به دنبال رسیدن به هر آن چیزی است که موجب انبساط خاطر او با تحقق آرزوها و امیالش شود. در جغرافیای انتظار و یاری امام زمان (عج) این مسرت و بهجت به بالاترین شکل خود تحقق می یابد و شادی و شادکامی جزء جدایی ناپذیر از زندگی منتظران امام عصر (عج) است اما از آنجایی که هر شادی نیاز به امنیت دارد، به جدیت از حریم شادی های زندگی اش مراقبت می کند تا حریم آن با گناه آلوده نشود و رضایت و رضوان خدای سبحان و خشنودی حضرت مهدی (عج)، را کسب نماید زیرا  این رضایت در جسم و جان او نیز جریان خواهد یافت.

 

پی نوشت:

1-      مصباح یزدی،محمد تقی، شادی و غم در قرآن، نشریه معرفت، شماره 84

2-      کمیلی، مهدی، شادی نشاط جوانی اسلام،ص 13، قم، زمزم هدایت

3-      همان، ص 13

4-      ملک محمدی، مجید، چهل نکته پزشکی پیرامون نماز

5-      ذاریات/56

6-      مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ، ج 52، ص 327

7-      کلینی ، اصول کافی، جلد 6، صفحه 510، حدیث 3

8-      حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ص 346



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 93/3/24 :: ساعت 7:58 صبح )
»» پیوند قرآن با امام عصر(ع)

این ذات مقدس، وجود مبارک حضرت ولی عصر روحی فداه، در این ماه (شعبان) به دنیا آمده است. آنچه که منشأ نجات عالم است، وجود مبارک ولی عصر، ارواحنافداه، است که ما هم در کنار سفرة آن ذات مقدسیم. جریان وجود مبارک حضرت ولی عصر(ع) مانند قرآن، آنقدر برای پیغمبر(ص) محترم بوده که به هر بهانه ای و به هر وسیله ای نام مبارک حضرت حجت(ع) را می برد؛ مثل اینکه به هر وسیله ای جریان قرآن را مطرح می کرد.

وجود مبارک حضرت پیامبر اکرم(ص) به جابربن عبدالله انصاری می فرماید:

جابر، بعداز ارتحال من، سجاد فرزندی دارد به نام محمد[ع]، اسم او اسم من است و تو او را در کودکی می بینی. اگر او را دیدی، سلام مرا به او برسان و چند چیز به او بگو، یکی از این حرف ها این است [که] به او بگو، مهدی (عج) فرزند توست.

ببینید، حضرت، از هیچ فرصتی برای مطرح کردن این مطلب فروگذار نمی کردند. جابر در کوچه پس کوچه ها که راه می رفت، به او گفتند، این [امام] باقر(ع) است. فهمید [که ایشان] وجود مبارک امام باقر(ع) است. رفت دست ایشان را بوسید و ادب و احترام کرد. گفت من نابینایم و از اصحاب پیغمبرم. جدّت سلام رساند و اسمتان را به من گفت و گفت مهدی موعود آخرالزمان(عج) فرزند توست.

این اهمیت مهدویت است؛ این احیای این نام است. هرجا، جای حساسی باشد، سخن از قرآن است و از وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) است. حیف نیست این مهدی موجود موعود منتظر(ع) با چند جشن سادة بی محتوای کف زنی بگذرد. این قدر شأن ایشان پایین آمده. ما الان باید داعیة جهانی شدن را داشته باشیم. در صورتی که آن کسی که چهار تا کفش دارد، یا چهار تا پوشاک دارد یا چهارتا اتومبیل و آهن دارد، او حرف جهانی را به عنوان تجارت جهانی می زند. او که دارای بَصَل و فُوم و عدس و سیر است حرف جهانی را می زند، ما که دارای منّ و سلوی هستیم چرا حرف جهانی را نزنیم؟

ما دارای مهدی جهانی هستیم. ما مصلح جهانی داریم. ما عدل جهانی داریم. ما علم جهانی داریم. ما باید حامی جهانی شدن این تز و مکتب باشیم آیا این را با کف زدن باید پایین بیاوریم.

أمن العدل، امن الأدب، أمن الإحسان؛ أمن الإیثار، أمن العقل؟

[آیا این نوع کار برخاسته از عدل و یا ادب یا احسان یا ایثار و یا عقل می باشد؟]

آیا این مجالس باید تا این حد تنزل کنند؟ شما علما اگر در این مجالس نروید، مجالس را دیگری اداره می کند. نگویید برای ما کسر (شأن) است. این منبر رفتن فخر ماست. ما از آن روزی که به این ویروس، که منبر رفتن برای ماکسر است مبتلا شدیم، منبر را دیگری اداره می کند. این چنین نیست که مسجد و حسینیه بدون سخنرانی و برنامه باشد. شما نشد، دیگری؛ شما نشد، آقازادة یتان؛ آقازادةیتان نشد، شاگردتان؛ اگر او نشد، مداح اداره می کند. مبادا خدای ناکرده این صحنه را خالی بگذارید. جابر توی کوچه، نابینا، در سنّ پیری این رسالت رسمی اوست از طرف پیغمبر اکرم، علیه آلاف التحیة و الثناء؛ که به نوه ام به باقر بگو که مهدی فرزند توست. این نشان دهندة اهمیت مسأله است. خوب آنوقت بیاییم شأن این را با آن جشن های ساده پایین بیاوریم. ادبای ما سهمی دارند هنرمندان ما سهمی دارند، نویسندگان ما سهمی دارند. آیا ما که دارای ولایت، امامت و عصمتیم حرف جهانی نزنیم. حرف جهانی را باید با فکر جهان شمول ارائه کرد. برای این وجود مبارک، حضرت مهدی(ع) این چراغانی ها خوب است؛ این جشن ها بسیار خوب است، پخش شیرینی ها بسیار خوب است، اما خوب تر از همة اینها، معارف مهدویت است.

وجود مبارک امام صادق(ع) به زراره فرمود: وظیفة شیعیان ما در عصر غیبت این است که این دعا را بخوانند.

اللّهمّ عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتّک. اللّهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی.

این دعا «برهان لِمْ» را به ما یاد می دهد. این دعا می گوید: غدیر حق است و سقیفه باطل. چرا؟ (چون) می گوید: خدایا، خودت را به من بشناس؛ اگر من موحد ناب نباشم، خداشناس نباشم، پیغمبر شناس هم نیستم؛ زیرا پیغمبر خلیفة الله است. وقتی من مستخلفٌ عنه [کسی که پیامبر جانشین او است] را نشناختم، خلیفه را نمی شناسم. خدایا توفیق بده من نبوت را، رسالت را، پیغمبر و پیغمبری را عمیقاً بشناسم؛ زیرا اگر من پیغمبر را نشناسم، گرفتار سقیفه می شوم. امام، خلیفه و والی مردم نیست، و از طرف مردم وکیل نیست. مردم سالاری محض نیست تا سقیفه، مسأله را حل کند. امام، جانشین پیغمبر است. اگر کسی مستخلفٌ عنه را نشناسد، گرفتار سقیفه می شود. خلیفه شناس نیست. عرض می کنیم، خدایا پیغمبرت را به من بشناس برای اینکه من می خواهم بفهمم جانشین پیغمبر کیست؟ حجت من کسی است که جای پیغمبر بنشیند نه مردم به او رأی بدهند. این مسأله، برهان لِمْ است . این دعا نیست، این حکمت است. گفته اند آنرا بعداز نماز بخوان، توی نماز بخوان و در فرصت های مناسبی که داشتی بخوان. اگر می خواهی به غدیر برسی و از ویروس سقیفه برهی، این دعا را بخوان. گاهی، شما، دعای محض (می خوانید) اما گاهی در حکمت و کلام، برهان اقامه می کنید. این، برهان است.

امیدواریم این جریان نیمة شعبان، با جلال و شکوه علمی شما حوزویان و اساتید بنام دانشگاه ها، که مفاخر ما هستند، با وضع مناسبی اداره شود. آن کارهای صوری اش هم ان شاءالله سامان بپذیرد.

 

پی نوشت:

برگرفته از خطبه های نماز جمعة شهر قم، 18/6/84



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/3/21 :: ساعت 12:27 عصر )
»» میلاد امام زمان علیه السلام

اشاره

آخرین حجت خدا، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و بانویی از نوادگان شمعون، حواری عیسی مسیح علیه السلام در پانزدهم شعبان چشم به جهان گشود تا رحمت و لطف الهی از چشمه سار وجود او در جهان جاری شود و حضورش بنیان استواری هستی باشد. او به امر خدا و به حکمت حکیمانه اش برای درامان ماندن از آزار دشمنان و نیز به دلیل آنچه ما از آن ناآگاهیم، از نظرها غایب شد تا روزی که شرایط ظهورش حاصل شود، از پس پرده های غیبت بیرون آید و با دم الهی اش، روح تازه ای به کالبد خسته خلقت بدمد، دین خدا را زنده سازد و حکومت الهی را بر سرتاسر جهان برقرار کند. به امید آمدنش دست به دعا برمی داریم و از خدا می خواهیم تا آن روز، ما را از راه او دور نسازد و از معرفت او بی نصیب مگذارد.

آغاز راه، شناخت بیشتر

انسان، مسافر جاده زمان است و باید که راه سفر را بپیماید. حال اگر راهنما غایب است و دست ما از دامنش کوتاه؛ چاره، نشستن و نرفتن نیست. باید رفت و راه کمال را پیمود، هرچند راه یافتن سخت تر می شود و خطر به بی راهه افتادن بیشتر، ولی نشستن و فروماندن، چاره نیست. باید دوران غیبت را شناخت، معرفت امام را به دست آورد و از وظایف و بایدها و نبایدها آگاه شد. به جای نشستن، باید بیشتر کوشید. بی گمان، آن خورشید غایب از نظر نیز ما را رها نمی کند.

سختی دین داری

هرگز تلخی و دردناکیِ خار گل ها را در پوست دستت تجربه کرده ای؟ تصور کن که بخواهی خارهای شاخه پر از خار مغیلان را با کشیدن دست بر شاخه جدا کنی و شاخه را صاف کنی. سخت است، ولی چه بسیار سختی ها که ارزش تحمل کردن را دارد. امام صادق علیه السلام ، دین داری در دوران غیبت امام را، به صاف کردن شاخه ای از خار مغیلان با دست تشبیه کرده است و می فرماید: «کدام یک از شما خارهای مغیلان را چنگ زده است؟در هنگام غیبت باید که بندگان خدا از خدا بترسند و دین خود را از دست ندهند».

دوران آزمون

دین داشتن و بر اصول دینی پایدار ماندن، آسان نیست. آن هم در میان این سیل بنیان کن فتنه ها و هجمه های بی امان فرهنگ های بیگانه. امروز دین داری شهامت می خواهد، جرئت می طلبد، اراده قوی لازم دارد، خودباوری و اعتماد به نفس می خواهد. آن که در عرصه دین و ایمان قدم نهد، کوهی است در برابر این سیلاب فتنه و فریب ها و این دوران باقی است تا به آزمون های آن، پایدارترین ها و ثابت قدم ترین ها بمانند. گویا بناست آدمیان غربال شوند و پاک ترین ها جدا گردند. امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: «گشایش و ظهور تحقق نمی پذیرد مگر اینکه آزمایش شوید، باز هم آزمایش شوید و باز هم آزمایش شوید تا پلیدی ها برطرف شود و پاکی ها بماند.» گویی قرار است پاک ترین ها برای بهاری ترین روزهای جهان بمانند.

برادران پیامبر

«خدایا! برادران مرا به من بنما.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جمع یاران چنین دعا می کند و آن گاه در پاسخ آنها که می پرسند: «مگر ما برادران تو نیستیم»، می فرماید:«نه! شما یاران من هستید. برادران من مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان می آورند با آنکه مرا ندیده اند. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن شاخ پر تیغ با دست و نگاه داشتن پاره ای از آتش در دست دشوارتر است. آنها چراغ های شب تارند که پروردگار آنها را از هر فتنه تیره و تاری نجات می دهد.» به راستی، کدام مقام و لذت است که در برتری با این سعادت برابری کند؟ کاش ما قدر فرصت هامان را بیشتر می دانستیم.

شرایط یاران امام

یاران امام موعود را می شناسی؟ هرگز اندیشیده ای که شاید کسی از میان ما هم یکی از یاران آن حضرت باشد؟ هیچ آرزو کرده ای که کاش روزی پیام دعوت آن امام غایب از نظر برای ما هم می آمد و ما را هم از شمار یاران خود می نوشت؟ تحقق این آرزوی شیرین ناممکن نیست. سخت است و تلاش می خواهد، ولی شدنی است. امام صادق علیه السلام می فرماید: «هرکس مشتاق است از یاران قائم ما باشد، باید منتظر ظهور او باشد، پرهیزکاری پیشه کند، دارای اخلاق نیکو باشد و بدین گونه انتظار آن روز را بکشد».

دعای غریق

آیا وقتی کشتی در دریای توفانی گرفتار شود و راه ناپدید شود و راهنما غایب باشد، کسی هست که بتوان به او امید بست. فریادرسی هست که ریسمان نجات بیفکند و از هلاکت آدمی جلوگیری کند. امروز کشتی امت اسلامی در شب ظلمانی غیبت، گرفتار امواج فتنه ها و توفان گمراهی هاست. راهنما، غایب است و خطر در کمین. تنها اوست که می تواند از این ورطه رهایی ات بخشد تا در دام گمراهی نیفتی و در گرداب گناه گرفتار نشوی. امام صادق علیه السلام می فرماید: «در چنین زمانی جز آن کس که دعای غریق بخواند، کسی نجات نمی یابد.» پس دلت را صاف کن، او را صدا بزن و دعای غریق را چنان که او فرموده است، بخوان: «یاالله، یا رحمان و یا رحیم، یا مقَلِّب القلوب، ثَبِّت قلبی علی دینِک».

