»» آداب السیر والسلوک نامهای از آقا محمّد بیدآبادی به میرزای قمی
ستایش و ثنا پروردگاری را سزاست که فطرت انسانها را با اسمای جمال و جلال خود در چهل صباح بسرشت5 و رازهای اسمای خودرا در نهاد وی به ودیعت نهاد.
و درک معانی و قدرت بیان آنها را به وی بیاموخت و سپس او را با توان دادن به کسب یقین با استفاده از قرآن و احادیث و با کاربرد دلیل و برهان گرامی داشت.
پروردگاری که نعمتهایش را بر مؤمنان بافرستادن پیامبر اکرم 9 تکمیل نمود و نعمت هدایت را به اتمام رسانید تا آن حضرت آیات الهی را برآنان بخواند و آنان را تربیت نموده و کتاب و حکمت را یادشان دهد و آنچه را عقول ایشان یارای درک و رسیدن به آن را نداشته به واسطه پیامبر 6 یادگیرند. تا مردمان را در روز بازپسین حجّتی بر خدا نباشد و نگویند: خدایا اگر پیامبری میفرستادی ما اطاعت وی را کرده رستگار میشدیم.
خدایی که ظاهر بیانات پیامبران را برای هدایت عموم مردم که خواهان نعمتهای ظاهری میباشند شریعت و قانون؛ و حکمتها و رازهای پوشیده در کارهای آنان را برای مرضهای قلبی و بیماریهای روانی شفا و نجات؛ و حقیقتهای ظاهره از حالات درونی آنان را برای رسیدن اهل حقیقت به بارگاه قدس خویش سبب و وسیله قرار داد.
پس قلبها و دلهایمان از درخشش کلمات پرنور آن حضرت نورانی گشت و با تابش ستارگان هدایت و حکمتهای پرنور وی، از تاریکی مناقشههای علمای علم کلام و از اشتباهات سخنان همسان حکیمان مشّائی و اشراقی رهایی یافت.
خدایی که با حکمتهای الهی و ایمانی قرآن کریم، عقاید و باورهای ما را استوار و اصلاح نمود و از استدلالهای علوم طبیعی و ریاضی و عقاید من درآورده معتزله و اشاعره بینیازمان ساخت. و به وسیله احادیث صحیح نبوی و آثار متعالیه علوی ما را از مرضهای درمان ناپذیری که از سخنان فیلسوفان یونانی و ارتکاب کارهای طبیعی حیوانی و تقلید پدران و گذشتگان پدید آمده بود، در جوانی و پیری شفا بخشید.
پس برترین و پاکترین درودهای خداوند بر آن حضرت و آل اطهارش باد و خداوند به آن حضرت بهترین پاداش را که برای انبیای خود داده عنایت فرماید چرا که او راه رسیدن به حقیقت را با التزام به شریعت و پیمودن راه مستقیم خود، برای ما روشن ساخت و نیز برای ما بیان نمود که پند و موعظت، مؤمنان را سود بخشد و متّقیان را یادآوری است. همچنین به ما آموخت که خیرخواهی خالصانه برای برادران ایمانی از استوارترین ارکان دین است اگرچه آنان خیرخواهان را دوست نداشته باشند.
پس در پاسخ درخواست شما میگویم:
ای برادر ایمانی! شخص فهیمی مانند جناب عالی بخوبی واقف است که توجه و دلبستگی به دنیا و علاقه به ماندگار شدن در آن و بند و بارهای گران بر نفس نهادن با روی آوردن به ابزار طبیعی و جسمانی و مشغول شدن به لذتهای نفسانی و خواهشهای پست حیوانی مانع از رشد و ترقی و رسیدن به مرتبه والای معارف حقیقی والهی هستند.
بلکه بالاتر از آن، صرف نمودن تمام لحظات عمر در تدریس علوم رسمی و چشمپوشی از طریقه تهذیب و تزکیه نفس با ریاضتهای شرعی و تقلید از پدران و استادان در مسائل اصلی و فرعی نیز مانع از عروج به آسمان معارف حقیقی و رسیدن به واقعیات هستی است.
پس از میان علوم معمول رسمی بهترینِ آنها را انتخاب کن و از آن نیز تنها به اندازهای که مورد نیاز و لازم است فرا گیر و از جدل و مناقشه در تحصیل علم که موجب بیماری روح و روان است، بپرهیز.
بعد از آنکه از علوم لازم به اندازه نیاز تحصیل کردی به پاکسازی روح و روانت بپرداز، زیرا که علم بستگی به زیادی تحصیل ندارد بلکه آن نوری است که در قلبها و دلهای مستعد که صلاحیت افاضه آن را داشته باشند میتابد6 و همچنین نهاد دلها و قلبها با علم سرشته شده، اگر به آداب شایسته الهی آراسته شوی آن را خواهی یافت. 7
گرسنگی بسان ابری است که باران حکمت و معارف از آن فرو میریزد. بندهای که چهل شبانه روز برای خدای تعالی اخلاص ورزد و همه کارهای خود را با اخلاص انجام دهد، چشمههای حکمت در قلبش جوشیده و برزبانش جاری میگردد.
والاترین علوم اهل بیت : آن است که بر قلبها الهام گردد و برگوشها القا شود. و علم آن است که لحظه به لحظه و روز به روز حادث میشود. 8
پس گرد و غبار رسوم و عادات را از خود بزدای و راه و روش اهل شهادت و حضور را که به دنبال حقیقت هستند در پیش گیر، زیرا هر چیزی را حقیقت و ظاهری و مغز و پوستهای است، پس پوسته را کنارانداز و حقیقت را بگیر.
بر حذر باش که فقط ظواهر آیات و روایت را بگیری و غیر آن را انکار کنی؛ چون برای هر آیه از کلام الهی ظاهری است و باطنی و حدّی است و مطَّلعی. 9
نسبت به دنیا و زینتهای آن بیرغبت باش زیرا دنیا جایگاه فریفتگی و خودنمایی انس و جن است و حیات آن به تصریح قرآن کریم بازیچه و سرگرمی است پس آن را بر اهلش که زنان و کودکان هستند واگذار و خود مانند مردان در طلب آخرت و حیات ماندگار باش که در نزد اهل معنی زندگی حقیقی و دائمی و واقعی در سرای بازپسین است.
دنیا چیست؟! آیا جز لقمه غذایی است که خورده میشود یا تکه لباسی است که پوشیده میشود یا زنی است که به نکاح در میآید و همه اینها نزد صاحبان عقل چیزی جز وهم و پندار نیست.
او عکوسٌ فی المرایا أوظلال کلّ مافی الکون وهمٌ أو خیال
همه چیز که در عالم هستند یا وهم و خیال هستند یا عکسها و نقشهایی که در آینه یا به صورت سایه نمودار میشوند یعنی نمود هستند نه بود.
آنچه در توان داری جانب خدای را آنچنان که در شأن اوست پاس دار و از او یاری بخواه و مجاهدت کن اولاً در راه خدای و سپس برای خدا، چون جهاد برای خدا سبب رسیدن و نیل به مقصد میباشد همانطوری که خدای تعالی خود در قرآن فرموده:
آنان که برای ما جهاد میکنند، آنان را بر راههای خودمان هدایت میکنیم. 10
امام زین العابدین 7 نیز به آن اشاره فرموده در این دعا:
«مَن وفا بعهدک و تعبَ نفسَه فی ذلک واجهدها فی مرضاتک فاهلٌ للبشارة»
الهی آن که به عهد و پیمان تو وفا نموده و خود را در آن به سختی و مشقت انداخته و برای جلب رضای تو کوشش نموده، سزاوار بشارت و پاداش است.
و سر آنکه جهاد برای خدا موجب نیل به مرام و مقصد است این است که بنده مخلص را بدون فنای تمامی وجود و تسلیم نمودن امور به ولیّ خود، راه نجات دیگری در این دنیای مادی متصور نیست.
با به جای آوردن نمازهای نافله به خدای تقرب جوی تا آنکه حق چشم وگوش تو گردد11 و در زمره مردانی باشی که برپیمان و عهد خدا وفادار مانده و امانت را به صاحب آن برگردانیده و به سوی خدای خویش که سرور و مولای حقیقی آنان بوده بازگشت نمودهاند. در زیر آسمانهای خدا، اولیا و بندگان محبوبی میزیند که کسی غیر حق آنان را نمیشناسد.
اگر براین اندازه قادر نبودی ـ و البته بدون توفیق الهی و قطع تعلقات و تحمل سختیهای طاقت فرسا قادر نخواهی بود ـ پس راه اصحاب یمین را در پیش گیر و سعی کن داخل آنان باشی که در حدیث وارد شده که:
اکثر بهشتیان را صاحبان عقلهای ناقص تشکیل میدهند12 آنان که به زنان و دختران و غلامان و نعمتهای بهشتی بسنده کرده و از رضوان جمال الهی و قرارگاه صدیقین در بارگاه حق تعالی چشم پوشی نمودهاند.
آگاه باش که اکثر اهل دنیا در غفلت به سر میبرند نه خیر و نفعی در آنها هست و نهچارهای از معاشرت با آنها وجود دارد. پس باید جایگاه و مرتبه آنان را بشناسی و تا زمانی که در منزل و مأوای آنان هستی با آن مدارا نمایی و هر کدام را در رتبه شایسته خویش قرار دهی. البته در این مدارا و رعایت حال آنان نباید دینت را سرسری بگیری یا به اهل ظلم و ستم اعتماد و تکیه کنی. پس باید اذیت و آزار اهل دنیا را تحمل کنی، زیرا آسایش و نعمتهای سرای بازپسین به سختیها و شداید این عالم مادی پیچیده شده است؛ تا این شداید را تحمل نکنی به آن نمیرسی. پس همراه آنان که ایمان آوردهاند صبر و پایداری نیکو بنما و برخدایت اعتماد کن و اورا وکیل و کار گزار خود قرار ده. 13
هشیار باش که لجام و افسار نفست را در چراگاه رخصتهای14 شرعی آزاد نگذاری زیرا آن رخصتها و اذنها از جانب شارع برای اهل زمان بوده که همان صاحبان عقلهای ضعیف و زنان و اطفال و ناآگاهان میباشند.
زندگی و گذران مولایت، پیشوای جن و انس حضرت علی 7 را یادآور باش که چگونه این دنیا را سپری نموده، از نان جوینی آغشته به روغن پرهیز نمود و تناول نکرد.
و مبادا که با خود بگویی چه کسی نعمتهای الهی را حرام نموده15 ؟! زیرا این خیال باطل از وساوس ابلیس و موجب بازماندن از رتبههای عالی اهل عرفان و یقین است چرا که بین حرام شدن با محروم ماندن نفس از رتبههای عالی فرق آشکار و روشن وجود دارد [ یعنی آنچنان نیست که هر چیزی که حرام نباشد ارتکاب آن جایز است. بلکه آنان که خواهان مراتب عالی هستند از خیلی امور که حرام نیست اجتناب میکنند ] به همین دلیل امام موحدین و راهنمای اهل حقیقت حضرت امیرالمؤمنین علی 7 در مورد عسل مخلوط با شیری که ام ایمن آورده بود، فرمودند:
میتوان به یکی از اینها کفایت کرد، نه آنها را مینوشم و نه تحریم میکنم.
و هم آن حضرت فرمودهاند:
حذر کنید از تنآسایی و تنپروری و مشغول شدن به کارهای بیهوده و خوشگذرانی و عادت به خوردن میوههای لذیذ.
و هم در بعضی دعاها فرمودهاند: خدایا به تو پناه میبرم از خو گرفتن به خوردنیها و نوشیدنیهای لذیذ و گوارا.
پس خوشیهای خودرا در دنیا سپری نکن16 و بهره ونیازمندی خویش را در آخرت فراموش منما، زیرا که لذتهای سرای بازپسین ماندگار و نفعش بیشتر است.
زینهار از صرف لقمههای مشکوک و شبههدار، و فرو رفتن در مباهات، که موجب قساوت قلب و مایه محرومیت از درک لذت مناجات است.
زینهار از طلب ریاست، مبادا در خیالت ریاست جاگیر شود، زیرا کسی که بدون داشتن صلاحیت، ادعای ریاست کند از رحمت خدا به دور است و همچنین کسی که در آرزوی رسیدن به آن باشد باز از رحمت الهی به دور است.
ریاست جز برای کسانی که شایستگی آن را داشته باشند روا نیست و کسانی که شایستگی آن را دارند مؤمنانی هستند که خواهشهای نفسانی را مهار نموده و نفس خود را رام ساخته و دلهای خود را به یاد آخرت و با ذکر و یاد الهی زنده نموده، و ضمیر خود را از غیر خدا پالایش کرده و لحظات زندگی خودرا در جلب رضای حق صرف کردهاند چندان که قلبها و دلهای آنان محل جلوه مشیت و خواست الهی گردیده و جز خواست خدا چیزی نمیخواهند.
از مجالست با ریاستطلبان بر حذر باش، خصوصاً کسانی که علاوه بر ریاستطلبی، بدون داشتن نشانهای از علم، ادعای علم نیز میکنند، زیرا آنها خدای خویش را از یاد بردهاند و همین موجب گردیده که خود را نیز فراموش کنند17 و به دنبال لذتهای پست حیوانی باشند و در توجیه کار باطلشان به آیات متشابهه استناد میکنند. آگاه باش که آنان به زودی در اثر این کارهای ناروا گمراه گشته به عذاب الهی و آتش قهر او گرفتار خواهند شد و به سزای عمل خویش خواهند رسید.
بعد از پاکسازی قلبت از غبار معصیت و خواهشهای نفسانی، به دل خود رجوع کن. حاصل کلام آنکه برتو لازم است که عقاید و باورهای خود را از راه استدلال و حقیقتهای الهی و عرفانی درست گردانیده و استوارسازی و درونت را به خلق و خوی شایسته
و پسندیده و اوصاف فرشتگان زیور دهی، و آداب شرعی و عبادتهای بدنی را با شرطی که بر آنها مقرر شده به جای آری، تا آنکه صحت و راستی و حقیقت آنها را با چشم بصیرتت و دل پاکت به عیان ببینی.
البته این مراتب والا، با آرزو و هوس حاصل نمیگردد و با ظاهرسازی از قبیل عبا و قبا بر دوش انداختن و انگشتر عقیق به دست کردن و عصا برداشتن و جامه عالمان و عابدان و پارسایان پوشیدن و یا خود را از نظر نسب به سلسله پاکان نسبت دادن به دست نمیآید بلکه برای کسب آن باید از دنیا بگذری و دوستی آن را از دل خود بیرون کنی.
آگاه باش که انسان لذت ایمان را وقتی خواهد چشید که به دنیا بیاعتنا باشد و دوستی آن را از دل بیرون کند و به این فکر نباشد که دنیا به کام چه کسی شد و نیز نشستن در حلقه شاگردان و تفاخر به آنان و یاد مدرسه و شاگردان آن را فراموش کند. بعد از آن هم در تمام کارهایی که انجام میدهد یا ترک میکند نیت پاک و اخلاص کامل داشته باشد. و وقتی که ترک دنیا و خارج نمودن دوستی آن از دل، برای کسی حاصل شد، آن وقت است که اشکها از چشمها جاری خواهد گردید و دل به یاد خدا نرم خواهد شد.
البته برای این منظور، در اوّل کار باید عملهایی را که تحمل آن بر نفس سنگین است انجام دهد، تا تکه گوشتی که به نام قلب در درون انسان نهفته است اصلاح شود، که اگر قلب به صلاح آید باقی اعضا وجوارح نیز به صلاح خواهد گرایید که رمز ماندگاری بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ به سبب همین نیتهای قلبی است. البته این رشته سر دراز دارد.
پس دلت را به دستورات قرآن وحدیث مشغول دار، که اگر تو اورا به کار نگیری او تو را با وسوسههای درونی مشغول خواهد ساخت.
