پیامبران و امامان معصوم ـ که از جنس انسان اند و حجت هاى حق مى باشند و فقط رهبران انسان ها نیستند ، بلکه بخاطر مقام علمى و عقلى و ایمانى و عملى رهبران انس و جن و فرشتگانند و بر همه آنان برترى دارند و وجودشان واسطه فیض بین خدا و بین موجودات است ـ از انسان نخواستند به غیر خدا سجده کند و نهایت تواضع را به غیر خدا به میدان بیاورد ولى به فرشتگان فرمان داده شد بر آدم (علیه السلام) سجده کنند ! !
در سوره مبارکه بقره انسان کامل به عنوان معلم فرشتگان معرفى شده است !
قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ. . ...
خدا فرمود : اى آدم ! فرشتگان را از نام هاى آنان خبر ده . . .
حضرت امام باقر (علیه السلام) طبق روایتى پس از سخن درباره وفات آدم (علیه السلام)مى فرماید :
تا آنکه نوبت نماز خواندن بر ( جنازه ) آدم رسید هبة الله ( فرزند آدم ) گفت : اى جبرئیل ! جلو بایست و بر آدم نماز بخوان . جبرئیل گفت : اى هبة الله ! خدا به ما دستور داد که در بهشت بر پدرت آدم سجده کنیم پس ما را نسزد که بر هیچ یک از فرزندانش امامت نماییم.
نظیر همین صحنه در معراج رسول خدا (صلى الله علیه وآله) رخ داده است ، حضرت امام صادق (علیه السلام) مى فرماید :
شبى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به معراج برده شد وقت نماز رسید ، جبرئیل اذان و اقامه گفت و سپس عرض کرد : اى محمد ! ( براى امامت نماز ) پیش برو ; پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود : تو پیش برو . جبرئیل گفت :
« إنّا لا نَتَقَدَّمُ الآدمیینَ مُنْذُ أُمِرنا بالسُّجُودِ لآدَمَ (علیه السلام) ».
از آن زمان که به ما فرمان دادند بر آدم سجده کنیم ، خود را بر آدمیان مقدم نمى داریم .
با اینکه همه فرشتگان به پرستش و عبادت خدا اشتغال دارند و از هر معصیت و آلودگى پاک اند چرا و چگونه انسان به جایى مى رسد که از فرشته برتر مى شود ؟ چرا فرشتگان خادم انسان اند ؟ چرا آنان از انسان پیش نمى افتند و به مقامى بالاتر دست نمى یابند ؟
روزى عبدالله بن سنان با حضرت امام صادق (علیه السلام) در این زمینه گفتگو داشت و نظیر این سؤالات را با حضرت مطرح کرد ، امام صادق (علیه السلام) در پاسخ او به سخنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) استناد جست که ایشان فرموده اند :
« إنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ رَکَّبَ فِى المَلائِکَةِ عَقْلا بِلا شَهْوَة ، وَرَکَّبَ فِى البَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْل وَرَکَّبَ فِى بَنِى آدَمَ کِلْتَیْهِما ، فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ المَلائِکَةِ وَمَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ البَهائِمِ ».
خداى عزّ و جلّ در ملائکه فقط عقل نهاده است خواهش هاى نفسانى که به سوى گناه و معصیت مى کشاند و سبب آلودگى معنوى مى شود ندارند و در حیوانات فقط میل و خواهش نهاده است ، ولى به فرزندان آدم عقل و خواهش هاى نفسانى داده است ، پس کسى که عقلش بر خواهش هایش پیروز گردد و زندگى اش در مسیر عقلانیت دینى و انسانى قرار گیرد از فرشتگان برتر و بالاتر و بهتر است و هرکس خواهشش بر عقلش چیره شود از چهارپایان بدتر است .
با دقت در آیات کریمه قرآن و اینگونه روایات که در کتاب هاى اصیل و پرقیمت نقل شده است روشن مى شود که خدا تا چه اندازه به انسان زمینه و میدان ترقى و استعداد و قابلیت رشد و کمال عنایت کرده است .
انسان ، اگر عقلش را با نبوت پیامبران و امامت امامان و به آیات خدا پیوند زند ، یقیناً از طریق این پیوند برتر و بهتر از فرشتگان مى شود و اگر عقل را تعطیل کند و فقط به امور مادى بپردازد و بر حیاتى چون حیات حیوانات تکیه زند و شخصیت الهى و انسانى خود را به اسارت هوا و هوس و خواهش هاى بیجا و شیطانى دهد خود را در معرض سقوط و هلاکت قرار داده و وجودش را از همه حیوانات برى و بحرى و وحوش صحرایى و بیابانى پست تر کرده و اضافه بر همه این امور به صف ناسپاسان و کفران کنندگان نعمت پیوسته است .
آرى ; ارزش و والایى ویژه مؤمنان آگاه و دلدادگان بیناست ، بخصوص مؤمنانى که پیامبران و امامان را ندیده اند ولى از طریق آیات و روایات منقّش روى صفحات کاغذ به حقیقت و راستى مؤمن شده اند و در راه ایمان ، در میدان هر نوع حادثه و بلا استقامت مىورزند و ثبات قدم به خرج مى دهند .
در روایتى آمده :
روزى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) از جمع اصحاب پرسیدند : چه ایمانى شگفت تر است ؟ برخى پاسخ دادند : ایمان فرشتگان ; حضرت فرمود : مگر چه چیز شگفت انگیزى در کیفیت ایمان فرشتگان است ؟ آیا وحى خدا بر آنان نازل مى شود ؟ اصحاب عرض کردند : پس ایمان ما شگفت انگیز است ! حضرت فرمود : چه شگفتى در ایمان شما وجود دارد با توجه به اینکه شما مرا مى بینید و با دیدن من ایمان آورده اید و اینگونه ایمان آوردن هنرى به حساب نمى آید این بار یاران جوابى ندادند و عرض کردند : خود پاسخ ما را بفرمایید .
حضرت فرمود :
« إیمانُ قَوم فى آخِرِ الزَّمانِ بِسَواد عَلى بَیاض ».
عجیب ترین و شگفت آورترین ایمان ها و باورها ، ایمان گروهى از مردم آخر الزمان است که به وسیله خطى سیاه بر کاغذى سپید ایمان مى آورند .
یعنى با اینکه معصوم و معجزاتش را ندیده اند و زمان او را درک نکرده اند فقط با تکیه بر آیات و روایات که روى صفحات کتاب هاست دین باور و معتقد به معاد و دیگر اصول و فروع دین مى شوند و از این راه خود را با تمام وجود به رحمت رحیمیه حق مى رسانند .