»» امام زید بن علی بن الحسین(ع) و تأسیس مذهب زیدیه1
زیدیه به شاخهای از مذهب تشیع گفته میشود که به امامت زید بن علی بن الحسین(ع) معتقدند و خود را پیرو او میدانند.1 شیخ مفید در تعریف زیدیه آورده است: «زیدیه به امامت علی، حسن، حسین و زید بن علی قائل هستند و نیز به امامت هر فاطمیای که به خود دعوت کند و در ظاهر، عادل و اهل علم و شجاعت باشد و با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت شود».2
در مقدمه البحر الزخار نیز در تعریف زیدیه آمده: «زیدیه به فرقهای گفته میشود که به پیروی از زید بن علی(ع)، علی بن ابیطالب(ع) را در امامت بر دیگران مقدم و امامت را پس از او برای حسن(ع) و حسین(ع) و سپس منحصر در فرزندان آن دو بداند که با دعوت و فضل به امامت میرسند، نه با وراثت. و خروج نیز بر ایشان واجب است. همچنین توحید، عدل، وعد و وعید، امامت و امر به معروف و نهی از منکر از دیگر اعتقادات زیدیه است».3
امام زید در سال هفتادوپنج هجری قمری در مدینه بهدنیا آمد4 و پس از پدرش، امام زین العابدین(ع)، شاگرد برادر بزرگتر خود امام محمد باقر(ع) بود.5 وی در زمان حکومت هشام بن عبدالملک بن مروان در کوفه دست به قیام و شورش زد و در ذیالحجه سال 122 ه·· ق به شهادت رسید.6
درباره شخص امام زید و تاریخ زندگی، تعالیم و قیام او بر ضد خلافت اموی تحقیقات بسیاری انجام شده است.7 به همین دلیل، در این نوشتار از بررسی شخصیت، تعالیم، زندگی و شهادت امام زید چشمپوشی خواهیم کرد و تنها به چند نکته که هنوز قابل تحقیق و توجه بیشتر است، اشاره میکنیم؛ از آن جمله اینکه زیدیه تنها در دورههای پس از شهادت امام زید و در ابتدا، در کوفه و عراق و سپس در ایران و یمن شکل مذهب به خود گرفت.8 امام زید بیش از هر چیز آغازگر حرکتی پرشور بر ضد دستگاه ظالم خلافت اموی در عصر خود بود و در این راه از تاکتیکها و روشهایی نیز سود میبرد که در بسیاری از موارد رنگ دینی و مذهبی به خود میگرفت.9
نکته دیگری که مورد توجه برخی از محققان واقع شده، دامنه دعوت امام زید است و اینکه اصولا آیا امام زید، آنگونه که در منابع رسمی زیدیه آمده است، مردم را به اطاعت از خود به عنوان امام دعوت کرده، یا اینکه مطابق برخی از اسناد، دعوت او به «الرضا من آل محمد» بوده است، که میتواند به معنای دعوت به امامان مورد قبول امامیه باشد؟10
در ادامه، نیز مذهب زیدیه که شاخهای از تشیع به حساب میآید و در اصول اعتقادی با امامیه مشترک است، بیشتر به جهت نظریه خاص در مسئله امامت از شاخه دیگر تشیع یعنی اثناعشریه (امامیه) متمایز میشود،11 وگرنه ایندو به همدیگر نزدیکاند؛12 چه، علاوه بر اشتراک در اصل مسئله امامت، در سایر اصول اعتقادی تا حد زیادی به امامیه و هر دوی آنها به معتزله نزدیکاند،13 تا آنجا که برخی زیدیه را با معتزله یکی دانسته14 و برخی دیگر معتزله را از جمله فِرَق زیدیه شمردهاند.15 در فقه نیز با وجود اینکه گفته میشود امام زیدْ فقهی مستقل داشته است و زیدیه نیز ادعای چنین استقلالی را دارند،16 ولی به نظر میرسد شخص امام زید فقه خاصی بنا نکرد و اصولا دغدغه او چیز دیگری بوده است. از طرفی دیگر، اصل مرجعیت اهل بیت و لزوم تمسک به کتاب و عترت اصلی پذیرفتهشده در زیدیه است، هرچند در ادامه، عملاً فقه زیدیه تا حد زیادی نزدیک به حنفیه شناخته شده،17 که البته در پارهای از مسائل با امامیه و گاهی نیز با شافعیه متفق است.18 برخی در این خصوص تا آنجا پیش رفتهاند که گفتهاند زیدیه در عقاید، معتزلی و در فقه، حنفی هستند.19 البته در ادامه، نادرستیِ کلیت چنین ادعایی با توجه به مذهب و گرایش غالبِ زیدیه که به وسیله امام قاسم و امام هادی رواج یافت، روشن خواهد شد و نزدیکی زیدیه به امامیه در بسیاری از عقاید و مسائل فقهی مورد اذعان قرار خواهد گرفت.
با وجود این، شاید بتوان از سه اصل به عنوان مهمترین اصول و ویژگیهای مذهب زیدیه و آنچه شخص امام زید نیز بدان معتقد بوده است نام برد:
1. افضلیت امام علی و اولویت آن حضرت برسایر صحابه نسبت بهخلافت و جانشینیِ پیامبر20 و در عین حال تجویز امامت مفضول.21
2. حصر امامت در فرزندان فاطمه(س).22 البته به نظر میرسد در صورت صحت انتساب این عقیده به شخص امام زید، بین این نظر و قبول امامت شیخین تناقضی است که صحت انتساب اعتقاد و رضایت امام زید به خلافت شیخین را زیر سؤال میبرد، مگر اینکه، همانگونه که در دورههای بعد، معتقدان به خلافت شیخین از زیدیه گفتهاند، خلافت شیخین یک استثنا محسوب شود،23 ضمن آنکه برای تایید اعتقاد امام زید به حصر امامت در بطنین براساس منابع معتبرتر، مجال تحقیق بیشتری باقی است.24
3. شرط دعوت علنی به خود و خروج برای جنگ با ظالمان در صحت تصدی و مشروعیت امامت.25
استمرار قیام و مبارزه
پس از شهادت امام زید در سال 122، فرزندش امام یحیی در سال 125 در خراسان قیام کرد ودرهمان سال بهشهادت رسید.26 اینقیام همزمان بود با آغاز فعالیت ابومسلم ودیگر مخالفان خلافت اموی که سرانجام به پیروزی عباسیان بر امویان در سال 132 انجامید.27
پس از شهادت زید و یحیی، دعوت زیدیه همراه با دیگر جریانهای معارض امویان به سوی بنیعباس گرایش یافت؛ ولی طولی نکشید که بنیعباس، که پیش از این با شعارهای فریبنده در حمایت از حقوق علویان سعی در جلب افکار عمومی داشتند، با علویان درگیر شدند و به مقتضای منافع خود به دشمنی و عناد با خاندان پیامبر پرداختند. امام محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن(ع) ملقب به «نفس زکیه» در سال 145 و در زمان خلافت منصور (136ـ158) در مدینه قیام کرد. این اولین قیام و دعوت یکی از فرزندان امام حسن(ع) در چارچوب تعالیم امام زید بود که در عصر عباسیان اتفاق افتاد. آغاز امامت محمد بن عبدالله به سال 127 بازمیگردد.28 در آن هنگام، امامت و خلافت او مورد قبول معتزله نیز قرار گرفت و پیوند معتزله و زیدیه بیش از گذشته مستحکم شد.29 محمد نفس زکیه پس از یک دوره سکوت و تقیه و پس از آنکه منصور فشار را به نحو بیسابقهای بر علویان افزایش داد،30 امامت و دعوت خود را در مدینه و حجاز آشکار کرد. دعوت و قیام محمد از گستردگی و پایگاه مطلوبی برخوردار بود، بهطوریکه معتزله و حتی امام مالک، از ائمه بنامِ مذاهب سنی، نیز به امام محمد پیوستند و از کمک به او دریغ نکردند.31
دعوت و قیام نفس زکیه همچنین با فعالیت داعیان متعدد علوی و معتزلی در اقصا نقاط جهان اسلام برای جلب همکاری همراه بود. در این میان، برادران و فرزندان امام محمد نقشی اساسی داشتند که در رأس همه ابراهیم برادر او بود که به منطقه بصره رفت و حمایت اهواز و فارس را نیز به دست آورد و در نهایت پس از نفس زکیه به شهادت رسید. همچنین موسی بن عبدالله به الجزیره، یحیی بن عبدالله به ری و طبرستان، و بالاخره عیسی بن عبدالله و ادریس بن عبدالله به مغرب رفتند؛32 ولی در نهایت قیام محمد بن عبدالله در همان سال شکست خورد و به اتفاق جمعی از یارانش به شهادت رسید.33
امام محمد بن عبدالله همزمان با گسترش دعوت خود دو مفهوم و عقیده اساسی «تقیه» و «مهدویت» را به درون اندیشه زیدیه آورد34 و از این جهت نیز نقش او در سیر تحول مذهب زیدیه قابل توجه است. پس از شهادت محمد بن عبداللّه، برادرش امام ابراهیم بن عبدالله نیز که با امام محمد همکاری داشت و پس از او در عراق قیام کرده بود، ناکام ماند و در همان سالِ شهادت برادرش (145) به شهادت رسید.35
پس از سرکوب شدید قیام امام محمد نفس زکیه و برادرش امام ابراهیم، در ادامه حکومت منصور و در زمان خلافت مهدی عباسی (158ـ169) سیاست سرکوب علویان همچنان ادامه یافت.36
امام حسین بن علی بن الحسن بن الحسن(ع) «شهید فخّ» امام بعدی زیدیه بود که در سال 169 و در زمان خلافت هادی عباسی (169ـ170) در مدینه قیام کرد و به شهادت رسید.37 پس از شهادت حسین فخّی، دعوت زیدیه تا حدودی شکل سرّی به خود گرفت و ثقل آن از مرکز جهان اسلام (عراق و حجاز) به دو سوی آن (دیلم و مغرب) منتقل شد.
امام یحیی بن عبدالله بن الحسن که برادر و یار امام محمد بن عبدالله در قیام او بود و در قیام حسین فخّی نیز نقش عمدهای داشت،38 پس از شکست قیام حسین در سال 170 به حجاز و یمن رفت39 و سپس به خراسان و از آنجا به ماوراءالنهر مهاجرت کرد و سرانجام به دیلم و طبرستان رفت40 و پس از چندی با دعوت به امامتِ خود در صدد تاسیس دولتی زیدی در آن سامان برآمد. ولی هارونالرشید در سال 176 حرکت او را سرکوب کرد و امام یحیی زندانی شد و در نهایت در زندان هارون به شهادت رسید.41
ادریس بن عبدالله برادر دیگر محمد بن عبدالله نیز پس از همکاری با حسین فخّی و شکست قیام، به «مغرب دور» گریخت و در سال 172 پس از دعوت و بیعت قبایل آن منطقه، دولت خود را تاسیس کرد.42 در مورد دعوت ادریس آوردهاند که او در یک مرحله داعیِ برادرش امام محمد نفس زکیه43 و در مرحله بعد داعیِ امام حسین فخّی و در مرحله سوم داعیِ برادر دیگرش امام یحیی بود، و در نهایت وقتی خبرِ سرانجامِ کارِ یحیی به او رسید، دعوت به خود کرد و برای تأسیس دولت به «طنجه» رفت44 و پایهگذار اولین دولت زیدیه شد.45 در خصوص زندگی ادریس بن عبدالله اطلاعات روشنی در اختیار نیست، ولی مسلم است که او پس از چند سال حکومت و احتمالا در سال 17746 با دسیسه هارونالرشید مسموم شد و به شهادت رسید.47 پس از وفات ادریس بن عبدالله، فرزندش ادریس بن ادریس (متولد 175)48 جانشین او شد.49 پس از وفات او در سال 214،50 محمد بن ادریس بن ادریس دولت ادریسیان را استمرار بخشید.51 از آن پس دیگر نوادگان ادریس یکی پس از دیگری در مغرب حکومت کردند؛ ولی دولت آنان حداکثر تا سال 375 دوام آورده است.52
سالها پس از انقراض دولت ادریسیان در مغرب، آنان در اندلس با امویان حاکم درگیر شدند53 و در سال 407، یکی از نوادگان ادریس به نام علی بن حمود با کنار زدن امویان بر اندلس سلطه یافت54 و ادریسیان از آن پس و تا سال 447 با فراز و نشیبهایی بر اندلس حکومت کردند.55
دولت ادریسیان در مغرب و اندلس اگرچه حداقل در ابتدا دولتی شیعی و زیدیمذهب بود، ولی بروز تشیع و تظاهر به مذهب زیدیه در آن پر رنگ نیست. حتی در احوال ادریس اول آوردهاند که او تشیع خود را اظهار نمیکرد و حداقل در سالهای نخست، از خود به عنوان امام یاد نمیکرد.56 به نظر میرسد که هدف ادریس نیز بیشتر قیام و انقلاب بوده است تا ادعای امامت و حرکتی فکری عقیدتی.57
امام ابوعبدالله58 محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن الحسن بن الحسن(ع) معروف به «ابن طباطبا» ششمین امام زیدیه پس از زید بن علی است59 که در سال 199 در جنبشی که فرماندهیِ آن را ابوالسرایا السریّ در زمان خلافت مأمون (196ـ218) برعهده گرفته بود، در کوفه دعوت به خویش کرد و بیعت گرفت60 و برای مدتی بر کوفه مسلط شد.61 پس از وفات ابنطباطبا جوانی دیگر از علویان بهجای او نشست62 و از آن پس با کمک برخی علویان که به عنوان والی به مناطق مختلف اعزام شده بودند، تا سال 200 پیآمدهای این ماجرا ادامه یافت، و از آن جمله تسلط و حکمرانی ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) بر یمن قابل توجه است.63 همچنین در سال 207 عبدالرحمان بن احمد بن عبداللّه بن محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب(ع) در منطقه عک یمن خروج کرد و با دعوت به «الرضا من آلمحمد(ص)» برای خود بیعت گرفت.64
نخستین انشعاب در زیدیه
در همان آغازِ شکلگیری زیدیه و در حالیکه مبارزات و حرکت سیاسی علویان زیدی ادامه داشت، در کوفه سه گرایش عقیدتی و فکریِ عمده در میان پیروان و معتقدان به امامت زید شکل پیدا کرده بود: جارودیه، صالحیه و سلیمانیه.65
الف) جارودیه (یا سرحوبیه)
این گرایش به ابیجارود زیاد بن منذر عبدی (متوفای 150ق) منسوب است. وی از اصحاب امام باقر(ع) و سپس امام صادق(ع) بود، ولی بعدها ایشان را ترک کرد و به اردوی امام زید پیوست.66 اصول و ویژگیهای عقاید جارودیه عبارت است از: 1. نص خفی بر امامت علی(ع)67 و نص جلی بر امامت حسن(ع) و حسین(ع)68 و درنتیجه حکم به کفر و ضلالت امت پس از پیامبر(ص) به جهت مخالفت با نص و تن دادن به خلافت شیخین؛69 2. حصر امامت در فرزندان فاطمه(س) اعم از فرزندان امام حسن(ع) یا امام حسین(ع)؛70 3. اعتقاد به اصل مهدویت.71
این شاخه از زیدیه با مطرح کردن نص بر خلافت علی و حسنین(ع) و دور شدن از اعتقاد منسوب به امام زید در قبول و رضایت به خلافت شیخین و همچنین رو آوردن به اصل مهدویت که از اصول مورد قبول امامیه است، بیش از دیگر شاخهها به امامیه نزدیک شدند، بهطوریکه از ویژگیهای جارودیه، توجهِ همزمان به نظریه خروج و عقیده به مهدی منتظر است.72 جارودیه از طرفی دیگر دارای عقایدی افراطی بوده و به غلو شناخته شدهاند. افراط آنان مشخصا در دو نظریه جلوهگر است: یکی قدح شدید و تکفیر شیخین؛73 و دیگری تکفیر و مشرک دانستن کسانی از اهل بیت که مدعی امامت باشند، ولی خانهنشین بوده و قیام نکنند،74 و همچنین تکفیر پیروان چنین افرادی.75 (مصداق مورد نظرشان امام جعفر صادق(ع) و پیروان مکتب ایشان بود.) آنان همچنین مانند خوارج، مرتکب کبائر را محکوم به کفر میدانستند.76
ب) سلیمانیه (یا جریریه)
این فرقه به سلیمان بن جریر الرقی منسوب است. او نیز در آغاز از اصحاب امام صادق(ع) بود که از آن حضرت جدا شد و به پیروان امام زید پیوست.77 عدم حصر امامت در اولاد فاطمه(س) و اعتقاد به شورایی بودن آن از همان ابتدا و درنتیجه دادنِ مشروعیت ذاتی به خلافت شیخین از جمله مهمترین اعتقادات این فرقه است.78 هرچند آنان نیز به خطای امت در عدم انتخاب افضل یعنی علی(ع) معتقد بودند،79 ولی آن را خطایی از روی اجتهاد میدانستند که موجب فسق نمیشود؛80 و درباره عثمان81 و همه محاربان با علی(ع) چون عایشه، طلحه و زبیر همانند جارودیه حکم به کفر میکردند.82 اهل سنت نیز متقابلا آنان را تکفیر کردند.83 سلیمانیه همچنین بر شیعیان امامی در اعتقاد به «بدا» و «تقیه» خرده میگرفتند.84
ج) صالحیه (یا بتریه)
این گرایش به حسن بن صالح بن حی همدانی (100ـ168) منسوب است. از اصول مطرح در این فرقه جواز امامت مفضول با وجود افضل است،85 با این توضیح که علی و اولاد او از دیگران افضلند، ولی در خصوص حضرت علی(ع) معتقدند که آن حضرت به خواستِ خود کنار رفت.86 بنابراین، امامت علی(ع) تنها پس از بیعت مردم محقق شده87 و امامت شیخین نیز بلااشکال است.88 آنان درباره حکم عثمان توقف کردند.89 همچنین آنان امامت هر یک از اولاد علی را که خروج کند میپذیرفتند، چه از فرزندان فاطمه باشد، یا نباشد.90 همانگونه که آشکار است، این فرقه از همه فرق خواه زیدیه به اهلسنت نزدیکتر است.91
بهطور خلاصه میتوان گفت که جارودیه به دلیل اعتقاد به وجود نص بر امامت و رد خلافت شیخین و قبول اصل مهدویت از فرق دیگر به شیعیان امامیه نزدیکتر بودند و تأثیر بیشتری از آنان پذیرفتند، در حالیکه دو فرقه دیگر (صالحیه و سلیمانیه) از حنفیه و معتزله تأثیر بیشتری پذیرفتند و به اهل سنت نزدیکتر بودند.92 این تمایز در حدی بود که صالحیه و سلیمانیه، جارودیه را به دلیل تکفیر شیخین تکفیر کردند و جارودیه نیز متقابلا آنان را به دلیل ترک تکفیر شیخین محکوم به کفر دانستند.93
حکومت امامان زیدیه و جریان نزدیک به امامیه
در قرن سوم، به تدریج مذهب زیدیه به انسجام و شکل نهایی خود رسید، و این مهم با بهدست گرفتن قدرت سیاسی بهوسیله امامان زیدیه در ایران و یمن همزمان بود. در این مقطع، قاسمیه، هادویه و ناصریه در امتداد جریان نزدیک به امامیه، جریانهای غالب و بارز زیدیه بودند که مرکزیت آن از کوفه به ایران و یمن انتقال یافته بود.94
1. امام ناصر اطروش و دولت زیدیه در طبرستان و دیلم
در حالیکه سالها بود که کوفه و حجاز برای ادامه فعالیت علویان ناامن شده بود، امام حسن بن علی بن عمر بن علی بن الحسین(ع) (230ـ304) معروف به ناصر اطروش که مردی فقیه، عالم و شجاع بود، در سال 284 در خراسان قیام کرد95 و پس از یک دوره اختفا به گیلان و دیلم رفت و در آنجا به مدت سیزده سال مردم را به تشیع دعوت کرد.96 او سپس در سال 301 طبرستان را به قلمرو خود اضافه کرد.97 پیش از این، در سال 250، حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن الحسن بن الحسن(ع) معروف به داعی کبیر در طبرستان قیام کرده و اولین حکومت علویان زیدی را در طبرستان تاسیس کرده بود.98 پس از وفات داعی کبیر در سال 270،99 برادرش محمد بن زید تا وفاتش در سال 287،100 جانشین او بود و از آن پس فرزندان محمد تا ظهور و تأسیس دولت امام ناصر بر طبرستان حکم میراندند. امام ناصر اطروش در سال 304 درگذشت،101 ولی دولت امامت زیدی در طبرستان که او بنیان نهاده بود102 تا سال 316103 و به روایتی تا 355104 ادامه یافت.
افکار و آرای امام ناصر و کمکهای مادی و معنوی او به دولت امام هادی105 که همزمان دولت امامان زیدی را در یمن تاسیس کرده بود،106 به خوبی تعلق او را به شاخه نزدیک به امامیه نشان میدهد. امام ناصر بیش از آنکه تحت تاثیر مستقیم تعالیم امام قاسم و امام هادی باشد تحت تاثیر امامیه بود و در احکام طلاق و ارث و مسح پا در وضو، بر وفق مکتب امامیه فتوا میداد، تا آنجا که برخی او را اثناعشری دانستهاند.107 روند نزدیکی زیدیه به امامیه در ایران بعد از امام ناصر نیز ادامه یافت، بهطوریکه در اوج اقتدار زیدیه در دیلم و طبرستان و در زمان تسلط آل بویه بر دارالخلافه بغداد، زیدیه بیش از هر زمان دیگری به امامیه نزدیک شد.108 در این مقطع، آنان قول به جواز امامت مفضول را کنار نهادند و درباره صحابه همچون امامیه قضاوت کردند.109 ابناثیر در حوادث سال 351 آورده که به امر معزالدوله دیلمی در مساجد بغداد لعن هر سه خلیفه به وصفشان و لعن معاویه صریحا مکتوب شد110 و در سال 352 برای اولین بار روز عاشورا در مرکز خلافت اسلامی، بغداد، رسما تعطیل اعلام و در خیابانها عزاداری برپا شد111 و مجالس جشن و شادیِ عید غدیر112 و طعن خلفا مرسوم گشت،113 سنتی که سالیان متمادی استمرار یافت.114 همچنین که مرقد امامان نیز در عراق آراسته و تزیین شد.115
2. امام قاسم رسّی
در سال 220،116 امام قاسم بن ابراهیم الرسّی (170ـ246) برادر امام محمد بن ابراهیم (ابن طباطبا) که از سرآمدان عصر خود و متکلم و فقیهی وارسته بود، دعوت به خویشتن کرد و علویان بهشکلی فراگیر با او بیعت کردند،117 که از آن به «البیعة العامّة»118 یا «البیعة الجامعة»119 یاد شده است. هر چند دعوت او در آن مقطع با موفقیت زیادی همراه نبود و او سرانجام به حجاز رفت و در سال 246 در «رس»120 بدرود حیات گفت، ولی او که شخصیتی ممتاز داشت، با طرح اندیشههای خود به تفکرات زیدیه بالندگی خاصی بخشید و با رشد زیدیه در دیلم و یمن، مکتب و تعالیم او پیروانی یافت که از آنان با نام قاسمیه یاد شده است. اندیشه و تعالیم امام قاسم در دیلم رقیب ناصریه به شمار میآمد و در یمن تا به امروز به عنوان تنها نماینده زیدیه و در قالب مکتب هادویه امتداد یافتهاست.121 امام قاسم رسّی اگرچه همچون امام هادی امامت را از اصول دین معرفی نکرد، ولی برای آن، نقش برجستهای قائل شد122 و در این زمینه دو رساله به نامهای تثبیت الامامة123 و الرد علی الرافضة124 را تالیف کرد. امام قاسم امامت را همچون نماز و روزه از فرایض دانست125 که امری ازجانب طرف خداوند است.لذا با رد شورایی یا موروثی بودن امامت، قائل بهنص جلی برعلی(ع) وحصرآن درفرزندان فاطمه شد126 وبه ادله عقلی ونقلی (چون حدیث ثقلین) بر این امر استدلال کرد؛127 ضمن اینکه دعوت علنی و ترک تقیه گرچه با زبان را کافی دانست وشرط خروج با شمشیر را حذف کرد،128 چرخشی که نمیتوان آن را با عدم تحرک و رکود خود امام قاسم از زمان اخذ بیعت تا وفات بیارتباط دانست.129
امام قاسم رسی آغازگر دورهای درتاریخ زیدیه بود که مشخصه آن قول به نص جلی و اعتقاد ویژه بهاصل امامت ودرنتیجه قوت جریان نزدیک بهامامیه درمیان فرق زیدیه است.
3. امام هادی
امام یحیی بن الحسین بن القاسم الرسی (245ـ298) معروف به امام هادی از برجستهترین شخصیتهای علوی در زمان خود بود. او در سال 280 پس از ورود به یمن به عنوان امام زیدیه دعوت به خویش کرد و از مردم بیعت گرفت،130 ولی اندکی بعد بهدلیل عدم استقبال مردم به حجاز بازگشت.131 امام هادی مجددا در سال 284ق برای دعوت مردم به یمن بازگشت و سلسله امامان زیدی را که امامان قاسمی نیز خوانده میشوند،132 پایهگذاری کرد.133 این سلسله تا بیش از ده قرن با فراز و نشیبهایی دوام یافت و حدود پنجاه امام در رأس آن قرار گرفتند.134 امام هادی صعده را مرکز فعالیت خود قرار داد که تا به امروز مرکز زیدیه با همان گرایش است. البته این تذکر ضروری است که امام هادی و جانشینان او تا قرنها موفق نشدند بر تمام یمن مسلط شوند. دوران امامت آنان معمولاً با کشمکشها و درگیری با سایر حکومتها و رقیبان اعم از داخلی و خارجی همراه بود که در ادامه بهطور گذرا به آن اشاره خواهد شد.
امام هادی با ارتقا بخشیدن به عقیده امامت در حد یکی از اصول دین، آن را بهجای اصل «المنزلة بین المنزلتین» در مکتب اعتزال نشاند و اصول پنجگانه مذهب زیدی را توحید، عدل، وعد و وعید، امامت و امر به معروف و نهی از منکر دانست135 و برای احراز مقام امامت شروطی تکمیلی قائل شد که تنها بر خود او منطبق بود،136 مانند دعوت علنی به خود، خروج با شمشیر، عمل به کتاب و سنت، اعلم مردم زمان خود بودن، از فرزندان حسن و حسین بودن،137 آمر به معروف و ناهی از منکر بودن، شجاعت، سخاوت، تقوی، تواضع و عدالت.138 او برای بیعت مردم در امر امامت نقشی قائل نبود و اجماع را شرط میدانست، چه اینکه در نظر امام هادی امامت منصبی است که از جانب خداوند اعطا میشود و خواست مردم در آن دخالت ندارد، هرچند تبعیت مردم شرط قیام امام است. از طرف دیگر، مردم میتوانند در صورت ارتکاب کبیره امام را از مقام خود عزل کنند؛139 اما در صورت عدم تبعیت مردم از امام جامعالشرایط، امامت امام به قوت خود باقی است و او باید هجرت کند و کنار بنشیند.140 نظریه اخیر او توجیهی برای صلح امام حسن(ع) و کنار نشستن امام قاسم رسی نیز هست. با توجه به نظریه امام هادی در رد اجماع و شورا در مسئله امامت و همینطور اعتقاد به افضلیت علی(ع) و وجود نص پیامبر بر آن حضرت و حتی بر حسن و حسین،141 برای او خلافت شیخین ناپذیرفتنی است.142 امام هادی نیز کتابی دارد به نام تثبیت الامامة که در آن به بررسی مسئله خلافت و جانشینی پس از پیامبر پرداخته و بر رد خلافت شیخین و ادله مورد ادعای آنان استدلال کرده است.143 امام هادی در فقه نیز تابع اجتهاد خود بود و به روایات اهل سنت توجه و نظری نداشت و از او منقول است که دو کتابی که اهل سنت آنها را صحیح مینامند (صحیح بخاری و صحیح مسلم)، از صحت بیبهرهاند.144 این نگرش در طی قرون متمادی تاکنون در مذهب هادوی وجود داشته و بیاعتنایی به حدیث و فقه اهلسنت کاملا روشن است.145 امام هادی همچنین اعتقاد به نص بر امامت علی و حسن و حسین را مورد تاکید قرار داد وتقیهرا جایز شمرد146 ودرمجموع، بیش ازگذشته، زیدیه را به امامیه نزدیک کرد.147
مسیری که امام هادی ترسیم کرده بود با نوساناتی در عرصه سیاسی و مذهبی یمن ادامه یافت و پس از او دو فرزندش مرتضی (299ـ310) و ناصر (310ـ322)148 و دیگر امامان زیدیه ادامهدهندگان مکتب هادویه بودند، هرچند پیروان امام هادی خود به شاخههایی تقسیم شدند که مهمترین آنها الحسینیه، المطرفیه و المخترعه است.149
4. سلسله امامان زیدیه در یمن
دولت امامان زیدی در یمن پس از امام هادی و دو فرزندش تا سال 444 که امام ابوالفتح دیلمی به قتل رسید استمرار داشت. از این دوره، به نام دوره اول دولت زیدیه یاد میشود که حکومت امامان زیدیه غالبا در صعده و اطراف آن محصور مانده بود و دوره اضطراب و عدم استقرار سیاسی بود.150
در سال 451، امام حمزه بن ابوهاشم (متوفای 459) که او نیز از نوادگان امام قاسم رسّی بود، پس از یک توقف کوتاه مجددا دولت امامت زیدیه را در یمن احیا کرد، و از آن پس امامانی یکی پس از دیگری در یمن به امامت رسیدند، تا اینکه در سال 1006، امام متوکل عبدالله المهدی که در سال 994 به امامت رسیده بود، به نفع امام قاسم بن محمد بن علی از منصب خود کناره گیری کرد. این مقطع (452ـ1006) بهنام دولت دوم زیدیه نامیده شده است، که همانند دوره اول با عدم استقرار و اضطرابات سیاسی و تسلط عثمانیها همراه بود.151
دوره سوم و آخر حکومت امامان زیدیه در یمن از امام قاسم بن محمد آغاز میشود و به کودتای 1962 و اعلام جمهوری پایان مییابد. در زمان امامت امام قاسم بن محمد (1006ـ1029) دولت امامان زیدی یکبار دیگر اقتداری مضاعف یافت و او که عالم و فقیهی برجسته نیز بود،152 برای اولین بار امکان یافت تا بر همه یمن از جنوب تا شمال حکم براند.153 همچنین در زمان امام متوکل اسماعیل (1054ـ1085) از نوادگان امام هادی، این اقتدار گسترش بیشتری یافت و به اوج رسید.154 مورخان آوردهاند که امام متوکل در سال 1073 عید غدیر را روز جشن و سرور رسمی اعلام کرد و یکبار دیگر به این مراسم در یمن رونق بخشید.155
بالاخره، آخرین امامان زیدی که از خانواده حمیدالدین و از نسل امام قاسم رسّی بودند، امامتشان با امام محمد بن یحیی حمیدالدین «المنصور» در سال 1307 (1890م) آغاز شد. امام المنصور و پس از او فرزندش امام یحیی «المتوکل» که در سال 1322 (1904م) به امامت رسید، بر روال گذشته مشی کردند،156 با این تفاوت که پس از استقلال دوم یمن از عثمانیها در سال 1919 و به دنبال سیطره کامل دولت زیدی بر یمن که شاید برای اولین بار در این حد اتفاق افتاده بود،157 و همزمان با تحولات سریع جهان و منطقه، عرصه بر حکومت امامان زیدی تنگ شد.158 امام یحیی بن المنصور هرچند کوشید تا با یک رشته سیاستها، مثل ترور مخالفان،159 «مملکت متوکلیه یمنیه» (نامی که بر یمن گذاشته بود) را محفوظ نگاه دارد160 ولی در انقلاب 28 سپتامبر 1948 به قتل رسید161 و عبدالله بن احمد الوزیر از آل وزیر که از سوی حزب احرار کاندیدای مقام امامت بود،162 با داعیه امامت مشروطه (امامت قانون اساسی) در انقلابی که به انقلاب قانون و انقلاب علما نامیده شد، زمام امور را به دست گرفت.163 انقلاب علما در همان سال با شکست مواجه شد و امام عبدالله و نخست وزیرش علیبن عبدالله اعدام شدند164 و امام احمد بن یحیی «الناصر» فرزند امام یحیی دوباره بر مسند امامت تکیه زد. در 26 سپتامبر 1962م. و پس از درگذشتِ امام احمد طی یک کودتای نظامی حکومت جمهوری اعلام شد165 و فرزند امام احمد، امام محمد البدر آخرین امام زیدیه بود که هیچگاه فرصت حکومت بر یمن را پیدا نکرد.
بهطور خلاصه، اصولی که در این دوره به عنوان معتقدات زیدیه طرح گردید و مورد قبول قرار گرفت عبارتاند از: 1. افضلیت علی(ع) بر سایر صحابه؛ 2. اولویت آن حضرت بر دیگران در امر امامت؛ 3. حصر امامت پس از حسن(ع) و حسین (ع) در فرزندان آن دو؛ 4. وجود نص بر امامت علی(ع) و حسنین(ع) و استحقاق امامت بعد از آنان با دعوت و تحقق سایر شرایط امامت نه با وراثت؛ 5. عصمت اهل بیت شامل علی(ع)، فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع)؛ 6. طعن صحابه و تخطئه آنان؛ 7. گشودن باب اجتهاد؛ 8. تجویز تقیه؛166 9. رواج فتاوای فقهی و سنتهای مذهبی نزدیک به امامیه چون جمع بین نمازها، باز گذاشتن دستها در نماز و آمین نگفتن پس از قرائت حمد، قصر نماز در سفر، برپایی مجالس و محافل جشن و سرور در روز غدیر، تقدیس ائمه و احترام و زیارت قبور آنان و...
در مجموع، گرایش این دوره که در هادویه متبلور است، تا بدانجا به مذهب امامیه نزدیک شد که بسیاری از اهل سنت آن را با امامیه یکی میدانند.167 تنها تفاوت هادویه و امامیه در این ذکر میشود که امامیه بر خلاف هادویه عدد امامان را در دوازده تن معین محصور میداند.168 در طول تاریخ نیز زیدیه هادوی احترام زیادی نسبت به امامیه داشتهاند، بهطوریکه موجبات سرزنش جریانهای رقیب را فراهم آورده است.169 در پایان نکته قابل توجه آنکه گرایشهای قاسمیه، ناصریه و هادویه در این دوره به نحوی امتداد گرایش جارودیه در قرن دوم به شمار آمده است170 که بر خلاف دو فرقه دیگر زیدیه در آن قرن به امامیه نزدیکتر بود.171
جریان نزدیک به اهل سنت در حاشیه
به موازات جریان نزدیک به امامیه، و بهطور مشخص مذهب هادویه، جریان دیگری در زیدیه یمن به اهل سنت نزدیک میشود و به عنوان رقیب جریان غالب و قویتر زیدیه و مذهب هادویه، آن را به چالش میکشاند.
1. ابنالمرتضی
در اواخر قرن هشتم، امام احمد بن یحیی المرتضی معروف به ابن مرتضی (763ـ840) از نوادگان امام هادی به سازماندهی مجدد تفکر زیدی به خصوص در مسئله امامت پرداخت. او ضمن تاکید بر افضلیّت علی(ع) و وجود نص خفی و حصر امامت در اولاد فاطمه(س)، عمل صحابه و خلافت شیخین را از روی اجتهاد دانسته که موجب فسق آنان نمیشود وشاهد اینمدعا را کمک علی(ع) بهخلفا ذکرمیکند.اگرچه نظرابنمرتضی درمورد خلافت شیخین تا حدودی با هادویه وامامیه یکی است، ولیبهطور مشخص کوشیده است تا بهنحوی رضایت اهلسنت را جلبکند ومیان حقانیّت وافضلیّت علی(ع) وآنچه درتاریخ اتفاق افتاده است جمع کند. ابنمرتضی همچنین به تبیین دوباره شرایط امامت پرداخت و بهویژه با تهی کردن امر به معروف و نهی از منکر از محتوای سیاسی آنکه بهدست امام هادی تثبیت شده بود،گامی دیگر بهسوی اهلسنت برداشت.
از امام ابن مرتضی دو اثر بزرگ در میراث زیدیه به یادگار مانده است که در آنها نظرات فقهی و اعتقادی خود را بیان کرده است: یکی الازهار فی فقه الائمة الاطهار و دیگری البحر الزخار که هر دو به چاپ رسیده است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 87/11/5 :: ساعت 11:38 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]