نفست را در خواهشهایش رها و آزاد نگذار چون نفس همیشه در پستی و خواری خود سعی و تلاش دارد. و رستگار کسی است که نفس خودرا بپالاید و او را از آرزوها و خواهشهای باطل باز دارد.
امّا در مورد زیارت:
برتو لازم است که تلاش و همت کنی که شرایط و آداب زیارت را به نحو شایسته و کامل به جای آری و آن کس را که به زیارتش رفتهای تعظیم نمایی و حریم حرمتش را نگهداری، و زائران را مساعدت و یاری نمایی.
برحذر باش که در خواندن زیارتنامه، در این گفته ات دروغگو نباشی، آنجا که میگوئی:
شهادت میدهم و اعتراف میکنم که (ای امام بزرگوار) شما جایگاه مرا ناظر هستی و به گفتههای من واقفی و میشنوی.
و از گردش در رواقها و صحنها و تماشای آئینه کاریها و چلچراغها و گفتگو با این و آن و توجه به مردم در حرم مطهر پرهیز کن که این کار لایق و شایسته بندگان پاک و برگزیده نیست.
تا زمانی که شوق و میل باطنی به زیارت و دعا داری در حرم باش و زمانی که میل تو، به سستی گرایید بلافاصله از حرم خارج شو که ذکر نگفتن بهتر است از ذکری که با غفلت و بیتوجهی به محتوای ذکر همراه باشد.
در حرم مطهر برای پدر و مادرت و نیز کسانی که حقی بر تو دارند [ مانند بزرگان دین و اساتید، خویشاوندان و دوستان ] دعا و طلب رحمت نمای.
این راه و روشی است که هر کسی را که تبعیت مرا بکند او را به سوی آن دعوت میکنم18 و البته توفیق اجابت از خداست و خداست که حق را بیان میکند و به راه راست
هدایت مینماید. 19 و کسی را که خداوند اورا بنا بر مقتضای عملهای بدش گمراه نماید برای او هدایتگری نخواهد بود20 و کسی را که خداوند واعظ درونی و راهنمای قلبی برایش قرار ندهد او سرپرست و راهنمایی نخواهد داشت21 و هدایت فقط از جانب خداست و در دست اوست و هیچکس نمیتواند آن کس را که دلش میخواهد هدایت کند. 22
این یادآوری است برای کسانی که بخواهند راه [درست] را به سوی پروردگار خویش در پیش گیرند. 23
پاورقیها:
18 . اقتباس از آیه 108 سوره یوسف 7 .
15 . اعراف (7): 32 ، واضح است که آیه شریفه در مقام نهی از تشریع و نسبت دادن حرمت به شارع بدون دلیل شرعی است، امّا این آیه نمیتواند مستندی برای تنآسایی و خوشگذرانی و توجه نکردن به وضع مسلمانان باشد اساساً اکثر مباحث آداب و اخلاق اسلامی مانند ایثار، احسان، اطعام فقیر و... موردشان جایی است که حرمتی در بین نیست یعنی انسان مالی دارد و شرعاً میتواند آن را مصرف کند اگر به دیگری ببخشد احسان است والاّ از مالی که محظور شرعی دارد نمیشود احسان نمود. برای توضیح بیشتر پیرامون این آیه به تفسیرالمیزان ج8 ، ص 79 مراجعه شود.
10 . سوره عنکبوت (29): 19 .
13 . مؤلف در این عبارت مضمون و عبارات چند آیه را جمع کرده و عبارات آنها را با هم تلفیق نموده است. ـ کهف (18): 28 ؛ معارج (70): 5 ؛ احزاب (33): 30 ؛ مزمل (73): 9 ـ .
17 . اشاره به آیه 19 سوره حشر.
19 . اشاره آیه 4 به سوره احزاب.
14 . رُخَص در مقابل عزایم، یعنی اموری که با تسهیل مقرر شده و مسامحه و سهلانگاری در آنها جایز است. برخلاف عزایم که مقررات قطعی است و شبهه و تأویل در آنها راه ندارد. بزرگان فرمودهاند که الزام نکردن شرع مقدس در بسیاری از مکروهات و مستحبات به جهت رعایت حال مردم عادی بوده است، پس کسانی که به دنبال رضای الهی و مراتب عالیه قرب هستند باید آنها را رعایت نمایند و همینجا فرمودهاند که حسنات الابرار سیئات المقربین. برای توضیح بیشتر به رساله الولایه علاّمه طباطبائی ص 17 ـ 21 مراجعه شود.
