گیرت ویلدرز رییس حزب آزادی در مجلس هلند است. حزب او دارای 9 کرسی از 120 کرسی مجلس است. شهرت ویلدرز نه به خاطر این است که رهبر حزب است و نه این که او نماینده پارلمان است. او فیلمی را از طریق اینترنت منتشر کرد تا نشان دهد کتاب آسمانی مسلمانان قرآن مجید به تعبیر او یک کتاب فاشیستی است و ریشه همه خشونت ها. او یک بار هم درخواست کرد که انتشار قرآن مجید و توزیع آن در هلند و اروپا ممنوع شود. یادمان باشد که رییس حزب آزادی از موضع دفاع از آزادی طرفدار ممنوعیت انتشار قران مجید شده بود.
تهاجم به قرآن مجید بیش از بیست سال پیش با کتاب آیات شیطانی رشدی اغاز شد. پیش از رشدی این تهاجم در متون پژوهشی دیده می شد. چنان که رشدی هم یک بار به صراحت اعلام کرد که به عنوان دانشجوی تاریخ، داستان آیات شیطانی را از استادش مونتگمری وات آموخته است.
به هر حال رشدی اهانت به قران مجید و سب پیامبر اسلام و همسر و یاران او را نه در یک مقاله پژوهشی و یک کتاب دانشگاهی ؛ بلکه در یک رمان مطرح کرد. طبیعی بود که چنین اقدامی آثار اجتماعی گسترده و دیرپایی را به همراه خواهد داشت.
غرب به معنای اروپا و آمریکا در باره آیات شیطانی اشتباه مهمی را انجام دادند. به جای این که از رشدی انتقاد کنند که با اهانت به کتاب آسمانی مسلمانان، موجب بحران اجتماعی و فرهنگی شده است ، او را تشویق کردند و انواع و اقسام نشان ها و جایزه ها را به او دادند..
گیرت ویلدرز در حقیقت همان سخن رشدی را با روایتی دیگر از زبان تصویر مطرح کرده است. البته کاری سردستی و کاملا سطحی و شتابزده. دونفر از نمایندگان مجلس اعیان انگلیس از او دعوت کرده بودند که فیلمش را در یکی از اتاق های مجلس اعیان نشان دهد. اتفاق غریبی افتاد! پلیس انگلستان با دستور وزارت کشور، گیرت ویلدرز را در فرودگاه بازداشت کردند و او را به هلند باز گرداندند و اعلام کردند که حضور او به امنیت اجتماعی آسیب می زند.
رویتر هم گزارشی منتشر کرد که ویلدرز شهید راه آزادی بیان است یا تهدیدی برای امنیت اجتماعی؟
ویلدرز هم در فرودگاه هیترو لندن با عصبانیت گفت:" گردون براون نخست وزیر انگلستان ترسوترین رهبر اروپایی ست."
برای من این واقعه که در ست همزمان با فتوای امام خمینی، پس از بیست سال اتفاق افتاد، اندیشه برانگیز بود.
به نظرم می رسد نمی توان آزادی را از مفهوم مسئولیت جدا کرد. نمی توان در تقابل آزادی اهانت به امر مقدس، امر مقدس را عادی و عرفی تلقی کرد و آزادی را آن چنان مقدس و مطلق که نتوان بر آن نکته ای گرفت.
از یک سو فردی عصبی که حتی در کنترل رفتار عادی اش هم مشکل دارد و آشفتگی در نگاه و حرکات دست و عضلات چهره اش پیداست، مجاز باشد هر چه خواست به قران مجید که روح جهان اسلام و مرکزیت تمدن و فرهنگ اسلامی است و هر روز میلیون ها نفر سپیده دم خود را با قرائت آن اغاز می کنند، تخته نشان اهانت شود. اما از سوی دیگر به ویلدرز نتوان گفت که حق ندارد وارد انگلستان شود.
تصمیم وزارت کشور انگلستان- البته اگر بر همین رویه بمانند- تصمیمی شجاعانه بود. تصمیمی که نشان داد نمی توان آزادی را از مسئولیت و احترام به باور های دینی دیگران منفک تلقی کرد.
از سوی دیگر این رفتار نشانه ای است که وقتی مسلمانان از ایمان دینی خویش دفاع می کنند و در برابر اهانت به قرآن مجید و پیامبر اسلام بی تفاوت نیستند، می توانند بر رفتار دیگران هم اثر گذار باشند. اگر آن روزی که پاپ در سخنرانی آلمان به پیامبر اسلام اهانت کرد، همه کشور های اسلامی سفرای خود را از واتیکان احضار می کردند و تا پاپ از مسلمانان و پیامبر اسلام عذرخواهی نمی کرد، به رابطه با واتیکان ادامه نمی دادند. شاهد افزایش اهانت ها نبودیم.
هر وقت اسلام و مسلمانان حضوری زنده در تاریخ پیدا کرده اند. اهانت به قرآن و تشکیک در مبانی ان و اهانت به پیامبر اسلام تشدید شده است.
همان خار های تیز و ظریف که بر شاخه های گل روییده است به ما می گوید، نمی توان خرمن گل را در آغوش داشت و بی دفاع بود...
می باش چو خار حربه بر دوش
تا خرمن گل کشی در آغوش