ب. رنگ روز داشتن حوادث
از آن جایی که انسان تحت شرایط محیط فرهنگی و آداب و سنن زمان خود زندگی می کند, بدیهی است تراوشات ذهن وی نیز رنگ محیط را خواهد داشت و از آن جایی که این قبیل روضه خوانان و مداحان بی سواد و دست کم بی مطالعه هستند و از تاریخ و آداب و سنن و رفتارهای اجتماعی عصر وقوع حادثه اطلاع ندارند, حادثه را با شرایط و ویژگی های زمان خود تصور می کنند و براساس آن می سازند. در این قبیل دروغ ها رنگ زمانه بسیار روشن و شفاف است و شنونده اگر تیزهوشی به خرج دهد, خواهد دید که حادثه گویی در اطراف او اتفاق می افتد. گرچه شنوندگان به خاطر شدت علاقه مندی به امام حسین(ع) معمولاً نمی توانند به معرفت درجه دومی درباره حادثه نقل شده, دست پیدا کنند و در اصل حادثه گم می شوند و به دروغ بودن حادثه ای که شنیده آگاهی نمی یابد.
ج. غیرمعمول بودن حادثه
از دیگر علائم این دست از جعل ها شگفتی و غیر معمول بودن حادثه است. این قبیل جاعلان در عین آن که گرفتار فرهنگ زمان خود هستند و حادثه های ساختگی آنان رنگ زمانه دارد, اما اصل و بن مایه داستان از شگفتی و غرابت برخوردار است. اینان می دانند که در ذهن شنوندگان, امام حسین و یارانش از جایگاه بسیار بلندی برخوردارند و قوانین طبیعی و عادی نمی توانند محدودیتی برای آنان فراهم آورند. بنابراین شنوندگان از شنیدن انتساب حوادثی غیر طبیعی و شگفت به آن حضرت و یارانش نه تنها شگفت زده نمی شوند که آن را امری طبیعی و عادی می پندارند و مورد انتظار از چنان شخصیت هایی می دانند. بنابراین برای گرم کردن مجلس و پاسخ به انتظار شنونده, به جعل و انتساب حوادث شگفت و غیر معمول به امام می پردازند.12
د. غوغاسالاری
یکی از ویژگی های این نوع جاعلان, غوغاسالاری است. اینان برای پیش گیری از افشای جعل و تزویری که در سخنانشان وجود دارد, معمولاً مخالفان خود را متهم به عدم عشق و علاقه به اهل بیت(ع) می کنند. غوغاسالاری به راه می اندازند و جو را چنان آشفته می سازند که کسی جرأت برملا ساختن دروغ ها و تزویرهایشان را پیدا نکند. اینان خود را عاشق و ذاکر اهل بیت(ع) می شمارند و هرکس را که با گفته های آنان مخالفت ورزد, به فقدان عشق و ولایت اهل بیت(ع) منتسب می سازند. بدگویی و تهمت زدن کار شایع این قبیل دروغ پردازان است. به واقع اینان برای حراست از رونق بازار دین فروشی خود تلاش می کنند و کار خود را در راستای عشق به خاندان پیامبر(ص) قلمداد کرده, هرکسی را که به برهم زدن بازار آنان دست یازید مخالف خاندان اهل بیت(ع) می شمارند.
این ها پاره ای از نشانه های این قبیل تحریف گران حادثه کربلا هستند که روز به روز بیشتر می شوند و همواره به تحریف حادثه عاشورا می پردازند.
2. رقابت و همچشمی
با تبدیل شدن جریان مصیبت خوانی و مداحی به حوزه هنرنمایی و قهرمانی در دهه های اخیر متأسفانه آفت جدیدی به عنوان رقابت و همچشمی در مداحی و روضه خوانی دامنگیر حادثه کربلا گشته است. گروهی از مداحان, مجالس ذکر مصیبت و مداحی را میدان رقابت و زورآزمایی تصور می کنند و نشان قهرمانی و پیروزی در این میدان گریاندن فزون تر مستمعان و گرم کردن مجلس است. در دست یابی به قهرمانی در این میدان افزون برداشتن صدای گیرا و اطلاع از فنون تأثیرگذاری بیشتر, نقل داستان های تازه و بکر نقش جدی دارد. از این روی گروهی از مداحان برای گرم کردن مجلس خود, روضه های جدیدی می سازند که بن مایه آن ها دروغ و جعل است. روضه جدید اصطلاحی شایع بین مداحان است که گاه با ترکیب چند قصه به وجود می آید و زمانی با تغییر شکل دادن یک داستان ایجاد می شود. انتساب به منبع غیر قابل دسترس معمولاً در این نوع روضه ها نمود بیشتری پیدا می کند. بدیهی است هرچه رونق بازار روضه خوانی بیشتر شود, خلق روضه های جدید و در نتیجه بستن دروغ های فزون تر بر حادثه کربلا زیادتر می گردد.
تأسف در این است که دین داران و متولیان مسائل شرعی جامعه در برابر سیل خلق روضه های جدید عکس العملی از خود نشان نمی دهند. ترس از غوغاسالاری روضه خوانان حرفه ای و واهمه از اتهام عدم عشق و علاقه به ولایت اهل بیت از جمله عوامل بی تفاوتی دین داران در برابر این سیل اتهام به اهل بیت و دروغ بستن به امام حسین(ع) و یاران آن حضرت است.
راه های سنجش گزارش ها
دین داران و علاقه مندان به اهل بیت(ع) نه تنها از شیوع دروغ و تحریف داستان کربلا خشنود نیستند که بسیار در رنج می باشند و سکوت آنان به هیچ وجه نشان رضایت نیست, بلکه همان گونه که یادآور شدیم ترس از غوغاسالاری عامل عمده در سکوت دین داران می باشد. در فراروی دین داران, راهی جز آن نیست که جامعه را آگاه سازند و از تبدیل شدن حادثه کربلا به ابزار تجارت پاره ای دنیاطلب پیش گیری کنند. یکی از روش های تحقق چنین امری, ارائه روش های سنجش گزارش ها و دست یابی به حقیقت امر است.
روش های سنجش حوادث به طور عمده در دو بخش بررسی های سندی و تحقیقات متنی جای می گیرند که در ذیل توضیحی ارائه می شود:
1. بررسی های سندی
هر حادثه یا سخن تاریخی را گروهی از مردم به صورت پیوسته از همدیگر نقل کرده و از نسلی به نسل دیگر رسانده اند. در میان ناقلان افرادی راستگو, دقیق, متعهد و پر حافظه وجود داشت و نیز افرادی دروغگو, نامتعهد, سهل انگار و کم حافظه یافت می شد. دست آورد تلاش گروه نخست احادیث و گزارش هایی قابل اعتماد و راست و محصول کوشش گروه دوم مجموعه ای از گزارش های دروغ, مغشوش, غیر قابل اعتماد و ضعیف است.
برای دست یابی به واقعیت حادثه کربلا و سخنان اهل بیت(ع) و رفتار و کردار آنان در جریان مزبور و نیز عملکرد دشمن و چگونگی برخورد آنان با قیام امام حسین(ع) باید از بررسی سندی گزارش ها غافل نباشیم. بررسی سندی گزارش های عاشورا چندان جدی گرفته نمی شود و شمار اندکی به این مهم پرداخته اند و بسیاری از پژوهشگران حوزه دین این حادثه را که در ساختن فرهنگ و رفتارهای اجتماعی, نقش جدی دارد, به مقدار احکام فردی و جزئی دارای اهمیت نمی دانند و راه کارهایی را که در فقه و در فرایند استنباط احکام به کار می گیرند, در شناخت حادثه کربلا از آن ها استفاده نمی کنند. بی توجهی به مقوله بررسی سندی حادثه کربلا, راه را برای دروغ گویان و غالیان باز گذاشته و تحریف و دروغ چهره حادثه کربلا را دگرگون کرده است. این بی توجهی در دراز مدت آثار زیان باری به جای خواهد گذاشت و با توجه به روند نقد و بررسی که کم کم همه حوزه های معرفت بشری را زیر سیطره خود درمی آورد و نیز خروج عملی ابزار ارتباط جمعی از کنترل و نظارت, ترس از آن است که گسترش دروغ ها و پیرایه ها موجب کم اعتبار شدن و کم ثأثیر شدن اصل حادثه گردد. راه پیش گیری از زیان های محتمل بررسی اسنادی حادثه کربلا و زدودن سره از ناسره است و در این راه نباید از خشم و ناراحتی مشتی افراد سودجو که دین را ابزار دست یابی به دنیا قرار داده اند واهمه ای داشت. بررسی سندی گزارش ها می تواند بخش مهمی از تحریفات و گزارش های ساختگی را کنار نهد; زیرا قسمت عمده حوادث ساختگی پیرامون جریان کربلا در قرون متأخر ساخته و پرداخته شده است و در کتب قدما اثری از آنها دیده نمی شود و عموماً فاقد سند هستند.13
2 . بررسی های متنی
پس از انجام بررسی های سندی و تصفیه حادثه کربلا از گزارش های نادرست, باقی مانده گزارش ها را باید از طریق بررسی متنی مورد پژوهش قرار داد. بررسی های سندی به تنهایی برای جدایی سره از ناسره کافی نیست چون افرادی وجود داشتند که حوادث ساختگی را به اشخاص مورد اعتماد و وثوق نسبت می دادند و با بهره گیری از اعتبار آنان حوادث ساختگی را به عنوان حادثه ای واقعی قلمداد می کردند. از این رو افزون بر نقد سندی باید به تحلیل متنی نیز پرداخت. نقد متن چون برگرفته از روش عقلایی است و با آموزه های واقعی دین هم آهنگ می باشد و ائمه معصوم(ع) به اعتبار آن که عاقل ترین مردم روزگار بودند و در به کارگیری روش عقلایی و آموزه های دینی سرآمدترین آنان به شمار می آیند, در بررسی و دست یابی به واقعیت می تواند کارایی خوبی داشته باشد و انتساب های غیر واقعی را کشف کند. از جمله روش های کارآمد در نقد متن عبارتند از:
1. سنجش با مذاق دین
هر دین و آیینی مذاق و طبیعت خاص خود را دارد.14 خمیر مایه پاره ای از ادیان عشق و محبت و پاره ای دیگر عقل و خرد و گروهی از ادیان مجموعه ای از عشق, محبت, خرد و کرامت است. پیشوایان و متولیان دین, کاری برخلاف مذاق دین انجام نمی دهند و راهبردهای دینی را همواره در زندگی و رفتار خود اعمال می کنند. دست اندرکاران پژوهش در امر دین با مطالعه و پژوهش می توانند به مذاق و طبیعت دین دست پیدا کنند و آن را مبنایی برای سنجش گزارش های دینی قرار دهند.
در دین اسلام که عزت و کرامت انسانی, بن مایه دین است, نمی توان گزارشی از زندگی پیشوای دینی را که در بردارنده ذلت و خواری پذیری است, گزارش درست شمرد و یا گزارشی را که برخوردار از غلوّ می باشد, نمی تواند در حق امامی صحیح باشد; زیرا از آموزه های جدّی اسلام میانه روی و اعتدال است.
2. سنجش با منش پیشوایی
پیشوایان دینی ما از روش و منش خاصی برخوردار بودند. آنان تلاش می کردند همه رفتار و گفتار و کردارشان طبیعی و قابل پیروی برای اتباعشان باشد. فرق عمده بین پیشوایان دینی با معدود افراد دیگری که به گونه ای از قدرت فوق طبیعی برخوردار بوده و یا هستند در همین نکته نهفته است که پیشوایان دینی از قدرت مزبور یا به طور کلی بهره نمی گرفتند و یا در حد ضرورت و برای اثبات حجیّت و اعتبار خودشان به عنوان امام و پیشوا چنین کاری را لازم می دیدند و این امر معمولاً برای مخاطبانی بود که از طریق گفتار و استدلال واقع را درک نمی کردند. منش امامان معصوم(ع) همچون پیامبر(ص) در ابراز توانمندی از طریق کلام و استدلال بود و نه به کارگیری کرامت و یا معجزه و کار خارق عادت.
تصرف در کائنات را هیچ دانشور بزرگی به عنوان معجزه اصلی پیامبر(ص) یاد نکرده است, بلکه همه بر این اتفاق دارند که معجزه اصل و جاودانه پیامبر(ص) معجزه کلامی ـ بیانی است. زیرا معجزه خارق عادت و تصرف در کائنات مخصوص جمع هایی است که از توان فکری و رشد عقلی بالایی برخوردار نیستند و بیش از آن که به خرد و فهم خود تکیه کنند, به دیده و حس خود اعتماد دارند. امامان معصوم نیز همواره بر عقل و استدلال تکیه می کردند و کمتر دست به دامن تصرف در کائنات می شدند. بنابراین نقل هایی که در حادثه کربلا مبتنی بر بهره گیری از قدرت فوق بشری است با منش و روش پیشوایان دین سازگار نیست و نمی تواند قابل دفاع باشد. صحت این نوع نقل ها در خصوص یاران امام حسین(ع) از تردید بیشتری برخوردار است چون ثبوت قدرت فوق بشری برای منسوبان ائمه(ع) مورد پذیرش دانشوران و عالمان بزرگ نیست و اگر اندکی از افراد هم چنین باورهایی داشته باشند, به حتم باور آنان از دقت و اعتبار برخوردار نمی باشد.
3. سنجش با خرد انسانی
پیشوایان دینی خردمندترین افراد جامعه بودند و رفتارهای ناخردمندانه از ساحت آنان به دور بود. بنابراین خردمندانه یا غیر خردمندانه بودن گزارش ها را می توان یکی از روش های خوب و کارآ برای شناخت واقع از غیر واقع به کار گرفت. در گزارش حادثه کربلا نقل هایی دیده می شود که انجام آن از افرادی که از حداقل عقل و خرد برخوردار هستند, بسیار بعید می نماید, چه رسد به پیشوای معصوم و یاران وی که خردمندترین افراد جامعه خود بودند. گفت وگوهایی که برای آن حضرت و یا دیگر یاران آن حضرت با اسب هایشان نقل شده و یا تعارف های مسخره ای که در آب خوردن از فرات بین آنان و اسبان نقل شده است,15 با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست و نقل این قبیل افسانه ها اهانت به مقام امامت و یاران با وفای آن حضرت است. همچنین افسانه راهی کردن شهربانو و عروس قاسم به وسیله اسب به ایران و به دنیا آوردن فرزند قاسم در ایران و گم شدن شهربانو در کوه های البرز16 و مطالبی از این دست, همه ساخته و پرداخته ذهن های بیمار است و هیچ ربطی به حادثه کربلا ندارد. از این دست نقل های نابخردانه در گزارش های پیرامون حادثه کربلا بسیار وجود دارد که باید خوانندگان این گزارش با به کارگیری خرد, آنها را تصفیه کرده و به کنار نهند و چهره واقعی حادثه کربلا را نشان دهند.
