اساس دانش نرمش و اساس نادانی درشتی است . [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شهادت امام زین العابدین(ع)2

نقش سیاسى امام سجاد(ع) در عصر اسارت
امام على ‏بن ‏الحسین(ع) تنها بازمانده مرد از خاندان حسین(ع) است که بى‏ شک تداوم ‏و بقاى قیام حسینى مرهون تلاش و مجاهدت او است. او اما سرفصل‏هاى مهمترین عملکرد امام زین ‏العابدین(ع) در زمینه حادثه کربلا:

الف. انتقاد شدید از موضع فریبکاران کوفى
مورخان اسلامى نوشته‏ اند که اسیران آل محمد(ص) را روز دوازدهم محرم وارد کوفه کردند. کوفه براى خاندان وحى شهرى آشنا بود، برخى از بانوان کاروان اسیران همچون زینب(س) روزگارى نه چندان دور، خود بانوى گرانقدر این شهر بود. این شهر مدتى مرکز حکومت امام على(ع) بود و مردم این شهر خاندان على(ع) را از یاد نبرده بودند. على ‏بن ‏الحسین را در حالى که تنى رنجور و آهن و غلى در گردن داشت وارد شهر کوفه نمودند.
على‏ بن‏ الحسین(ع) در سرزنش مردم شهر کوفه چنین فرمود:
مردم، آنکه مرا مى‏ شناسد، مى ‏شناسد. آنکه مرا نمى ‏شناسد خود را به او مى ‏شناسانم. من على، فرزند حسین، فرزند على‏ بن ‏ابیطالبم. من پسر آنم که حرمتش را در هم شکستند و نعمت و مال او را به غارت بردند و خاندان وى را اسیر کردند. من پسر آنم که در کنار نهر فرات سر بریدند، در حالى که نه به کسى ستم کرده و نه با کسى مکرى به کاربرده بود. من پسر آنم که او را از قفا سر بریدند و این مرا فخرى بزرگ است.

مردم آیا شما به پدرم نامه ننوشتید؟ و با او بیعت نکردید؟ و پیمان نبستید؟ و فریبش ندادید؟ و به پیکار او برنخاستید؟ چه زشت‏کارانید و چه بداندیشه و کردارید. اگر رسول خدا به شما بگوید: فرزندان من را کشتید! و حرمت مرا در هم شکستید! شما از امت من نیستید، به چه رویى به او خواهید نگریست؟

سخنان امام سجاد(ع) تحولى شگفت در کوفیان ایجاد کرد و از هر سو بانگ گریه برخاست. مردم یکدیگر را سرزنش کردند. سپس على ‏بن‏ الحسین(ع) بر این نکته تأکید کرد که سیرت ما باید چون سیرت رسول خدا باشد که نیکوترین سیرت است. مردم کوفه که مجذوب سخنان حماسى و مخلصانه سید ساجدان قرار گرفته بودند، فریاد برآوردند که ما فرمانبردار توایم و از تو نمى ‏بریم و با هر کس که گویى پیکار مى ‏کنیم و با آنکه خواهى در آشتى به سر مى ‏بریم! یزید را مى ‏گیریم و از ستمکاران بر تو بیزاریم.

امام على ‏بن ‏الحسین(ع) از موضع سست کوفیان آشنا بود فرمود:

هیهات! اى فریبکاران دغل باز، اى اسیران شهوت و آز. مى ‏خواهید با من هم کارى کنید که با پدرانم کردید؟ نه به خدا. هنوز زخمى که زده‏اید خون فشان است و سینه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان است. تلخى این غمها گلوگیر و اندوه من تسکین‏ ناپذیر است. از شما مى‏ خواهم نه با ما باشید نه بر ما.

ب. مبارزه با حاکمان اموى
مبارزه با ستم و ستم‏ پیشگان و دفاع از حق مظلومان از جمله مشخصه‏ هاى رهبران آسمانى است. این ویژگى در سیره تمامى پیشوایان شیعه وجود داشته و آنان در این راه رنج‏هاى فراوانى را به جان خریدند.

امام على ‏بن ‏الحسین(ع) نیز همچون دیگر مصلحان آسمانى لحظه‏ اى در راه مبارزه با ستم و گناه از پاى ننشست و در مقابل هیچ ستمگرى کرنش نکرد. او در عصر اسارت به خوبى ثابت کرد که مى‏ توان حتى در مقابل ستم ‏پیشگانى چون ابن‏ زیاد و یزید که حتّى از ریختن خون چون حسین، ریحانه رسول، ابایى ندارند، ایستاد و حتى کلمه‏ اى که رنگ ذلّت داشته باشد بر زبان نراند.

اولین رویارویى و برخورد زین ‏العابدین(ع) با حاکمان اموى پس از واقعه کربلا، برخورد و گفتگوى امام با پسر زیاد حاکم خیره سر کوفه بود. وقتى اسیران آل محمد(ص) را وارد کاخ ابن ‏زیاد نمودند، عبیدالله بن ‏زیاد از نام او پرسید. فرمود من على فرزند حسینم. ابن ‏زیاد گفت: مگر خداوند على ‏بن‏ الحسین را نکشت؟ امام على(ع) فرمود: برادرى داشتم که مردم او را کشتند. پس زیاد گفت: خداوند او کشت، امام(ع) فرمود: ?اللَّه یتوفى الانفس حین موتها?. استدلال امام(ع) اشاره به این بوده که آنها برادرش را کشتند و خداوند او را قبض روح کرد. 

ابن ‏زیاد که مست غرور و کینه بود از این حرکت استدلالى سیّد عارفان درمانده گشت و سخت خشم گرفت و دستور داد تا او را بکشند. این منطق آنان بود که هر کس در مقابل آنان با شجاعت به افکار و پندارهاى نارواى آنان پاسخ گوید و نقد کند، تهدید به مرگ شود. ولى پسر مرجانه مى ‏بایست دریابد که على ‏بن ‏الحسین(ع) چونان بزدلان کوفى نبود که با یک خروش، خویش را ببازد. او با قاطعیت و شجاعت تمام در پاسخ ابن زیاد فرمود:

أبالقتل تُهِدّدنى؟ أما علمت انّ القتلَ لَنا عادةً و کرامتنا الشَّهادة

آیا من را از مرگ مى ‏ترسانى؟ مگر نمى ‏دانى شهادت میراث کرامت و افتخار ماست.

نکته مهمى که در این گفتگو به چشم مى ‏خورد اولاً قاطعیت و شجاعت و روحیه شهادت‏ طلبى امام سجاد(ع) است و دیگر آگاهى کامل امام سجاد(ع) به نوع پشتوانه فکرى حکومت امویان در جوامع بشرى حکومت‏ها هر اندازه که توانمند و مقتدر باشند، بى‏ شک نیازمند پشتوانه فلسفى و عقیدتى ‏اند تا تکیه گاه نظام سیاسى و اقتصادى آنان بوده و توجیه گر رفتار و مواضع آنها باشد. این پشتوانه فکرى بر حسب تفاوت جامعه ‏ها مختلف است. بنى ‏امیه نیز براى تخدیر افکار مردم و رام ساختن آنان شگردهاى زیادى داشتند که یکى از راهکارهاى اساسى آنان جبرگرایى بود. در برابر هر کارى تلقین مى‏ نمودند که این کار خدا بود که اینگونه شد و اگر مصلحت خدایى ایجاب نمى ‏کرد این گونه نمى ‏شد. و این خود یکى از حربه‏ هاى سیاسى آنان براى ظلم و جنایت بود.

امام على ‏بن ‏الحسین(ع) با وقوف و آگاهى کامل به این نیرنگ سیاسى امویان، هم در کاخ ابن زیاد و هم در قصر یزید در شام، به مبارزه با این پندار فکرى امویان پرداخت و آن را نشانه رفت و با استدلال به آیات قرآن آن را مورد حمله قرار داد.

 

ج. هدایت خلق به رهبران راستین اسلام
شام از هنگامى که به قلمرو مسلمانان در آمد، تا عصر امام سجاد(ع) تنها حاکمان و فرمانروایان طائفه بنى ‏امیه را در خود دیده بود. مردم این سرزمین نه محضر پیامبر(ص) را درک کرده بودند و نه روش اصحاب صالح آن حضرت را. شامیان اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر مى ‏دانستند. در عصر حکومت و فرمانروایى چهل ساله معاویه بر دیار شام، بر این نکته همت شده بود که مردم شام را در جهل و بى ‏خبرى نگاهدارند.

از این رو آنان بر خلاف کوفیان تنها همین را مى‏ دانستند که فردى خارجى به نام ?حسین? بر امیرالمؤمنین یزید!!! شوریده و توسط سپاه خلیفه به قتل رسید و خاندان وى به اسارت گرفته شدند. از این رو شهر را آراسته و جشن گرفته بودند.

على ‏بن‏ الحسین(ع) در حالى که غل جامعه برگردن وى آویخته و دست او را با زنجیر بسته بودند وارد آن شهر کردند. امام محمد باقر(ع) از پدرش على ‏بن‏ الحسین(ع) روایت مى ‏کند که حضرت فرمود: ?من را بر شترى که عریان بود و جهازى نداشت سوار کردند و سر مقدس پدرم حسین را بر نیزه‏ اى نصب نموده بودند... با این وضع وارد دمشق شدیم?.

وظیفه خطیرى که بر دوش امام سجاد(ع) بود آن بود که در این شهر با چنین وضعى که به خود گرفته بود، خاندان وحى و اهل بیت عصمت که عدل قرآن بودند را به شامیان بى‏ خبر بشناساند تا مردم رهبران حقیقى اسلام را دریابند. شناساندن این امر کارى بود که باید انجام مى ‏شد، به ویژه که رخدادهاى بعد از پیامبر(ص) سبب خاموش شدن خاندان رسول خدا(ص) در صحنه سیاست شده بود. امام زین ‏العابدین(ع) در شام به این امر همت گمارد هم در برخوردهاى شخصى که در بین راه و در شام پیش آمد و هم در خطبه معروفش در مسجد اموى شام به معرفى اهل بیت(ع) پرداخت.

 

د. افشاگرى چهره بنى ‏امیه و بیدارى افکار عمومى
بنى ‏امیه چهره واقعى خود را در زیر پرده ریا و حیله و نیرنگ و حتى مقدس مآبى، مخفى مى ‏داشتند. شهادت امام حسین(ع) تا حدودى اسرار را بر ملا کرد ولى اسارت امام سجاد(ع) پرده تزویر و ریاکارى را از چهره بنى ‏امیه بالازد، و عدم پاى ‏بندى آنان به تعهدهاى و دینى اخلاقى و رسوائیها و فجایع آنها را روشن ساخت.

مورخان اسلامى نوشته‏ اند: که امام سجاد(ع) را در حالى که غل و زنجیر بر گردن وى نهاده بودند، به قصر یزید وارد نمودند. او اسیرى سرافراز و آزاده بود که شکنجه غل جامعه نتوانست وى را به تسلیم وا دارد و در اولین گام به هنگام ورود به مجلس یزید در حالى که یزید به شعر حصین ‏بن‏ حمام مرّى تمثل جسته و به شادى پرداخته بود فرمود:

براى تو قرآن از شعر سزاوارتر است: ?ما أصاب من مصیبة فى الارض و لا فى أنفسکم الاّ فى کتابٍ من قبل أن نبرأها انَّ ذلک على اللَّه یسیر. لکیلا تأسوا على مافاتکم و لاتفرحوا بما اتاکم و اللَّه لایحبُّ کلَّ مختالٍ فخورٍ؛ هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسهاى شما (به شما) نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابى است. این بر خدا آسان است. تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به (سبب) آنچه به شما داده است شادمانى نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخر فروشى را دوست ندارد.

استدلال قرآنى سید عابدان، چون پتکى بود که بر سر یزید خود پسند فخر فروش فرود آمد. او سخت خشم گرفت و گفت: پدرت خویشاوندى را برید و حق مرا ندیده گرفت و بر سر قدرت با من به ستیز برخاست. خدا با او آن کرد که دیدى. امام سجاد(ع) به تمسک به آیه قرآن جواب وى را داد و افزود:

اى پسر معاویه و هند و صخر، پیش از آنکه تو به دنیا بیایى پیغمبرى و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است. در روز بدر و احد و احزاب، پرچم رسول خدا در دست پدر من بود و در همان نبردها پدر تو و جد تو پرچم کافران را در دست داشتند.

آنگاه فرمود: اى یزید اگر مى‏ دانستى چه کرده ‏اى و بر سر پدر و برادر و عموزاده‏ها و خاندان‏ من چه آورده‏ اى به کوهها مى ‏گریختى و بر ریگها مى‏ خوابیدى و ناله سر مى‏ دادى.سر پدرم حسین فرزند على(ع) پسر فاطمه(س) که ودیعت رسول خدا است، بر در شهر شما آویزان است؟ روز قیامت که مردمان جمع شوند، تو جز خوارى و پشیمانى نخواهى داشت.

ه. منشور جاوید در معرفى اهل بیت(ع)
از درخشانترین صفحات زندگى پیام بر کربلا، سخنان شکننده و افشاگرانه او در مسجد اموى شام است. امام على ‏بن‏ الحسین(ع) در این سفر و در این صحنه، در لباس اسارت همان‏ جهاد عظیمى را انجام داد که حسین ‏بن ‏على(ع) در کربلا در قالب خون و شهادت به انجام رسانده بود. او با یک خطبه، انقلاب شگفتى در قلمرو امپراتورى شام به وجود آورد و تحولى بزرگ در مردم آن سامان که چهل سال در زیر تبلیغات مسموم معاویه خو گرفته بودند، ایجاد نمود.

روزى یزید، خطیب دربارى خود را به منبر فرستاد. او در مذمت و نکوهش على(ع) و حسین(ع) و نیز در مدح معاویه و یزید سخن گفت. امام على ‏بن‏ الحسین(ع) از میان جمعیت فریاد بر آورد:

واى بر تو اى خطیب! خشنودى خلق را به خشم خداوند خریدى و جایگاهت را در آتش دوزخ قرار دادى.

نگاه از یزید خواست تا رخصت دهد بالاى آن چوب برود و سخنى چند که خشنودى خدا و پاداش براى حاضران را در پى دارد براى مردم بگوید. یزید على ‏رغم اینکه هیچ‏گونه تمایلى به این کار نداشت و گفته بود که اگر آن جوان برفراز منبر رود او و خاندان ابوسفیان را رسوا خواهد کرد، با اصرار مردم به على ‏بن‏ الحسین اجازه سخن داد.

امام سجاد(ع) بر منبر رفت و چنین فرمود:

مردم! خداوند به ما خاندان پیامبر(ص) شش امتیاز ارزانى داشته و با هفت فضیلت بر دیگران برترى بخشیده است: شش امتیاز ما این است که خدا به ما علم، حلم، بخشش و بزرگوارى، فصاحت، شجاعت و محبت مکنون در دلهاى مؤمنان بخشیده است. هفت فضیلت ما این است که پیامبر برگزیده خدا از ماست، صدّیق (على ‏بن‏ ابى ‏طالب(ع)) از ما است، جعفر طیّار از ما است. شیر خدا و شیر رسول او (حمزه سید الشهداء) از ما است، دو سبط این امت (حسن و حسین(ع)) از ما است، زهراى بتول (یا مهدى امت) از ما است.

