و از دیگر نمونه هاى رحمت خدا وجود انسان است که اهل دل از او به عنوان جهان نفسى خبر مى دهند .
چنانچه نور رحمت نمى تابید ، نه چیزى پدید مى آمد و نه چیزى دوام و بقا داشت ، هر پدیده اى در حقیقت جلوه رحمت حق است .
. . . وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء . . ..
. . . و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است . . .
انسان موجود بى ارزش و کوچک و محدودى نیست که هم چون برخى حیوانات فضاى زندگى اش لانه و غارى و یا درّه و جنگلى باشد ، همه دریاها و فضا و پهنه روى زمین و معادن و منابعش در اختیار اوست و روزى اش از پاکیزه ترین و بهترین روزى هاست نه چون روزى چهارپایان یا درندگان و پرندگان . . . که با لاشه اى متعفن و یا مردارى بدبو یا علوفه اى پایمال شده و پژمرده و . . . سیر و سرگرم شود .
این همه براى این است که قدر و ارزش و کرامت خود را بداند و به تحقق عملى استعدادهاى خدادادى خویش بپردازد و همه وجودش را با خواسته هاى حضرت ربّ العزّه هماهنگ نماید تا در مقام قرب و جنت لقا و کاخ وصال و عرصه رحمت جایش دهند .
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارندتا تو نانى به کف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار *** شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى
راستى انسان چه موجود عجیبى است ، معجونى از آب و گل و عقل و فطرت و روح و نفس که وزن عنصرى اش اندک و وزن شخصیتى و هویتش عظیم و غیرقابل درک است .
او باید مادون خود را در راه برقرارى حیاتش به کار گیرد و براى تنها مافوق خودش که حضرت ربّ العزه است با کمال خلوص و عشق بندگى کند .
انسان به سبب رحمت رحمانیه و رحیمیه حق هم از نظر ظاهر بهترین و معتدل ترین صورت را و هم از نظر باطن نیکوترین سیرت را دارد، او مسجود فرشتگان است و عنایت و لطفى که به او شده به فلک و ملک نشده است .
جان ها فلکى گردد اگر این تن خاکی *** بیرون کند از خود صفت دیو و ددى را
انسان از نظر آیات قرآن موجودى است که استعدادهاى فراوانى به او عنایت شده و داراى دو بال عقل و فطرت و نیرویى شگرف چون نفس نفیس و روح خدایى است به گونه اى که او را از همه موجودات عرصه هستى ممتاز ساخته و مادون آفریدگار و سرآمد آفریدگان و گل سرسبد مخلوقات قرار داده است ، قرآن ، والایى و ارزش او را در سوره مبارکه تین با چهار سوگند بسیار پر اهمیت خاطر نشان نموده مى فرماید :
وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ * وَطُورِ سِینِینَ * وَهذَا الْبَلَدِ الاَْمِینِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ فِى أَحْسَنِ تَقْوِیم.
سوگند به انجیر و زیتون * و به طور سینا * و به این شهر امن * که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال آفریدیم .
آرى ; انسان بنا بر قضاوت قرآن از نظر ظاهر و باطن نیکوترین و بهترین و برترین است .
در میان موجودات آفرینش فقط انسان است که از امتیازات خاص و استعدادهاى ویژه و مایه هاى درونى و باطنى برخوردار است ، او نه چون حیوان است که سر به زیر و داراى آفرینشى افقى و در حرکت متکى بر چهار دست و پا و موتور محرک ترقى و کمالش شکم است که هرچه فربه تر شود فقط از نظر وزن مادى سنگین تر مى شود و اگر حلال گوشت باشد اندکى به قیمت مالى اش افزوده مى گردد و نه چون درخت و نبات است که عامل رشدش پایین ترین بخش آن یعنى ریشه است و عرصه رشدش تنها خاک و عالم مادّه .
انسان ، سروقامتى است که مهم ترین بخش وجودش یعنى مغز این نیروى عظیم ادراکى و واسطه بین او و همه معارف و حقایق در سرش قرار دارد ، کنایه از اینکه راه رشد و کمالش به سوى عالم بالاست و مقصد نهایى حرکت و سفر عمرى اش حضرت حق جل و علاست .
او با این استعدادهاى شگرفى که دارد و با این سرمایه عظیم عقلى و فطرى ، سر و کارش فقط و فقط باید با خدا باشد و آنچه را غیر خداست لازم است به عنوان ابزار و وسیله براى رسیدن به مقام قرب حق و لقاى دوست و وصال محبوب به کار گیرد .
به خاطر استعدادهاى باارزشى که در اوست و محض عقل و فطرتى که با ذات او و آب و گلش عجین است ، کتاب هاى آسمانى به ویژه کتابى چون قرآن و رهبرانى آسمانى چون پیامبران و امامان به استقبالش فرستاده شده اند ، تا با ارائه حقایق اعتقادى و ایمانى و حلال و حرام و مسائل بسیار عالى اخلاقى و تربیتى از وجود ذى جود او پذیرایى کنند و وى را به سوى ربّ کریم و پروردگار عزیزش راهنمایى نمایند تا در آن بارگاه باعظمت به خاطر اینکه وجودش را به وسیله وحى و پیامبران و امامان به ایمان و اخلاق و عمل آراسته نمود از رحمت ویژه محبوب براى ابد بهره مند گردد و در بستر قرب دوست بیارامد و از لقاى معشوق ازل و ابد ، جاودانه لذّت ببرد .
خداى کریمى که او را آفرید و اندام هایش را به قرار دادن هر عضوى در محل مناسب خودش طبق حکمت بالغه ، درست و منظم ساخت و با ایجاد توازن و تعاون میان اعضا در ایفاى اهداف مربوطه تعدیل کرد و سامان داد و به هر صورتى که خواست از نظر خصوصیات هر عضو و هیئت ، مجموعه اعضاى وى را ترکیب کرد ، سپس براى راه یافتنش بر عرصه رشد و کمال و ثمر دادن وجودش و نهایتاً براى رسیدن به رحمت خاص و اقامت گزیدن در بهشت قیامت او را به دست وحى و پیامبران و امامان سپرد .
چون استعدادهاى انسان در سایه قرآن و هدایت انبیا و امامان به فعلیت درآید و به ایمان و اخلاق و عمل آراسته گردد ، به قله ارزش و کرامت نشیند و در والایى و ارزش ، به ویژه زمانى که غرق در رحمت ویژه حق گردد ، فوق همه موجودات قرار گیرد و والى ملک مصر هستى گردد و شایستگى اش را براى مسجود ملائک قرار گرفتن اثبات نماید .
بر همین اساس است که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) فرمود :
« مَا مِنْ شَىء أکْرَمُ عَلَى اللهِ جَلَّ ذِکْرُهُ یَوْمَ القِیَامَةِ مِنْ بَنى آدم ».
در روز قیامت هیچ چیز نزد خدا از آدمى زاده گرامى تر نیست .
و در روایتى از حضرت امام باقر (علیه السلام) آمده است :
« وَمَا خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ خَلْقاً أکْرَم عَلَى اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ الْمُؤمِنَ لاَِنَّ الْمَلائِکَةَ خُدّامُ المُؤمِنینَ وَأنَّ جِوارَ اللهِ لِلمُؤمِنینَ وَأنَّ الجَنَّةَ لِلْمُؤمِنینَ وَأنَّ الحُورَ العِینَ لِلْمُؤمِنینَ ».
خداى عزّ و جلّ هیچ آفریده اى را نیافرید که از مؤمن نزد خدا گرامى تر باشد ، زیرا فرشتگان خدمتگزار مؤمنان هستند و جوار خدا ویژه مؤمنان است و بهشت براى مؤمنان است و حور العین اختصاص به مؤمنان دارد .