نخستین وظیفه، شناخت امام

دوران، دوران غیبت است و خورشید وجود امام در پس ابرهای غیبت نهان است. لطفش جاری و نورش ساری است؛ هرچند بسیاری از ما به ندیدنش چنان عادت کرده ایم که گاه یادمان می رود که آسمان هستی را خورشید هست و این ابرهای غیبت، رفتنی اند. در این میان، یکی از مهم ترین و اساسی ترین وظایف شیعیان در عصر غیبت، شناخت امام و به دست آوردن آگاهی و معرفت از آن مقام مقدس است تا آن جا که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، مرگ کسی را که امام زمان خویش را نشناسند، مرگ زمان جاهلیت می داند. به یقین، مقصود از این شناخت، شناختی کامل و درست از آن حضرت و از سیره و منش ایشان است، به گونه ای که این شناخت،چون چراغی روشن، راه را بر شبهه ها ببندد و از افتادن در گرداب شک و تردید در امانمان دارد.

ویژگی های گمراهان آخرالزمان

امام صادق علیه السلام در بیان نشانه های آخرالزمان و وظیفه شیعیان در برابر آن می فرماید: «آن گاه که حق از میان برود، ستم همه جا را فراگیرد، قرآن از روی هوای نفس توجیه شود؛ فساد آشکار گردد؛ حرف مؤمن پذیرفته نشود؛ کوچک ترها، بزرگ ترها را مسخره کنند؛ امر به معروف بی ارزش شود؛ رباخواری آشکار گردد و رباخوار سرزنش نشود و آن گاه که مردم در ارتکاب گناهان جری شوند و مؤمن جز با قلب خود، قدرت بر نکوهش اعمال زشت ندارد و اوقات نماز سبک شمرده شود و مردم به دنیا روی آورند و خلاصه آن گاه که دیدی حق به کنار نهاده شده است، خود را نگاه دار و نجات از این مهلکه ها را از خدا بخواه و بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی گرداند».

پرهیزکاری، وظیفه منتظران

در انتظارِ آمدن موعود، دل را جامه پاک می پوشانیم و درون را هر روز پاکیزه تر می سازیم. پرهیزکاری، تقوا، دوری از گناه و پرهیز از حرام الهی، وظیفه ای است که آن امام عزیز، منتظرش را بدان امر کرده و راه روشنی است که آن امام غایب از نظر بِدان توصیه فرموده است. آن حضرت در یکی از نامه های خویش به شیخ مفید رحمه الله ، از دانشمندان بزرگ شیعه می نویسد: «تقوا پیشه کنید و به ما اعتماد کنید و چاره این فتنه و آزمون را که به شما روی آورده است، از ما بخواهید.» آن گاه حضرت ادامه می دهد: «هرکس از شما باید به آنچه به وسیله دوستی ما به آن تقرب می جست، عمل کند و از آنچه مقام او را پست می گرداند و مورد رضای ما نیست، دوری کند؛ زیرا خداوند به طور ناگهانی انسان را برمی انگیزاند، آن هم در وقتی که توبه، سودی به حال او ندارد و پشیمانی، او را از کیفر نجات نمی دهد».

سبب انتظار طولانی

منتظریم و غافل از اینکه این انتظار، پا به پای خطاهایمان طولانی تر و سخت تر می شود. از دوری اش اشک می ریزیم و روز آمدنش را که روز نجات انسان و روز امنیت و آزادی و گشایش است، انتظار می کشیم، ولی خود با گناهانمان و دنیاپرستی هامان، تحقق آن وعده شیرین را دورتر می سازیم. کار را بر خود سخت می کنیم و دل مهربان آن عزیز را آزاده می سازیم تا آن جا که خود آن حضرت در نامه ای به یکی از عالمان بزرگ شیعه، شیخ مفید رحمه الله ، کردار ناشایست و گناهانی را که از دوستدارانش سر می زند، یکی از سبب های طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار بر می شمارد. پس اگر منتظر واقعی هستیم، باید که راه را بگشاییم و با پرهیزکاری و دوری از آنچه مورد رضای الهی نیست، ظهورش را نزدیک تر سازیم.

انتظار یعنی رهایی

گشایش، یعنی رهایی از تاریکی و جهل؛ آزاد شدن روح بلند آدمی از بند جلوه های دنیایی؛ پاره کردن زنجیرهای خواهش های نفسانی و بال و پر دادن به روح برای پرواز تا مرزهای الهی شدن. پاک شدن و الهی شدن نیز یعنی مهیا شدن برای آمدن موعود؛ یعنی انتظار راستین و مگر جز این است که مهیا شدن برای وصال دوست، دل بریدن است از غیر او و دست کشیدن از هر چه غیر از رضای اوست؟

این فرموده امام سجاد علیه السلام است که می فرماید: «انتظار گشایش، خود، بزرگ ترین گشایش و رهایی است.» این بدان معناست که مهیاشدن برای آمدن موعود، یعنی چنان که او دوست می دارد، بودن و این خود نجات دنیا و آخرت است.

ندای هل من ناصر امام

روزی که او ظهور کند، همه ما فراخوانده خواهیم شد و او با ندای مهدوی اش فریاد خواهد زد: «ای مردم! ما از خدا و از هر کسی از شما مردم که دعوت ما را بپذیرد و در صف یارانمان درآید، یاری می طلبیم.» همه ما که سال های سال در حسرت یاری جد بزرگوارش، امام حسین علیه السلام اشک ریخته و عزاداری کرده ایم، باز با ندای «هل من ناصر» حجت خدا فراخوانده خواهیم شد. کاش امروز نگاهی به دلمان بیندازیم و ببینیم آیا آن قدر پاک و آسمانی هست که لایق همراهی با حجت خدا باشد و آن قدر آگاه و آشنا هست که در شک و تردید و دودلی نماند؟ نکند بندهای دنیاپرستی پای دلمان را بسته باشد و نتوانیم در یاری حق قدم برداریم؟

زنان نقش آفرین در قیام جهانی

همیشه در همه رویدادهای بزرگ تاریخ، بانوانی نقش آفرین بوده اند که حماسه شجاعت و اراده شان، مردانگی آموخته است. در قیام جهانی مهدی موعود علیه السلام نیز آن گاه که دوستداران او از گوشه گوشه جهان گرد آیند، زنانی حماسه ساز، باایمان و نمونه، به یاری اش می شتابند و در این قیام بزرگ سهیم می شوند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمود: «313 تن نزد امام موعود می آیند که با آنان پنجاه زن نیز هست و این جماعت در مکه گرد می آیند.» این گروه، نخستین یاران خاص آن حضرت هستند که پس از آنان، دسته دسته مردمانی از زن و مرد، به آن حضرت خواهند پیوست. زهی سعادت آنان که کمال را درمی یابند!

امام، باخبر از همه اعمال

مهربان است و غریب. هرچند غایب است و هنوز رخصت ظهور از خدا نگرفته است، ولی در پسِ پرده های غیبت نیز تاب به خطا رفتن و به هلاک افتادنمان را ندارد. پس برایمان دعا می کند، خدا را می خواند و هدایت ما را از او می خواهد و ما غافل و بی خبر، در حلقه روزمرگی ها و خطاهامان گرفتاریم. گویی هرگز به دل مهربان او نیندیشیده ایم که چه طور از خطاکاری های ما اندوهناک می شود. آن مهربان در نامه ای به یکی از علمای بزرگ شیعه می فرماید: «ما از لغزش هایی که از بعضی دوستداران ما سر می زند، از وقتی که برخی از آنان میل به کارهای ناشایسته ای کرده اند که نیکان گذشته از آنها پرهیز می کردند، آگاهیم. گویا دوستداران ما نمی دانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم. اگر جز این بود، از هر سو گرفتاری به شما روی می آورد و دشمنانتان، شما را از میان می بردند».

ردّ انکار وجود آن حضرت

کیست که تو را باور نکند؟ به راستی، خدا با آن همه لطف و رحمتش و با آن همه ظرافت در نعمت هایش، چگونه ممکن است نعمت وجود راهنما را به آدمی عطا نکند و او را در راه زندگی، بی راهنما رها کند؟ حال آنکه حضور پرخیر و برکت تو، هم برای حفظ شریعت و دین و در امان ماندن آن از تحریف و تغییر و هم برای حفظ تکوین و آرام گرفتن و سکون زمین لازم است. زمینی که به فرموده امام صادق علیه السلام «اگر بدون امام باقی بماند، اهلش را در خود فرو می برد.»

حضور تو، ضرورتی است تا زمین به تو آرام گیرد و نور هدایتت هرچند از پشت ابرهای غیبت، هادی و راهنمای ما باشد و امر الهی به واسطه وجود تو جریان گیرد و رحمت او از دریچه وجودت جاری شود. پس بتاب ای خورشید امامت و از لطف وجودت، جهان آفرینش را زنده بدار!

دولت کریمه

او خواهد آمد و به امر الهی و به مدد او، دولت کریمه اش را برقرار خواهد کرد. درست در سخت ترین زمستان های سرد و تاریک خلقت، او بهار را خواهد آورد. این بشارت رسول خداست که می فرماید: «شما را به مهدی بشارت باد! مردی از قریش، از بین امت من، در زمانی که مردم با هم به مخالفت و ستیز برخیزند و زلزله ها روی دهد، او زمین را از عدالت و برابری پر می سازد، چنان که از جور و ستم پر شده باشد. آسمانیان و ساکنان زمین از او خشنود می شوند. او مال را به درستی و برابری بین مردم تقسیم می کند و دل های امت محمد را از بی نیازی می آکند و عدالت او همگان را در بر می گیرد.» در آن روزهای بهاری، طلوع خورشید حال و هوای دیگری خواهد داشت. پس عاجزانه خدا را به رحمتش می خوانیم که «اللهم عَجِّل فی فرج مولانا صاحب الزمان».

برای رسانه

الف) زیرنویس

تو را ندیدن سخت است و از آن سخت تر، تو را فراموش کردن.

مردم میان دو انتظار، اختیار دارند: انتظار وعده های دروغ و انتظار موعود.

هرکه امروز تو را فریاد نزند، فردا باید که سنگستان هجر را تیشه بردارد و فرهاد باشد.

بعدِ عمری انتظار، فردا که تو بیایی، خجلت دست های خالی ام را کجا ببرم؟

در ناله و گلایه گاه آن قدر فریاد می زنم که صدای مهربانی تو به گوشم نمی رسد.

در زمستان سرد و یخ زده غیبتت، جوانه امید به یاد تو زنده مانده است. کجاست پرتوهای گرم خورشید وجودت که مرا برویاند؟

ب) کتاب شناسی

کتاب مهدی موعود، ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار از علامه مجلسی است که به توصیه آیت الله بروجردی و به قلم روان علی دوانی ترجمه شده است. این کتاب، مجموعه ای پرمحتوا و ارزشمند از تعداد بسیاری از احادیث مربوط به آن حضرت است. مترجم در پاورقی ها، اطلاعات بسیاری درباره مسائل روز و شبهه ها آورده است.

سیمای حضرت مهدی(عج) در قرآن نوشته علامه سیدهاشم حسینی بحرانی و ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی است. در این کتابِ 450 صفحه ای، آیاتی از قرآن که تفسیر آن به حضرت مهدی(عج) برمی گردد، معرفی و در تفسیر آن، از روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام بهره گرفته شده است.

امام مهدی(عج) نوشته رسول رضوی، کاری است از مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه. در این کتاب، افزون بر اطلاعات مربوط به آن حضرت، به بسیاری از شبهه ها و اشکال های مربوط به این موضوع هم اشاره و پاسخ داده شده است.

دادگستر جهان از آیت الله ابراهیم امینی، مجموعه پرسش و پاسخ هایی است درباره موضوع مهدویت که در انتشارات شفق به چاپ رسیده است.

امامت و مهدویت نوشته آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، کتابی است ساده، روان و قابل استفاده که جلد سوم آن درباره موضوع مهدویت است. این کتاب در مؤسسه انتشارات حضرت معصومه علیهاالسلام چاپ شده است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/3/21 :: ساعت 12:26 عصر )
»» صبح امید

بشکفد گل های بستانی که من می خواستم(1)آید آن صبح درخشانی که من می خواستم

روشنی بخش دل و جانی که من می خواستماز نسیم جانفزای گلشن آل رسول

 

مقدمه

1 ـ اعتقاد به اصل «نصب امام»

براساس اعتقاد شیعیان، معرفی امام معصوم تنها از سوی خداوند متعال امکان تحقق دارد؛ زیرا فقط اوست که به صلاحیت و شایستگی های ظاهری و باطنی اشخاص جهت مدیریت این منصب آگاه است و می تواند اشخاصی را برگزیند که بر قله های کمالات انسانی قرار دارند و البته اعلام عمومی نام این اشخاص را بر عهده ی رسول امین اش گذاشته است تا مردم را نسبت به امامان بعد از خود آگاه سازد و حتی اصل، نسب، ویژگی ها و تعدادشان را نیز توضیح دهد. دلیل این اعتقاد را در روایت سعد بن عبدالله جست و جو می کنیم. وی وقتی به محضر امام زمان (عج) مشرف شد پرسید:

اخبرنی یا مولای عن العلة التی تمنع القوم من اختیار الامام لأنفسهم؛ مولای من، مرا از علت این که قوم (مردم) از برگزیدن امام برای خود منع شده اند، آگاه کنید.

امام فرمود: [منظورت] امام مصلح و اصلاحگر است یا امام مفسد؟

سعد پاسخ داد: امام اصلاحگر.

امام فرمود: آیا امکان دارد مردم در انتخاب اشتباه کنند یا نه؟

سعد گفت: بله، امکان چنین اشتباهی هست.

امام فرمود: علت این که مردم نمی توانند برای خود امام انتخاب کنند، همین است... .(2)

2 ـ خبرهای پیامبر از نصب دوازده امام

بر پایه ی همین اصل است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از اراده ی الهی برای انتخاب دوازده امام بعد از پایان دوره ی نبوت، بارها پرده برمی دارد و به حدی به اظهار و تبلیغ آن می پردازد که با وجود مخالفت های حکام و خلفای جور، اینک با انبوهی از روایات و سخنان پیامبر در این مورد رو به رو هستیم.(3)

(4)

علی و حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین مطهر و معصوم هستیم.(5)

(6)

ولایت آن ها را بپذیرد، من برای او بر بهشت ضامنم.

3 ـ روایت های ائمه

ائمه علیهم السلام نیز طبق وظیفه ای که داشتند هر یک خصوصیات امام بعد از خود را به طور علنی برای مردم بازگو می کردند که در مورد امام زمان (عج) می توان به طیف گسترده ای از روایات (از امام علی تا امام عسکری علیهم السلام ). اشاره کرد. از جمله اصبغ بن نباته می گوید: نزد امیرمؤمنان علی علیه السلام آمدم و دیدم امام غرق در فکر و اندیشه است و بر زمین خط می کشد، پرسیدم: ای امیرمؤمنان چرا تو را این گونه در فکر می بینم؟ آیا به (رهبری) در زمین تمایل یافته ای؟ امام فرمود: نه به خدا سوگند! هرگز حتی یک روز هم من شیفته ی دنیا نشدم. بلکه درباره ی مولودی که یازدهمین فرزند من است فکر می کردم. درباره ی همان مهدی که سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می کند. برای او غیبت و سرگردانی وجود دارد... .»(7)

4 ـ نتیجه ی اخبار و بشارت ها در جامعه ی اسلامی

مجموعه ی این بشارت های هماهنگ با نظام هدایتی خداوند، چنان تأثیری در جامعه ی اسلامی گذاشت که اجماع و اتفاق پیرامون تولد، امامت و غیبت و ظهور آخرین نور محمدی را در پی داشت و به همین خاطر است که تاکنون کسی مدعیان مهدویت را به عنوان «انکار اصل ظهور» رد نکرده بلکه به دلیل واجد نبودن نشانه های مهدی واقعی، آنان را طرد کرده اند. از این رو «سدیدی» می نویسد: «الذی اتفق علیه العلما ان المهدی هو القائم فی آخر الوقت و انه یملاءُ الارض عدلاً والاحادیث فیه و فی ظهوره کثیره»(8)؛ آنچه علما بر آن اتفاق دارند این است که مهدی همان قائم در آخرالزمان است و اوست که زمین را از عدل پر می کند و احادیث درباره ی او و ظهورش زیاد است.

ابن ابی الحدید نیز می نویسد: «قد وقع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین علی ان الدنیا و التکلیف لاینقضی الا علیه»(9)؛ بین دو گروه مسلمانان اتفاق است که دنیا و تکلیف تمام نخواهد شد مگر بر آن حضرت.

نگاهی به عصر تولد امام زمان (عج)

امام حسن عسکری علیه السلام پدر بزرگوار امام زمان (عج) با سه خلیفه ی عباسی (معتز، مهتدی و معتمد) هم عصر بود و هر یک از این سه نفر فشارهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی شدیدی علیه امام تحمیل کردند. معتز دستور قتل امام را به سعید حاجب داد(10) که با دعای امام، خلیفه نابود شد.(11)(12)

بعد از او نیز (256 ه . ق) نوبت به معتمد رسید، وی بدتر از دو خلیفه ی قبل با امام رفتار کرد و حضرت را به دست یحیی بن قتیبه (که امام را در مقابل شیرها انداخت) سپرد.(13)

(6 سال) را پشت سرگذاشت.

تاریخ نشان می دهد که اطلاع و آگاهی خلفا از ظهور دوازدهمین نور محمدی از صلب امام حسن عسکری عمده ترین دلیل آزار و ستم هایی بود که بر حضرت وارد می کردند و خود امام نیز به این واقعیت تصریح می کرد. از جمله فرمود: ستمگران گمان بردند مرا می کشند تا این نسل را قطع کنند.(14) آری آنان به سان فرعون حتی همسر و کنیزهای حضرت را نیز تحت کنترل می گرفتند تا مبادا آن شمع محمدی پای به عرصه ی وجود گذارد؛ اما در مقابل اراده ی الهی چه می توانستند بکنند.

«یریدون ان یُطفؤوا نور الله بأفواههم و یأبی الله الا ان یُتّم نوره»؛(15)

خود را به انتها برساند.

بانویی از نسل شمعون

نرجس مادر امام عصر، بانویی از نسل حواریون حضرت عیسی علیه السلام بود که قدرت الهی و تقدیر حق او را برای همسری امام عسکری علیه السلام از روم به سامرا راهی کرد تا گوهر تابناک مهدویت در دامن او پرورش یابد.

اما این که نرجس چگونه به سامرا رسید، خود حکایتی شگفت انگیز است که در کتب بسیاری به شرح آن پرداخته اند مانند: فاضل قندوزی از علمای اهل سنت،(16) شیخ طوسی، صدوق و ... ما به اختصار به این رویداد شگفت اشاره می کنیم.

بشر بن سلیمان از فرزندان ابو ایوب انصاری می گفت: روزی «کافور» یکی از خدمتگزاران امام هادی علیه السلام به نزدم آمد و گفت: امام تو را می خواهد. من به خدمت امام رسیدم، حضرت فرمود: «ای بشر! تو از اولاد انصار هستی که در زمان ورود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به یاری آن جناب شتافتند و دوستی شما برای ما مسلم است. بنابراین من به شما اطمینان زیادی دارم و می خواهم افتخاری به تو بدهم. رازی را با تو می گویم که نزدت محفوظ بماند.» حضرت نامه ای به خط رومی نگاشت و مهر زد و کیسه ی زردی بیرون آورد و هر دو را به من داد و فرمود: به بغداد عازم شو، صبح فلان روز سر پل فرات برو و متوجه عمر بن زید باش که نزدش کنیزی است که دو لباس حریر پوشیده و خود را از دسترس مشتریان حفظ می کند ... نزد فروشنده برو و بگو: من نامه ای دارم که یکی از بزرگان به خطّ رومی نوشته است، نامه را به کنیزک نشان بده تا درباره ی نویسنده اش بیندیشد، اگر به او تمایل پیدا کرد و شما هم راضی شدی، من به وکالت او را می خرم.

بشر می گوید: من به فرموده ی حضرت عمل کردم. چون او نگاهش به نامه افتاد، به شدت گریست و به عمر بن زید نگاه کرد و گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش ... و به این ترتیب با هم راهی شدیم. او نامه را روی چشمانش می گذاشت و می بوسید. گفتم: خیلی جای تعجب دارد که نامه ای را می بوسی که نویسنده اش را نمی شناسی!

گفت: آنچه می گویم، بشنو تا علت این علاقه مرا دریابی. آن گاه به شرح زندگی خود پرداخت وگفت: من ملیکه، دختر یشوعا، پسر قیصر هستم. مادرم از فرزندان حواریین است و نسبم به حضرت عیسی علیه السلام می رسد. پدر بزرگم می خواست مرا به ازدواج برادرزاده اش در آورد، اما در مراسم عروسی ناگهان صلیب ها از بلندی روی زمین ریختند و پایه های تخت شکست. بار دیگر همه چیز را مرتب کردند تا دوباره عقد بخوانند ولی همان حادثه روی داد و همه ی حضار پراکنده شدند. آن شب من در خواب دیدم که حضرت عیسی و شمعون وصی او و گروهی از حواریون در قصر اجتماع کرده اند، طولی نکشید که محمد صلی الله علیه و آله پیغمبر خاتم و داماد و جانشین او و عدّه ای از فرزندانش وارد شدند. حضرت عیسی علیه السلام به استقبال شتافت. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا روح الله! من به خواستگاری دختر وصی شما شمعون برای فرزندم آمده ام. و در این حال به امام عسکری علیه السلام اشاره کرد ... و آن گاه که حضرت عیسی و شمعون قبول کردند، پیامبر بالای منبر رفت و خطبه خواند، سپس حضرت عیسی و حواریون را گواه گرفت. وقتی از خواب بیدار شدم از ترس جان خود، خواب را برای پدر و جدّم نقل نکردم و پیوسته آن را در صندوقچه ی قلبم نهفته می داشتم و روز به روز ضعیف تر می شدم ... تا این که چهارده شب گذشت و در خواب حضرت فاطمه علیهاالسلام را همراه با حضرت مریم دیدم، من فوری دامن مبارک حضرت فاطمه را گرفتم و بسیار گریستم و از این که امام حسن عسکری به دیدنم نمی آید شکوه کردم. او فرمود: چون تو در مذهب نصارا هستی، او به دیدنت نمی آید. من به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم شهادت دادم و از آن شب به بعد امام را در خواب ملاقات می کردم تا این که یک شب امام در خواب به من فرمود: قیصر لشکری به جنگ مسلمانان می فرستد، به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران به آن ها محلق شو. من چنان کردم و به اسارت مسلمانان در آمدم تا این که چنین به اینجا رسیدم.

بشر می گوید: من او را به سرّ من رأی بردم و خدمت حضرت امام هادی علیه السلام رساندم ... حضرت به او خطاب کرد: می خواهم تو را گرامی بدارم، کدام یک بهتر است، ده هزار اشرفی یا بشارت به شرافت ابدی؟!

گفت: بشارت به شرف ابدی می خواهم. حضرت فرمود: بشارت باد تو را به فرزندی که پادشاه مشرق و مغرب عالم خواهد شد و زمین را از عدل پر خواهد کرد بعد از آن که از ظلم پر شود.

او پرسید: این فرزند از چه کسی به عمل خواهد آمد. امام فرمود: از آن کسی که حضرت پیامبر تو را برایش خواستگاری کرد... آن گاه امام «کافور» را خواست و فرمود: از خواهرم حکیمه بخواه بیاید.

وقتی حکیمه آمد، فرمود: این همان دخترکی است که می گفتم. حکیمه او را در آغوش کشید و نوازش کرد. امام فرمود: ای دختر رسول خدا او را به خانه ببر و واجبات و سنت ها را به وی بیاموز. او همسر حسن و مادر صاحب الامر است.(17)

گل نرگس

بعد از شهادت امام هادی علیه السلام امر امامت بر عهده ی امام عسکری علیه السلام قرار گرفت و در این دوره است که گل نرگس می شکفد. حکیمه خاتون علیهاالسلام می گوید: آن روز نیز مثل هر روز به خانه ی امام عسکری علیه السلام رفتم. همسرش نرگس پیش آمد و گفت: ای خاتون اجازه دهید کفشتان را بیاورم. گفتم: خاتون و صاحب من تو هستی، هرگز نمی گذارم تو کفش از پای من درآوری و به من خدمت کنی، بلکه من به شما خدمت می کنم. امام حسن علیه السلام که این سخنان را می شنید، فرمود: عمه جان! خدا جزای خیر به تو دهد.

تا غروب آن جا بودم، وقتی خواستم به خانه ی خود برگردم از خدمتکار خانه خواستم لباس های مرا بیاورد، امام تا صدای مرا شنید، فرمود: ای عمه! امشب مرو و بمان، چون امشب فرزند ارجمندی متولد می شود که حق تعالی به او زمین را به علم و ایمان و هدایت زنده می گرداند بعد از آن که مرده باشد به شیوع کفر و ضلالت ... من با شگفتی پرسیدم: من که در نرجس اثر حملی نمی بینم ... برخاستم و نزد نرگس رفتم ولی اثری نیافتم لذا برگشتم و گفتم که اثری از حمل نیست. حضرت لبخندی زد و فرمود: وقتی صبح بدمد، اثر حمل ظاهر می شود و مثل او مثل مادر موسی علیه السلام است که هنگام ولادت هیچ اثری بر او ظاهر نشد و احدی بر حالش مطلع نشد. زیرا فرعون شکم زنان حامله را می شکافت تا موسی علیه السلام را بیابد. و حال این فرزند نیز در این امر شبیه به حضرت موسی است.

حکیمه می گوید: نزد نرجس برگشتم و او را نیز مطلع کردم. گفت: ای خاتون من که هیچ اثری نمی بینم. در هر صورت شب را در آن جا ماندم و افطار کردم و نزدیک نرجس خوابیدم. من هر لحظه حواسم به او بود و او خوابیده بود. آن شب بیشتر از شب های قبل به نماز و تهجد برخاستم و نماز شب خواندم. چون به نماز وتر رسیدم، نرجس از خواب برخاست، وضو گرفت و نماز شب خواند. صبح کاذب دمیده بود و در دل گویی لحظه ای به شک افتادم. اما همان لحظه امام ندا داد که: شک نکن که وقتش نزدیک شده است. در این زمان اضطرابی در سیمای نرجس مشاهده کردم، او را در بر گرفتم و نام الهی را بر او خواندم. امام ندا داد که سوره ی انا انزلناه فی لیلة القدر را بخوان. آن گاه من از حال نرجس پرسیدم، گفت: اثر آنچه مولایم فرموده بود، ظاهر شده است.

وقایع خیره کننده

شیوه ی تولد امام همانند شیوه ی حمل او توسط مادرش شگفت آور بود.

وقایع شگفت انگیز دیگری نیز در زمان تولد آن حضرت رخ داد که به بعضی از آن ها اشاره می شود.