12 . این حدیث با عبارات مختلف نقل شده، در بحارالانوار، ج 5 ، ص 128 آمده: «أکثر اهل الجنة البُلْه» و در جلد 70 ، ص 9 آمده: «دخلتُ الجنة فرأیت أکثر أهلِها البُلْه».
16 . اشاره به آیه 20 سوره احقاف.
1 . تولد میرزا را در سالهای 1151 و 1153 و نیز وفات وی را سال 1233 نیز ذکر کردهاند.
11 . اشاره به حدیثی که در وسائل الشیعه (چاپ آل البیت ج4، ص 72) نقل شده: «عن أبیجعفر 7 ـ فی حدیث ـ ان الله جل جلاله قال: و... اَنّه لیتقرّب إلیّ بالنافلة حتی أحبّه، فإذا أحببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به ولسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها، إن دعانی أجبته و إن سألَنی أعطیتُه».
23 . اقتباس از آیه 29 سوره انسان.c
21 . اقتباس از آیه 17 سوره کهف.
22 . اشاره به آیه 56 سوره قصص.
20 . اشاره به آیه 33 سوره غافر.
2 تاریخ حکماء و عرفاء متأخر بر صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص 30.
3 الذریعه؛ شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 12، ص 283.
4 در نسخه آنچنان است که نقل شده، ظاهراً مراد مرحوم بید آبادی حالت جوانی و پیری است که از آن به الجوانیة والبرانیة تعبیر کرده است.
5 . اشاره به حدیثی که در کتب روایی اهل سنّت از حضرت پیامبر 6 نقل شده که فرمودهاند: «إن الله خَمَّرَ طینةَ آدم بیده أربعین صباحاً» رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم با مقدمه و شرح علاّمه محمّد حسین طهرانی، ص 24 به نقل از احیاء العلوم، ج 4، ص 238 و مرصادالعباد، ص 38 و عوارف المعارف، ص 260 .
6 . اشاره به حدیثی که در بحارالانوار، ج 1، ص 225 به این صورت نقل شده: «لیس العلم بکثرة التعلیم بل هو نور یقذفه فی قلب مَن یشاءُ» یعنی علم به فزونی درس و تحصیل نیست بلکه آن نوری است که خداوند در قلب هرکس که بخواهد میافکند.
7 . از بعضی پیامبران سابق نقل شده که خطاب به پیروان خود چنین فرمود: «.. لا تقولوا العلم فی السماء مَن ینزِلُ به ولا فی تُخُوم الارض من یَصعَدُ به ولا من وراء البحار من یعبُرُ به، العلم مجعولٌ فی قلوبکم تأدّبوا بین یدیّ بآداب الروحانیین و تخلّقوا بأخلاق الصدیقین اُظهر العلمَ من قلوبکم».
9 . اشاره به حدیثی که در مقدمه چهارم تفسیر صافی از حضرت علی 7 نقل شده: «ما من آیة إلاولها أربعة معانٍ: ظاهرٍ و باطنٍ وحدٍ و مُطَّلعٍ، فالظاهر التلاوة والباطن الفهم والحدّ هو الأحکام الحلال والحرام والمُطّلع هو مراد الله من العبد بها».
مپندارید که علم در آسمان است، کیست که آن را از آسمان فرود بیاورد، مگویید که علم در اعماق زمین است، کیست که آن را بیرون بیاورد، مگویید که علم در آن سوی دریاهاست کیست که آن را از دریاها به این سو بیاورد؛ بلکه علم در دل خود شما نهفته است، نزد من به آداب روحانی و اخلاق صدیقان تربیت شوید تا علم را از درون شما آشکار سازم. مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، عزالدین محمود کاشانی، ص 60 .
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 87/10/4 :: ساعت 12:41 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]