4. بررسی پی آمدها و لوازم
در پاره ای از گزارش های ساختگی, سازندگان تنها به اصل داستان ساختگی اندیشیده و از پی آمد و لوازم جانبی داستان غافل گشته اند. هر حادثه ای پی آمد و لوازم خاص خود را دارد. پاره ای از این لوازم به قدری جدایی ناپذیر از واقعیت ها هستند که با هیچ استدلالی نمی شود جدایی آن ها را اثبات کرد. هنگامی که در حادثه کربلا از شمار غیر معقول کشته ها سخن گفته می شود, باید فکری هم برای وسعت زمانی آن کرد, و یا اندیشه ای در خصوص قدرت و توان بدنی برای تحقق چنین شمار کشته هایی نمود. برای پی آمد بیماری ها و عفونت های منطقه ای فکری کرد, برای چگونگی فراهم آوردن چنان شماری از نیروی انسانی راه کاری ارائه کرد. آثار منفی خروج آن همه نیرو از گردونه فعالیت های اقتصادی را دید; با توجه به آگاهی دشمن از شمار یاران و همراهان امام حسین(ع), توجیه نظامی دشمن در ارسال آن همه نیرو را لحاظ کرد و ده ها پرسش بی جواب دیگر که می تواند در کنار چنین گزارش هایی از کشته ها17 مطرح کرد.
بنابراین خوانندگان گزارش های حادثه کربلا برای دست یابی به درستی و نادرستی هر گزارشی باید آن را با پی آمدها و لوازم آن بسنجند و اگر هماهنگی و تناسبی بین گزارش و پی آمدها ندیدند در صحت گرایش تردید کنند.
5. سنجش بین گزارش ها
هر گزارشی از حادثه کربلا, اگر بریده از دیگر گزارش ها در نظر گرفته شود, ممکن است ما را در اشتباه افکند; زیرا گزارش ها در کنار هم می توانند پازلی را تشکیل دهند که در نهایت, نمایی از حادثه کربلا را نشان دهد و اگر این قطعه های پراکنده در کنار هم چیده نشود, به حتم نمی توان نمایی کامل از حادثه را دید. وقتی قطعه ها در کنار هم در نظر گرفته شود, هم قطعه های ناخوان کشف می شود و هم بخش های افتاده به دست می آید و از همه مهم تر, قطعه های ناقص معلوم می گردد. با این روش می توان درست را از نادرست و سره را از ناسره کشف کرد.
به عنوان نمونه, وقتی گزارشی می گوید امام زین العابدین(ع) در کربلا کودکی18 بیش نبود و گزارش دیگری یادآور می گردد که وی در همان وقت, 33سال داشت و دارای فرزند بود و یا در کوفه و شام به سخنرانی پرداخت, در جمع بین گزارش ها, نوعی تناقض می بینیم. بدیهی است که یکی از این گزارش ها نادرست است و از آنجایی که سخنرانی آن حضرت, مسلّم است و فرزند داشتن آن حضرت محرز می باشد, طبیعی است گزارش کودک بودن وی در کربلا نباید درست باشد. بنابراین سنجش بین گزارش ها و در کنار هم چیدن قطعات تاریخی می تواند کمک خوبی در شناخت سره از ناسره و درست از نادرست19 باشد.
6. مخالفت با عرف زمانه
هر عصری, عرف و روش خاص خود را دارد. نوع گفتگو, معاشرت, خانواده, احترامات, آداب و سنن, برخوردهای اجتماعی, پوشش و دیگر نمودهای اجتماعی هر عصری نسبت به عصر دیگر تفاوت های جدی دارد. آگاهی و اطلاع از عرف هر عصر و روزگاری به ما این امکان را می دهد که گزارش های مربوط به حوادث آن عصر را خوب بشناسیم و درستی و نادرستی آن را کشف کنیم. سازندگان گزارش های نادرست از آن جایی که تحت شرایط و عرف خاص زمان خود زندگی می کردند, به طور طبیعی از پیرایه های متناسب با حوادث عصری که از آن گزارش می دهند, غافل می گردند و در نتیجه حادثه ها را به تناسب عرف عصر خود می سازند.20 از آنجایی که سازندگان گزارش های دروغ درباره حادثه کربلا معمولاً افرادی کم سواد و دست کم, کم اطلاع از تاریخ صدر اسلام بودند, داستان پردازی های خود را به گونه ای تنظیم کردند که با اندکی دقت و ظرافت می توان جای پای این قبیل اختلاف های عرفی را در آن ها دید و شناسایی کرد. پژوهشگران حوادث کربلا برای بهره گیری از این روش, باید افزون بر اطلاع و آگاهی از عرف عصر امام حسین(ع) از عرف دوره صفوی و تا حدودی قاجاری هم اطلاع داشته باشند; چون تحریفات عمده در این دو دوره انجام یافته است و تحریفات معمولاً رنگ و بوی صفوی و قاجاری دارد.
این شماری از روش هایی است که با به کارگیری آن ها می توان متن گزارش ها را نقد کرد. البته همه روش ها نیست, بلکه تعدادی از آسان ترین روش ها می باشد.
پی نوشت ها
1. توصیف ناصحیح از حادثه ر.ک: المنتخب للطریحی, ص431.
2. اکسیر العبارات فی اسرار الشهادات, ج2, ص402, شیخ آغا بن عابد الشیروانی الحائری, المشهور بفاضل الدربندی, متوفی 1285, دار ذوی القربی, قم, 1420.
3. اسرار الشهادات, ج3, ص110; ج2, ص308 (وی تصریح می کند که ازدواج قاسم در هیچ منبع معتبری نیامده است با این حال می گوید درست است وی در این خصوص افسانه سرایی بسیاری نموده بر این باور است که زن حضرت قاسم پس از شهادت امام حسین(ع) به همراه مادرش به ایران آمده و فرزندی به دنیا آورد که نام قاسم به وی نهادند و بعدها شهید شد و در کنار سر پدرش قاسم بن حسن(ع) که توسط فرمانده سپاه عجم ها به ایران منتقل شده و پس از جشن و سرور بسیار در شمال تهران دفن شده بود, مدفون گردید. این افسانه به قدری دور از منطق است که به توصیف نمی آید. (اسرار الشهادات, چاپ قدیم, ص464) نویسنده مدینة المعاجز, ج3, ص369 می گوید: موضوع ازدواج قاسم شبیه به اسطوره است.
4. کتاب (روضةالشهداء) تألیف ملاحسین کاشفی سبزواری متوفای 910هـ.ق است (کتابفروشی اسلامیه, تهران, 1349ش) این مرد از شگفتی های روزگار است. مذهب وی به طور دقیق مشخص نیست. در سخنرانی و نگارش بسیار چیره دست بود. ذهنی خلاق و قوی داشت. در هر حوزه ای که گام نهاده کاری شگفت کرده است. بهترین تلخیص از مثنوی معنوی جلال الدین رومی به نام لب اللباب از این مرد است. در تفسیر, (مواهب علیّه) را نوشت که در نوع خود قابل توجه است. در ادبیات مخزن الأنشا را نگاشت که بسیار ادیبانه است. در تعزیه خوانی کتاب روضةالشهدا را نوشت که در افسانه پردازی در این خصوص بی نظیر است. با توجه به نوع کارهایی که وی انجام داده, نمی توان به طور قطع درباره او قضاوت کرد. آیا کاشفی جهت تخریب حادثه کربلا چنین تألیفی را پرداخت؟ یا در فکر خدمت به اهل بیت(ع) و ساده لوحانه چنین دروغ هایی سر هم کرد و یا آن که وی تنها به فکر هنر خود بود و در واقع برای ارضای جاه طلبی های هنری خود چنین تألیفی را ارائه کرد؟ خود وی می گوید: در فکر تهیه متنی مناسب با ذوق فارسی زبانان بود. (روضةالشهدا, ص77) همه این گزینه ها محتمل است.
5. نویسنده اکسیر العبادات و اسرار الشهادات, مرحوم شیخ آغا فرزند عابد شیروانی مشهور به فاضل دربندی متوفای 1180 از نمونه های برجسته علاقه مندان ناآگاه به خاندان اهل بیت(ع) است و به انگیزه خیرخواهی, ضربه سنگینی به حادثه کربلا زد و تحریف های بسیاری در حادثه مزبور ایجاد کرد. به عنوان نمونه داستان خیال پردازانه آمدن زن قاسم به ایران و قضایای دیگر, همه توسط وی از شکل افسانه شفاهی متداول بین مردم به شکل مکتوب درآمد. کتاب وی انبانی از دروغ و اتهام است.
6. اسرارالشهادات, ج3, ص116; بحارالانوار, ج45, ص193.
7.اسرارالشهادات, ج3, ص35.
8. معالی السبطین فی احوال الحسن والحسین, ج2, ص38, حاج شیخ محمدمهدی مازندرانی, مکتبة القرشی, تبریز.
9. معالی السبطین فی احوال الحسن والحسین, ج1, ص260. در خصوص چگونگی پاره کردن بند قنداق توسط طفل شیرخوار امام حسین(ع) وقتی که صدای فریادخواهی پدر را شنید. جالب آن است که منبع خبر تصریح می کند که از طریق مکاشفه به چنین مطلبی دست یافته است.
10. مقتل الحسین, المقرم, ص303.
11. المنتخب للطریحی, ج2, ص328, اسرار الشهادات, ج3, ص116; بحارالانوار, ج45, ص193. داستان شیر, از داستان های بسیار خواندنی است و سازنده آن مهارتی به خرج داده است.
12. برای نمونه ر.ک: داستان فرشته ای به نام فطرس و توسل او به امام حسین(ع) که به اشکال گوناگون نقل شده است. در بعضی منابع (بشارة المصطفی, ص338, قم, مؤسسة النشر الأسلامی, 1420ق. از ابی جعفر طبرسی از علمای قرن ششم) گناه وی تأخیر در انجام مأموریت بود. در بعضی دیگر گناهان (بصائر الدرجات, ص68) استنکاف از پذیرش ولایت امیرمؤمنان(ع) بود. در جایی غفلت لحظه ای از خداوند را جرم وی دانسته اند, (بحارالانوار, ج42, ص313) در منبعی تفکر ناصواب در حق خداوند متعال را سبب مبغوضیت دانسته اند (کمال الدین و تمام النعمه, ص282). اختلافات در گزارش و شکل داستان بیانگر ساختگی آن است که به کتاب های مزبور راه یافته است. یا آمدن همه پیامبران به کربلا و گرفتاری در آنجا و توجه یافتن به حادثه ای که بعداً اتفاق می افتد, جاری شدن خون از پای آدم (بحارالانوار, ج44, ص242, معالی السبطین, ج1, ص76; منتخب طریحی, ص48) نوح و تلاطم کشتی (همان منابع) گذر ابراهیم و افتادن از مرکب (همان منبع) گذر اسماعیل در هنگام چوپانی و آب نخوردن گوسفندان از فرات (همان) گذر موسی و یوشع بن نون و پاره شدن بند کفش آنان (همان) گذر عیسی به همراه حواریون و ممانعت شیر از رفتن (همان) گذر سلیمان و فرو نشستن باد حامل قالیچه وی در کربلا (همان) که کذب و ساختگی بودن آن ها کاملاً مشخص است و نیز بازگردان سر امام حسین از کوفه توسط پیامبر(ص) در حضور همه انبیا و اتصال آن به بدن شریف آن حضرت و گله امام حسین(ع) از امت (معانی السبطین, ج2, ص35) داستان آغشته کردن پرندگان بال خود را به خون امام حسین(ع) و رفتن بر بلاد گوناگون جهت خبر رساندن (بحارالانوار, ج45, ص191) و قصه هایی از این دست, همه جعل و خیال پردازی است. گرچه این قبیل داستان ها در گذشته ساخته و پرداخته شده و به کتب شیعه راه یافته است, اما روند مزبور متوقف نشده و این قبیل جعل ها همچنان ادامه دارد.
13. بعضی از سازندگان قصه ها به مجعول بودن آن ها اعتراف کرده اند و در عین حال آن را نقل می کنند (اسرار الشهادات, ج2, ص305)
14. بعضی از داستان ها با مسلّمات شرع نیز منافات دارد, ولی آن ها را نقل می کنند. به عنوان نمونه سر برهنه بیرون آمدن زنان حرم (نورالعین فی شهد الحسین, ص51; مقتل المغرم, ص283; معالی السبطین, ج1, ص255 و…) جریان دست کشیدن امام حسین به سر و صورت دختر مسلم بن عقیل که در آن موقع سیزده سال داشت (ناسخ التواریخ, ج2, ص146ـ 145)
15. نور العین فی مشهد الحسین, ص35; بحارالانوار, ج45, ص51.
16. اسرار الشهادات, ص464, چاپ قدیم. این داستان به قدری مضحک است که در چاپ جدید آن علی رغم حفظ بسیاری از تحریفات مربوط به عاشورا, حذف شده است.
17. مرحوم نوری در این خصوص سخن زیبایی دارد: (اگر علاوه بر آن, مضمون آن خبر بی پایه خلاف امور عادیه باشد و به حسب عادت نشود آن را باور کرد ـ مثل آن که عدد لشکر مخالفین قریب پانصد هزار نفر بود بلکه ششصد هزار سواره و دو کروره [هر کرور پانصد هزار] پیاده و در آن ها مطابق خبر معتبر, شامی و حجازی نبود و همه از کوفه بودند و حال آن که تهیه چنین عسگری برای شداد و نمرود و در مدت طولانی میسر نبود, چگونه در ظرف چند روز برای پسر مرجانه که هنوز استقرار تام پیدا نکرده بود, میسر می شد! مصارف عسکر و جمع آوری مأکول و علوفه دوابّ و حفظ آن ها نیز به حسب عادت محال است ـ البته سستی و ضعف به غایت خواهد رسید). چشم اندازی به تحریفات عاشورا (لؤلؤ و مرجان, ص289) به تحقیق و تعلیق مصطفی درایتی, انتشارات احمد مطهری, قم, 1379.
18. المنتخب للطریحی, ص455.
19. از همین روش می توانیم برای نادرستی داستان مشهوری که می گوید علی(ع) حضرت عباس و زینب را در کودکی در دو سوی خود نشانده بود و زینب(س) از چگونگی جمع دوستی فرزند و خدا در یک قلب سؤال کرد (مقتل خوارزمی, ج1, ص122) استفاده کرد; زیرا هنگام تولد ابوالفضل زینب نزدیک به بیست سال داشت. و یا جریان گریستن ام البنین در شهادت حضرت عباس و برادرانش که درگذشت ام البنین قبل از این تاریخ نادرستی گزارش را اثبات می کند.
20. به عنوان نمونه روضه مشهوری که درباره امام حسین(ع) و حضرت عباس می خواند مبنی بر آن که روزی در حین سخنرانی علی(ع) در کوفه امام حسین(ع) آب خواست و عباس که کودک بود دوید و آب آورد و سقّا نامیده شد. این داستان با توجه به عرف روزگار متأخر, ساخته شده و سازنده توجه نداشت که امام حسین(ع) در آن وقت حدود سی سال داشت و مفهوم ندارد که در یک سخنرانی رسمی, مردی سی ساله آب بخواهد و کودکی برای آوردن آن برود.