1 ـ سخن گفتن قبل از تولد

حکیمه خاتون می گوید: سوره ی انا انزلناه را می خواندم که شنیدم کودک در دل مادر با من همراهی کرد و او نیز سوره ی انا انزلناه ... را خواند و سپس به من سلام کرد. من ترسیدم، حضرت صدا زد و فرمود: از قدرت الهی تعجب نکن که خداوند کودکان ما را به حکمت گویا می کند و ما را در بزرگی حجت خود در زمین می گرداند.(18)

2 ـ ادای شهادت بعد از تولد

[بعد از تولد] وقتی وارد شدم، نوزادی را دیدم که دو زانو رو به قبله نشسته و دست های مبارکش را به آسمان بلند کرده بود و می گفت: «اشهد ان لا اله الاّ الله وحده لاشریک له و انّ جدّی رسول الله صلی الله علیه و آله و انّ ابی امیرالمؤمنین ... اللّهم انجز لی وعدی و اتمم لی امری و ثبّت وَطْأتی واملأالارض بی عدلاً و قسطا»(19)؛

جهان را پر از عدل و داد کن.

3 ـ ساطع شدن نور

از غیاث بن اسد روایت شده که محمد بن عثمان عمری گفت: «لما ولد الخلف المهدی صلوات الله علیه سطع نور من فوق رأسه و هو یقول: اشهد ان لا اله الاّ هو والملائکة و اُولوا العلم قائما بالقسط ...»(20)؛

می کند... .

4 ـ قرائت قرآن

امام در همان لحظات اولیه ی تولد به یگانگی خدا شهادت داد و ... این آیه را تلاوت کرد ««بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نَمُنَّ علی الذین استُضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین و نُمَکّن لهم فی الارض و نُری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون»(21).

رشد امام

چنین بود که در نیمه ی شعبان سال 255 یا 256 ه . ق امام زمان (عج) چشم به جهان گشود.

آن حضرت بعد از تولد، به سرعت رشد کرد و این امر نه تنها در امور باطنی که از حیث ظاهری نیز به وضوح قابل مشاهده بود. حضرت امام عسکری علیه السلام او را به روح القدس سپرد و فرمود: تو را به کسی سپردم که مادر موسی، فرزندش را به او سپرد. حکیمه می گوید: پرسیدم او که بود که فرزند را به وی سپردید؟ فرمود: روح القدس بود که موکل بر ائمه است، ایشان را از جانب خدا موفق می گرداند و از خطا نگاه می دارد و به علم زینت می دهد. چهل روز بعد وقتی نزد امام رفتم، کودکی را دیدم که در خانه راه می رفت. گفتم: ای آقای من! این طفل دو ساله کیست؟ حضرت لبخندی زد و فرمود: اولاد پیغمبران و اوصیای ایشان هرگاه امام باشند، برخلاف دیگر کودکان رشد می کنند و یک ماهه ی ایشان برابر با یک ساله ی دیگران است.

آن ها در شکم مادر سخن می گویند و قرآن می خوانند و عبادت می کنند و هنگام شیرخوردن، ملائکه از آن ها فرمان می برند و هر صبح و شام نزدشان حاضر می شوند.

حکیمه می گوید: هر چهل روز یک مرتبه به خدمت او می رسیدم، تا آن که چند روز قبل از شهادت امام عسکری علیه السلام نیز به خدمتش حاضر شدم. او را به صورت مرد کامل شناختم، به فرزند برادر گفتم: این مرد که به من می فرمایی نزدش بنشینم کیست؟ فرمود: این فرزند نرجس است و خلیفه ی من بعد از من و زود است که من از میان شما بروم، باید سخن او را قبول کنی و امرش را بپذیری.(22)

امام عسکری و تولد فرزند

1 ـ اعلام به دوستان خاص

به طور طبیعی امام سعی داشت، موضوع تولد فرزند مخفی بماند و اساسا نوع تولد (که اثر حمل در یک شب ظاهر می شود) نیز گویای همین موضوع است و این سخن امام که تولد او مانند تولد موسی علیه السلام است که فرعون در انتظار تولد بود و فرمان دریدن شکم ها صادر کرده بود، اثبات می کند که در این باره نیز همین حساسیت حکومت وجود داشت با این تفاوت که آن ها براساس محاسبات غلط، در زمان شهادت امام عسکری علیه السلام رو به این کار آوردند و حتی کنیزان و ... را تحت کنترل گرفتند تا اگر فرزندی باشد، او را به قتل برسانند و چون از آن هم نتیجه ای نگرفتند، گمان بردند فرزندی در کار نیست. با توجه به این حسیاسیت بود که امام در کنار رعایت سنت ها و حتی اطعام ها (که احیانا به طور مخفی و با عناوین دیگر بوده) یاران با وفا و مورد اطمینان را از این امر آگاه می کرد. حداقل فایده ی این کار، زدودن شبهه ی امام نبودن خود حضرت عسکری علیه السلام به دلیل نداشتن فرزند بود. لذا شاهد هستیم که بعد از اعلام، گروه هایی که از حق برگشته بودند، بار دیگر به محق بودن حضرت امام حسن عسکری علیه السلام اعتراف می کنند.

صدوق از احمد بن حسین قمی روایت می کند که وقتی فرزند امام متولد شد از ناحیه ی امام عسکری علیه السلام نامه ای به جدم احمد بن اسحاق رسید که به دست خط خود آن حضرت بود و نامه هایشان را با همان خط می نوشتند. در آن نامه نوشته شده بود:

«برای ما مولودی ولادت یافت. باید در نزد تو مستور و از مردم پنهان بماند، زیرا آن را بر کسی ظاهر نمی کنیم مگر نزدیکتر را به خاطر نزدیکی اش و دوستدار را به خاطر ولایتش.

اعلام آن را به تو می پسندیم تا خداوند تو را به آن شاد کند، همان طور که ما را شاد کرد.»(23)

که زمین از حجت خدا خالی نمی ماند.(24)

از جور و ستم شد، ظاهر می شود و آن را از عدل و داد پر می کند.(25)

الارض قسطا و عدلاً کما مُلئت جورا و ظلما.(26)

2 ـ مطرح ساختن فرزند

شیوه ی دیگر امام عسکری علیه السلام این بود که در بین اصحاب و یاران ویژه، قدر و منزلت فرزندش را بنمایاند و قلب آنان را نسبت به این واقعیت که کودکی می تواند امام آنان بعد از وی باشد، مطمئن سازد. از این روی امام زمان (عج) نیز با پاسخ گویی به خواسته های پدر و بروز علم و دانش خود، دوستداران اهل بیت را در رسیدن به این یقین یاری می داد. سعد بن عبدالله اشعری یکی از این اشخاص است که با انبوهی از سؤالات همراه احمد بن اسحاق (نماینده ی امام عسکری علیه السلام در قم) به محضر امام حسن عسکری علیه السلام رسید. او می گوید:

وقتی داخل شدیم چشمانمان بر ابی محمد حسن عسکری علیه السلام افتاد که صورتش مانند ماه شب بدر بود و بر روی پایش کودکی دیدیم که در حسن و زیبایی به ستاره ی مشتری می ماند. احمد بن اسحاق سرپوش را باز کرد و کیسه های (پول و ... که مردم داده بودند) را نزد حضرت گذاشت، اما امام رو به فرزندش کرد و فرمود: «فُضّ الخاتم عن هدایا شیعتک و موالیک؛ مهر از هدایای شیعیان و دوستداران خود بردار، کودک فرمود: ای مولای من آیا جایز است که دست پاکیزه به هدایای نجس و اموال پلید دراز کنم. امام عسکری علیه السلام رو به احمد کرد و فرمود: آنچه در سرپوش است خارج کن تا حلال و حرام را جدا کند.

وقتی چنین کرد، کودک فرمود: این کیسه مربوط به فلان شخص از فلان محله ی قم و هفتاد و دو دینار است. چهل و پنج دینار مربوط به فروش خانه است که از پدر به ارث برد و چهارده دینار آن بابت فروش هفت دست لباس و سه دینار آن بابت کرایه مغازه هاست. امام عسکری علیه السلام فرمود: راست می گویی فرزندم! این مرد را در آنچه در این مال حرام است راهنمایی کن. در پی امر امام، او نیز چنین کرد و وضع تمام کیسه ها را به همین روش شرح داد. سعد بن عبدالله می گوید: آن گاه امام به من فرمود: مسائل خود را از نور چشمم بپرس، من نیز آن مسایل را طرح و یک به یک جواب گرفتم.(27)

بعد از پدر

امام حسن عسکری علیه السلام همچون اجداد خود قبل از شهادت، ودایع امامت را به ولی عصر (عج) سپرد و به نقل از احمد بن اسحاق، در سال 259 مادرش را به حج فرستاد و [قبل از رفتن مادر] او را از شهادت خود در سال دیگر و فتنه هایی که بعد از شهادتش واقع خواهد شد، مطلع ساخت. سپس اسماء اعظم الهی و مواریث پیامبران و اسلحه و کتب حضرت رسالت را به حضرت صاحب الامر تسلیم کرد و مادر آن جناب متوجه مکه شد.(28)

را با طلا روکش کرده اند. وقتی بررسی کردند دیدند همان طور است.

جعفر کذاب به جای آن که از این همه آبرو ریزی شرمنده شود، این بار به نزد خلیفه رفت و او را از آنچه دیده بود آگاه کرد. او نیز خدمتکاران خود را فرستاد. آنان کنیز امام (صیقل) را گرفتند تا کودک را نشان دهد، او انکار کرد و برای رفع ظن آن ها گفت که خود حملی در شکم دارد و به این ترتیب او را به «ابن ابی الشوارب» قاضی سپردند که وقتی فرزند متولد شد، بکشد. بعدها کنیز آزاد شد.(29)(30)

نام ها و القاب حضرت

نام اصلی او (م.ح.م.د) است. پیامبر اکرم در ضمن حدیثی فرمود: اسم او اسم من و کنیه اش (ابا القاسم) کنیه من است. کنیه های امام (اباالقاسم، ابو صالح، ابو عبدالله، ابو ابراهیم، ابو جعفر و ابو الحسین است.(31) اما القاب حضرت عبارتند از:

راهنمایی می کند.(32)

قائم می نامند که پس از فراموش شدن نامش قیام می کند.(33)

دین برگشتند، قیام می کند.(34)

امام زمان است.(35)

خواهند بود و آن ها که تردید دارند انکار خواهند کرد.(36)(37)

بسیاری از دعاها نیز به همین لقب از حضرت یاد شده است.

حجة الله، خلف صالح، خاتم، موعود، روح القدس، تسلی دهنده، غریم (طلب کار)، مؤمل (منتظر و آرزو برآورده شده)، منتقم، ماء العین (آب طاهر و جاری بر زمین)، ولی الله، صاحب الامر، صاحب الزمان و ... نیز از دیگر القاب حضرت است.(38)

دوران غیبت

در پی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و هجوم خطرها به جان امام زمان (عج) در سال 260 (یا 259) غیبت امام آغاز شد که به دو دوره ی غیبت صغری (از شهادت امام عسکری تا 329) و غیبت کبری تقسیم می شود.(39)

 

پی نوشت ها:

1 ـ خوشه های طلایی، علی مجاهد،ص 165. (امین کاشانی)

2 ـ احتجاج طبرسی، ج 2، ص 268؛ منتخب الاثر، ص 151. امام در ادامه به انتخاب کردن موسی هفتاد نفر از بزرگان قوم که بر طبق علم ظاهری تردیدی در ایمان و اخلاص آن ها نبود می پردازد و این که انتخاب شده های او از منافقین در آمدند، و می فرماید «فلما وجدنا اختیار من قد اصطفاه الله للنبوة واقعا علی الافسد دون الاصلح و هو یظن انه الاصلح دون الافسد علمنا ان لا اختیار لمن لایعلم ما تُخفی الصدور و ما تکن الضمایر و ینصرف عنه السرائر و ان لاخطر اختیار المهاجرین و الانصار بعد وقوع خیرة الانبیاء علی ذوی الفساد لما ارادوا اهل الصلاح ... .»

3 ـ بیش از 34 تن از صحابه، احادیث مربوط به «دوازده امام» را نقل کرده اندو ده ها کتاب در این باره نوشته شده است. امامت و مهدویت، آیت ا... صافی، ج 3، بخش اول، ص 51 تا 53.

4 ـ منتخب الاثر، ص 12. روایاتی دیگر در این مورد را در کنزالعمال، ج 1، ص 338 و ج 6، ص 201؛ ینابیع المودة، ص 5، 493، 258 و 445؛ کشف الاسرار، ص 74 و ... بخوانید.

5 ـ ینابیع الموده، ص 258 و 455.

6 ـ کشف الاستار، ص 27 تا 29، حدیث چهارم، نقل از امامت و مهدویت، ج 3، بخش اوّل، ص 59. ابو داود احادیث دوازده امام را در جامع خود (یکی از صحاح سته) درکتاب المهدی جمع کرده است. و در کتاب منتخب الاثر 271 حدیث (دوازده امام)، 94 (مهدی دوازدهمین)، 91 (علی اول مهدی آخر)، 107 حدیث (امامان دوازده و نه نفر از نسل حسین)، 50 حدیث (اسامی شریف دوازده امام) دارد. همان ص 61.

7 ـ اصول کافی، ج 1،ص 338، ح 7، باب نادر فی حال الغیبة. و پیش گویی امام صادق، همان، ص 339 و ... .

8 ـ سوائک الذهب، ص 78، نقل از امامت و مهدویت، ج 3، ب 1، ص 81.

9 ـ شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 535، چاپ مصر.

10 ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 431؛ البدایة و النهایه، ج 11، ص 16.

11 ـ الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 233.

12 ـ اصول کافی، ج 1، ص 510، ح 16.

13 ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 430.

14 ـ کمال الدین، ج 2، ص 479؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 342 و 139.

15 ـ توبه/32. «و یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره» (صف/ 8).

این آیات را از جمله به تشکیل حکومت جهانی توسط حضرت ولی عصر تأویل کرده اند.

16 ـ ینابیع الموده، ص 449 و 451 و ببینید کمال الدین، ج 2، ص 417؛ الغیبة، ص 124.

در جلاء العیون به طور مبسوط از ابن بابویه و شیخ طوسی نقل می کند، ص 1001 تا 1007.

17 ـ کتاب الغیبة، طوسی، ص 208؛ کمال الدین، ج 2، ص 426؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 289.

18 ـ بحارالانوار، ج 51، ص 13؛ جلاء العیون، ص 1009.

19 ـ همان، ج 1، ص 13.

20 ـ همان، ج 51، ص 16.

21 ـ همان، ج 51، ص 4، قصص 5 و 6. و در روایت دیگر است که امام حسن از او خواست سخن بگوید. وقایع دیگری نیز ذکر شده است. جلاء العیون، ص 1010 به بعد.

22 ـ جلاء العیون، ص 1011، نقل از کمال الدین، ص 426.

23 ـ منتخب الاثر، ص 243 و 244.

24 ـ همان، ص 245 و 246.

25 ـ ینابیع المودة، ص 460.

26 ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 138، ح 682.

27 ـ احتجاج طبرسی، ج 2، ص 268.

28 ـ عیون المعجزات، ص 125.

29 ـ کمال الدین، ص 475؛ جلاء العیون، ص .995

30 ـ برخورد امام عصر با مأمور خلیفه که برای تفتیش خانه ی امام عسکری علیه السلام در خانه را شکسته و وارد شده بود نیز از دلایل حضور ظاهری حضرت (البته به طور ناشناس) در این دوره است. اصول کافی، ج 1، ص 331. برای توضیح بیشتر به خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص 24، مراجعه کنید.

31 ـ الزام الناصب، شیخ حائری یزدی، ج 1، ص 483.

32 ـ اثبات الهداة، ج 7، ص 110 و 169.

33 ـ معانی الاخبار، ص 65.

34 ـ کمال الدین و تمام النعمة، ص 378.

35 ـ تفسیر فرات کوفی، ص 240.

36 ـ کمال الدین، ص 378.

37 ـ هود/ 86؛ غیبت نعمانی، باب 14، حدیث 67.

38 ـ به بحارالانوار و منتهی الامال مراجعه کنید.

39 ـ برخی آغاز غیبت را از هنگام ولادت می دانند (255 ه . ق).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/3/21 :: ساعت 12:25 عصر )
»» وظایف سازمانها و نهادها در ترویج فرهنگ مهدویت

اشاره:

وظایف شیعه در برابر حضرت بقیة الله (عج)، بر دوگونه است: وظایف فردی; وظایف جمعی . برخی از کارها، بر عهده ی افراد است و بعضی از وظایف، بر عهده ی نهادها و سازمان ها و تشکل ها .

نوشتار حاضر، وظیفه ی مردم و مراکزی مانند حوزه و مساجد و تکیه ها و صدا و سیما و عقیدتی - سیاسی نیروهای مسلح و . . . را شمرده است .

اللهم وانطقنی بالهدی والهمنی التقوی (1)

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن، صلواتک علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا . (2)

پیش در آمد

مراکز دینی درباره ی حضرت مهدی (عج) چه کارهایی می توانند انجام دهند؟

من، برای پاسخ دادن به این پرسش، مراکز مختلف را در نظر گرفتم و برای هر یک وظایفی را نوشتم . نام این مراکز، چنین است: مساجد و تکایا; عقیدتی - سیاسی نیروهای مسلح; صدا و سیما; منبری ها; مداح ها; سازمان و دفتر تبلیغات; نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها; اوقاف; حوزه های علمیه; و مردم .

وظایف مردم

نام حضرت مهدی (عج) را ترویج دهند .

در قرآن آمده است:

«. . . یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» . (3)

در این جا، «سبیلا» به طور نکره آمده است . مردم، در روز قیامت، هیچ چیز ندارند جز این که می گویند: «ما، اسم بچه مان، حسن و حسین بود .» و همین نخ باریک، این ها را نجات می دهد . این «سبیلا» یعنی یک راه بسیار مختصر، مانند همین که نام پسرش را «مهدی » می گذارد .

نگویید: «نام برادر من، مهدی است و برادر خانم ام مهدی است، بنابراین، من نمی توانم نام پسرم را مهدی بگذارم .» ! چه طور اگر برادرتان تلفن و تلویزیون و فریزر داشته باشد، نمی گویید، دیگر من نداشته باشم؟ ! چه اشکالی دارد که در همه ی خانه ها، «فاطمه » باشد، «مهدی » باشد؟ !

موقوفات برای امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام زیاد است، ولی درباره ی قرآن و امام زمان (عج) زیاد نیست .

برای کتاب هایی که مربوط به امام زمان (عج) است، کسی بانی شود، مثلا، چند هزار جلد کتاب بخرد و به افراد بدهد یا این که یک سری کتاب بخرند و ارزان تر بدهند .

حدیث داریم که اگر چیزی می خواهی برای بچه ات بخری، شب جمعه بده که او با کلمه ی جمعه و یاد امام زمان (عج) آشنا شود .

حدیث تکان دهنده ای دیدم . امام فرمودند: «من، روزی صد بار شما را دعا می کنم .» . خیلی بی انصافی است که آقا، روزی صد دفعه ما را دعا کند، ولی ما یک «اللهم کن لولیک » هم نگوییم!

معلم از دانش آموزان بخواهد یک انشا برای آقا (عج) بنویسند . ما، در ستاد اقامه ی نماز، سه سال است این کار را می کنیم . امسال، ششصد هزار انشا نوشته بودند .

هدیه ها و چشم روشنی ها، کتاب هایی درباره ی امام زمان (عج) باشد . هدیه ی هر کس، کتابی مطابق نیازش باشد .

این ها، نمونه ی کارهایی است که مردم می توانند انجام دهند .

وظایف عقیدتی - سیاسی نیروهای مسلح

سردوشی ها، در روز نیمه ی شعبان داده شود .

نیمه ی شعبان، نوع غذا و لباس های پادگان ها، فرق کند و مناسب جشن باشد .

کتاب های ساده ولی پر محتوایی، در نیمه ی شعبان میان کادر، و کارکنان و سربازان، به مسابقه گذاشته شود .

در همه ی مراسم های صبحگاهی، نام امام زمان (عج) برده شود .

سربازان، بسیجیان، پاسداران، . . . سربازان امام زمان اند . این مطلب به آنان گفته شود . این، یک نوع تربیت است . قرآن می گوید:

«. . . ملة ابیکم ابراهیم . . .» ; (4)

پدر شما ابراهیم است .

در حدیث نبوی آمده است:

«انا وعلی ابوا هذه الامة . . .» . (5)

اگر من احساس کنم، پدرم، حضرت ابراهیم پیامبر است، چه خواهد شد؟ اگر انسان احساس کند سرباز امام زمان علیه السلام است، چگونه خواهد بود؟ این مسئله، خودش، یک تلقین است . باید به مناسبت های مختلف، از مهدویت سخن گفت .

وظایف مساجد و تکایا

این چراغانی ها و جشن ها را باید به نسل نو منتقل کرد . این، خیلی مهم است .

همان گونه که عاشورا، دیگ های غذا بار می گذارند، در نیمه ی شعبان نیز همه ی مردم اطعام شوند .

در مساجد، نیمه ی شعبان، احیا گرفته شود . در حدیث آمده است: «کسی که شب نیمه ی شعبان تا صبح نخوابد، آن وقتی که همه ی دل ها مرده است، دل او زنده است .» . اگر همه، یک سمت رفتند، او، به سمت دیگر می رود . در دانشگاه تهران، این کار انجام شد و امسال (6) نیز برگزار خواهد شد . جمعیت زیادی می آیند . سخنرانی، و مقاله خوانی از سوی دانشجویان و . . . از برنامه های آنان است .

از بچه ها بخواهیم که هر کس یک مقاله ی خوب بیاورد و در مسجد بخواند .

به مناسبت نیمه ی شعبان به فقرا و سال مندان کمک شود . حضرت امام رحمه الله در نوفل لوشاتو که بودند، روز تولد حضرت مسیح، علی نبینا و آله و علیه السلام، به همه ی همسایه های مسیحی سر زدند یا هدیه فرستادند . امام رضا علیه السلام عید غدیر برای دوستان اش انگشتر می فرستادند . در حدیث آمده است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی گوسفندی را ذبح می کردند و گوشت اش را برای خانم هایی که رفیق حضرت خدیجه علیها السلام بودند، می فرستادند . این، بزرگ داشت است .

غرفه های کتاب و نوارهای مفید در این زمینه ایجاد شود .

از افرادی که به مسجد نمی آیند، دعوت شود . نیمه ی شعبان، وقت خوبی است که آنان را به طور خصوصی دعوت کنیم . ممکن است لباس مناسبی برای مسجد نداشته باشد یا خدای نکرده نماز بلد نباشد و بالاخره مشکلی داشته باشد، ولی شیرینی خوردن و شعر گوش دادن کاری ندارد . اینان را خصوصی دعوت کنیم .

البته، می توانیم کلاس هایی نیز در مساجد برگزار کنیم .

وظایف صدا و سیما

در صدا و سیما، هر شبکه، می تواند کار خاصی انجام دهد . شبکه ی اول، اشعاری که در مورد آقا است، بخواند و شبکه ی دوم، سؤالاتی که در مورد آقا است پاسخ دهد و شبکه ی سوم، نامه ها و توقیعات آقا را تفسیر کند و یک شبکه، شعرا و نویسندگان درجه ی یک را که درباره ی آقا شعر گفته اند، معرفی کند و . . .

شبکه های صدا و سیما، می توانند هر صبح جمعه، یک برنامه ی ویژه داشته باشند . به لطف الهی، این کار انجام شده است . شبکه ی دو، صبح جمعه، برنامه ای دارد به نام به سوی ظهور . معرفی کتاب، شعر، پاسخ به پرسش ها، و . . . از فعالیت های این برنامه است .

جمعه، روز آقا است . شرح دعاهای ندبه و عهد و . . . باید در این روز در برنامه ها قرار بگیرد، آن هم شرحی وزین و سنگین، نه این که بگوییم: «یا ابن الحسن! کجا هستی؟» ! عشق، باید در شان امام زمان (عج) باشد .

پشتیبانی از نمایش نامه ها و فیلم هایی که درباره ی اصحاب امام زمان (عج) و سفرای ایشان و افرادی که ایشان را ملاقات کرده اند، نوشته شده، ضروری می نماید .

برای برنامه های برون مرزی، می توان کارهایی کرد و به زبان های مختلف، برنامه تولید کرد: اسپانیایی; ژاپنی; انگلیسی; عربی; اردو; . . .

تفسیری را من به صدا و سیما می دهم که حدود پنج صفحه است . آن را به بیست و هفت زبان ترجمه می کند . ما می توانیم درباره ی امام زمان (عج) هم برنامه های برون مرزی را تحت پوشش قرار دهیم .

انجمن حجتیه، متلاشی شد . خانه ی خشتی را که خراب می کنیم، باید یک خانه ی آجری بسازیم . آن را خراب کردیم و چیزی به جای آن نساختیم . ما یک تشکیلات راه انداختیم و امسال چهار میلیون بروشور، در باره ی سیمای مهدی (عج)، سیرت مهدی (عج) و . . . چاپ کردیم . آن بروشورها، یکی دو صفحه بیش تر نبود . نسل امروز، حوصله ی مطالعه ندارد . باید مطلب را خلاصه و چکیده به او ارائه کرد . نسلی است که ساندویچ می خورد، چون حوصله ی پختن ندارد و اخیرا، آب میوه می خورد، چون حوصله ی جویدن هم ندارد . از اصول تبلیغ این است که ببینیم، شخص، چه مقدار حوصله دارد . قرآن می فرماید:

«. . . خفف الله عنکم وعلم ان فیکم ضعفا . . .» ; (7)

. . . خداوند، به شما تخفیف داد، و دانست که در شما ضعف است . . . .

حالا که شما ضعیف هستید، خدا، کوتاه می آید . کارهایی که ما چاپ کردیم، ساده اند . بخشی از کتاب خورشید مغرب، نوشته ی استاد محمد رضا حکیمی است که درباره ی تکلیف ما، در عصر غیبت است . یک میلیون نسخه از آن، چاپ شده است . کارهایی هم در سطح آموزش و پرورش انجام می دهیم و به شبکه های صدا و سیما نامه فرستادیم که اگر می خواهید نیمه ی شعبان را پوشش دهید، ما، مطالبی برای تان می فرستیم که با هم فکری هم، آن ها را کامل می کنیم و ارایه می دهیم .

وظایف واعظان و مداحان

واعظان و مداحان، باید در میان خودشان، انتخابات راه بیندازند و آن کسی که در وعظ و خطابه، از همه قوی تر است، انتخاب شود تا مسائل را مستدل و پخته مطرح کند . سخن رانی های ما، باید همین محتواهای قرآنی و حدیث باشد . دعا و حدیث بخوانیم . دعا را ساده نگیرید .

عوامل سقوط یک جامعه چیست؟ اگر حوزه و دانشگاه تحقیق کنند، عصاره ی همه ی رساله های علمی که در مورد سقوط جامعه نوشته شده، در صفحه ی آخر دعای ابوحمزه ی ثمالی است که در مفاتیح الجنان آمده است . امام سجاد علیه السلام می فرماید: «خدایا! پناه می برم به تو از عوامل سقوط » . ایشان، عوامل سقوط را این گونه می شمارد:

اللهم! انی اعوذبک من الکسل والفشل والهم والجبن والبخل والغفلة والقسوة والذلة والمسکنة والفقر والفاقة وکل بلیة . . . ; (8)

خدایا! من، از تنبلی و ناکامی و اندوه و ترس و بزدلی و بخل و غفلت و سنگ دلی و ذلت و خواری و بینوایی و فقر و نیازمندی و هر مصیبتی، به تو پناه می برم . . . .

عوامل سقوط یک جامعه، تن پروری، جهل و بی سوادی، تفرقه، غفلت، عیش، فقر، . . . است .

وظایف نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها

در کتاب معارف دانشگاه، به مسئله ی حکومت جهانی آینده، توجه شود . متاسفانه، در مباحث معارف دانشگاه دو مورد دیده نمی شد: یکی، بحث نماز و دیگری، امام زمان (عج) ; یعنی، نه از عمود دین و نه از قطب عالم هستی، چیزی نوشته نشده است! اخیرا، بخشی از کتاب معارف دانشگاه را به بحث نماز و مسئله ی حکومت جهانی اختصاص داده اند .

کتاب های مفید را با نرخ ارزان در اختیار دانشجویان بگذاریم .

از دانشجویان خوش قلم، تقاضا کنیم که مسئله ی مهدویت را با استفاده از استعداد خود بیان کنند .

در خواب گاه ها، دعای ندبه و سخنرانی هایی درباره ی امام زمان (عج) انجام شود .

بروشورهای مفید در شمارگان بالا منتشر شود .

اردوهای زیارتی و موضوع پایان نامه ها و پاسخ به سؤالات، در این زمینه باشد .

جشن فارغ التحصیلان دانشگاه، در نیمه ی شعبان برگزار شود .

دانشجویان با انواع کتاب هایی که درباره ی امام زمان (عج) است، در قالب «نمایش گاه کتاب های مهدویت » آشنا شوند .

کانون های فرهنگی که به اسم آقا است، ایجاد یا تقویت شود .

وظایف اداره ی اوقاف

اوقاف مهدیه ها، بی سر و سامان است و باید آن را سر و سامان داد .

هیئت های امنا، باید متشکل از اقشار مختلف باشند: دانشگاهی; نسل نو; خانم ها; . . . .

در این کاشی کاری ها که به آن هنر معماری می گویند، باید روایات مربوط به امام زمان (عج) با خط خوانا نوشته شود .

در نیمه ی شعبان، بخشی از امکانات و بودجه های اوقاف، درباره ی امام زمان (عج) باشد .

تابلوهای جذابی در امام زاده ها می توان نوشت .

مسجد جمکران باید سر و سامان بگیرد . جمکران، مال خود امام (عج) است . در هفته، صدها هزار نفر به خاطر امام زمان (عج) به جمکران می آیند .

نام گذاری مکان های مذهبی موقوفه به نام امام زمان (عج .)

وظایف حوزه و سازمان و دفتر تبلیغات اسلامی

خرافه زدایی از مسئله ی مهدویت، وظیفه ی حوزه است . امروزه، بازار خرافه داغ شده است .

هر طلبه، سالی یک کتاب در باره ی آقا مطالعه کند . کتاب های مناسبی، در این زمینه نوشته شده است .

این جا محیط حوزه است . شما می توانید کارهای سنگین تری انجام دهید .

بیش ترین چراغانی ها باید در خانه ی علما باشد . ما، به لباسی که پوشیده ایم، افتخار می کنیم . ما، سرباز امام زمان (عج) هستیم . چراغانی مدرسه ی فیضیه، باید بیش از قصابی ها و نانوایی ها باشد; چون، ما، منسوب به امام زمان (عج) هستیم . سهم امام زمان (عج) را ما می خوریم، چراغانی اش را قصاب ها و نانواها می کنند! ما، باید بیش تر اظهار علاقه کنیم!

با مؤسساتی که مربوط به آقا هستند و مؤسساتی که برای آقا تحقیق می کنند، آشنا شویم . انتقال تجربه، خیلی مهم است .

آشنایی با شبهات برای پاسخگویی بدان ها، امری بسیار ضروری است .

مردم را دعوت کنیم که برای امام زمان علیه السلام، صدقه بدهند . ناخدای کشتی هستی، امام زمان (عج) است . برای سلامتی امام زمان (عج) باید صدقه داد . آقا، وقتی می بیند برای سلامتی اش صدقه می دهم، در حق من دعا می کند; چرا که قرآن می فرماید:

«واذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها . . .» ; (9)

هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید . . . .

اگر من، برای آقا کاری کنم، ایشان حتما، به من لطفی می کند .

سازمان و دفتر تبلیغات، باید تهیه و توزیع مواد علمی و کتاب و مجلات را انجام دهند . بدین صورت که آمار طلاب را داشته باشند و هر سال، به مناسبت های مختلف، مثلا نیمه ی شعبان، آخرین کتاب ها را مجانی برای شان بفرستند; زیرا، روحانی، در نقاط دور دست، از کجا بداند که چه کتاب هایی چاپ شده است .

باید محققان را شناسایی کنند . معنای سازمان، همین است . ممکن است محققی باشد که کسی هم او را نشناسد و تا کنون چهل یا پنجاه جلد کتاب خوب نوشته باشد . آقای قرشی در ارومیه، چهل و پنج جلد کتاب مفید نوشته است و ناشناخته هم هست!

باید بگوییم هر کس مقاله ی تحقیقی دارد، بفرستد و ما باید او را یاری کنیم و از او یاری بطلبیم . ما، در ستاد اقامه ی نماز، همین کار را کردیم . گفتیم، هر که شعر خوب دارد، بفرستد . بیش از هزار شعر خوب، جمع شد . دفتر و دستک هم نمی خواهد . اگر از مردم یاری بطلبیم، خودشان چیزهای خوبی می فرستند .

اعلام کردیم: «شیرین ترین نمازی که خوانده اید، کدام بوده است؟ آن را برای ما بنویسید» . چند گونی نامه آمد . در این نامه ها، نامه هایی بود که اگر همه ی مخ های صدا و سیما و حوزه و دانشگاه فکر کنند، چنین مطلبی نمی توانستند بنویسند . نامه ای از یک دختر یازده ساله است:

دختر یازده ساله ای هستم . با اتوبوس با پدر و مادرم مسافرت می کردم . روی پا ایستاده بودم . دیدم خورشید کم کم غروب می کند . گفتم: «بابا! نماز نخواندم .» . گفت: «باید بخوانی، اما الآن که در بیابان نمی شود نماز خواند .» . گفتم: «قضا نشده؟ من می توانم بخوانم .» گفت: «بنشین! حرف نزن! چهل تا مسافر به خاطر تو نمی ایستند! ماشین را که نگه نمی دارند!» . گفتم: «بابا! خواهش می کنم، شما با من مخالفت نکنید، من نماز می خوانم .» . قبول کرد .

یک شیشه آب آوردم . یک سطل زیر صندلی اتومبیل بود . شاگرد شوفر گفت: «دختر چه کار می کنی؟» . گفتم: «من می خواهم وضو بگیرم و مطمئن باش نمی گذارم آب توی اتوبوس بچکد .» .

راننده، از آینه نگاه کرد و گفت: «دختر چه می کنی؟» . گفتم: «آقا! وضو می گیرم و نمی گذارم آبش بچکد .» . گفت: «من، اصلا به احترام تو می ایستم .» .

راننده ایستاد . پیاده شدم رفتم پایین و نماز خواندم . بعضی از مسافران هم که نماز نخوانده بودند و شاید نمی خواندند، یکی یکی پایین آمدند و آن ها هم نماز خواندند .

این، شیرین ترین نمازی بود که خوانده ام .

این دختر با این کار، امام مردان و زنان سالخورده شد . قرآن هم همین را می خواهد بگوید:

«. . . واجعلنا للمتقین اماما . . .» ; (10)

. . . و ما را برای پرهیزکاران، پیشوا گردان . . . .

ما، امام لازم داریم! لازم نیست که امام، حتما، رهبر انقلاب و . . . باشد . این نامه را برای مسئولان صدا و سیما خواندم و گفتم، اگر از مردم بخواهیم، برای مان این گونه کار کنند، چنین سناریوهایی به دست ما خواهد رسید .

ایجاد نمایش گاه هایی از کتاب های مفید نیز در این زمینه کار خوبی است .

می توانیم در نیمه ی شعبان هم اعزام یکی دو روزه از طلاب به سطح مناطق کشور داشته باشیم . این ها، کار سازمان تبلیغات است .

صدا و سیما را باید حوزه تغذیه کند . نیمه ی شعبان رابطه برقرار کند که «آقا! ما افراد مختلفی داریم که می توانند صحبت کنند .» .

از نقل مطالب سست جلوگیری شود . کتاب هایی چاپ می شود که باید از چاپ آن ها جلوگیری کرد .

اهدای جوایز به طلبه هایی که تلاش های برتری داشته اند، باید آنان را با مسائل و شبهات جدید، آشنا کرد .

برگزاری نشست ها و حتی همایش های جهانی و دعوت شخصیت های جهانی .

یک دوره ی تخصصی مهدویت باید گذاشته شود . البته، ما این کار را با استفاده از استادان خوب حوزه و دانشگاه کرده ایم . گوینده ای که می خواهد درباره ی امام زمان (عج) صحبت کند، خودش باید ده ها جلد کتاب در این زمینه دیده باشد و در جریان شبهات باشد .

امدادها و حمایت هایی که آقا از بزرگان کرده و . . . باید برای طلاب جوان گفته شود . همه ی طلبگی، نباید درس و کلاس و امتحان باشد! در اسکناس، یک نخ است که آن نخ به آن ارزش می دهد . آن نخ، فراموش نشود .

در حوزه ها، دعای ندبه را فراموش نکنیم .

گنجاندن سرفصل های مهدویت در رشته های تخصصی تبلیغ و تفسیر و . . . در هر رشته ی تخصصی، بخشی از مهدویت مطرح شود .

طلاب برای چراغانی، تشویق شوند . بعضی از طلاب، حاضرند صد تا مقاله بنویسند، ولی حاضر نیستند یک چراغانی کنند . طلبه، باید عاشورا سینه بزند! بلد باشد گوسفند بکشد! فقط اهل «صبحکم الله » و «مساکم الله » نباشد! این کارها را هم بکند . این، مسئله ی مهمی است . حضرت ابراهیم، تبر دست گرفت . (11) حضرت موسی، علی نبینا و آله و علیه السلام، یک سیلی زد و طرف مرد . (12) گاهی وقت ها باید یک رگی در طلبه ها باشد .

باید پایگاهی برای پاسخ گویی در قم باشد . با استفاده از اینترنت، و اینترانت، به سؤالات درباره ی امام زمان (عج) و همه ی شبهات پاسخ گفته شود .

این ها، چیزهایی بود که به عقل ناقص من می آمد تا ببینم به عقل کامل شما چه می آید . . . به هر حال، آرزو بر پیرها عیب نیست تا چه رسد به جوانان! ما، یکی یکی، این کارها را ان شاء الله دنبال می کنیم و هر کاری بتوانیم، برای آقا انجام می دهیم . امیدواریم کوتاهی ها را بر ما ببخشایند .

سخن پایانی

در حرم امام رضا علیه السلام شخصی از من پرسید: «آقای قرائتی! چند سال است طلبه ای؟» . گفتم: «من، از چهارده سالگی طلبه شدم . الآن خیلی سال است . گفت: «امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی یاران اش را می دید، لذت می برد، آیا شما به گونه ای هستید که وقتی حضرت مهدی (عج) نگاه تان کند، لذت ببرد؟» . گفتم: «نه; من، چنین توقعی هم ندارم، اما همین که از ما غم زده نشود، کافی است .» . این حرف را زد و رفت، ولی مرا منقلب کرد که «آیا واقعا حضرت مرا دوست دارد یا نه؟» .

ما، از در خانه ی امام زمان (عج) دوری نکنیم . آیة الله وحید خراسانی، جمله ای گفت که من خیلی تکان خوردم . گفت: «اگر به یک سگ، چند تا استخوان چرب بدهی، هر چه هم سنگ به او بزنند، هیچ وقت از در خانه ی صاحب اش کنار نمی رود . ما که سهم آقا را خوردیم، نکند چند تا متلک بشنویم و از در خانه ی صاحب مان کنار رویم و امام زمان (عج) را رها کنیم! به لباس خودمان عشق بورزیم! به طلبگی مان افتخار کنیم!» .

مردم کره ی زمین، سه دسته اند: یا تولید می کنند یا توزیع یا مصرف . زنده باد طلبه که اگر مخ اش کار کند و قوی باشد، تولید علم می کند و اگر مخی نداشته باشد که فکر تولید کند، تولیدات دیگران را یاد می گیرد و توزیع می کند و اگر نه فکر داشت و نه بیان، باز یاد می گیرد و خودش عمل می کند . و خوش به حال کسی که هم مخ داشته باشد و هم زبان و هم عمل کند:

«عالم ینتفع بعلمه افضل من سبعین الف عابد; (13)

عالمی که از علم اش استفاده می شود، بهتر از هفتاد هزار عبادت کننده است .» .

خدایا! ما را نسبت به امام زمان علیه السلام، وفادار قرار بده! ایمانی بده که هر حادثه ای پیش آمد، ما را از امام زمان علیه السلام دور نکند!

پی نوشت ها:

1) صحیفه ی سجادیه، دعای 20، فراز 16 .

