توجه فرقه ضاله بهائیت به اسراییل و صهیونیسم تاحدی است که شوقی ربانی سومین پیشوای این فرقه یکی از مهم ترین وظایف شورای بین المللی بهائیان را رابطه با دولت اسراییل قلمداد می کند. وی همچنین در نقشه ده ساله اش، حمایت از دولت اسراییل رابرهمه دولتهای جهان ترجیح می دهد(126) و به بهائیان فرمان می دهد که به تشکیل محافل روحانی و ملی بر مبنای قوانین و مقررات دولت اسرائیل اقدام نمایند:
«در ارض اقدس، بر حسب قوانین و مقررات حکومت جدید التأسیس. . . اینگونه محافل را به وجود آورید». (127)
و حال آنکه در تشکیل همین محافل در کشورهای ایران، عراق، انگلستان و آلمان، رعایت قوانین و مقررات این دولت ها را مطرح نمی کند!(128)
این حمایت های آشکار و قوی از دولت اسرائیل، سبب شد تا «فرمان نیویج»، یکی از مهره های مهم دولت اسرائیل، فرقه مجهول و منحرف «بهائیت» را در ردیف اسلام و مسیحیت و یهودیت قرار داده و آن را یک «دین جهانی و بین المللی» بنامد:
«اکنون فلسطین را نباید فی الحقیقه منحصراً سرزمین سه دیانت محسوب داشت، بلکه باید آن را مرکز و مقر چهار دیانت به شمار آورد، زیرا امر بهائی که مرکز آن حیفا و عکاست و این دو مدینه زیارتگاه پیروان آن است، به درجه ای از پیشرفت و تقدم نائل گشته که مقام دیانت جهانی و بین المللی را احراز نموده است، و همان طور که نفوذ این آئین در سرزمین مذکور روز به روز رو به توسعه و انتشار است، در ایجاد حسن تفاهم و اتحاد بین المللی ادیان مختلفه عالم نیز عامل بسیار مؤثری به شمار می آید». (129)
روحیه ماکسول (آخرین رهبر فرقه بهائیت) و همسر شوقی می گوید:
«من ترجیح می دهم که جوانترین ادیان(بهائیت) از تازه ترین کشورهای جهان(اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما یعنی(بهائیت و اسرائیل) چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است. »(130)
بهائیان، کشور ایران را مهد وخاستگاه فرقه بهائیت می دانند و سعی بلیغ و جد وجهد وافر برای انجام تبلیغات بهایی گری در ایران داشته و دارند. اما آنها از دیگر نقاط جهان نیز غافل نبودند و حتی در بسیاری از سرزمین ها با دعوت رسمی دولت های استعمارگر، مبلّغان خود را بدان سرزمین ها می فرستادند.
بی شک هدف استعمارگران از طرح و حمایت از بهائیان ایجاد تشتت و چندپارگی در میان مسلمین و تبدیل آنها به گروههای متخاصم و جزایر تک تک و بی رابطه و درگیرساختن آنان در جنگ های عقیدتی بود.
لازم به ذکر است که یکی از عوامل پیشرفت بهائیان، تظاهر آنان به اسلام در ملاء عام بوده است. به عنوان نمونه عباس افندی پس از مرگ بهاء، ابتدا باب هر نوع تبلیغی را مسدود کرد و همراه افراد دیگر فامیل، در لباس مسلمانی به انجام مراسم مذهبی اسلامی مشغول شد و به نحوی در این ظاهرسازی ها رعایت جوانب را در نظر داشت که کمتر کسی احتمال ضعف ایمان مسلمانی آنان را می داد. چه رسد به خروج از اسلام و نفی همه ارزش های اسلامی. (131)
اتحاد بهائیان و صهیونیستها
بهائیان علاقه و روابط ویژه ای با دولت اسراییل داشته اند و براساس همین علاقه با تجارصهیونیست نیز متحد هستند و در مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران به صورت همگام عمل می کنند.
پس از تشکیل دولت غاصب اسراییل سران جریان صهیونیسم، بهائیت رابه عنوان دین به رسمیت شناختند و اجازه دادند تا نخستین معبد بزرگ بهائیان به نام «مشرق الاذکار»(132) در آنجا ساخته شود:
«موقوفات بین المللی بهایی برصفحه جبل کرمل با امضای قراردادی با مقامات اسراییلی برای ابتیاع قطعه زمینی به مساحت سی و شش هزار مترمربع واقع در رأس جبل کرمل جنب غار ایلیا به مقدار زیاد افزایش یافته. همچنین با تملک نقطه ای که به قدوم مبارک حضرت بهاءالله متبرک و محل نزول لوح کرمل بود، به قیمت یکصدوهشت هزار دلار خریداری گردید وقرار شد اولین مشرق الاذکار ارض اقدس برآن ساخته شود. . . »(133)
نقشه این معبد بهائیان و نیز گور بهاءالله و سیدعلی محمد باب توسط یکی از اساتید بهایی دانشکده معماری دانشگاه تهران به نام دکترعباس امانت تهیه و با صرف دهها میلیون دلار زیر نظر او ساخته شد.
به دلیل وجود گور بهاءالله و عباس افندی وشوقی افندی (ربانی) و نیز بزرگترین معبد بهائیان در اسراییل، همواره بهائیان در شمار افرادی قرار داشتند که خواستار برقراری رابطه رسمی بین ایران و اسراییل بودند و حتی شایع است تاجری که وسیله پرداخت رشوه 400 هزار دلاری به ساعد مراغه ای در ازای ایجاد رابطه با اسراییل را فراهم آورد، بهایی بود.
بهائیت به مثابه یک حزب صهیونیستی
شوقی افندی در زمان حیات خود به بهائیت صورت تشکیلات حزبی داد و در هر شهر محفل ویژه بهائیت به وجود آورد و در بسیاری از کشورها این محافل بهائیان را به صورت محافل مذهبی و یا شرکت های تجارتی به ثبت رساند.
روحیه ماکسول همسر شوقی افندی در این مورد می نویسد:
«میل مبارک آن است که. . . محفل را به اسم جمعیت دینی واگر نشد به عنوان هیئت تجارتی تسجیل نمایند. »(134)
بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که اگر بهائیت توانسته است تاکنون برپا بماند به سبب همین نظام کنترل اجتماعی بود. در زمان شوقی افندی هرکس برخلاف اراده مرتکب عملی می شد، ابتدا از این تشکیلات اخراج می گردید. به این مرحله «طرد اداری» می گفتند و اگر آن شخص در مخالفت خویش ایستادگی می کرد، او را از جامعه بهائیت طرد می کردند که آن را«طرد روحانی» نام گذاشته بودند.
البته بهائیان در کنار این طردها که نسبت به افراد متخلف داشتند و با برخوردهای خشن و سنگین همراه بود نسبت به جامعه پیروان خود بسیار حساس بوده و به عنوان پشتیبانی همیشه در صحنه، در تمام زمان ها و مکان ها حضور داشته اند.
حضرت امام خمینی «قدس سره» در سال 1321ضمن انتقاد از سکوت جامعه مسلمانان نسبت به ظلم ها و مشکلات مسلمین، خصلت وحدت و اتحاد بهائیان را مورد اشاره قرار داده و خطاب به مؤمنین می فرمایند:
«خوب است دینداری را دست کم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود، برای او قیام کنند». (135)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
126- سعیدزاهد زاهدانی، بهائیت درایران، مرکزنشراسنادانقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1381، ص .257
127- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، مؤسسه تحقیقی رائین، ص .170
128- روزنامه جمهوری اسلامی، مورخه 8/11/.1382
129- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، صص 171و .170
130- اخبار امری، ش 10، دیماه 1340 (ژانویه 1962شماره صفحات مسلسل 601).
131- سیدمحمدباقر نجفی، بهائیان، ص .665
132- نخستین مشرق الاذکار در عشق آباد بنا شده است.
133- عباس افندی (عبدالبهأ)، کتاب قرن بدیع، جلددوم، چاپ مصر، صص 231-.230
134- روحیه خانم ام البهأ، ترجمه ابوالقاسم فیض، کتاب گوهر یکتا در ترجمه احوال مولای بی همتای ما، ص 384به نقل از بهائیت در ایران، ص .256
135- صحیفه نور، جلد 1ص .4