هو المقصود
سلام…
شاعر عرب :
ای کسی که مخاطب هستی ! عقلت تو را به سوی توبه می خواند و هوای نفست مانع می شود ، وبین آن دو جنگ است.پس اگر لشگر عزم و اراده را آماده کنی دشمن فرار می کند.
نیت می کنی که شب برخیزی ، پس می خوابی.. و در مجلس پند و نصیحت حاضر می شوی ، پس گریه نمی کنی.
می گویی علت چیست؟ «بگو از خودشان است»
در روز گناه کردی ، پس در شب خوابیدی …
حرام را خوردی ، پس دلت تیره و تار شد…
بیشتر فساد دل ، از آلوده شدن چشم است. تا زمانیکه در چشم ما با چشم پوشی محکم باشد پس قلب از آفت سالم می ماند، پس آنگاه که در گشوده شود ، پرنده می پرد و چه بسا باز نمی گردد.
شگفتا بر تو! ذکر خدا را با تسبیح می شماری ، پس چرا برای شمارش گناهان تسبیح دیگری قرار نمی دهی؟
ای کسی که تاریکی را بجای نور برگزید ! همت مگس از تو بالاتر است، چراکه هنگام تاریک شدن خانه، مگس به سوی نور خارج می شود.
بر تو لازم است که برای دینت اندیشه کنی همانطور که برای دنیایت اندیشیدی.
اگر لباست به میخی گیر کند به عقب بر میگردی تا از آن رها شوی . این میخ اصرار بر گناه است که بر دلت چنگ زده ، پس اگر به سوی پشیمانی دو قدم برگردی ، رها می شوی.
باید عزم و اراده با دور اندیشی در نظر گرفته شود. هر کس برای گریه ی کودک دلسوزی کند بر شیر گرفتن او قادر نمی باشد..
گناهان مانند سم (زهر) هستند و کمی از آن می کشد.
دنیا پشت سر تو و آخرت پیش رویت است و خواستن برای آنچه پشت سر توست ، شکست است.
وای بر تو.. محبت دنیا را رها کن..پس رهگذر ، وطن اختیار نمی کند..
شگفتا از تو! دانه ای تباه می شود پس گریه می کنی وعمرت تباه شد در حالیکه تو می خندی..
عمر در خدمت بدن سپری شده و نیازهای دل همه شان باقی مانده
به خدا قسم که برادران یوسف ، هنگامیکه یوسف را به بهای اندک فروختند عجب تر از تو نیستند هنگامیکه خودت را به گناه لحظه ای فروختی…
بر گناهان جسارت نمودی پس نقطه ی «جیم» دگرگون شد! ( جسارت:خسارت )
یا علی