2) بلدالامین، ج 1، ص 203; مفاتیح الجنان، اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان .

3) فرقان (25) : 27: . . . ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم!

4) حج (22) : 78 .

5) بحارالانوار، ج 16، ص 95; شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 261; ابن شهر آشوب، المناقب، ج 3، ص 105: من و علی، پدران این امت ایم . . . .

6) سال 1380 ه .

7) انفال (8) : 66 .

8) شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ی ثمالی; شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 597، دعاء السحر فی شهر رمضان .

9) نساء (4) : 86 .

10) فرقان (25) : 74 .

11) صافات (37) : 93 «فراغ علیهم ضربا بالیمین » ; سپس به سوی آنان رفت و ضربه ای محکم با دست راست بر پیکر آنان فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را در هم شکست .)

12) قصص (28) : 15 «. . . فوکزه موسی فقضی علیه . . .» ; . . . موسی، مشت محکمی بر سینه ی او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد . . . .)

13) محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 33 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 93/3/21 :: ساعت 12:25 عصر )
»» داستانى از جهان برزخ محدّث قمى

مرحوم حاج شیخ عباس قمّى دانشمند و محدّث بزرگ که قریب پنجاه جلد کتاب بسیر مفید و خداپسندانه دارد و از اوتاد و عبّاد و زهّاد روزگار و از اولیاء خداست و که احدى در صداقت و پاکى و کرامت او شکّ ندارد داستانهاى شگفتى در زندگى دارد، من قسمتى از این حقایق را از فرزند بزرگوارش حاج میرزا على آقا محدّث که قریب به ده سال در همسایگى او بودم شنیدم:
مى فرمود: پدر برگوارم درنجف اشرف بر اثر کثرت عباد و تألیف به مرض سختى دچار شد، معالجات اطبّاء در او مؤثّر نیفتاد، یک روز در حالى که ناله مى کرد به مادرم فرمود: همسر مهربانم مقدارى آب در قورى با یک ظرف براى من بیاور. قورى آب و ظرف را کنارش گذاشت، گفت: مرا بلند کنید، زیر بغل او را گرفته در بستر نشاندیم، گفت: پنجاه سال است با این انگشتان قال اللّه و قال الصادق و قال الباقر نوشته ام، باید این انگشتان خود را روى ظرف گرفتو از قورى به رویانگشتانش آب ریخت و آن آب را نوشت، پس از چند ساعت شفاى کامل یافت!
و نیز آن مرحوم مى گفت: پدرم مرحوم مدّث قمّى دچار چشم درد سختى شد، اطبّاء عراق از علاجش عاجز شدند، روزى به مادرم گفت: کتاب شریف «اصول کافى» را نزد من بیاور، مادر کتاب را به دست پدر داد، پدر گفت: این کتاب منبع واقعیّات الهیّه و سراسر حکمت و هدایت و نور است و شفاء هر درد، نویسنده آن مرحوم کلینى از معتبرترین افراد روزگار است، نمى شود کتاب او بى اثر باشد، کتاب را یکى دوبار به چشم خو کشید، یکى دو ساعت بعد از آن از درد چشم خلاص شد. باز آن مرحوم نقل مى کرد: من بنا به توصیه پدرم اهل منبر و وعظ و خطابه شدم، بنا شد در مجلسى در شهر قم ده شب منبر بروم، قمیّون ازمنبرم هم به خاطر زیبائى و شیوائى کلام و هم محض اینکه فرزند محدّث قمّى هستم ازمن استقبل شایانى کردند. شبى حدیثى را مورد بحث قرار دادم، آقایى از علما به نام حاج شیخ مهدى پائین شهرى از وسط مجلس فریاد زد: آقاى میرزا على محدّث، این حدیث کجاست؟ گفتم: جاى آن را نمدانم در چه کتابى اس، من این حدیث را از زبالن بزرگان دین شنیده ام، فریاد زد: دیگر از شنیده ها روى منبر مگو، سعى کن احادیث را در متون اسلامى ببینى سپس نقل کنى.
عمل او به من بسیار سنگین آمد، برایم خیلى تلخ بود، دنباله منبر را به دلسرى و کسالت طى کرده و با تصمیم براینکه از برنامه ام دست بردام به خانه آمدم. نیمه شبدر عالم رؤیا به محضر مبارک پدرم رسیدم، با تبسّم و انبساط به من گفت: فرزندم از تصمیمى که گرفته اى صرف نظر گن، زیرا تبلیغْ عملى بسیار مهم و امرى فوق العاده پر ارزش است، این کارى است که بر عهده انبیاء الهى بود; درضمن حدیثیکه مورد اشکال آقاى شیخ مهدى پائین شهرى بود در فلان کتاب حدیث در صفحه چند است، فردا شب دوباره حدیث را بخوان و به مدرک آن اشاره کن تا ایراد شیخ برطرف گردد!
حاج میرزا على آقا مى فرمودند: وقتى پدرم مرحوم محدّث قمّى در کنار مرقد حضرت مولیالموحّدین، اما عرافنى، اسوه مشتاقین حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام از دنیا رفت، همراه با علماى نجف و جمعیّت بسیار زیادى آن مرد محترم را در کنار استادش حاج میرزا حسین نورى به خاک سپرده و به منزل برگشتیم، تا نیمه شب رفت و آمد ادامه داشت، پس از آن براى استراحت به بستر رفته لحظاتى نگذشته بود که درعالم خواب پدر را با انبساطى عجیب زیارت کردم، عرضه داشتم: پدرجان در حالى هستید؟ فرمود: از لحظه اى که وارد برزخ شدم تا الآن سه بار به محضر مقدّس حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام مشرّف شده و مهمان آن جناب شدم!
به قول حکیم شفاعى اصفهاین:
گزیده ام ز کتاب جهان مقاله عشق *** سبق سبق گذرانیده ام مقاله عشق
به سخت جانى من چون نبود نازکش *** زمانه برد مرا تا کند حواله عشق
منم که ملک محبّت مسلّم است مرا *** به مُهر داغ رسانیده ام قباله عشق
گل بهشت به سر چون زنم که یگرنگیست *** میان گوشه دستار ما و لاله عشق
به رغبت ار مکشى لجّه لجّه خون جگر *** حلال نیتکه بر لب نهى پیاله عشق
هوس به جنگ محبّت میار هرزه که نیست *** فغان ساخته مرد مصاف ناله عشق
به آب خضر شفائى نظر به ناز کنم *** همیشه دیده و دل سیرم ازنواله عشق
جامى مى فرماید:
برطرف رخ نهادى آن جَعد مشک سا را *** چون شب سیاه کردى روز سفید ما را
بویت به هر مشامى حیف است اگر توانم *** سوى تو ره ببندم آمد شد صبا را
بعد از هجوم هجران بى دولت وصالت *** باز آمدن چه امکان صبر گریزپا را
از لعل تو ز چششمم شد خون دل روانه *** بس رازها که گردید از باده آشکارا
دارد رقیب بامن دندان زنى به کویت *** با هم نزاع دیرین بشاد سگ و گدارا
باشد بناى دولت بر همّت گدایان *** این است بر کتابه ایوان پادشا را
با صحبت که گیریم انس اینچنین که عشقت *** بیگانه ساخت با من یاران آشنا را
فریاد از آن معلّم کآموخت در دبسان *** تاراج دین پیران، طفلان دلربا را
جامى ز سفله طبعان کم شد صفاى حالت *** کردى صفاى تیره جام جهان نما را



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/3/20 :: ساعت 3:38 عصر )
»» بصائر

عنوان بصائر به همین صورت جمع به قرآن اطلاق شده است، بصائر جمع بصیرت است که به معناى بینش درست و درک صحیح میباشد، و ناظر به این مطلب است که قرآن کریم، بینش انسان را نافذ و قوى و کاربرى میکند، و به او توانائى فهم درست، و درک حقایق عالم را ارزانى میدارد، انسانى که با هدایت قرآن گام برمیدارد، در تفکرات و اندیشه ها و همچنین در تصمیم گیریهاى خود دچار انحراف و اشتباه نمیشود.

هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ‏

این قرآن دلایلى روشن از سوى پروردگار شماست و براى گروهى که ایمان مى آورند، سراسر هدایت و رحمت است.

هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ‏

این [قرآن و آیین‏] وسایل بینایى و بصیرت براى مردم و سراسر هدایت و رحمت براى گروهى است که [حقایق را] باور دارند.

قرآن در مرحله نخست بصیرتها را باز میکند، و انسان را به تفکر صحیح وادار مینماید تا را ه مستقیم را بیابد، این مرحله براى عموم مردم است «للناس».

چون انسان راه را پیدا کرد و به خدا و رسول مؤمن شد، چنان نیست که‏ رسالت قرآن دربار او تمام شده باشد، و قرآن او را به حال خود بگذارد، بلکه مرحل دیگرى از هدایت آغاز میشود که ویژه مؤمنان و اهل تقواست و آن نیز مراحلى دارد: تسلیم، ایمان و یقین.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/3/20 :: ساعت 3:36 عصر )
»» صدیقین را بترسان‏

از امام صادق علیه السلام روایت شده:

خداوند به داود خطاب کرد: اى داود! گناهکاران را بشارت ده و صدیقان را بترسان، عرضه داشت: چگونه؟!

خطاب رسید به گناهکاران بگو: توبه را قبول مى ‏کنم و از گناه مى ‏گذرم و به نیکان بگو:

بترسید از این که به اعمالتان بنازید؛ زیرا بنده ‏اى نیست که عجب او را آلوده کند مگر این که هلاک گردد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/3/20 :: ساعت 3:35 عصر )
»» اندیشه مهدویّت و جهانی شدن2

ساز و کارهای درون دنیایی یا طرح و اقدامی الهی

 

هیچ زمینه ای بهتر از بحث درباره ی ساز وکارهای جهانی شدن، ماهیت یک نظریه ی دنیاگرایانه و انحراف آن از فلسفه ی تاریخ دینی را نشان نمی دهد. بحث از ساز وکارهای جهانی شدن، همان بحث از علل و عوامل مؤثر بر جهانی شدن یا بحثی است که در حوزه ی فلسفه ی تاریخ با عنوان نیروهای محرکه ی تاریخ مطرح می گردد. اگر بپرسیم که از دید نظریه ی جهانی شدن تطورات تاریخ بر پایه ی چه ساز و کارها و تحت تأثیر چه عواملی ما را به آینده ی موعود یا جهانی شدن کشانده است، پاسخ های متعددی خواهیم داشت. بعضی نظیر سوپر و هارویی یا کاسلز، در چارچوب نظریه ی مارکسیستی ساز وکارهای اقتصادی و مشخصاً نظام سرمایه داری را در این تحول مؤثر می دانند. بعضی نظیر گیدنز چند بعدی تر نگاه می کنند و نهادهای چهارگانه ی نظام سرمایه داری، نظام صنعتی، ساختار سیاسی و قدرت نظامی تجدد را در این تحول دخیل می دانند. بعضی به نقش رسانه ها و به شکل کلی تر تحولات فنی دست می گذارند. بعضی نظیر لوهان اساساً جهانی شدن را امری ثانوی و یا خاصیت عرضی ساختار اجتماعی تجدد که بر پایه عقلانیت کارکردی سازمان یافته است می دانند. از نظر وی این منطق ساخت یابی نظام اجتماعی تجدد است که در حاشیه ی جهانی شدن نتیجه می دهد.

اما آن چه میان همه ی نظریه های جهانی شدن به عنوان تفسیری دنیاگرایانه از تاریخ، مشترک است، سازوکارها یا علل و عوامل بیرون از نیروهای این دنیایی نیست، بلکه به ذات و ماهیت همین جهان که مشهود حس و تجربه ی ماست ربط می یابد. نظریه ی جهانی شدن به عنوان فلسفه تاریخی دنیاگرایانه، تاریخ را خودکفا می سازد، از این رو ارجاع به هر نیرو یا عاملی که علوم اجتماعی نتواند آن را توضیح دهد در تناقض با آن قرار می گیرد، این که نظریه ی جهانی شدن را نتیجه ی ضروری و طبیعی عملکرد نیروهای دنیا و تاریخی قلمداد می کند و به بهترین وجه تقابل این تفسیر را با تفسیر دینی جهانی شدن، نشان می دهد. برعکس، جهانی شدن، در فلسفه ی تاریخ دینی، چه در صورت فلسفه ی تاریخ مسیحی درباره ی بازگشت مجدد حضرت مسیح (علیه السّلام) و چه در صورت نظریه ی مهدویّت، ظهور وضعیت نهایی تاریخ و استقرار نظام جهانی آخرالزمانی را به اراده و لطف خداوند مرتبط می سازد. از این جهت است که در یک نظریه ی دینیِ جهانی شدن، نظیر مهدویّت، پیش بینی زمان قیام و استقرار حکومت جهانی ممکن نیست. از منظر این نظریه، قطعاً ظهور حضرت با تحولاتی در ساختار این جهان همراه است، اما این تحولات با شرایط و نیروهای دخیل در آن ها، شرط های ظهور نیستند. آن چه موجب رخداد نهایی می شود اراده ی خداوند و لطف و رحمت ربوبی است، نه چیز دیگر. بر همین اساس انسان ها در این جریان اظهار نیاز و ترجمه ی این نیاز نقش ندارند یا اگر نقشی در میان باشد قطعاً نمی توانند با انجام اقداماتی که در نظریه ی جهانی شدن دنیاگرایانه آمده است وضعیت نهایی یا مقدمه ی ظهور و حکومت جهانی را محقق سازند. حتی اگر انسان ها همه ی شرایط ظهور را محقق سازند و بالاتر از آن ساختارها و نظامات اجتماعی مناسب با آن را به وجود آورند، تضمینی نیست که ظهور و قیام حضرت و حکومت جهانی اسلام محقق شود. همان طوری که پیش از این گفته شد، نهی بر توقیت زمان ظهور حضرت دقیقاً تأکیدی است بر این که حادثه از حدود قدرت و اختیار انسان ها و نیروهای تاریخی و اجتماعی مربوط بیرون است.

نکته ی اساسی در فلسفه های دینی تاریخ، از جمله نظریه ی مهدویّت، این است که تاریخ انسانی تنها از درون خود تغذیه نمی کند، بلکه تحول آن تحت اراده ی ربویی است و از طریق مداخله ی فعالانه ی حق و بر پایه ی قصد و مشیت الهی انجام می گیرد. این ویژگی دقیقاً همان ویژگی است که فلسفه های تاریخ تجدد بر پایه ی نفی آن شکل گرفته اند. از آن جا که تجدد در مقام این بوده که انسان را حاکم مطلق سرنوشت و تاریخ خود سازد، با هیچ موردی نظیر مخالفتی که با اراده و مداخله ی فعال خداوند در تاریخ کرده است در تعارض نمی افتد، اما از طرف مقابل، فلسفه تاریخ دینی نمی تواند از تفسیر درست تاریخ دور باشد که انسان را حاکم مطلق بر سرنوشت تاریخی خود می داند، به همین دلیل هر تفسیری از نظریه ی مهدویّت که این اصل را در نظر نگرفته باشد تفسیر درستی نیست. در این نظریه، نه تنها طرح و سرنوشت نهایی تاریخ توسط خداوند تدبیر و تعیین می گردد، بلکه تحقق آن نیز مستلزم ورود نیرویی فراتر و ماوراء نیروهای این جهانی به درون تاریخ انسانی است.

در نظریه ی مهدویّت، خداوند با مداخله ی مستقیم خود نیروهایی متفاوت و برتر از نیروهای موجود، وارد صحنه ی تاریخ انسانی می کند و از طریق ساختار نیروها، جهان را بر هم زده و ساز و کاری متفاوت بر ساز و کارهای تاریخی موجود قرار می سازد.

در مجموعه ی احادیثی که درباره ی ظهور و قیام حضرت بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد شده، می توان ماهیت متفاوت نیروهای مؤثر بر این رخداد تاریخی را تشخیص داد: حضور ملائکه، دهان باز کردن زمین و بلعیدن دشمنان، مرگ و میرهای گسترده و کثیر، قدرت های بدنی فوق انسانی و بعضی وجوه دیگر ساز و کارهای غیر معمول دست اندرکار در این حرکت است؛ گرچه همه ی آن نیست.

 

تحولی قیامت گونه یا دگرگونی تکاملی

 

مقایسه میان نظریه ی جهانی شدن و نظریه ی مهدویّت را با آن چه که در الهیات مسیحی با عنوان قیامت شناسی شناخته می شود به پایان می بریم. در این جا ضرورت های تعلیمی بهتر است که بحث را از نظریه ی مهدویّت آغاز کنیم: زیرا ویژگی های قیامت شناسانه ی جهانی شدن در این نظریه کاملاً برجستگی دارد.

با این که تحول نهایی تاریخ بشر؛ یعنی بسته شدن باب آن و انتقال به روز داوری و قیامت، حادثه ای کاملاً متفاوت از ظهور حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، اما اذهان چنان پیوستگی ای میان این دو رخداد می بینند، که اکثراً این دو حادثه را یکی می پندارند. البته در فلسفه های تاریخ مسیحی، بازگشت ثانویه ی حضرت مسیح ترسیم شده است که خود یا بخشی از رخدادهای مربوط به قیامت است یا این که به آن منتهی می گردد، اما در نظریه ی مهدویّت این دو حادثه کاملاً از یک دیگر تفکیک شده اند؛ اگر چه بعضی از احادیث ظهور قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) طوری است که به نظر می آید در پیوست با حادثه ی قیامت قرار دارد، اما نفس این احادیث بیان گر این دو رخداد است؛ از جمله آن روایاتی که می گوید: اگر تنها یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خداوند تبارک و تعالی آن روز را آن قدر طولانی می گرداند تا حکومت جهانی آخرالزمان محقق شود.(2)

دقت در این احادیث مشخص می سازد که حادثه ی ظهور حضرت دقیقاً در تاریخ دنیا است نه رخدادی از رخدادهای قیامت.

در هر حال روشن است که قیام حضرت حادثه ای متعلق به این دنیا و تاریخ زمینی شریعت است اما چرا اذهان چنین نسبت نزدیکی میان این حادثه و واقعه قیامت می بینند؟ پاسخ این سؤال در شباهت نشانه های ارائه شده برای این دو تحول است. البته در این جا منظور از شباهت، شباهت تام و تمام نیست، بلکه صرفاً نظر به نوعی شباهت نشانه شناسانه میان این دو حادثه است. با این که حادثه ی قیام امام از وجه ماهوی نظیر سایر انقلاب های اجتماعی است، اما نشانه هایی که از وقایع قبل و پس از این حادثه داده شده آن را بی شباهت به حادثه ی قیامت نمی سازد.

به هر حال ظهور حضرت با مرگ و میرهای فراوان، بیماری و مصائب گسترده ای ملازمه دارد، نه این که تحولی سازگار و در مسیر رخدادهای پیشین تاریخ باشد. در بعضی احادیث اوضاع و احوال متعارف قیام یا در ضمن آن به نحوی ترسیم نموده است که کمتر کسی به زندگی تحت آن شرائط تمایل دارد.

حتی اشاره شده است که برای تحمل این اوضاع و احوال، توانایی های خاصی در اصحاب حضرت وجود دارد، به طور مجمل و مطابق با آن چه در نظریه ی مهدویّت آمده است، نظام جهانی آخرالزمان از درون شرایطی سر بر می آورد که از جهت مصیبت بار بودن و سختی ها و شداید آن در تاریخ انسان نظیری جز قیامت ندارد.(3)

در واقع قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جهاتی به ویژه از جهت عدم سلامت و فساد نظام های اجتماعی و گستردگی ظلم و فساد، به عنوان آخرین انقلاب و آخرین مصلح تاریخ، پاسخی به این شرایط ناگوار و غم آلود است. از این رو ماهیت قیامت گونه ی این رخداد به ویژه اگر در قیاس با سایر رخدادهای مشابه در تاریخ انسانی قرار گیرد، محل تردید نیست.

اما هنگامی که از نظریه ی مهدویّت به نظریه ی جهانی شدن منتقل می شویم تفاوت برجسته ی این دو نظریه اولین چیزی است که به چشم می آید. با این که در نظریه های جهانی شدن کم و بیش با نظراتی بر می خوریم که بر شرایط نامطلوب دست می گذارند؛ اوضاع و احوال نه چندان خوشایند کنونی را به عنوان نشانه های تحول یا دلایلی که ضرورت جهانی شدن را مشخص می کند، مطرح می سازند و چیزی شبیه نشانه های قیامت شناسانه در این نظریات وجود ندارد.

جهانی شدن در این نظریات به یک معنا روندی تکاملی در مسیر تحولات تاریخی قبلی است.

 

نظریه ی مقاصد سیاسی و ایدئولوژیک

 

به هیچ وجه نظریه پردازان جهانی شدن تمایل ندارند که بر دشواری ها و مصائب مقارن در تحول جهانی شدن دست بگذارند. اگر آن ها تحول جهانی شدن را یک سره به صورت تحولی خجسته، مسالمت آمیز و میمون تصویر نکنند، مشکلات و دشواری های آن را به نحوی بیان می کنند که چندان به چشم نمی آید. از این حیث، این نظریات دقیقاًً در تقابل نظریه ی دینی قرار دارند که صحنه ی تحول جهانی شدن را صحنه ای به غایت مصیبت بار و دردناک تصویر می کند. به علاوه این که در ارائه ی چنین تصویری، تأکید و اصرار کاملاً واضحی نیز دارند.

شاید وجهی از این رویکردهای دوگانه، روشن شود که نظریه های جهانی شدن نظریه های دنیاگرایانه است. از آن جا که این نظریه ها تطورات تاریخی را بر پایه ی نیروهای درون دنیایی توجیه می کنند، نمی توانند به شکل دیگری عمل کنند. این معنادار نیست که حاصل عملکرد عوامل و علل مؤثر بر جهانی شدن تخریب دنیا باشد و در عین حال انتظار باشد که ساختاردهی نظام های اجتماعی در یک چارچوب جدید صورت گیرد.

شاید وجه دیگری از رویکرد موجود در نظریه های جهانی شدن دنیاگرایانه این است که ارائه ی تصویر قیامت گونه ای از جهانی شدن همه ی پیش بینی های روانی و اجتماعی این نظریات را به کلی تخریب می کند. اگر قرار است جهانی شدن به عنوان هدف یا وضعی مطلوب ترسیم شود نمی توان آن را با چنین صورتی به مردم ارائه کرد؛ خصوصاً اگر توجه شود که مطابق تفسیر دنیا گرایانه ی این مردم هستند که باید چنین وضعی را ایجاد کرده یا به سمت آن حرکت کنند، اما چنین ضرورت هایی دقیقاً فاقد هرگونه پیوند یا الزامی برای نظریه ی دینی جهانی شدن است؛ چون در این نظریه، این حادثه فراتر از خواست و اراده ی مردم و برخلاف اراده ی نیروهای مسلط تاریخی و بیرون از تاریخ پیش می رود؛ در حالی که جهانی شدن در نظریه ی مهدویّت از جریان احوالی قیامت گونه سر بر می آورد. آن چه حاصل می شود، همه ی ایده آن ها و آرمان های بشری را در خود جمع دارد به همان میزانی که شرایط ابتدایی جهانی شدن در این نظریه قیامت گونه است، وضع نهایی مسیح نیز در آن بهشت گونه می باشد؛ طوری که حتی تخیلی ترین اتوپیای انسانی نیز نمی تواند تصویری کامل از این وضع ارائه کند. حکومت جهانی حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنها در تحقق عدالت کامل خلاصه نمی شود، بلکه در پرتو این حادثه، جهانی دیگر ظاهر می شود که یک سره متفاوت از جهان کنونی است. کمال عقول، ظهور کامل ذخایر ارض، بسط و گسترش علم و مانند آن به ما می گوید که اگر چه این حادثه بنا به تصریح احادیث هم چنان در تاریخ زمین قرار دارد، اما شرائط ساختاری متفاوتی برای این تاریخ ایجاد می کند.

در مقابل آن چه در نظریه ی جهانی شدن به نحو عینی و ملموس قابل تشخیص است، بدتر شدن اوضاع و احوال اجتماعی به ویژه گسترش نابرابری و تبعیض طبقاتی می باشد. با این که بعضی نظریه پردازان، جهانی شدن را به صورت راه حلی برای گسترش ثروت و حل و فصل مشکلات بشری ایجاد صلح و امنیت جهانی ترسیم می کنند؛ آن چه بر آن اتفاق وجود دارد غیر از اینهاست؛ از نظر کاستلز، جهانی شدن، پیدایی جهانی کروی و جهان چهارم؛ یعنی جهانی بیرون از تاریخ، جهان در حاشیه آن می داند روبه رو ساخته یا می سازد (کاستلز، امانوئل). از نظر من جهانی شدن ما را با یک ساختار طبقاتی جهانی که در آن تنها ده درصد از نخبگان از منافع این جهانی شدن بهره می برند، مواجه ساخته است. این پیامدها تنها محدود به حوزه ی نظر نیست، بلکه در عمل هم وجود دارد.

با این که تلاش ما در این بررسی صرف بیان تمایزهای موجود میان نظریه ی مهدویّت و نظریه ی جهانی شدن گردید، اما این به معنای نفی بررسی هایی که بر پایه توهم یکسان انگاری این دو حادثه انجام می شود نیست. هدف این نوشتار آن بوده است که با فراهم آوری بصیرت، یک چنین بررسی هایی را در مسیری درست هدایت کند.

هدف اصلی این است که روشن شود نظریه ی مهدویّت، گفتمان کاملاً متفاوتی را از جهانی شدن صورت بندی می کند، همان طوری که رابرتسون و بعضی دیگر از نظریه پردازان جهانی شدن نیز گفته اند تنها یک صورت ندارد، بلکه به اشکال متفاوتی امکان تحقق دارد.

درک خصوصیات خاص گفتمان مهدویّت و توجه به تمایز آن با سایر گفتمان ها، معیار خوبی برای داوری و چالش نقادانه و مشارکت در مباحثات جهانی شدن به ما می دهد. به علاوه اینها با درک این نکته برای ما امکان دارد که با هویت ویژه خود وارد این مباحثات شویم و تشخیص دهیم که باید بر پایه ی این گفتمان دینی چه رویکردی در مواجه با جهانی شدن و نظریات مربوط به آن داشته باشیم.

 

پی نوشت ها :

1- ر. ک: نعمانی، الغیبه، ص 296 - 288.

2- الصیان، محمد بن علی، اسعاف الراغبین، باب2، ص 140.

3- ر. ک، نعمانی، الغیبة، ص 283- 96.

 

منابع : 

1. تاملیسون، جان، جهانی شدن و فرهنگ، ترجمه ی محسن حکیمی، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی.

2. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ بیروت، مؤسسه ی الوفاء.

3. مجموعه ی مقالات، جهان شمولی اسلام و جهانی سازی که در شانزدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی ارائه شده است.

4. النعمانی، محمد ابن ابراهیم، الغیبة، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( سه شنبه 93/3/20 :: ساعت 3:34 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 96
>> بازدید دیروز: 132
>> مجموع بازدیدها: 1331352
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
کنج دل🩶
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب