1- ناامنی، اگر چه برای هیچ جامعه ای مطلوب نیست اما نامطلوب تر از آن، احساس ناامنی است، چه آنکه، ناامنی، فقط عده خاصی را قربانی می کند و مثلا در حوادث تروریستی آسیب شان می رساند ولی احساس ناامنی همه افراد جامعه را در برمی گیرد و روح و روان شان را پریشان می سازد، حتی اگر در واقعیت ، همه جا در امن و امان باشد.
به گزارش عصرایران ، حوادث تروریستی و درگیری های اخیر در کردستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان و آذربایجان غربی هر چند چند حادثه در جغرافیاهای دور از هم بودند و فضای کلی کشور نیز امن است، اما هشداری است بر اینکه اگر جلوی حوادث مشابه گرفته نشود، احساس ناامنی جامعه را فرا خواهد گرفت و بسیاری از روندهای جامعه با اختلال مواجه خواهد شد.
2- سپاه پاسداران، یک نیروی نظامی است و فارغ از نقدهایی که بر عملکردش در حوزه سیاست وارد است باید تصریح داشت که بخش بزرگی از بار دفاع از کشور در صورت بروز جنگ بر عهده آن است.
بدیهی است که در یک جنگ، تنها ادوات نظامی و تسلیحات نیستند که سرنوشت نبرد را رقم می زنند بلکه نیروی انسانی کارآزموده و مجرب نقش محوری در تعیین شیوه و فرجام جنگ دارد.این نکته را هم نباید فراموش کرد که برای تربیت یک ژنرال و فرمانده ارشد، سالها زمان و هزینه و آزمون و خطا لازم است. فرماندهان ارشد نظامی، محصولاتی نیستند که بشود آنها را در فرصت کوتاهی تولید کرد یا از خارج وارد نمود. آنها محصول هزینه های مادی و معنوی فراوانی هستند که در گذر روزگار تجربه آموخته اند، بینش جنگی پیدا کرده و نخبه نظامی شده اند.
لذا وقتی چنان فردی به هر علت حذف می شود، لطمه مدیریتی قابل توجهی بر نیروهای مسلح کشور وارد می شود چه آنکه سالها باید بگذرد تا یک نیروی ساده نظامی در کوران حوادث و سختی ها و آموزش ها و آزمایش ها بتواند به مقام فرماندهی برسد.
حادثه تروریستی اخیر در بلوچستان چنانچه از این منظر نیز بررسی شود، بسیار تاسف بارتر خواهد بود و این سوال را پدید می آورد که چرا در حفظ جان سرمایه های کشور چنین کاهلی می شود؟ به ویژه آنکه این، نخستین بار نیست که فرماندهان ارشد نظامی در سقوط هواپیماها (مانند شهید کاظمی و شهید ستاری) و عملیات تروریستی به شهادت می رسند.
به راستی آیا می توان به این سادگی جای فرمانده شجاع و مخلصی مانند سردار شهید کاظمی را پر کرد؟ پاسخ قطعا منفی است.
3- چندی پیش دربی تهران در ورزشگاه آزادی برگزار شد و به خاطر جلوگیری از بروز حاشیه ها، نیروهای انتظامی و امنیتی پرشماری در لباس فرم و لباس شخصی در محل حاضر شدند.
آن روز هر فردی که می خواست وارد ورزشگاه شود، سه بار مورد بازرسی قرار می گرفت تا اقلام تبلیغاتی سیاسی و ترقه و این قبیل چیزها را همراه خود به استادیوم نبرد.
حال سوال اینجاست وقتی توان حفظ امنیت استادیوم یکصد هزار نفری وجود دارد، چرا در حفظ امنیت یک همایش که در آن عالی ترین مقامات نظامی کشوری و استانی و سران طوایف (که جایگاه ویژه ای در منطقه دارند)حاضر هستند ، اینقدر کوتاهی می شود که تروریست ها بتوانند در روز روشن، دهها نفر را به خاک و خون بکشند و در آن چندین سردار و فرمانده نظامی را به شهادت برسانند؟!
آیا حفظ جان این افراد که سرمایه های نظامی کشور محسوب می شوند و تکیه گاه ملت در جنگ های احتمالی آینده اند، کمتر از کنترل حاشیه های یک مسابقه فوتبال اهمیت دارد؟
4- شدت انفجار به حدی بوده که حدود 60 نفر شهید و مجروح بر جای گذاشته است. در همین حال گفته می شود که یک فرد ناشناس که به خود مواد منفجره بسته بود این عملیات را صورت داده است. حال این سوال مطرح است که یک فرد چقدر می تواند به خود مواد منفجره ببندد که انفجاری به این وسعت صورت پذیرد. این نکته را هم باید مورد توجه قرار داد که تروریست انتحاری، باید به گونه ای مواد منفجره را زیر لباس هایش جاسازی کند که فرم ظاهری اش به هم نریزد و دیگران را مشکوک نکند و لذا قاعدتا نمی تواند بیش از حجم اندکی مواد منفجره -که به کار هلاکت خود و قربانی کردن چند فرد پیرامونی می خورد- پنهان کند.
بنابراین انتظار می رود مسوولان امنیتی در این باره نیز به مردم گزارش های لازم را البته با حفظ مسایل امنیتی ارائه دهند.
5- شدت انفجار و نیز اقدامات اطلاعاتی صورت گرفته از سوی تروریست ها پیش از وقوع حادثه، نشان می دهد که حادثه نمی تواند محصول تصمیم و عمل یک گروه بسته تروریستی باشد و تروریست ها حتما از پشتیبانی وسیع تدارکاتی و اطلاعاتی برخوردار بوده اند.
با توج به اینکه مقر گروه تروریستی عبدالمالک ریگی - متهم اصلی این حادثه تروریستی- در پاکستان است و نیز با شناختی که از بافت درونی سازمان اطلاعات پاکستان وجود دارد و حمایتی که آمریکا از این گروه به عمل می آورد (حتی voa نیز پیشتر با ریگی مصاحبه و از او تمجید کرده است) می بایست ریشه یابی عمیق تری از این اقدام تروریستی داشت و به پیام های سیاسی آن نیز توجه کرد.