[ و شنید که مردى مى‏گوید « إنّا لِلَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُونَ » فرمود : ] گفته ما « ما از آن خداییم » اقرار ما است به بندگى و گفته ما که « به سوى او باز مى‏گردیم » اقرار است به تباهى و ناپایندگى . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» فصل آموختن

هرگاه در وقت گذار از کوچه و بازار شهر با بر و بچه‏هاى جوانى که از صبح تا به شب میان خانه و مدرسه و دانشگاه پرسه مى‏زنند روبرو مى‏شوم دلم مى‏گیرد، البته منظورم جوانان رها و یله و سرگردان خیابانهاى تهران و سایر شهرها نیستند، بلکه، همان نوجوانان و جوانان خوب و به قول معروف سر به راهى است که به جاى علافى و خوش‏باشى خودشان را به پرسه‏زدن میان کوچه‏هاى هفت توى کامپیوتر، موسیقى و حتى معاملات سیاسى و کلاسهاى کنکور مشغول کرده‏اند . آنهایى که کمتر خانواده‏اى از آینده آنها بیمناکند وگرنه تکلیف دسته اول که روشن است . قربانیان گرفتار در دام بلا و ابتلاء زندگى مدرن و شهرى حسابى جدا دارند و گفت‏وگو درباره آنان نیز بحثى است مجزا . بله؛

 دلم مى‏گیرد وقتى حال و روز گروه دوم را مى‏بینم و سرمایه‏هاى جبران نشدنى عمر و جوانیشان را که ساده و مفت از دست مى‏دهند . اینها بهترین فصل زندگى را که من آنرا «فصل آموختن‏» مى‏شناسم از دست مى‏دهند . مخاطب این نوشتار این گروهند .

«فصل آموختن‏» ، مثل بهار، مثل جوانى، مثل شب مهتابى در چشم برهم زدنى مى‏گذرد . بى‏صدا و بى‏آنکه کسى متوجه آن شود . شکى ندارم که تا آخر عمر مى‏توان آموخت و باید هم آموخت اما «فصل آموختن‏» درست وقتى که روزهاى جوانى را به شب مى‏رسانیم مى‏گذرد . همان وقت که بسیارى از شبها و روزهایمان در میان سایتها مى‏گذرد، همان ماههایى که در هواى قبولى در کنکور سپرى مى‏شود به سادگى و آرام از کنار ما مى‏گذرد، همان ماهها و سالها که سر در پى بازیهاى اجتماعى و سیاسى نامعلوم و گم سنگ این و آن را به سینه مى‏زنیم . وقتى هم که این فصل گذشت دیگر برنمى‏گردد .

این فصل از دوران کودکى شروع مى‏شود تا بیست و دو یا سه سالگى که به اوج خود مى‏رسد و از آن پس ...

از آن پس سیلاب اشتغالات، گفتاریهاى تمام نشدنى جهان جهنده و بى‏قرار قرین و همراه با دغدغه آب و نان مجالى باقى نمى‏گذارد به قول معروف فرصتى براى سر خاراندن هم نیست تا چه رسد به آموختن و به جایى رسیدن . به زبان شاعرانه:

عهد جوانى گذشت در غم بود و نبود

نوبت پیرى رسید صد غم دیگر فزود

بسیارى از آمادگیهاى جسمى و ذهنى و توانائیها از قله رو به فرود و کاهش و کاستى مى‏آورد تا منتشر شدن در کویر کند ذهنى بى‏حوصلگى و خستگى . به این مى‏ماند که دانه‏اى تا وقت‏به برگ و بار نشستن فرصتى براى اندوختن قوه و توان داشته باشد، دانه وجود آدمى تا به برگ و بار نشستنى فرصتى کوتاه دارد . بعد از آن «فصل میوه دادن‏» مى‏رسد . مثل تابستان که فصل میوه بیشتر درختهاست . این فصل که سرآمد باقى فصل تجربه‏هاست، فصل صیقل دادن به آموخته‏هاست، فصل خدمت و دستگیرى و خلق آثار ماندگار . بدا بحال کشتى‏گیرى که بى‏آموختن در صحن کشتى روبرو با حریف شده باشد .

