استاد مطهری در کتاب سیره نبوی و نیز در کتاب آشنایی با قرآن- به بررسی روایتی در باره اهل بدعت اشاره می کنند. این روایت کلید بحث است. کلید بحث ماست؛ یعنی رویکرد کیهان به عنوان پیشوا ی چنین سلوکی را می توان از تحلیل همان روایت و دیدگاه استاد مطهری سنجید:
اول:
"در زمینه اهل بدعت ، حدیثی داریم که در ضمن آن آمده است که
هرگاه اهل بدعت را دیدید « فباهتوهم » . " باهتوهم " از ماده بهت
است و این ماده در دو مورد به کار برده میشود ، یکی در مورد مبهوت کردن
، محکوم کردن و متحیر ساختن که در خود قرآن آمده است که حضرت ابراهیم
با آن جبار زمان خودش که مباحثه کرد ، در نهایت امر « فبهت الذی کفر
او در مقابل منطق ابراهیم درماند ، مبهوت شد ، محکوم شد ، مفتضح شد ، و
دیگر در مورد بهتان یعنی دروغ جعل کردن که میدانیم در آیه « سبحانک هذا
بهتان عظیم »، بهتان عظیم یعنی دروغ بزرگ . شیخ انصاری تصریح میکند که
معنای اینکه اگر با اهل بدعت روبرو شدید باهتوهم یعنی با منطقی قوی با
آنها روبرو بشوید ، مبهوتشان بکنید آنچنانکه ابراهیم با جبار زمان خودش
نمرود مباحثه کرد و مبهوتش نمود « فبهت الذی کفر » بر اهل بدعت با
منطق وارد بشوید تا مردم بفهمند اینها اهل بدعت هستند و دروغ میگویند .
با آنها مباحثه کنید و محکومشان نمائید .
عدهای آمدهاند از این حدیث این جور استفاده کردهاند که اگر اهل بدعت
را دیدید ، دیگر دروغ گفتن جایز است ، هر نسبتی میخواهید به اینها بدهید
، هر دروغی میخواهید ببندید ، یعنی برای کوباندن اهل بدعت که یک هدف
مقدس است از این وسیله نامقدس یعنی دروغ بستن استفاده بکنید ، که این
امر دایرهاش وسیعتر هم میشود . آدمهای حسابی هرگز چنین حرفی را نمیزنند
. آدمهای ناحسابی گاهی دنبال بهانهاند .
مکائد نفس عجیب است ! مکرهای نفس اماره عجیب"
دوم:"اگر اهل بدعت پیدا شدند، بااهل بدعت مبارزه کنید و عالم باید مبارزه کند و حق ندارد ساکتباشد، و در یک حدیث تعبیر چنین است: «و باهتوهم» یعنى مبهوتشان کنید، بیچارهشان کنید، یعنى با آنها مباحثه کنید و دلیلهایشان را بشکنید. «فبهت الذى کفر» چنانکه ابراهیم، آن کافر زمان خودش را مبهوت کرد، شما هم مبهوتش کنید.
"بعضى آدمهاى کم سواد این «باهتوهم» را این جور معنى کردند:به آنها تهمتبزنید و دروغ ببندید.بعد مىگویند:اهل بدعت دشمن خدا هستند و من دروغ علیه او جعل مىکنم.با هر کسى هم که دشمنى شخصى داشته باشد مىگوید:این ملعون، اهل بدعت است.صغرى و کبرى تشکیل مىدهد، بعد هم شروع مىکند به دروغ جعل کردن علیه او.شما ببینید اگر جامعهاى به این بیمارى مبتلا باشد که دشمنهاى شخصى خودش را اهل بدعتبداند و حدیث «باهتوهم» را هم چنین معنى کند که دروغ جعل کن، با دشمنهاى خودش چه مىکند!آن وقت است که شما مىبینید دروغ اندر دروغ جعل مىشود.
یک وقتى یک مرد عالم و بزرگى(عالم هم گاهى اشتباه مىکند)به من رسید و گفتشنیدهام فلان کس(یک آدمى که یک مسلمان کامل عیار است)-العیاذ بالله، اصلا من نمىتوانم حتى این را به زبان بیاورم، حالا از باب موعظه است، براى اینکه بدانید چه اجتماع ننگینى ما داریم، البته آن عالم شنیده بود و مرد خوبى است، گفتشنیدهام فلان کس-گفته است چقدر خوب شد-العیاذ بالله-که محسن حضرت زهرا سقط شد، براى اینکه اگر او هم مىماند دوازده مصیبتبراى اسلام درست مىکرد!گفتم:تو آخر چرا این حرف را مىزنى؟!او یک مسلمان است، من او را از نزدیک مىشناسم، او وقتى فضائل ائمه گفته مىشود، اشکش مىریزد.ببین تا کجاها علیه یکدیگر جعل مىکنند.آن وقت اینچنین جامعهاى که کارش جعل است، کارش بهتان و تهمت زدن است، قرآن وعده عذاب داده است.آیه بعد این است: «ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین امنوا لهم عذاب الیم فى الدنیا و الاخرة و الله یعلم و انتم لا تعلمون.» دنباله همین مطلب است و تاکید بیشترى درباره اینکه مؤمنین(مسلمانان)بلندگوى اشاعه حرفهاى بد و زشت علیه خودشان نباشند. "
این دو نقل قول را به عنوان مستند نظری بحث انتخاب کردم. تا در باره آن بیشتر گفتگو کنیم.