»» زنان؛ شهروندان عقلانی یا رعایای اخلاقی؟
دوستی هنگام بازگویی خاطراتش از پاریس، اشاره میکرد که در این شهر، دوربینها در همهجا از آدمها کاملاً مراقبتمیکنند؛ اما برای اینکه احساس بدی بهشما دست ندهد، یادآور میشوند که: "از شما فیلم گرفته میشود، لبخند بزنید." وضعیت زنان در ایران کموبیش شبیه این مثال است، زیرا طرح موضوع همواره با تعارف و لبخند همراه است بیآنکه چندان جدی گرفته شود. اما همیشه هم چنین نبوده است. سیدحسن مدرس برای مخالفت با حق رأی زنان و در راستای استدلال بهنفع رعیتبودن زنان بهصراحت میگفت "ما باید جواب بدهیم از روی برهان. نزاکت و غیرنزاکت، رفاقت است. از روی برهان باید صحبتکرد و برهان این است که امروز هر چه تأمل میکنیم، میبینیم خداوند قابلیت را در اینها (زنان) قرار نداده است که لیاقت حق انتخابکردن داشته باشند. مستضعفین و مستضعفات و آنها از این زمرهاند که عقول آنها استعداد ندارد. گذشته از اینکه در حقیقت نسوان در مذهب اسلامِ ما تحت قیمومیتاند. "الرجال قوّامون علی النساء"، در تحت قیمومیت رجال هستند. مذهب رسمی ما اسلام است. آنها تحت قیمومیتاند. ابداً حق انتخاب نخواهند داشت. دیگران باید حفظ حقوق زنها بکنند."1
این استدلال بههمراه صراحت موجود در آن، امروزه منسوخشده است. دیگر کمتر کسی بهصراحت میگوید که زنان عقل ندارند و خداوند در اینها لیاقت قرار نداده است. برعکس، از اخلاقیتر بودنِ زنان در مقایسه با مردان سخن میرود. گفتهمیشود در زنان تمایل به فساد، رشوهخواری، زدوبند و جز اینها کمتر بوده و آنها در مقایسه با مردان تمایل بیشتری به قانونگرایی دارند.
با وجود این، بهنظر میرسد بحث اخلاقیبودن موجودیت زنان شمشیری دو دم است؛ زیرا این گفتار بهرغم ظاهر موجه با برجستهساختن وجوه اخلاقی، عدم قابلیت عقلانی و احساساتیبودن زنان را همچنان با ظرافت مورد تأیید قرارمیدهد. اخلاقیتربودن زنان طبیعتاً باید منجر به آن شود که زنان را در اموری که در آنها شبههی فساد وجود دارد، بیشتر دخالت دهیم. با اینحال بهنظر میرسد این گفتار بیشتر دلالت بر آن دارد که چون زنان موجوداتی "حساس" و "ظریف" و "اخلاقی"اند، بهتر است آنها را از محیطهای فسادآمیز (یعنیهمهی محیطهایی که در آنها منازعه بر سر قدرت در جریان است)، دور نگهداریم. اخلاقیبودن موجودیت زنان درعینحال بهآن معنا نیست که با آنها با ظرافت برخورد شود، زیرا دیدهایم که هر زمان زنان بر پیگیری حقوق خود اصرار میورزند، با آنها بهشدت برخورد میشود. بنابراین اشتباه است اگر گمانکنیم گفتارِ اخلاقیبودن زنان بهمعنای بهرسمیت شناختن عقل و قدرت تشخیص مصلحت فردی و بالتبع حقوق کامل شهروندی است. این گفتار به رعیتکردنِ هرچه بیشتر زنان متمایل است و از بهرسمیت شناختنِ حقوق کامل شهروندی طفره میرود. گاه حتی تلویحاً دلالت بر آن دارد که چون زنان موجودات اخلاقیتری هستند، پس میتوان از آنها انتظار داشت که بار تعهد بیشتری را بر دوش بکشند یا آنکه صبر و شکیبِ بیشتری نسبت به تضییع حقوقشان نشان دهند.
برخلاف گفتار اخلاقی، گفتارِ حق شهروندی با اخلاقیبودن انسانها سروکار ندارد. در گفتار شهروندی این موضوع مطرح نیست که کدام دسته از انسانها اخلاقیتر هستند تا براساس آن به توزیع حقوق و تکالیف بپردازیم؛ حال چه بهنفع اخلاقیترها و چه به ضررشان! حق شهروندی، به انسانبودن صرفنظر از جنسیت، نژاد، مذهب، عقیده، قومیت و اخلاقی بودن یا نبودن تعلق میگیرد.
تی. اچ. مارشال حقوق شهروندی را به سه دسته تقسیممیکند: مدنی، اجتماعی و سیاسی.
منظور از حقوق مدنی عبارت است از حقوقاساسی برای آزادی افراد، شامل آزادی شخصی، آزادی بیان، آزادی اندیشه و عقیده، حق مالکیت، حق بستن قراردادهای معتبر، و برابری در پیشگاه قانون. ازاینرو نهادهایی که بیش از همه میتوانند این حقوق را برآورده سازند، دادگاهها و نهادهای حقوقیاند. منظور از حقوق سیاسی عبارت است از حق شرکت در اِعمال قدرت سیاسی، برخورداری از اقتدار سیاسی و حق انتخابشدن و انتخابکردن. نهادهای مرتبط با حقوق سیاسی نیز عبارتند از مجلس و شوراها. سرانجام، منظور از حقوق اجتماعی هم عبارت است از حق داشتن رفاه و امنیت اقتصادی و برخورداری از زندگیای که با استانداردهای معمول یک جامعه مطابقتداشتهباشد. به اعتقاد مارشال، نهادهایی که با این حقوق مرتبط هستند عبارتند از نظام آموزشی و خدمات اجتماعی.2
جنبش زنان در ایران، همچون سایر جنبشهای اجتماعی در ایران معاصر، با هر سه مورد پیشگفته یعنی حقوق سیاسی، مدنی و اجتماعی سروکار دارد و هدف آن ارتقای سطح شهروندی و دستیابی به برابری است. با اینهمه، مطالبات این جنبش از این سه سطح حقوق فراتر میرود و چالش با باورها، ارزشها و عقاید کلیشهای را نیز در بر میگیرد و این مورد یکی از تفاوتهای میان جنبش زنان با دیگر جنبشهای اجتماعی است.
نکته آن است که گرچه زنان، دیگر رعیت محسوب نمیشوند؛ اما میان حقوق سیاسی، اجتماعی و مدنیِ آنها عدم توازنی وجود دارد که به شهروندان ناقص و درجهی دوم تقلیلشان داده است، زیرا درحالیکه زنان در ایران از حقوق اجتماعیِ بالنسبه برابری با دیگر اعضای اجتماع برخوردارند اما درمورد حقوق مدنی و سیاسی چنین نیست. برای مثال در حوزهی مدنی، مسؤولیت مدنی متوجه زنان است و باید مجازاتهای قانونی را بپذیرند اما از حق برابر در شهادت، قضاوت، حق طلاق و مانند اینها محروم هستند. از سوی دیگر، در حوزهی سیاسی گرچه زنان از حق انتخابکردن برخوردارند اما حق انتخابشدنِ کامل به آنها تعلق نمیگیرد. اگر در آستانهی انقلاب مشروطه و سالهای پس از آن، جنبش زنان در هر سه حوزهی سیاسی، مدنی و اجتماعی (برای مثال حق آموزش و تحصیل) درصدد کسب حقوق اولیهی شهروندی بود، در ایرانِ امروز درصدد استیفای کامل حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی همچون حق حضانت، حق طلاق، حق برابری در ارث، لغو امکان قانونی تعدد زوجات، برابری در شهادت، لغو مجازاتهای غیربشری و ناعادلانه، حق دستیابی به سطوح بالاتر قدرت سیاسی، حق پوشش و جز اینها است. تفاوت در آن است که اگر در آن زمان رعیت محسوب میشدند، اکنون شهروند ناقص هستند.
شهروندِ درجهی دوم بودن با شهروند نبودن این تفاوت را دارد که بر اولی تکالیفی مترتب است بدون آنکه حقوق کامل به او اعطا شده باشد؛ درحالیکه این هر دو، از دومی ساقط است. بهتعبیر دیگر، رعیتبودن، هم حقوق و هم تکالیف شهروندی از جمله رعایت قوانین و پرداخت مالیات و اطاعت از دستور محاکم و غیره را از دوش انسان ساقط میکند. بر این اساس میتوان پرسید درحالیکه حقوق کامل مدنی و سیاسی از زنان دریغشده است بر چه اساس از آنها انتظار میرود که زیر بار تکالیف شهروندی بروند و از اینرو استدلالی که زنان را مسؤول اخلاقیات جامعه میداند و از آنها میخواهد که قانون (برای مثال پوشش مقرر) را رعایتکنند، چهقدر توجیهپذیر است؟
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 86/12/4 :: ساعت 8:0 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]