بسیارى از ما و برو بچه‏هاى ما این فصل را مفت و مجانى از دست مى‏دهند شاید از همین روست که میوه و ثمر درست و حسابى از ما به یادگار نمى‏ماند، چیز قابل توجهى متولد نمى‏شود، همه چیز نیمه کاره و ناقص به قول بزرگان اهل ادب به مقام «ثمر دادن‏» نمى‏رسیم . میوه کال و ناقص هم تنها به درد کود شدن مى‏خورد .

شاید یکى از بزرگترین شادیهاى استعمارگران این باشد که امکان استفاده از «فصل آموختن‏» را از ساکنان شرق و بویژه شرق اسلامى گرفته‏اند . در واقع آنها «ماتم ما را به شادى نشسته‏اند» .

چه دیر به یاد انتخاب رشته تحصیلى، انتخاب شغل و آموختن فن زندگى کردن و زنده بودن مى‏افتیم .

چه دیر سر در پى جستن «معنى بودن و نحوه بودن‏» مى‏گذاریم و وحشتناکتر از آن چه دیر به یاد «مرگ‏» و چگونه مردن مى‏افتیم .

سالهایى که به «سرگرمى و بازى‏» ، «تفریح و تفنن‏» ، از این شاخه به آن شاخه پریدن، براى چیزهاى حقیر و کم‏بنیه سوت و هورا کشیدن گذشتند بخشى بزرگ از «فصل آموختن‏» ما بودند . حتى سالهایى که اداى بزرگترها را درآوردیم، معلم و روزنامه‏نگار و واعظ و مربى شدیم بى‏آنکه داد اینهمه را داده باشیم، بى‏آنکه آموخته باشیم . نمى‏دانم کسانى که در «فصل آموختن‏» ما را به میدان مجادلات و بدو بستانها و امثال اینها کشیدند مى‏دانستند چه سرمایه‏اى را از کف ما مى‏ربایند؟

هر چه مى‏خواهد بشود، در همین سالهاى محدود مى‏شود . آنهایى هم که به قول معروف «چیزى شدند» محصول همین سالها هستند . محصول «فصل آموختن‏» ، فرقى هم نمى‏کند، فقها، علماء، موسیقى‏دانان صاحب نام، خطاطان، صاحب قلم و استادان صاحب نام در فنون که سرى در میان سرها آوردند و ملا و استاد شدند و جماعت‏بسیارى را به دنبال خودشان براند و شاگرد پروردند و فرهنگ و تمدن و دین مردم را از میان فراز و نشیبهاى تاریخ گذراندند جملگى مرهون همین سالهاى کوتاهى هستند که مفت و مجانى از دست ما مى‏روند . کمى به عقب بنگرید، سیر و سفر هر یک از رشته‏هاى علمى و فنى و هنرى را مشاهده کنید، هر یک از اینها پلهاى بزرگى از ایام قدیمند که بر پایه‏هاى مردانى مرد ایستاده‏اند تا به امروز . فردوسى، سنایى، عطار، نظامى، سعدى، مولوى، حافظ و جامى پایه‏هاى سترگ پل فرهنگ واربند و مردانى دیگر چون اینها . اینها به ما و به فرهنگ و هویت و ادب ما معنى داده‏ند و آن را و ما را از دیگران متمایز ساختند تا به امروز که به جرات مى‏گوئیم «هستیم‏» . فقه و کلام و فلسفه و تاریخ و نجوم و ریاضى هم همین وضع را دارند .

البته مردانى استثنایى هم بوده‏اند که در ایام میانسالى و پیرى دست‏به کارى کارستان زدند اما، استثناء قاعده نمى‏شود . واى بحال روزى که دلخوش کردن به این اتفاقات و استثنائات بهانه‏اى براى «فرصت‏سوزى‏» بیشتر شود .

به قول هوشنگ ابتهاج:

«گذشت عمر و به دل عشوه مى‏خریم هنوز

که هست در پس شام سیه صبح سپید»

منم روزى فکر مى‏کردم «دانشگاه‏» تنها جاى آموختن است . از شما پنهان نماند در همان سالهاى دانشجویى پى بردم بسیارى از «فرصت‏سوزى‏ها» دانسته یا نادانسته در همین اماکن رخ مى‏دهد .

دانشگاه هم مثل سبیارى از جاها اعتبار و پز مى‏دهد، به آدمى چنین القاء مى‏کند که دانا و ملاست اما، در میدان عمل و در کنار مردان مرد از قبیله علم و دانایى و عمل است که به قول معروف درمى‏یابیم: «ول معطلیم‏» .

مگر نه اینکه براى رسیدن به مقامى شایسته در هر رشته‏اى و فنى «شش تا ده سال آموختن جدى‏» کافى است؟ براى تبدیل شدن به نوازنده‏اى چیره‏دست در تار، براى کسب مقام ممتاز خوشنویسى، براى آموختن کامل فن نوشتن، نقاشى چیره‏دست‏شدن و آموختن بایسته‏هاى فقه و فقاهت .

نمونه افرادى که با صرف همین مقدار از زمان سرآمد شدند کم نیستند .

اگر بپرسیم چرا بسیارى از دانش‏آموختگان دانشگاهى پس از حداقل 16 سال تحصیل قادر به حضور جدى در میدان مخصوص به خود نیستند؟ چه پاسخى مى‏دهید؟

استادى داشتم که هر کجا هست‏یادش بخیر باد . مى‏گفت:

«در گذشته مردانى مى‏نشستند گوشه اتاقى و یک دور «کشف‏الاسرار و عدة‏الابرار» (1) مى‏نوشتند و بلند مى‏شدند حال هر کس بتواند از روى آن بخواند به او مدرک دکترى مى‏دهند» .

ماحصل گذراندن دو واحد تفسیر و دو واحد فقه و دو واحد تاریخ اسلام و دو واحد فلسفه و دو واحد ادبیات معاصر و امثال اینها چیزى بیشتر از آنچه ملاحظه مى‏شود نیست .

این از «فصل آموختن‏» که بیشتر شبیه «فصل از آموختن‏» (2) است تا خود آموختن اما نکته دوم روش ماست . امان از دست عجله، از دست‏حرکت‏یک خط در میان مثل مشق شب بچه‏ها، از مقدمه‏هاى طى نشده، از آموختن‏هاى ناقص و بالاخره امان از دست قوره نشده‏هاى مویز شده .

شاید هنوز هم بین رانندگان کامیون و اتوبوس این رسم جارى باشد . در نوجوانى شاگرد پا به رکاب مى‏شدند و در جوانى با احتیاط پشت کامیون مى‏نشستند، با گرفتن گواهى‏نامه کمک راننده مى‏شدند و وقتى سرى در سرها درمى‏آوردند دو دانگ کامیون یا اتوبوس را شریک مى‏ش‏دند تا روزى که خودشان صاحب یک کامیون ششدانگ مى‏شدند و خود را «سلطان جاده‏» مى‏خواندند .

اینها جملگى «آموختن پلکانى‏» داشتند و نه «پرسشى‏» و یک خط در میان . مثل همه شاگردهاى کلاس خط و مشق خطاطى، مثل همه کسانى که آنقدر کنار دست استاد مشق آواز و تار و سنتور مى‏کردند و دست ادب به سینه مى‏زدند تا از استاد همه شیوه‏ها و فنون را مى‏آموختند آنهم در «فصل آموختن‏» و قرین با «ادبى‏» که ضام آموخته‏ها و نگهبان آن بود .

فکر مى‏کنید از میان اینهمه جوان تار به دست و گیتار بر دوش که هر روزه در گوشه و کنار شهر در حال رفت و آمد هستند چند نفر دست پایین نوازنده‏اى مى‏شود که صداى سازش شنیدنى است؟

بسیارى از اینها چند ساعتى هم کلاس زبان مى‏روند و ساعاتى را هم به آموختن یک فن ورزش خود را مشغول مى‏دارند . مشغول آموختن شدن با «آموختنى‏» فرق مى‏کند .

آموختن و شاگردى کردن یک «هنر» است و هنر شاگردى، زانو زدن و کار کردن با اکسیر اعظم سپاسگزارى . رمز شکست هم در همین است . ادب نمى‏کنیم، شرط آموختن بجا نمى‏آوریم و گاه با ناسپاسى همه استحقاق رشد و کمال را از خودمان دور مى‏سازیم .

از وقتى که «استاد به خدمت‏شاگرد رفت‏» و «شاگرد روزى‏رسان استاد» همه چیز وارونه شد . مثل همان روزى که مردم روزى رسان را دولت فرض کردند و استخدام شدن در ادارات دولتى را تضمین رزق و روزى خودشان دانستند . تا جایى که گمان کردند سهم و روزى آنها را خدا همان مقدارى قرار داده که در فیش حقوقشان وارد مى‏شود .

شاید بهمین خاطر است که عموم کارمندان از جرات ریسک و تحرک و خطر کردن کمى برخوردارند .

آنکه نزد استاد با «ادعا» وارد مى‏شود و مى‏خواهد یک شبه ره صد ساله برود، به همان روز و روزگارى مى‏افتد که بسیارى از ما افتاده‏اند .

تا حلیم، حلیم شود و خوردنى، یک شب تا به سحر تحمل آتش اجاق مى‏خواهد و ضربه کوبه حلیم‏پز . به قول شاعر:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامى!

شاید راز درهم‏ریختگى بازار و کسب و کار امروز ما و آمیخته شدن اموال و دامه‏هاى حرام و حلال، راز رخت‏بربستن اعتماد و حسن ظن از صاحبان حرفه و فن در کوچه و بازار و بالاخره را آشفتگى و روزمرگى سازمانهاى آموزشى و اجتماعى و سیاسى که در آنها «بیکارى پنهان‏» بیداد مى‏کند به همین برمى‏گردد . به راه نرفته‏هاى نشسته برجاى استاد . به قوره‏هاى نشده‏هاى میوز شده، به صاحب منصبانى که در نوبت وصف نایستادند . به معلمان استاد ندیده . وقتى از روى شانس و حادثه و کلک و آشفتگى بازار کسى بر صندلى و جایى تکیه زد آنهم قبل از آنکه اسباب و مقدماتش را فراهم کرده باشد، فساد مى‏پراکند . به‏قول شاعر:

تکیه برجاى بزرگان نتوان زد به گزاف

مگر اسباب بزرگى همه آماده کنى

اولین کسى هم که قربانى این وضع مى‏شود همان شاگرد معلم نویده جویاى نام است .

چه قیمتى سنگین‏تر از دست رفتن اعتبار و اعتماد؟ .

چه خسارتى مهمتر از دست رفتن سرمایه و شکست؟ و چه مصیبتى بزرگتر از بازخواست‏خداوند براى بروز آنهمه فساد و ندانم کارى و از بین رفتن اخلاق و ادب؟

هیچ روز و روزگار مردانى را که یک شبه تغییر شغل و پیشه دادند دیده‏اید؟ ...

پى‏نوشت:

1) از تفاسیر مهم و عرفانى قران معروف به تفسیر خواجه عبدالله که در 10 جلد به‏چاپ رسیده .

2) جدایى از آموختن .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 86/9/12 :: ساعت 1:44 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 67
>> بازدید دیروز: 56
>> مجموع بازدیدها: 1376354
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب