سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انصاف، اختلاف را می زُداید و الفتْ پدید می آورد. [امام علی علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دختران حالا هم زنده بگور می شوند

جاهلیت پیش از اسلام چنین تصویری را از زن ارایه می‌نمود:
زن یعنی ظرفی برای پرورش موجودی (فرزند) که پس از تولد، سودی برای پدر یا مادر داشته باشد.
زن وسیله‌ای است که همانند شتر، اسب، گوسفند و لوازم زندگی به دیگران ارث می‌رسد.
هدیه‌ای زیبا که یا پیشکش بود و یا در جنگ‌ها، جسم و روحش، مباح جنگجویان می‌‌شد.
کارگر بی‌جیره و مواجبی که به چوپانی و کلفتی یا کیسه‌کشی سلاطین زر و زور داده می‌شد.
ابزاری برای خوشگذرانی و هوسرانی.
موجودی که به هر نامی خطاب می‌شد، جز «انسان»!

همه این مزایا! در صورتی بود که دختری بتواند از سنت «زنده به گوری»، جان سالم به در برد، اما آن روی سکه هم بسیار غمبارتر بود.

«اعراب جاهلی به هنگام وضع حمل گودالی می‌کندند. زائو را بر کنار گودال می‌نشاندند. اگر فرزند پسر بود، او را نگه می‌داشتند و اگر دختر بود، او را در گودال انداخته راحتش می‌کردند. در برخی قبایل نیز رسم بود دختر را تا شش سالگی بزرگ می‌کردند. آنگاه لباس نو به تنش کرده، می‌آراستند، به بهانه شوهر دادن سر گودالی حاضر کرده و زیر خروارها خاک مدفونش می‌ساختند. اگر هم زنده می‌گذاشتند، به بدترین وضع با لباسی ژنده به بیگاری و چوپانی وادارش می‌کردند». (1)

تاریخ، یکی از دردناکترین صحنه‌های این عمل غیر انسانی را که اشک پیامبر(ص) را هم جاری ساخت، چنین ضبط کرده: «قیس ابن عاصم خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: یا رسول‌الله، من همه دخترانم را زنده به گور کرده ام و بر هیچ کدام شفقتی نکردم، مگر یک تن از آنها و آن وقتی بود که همسرم حامله شد. من به مسافرت رفتم چون برگشتم، وضع حمل کرده بود. گفت، بچه مرده به دنیا آمد. سالها گذشت، روزی دختری رشید با موهای بلند به منزلمان آمد و سراغ مادرش را گرفت. به همسرم گفتم: این دختر کیست؟ اشک چشمانش را گرفت و گفت: به تو دروغ گفته بودم؛ این همان دختر توست که وقتی در سفر بودی زادم و از ترس این‌که او را بکشی، به خواهرانم سپردم تا از دید تو پنهان باشد و بزرگ شود. همسرم وقتی سکوتم را دید، مطمئن شد که من دختر را نخواهم کشت. روزی با خیال راحت من را با او تنها گذاشت و از خانه بیرون شد. من دست دختر را گرفته، بیرون شهر به کندن گودالی مشغول شدم. او عمل مرا می‌دید و مرتب می‌پرسید: پدر جان! این گودالی که می‌کنی برای چیست؟ گودال که آماده شد، او را داخل آن انداختم.

در حالی که خاک بر صورتش می‌ریختم، می‌گفت: پدر جان چرا چنین می‌کنی؟ من را داخل این گودال تنها می‌گذاری و به نزد مادرم برمی‌گردی؟ و من او را زیر خروارها خاک دفن کردم و به خانه برگشتم.

پیامبر(ص) در حالی که قطرات اشک، چشمان مبارکش را گرفته بود، فرمود: این نهایت سنگدلی است؛ وای بر تو بدان کسی که در دنیا به دیگران رحم نکند، در آخرت به او رحم نخواهند کرد. (2)

و درست زمانی که می‌رفت تا چنین عمل وحشتناکی به روشی فراگیر و ماندگار تبدیل شود، گویا صبر خدا هم لبریز شد و دیری نپایید که پیامبرش،‌ محمد(ص ) را برای برچیدن آن بساط ننگین، برانگیخت.

اولین خطاب پیامبر(ص) به چنین جانیانی،‌بسیار سخت و تکان‌دهنده بود: و اذا المؤودة سئلت. بأی ذنب قتلت. (قیامت، وقتی از زنده به گور شده‌ها پرسیده شود که به چه گناهی کشته شدند) (3)

اولین کلمات پیامبر(ص) هم هشدار دهنده بود و هم با فطرت بشری همسو. دخترکانی که مخفیانه در پستوخانه‌ها یا نزد خویشان دور نگهداری می‌شدند، به ناگاه بغض پنهانشان را شکستند؛ مادران که رحم و زهدان مادری‌شان در حقیقت، نه جای پرورش موجودی سود و زیان‌ده، که کانون رحمت الهی بود نیز با آن پاره‌های تن خود، هم صدا شدند. حتی پدران سنگدلی هم که قساوتشان نه از روی فطرت و طبع بشری که به جبر زمانه به فرزند کشی عادتشان داده بود، انگاری در کمین چنین ندای فطری نشسته بودند، به ناگاه یکی یکی به خدمت پیامبر(ص) رسیدند؛ سر به زیر انداخته به گناه خود اعتراف کردند و خواستند تا از جرم آنها درگذرد.

اما فقط کلمات وحی الهی برای محکم کردن دل آنها و بشارت به آینده‌ای درخشان و پاک برای دخترانشان کافی نبود. چرا که وقتی دست به دخترکشی می‌زدند، نه از روی هوا و هوس و بی غیرتی، بلکه اتفاقا از روی تعصب و غیرت و آینده‌نگری! بود که به چنین بی‌رحمی و قساوتی تن می‌دادند و مهر پدری به خشمی مقدس! تبدیل می‌شد و نگاه به آینده سیاهی که زمانه برای دخترانشان رقم می‌زد، سختی زنده به گور کردن را برای آنها پسندیده و افتخارآفرین می‌نمود، این سختی را به جان می‌خریدند تا داغ بدنامی را از آن رهگذر، بر پیشانی نگذارند.

با وجود این، فقط کلمات دلنشین پیامبر نمی‌توانست آرام‌بخش باشد. او باید از جنس خود ایشان الگویی معرفی می‌کرد که در عین اینکه زن است، اما از همه پاکانی که تاریخ بشری به خود دیده و آنها شنیده بودند برتر باشد. و خداوند فاطمه(س) را به محمد(ص) داد: انا اعطیناک الکوثر؛ کوثری که مظهر همه صفات جمال الهی است. از هر رجس و آلودگی و پلشتی به دور است. مردان روزگار جرأت نگاه کردن به قامتش را که تا خورشید افراشته بود ندارند. رفتار پیامبر(ص) با او - که محبت و خشم او محبت و خشم خدا را در پی داشت - نیز عرق شرم بر پیشانی پدران می‌نشاند. پیامبر(ص) هر روز گرد و غبار خستگی کار مقدس منزل را از دخترش برمی‌گرفت. بر گونه‌اش بوسه می‌زد. با صدای بلند فریاد می‌زد: فداها ابوها (پدرش فدای او باد).

پدرانی که تا دیروز، دستشان به کندن گودالها و ریختن خاک بر صورت‌های معصوم ده‌ها دختر، آلوده بود و لب‌هایی که از خدایان دروغین طلب اولاد پسر می‌کرد، به یک باره در بوسیدن دست و روی دختران و طلب دختر در نیمه‌های شب از درگاه خدای یگانه، بر هم سبقت جستند. آرزو می‌کردند، نخستین فرزندشان دختر باشد. وقتی بشارت دختر به آنها داده می‌شد، صورتشان چون گل می‌شکفت. وقتی همسرشان از حمل فارغ می‌شد، بی‌تابانه فرزند را در پارچه‌ای پیچیده خدمت پیامبر(ص) می‌آوردند و فریاد می‌زدند: یا رسول الله، این فرزند ماست که دختر است. او را نامی نیکو بنه و در گوش او اذان و اقامه بگو. و فاطمه(س) در حقیقت یک تنه همه انسانیت را و شاید همه امانت هستی را در این رهگذر به دوش کشید.

با چنین اعجوبه خلقتی بود که پیامبر(ص) دختران و مادران را ارزش نهاد. آخر فاطمه(س) نیز برای پدرش، هم مادر بود و هم دختر. با چنین الگوی کاملی بود که دست و پای همه مادران، حتی آنها که به کیش محمد(ص) نگرویده بودند، غرق در بوسه فرزندان شد؛ چون از راستگوترین مردان عالم شنیده بودند: الجنة تحت اقدام الامهات (بهشت زیر پای مادران است)

آری، به یک باره همه آن افکار خرافی زیر خروارها خاکستر دفن شد و زن تولدی دوباره یافت و از آن پس تا کنون، هر آنچه نیکی از زنان است، همه از برکت کوثر محمد(ص) و آن هدیه الهی است به جامعه بشری.

اما پس از ده‌ها قرن، دوباره زن به جاهلیت اولیه بازگشت. این بار البته به جای لباس‌های ژنده، او را به بهترین مدها و لباس‌ها آراستند؛ به جای زنده به گور کردنش، به او نشاط و شادابی دادند. حتی برای چشم و ابرو و کمر و روی او قیمتی تعیین کرده، او را به مزایده گذاشتند و دیگر چه کسی می‌توانست فاطمه(س) را به جامعه عرضه کند؟ اگر محمد (ص) خاتم پیامبران بود، فاطمه(س) هم خاتمه زنان برگزیده بود، اما برای اقتدا کردن و ت‍أسی، نخستین الگوی کاملی بود که بشر تا قیامت می‌توانست برگزیند. فقط باید فاطمه(س) دوباره معرفی می‌شد و چه کسی برای معرفی این شخصیت بی‌نظیر، نزدیکتر و سزاوارتر از فرزند فاطمه(س)؛ یعنی «روح‌الله»؟

آری، اگر فاطمه(س) در میان نبود، اما یک روح الله، کافی بود تا دوباره مادر را زنده کند؛ مادری که اگر با چشم دل نگاه می‌کردی هرگز نمرده بود؛ هرچند به هزار حیلت و تزویر خواستند تا او را بمیرانند.

با تولد روح الله، گویی در حقیقت، مادر دوباره زنده شد؛ الگوی کامل زن در انقلاب اسلامی، همان کسی شد که دختران را از زنده به گور شدن رهانید و به زن بها داد و او دوباره فاطمه(س) بود؛ دیگر کسی از دختر داشتن شرم نداشت؛ در منابر و مواعظ، روایات داشتن دختر خوانده شد. زنان و دختران به سرعت پله‌های ترقی را پیمودند؛ در همه صحنه‌های مبارزه، دوشادوش همسران خود راه رفتند، فرزندانی پرویدند که عارفان به حال آنها غبطه خوردند و پیاله‌ها شکستند، اما صبر کن، انگار دوباره زمزمه‌های عصر جاهلی در کوچه و بازار شنیده می‌شود.

صفحه روزنامه‌ها را ورق نزن که دختر کشی و همسرآزاری، دوران جاهلیت را برای تو زنده می‌کند. به آمار طلاق مراجعه نکن که عرش الهی را به رعشه می‌اندازد. به معصومیت دخترکانی که هر روز در گوشه و کنار دست به خودکشی می‌زنند، فکر نکن که نیاز به نوشتن قانونی جداگانه دارد.

این روزها به سایت‌ها و روزنامه‌ها کمتر سر بزن، چون خواهی دید دختری که از روی نادانی پوشش درستی ندارد، شکار دوربین‌های بی‌حیای برخی عکاسان به اصطلاح باحیا! شده است و در کنار او نیز مأموری از مأموران نیروی انتظامی، در حالی که چشمانش مات شده است، بازوی دختری را گرفته تا به ارشاد او بپردازد.

راستی، کدام مرجع تقلیدی اجازه داده تصویر دختری بد حجاب، آن هم به بهانه مبارزه با بدحجابی، موجب بالا رفتن آمار بازدید سایت‌ها و رونق فروش روزنامه‌های به اصطلاح متعهد و اخلاقی! شود؟ درست است که اسلام حجاب را از ضروریات شمرده و درست است که این دختر، اجازه ندارد خود را به صورت مانکن در خیایان‌ها، عرصه‌گاه چشم هوسرانان کند، اما چه قانونی اجازه می‌دهد وقتی آن دخترک به سختی تلاش می‌کند با دو دستش صورتش را بپوشاند، در کمال خونسردی به گونه‌ای به تصویر کشیده شود که به اشتباه پنداری آن عکاس توسط مأموران برای گرفتن عکس اسکورت می‌شود! و عکس او و حیثیت او و خانواده‌اش را به تاراج بگذارند!

کمی روشنتر بگویم:
درست است که او خلاف کرده و مستحق ارشاد است و درست است که برخی از آنها، شاید از انتشار عکسشان کیف هم می‌کنند، اما آیا همه چنین هستند؟ آیا صاحبان تصویرهایی که امروزه روزنامه‌ها و سایتها از هر جناح و گروهی برای چاپ آنها سر و دست می‌شکنند، منکر ضروری دین هستند؟ آیا مسلمان نیستند؟ آیا نشان دادن مو و سر و گردن و نگاه به آنها حرمت ندارد؟ آیا کدام کارشناس تربیتی می‌تواند ادعا کند که این‌گونه پرداختن به موضوع به حیای جامعه کمک می‌کند؟ راستی، چرا چشم‌های هیز آن چشم‌چران به نمایش درنمی‌آید؟ چرا تصویر آن متلک‌پران حتی به دختران محجوب تصویر اول این روزنامه‌ها نمی‌شود؟ آیا واقعا انتشار این تصاویر از روی تعهد و دلسوزی است؟!

عجیب است که هرگاه داد بزرگان دین بلند می‌شود،‌به ناگاه، نگاه همه به نیروی انتظامی معطوف می‌شود! با همه احترامی که برای ایشان قایل هستم و دست همه را می‌بوسم، اما چرا به درستی پرسش‌های کلیدی زیر مطرح نمی‌شود یا به دنبال پاسخ جدی و عملی آنها برنمی‌آیند؟
چرا در کشوری که زن کانون تعلیم و تربیت و فرهنگ معرفی می‌شود، 62 درصد از دانشجویانش دختر و 38 درصد پسر هستند و حتی در رشته‌های سخت و خشنی که با طبیعت لطیف زنانه سازگاری ندارد، پذیرفته می‌شوند، اما در همان سال (1387)، تنها 16 درصد از متقاضیان تحصیل در حوزه علمیه خواهران می‌توانند به حوزه راه یابند و درس دین را بیاموزند؟

آیا اگر به جای هشدار صرف و کشاندن نیروی انتظامی به برخوردهایی که هم برای آنها و هم برای دختران همین آب و خاک، هزینه‌های زیادی دارد، به فکر ایجاد بسترهای فرهنگی مناسب باشند، زودتر به نتیجه نمی‌رسند؟ چه کسی پاسخگوی این عطش مقدس است که در جامعه اسلامی میان دختران ایجاد شده و هر ساله هم بر تعداد آنها و هم بر محرومیت آنها افزوده می‌شود؟

اگر حوزه‌ها مشکل مالی دارند و برای حوزه‌های علمیه برادران استفاده از کمک‌های دولتی خلاف مصالح حوزه است، اما این امر برای حوزه بانوان متفاوت است و آن محذوریت‌های سیاسی و اجتماعی را ندارد.

باید در سال نوآوری و شکوفایی، به این نیاز طبیعی و ضروری جامعه زن مسلمان ایرانی، نگاهی نو انداخت و راه را برای آنها باز کرد.

چرا در بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی، نقش زن که باید کانون مهر و محبت در خانواده باشد، به ابزاری برای خشونت و خیانت و هوس و پوچی و قتل و ... تبدیل شده و بزرگان دینی به راحتی از کنار آن می‌گذرند؟ بسیاری از مدل‌های مورد خطاب ناجا، مدل‌هایی است که به راحتی در فیلم‌های سینمایی که از ممیزی وزارت ارشاد گذر کرده‌اند، گرفته شده است. چه توجیهی برای جوان ایرانی هست که بگوییم تو نباید چنین باشی؟
و معلوم است وقتی ماهیت مأموریتی ناجا، دستی بر اسلحه و دستی بر باتوم است، نمی‌تواند نقش ارشادی را به عهده بگیرد؛ هر چند اصطلاحات و کلمات را نرم و مهربان کنیم؛ کدام پدری با دستی چماق و دستی دیگر چاقو به نصیحت فرزندش همت می‌گمارد؟!

این مطالب به هیچ روی ایراد گرفتن از کارهای ناجا نیست، بلکه هشداری است به دلسوزان فرهنگ کشور که اگر به امید نهادینه شدن فرهنگ دینی در جامعه‌اند، خواستن چنین مهمی تنها از نیروی انتظامی، رفع تکلیف از دوش دیگر متولیان اصلی است و قربانی شدن جسم و روح دختران در دورانی که به مراتب پلشتی‌ها و زشتی‌هایش از دوران جاهلیت بدتر و وسوسه انگیزتر شده است؛ اما شیوه‌های رویارویی با این معضل، درصدی از روش پیامبر(ص) در صدر اسلام نیست.

آیا متولیان دینی کشور، می‌توانند ادعا کنند والدین از بشارت دختردار شدن به خود می‌بالند؟ چقدر دختران و زنانی که روح و جسمشان در رفتارهای خشن والدین و مردان، دهها بار در روز زنده به گور می‌شود و هیچ متولی فرهنگی صدایش درنمی‌آید!

آیا با نگاهی عمیق به الگوسازی پیامبر برای جامعه اسلامی، نباید دوباره این پرسش قرآنی را آورد که: «بأی ذنب قتلت»؟ به کدامین گناه کشته می‌شوند؟
-----------------------------------------------
پی‌نوشت:
1. حجة‌التفاسیر ج 7 ص 178
2. برگرفته از فروغ ابدیت، جعفر سبحانی
3. تکویر آیات 8 و 9


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 87/4/17 :: ساعت 8:43 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 129
>> بازدید دیروز: 472
>> مجموع بازدیدها: 1364393
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب