وداعى غم انگیز با یارى عزیز
"السلام علیک من قرین جل قدره موجودا و افجع فقده مفقودا"؛ سلام بر تو اى نزدیکى که وقتى بودى گرامى بودى و حال که در آستانه رفتن هستى، رفتنت فاجعه است و ما را غمگین مىکند همچون کسى که عزیزترین عضو خانوادهاش را از دستبدهد.
"و مرجو آلم فراقه"؛ سلام بر تو اى تکیهگاه امید که در هنگام مفارقت، ما را متالم و رنجور کردى. آن ماه که در جان انسان رسوخ داشت، وقتى از جان فاصله مىگیرد جایش را غم پر مىکند. آن فهمیدنها و صفاى ضمیر دیگر نیست. آن نشاطى را که انسان در ماه مبارک رمضان براى نثار و ایثار دارد در غیر ماه مبارک رمضان ندارد. اگر انسان در این ضیافتحق از خدا، غنا و بىنیازى طلب کند، چیزى او را به خود متوجه و مشغول نمىکند؛ نه از کسى مىترسد و نه از بذل جان دریغ مىکند.
"السلام علیک من الیف آنس مقبلا فسر و اوحش منقضیا فمض"؛ (7) سلام بر تو اى دوستبا الفت که وقتى آمدى، ما را مسرور کردى و وقتى رفتى، ما را گداختى و رفتى، داغ زدى و رفتى! این حرف، حرف یک انسانى است که با باطن روزه این ماه و با باطن لیله قدر در تماس بوده است.
وداع با ماه رقت قلوب و قلت ذنوب
"السلام علیک من مجاور رقت فیه القلوب و قلت فیه الذنوب"؛ سلام بر تو اى همسایه عزیز که در مجاورت و جوار رحمت تو بودیم. تو همسایهاى بودى که در این مدت دلها رقیق مىشد و گناهان کم.
در مناطق ییلاقى و در سرزمینى که سبز و خرم است چشمه معدنى مىجوشد، چون با املاح و رسوبات همراه است، این آب زلال نیست که راه خود را طى کند و راه باز کند و تشنهها را سیراب کرده و به مقصد برسد، بلکه با رسوبات و املاح همراه است. این آب زلال است که وقتى از چشمه مىجوشد راه خود را باز مىکند و راه کسى را هم نمىبندد؛ همه این درختها و گیاهان تشنه سر راه را هم سیراب مىکند تا به دریا برسد، این خاصیت آب زلال است که اصلا به دنبال تشنه مىرود تا سیرابش کند. سرش را به سنگ مىزند و تلاش و کوشش مىکند که خود را به تشنهها برساند اما اگر این آب رسوبى باشد همین که مىجوشد راه خود را مىبندد. بعد از چند سال در آن مزرع، تلى از سنگ پیدا شده و همه آن سرزمینهاى سبز، خشک مىشود و از او چیزى روئیده نمىشود.
این آب وقتى زلال و صاف نباشد جلوى خودش را هم مىبندد؛ افکار و اندیشه در دلها هم همین طور است، اگر زلال باشد از جان مىجوشد، با زبان و قلم منتشر مىشود، به گوش و چشم مىرسد و از آنجا به دلهاى دیگران مىرسد؛ لذا یکى از القاب عالم "ماء معین" است که ریشه اصلى آن درباره حضرت ولى عصر (عج) است که یکى از القاب مبارک آن حضرت "ماء معین" است: "قل ارایتم ان اصبح ماءکم غورا فمن یاتیکم بماء معین". (8)
ماء معین یعنى آب جارى؛ آبى که چشم، آن را مىبیند. علم و عالم را ماء معین مىگویند، چون مانند چشمه زلال است که مىجوشد. حرفى که مىزند، چیزى که مىنویسد، علمى است که از جان او تراوش کرده و به گوش و چشم شخصى رسیده است و او مىفهمد و به دیگرى مىگوید، دیگرى هم مىفهمد و به بعدى مىگوید.
این مانند یک چشمه زلالى است که بالاخره به اصلش مىرسد اما افکار و اندیشه و خیالات باطل مانند همان رسوبات و املاح معدنىاند که همان جا قلب را مىبندند؛ کم کم این قسى مىشود، وقتى که دل بسته شد، نه چیزى از آنجا سرایت مىکند و به دیگران مىرسد و نه حرف دیگران به آنجا مىرسد. نه حرف او در غیر مؤثر است و نه حرف غیر در او مؤثر مىباشد. امام سجاد(ع) فرمود: دلها در این ماه نرم و رقیق و گناهان در این ماه کم مىباشد.
ماه پیروزى بر شیطان
"السلام علیک من ناصر اعان على الشیطان و صاحب سهل سبل الاحسان"؛ سلام بر تو اى رفیقى که کمک کردى تا ما بر شیطان مسلط شدیم. انسان در این ماه بر شیطان مسلط مىشود. به خاطرات شیطانى گوش فرا نمىدهد. تو براى ما مصاحب خوبى بودى که ما توانستیم بر شیطان پیروز شویم.
ما نه تنها در بعد سلبى از دستشیطان نجات پیدا کردیم که کار بد نکردیم، بلکه در بعد اثباتى هم پیروز شدیم.
راههاى خیر را خوب و به آسانى طى کردیم. اگر در غیر ماه مبارک رمضان کار خیر را به سختى انجام مىدادیم، در این ماه به آسانى انجام دادیم، تو باعثشدى که ما راه احسان را با سهولت طى کردیم.
ماه آزادى
"السلام علیک ما اکثر عتقاء الله فیک" سلام بر تو اى ماهى که چقدر بندهها را خدا در این ماه آزاد کرده است. خدا آنها را که گرفتار آتش و رذائل اخلاقى بودند، از دست این بندها آزاد کرد و نعمتى بهتر از آزادى نیست.
امام صادق(ع) فرمود: "من رفض الشهوات فصار حرا"؛ (9) اگر کسى شهوت را ترک کند، آزاد مىشود و نعمتى بالاتر از آزادى و آزادگى و حریت نیست که انسان گرفتار شهوت و غضب و برده هوى نباشد و زمامش را به دست هوسش نسپرد.
"و ما اسعد من رعى حرمتک بک"؛ چقدر سعادتمند شد آن کسى که احترام تو را حفظ کرد و مواظب بود تا در این ماه حرف بد نزند، خیال و گناه بد نکند.
ماه محو کننده گناه
"السلام علیک ما کان امحاک للذنوب و استرک لانواع العیوب"؛ سلام بر تو اى حقیقت ماه مبارک رمضان که تو محوکننده گناه هستى و پوشانندهتر از هر چیزى نسبتبه عیوب انسان. عیب را مىپوشانى و گناه را محو مىکنى.
اول پوشاندن و ستر و بعد مغفرت است. خداى سبحان اول مىپوشاند، که آبروى انسان محفوظ باشد، بعد مىبخشد. این ستار زمینه آن غفار را فراهم مىکند. انسان تا بتواند آبروى دیگران را حفظ کند، خدا هم آبروى او را حفظ مىکند، مؤمن حق ندارد کارى بکند که ذلتآور باشد.
"السلام علیک ما کان اطولک على المجرمین"؛ سلام بر تو اى ماه مبارک رمضان که براى افراد تبهکار خیلى طولانى هستى و رمضان براى او حکم چندین ماه است.
"و اهیبک فى صدور المؤمنین"؛ ماه مبارک رمضان در دلهاى مؤمنان با یک هیبت و ابهت و جلال و هیمنه و شکوه تلقى مىشود.
وداع با ماه بىرقیب
"السلام علیک من شهر لا تنافسه الایام"؛ سلام بر تو اى ماهى که هیچ ماهى با تو مسابقه و رقابت ندارد.
در منافسه وقتى انسان مىدود و مسابقه مىدهد، نفس نفس مىزند تا به مقصد برسد. خداى سبحان هم فرمود براى گرفتن فضائل، منافسه بدهید: "فلیتنافس المتنافسون"؛ شما نفس نفس بزنید تا آن شىء نفیس و ارزنده را بگیرید. هیچ ماه و ایام و لیالى و لحظاتى با تو منافسه نمىکند و رقابت ندارد. تو پیشگامى و همه یازده ماه سال به دنبال تواند. این چنین نیست که انسان بگوید در ماه مبارک رمضان حرفها را مىشنوم و بعدا عمل مىکنم. اگر فعلا عمل نشود بعدا هم عمل نمىشود؛ چون زمانهاى دیگر آن قدرت را ندارد که با ماه مبارک رمضان در کسب توفیق انسان رقابت کنند.
"السلام علیک غیر کریه المصاحبة و لا ذمیم الملابسة"؛ سلام بر تو، در این مدتى که مهمان ما بودى یا ما در خدمتشما بودیم، هیچ رنجى ندیدیم. از مصاحبتبا شما خسته نشدیم. در خدمتشما بودیم و لذت بردیم، ذم، کراهت و مانند آن از شما مشاهده نکردیم. تو مهمان خوبى براى ما بودى.
"السلام علیک کما وفدت علینا بالبرکات و غسلت عنا دنس الخطیئات".
سلام بر تو اى ماه گرامى مبارک رمضان که برکت آوردى، ما را شستشو کردى و رفتى و بعدا اگر آلوده شدیم به دستخود آلوده شدهایم والا تو ما را تطهیر کردى و رفتى. ما احساس سبکى مىکنیم.
مهمان بى زحمت
"السلام علیک غیر مودع بر ما و لا متروک صیامه ساما"؛ سلام بر تو که در هنگام تودیع، ما احساس خستگى نکردیم. انسان وقتى مهمان را با تشریفات پذیرایى مىکند، خود در این مدت خسته مىشود؛ اما ایشان مىفرماید ما خسته نشدیم، ما از روزه گرفتن که پذیرایى تو بود خسته نشدیم و رنجى احساس نکردیم، بلکه براى ما گوارا بود.
"السلام علیک من مطلوب قبل وقته و محزون علیه قبل فوته"؛ سلام بر تو، قبل از اینکه بیایى ما انتظار تو را داشتیم و الان هم هنوز نرفتهاى مقدارى مانده است. ولى همین که مىخواهى بروى ما را غمگین کردهاى.
"السلام علیک کم من سوء صرف بک عنا و کم من خیر افیض بک علینا"؛ سلام بر این مهمان گرانقدرى که به برکت تو، خدا خیلى از بلاها را از ما برداشت و خیلى از برکات را به ما داد. ما در حقیقت مهمان تو بودیم، نه تو مهمان ما.
"السلام علیک و على لیلة القدر التی هی خیر من الف شهر"؛ این زیارتنامه است، این سلام تودیع است، سلام بر تو اى ماه، سلام بر لیلة القدرت، آن شب قدرى که هزار ماه - تقریبا هشتاد سال - بالاتر است.
"السلام علیک ما کان احرصنا بالامس علیک و اشد شوقنا غدا الیک".
سلام بر تو اى ماهى که ما دیروز خیلى حریص بودیم که شما بیایى و فردا هم خیلى مشتاقیم که زیارتتان کنیم؛ این طور نیست که به عنوان یک اداء وظیفه این مراسم تودیع را انجام بدهیم.
"السلام علیک و على فضلک الذى حرمناه و على ماض من برکاتک سلبناه"؛ سلام بر تو و فضیلت تو، سلام بر تو و برکات تو.
"اللهم انا اهل هذا الشهر الذى شرفتنا به و وفقتنا بمنک له حین جهل الاشقیاء وقته و حرموا لشقائهم فضله"؛ خدایا آن توفیق را دادى که ما اهل این ماه باشیم، در حالى که عدهاى از فضیلت این ماه محروم شدند و منشاء حرمان آنها نیز شقاوتشان بود که به سوء اختیار خود آنان فراهم شد. "و انت ولى ما آثرتنا به من معرفته و هدیتنا له من سنته"؛ پروردگارا، تو مولى و سرپرست مایى، در آنچه ما را براى شناخت آن برگزیدهاى و راهنمایى نمودهاى که روش آن را طى نماییم.
"و قد تولینا بتوفیقک صیامه و قیامه على تقصیر و ادینا فیه قلیلا من کثیر". و در پرتو توفیق تو، به روزه و نماز آن با اعتراف به تقصیر نایل آمدیم و اندکى از وظایف بسیار را ادا نمودیم.
"اللهم فلک الحمد اقرارا بالاسائة و اعترافا بالاضاعة و لک من قلوبنا عقد الندم و من السنتنا صدق الاعتذار".
پروردگارا! تو را در حالى ستایش مىکنم که به بد رفتارى خود اقرار و به ضایع نمودن نعمت احکام تو و عمر خویش اعتراف داریم. و براى توست از طرف دلهاى ما پیمان پشیمانى و از ناحیه زبان پوزش طلبى صادقانه.
"فاجرنا على ما اصابنا فیه من التفریط اجرا نستدرک به الفضل المرغوب فیه و نعتاض به من انواع الذخر المحروص علیه".
پس اجر مصیبتبر تفریط در این ماه را چیزى قرار ده تا به وسیله آن، فضیلتى که مورد رغبت است نائل آییم و به جاى آن از انواع ذخایرى که بر آن تشویق شده عوض به دست آوریم.
"و اوجب لنا عذرک على ما قصرنا فیه من حقک".
و از باب: کتب ربکم على نفسه الرحمة. پذیرش پوزش را براى ما مقرر نما تا حق تقصیر شده شما بخشوده گردد.
"و ابلغ باعمارنا ما بین ایدینا من شهر رمضان المقبل فاذا بلغتناه فاعنا على تناول ما انت اهله من العبادة و ادنا الى القیام بما یستحقه من الطاعة" و عمر ما را تا ماه مبارک آینده طولانى بفرما و هنگامى که ما را به آینده آن رساندى ما را کمک فرما تا آنچه در خور شماست عبادت نمائیم و آنچه سزاوار توست طاعت کنیم "و اجر لنا من صالح العمل ما یکون درکا لحقک فى الشهرین من شهور الدهر"؛ و توفیق انجام کار نیک را بطور جارى و مستمر بهره ما فرما تا آنچه حق و شایسته شما است در تمام ماه مبارک رمضان که در مدت عمر ما پیش مىآید جبران شود.
"و اجبر مصیبتنا بشهرنا و بارک لنا فى یوم عیدنا و فطرنا".
پروردگارا، هجران ماه مبارک را که مصیبت ماست جبران فرما و براى ما در روز عید فطر برکت مقرر نما...
و با سپرى شدن این ماه ما را از هر تباهى بیرون بیاور...
و هر پاداشى که به افراد شایسته و واجد شرایط این ماه مرحمت مىکنى، به ما نیز لطف فرما، زیرا فضل تو تمامشدنى نیست، بلکه همواره جوشان است.
و ثواب همه کسانى که تا قیامت در آن ماه روز مىگیرند یا عبادت مىکنند براى ما ثبت فرما... آمین.
(گفتاری از آیت الله جوادى آملى)
-------------------------------------------------------
پىنوشتها:
1 )صحیفه سجادیه، دعاء 45، وداع ماه مبارک رمضان
2 ) همان ماخذ
3)قدید به گوشتهاى مانده ذخیره لانهها مىگویند
4 )دیوان سنائى غزنوى
5)دعاى وداع
6) عنکبوت، 60
7) "مض" آن درد گدازنده را گویند. همچون رنجش از گداختگى آهن سرخ شدهاى که به انسان اصابت کند.
8 ) سوره ملک، آیه 30.
9) امالى، شیخ مفید، مجلس 6، حدیث 14