از جلوه هاى رحمت حق آیین مقدس اسلام است که دینى کامل و نعمتى تمام است که از آن به عنوان جهان تشریع نیز یاد مى کنند .
انسان براى بقاى ظاهر خود باید از سفره نعمت مادى حق سهمش را از طریق مشروع مصرف کند و براى بقا و رشد و کمال باطن خویش باید عملا به مقررات الهى گردن نهد .
انسان براى تأمین خیر دنیا و آخرت خود باید دستى در سفره تکوین و دستى در سفره تشریع داشته باشد تا با کمک گرفتن از نعمت ظاهرى و نعمت معنوى به کمال لایق مربوط به خود برسد .
انسان باید بداند که پروردگار بزرگ و مهربان از باب احسان و لطف و رأفت و رحمت ، عنایت ویژه اى به او نموده و احکام و مقررات و معارفى را به زبان قرآن و زبان پیامبر (صلى الله علیه وآله) و زبان امامان معصوم (علیهم السلام)برایش بیان فرموده است ، تا او را از فرومایگى حیوانى تعالى بخشد و وى را از تاریکى جهل و غفلت و نسیان به نور ایمان و معرفت و محبت و قرب خویش هدایت نماید و در پناه ولایت خود او را در تمام مراحل حیات دنیا و آخرت با کامل ترین برنامه زندگى به عالى ترین درجات سعادت مادى و معنوى برساند ، ولى شرط بهره مندى از این رحمت ویژه این است که انسان به اختیار و اراده خود دین خدا را انتخاب نماید و همه امور زندگى اش را با آن هماهنگ سازد .
آرى ; حضرت او به اقتضاى رحمت و رأفتش انسان را به راه مستقیم هدایت مى کند و پیامبران و امامان معصوم را در خیمه حیات بشر چون مشعل هاى نور مى فرستد و قرآن را به عنوان قانون سعادت نازل مى کند و این انسان است که باید با اختیار و اراده خود راه سعادت را با بندگى و طاعت و خدمت به خلق بپیماید و از این طریق خود را لایق و شایسته رحمت خاصه حق کند و زمینه آمرزش و ورود در بهشت را نسبت به خود فراهم آورد و از ناسپاسى در برابر دین بپرهیزد که ناسپاسى در برابر دین بلایى عظیم و مصیبتى سنگین است که هر کس دچار آن شود از رحمت ویژه حق و آمرزش حضرت محبوب و ورود در بهشت محروم مى گردد .
او با ارائه دین کامل ، راه رسیدن به خوشبختى را براى انسان ترسیم کرد ولى انسان ها در برابر این راه به دو گروه تقسیم شدند ، گروهى عقل و انصاف به خرج داده راه خدا را انتخاب کردند و گروهى بر اثر کبر و لج بازى و عناد جاهلانه به ناسپاسى نسبت به این نعمت عظیم برخاستند و به دست خود مایه بدبختى و تیره روزى را براى خود فراهم آوردند .
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً .
ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس .
مقررات دینى به احکام پنج گانه واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح تقسیم مى گردد و عمدتاً از آنها به عنوان اوامر و نواهى الهى یاد مى شود .
حضرت حق اوامر و نواهى خود را که بر اساس سعادت دنیا و آخرت انسان نظام داده شده به وسیله کتاب هایى آسمانى چون « صحف » ابراهیم (علیه السلام) و « زبور » داود (علیه السلام) و « تورات » موسى (علیه السلام) و « انجیل » عیسى (علیه السلام) فرستاد و همه آنها را در قرآن مجید بر پایه نیاز انسان تا قیامت کامل کرد .
شیرازه دین در همه دوره ها بر اساس توحید و معاد و حقایق اعتقادیه پایه گذارى شده و تنها کیفیت برنامه ها و عبادت ها در هر عصرى متناسب با مردم همان روزگار بوده و روز به روز تطور تکاملى داشته است تا به صورت قرآن و روایات پیامبر (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) که تا روز قیامت پاسخگوى نیازهاى مادى و معنوى انسان است جلوه کرده و رخ نموده است .
شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلاَ تَتَفَرَّقُوا فِیهِ .
از دین آنچه را به نوح سفارش کرده بود ، براى شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحى کردیم ; و آنچه را به ابراهیم و موسى و عیسى به آن توصیه نمودیم این است که : دین را برپا دارید و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشوید . . .
در این آیه شریفه از پنج پیامبر اولوالعزم یاد شده و واژه « دین » هم مفرد آمده است .
عرصه تکلیف راهى به سوى رحمت
خطاب هاى حضرت حق به انسان در مدار یَا أیُّهَا النَّاس ، یَا أیُّها الَّذینَ آمَنُوا ، یَا عِبادِى ، یَا بَنى آدَمَ که در قرآن مجید و دیگر کتاب هاى آسمانى آمده نوازشى از مهر و لطف و رأفت و محبت حق به انسان است که وى را با لحاظ کردن کرامت و ارزشش به عرصه تکلیف و مسؤولیت خوانده ، تا از طریق اداى تکلیف و عمل به مسؤولیت در مدتى که در دنیاست با صاحب هستى و مالک الملوک و رب الارباب در ارتباط باشد و از این طریق خود را به رحمت بى نهایت دوست نزدیک نماید .
حضرت امام صادق (علیه السلام) در توضیح خطاب حق به انسان که عنایتى است از رب الارباب به موجودى برخاسته از خاک و تراب مى فرماید :
« لَذَّةُ ما فِى النِّداءِ أزالَتْ تَعَبَ العِبادَةِ وَالفَناءِ »
لذتى که در شنیدن این نداست رنج عبادت و سختى جهد و کوشش در راه محبوب را از بین مى برد .
تکالیف ، پیوند انسان با خدا
با توجه به این لطیفه که خداوندى که عظمت او بى نهایت است ، انسان محدود و ضعیف البنیه و حقیر و کوچک را مورد خطاب و توجه خویش قرار مى دهد و از او تکلیف و عبادت و بندگى و خدمت و انجام خیر مى خواهد ، عبادت و خدمت را بر او سهل و روان مى کند و دلش را شایسته تحمل اسرار ملکوت مى نماید و جانش را آیینه تجلى دهنده اسما و صفات مى کند .
لیاقت و شایستگى انسان است که کتابى چون قرآن که دریایى از معارف و حاوى مسائل ملکوتى و برنامه هاى تربیتى و خودسازى است به او عنایت مى شود و پیامبران و امامان به عنوان آموزگاران آسمانى براى به کمال رساندن او در کنارش قرار مى گیرند .
جشن تکلیف
عالم پارسا و زاهد دانا و بصیر بینا سید بن طاووس فرا رسیدن زمان تکلیف و بلوغ خود را که زمان لایق شدن براى شنیدن خطابات حق است جشن گرفت و نقل و نبات و شیرینى به مهمانان داد و درباره این شرافت که دروازه ورود به عرصه رحمت رحیمیه است کتابى نوشت .
اینکه حضرت حق انسان را شایسته امر و نهى بداند و لایق خطاب شمارد بزرگ ترین افتخار است و آغاز تکلیف لحظه جدایى و امتیاز نوجوان از کودکان و سبک مغزان و دیوانگان و حیوانات است و زمان نورانى راه یابى به میدان مغفرت و بهشت و میدان مسابقه خیرات و خوبى هاست .
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ .
به جانب نیکى ها و کارهاى خیر پیشى جویید .
سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَة مِن رَبِّکُمْ وَجَنَّة عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّماءِ وَالاَْرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَرُسُلِهِ ذلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ .
سبقت جویید به آمرزشى از سوى پروردگارتان و بهشتى که پهنایش چون پهناى آسمان و زمین است ، براى کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند ، آماده شده است ; این فضل خداست که آن را به هرکس بخواهد عطا مى کند و خدا داراى فضل بزرگ است .
راستى کسى که در مسابقه خیرات شرکت نکند و به سوى مغفرت و بهشت نشتابد بزرگ ترین ستم را بر خود روا داشته و به خاطر محروم نمودن خویش از راه یافتن به بارگاه ربوبى ، خود را از هر حیوانى پست تر کرده و حقا که سزاوار جریمه اى سنگین و عذابى سخت است .
هرکه به دل بار عشق یار نداردخشک درختى بود که خار ندارد
این که نویدم دهى به روضه رضوان *** گو به کسى این سخن که یار ندارد
بار مراد از نشاط دهر نبندد *** هر که بر آن آستانه بار ندارد
هر که نشد آتش شهید ره عشق *** حاصلى از عیش روزگار ندارد
روح و حقیقت دین
اصل دین همان اسلام آوردن و تسلیم بودن در برابر خداست و پیامبران الهى به خاطر اینکه با همه وجود تسلیم حق بودند مسلمان لقب یافتند .
مسلمان در اصطلاح قرآن به کسى گفته مى شود که جان و دل در گرو توحید برده و به معاد یقین دارد و عملا تسلیم همه احکام و قوانین الهى است و از طغیان و عصیان و سرپیچى در برابر حق پرهیز جدى دارد .
تسلیم حالت بسیار باارزشى است که پیامبران تحققش را در وجودشان از ابتداى زندگى و در دعاهایشان در مراحل مختلف حیات از خدا درخواست کردند .
درخواست پیامبران الهى براى تسلیم
حضرت ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام) پس از بناى کعبه با تضرع و زارى به محضر حضرت حق عرضه داشتند :
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ . . .
پروردگارا ! ما را با همه وجود تسلیم خود قرار ده و نیز از دودمان ما امتى که تسلیم تو باشند پدید آر . . .
در این زمینه فرمان صریح خدا به حضرت ابراهیم (علیه السلام) پذیرش اسلام و تسلیم شدن است :
إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ .
و یاد کنید هنگامى که پروردگارش به او فرمود : تسلیم باش . گفت : به پروردگار جهانیان تسلیم شدم .
و آن حضرت و نیز یعقوب (علیه السلام) به فرزندانشان همین سفارش را داشتند :
وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِىَّ إِنَّ اللهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ .
و ابراهیم و یعقوب پسرانشان را به آیین اسلام سفارش کردند که : اى پسران من ! یقیناً خدا این دین را براى شما برگزیده ، پس شما باید جز در حالى که مسلمان باشید ، نمیرید .
و حضرت ابراهیم (علیه السلام) است که ما را به شرط رعایت این حقیقت مسلمان نامید :
. . . هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ. . . .
. . . او شما را پیش از این « مسلمان » نامید و در این قرآن هم به همین عنوان نامگذارى شده اید . . . .
نقش تسلیم در انجام تکالیف
انسان وقتى در گردونه حالت تسلیم قرار گیرد ، عاشقانه همه احکام و عبادات و مقررات خدا را مى پذیرد و در تمام مراحل زندگى اش به کار مى گیرد و هرگز از عبادت و خدمتى روى نمى گرداند و از تداوم دادن عمل به فرمان هاى حق ملول و خسته نمى شود و خود را با همه تسلیم شدگان تاریخ حیات در همه برنامه هاى عبادى که در هر عصرى به کیفیتى خاص متوجه انسان بوده هماهنگ و همراه مى کند و به این معنا توجه مى کند که عبادات با هر کیفیتى که وضع شده شامل حال همه مؤمنان تاریخ بوده و در این زمینه بدون دلیل و برهان کسى را استثنا نکرده اند و پایه گذارى عبادات و مقررات در حقیقت راهى است که انسان با سلوک در آن راه به رحمت خدا و قرب و لقاى او مى رسد .
نمونه اى از عبادات در امم سابقه
بررسى آیات مربوط به نماز ، زکات ، جهاد ، امر به معروف و نهى از منکر این حقیقت را روشن مى سازد که این احکام و مقررات متوجه همه امت ها بوده و اختصاص به امتى نداشته ، چیزى که هست در چگونگى و کیفیت به خاطر تناسب با وضع روحى و عقلى امت ها تفاوت داشته است مثلا براى اینکه بدانید نماز در همه اعصار و قرون به عنوان حکم حق در مکتب انبیا و حیات امت ها جارى بوده به نمونه اى چند از آیات قرآن در این مسئله اشاره مى شود :
در کوه طور به حضرت موسى (علیه السلام) خطاب مى شود :
َأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِى .
نماز را براى یاد من برپا دار .
و نیز از درخواست هاى ابراهیم (علیه السلام) از خدا توفیق اقامه نماز از جانب خود و فرزندان و نسلش مى باشد :
رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِى رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ .
پروردگارا ! مرا بر پادارنده نماز قرار ده و نیز از فرزندانم برپادارندگان نماز قرار ده . و پروردگارا ! دعایم را بپذیر .
و مردم شهر مدین به حضرت شعیب (علیه السلام) مى گفتند : چرا و به چه دلیل با بت پرستى ما مبارزه مى کنى ؟ آیا نمازت ترا به نکوهش ما وا داشته ؟
أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا. . . .
آیا نمازت به تو فرمان مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند رها کنیم ؟ . . .
و نیز درباره اسماعیل (علیه السلام) صادق الوعد آمده است که همواره خاندان خویش را به نماز و زکات فرمان مى داد و به سبب همین کار مرضى و محبوب پروردگارش شد :
وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّکَاةِ وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیّاً .
و همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان مى داد و نزد پروردگارش پسندیده بود .
قرآن مجید پس از بیان راه و روش ده تن از پیامبران چنین هشدار مى دهد که : در پى آنان افرادى جانشین شدند که نماز را ضایع و تباه و از شهوات و خواسته هاى شیطانى پیروى کردند :
فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ. . . .
سپس بعد از آنان نسلى جایگزین آنان شد که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند . . .
پس موضوع نماز یا زکات یا سایر احکام ویژه شریعت محمدى نیست ، حقایقى است که متوجه همه انسان ها بوده تا از این طریق به رحمت ویژه حق برسند و سعادت دنیا و آخرتشان تأمین گردد .
در سوره مبارکه نحل با برشمارى بسیارى از جلوه هاى رحمت مادّى و معنوى گوشزد مى کند که این ها آیاتى براى اهل تفکر
تعقل، تذکر، اطاعت و ایمانو به امید هدایتو سپاسگزارىو تسلیم پذیرى شماست :
کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ .
نعمت هایش را بر شما کامل مى کند تا تسلیم فرمان هاى او شوید .
مطالب گذشته بخشی از کتاب گرانقدر« جلوه های رحمت الهی» از تالیفات استاد انصاریان بود که به عاشقان معرفت تقدیم گردید. در این کتاب (که بر روی سایت قرار دارد) میتوانید از دیگر مطالب مرتبط با این بحث مانند: موجبات رحمت الهی( شامل حسنات اخلاقی، ادب، هجرت و جهاد، توبه، اهل بیت، قرآن، عبادت ...) مسئولیت انسان در برابر نعمت ها و محرومیت از رحمت حق استفاده نمایید.