مردم! هر کس مرا مى‏ شناسد که مى‏ شناسد و کسى که مرا نمى ‏شناسد خود را به او مى ‏شناسانم. من پسر مکه و منایم، من پسر زمزم و صفایم، من فرزند آن بزرگوارى هستم که حجرالاسود را با گوشه عبا برداشت، من فرزند بهترین کسى هستم، که احرام بست و طواف و سعى به جا آورد، منم فرزند بهترین انسان‏ها، منم فرزند کسى که در شب معراج از مسجدالحرام به مسجدالاقصى برده شد، منم فرزند کسى که در سیر آسمانى به سدرةالمنتهى رسیده، منم پسر کسى که در سیر ملکوتى آنقدر به حق نزدیک شد که رخت به مقام ?قاب قوسین او أدنى? کشید، منم فرزند کسى که با فرشتگان آسمان نماز گزارد، منم فرزند کسى که خداوند بزرگ به او وحى کرد، منم فرزند محمد مصطفى، منم فرزند على مرتضى، منم فرزند کسى که آنقدر با مشرکان جنگید تا زبان به ?لا اله الا اللَّه? گشودند، منم فرزند کسى که در رکاب پیامبر خدا با دو شمشیر و دو نیزه جهاد کرد، دو بار هجرت کرد، دو بار با پیامبر بیعت نمود، در بدر و حنین شجاعانه جنگید، و لحظه ‏اى به خدا کفر نورزید، من فرزند کسى هستم که صالح‏ترین مؤمنان، وارث گریه کنندگان (از خشیت خدا)، شکیباترین صابران، بهترین قیام کنندگان از تبار یاسین است. نیاى من کسى است که پشتیبانش جبرئیل، یاورش میکائیل و خود حامى و پاسدار ناموس مسلمانان بود. او با مارقین (از دین به در رفتگان) و ناکثین (پیمان شکنان) و قاسطین (ستمگران) جنگید، و با دشمنان کینه‏ توز خدا جهاد کرد. منم پسر برترین فرد قریش که پیش از همه به پیامبر گروید و پیشگام همه مسلمانان بود. او دشمن گردنکشان، نابود کننده مشرکان، تیرخدایى براى نابودى منافقان، زبان حکمت عابدان، یارى کننده دین خدا، ولّى امر خدا، بوستان حکمت الهى و کانون علم او بود. منم پسر فاطمه زهرا، سرور زنان جهان، منم فرزند خدیجه کبرى، من پسر آنم که او را به ستم به خون کشیدند و سرش را از قفا بریدند. من پسر آنم که تشنه جان داد و تن او بر خاک کربلا افتاد. عمامه و رداى او را ربودند در حالى که فرشتگان آسمان در گریه بودند... من پسر آنم که سرش را بر نیزه نشاندند و زنان او را از عراق به شام به اسیرى بردند....

امام زین ‏العابدین(ع) در معرفى خود که در حقیقت شناساندن شجرنامه امامت و رسالت بود، آنقدر داد سخن داد که صداى گریه و ناله مردم بلند شد. یزید ترسید یورش برپا شود، به مؤذن دستور داد تا اذان بگوید. مؤذن وقتى به اشهد انَّ محمداً رسول اللَّه رسید، امام از بالاى منبر روبه یزید کرد و گفت:

آیا محمد(ص) جدِّ من است یا جدِّ تو؟ اگر بگویى جد تو است، دروغ گفته‏ اى و حق را انکار کرده ‏اى، و اگر بگویى جد من است، پس چرا فرزندان او را کشتى؟!.

شامیان حاضر در مسجد که تحت تاثیر تبلیغات امویان در غفلت به سر مى‏ بردند و خاندان پیامبرى(ص) را نمى ‏شناختند، با این خطبه امام سجاد(ع) متوجه واقعیت شدند. به همین دلیل در میانه خطبه یزید از ادامه آن جلوگیرى کرد و سپس براى کسب وجهه عمومى گناه را به گردن ابن‏ زیاد انداخت.

از نکات مهم این خطبه این است که امام سجاد(ع) خود و پدر و خاندانش را فرزندان پیامبر اسلام(ص) نامید، در حالى که امویان مى ‏کوشیدند آنها را از ذریه على(ع) دانسته و اجازه ندهند آنها خود را ذریه پیامبر بنامند.

خون امام حسین(ع) و پیام رسانى امام زین ‏العابدین و عقیله بنى ‏هاشم حضرت زینب کبرى(س) چنان امویان را رسوا ساخت که مجاهد بن جبر یکى از شخصیت‏هاى اسلامى آن روزگار مى ‏گوید: به خدا سوگند مردم عموماً یزید را مورد لعن و ناسزا قرار دادند و به او عیب گرفتند و از او روى گرداندند.

 

و. زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان کربلا
از جمله راهبردهاى سیاسى امام زین ‏العابدین(ع) در عصر خفقان امویان، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان کربلا که در واقع زنده نگهداشتن فرهنگ شهادت و ایثار بوده، مى‏ باشد. در مناقب ابن‏ شهر آشوب از امام صادق(ع) آمده است که على ‏بن‏ الحسین(ع) مدَّت بیست سال براى پدرش مى ‏گریست و همین که براى او سفره غذا مى آوردند و آب و نان را مى ‏دید، بى ‏اختیار اشک از چشمانش سرازیر مى ‏گشت، تا آنجا که روزى یکى از غلامان امام، آن حضرت را از این عمل، باز داشت و عرض کرد: مى‏ ترسم از شدت اندوه جان سپارى!. امام زین ‏العابدین(ع) در پاسخ او فرمود: من اندوه خود را به درگاه خداوند مى‏ برم. غم مرا جز او نمى ‏داند و من به او پناه مى ‏برم و آنچه من مى ‏دانم شما نمى ‏دانید. سپس فرمود: من هر وقت قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد مى ‏آورم، بغض گلویم را مى ‏گیرد و نمى ‏توانم خوددارى کنم.

ز. برانگیختن نهضت‏هاى خونخواهى حسینى
بى ‏شک سخنان بیدارگرانه امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در عصر اسارت، وجدان‏هاى خفته امت اسلام را بیدار ساخت و انگیزه‏ هاى انتقام خواهى و خونخواهى از شهیدان کربلا را در نهاد آنان بارور ساخت تا قیام‏هاى خون خواهان کوفى در قالب جنبش توابین و سپس قیام مختار شکل گرفت. هر چند با توجه به شرایط حساس و بحرانى و خفقان شگفت آن عصر، امام سجاد(ع) در هنگام ظهور آن نهضت‏ها بیان صریحى نداشت ولى نقش سخنرانى ‏هاى امام در کوفه و شام و موضع‏گیرى ‏هاى پنهانى امام(ع) را نباید نادیده گرفت.
موضع‏گیرى ‏هاى قاطع و پر صلابت امام ‏سجاد (علیه السلام) در برابر هشام ‏بن عبدالملک (دهمین خلیفه ‏اموى) و عظمت روز افزون امام علیه السلام در میان مردم، به ویژه در میان مردم حجاز موجب شد که هشام به قتل امام سجاد (علیه السلام) کمر بست، برادر او ولید بن عبدالملک، به دستور او آن حضرت را مسموم کرده و به‏ شهادت رساند. آن بزرگوار به جرم دفاع از حیثیت اسلام، و مبارزه با طاغوت‏هاى ‏اموى و مروانى، شهد شهادت نوشید، چند روز در بستر شهادت آرمیده بود، معالجات‏ سودى نبخشید، او در لحظه آخر عمر همان وصیت پدرش را بازگو کرد و فرمود: هنگامى‏ که پدرم امام حسین (علیه السلام) شهید شد، ساعتى قبل مرا به سینه ‏اش چسبانید و فرمود:

یا بنى ایاک و ظلم من لایجد علیک ناصرا الا الله؛ اى پسر جانم! بپرهیز از ستم‏ کردن بر کسى که یاورى براى انتقام تو، جز خدا ندارد.? نیز به پسرش امام ‏باقر (علیه السلام) فرمود: پسرم! تو را به همان سخن وصیت مى ‏کنم که پدرم هنگام شهادت مرا به آن وصیت کرد:

یا بنى اصبر على الحق و ان کان مرا; اى پسر جان! در راه حق‏ صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج ‏آور باشد.

به این ترتیب آن امام همام بعد از نهضت عظیم امام حسین (علیه السلام) پس از حدود 35 سال مبارزه به صورت‏هاى گوناگون، در 57 سالگى به لقاءالله پیوست، و با خون سرخ خود پاى نهضت‏ خونین پدرش را امضاء کرد. مرقد مطهرش در قبرستان بقیع قرار دارد.
آن امام بزرگوار در فرازى از صحیفه سجادیه که از گنجینه‏ هاى بزرگ معارف و عرفان است و از او به یادگار مانده، به درگاه خدا چنین عرض مى ‏کند:

خدایا! به من دست و نیرویى ده تا بتوانم بر کسانى که به من ‏ستم مى ‏کنند پیروز شوم، و زبانى عنایت فرما تا در مقام احتجاج و استدلال بر مخالف چیره شوم، و اندیشه ‏اى ده تا نیرنگ فکرى دشمن را درهم شکنم، و دست ‏ستمگران را از تعدى و تجاوز کوتاه سازم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 86/10/5 :: ساعت 11:25 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 146
>> بازدید دیروز: 250
>> مجموع بازدیدها: 1375121
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب