»» آل سعود و عربستان3
از سی و شش سال پیش که عبدالعزیز بن سعود در گذشته تا امروز چهار پسرش، یکی بعد از دیگری به سلطنت عربستان رسیدهاند. چنان که گذشت ابن سعود پسرش سعود را با تصویب شورای علمای وهابی به ولیعهدی اوّل و پسر دیگرش فیصل را به ولیعهدی دوم و وزارت خارجه تعیین کرد. وقتی سعود به سلطنت رسید فیصل را ولیعهد اول و برادرش خالد را ولیعهد دوم اعلام کرد. فیصل بعد از چندی پس از جلبنظر شورای روحانیت برادر را از سلطنت خلع نمود و خود زمام امور را به دست گرفت. (11 آبان 1346 ه·· .ش) او برادرش خالد را ولیعهد اول و نایب نخستوزیر و برادر دیگرش عبداللّه را ولیعهد دوم تعیین کرد و سمت نخستوزیری و وزارت خارجه را خود برعهده گرفت. او مردی مدبّر و دوراندیش و معتدل و باهوش و حوصله بود. در دوران سلطنت او عربستان ترقی بسیار کرد. و با همه دولتها روابط دوستانه را حفظ کرد. در پرتو لیاقت شیخ احمد زکی یمانی وزیر نفت سعودی و مبتکر سازمان دولتهای صادر کننده نفت (اوپک OPEC) ثروت عربستان بیش از حدّ انتظار زیاد شد. با آمریکا و انگلیس هر دو صمیمیّت داشت. برای امنیت کشور و رفاه حال حجاج بیتالله گامهای بلند برداشت و نسبت به شیعیان و سایر مسلمانان غیر وهابی به مدارا رفتار کرد. شاید حاجیان ایرانی امن و رفاهی را که در عهد فیصل دیدند دیگر هرگز نبینند. برای پیشرفت تمدن و صنعت و فرهنگ کوشش بسیار کرد و امن و رفاه را تا دورترین نقاط صحرا امتداد داد... معذلک سرانجام دستخوش توطئه و مطامع آلسعود گردید و برادرزادهاش او را به قتل رسانید (1395/1975) بعد از فیصل برادرش خالد که مردی آرام و کمحرف بود به سلطنت نشست ولی او بیمار و ضعیف بود و بعد از هفت سال بدون این که خدمت مهمی به کشور خود کرده باشد درگذشت (1362 ه·· .ش).
بعد از خالد برادرش فهد پادشاه شد. طبق وصیت ابن سعود پسرانش به ترتیب سن، به شاهی میرسند. وی که اکنون هفت سال است بر تخت سعودی تکیه زده برادرش عبداللّه را ولیعهد اول و برادر دیگرش سلطان را ولیعهد دوم و وزیر دفاع و هواپیمایی و برادرزادهاش سعود بن فیصل را وزیر خارجه تعیین کرده است. امّا سمت ریاست دولت را خود عهدهدار است. او تنها پادشاه سعودی است که زبان انگلیسی را به طلاقت تکلّم میکند. طبق سنت سعودی روابط محکمی با آمریکا و انگلیس دارد. مردی کارآمد و سختگیر است امّا روش اعتدالی و بیطرفی را به عکس اسلاف خود رعایت نمیکند و علنا به تعصب قومی عربی پیوسته است. برای تشکیل شورای همکاری شیوخ خلیج فارس و برای تأسیس اتحاد نظامی ایشان (سپر جزیره) و تقویت اتحادیه عرب پیشقدمی نشان میدهد و از بذل دلارهای نفتی در این راه مضایقه ندارد. همین روش ناصواب است که منتهی به مسلح شدن شیوخ و ناامنی خلیج فارس و ناامنی منطقه شده و پای آمریکا و سایر دولتها را به خلیج فارس باز کرده است. با کینهورزی و سوء سیاست، شیعیان احساء و قطیف را به قیام مسلّحانه واداشته است. برخلاف پیشینیان خود آداب شرعی را ولو به ظاهر رعایت نمیکند. ثروت سرشار ملت خود را در راه حفظ نظامهای فاسد عربی صرف میکند... و گناه نابخشودنی او کمکهای بیحساب به رژیم آتشافروز عراق در جنگ تحمیلی هشت ساله با ایران است که منجر به شهادت و معلول شدن و مفقود شدن صدها هزار جوان بیگناه و ویرانی قسمت عظیمی از کشور ما شد. گناه زشت دیگر رژیم او برهمزدن امنیّت حج و هتک حرمت حریم کعبه و کشتار حاجیان ایرانی و غیرایرانی در موسم 1407 ه·· .ق. و بعد منع حاجیان کشور، از ادای فریضه حج است، «و من اَظلم ممّن منع مساجد الله ان یذکر فیها اسمه و سعی فی خرابها.»49
برای ثبت در تاریخ
تاریخ نودساله سلطنت ابن سعود و چهار فرزندش پر است از مطالبی که از نظر تاریخ اسلام و ایران حائز اهمیت است. ذیلاً به بعضی از آنها اشاره میشود:
1 ـ در روایات اسلامی راجع به حفر چاه زمزم به وسیله عبدالمطلب آوردهاند که: «وقتی عبدالمطلب زمزم را کشف کرد دو آهوی طلا و چند شمشیر و زر بسیار بدست آورد که ساسان پادشاه ایران به حرم کعبه اهدا کرده بود... عبدالمطلب باب کعبه را با آنها بساخت»50 یاقوت حموی هم به نقل از مسعودی51 آورده است که: «ایرانیان عقیده دارند که از اولاد ابراهیماند و پیشینیان ایشان برای بزرگداشت جدّ خود ابراهیم خلیل به زیارت بیتالله میرفتند و کعبه را طواف میکردند تا شعار نیای خویش را برپای دارند و انساب خود را حفظ کنند. آخرین پادشاه پارسی که به حج بیتالله رفت ساسان بن بابک بود... شاعر باستانی تازی در این باره گفته است:
زمزمت الفرس علی زمزم و ذلک من سالفها الأقدم
و بعد از ظهور اسلام یکی از شاعران ایرانی چنین گفته است:
و ما زلنا نحجّ البّیت قِدْماو نُلْقی بالأباطح آمِنِینَا52
و ساسانُ بن بابَک سارَ حتّی53اَتی البیتَ العتیقَ بِأصْیَدِینا
وَ طافَ بِهِ و زمزم عندَ بِئرلاِءسماعیلَ تَرْویِ الشاربینا54
به موجب این اخبار ـ اِنْ صدقَا و اِنْ کِذْبا ـ ایرانیان صدر اسلام افتخار میکردند در عصری که مشرکان جزیرة العرب کعبه را با بُتهای خود ملوث کرده، زشتترین گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتکب میشدند به زیارت حج میرفتند و شاهان هدایایی به کعبه تقدیم میداشتند.
اکنون متأسفانه حق خدمت قدیم ایرانیان را به کعبه مشرفه فراموش کرده مسلمانان ایرانی را از زیارت بیتالله بازمیدارند!!
2 ـ یازدهمین و آخرین بازسازی کعبه به دست یک مجتهد کاشانی انجام گرفته است. سید زین العابدین بن نورالدین بن مراد بن علی بن مرتضی الحسینی الکاشانی که این خدمت بزرگ اسلامی را عهدهدار بود شرح آن را در دو رساله، یکی به فارسی و دیگری به عربی هر دو به نام «مفرحة الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام» بیان کرده است. این هر دو رساله را مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی صاحب الذریعة الی تصانیف الشیعه در کتابخانه ملا محمّد علی خوانساری در نجف مطالعه کرده و نسخه فارسی آن را در کربلا نزد شیخ محمد علی قمی دیده است.55 سید زین العابدین از شاگردان موسی محمد امین استرآبادی بوده و او را در مکّه به جرم تشیع به شهادت رساندهاند. شرح احوال او در ریاض العلما و مستدرک الوسائل و نجوم السماء و دارالاسلام مسطور است که همه او را بانی کعبه معرفی کردهاند. سید محسن امین عاملی در اعیان الشیعه56 توفیقی را که در بنای کعبه نصیب سید زین العابدین شده است از نوشته خود او چنین شرح میدهد: «سپیده دم روز چهارشنبه نوزدهم شعبان 1039 ه·· .ق. بارانی چنان شدید، که گویی دهان مشکها را گشوده باشند، مدت دو ساعت و دو درجه بر مکّه فرو بارید. سیل وارد مسجد الحرام شد و به قدر دو ذراع و ربع ذراع از سر کعبه گذشت و چهار هزار و دو نفر مرد و زن و کودک در آن حادثه جان سپردند... روز پنجشنبه بیستم شعبان دیوارهای شرقی و شامی یعنی تقریبا نصف کعبه فرو ریخت. این واقعه در عهد سلطنت سلطان مراد چهارم پادشاه عثمانی اتفاق افتاد... من با شریف مکّه مذاکره کردم که خانه خدا را باید به نفقه اهل خیر و به دست خود ایشان نوسازی کرد و در ظاهر آن را به سلطان نسبت داد. شریف ابتدا موافقت کرد امّا کسانی او را از این اقدام منصرف کردند. من نزد خدا تضرع کردم که از این سعادت چیزی هم نصیب من فرماید. خبر ویرانی کعبه به سلطان عثمانی رسید و دستور داد کعبه را از کف زمین ویران و سپس نوسازی کنند. دو نفر را هم از سوی خود برای سرکاری به مکّه فرستاد. روز سهشنبه سوم جمادیالآخر ال 1040 شروع به کندن دیوارهای کعبه نمودند و من هم با سایر کارگران مشغول بنّایی شدم. از الطاف الهی این بود که وکیل سلطان و مباشر او هر دو مرید من شدند به طوری که درباره بنای کعبه هرچه به ایشان میگفتم به کار میبستند... همه دیوارهای کعبه را جز رکن حجریّه تا جایی که حجرالاسود را بر آن کار گذاشته بودند ـ برچیدند. برای اینکه کسی به حجر دست نزند سنگی روی آن گذاشتند. من به دو فرستاده دربار اسلامبول گفتم باید رکن و حجر را با احتیاط بیشتری محافظت کرد و آنان پوششی از تخته روی آن گذاشتند. شب یکشنبه بیست و دوّم ماه جمادی الآخر تصمیم گرفته شد که از فردا صبح، کار بنای خانه را شروع کنند. در آن شب من با زاری و ابتهال از خدای تعالی التماس نمودم که مرا سازنده خانه خود قرار دهد. با خود میاندیشیدم وقتی شریف مکه و شیخ الحرم و قاضی و وکیل سلطان و علما و خادمان حرم هستند از من با این ناتوانی چه کاری ساخته است؟ پس غسل کردم و هنگام سحر وارد مسجد الحرام شدم. از توفیقات الهی این بود که بعد از نماز صبح غیر از مباشر و چند کارگر کسی در مسجد نماند. وقتی مباشر مرا دید گفت: سید زین العابدین فاتحه بخوان. من فاتحه و دعای سریع الاجابه را ـ که در کافی روایت شده است و با «اللّهم انّی أسألک باسمک العظیم الأعظم...» شروع میشود ـ خواندم. آنگاه سنگ مبارک رکن غربی را به دست گرفتم و محمد حسین ابرقویی که از صلحا بود طاسی پر از ساروج پیش من آورد. آن ساروج را در زاویه رکن غربی زمین ریختم و پهن کردم و بسماللّه گفته سنگ را بر اساس ابراهیم ـ علیه السلام ـ کار گذاشتم. روز نهم رجب به حجرالأسود رسیدند. من به نفس خود سه ذراع از ارتفاع و تمامی عرض روی رکن حجرالأسود را ساختم. بسیار کوشیدند حجرالأسود را از جای خود بردارند امّا نتوانستند. آن روز من دعایی را که معروف به سیفی است میخواندم و بیست و هفت بار مکرر نمودم. در بیست و دومین بار بود که باب کعبه را کار گذاشتند. روز سیزدهم شعبان ستونهای خانه خدا را به درون کعبه بردیم. روز پانزدهم همین ماه از باب کعبه وارد شدم و چهار سنگ به دست خود بر دیوارهای داخلی کار گذاشتم. یک سنگ در زاویه حجرالأسود و سنگی در حطیم و سنگی در زادگاه امیرالمؤمنین علیه السلام ـ که تخمینا سه ذراع از زاویه حجرالأسود فاصله دارد ـ و سنگی هم در زاویه رکن یمانی. روز هیجدهم شعبان الواحی را بین ستونهای خانه که به سقف متصل بود قرار دادیم و من آنها را به ستون متصل نمودم. در سلخ شعبان میزاب الرحمه ـ ناودان کعبه ـ را کار گذاشتند. در دوم رمضان به نصب سنگهای مرمر بر دیوارهای داخلی خانه پرداختند و همه آن دیوارها و کف خانه را با مرمر پوشاندند و فرش کردند. روز چهارشنبه بیست و هفتم رمضان کار نوسازی کعبه به پایان رسید و مردم روز جمعه آخر رمضان داخل کعبه شدند.»
این نمونهای است از اخلاص و قوّت ایمان مسلمانان ایرانی که علی رغم چند بار قتل عام شیعه در مسجد الحرام و خطرات سفر و بیم هلاکت به دست راهزنان تازی، هرگز دست از فریضه حج برنداشتند. بنابر این آیا رواست که غاصبان حرم آنان را مجوسی بخوانند؟!
3 ـ وقتی وهابیان از قتل عام مدینه و طایف فراغت یافتند و ابن سعود با قوه قهریه پای به حرم امن الهی نهاد جرأت نداشت خود را فاتح و سلطان مکّه بخواند و در روز دوازدهم جمادی الأولی /1343ه·· .ق. طی منشوری که در مکه صادر کرد به صراحت نوشت: «سَنَجْعَلُ الأمر فی هذه البلاد المقدسة بعد هذا، شوری بین المسلمین لقد أبرقنا لکافّة المسلمین فی سائر الأنحاء أن یرسلوا وفودهم لعقدِ مؤتَمَرٍ اسلامیٍّ عامّ، یُقرِّرُ شِکَلَ الحُکومةِ التی یَرَونها صالحَةً لإنفاذ أحکام اللّه فی هذه البلاد» یعنی: اداره شهرهای مقدس را واگذار به رأی شورایی از مسلمانان خواهم کرد. به همه مسلمانان در سایر کشورها تلگراف کردهایم هیأتهای نمایندگی خود را برای تشکیل یک کنفرانس عام اسلامی اعزام دارند تا هر شکل حکومت را که برای اجرای احکام خدا در این بلاد مقدسه شایسته دیدند تعیین نمایند» لیکن فاصله بین قول و فعل بسیار است و به قول طغرایی اصفهانی:
غاض الوفاءُ وفاض الغدر و انفرجتمسافّةُ الخُلفِ بَینَ القولِ و الْعَمَلِ57
نه تنها به این وعده عمل نکردند ـ و تنها به تشکیل یک کنفرانس سالانه فرمایشی از وهابیان و طرفداران ایشان اکتفا کردند که نامش «رابطة العالم الاسلامی» است ـ بلکه خشنترین روش استبدادی را در اداره حرمین اعمال میکنند. گواه آن رفتاری بود که در حج سال 1407ه·· .ق. پشت دیوار مسجد الحرام با حاجیان ایران کردند و نشان دادند که نه تنها خادم امین حرمین نیستند بلکه از خصال و اخلاق اسلامی نیز بویی نبردهاند. یکی از رجال غیر وهابی عربستان روش حکام آن کشور را در این بیت برای نویسنده این سطور خلاصه کرد:
قد بُلینا بأمیر یقتل الناس و یَسْبَحفَهْو کالجزّار فینا یذکر اللّه و یَذبَحْ58
پاورقیها:
1 ـ برای اطلاع از تاریخ جغرافیای عربستان و شرح احوال آل سعود رجوع شود به: راهنمای آرامکو، Aramco Hand Book. Nederlands,1960 pp. 3-81.
17 ـ یعنی برادران کسی که از خدای اطاعت کند.
13 ـ محمد بن سعود بن محمد بن مرخان (فرحان) ـ ف 1179 ه·· . ق. ـ نخستین امیر معروف سعودی ـ صقرالجزیرة، ج 1، ص 52؛ قلب جزیرةالعرب 327...
19 ـ الأعلام زرکلی، ج 7، ص 137.
11 ـ برای اطلاع از عقاید وهابیّه رجوع شود به: ابجد العلوم، ص 871؛ ابن بشر/1 و 89؛ تاریخ نجد الحدیث 21؛ الفکرالسّامی، ج 4، ص 196؛ الأعلام، ج 7، ص 137؛ عبدالوهاب 10...
10 ـ صقرالجزیرة، که نام کتاب احمد عبدالغفور عطار است.
16 ـ ابوعبدالرحمان زید بن الخطاب ـ برادر بزرگ عمر بن خطاب ـ از اجلّه صحابه رسولاللّه بود و قبل از عمر مسلمان شد. در غزوات رسولاللّه حضور داشت و در جنگ با مسیلمه کذّاب در عهد خلافت ابوبکر به شهادت رسید (12 ه·· . ق.) قبرش در یمامه تا زمان ابن عبدالوهاب زیارتگاه بود؛ طبقات ابن سعد، ج 3 ص 274 در هشت مجلد با فهرست، ایران 1321 ه·· . ق.
12 ـ سلفیّه یا اصحاب سلف صالح فرقهای از مسلمانانند که فقط به سنّت و سیره بزرگان صدر اسلام عمل میکنند و از تجدّد و تغییر و تبدیل سنّت رسولاللّه ـ ص ـ و صحابه اجتناب میورزند. معروفترین علمای این فرقه ابن تیمیه (شیخالاسلام احمد بن عبدالحلیم 661 ـ 728 ه·· . ق.) است که شیخ محمد بن عبدالوهاب از او پیروی کرده است.
15 ـ صقر جزیرة العرب، ج1، ص28.
18 ـ ابن بشر سال ولادت شیخ محمد را ـ 1111 ـ نوشته و بنابراین هنگام مرگ 97 سال داشته است.
21 ـ امین عاملی، علاوه بر کتاب کشف الإرتیاب قصیدهای هم در 406 بیت در ردّ بر هابیه نوشته است. اعیان الشیعه ج 1، ص 373.
20 ـ ج 10، ص 235 و 236.
2 ـ نفود (به فتح اول) در لغت به معنی نابود کننده و تمام کننده آب و توشه است و نام ریگزار وسیعی است که قسمت اعظم شمال شبه جزیره عربستان را فراگرفته است.
27 ـ حایر در لغت یعنی حوض و گودالی که آب باران در آن جمع شود و نام محلّی بوده است در نجد. مدفن و تربت حسین بن علی ـ ع ـ در کربلا نیز حایر نام دارد، معجمالبلدان، ج 2، ص 208.
22 ـ صقرالجزیرة، ج 1، ص 39.
29 ـ اعراب اسم جنس است به معنی عرب بادیهنشین، فرد آن اعرابی است ـ اعراب جمع عرب نیست.
25 ـ همان منبع از ص 441 تا 447.
26 ـ قلب جزیرة العرب ص 328، ابن بشر ج 1، ص 17، صقرالجزیرة ج 1، ص 64.
24 ـ منفوحه، در لغت اسم مفعول است، از نفح الطیب، یعنی وزیدن بوی خوش یا نفخ الصبا یعنی وزیدن نسیم صبا که گوی عطر میپراکند. و نام قریهای است در نجد که زادگاه و مسکن و مدفن اعشی قیس، شاعر جاهلی در آنجا بوده است ـ معجمالبلدان، ج 5، ص 214.
28 ـ این نواحی که سابقاً واحه و وادی بوده امروز به شهرهای آباد تبدیل شده است.
23 ـ همان منبع، ص 40.
38 ـ بعضی سال وفات خالد بن سعود بن عبداللّه را ـ 1257 ه·· .ق. و محل فوتش را مکّه نوشتهاند ـ الأعلام زرکلی ج 3، ص 337.
32 ـ .Ulrich jasper seetxen
35 ـ ابراهیم پاشا ابتدا با عبداللّه به نیکی رفتار کرد و او را با چهار صد تن از رجال سعودی نزد محمد علی پاشا به قاهره فرستاد. محمد علی نیز او را به اسلامبول روانه کرد. در آنجا او را در بند کرده چندی برای عبرت ترکان در کوچه و بازار گرداند و بعد در میدان ایاصوفیه به قتل آوردند. همراهانش را نیز در سایر میادین اسلامبول کشتند. صقر الجزیرة، ج 1، ص 65.
34 ـ تاریخ مکه، ج 2، ص 125 ـ شریف غالب با ناپلئون بعد از این که وی مصر را متصرف شد مکاتبه داشت و از سوی ناپلئون پیشنهادهایی برای عقد قرارداد بازرگانی دریافت کرده بود. پاسخ یکی از نامهای ناپلئون در صفحه 26 همین مأخذ نقل شده است.
33 ـ مورّخان وهّابی از مسعود و شجاعت و سخاوت او سخن بسیار گفتهاند و نوشتهاند وی اهل علم بوده و از فقه و اصول و حدیث بهره کافی داشته است. ـ صقر الجزیرة ـ ج 1، ص56.
39 ـ محمد بن عبدالله بن علی شَمَّری امیر حایل ـ در مغرب نجد ـ بزرگترین امرای آل رشید بود که از سال 1285ه·· .ق. بعد از قتل پنج نفر از برادرزادگان خود به امارت رسید و در صحاری شام و عراق و نواحی مدینه و نجد و یمامه و اطراف یمن حکومت میکرد. وفاتش به سال 1315 در حایل اتفاق افتاد. قلب جزیرة العرب، ص 334 ـ عقد الدرر ـ تألیف جمعه ابراهیم، ص 99، دمشق، 1372 ه·· .ق.
31 ـ صقر الجزیرة، ج 1، ص 54. در تاریخ ابن بشر آمده است که قاتل مردی کرد به نام عثمان از اهالی عماریه ـ نزدیک موصل ـ بود.
37 ـ از زمان ترکی بن عبداللّه بن محمد بن سعود امارت سعودی از اولاد عبدالعزیز فحد به اولاد برادرش عبداللّه منتقل شد و تا امروز در همین سلاله باقی است.
36 ـ شوکانی، البدرالطالع، 1/262، قاهره، 1348 ه·· .ق. در دومجلد ـ ابنبشر176ـ131 ـ قلب جزیرةالعرب /331...
3 ـ رَبع خالی (به فتح را) در لغت یعنی منزلگاه و جایگاه خالی از سکنه، و نام صحاری وسیعی است که تمام اراضی مرکزی و قسمت وسیعی از زمینهای شرقی عربستان را فراگرفته است. این صحرا و صحرای نفود را دهناء (یعنی روغن مالی شده رنگ برنگ) نیز میگویند ـ معجم البلدان، ج 2، ص 493 نویسنده در مأموریت حجاز این دو صحرا را با اتومبیل پیمود.
44 ـ برای شرح احوال امام یحیی به ملوک العرب ج 1، ص 76 تا ص 224 رجوع شود.
48 ـ به عمر خبر رسید که رسول الله(ص) در بستر موت فرموده است: لا یَجتَمِعَنَّ بجیرة العرب دینان. یعنی البته نباید در جزیرة العرب دو دین وجود داشته باشد. وقتی صحّت این خبر بر عمر ثابت شد دستور داد ـ یهود [و نصاری] را از عربستان بیرون کنند ـ ابن هشام ـ السیرة النبویة، ج 2، ص 356، قاهره، 1364 ه·· .ق.
41 ـ ملوک العرب، ج 2، ص 55 تا 62.
43 ـ شرح احوال سادات ادریسی به تفصیل در کتاب ملوک العرب ریحانی از ص 228 تا ص 392، ج 1، مسطور است. همچنین رجوع شود به صقر الجزیرة، ج 3، ص 453 به بعد.
49 ـ سوره بقره، آیه 114 ـ یعنی چه کسی ظالمتر است از آنکه مردم را از بردن نام خدای در مساجد او بازداشته و در ویرانی آن کوشیده است.
4 ـ اعلام زرکلی ج 4، ص143.
45 ـ تفصیل پیدا شدن نفت در منطقه شرقی عربستان و تاریخ امتیاز و شرکتهای نفتی که در کار استخراج آن هستند و درآمدهای آن در نشریه آرامکو Aramco مندرج است.
42 ـ پرچم سعودی هم بعد از این درست شد که زمینه آن سبز است و روی آن نقش شمشیر و کلمه شهادتین منقوش است. به امر ابن سعود به احترام شهادتین هرگز پرچم سعودی نیمه افراشته نمیشود.
46 ـ روزولت به یادگار این دیدار یک فروند هواپیما تقدیم ابن سعود کرد ـ صقر الجزیرة ج 3، ص 492.
40 ـ عبدالعزیز بن متعب بن عبدالله الرشید (ف 1324 ه·· . ق.) بعد از عمّ خود محمد بن عبدالله به امارت حائل و نجد رسید. شرح احوال او به تفصیل در دایرةالمعارف اسلامی و قلب جزیرة العرب /345 مندرج است.
58 ـ ما گرفتار امیری شدهایم که مردم را میکشد و تسبیح میگوید. او مثل قصاب است که نام خدا میبرد و سر گوسفند را میبرد.
52 ـ ما از زمانهای پیش خانه خدا را حج میگزاردیم و در اباطخ آن ایمن بودیم ـ اَبْطَح یعنی مسیل، جمع آن اباطح است.
56 ـ ج 7، صص 168 و 169.
53 ـ و ساسان پسر بابک همراه با دلیران مغرور ما راه پیمود تا به بیت العتیق رسید.
50 ـ تاریخ مکه، ج 1، ص 22.
51 ـ معجم البلدان، ج 3، 148.
57 ـ وفا اندک شده و فروکش کرده و خیانت و پیمانشکنی فراوان و لبریز گشته و مسافت بین گفتار و کردار فراخ گشته است.
55 ـ الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج 21، صص 362 و 363.
5 ـ معجم البلدان، ج 4، ص 367 ـ برای اطلاع از تاریخ و جغرافیای نجد نیز به همین کتاب، ج 5، ص 261 و تاریخ نجد نوشته امین ریحانی و سایر کتابهایی که در منابع این مقاله صورت داده شده مراجعه شود.
54 ـ و کعبه و زمزم را طواف کرد. آن چاه را که از اسماعیل است و نوشندگان را سیراب میکند.
6 ـ این شهرها در منطقه نفت خیز عربستان واقع است و مرکز فعالیت شرکت «آرامکو» میباشد.
7 ـ برای تفصیل قرارداد 1907 رجوع شود به تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس تألیف محمود محمود، ج 7، ص 2033 به بعد، تهران، 1332 ه·· . ش.
8 ـ نامههای خانم گروترود بل، ج 2. Lady bell. The letters ofgerryude bell. 2Vols,IIP621. London 1927.
9 ـ سُعود (به ضم اول) در لغت مصدر است به معنی میمنت و مبارکی و نام جدّ خاندان سعودی است.
منابع:
- 22 ـ فؤاد حمزه، قلب جزیرة العرب، قاهره، 1352ه·· .ق.
- 3 ـ ابن بشر، عثمان بن بشر نجدی، عنوان المسجد فی تاریخ نجد، در دو جزء، قاهره، 1349ه·· .ق.
- 24 ـ لویس شیخو، تاریخ الآداب العربیّه فی الربع الأوّل من القرن العشرین، بیروت، 1926م. و جزء چهارم تاریخ آداب اللغة العرببّة، از همین نویسنده.
- 7 ـ احمد عبدالغفور عطار، محمّد بن عبدالوهاب، قاهره، 1376ه·· .ق.
- 10 ـ امین ریحانی، ملوک العرب، در دو جزء، بیروت، 1960م.
- 25 ـ محمد حسن بن حسن ثعالبی، الفکر السامی، فی تاریخ الفقه الاسلامی، در چهار جزء، جزء 4، رباط، 1349ه·· .ق.
- 13 ـ حافظ وَهْبَه، جزیرةالعرب فی القرن العشرین، قاهره، 1354ه·· .ق.
- 6 ـ احمد عبدالغفور عطار، صقر الجزیره، جدّه، 1384ه·· .ق.
- 23 ـ فؤاد حمزه، البلاد العربیّه السعودیّه، مکّه، 1355ه·· .ق.
- 27 ـ یادداشتهای نویسنده در ایام اقامت چهار ساله در حجاز...
- 26 ـ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 3، ذیل عنوان «زمزم»، بیروت، 1979، در پنج جزء.
- 2 ـ شیخ آقا برزگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، 25 جزء، بیروت، 1375ه·· .ق.
- 19 ـ عبدالملک ازرقی، اخبار مکّه، با حواشی و تعلیقات، در دو جزء، مکّه، 1385ه·· .ق.
- 21 ـ عمر عبدالجبار، تاریخ عمارة المسجد الحرام، قاهره، 1384ه·· .ق.
- 14 ـ حسین عبدالله باسلامه، تاریخ الکعبه المعظّمه، قاهره، 1384ه·· .ق.
- 9 ـ امین ریحانی، تاریخ نجد الحدیث و ملحقاته، بیروت، 1928م.
- 8 ـ احمد امین، زعماء الأصلح فی العصر الحدیث، قاهره، 1948م.
- 4 ـ ابن غنام، حسین. روضةالافکار و الأفهام، ریاض 1368ه·· .ق.
- 18 ـ عبدالقادر جزیری، دُرَر الفوائد المُنَضّده، قاهره، 1384ه·· .ق.
- 11 ـ امین سعید، تاریخ الإستعمار الانجلیزیّ فی بلاد العرب، قاهره، 1354ه·· .ق.
- 17 ـ صدیق حسن خان قنوجی، ابجد العلوم، بهوپال، هند، 1295ه·· .ق.
- 5 ـ احمد سباعی، تاریخ مکه، در دو جزء، جدّه، 1382ه·· .ق.
- 15 ـ خیرالدین زرکلی، الاعلام، در ده جزء، قاهره، 1373 ـ 1378ه·· .ق.
- 16 ـ دائرة المعارف اسلام و فرهنگ دهخدا و سایر فرهنگها ذیل عنوان ابن سعود.
- 1 ـ راهنمای آرامکو Aramco Hand book. 1960, Nederlands.
- 12 ـ امین العاملی محسن، اعیان الشیعه، در ده مجلد، بیروت، 1403ه·· .ق.
- 20 ـ عبدالملک عضامی، سمط النجوم العوالی، در 4 جزء، جزء چهارم، چاپ قاهره، بدون تاریخ.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( شنبه 87/11/5 :: ساعت 11:50 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرنجان و مرنجعزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) استسعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلامسبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلامپیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلامامام حسین علیه السلام در آیینه زیارتپیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»[عناوین آرشیوشده]